پیامد فرقه بهاییت، با رویکرد وحدت‌‌شکنی جامعه اسلامی

چکیده:
مهم‌ترین خصوصیت مذهبی ایرانیان، داشتن مذهب مستقل شیعه با احکام اجتماعی و عبادی و اخلاقی خاص می‌باشد که مهم‌ترین خصوصیت اجتماعی احکام مذهب تشیع نیز، اهمیت دادن به اجتماع مسلمانان است، لذا در آیات بسیاری از قرآن کریم این اهمیت نمایان می‌باشد. در احکام نیز تمام احکام عبادی اسلام با نگاهی اجتماعی قابل تأمل می‌باشد به همین خاطر«وحدت مسلمین» مهم‌ترین سد و مانع در اجرای اهداف دشمن شمرده می‌شود و لذادشمن به تفرقه افکنی بوسیله راه‌های متعدد پرداخته است. از جمله اختلاف افکنی میان مسلمین، تأسیس و حمایت از فرقه‌های انحرافی مثل بهائیت می‌باشد که در طول تاریخ تأسیس این فرقه تاکنون شواهدمتعددی بر وابسته بودن و استعماری بودن این فرقه به دولت‌هایی نظیر روسیه و انگلیس وجود دارد. در این مقاله سعی شده است با رویکرد توصیفی تحلیلی به بررسی پیامد فرقه ضاله بهاییت با رویکرد وحدت شکنی جامعه اسلامی پرداخته شود.

قسمت اول :


مقدمه
قبل از آنکه دخالت مستقیم یا غیر مستقیم استعمار در اختراع یا تأیید و ترویج مسلک بهاییت را از لحاظ وحدت شکنی جامعه اسلامی بررسی کنیم، توجه به این نکته حایز اهمیت می باشد که مذهب تراشی یکی از مهمترین ابزارهای استعمار در این مسیر می باشد. چه این که از نگاه روش شناسانه اگر استعمار نتواند با اصل مذهب مقابله کند، که علت آن فطری بودن دستورات مذهب است، به ایجاد بدل و مثل آن روی می آورد و برای گمراه نمودن از مسیر واقعی و صراط مستقیم، مسیرهای فرعی به وجود می آورد.
مذهب تراشی از دیرزمان رایج بود و همیشه در کنار دعوت حق پیامبران عده ای داعیه ی مذهب و مسلک جدید داشتند تا به منافع اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و... دست یابند. در عصر حاضر این امر شکل جدیدی به خود گرفته و همراه با پیشرفت دانش بشری بعضی از مسلک ها و مکاتب نو ایجاد شده، چهره ی علمی و سیاسی به خود گرفته، و با ایسم ها ظهور نموده اند. مسلمانان از گذشته تا حال شاهد پیدایش انحراف فکری و عملی در جریان خلافت، حکمیت، خوارج و به وجود آوردن فرق مختلف مذهبی در قرون دوم و سوم بوده اند. در این میان قرآن با در بر داشتن چهار دسته از آیات، ضرورت وحدت در جامعه مسلمین را گوشزد می کند: الف) آیاتی که دستور به اتحاد می دهد.
ب) آیاتی که از تفرقه در جامعه اسلامی نهی می کند. ج) آیاتی که ثمرات اتحاد یا تفرقه را بیان می کند. د) احکامی که شرط صحت آن، همراهی با جماعت است و یا جنبه اجتماعی آن بسیار قوی است.

استعمار جدید در قرون اخیر برای زدودن اصالت مذهب و به انزوا کشیدن دین، مسلک های گوناگون را به وجود آورده یا از آنها حمایت کرده است که می توان به این موارد اشاره کرد: بهاییت در ایران، قادیانگری در هندوستان و پاکستان و وهابیت در حجاز. مهمترین هدف استعمار از حمایت و ترویج این مسلک های ساختگی، ایجاد تشتت در میان مسلمانان و ازهم پاشیدن اساس و بنیان دین است. بعضی از مورخان هم براین باورند که ظهور فرقه بهاییت برای هدف سیاسی بود که پشت مظاهر دینی مخفی شد. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بررسی تأکیدات قرآنی در زمینه وحدت جامعه اسلامی و بیان اهداف و تمهیدات استکبار جهانی در این مسیر نامیمون و همچنین گوشه ای از روابط سران بهاییت با استعمار انگلیس می پردازیم.

1-ضرورت اتحاد در جامعه اسلامی در آیات قرآن
در یک تقسیم بندی کلی آیاتی که با محوریت وحدت و اتحاد در جامعه اسلامی نازل شده است، شامل این موارد می‌باشد:
الف ) آیاتی که دستور به اتحاد می‌دهد.
ب)آیاتی از تفرقه در جامعه اسلامی نهی می‌کند.
ج)آیاتی که ثمرات و نتایج اتحاد یا تفرقه را بیان می‌کند.
د) احکامی که جنبه اجتماعی آنها بسیلر قوی است و احیاناً شرط صحت آن همراهی با جماعت است.
لازم به ذکر است که چه بسا آیاتی که بیش از یک مورد در آن‌ها صدق بکند یعنی هم دستور به اتحاد دهد و از تفرقه نهی کند، یا هم حکم و دستور اجتماعی صادر کند و هم ثمره آن را بیان کند و ... این تقسیم بندی به صرف تمایز و اهمیت این چهار محور مورد بررسی قرار می‌گیرد:
1-1. آیاتی که دستور به اتحاد می‌دهد:
آیه معروف (و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا)« سوره آل عمران آیه 103:» و همگی به ریسمان الهی چنگ زنید و از هم پراکنده نشوید سرآمد این سری آیات قرآن می‌باشد. احتمالی که مفسران در مورد حبل الله داده‌اند: قرآن و اسلام و خاندان پیامبر و ائمه معصومین هستند... که البته این روایاتی که در این باب وارد شده با هم اختلاف ندارند چه اینکه هرگونه وسیله ارتباط با ذات پاک خداوند است و تمام آنچه که گفته شده در مفهوم وسیع ارتباط با خدا استفاده می‌شود.(مکارم شیرازی تفسیر نمونه ج4 ص42)
دکتر گوستاولوبون در مورد وحدت و برادری در میان قبایل کنیه توز عرب می‌گوید: ... «تا زمان این حادثه حیرت انگیز یعنی اسلام که ناگهان نژاد عرب را به لباس جهانگیری و خلاق معانی به ما نشان داد، هیچ یک از قسمت‌های عربستان نه جزء تاریخ تمدن شمرده می‌شد و نه از حیث علم یا مذهب نشانی از آن بود.» (همان ص 44)
1-1-1.نقش اتحاد در بقای ملت‌ها:
با تمام گفتگوهایی که در مورد اثر اعجاز آمیز اتحاد در پیشرفت اهداف اجتماعی و سربلندی اجتماعات گفته شده است، می‌توان گفت، هنوز اثر واقعی آن، شناخته نشده است. امروز سدهای عظیمی در نقاط مختلف جهان بر پا شده که مبدأ تولید بزرگترین نیروهای صنعتی است و سرزمین‌های وسیعی را زیر پوشش آبیاری و روشنائی خود قرار داده است، اگر درست فکر کنیم می‌بینیم این قدرت عظیم، چیزی جز نتیجه بهم پیوستن قدرت‌های ناچیز دانه‌های باران نیست و آنگاه به اهمیت اتحاد و کوشش‌های دسته جمعی انسان‌ها واقف می‌شویم.
در احادیث فراوانی به لزوم و اهمیت این موضوع با عبارات مختلفی بیان شده است مثلاً پیامبر فرمودند: (المؤمن للمؤمن کالبنیان یشید بعضه بعضاً) یا (المؤمنون کالنفس الواحده)(همان ص45)
1-2. آیاتی که از تفرقه نهی می‌کند:
آیه 105 آل عمران می فرماید «و لا تکونوا کالذین تفرقوا و اختلفوا من بعد ما جاء هم البینات و اولئک لهم عذاب عظیم.» و مانند کسانی نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند (آن هم) پس از آنکه نشانه های روشن (پروردگار) به آنان رسید، و آن ها عذاب عظیمی دارند اصرار و تأکید قرآن مجید در این ]دسته[ آیات، درباره اجتناب از تفرقه و نفاق اشاره به این است که این حادثه در آینده، در اجتماع آن‌ها وقوع خواهد یافت، زیرا هر کجا قرآن در ترساندن از چیزی زیاد اصرار نموده اشاره به وقوع و پیدایش آن می‌باشد. پیامبر اسلام نیز پیش‌بینی کردند و صریحاً به مسلمانان خبر دادند که: (قوم یهود بعد از موسی 71 فرقه شدند و مسیحیان 72 فرقه و امت من بعد از من 73 فرقه خواهند شد). ظاهراً عدد 70 اشاره بر کثرت است و به اصطلاح عدد تکثیری است نه شمارشی: یعنی در میان یهود، یک طایفه بر حق بودند و طوائف زیادی بر باطل، در میان مسیحیان نیز، طوایف باطل فزونی گرفتند و حق همچنان در یک طایفه بود و در میان مسلمانان ، اختلافات باز هم فزونی خواهد گرفت... کار به جایی کشید که بعضی مسلمانان جان و مال یکدیگر را حلال دانستند و حتی بقدری میان مسلمانان عداوت و دشمنی ایجاد شده بود که بعضی حاضر می‌شدند به کفار بپیوندند و با برادران دینی خود جنگ کنند... اما عذاب آخرت آن چنان که خدا در قرآن بیان کرده است، فوق العاده از این عذاب هم شدیدتر خواهد بود و در انتظار تفرقه اندازان و اختلاف گرایان است. لذا در پایان آیه می‌فرماید: کسانی که با بودن ادله روشن در دین چنان اختلاف کنند، به عذاب عظیم و دردناکی گرفتار می‌گردند (واولئک لهم عذاب عظیم). بی شک نتیجه فوری اختلاف و نفاق، ذلت و خواری است و سر ذلت و خواری هر ملت را در اختلاف و نفاق آنان باید جستجو کرد.(همان ج3 صص 58-56)
در آیه 14 سوره شوری می‌خوانیم: (و ما تفرقوا الا من بعد ما جاءهم العلم بغیا بینهم) آن ها پراکنده نشدند مگر بعد از علم و آگاهی و این تفرقه جویی بخاطر انحراف از حق بود (و عداوت و حسد). از آنجا که یکی از دو رکن دعوت انبیای اولوالعزم عدم تفرقه در دین است و مطمئناً هم آن‌ها روی این مسأله تبلیغ کردند، این سؤال پیش می‌آید که سرچشمه این همه اختلافات مذهبی از کجاست؟

این آیه چنان بیان می‌کند که: آن‌ها راه تفرقه را پیش نگرفتند مگر بعد از آن که اتمام حجت بر آنان شد و علم و آگاهی کافی به آن‌ها رسید و این تفرقه جویی بخاطر حب دنیا و ریاست و ظلم و حسد و عداوت بود. آری دنیا پرستان ستمگر و حسودان کینه توز، در برابر آیین یکپارچه انبیا قیام کردند و هر گروهی را به راهی پراکنده نمودند، تا پایه‌های ریاست خود را تقویت کنند و منافع دنیای خویش را تأمین کنند و حسادت‌ها و عداوت‌های خود را با مؤمنان راستین مکتب انبیا آشکار سازند ولی تمام این ها بعد از اتمام حجت بود.
بدین ترتیب سرچشمه اختلاف‌های مذهبی، جهل و بیخبری نبود، بلکه بغی و ظلم و انحراف از حق و اعمال نظرهای شخصی بود (همان، ج2، صص 376 تا 382)
1-3. آیاتی که نتیجه اتحاد یا تفرقه را بیان می‌کند:
1-3-1. تفرقه: محصول مستکبران
در آیه 4 سوره قصص می‌خوانیم:« ان فرعون علا فی الارض و جعل أهلها شیعاً یستضعف طائفِه منهم یذبح أبناءهم و یستحیی نساءهم انه کان من المفسدین». فرعون برتری جویی در زمین کرد و اهل آنرا به گروه های مختلفی تقسیم نمود، گروهی را به ضعف و ناتوانی می کشانید، پسران آن ها را سر می برید و زنان آن ها را برای کنیزی زنده نگه می داشت، او مسلما از مفسدان بود. یکی از کارهای عمده‌ای که فرعون برای تقویت کردن پایه‌های استکبار خود انجام داد عبارت بود از تفرقه ایجاد کردن میان مردم مصر (و جعل اهلها شیعاً) همان سیاستی که در طول تاریخ پایه اصلی حکومت مستکبران را تشکیل می‌داده است، چرا که حکومت یک اقلیت ناچیز، بر یک اکثریت بزرگ، جز با برنامه (تفرقه بینداز و حکومت کن) امکان پذیر نیست. آن‌ها همیشه از کلمه توحید و توحید کلمه وحشت داشته‌اند و دارند. آنها از پیوستگی صفوف مردم به شدت می‌ترسند و به همین دلیل حکومت طبقاتی تنها راه حفظ آنها است. همان کاری که فرعون و فراعنه در هر عصری و هر مصری انجام میدهند.(همان ج 16 ص11)
1-3-2. تفرقه: عذاب الهی
در آیه 65 سوره انعام می‌خوانیم: «قل هو القادر علی ان یبعث علیکم عذابا من فوتکم او من تحت ارجلکم او یلبسکم شیعا و یذیق بعضکم بأس بعض انظر کیف نصرف الآیات لعلهم یفقهون» شاید منظور از عذاب بالا و پایین مجازاتی مانند صاعقه و رگبارهای خطرناک و طوفان‌ها و زلزله‌ها و شکاف‌های ویرانگر زمینی و طغیان رودها و دریاها در بر بگیرد و نیز عذاب‌هایی که از طرف طبقه حاکم و قشرهای بالای اجتماع بر سر بعضی از ملت‌ها فرو می‌ریزد و ناراحتی‌ها و شکنجه‌هایی که از طرف بعضی از کارگران و طیف حق نشناس، دامنگیر مردم می‌شود که گاهی کمتر از عذاب‌های دسته اول نیست.
(یلبسکم) از ریشه «لبس» به معنی لباس پوشیدن است و این تعبیر نشان می‌دهد که مسأله اختلاف کلمه و پراکندگی در میان جمعیت به قدری خطرناک است که در ردیف عذاب‌های آسمانی و صاعقه‌ها و زلزله‌ها قرار گرفته است و راستی چنین است؛ بلکه گاهی ویرانی‌های ناشی از اختلاف به درجات بیشتر از ویرانی‌های ناشی از صاعقه‌ها و زلزله‌ها است. بسیاری از کشورهای آباد در سایه شوم نفاق و تفرقه به نابودی مطلق کشیده شده است و این هشداری است به همه مسلمانان جهان. اینکه (خداوند تفرقه را در میان شما قادر است بیندازد) به این معنی نیست که خداوند بی جهت مردم را گرفتار نفاق و اختلاف می‌کند، بلکه این نتیجه اعمال سوء مردم و خودخواهیها و خود پرستی‌ها و سودجویی‌های شخصی است که نتیجه آن بصورت نفاق و تفرقه بروز می‌کند و نسبت دادن آن به خدا بخاطر آن است که او چنین اثری را در این اعمال زشت قرار داده است( همان ج5، صص 282 تا284)
1-4.احکام اجتماعی اسلام:
در کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله علامه محمد حسین نائینی غروی از علمای معروف مشروطه آمده است: «از این جهت ]اسلام[ این همه اهتمام فرموده به جمعه و جماعت، همچنین تحریص بر سائر اجتماعات، موجبه الفت و محبت و ترغیب به ضیافت‌های بی تکلف و احسان‌های بی منت و عیادات مرضی و تشییع جنایز و تعزیت مصائب و معاونت بر قضاء حوائج و اجابت خواهش و عفو و صفح از زلات و نسخ انزوا و رهبانیت و تحریم نمیمه [: سخن‌چینی] و ایذاء و تفتین و افساد الی غیر ذلک از تشریعات راجعه به استحکام اتحاد و الفت و دفع و رفع منافرت، تماما برای حفظ این حصن حصین امت است، بلکه شدت اهتمام شارع مقدس در تهذیب از اخلاق رذیله خود خواهی و نفس پرستی بمراتب و درجاتش و تخلق به مواسات و ایثار و نحو ذلک، همه برای استحکام مبانی اتحاد و قلع موارد تفرق است چه بالضروره مبدأ تفرق کلمه و تشتت اهواء و اختلاف آراء به همان رذیله خودخواهی و نفس پرستی و حرکت بر طبق اغراض شخصیه و تقدم و تحکم آن‌ها بر مصالح و اغراض نوعیه منتهی است و مادامی که این رذایل در کار باشد... حفظ این حصن از محالات است». (نایینی، تنبیه الامه ،ص132)
تمام ده فرع دین مقدس اسلام به نوعی به جنبه اجتماعی توجه دارد. برای مثال قرآن کریم همیشه در مورد نماز لفظ (أقیموا) و اقامه کردن را مورد استفاده قرار داده است که بنا بر گفته اکثر مفسران، ناظر بر بر پا داشتن نماز و به جماعت خواندن آن است. علاوه بر آن در آیات متعددی هم، جماعت خواندن نماز مورد تصریح است مثلا (وارکعوا مع الراکعین) (سوره بقره ،آیه43)نماز جمعه نیز که مورد تأکید قرآن و روایات معصومین می باشد به شرط جماعت، صحیح است یعنی واجب است به جماعت خوانده شود. نماز عیدین فطر وقربان نیز که در زمان حضور و ظهور امام واجب می شود، به شکل جماعت باید خوانده شود و اصولاً یکی از فلسفه های به جماعت برگزار شدن این نمازها نیز آگاهی مسلمانان از همدیگر و اوضاع و احوال اطراف می باشد. البته از طرف دیگر، به جماعت خواندن نمازهای مستحبی نیز تحریم شده است. در مورد فریضه حج نیز نه تنها معصومین خود همواره باپای پیاده در این عبادت دسته جمعی و با امارت مخالفان شرکت می کردند، بلکه آنرا جهاد ضعیفان و از اسباب شناخت مسلمانان نسبت به یکدیگر و عمیق شدن پیوند اجتماعی آنان دانسته و ترک آنرا همسان با کفر و ارتداد تلقی می کردند.(نوری، راهکارهای تحکیم وحدت اسلامی از نگاه امام شیعیان، فصلنامه ی هفت آسمان ش30) زمان مخصوص، مکان خاص، اذکار و شعارهای واحد، سمت و سوی واحد و دستور به در جمع بودن در این فریضه بسیار نمایان گر وحدت اسلامی باشد. در قسمتی از پیام رهبر معظم انقلاب به مناسبت کنگره ی عظیم حج در تاریخ 27/9/86 آمده است: «جای جای حج مظهر اتحاد و انسجام اهل قبله و رنگ باختن تفاوت های طبیعی و اعتباری و برجسته شدن وحدت و برادری حقیقی و ایمانی آن ها است.»

در مورد خمس و زکات علاوه بر جنبه عبادی ، همدردی و کمک به فقرا و رابطه داشتن با خلق نیز مورد نظر است. همچنین امر به معروف و نهی از منکر که دو فرع از فروع دین اسلام می باشد که ضرورت اصلاح افراد جامعه را بر تمامی اعضای جامعه تشریح می کند و اگر شرایط آن فراهم شد بر افراد واجب می شود.
در مورد روزه نیز یکی از مواردی که در مورد علت واجب بودنش در احادیث بیان گردیده، یادآوری قشر ضعیف و محروم جامعه و همراهی با آنان و اطعام ایشان می باشد. جهاد نیز دستور دیگر اجتماعی اسلام است که اگر دفاعی باشد، بر تمام اعضای جامعه اسلامی، شرکت در میدان رزم و یا کمک در این راه، واجب محسوب می شود.
تولی و تبری نیز دو دستور دیگر شارع مقدس می باشد که نمود آن در زیارت نامه ها و به زیارت رفتن قبور مطهر ائمه معصومین، مراسم های عزاداری و جشن و میلادهای ائمه و ... بصورت اجتماعی مد نظر می باشد.
2- وحدت جامعة اسلامی
مقام معظم رهبری در مورد اختلافات در جامعه اسلامی فرمودند: امروز اختلافات را نباید برجسته کرد، نباید فرق اسلامی مقدسات یکدیگر را که نقطة حساسیت‌زای هر فرقه‌ای همان بخش مقدساتش است – مورد اهانت قرار بدهند. امروز روی نقاط یکدیگر انگشت گذاشتن و فشار آوردن، معلوم است که تحریک کننده است، این به اختلاف دنیای اسلام منتهی می‌شود، این اختلافات نباید باشد. (دیدار اقشار مختلف مردم در روز عید غدیر خم مورخ 9/10/86 )«امروز منطق شیعه منطق امامت و ولایت در همه دوران های تاریخ ... قوی ترین منطق هاست. اما در عین حال ما با اینکه کمال اعتماد را به منطق خود، به روش خود، به منش خود داریم – امروز هم پرچم اسلام دست ملت ایران است – در عین حال همه برادران دنیای اسلام را از هر مذهبی که هستند، به اتحاد و برادری دعوت می کنیم، نمی خواهیم اختلاف ایجاد شود اثبات خود را با نفی دیگران نمی خواهیم بکنیم... این همان انسجام اسلامی است که ما اول امسال عرض کردیم.»(همان)
ضرورت اتحاد و برادری و وحدت میان جامعه اسلامی از نکات بسیار مهم در دستورات اسلامی می باشد که تقریباً در تمامی سخنرانی های عمومی امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری شاهد آن می باشیم.

و اما در مورد اختلاف شیعه و سنی:
آنان که درصدد دست یابی به این هدف مقدس اتحاد هستند باید به نکاتی چند توجه کنند:
1- همبستگی و اتحاد میان مسلمانان جهان در مقابل یهود و نصاری و استکبار جهانی، از اهمیت بسیار برخوردار است.
2- دشمن با حیله و نیرنگ می کوشد مانع اتحاد و همبستگی مسلمانان شود و گاه به نام دلسوزی برای وحدت تیشه به ریشه اتفاق و همبستگی مسلمانان می زند.
3- وجود مذاهب و فرقه های مختلف، قابل انکار نیست و پیامبر (ص) نیز آن را پیش‌گویی کرده اند.
4- تعدد مذاهب نباید مانع اتحاد و همبستگی در مقابل دشمنان مشترک مسلمین شود.
5- نمی شود که همه مذاهب، حق و مطابق واقع باشند، بلکه تنها یک مذهب است که مذهب حق و پیروان آن فرقه نجات یافتگانند.
6- پیروان هر فرقه ای، وقتی تشخیص دادند که باورها و معتقدات آنان نجات دهنده است، نباید به بهانه اتحاد و همبستگی از عقاید خود و احکام و معارف اسلامی که به آن رسیده اند، دست بردارند.
7- آشنایی پیروان مذاهب با عقاید یکدیگر، اگر همراه با هتک به معتقدات سایر مذاهب نباشد، نه تنها موجب تفرقه نمی شود بلکه مانع از اتهام و دروغ پردازی دشمنان اسلام و مسلمین است.
«قوام تعدد مذهب، به اختلاف است. اما در این میان، مسائلی وجود دارد که با وجود اینکه از موارد اختلاف نیست، به عنوان مسائل مورد اختلاف مطرح گردیده است و این مسائل نیز سه دسته اند:
1- اموری که به دروغ به یکی از مذاهب نسبت داده شده است.
2- مسائلی که مورد اختلاف بین فقهاء مذاهب است و ربطی بین اختلاف شیعه و سنی ندارد.
3- مسائلی که از جهت فقهی و اعتقادی مورد اتفاق مسلمانان است، اما سیره عملی آنان متفاوت است، به گونه ای که این مسائل نمودار اختلاف بین شیعه و سنی گردیده است...»(حسینی،تحکیم وحدت اسلامی و پاسداری از ارزشها،فصلنامه ی هفت آسمان، ش31 )


قسمت دوم

در مورد ریشه بابیگری و عامل ایجاد آن، افرادی که نقش اول را به انگلیس می دهند، ملاحسین بشرویه را دلیل می آورند که مدتی در مشهد و بعد در بین النهرین جزء شبکه جاسوسی انگلیس کار می کرده و فکر با بیگری را به سید علی محمد باب شیرازی القا می کرده است...

 


 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
3- استکبار جهانی و مهدی باوری:
3-1. توطئه ها
نظام سلطه جهانی و جبهه استکبار برای استمرار بخشیدن به نفوذ و تسلط و حفظ منافع نامشروع خود با دقت فراوان امکانات و نقاط قوت جهان اسلام را زیر نظر دارد تا آن ها را به دقت شناسایی کرده و نابود سازد.
یکی از نقاط قوت که در لیست سیاه مورد نظر قرار گرفته است، اندیشه رهایی بخش مهدی باوری است که در خط مشی مبارزاتی امت مسلمان از جایگاه استراتژیکی برخوردار است. از این رو، نظام سلطه سناریوهای متعددی را جهت تضعیف و نابودی این اندیشه مقدس طراحی کرده و متناوباً به اجرا گذارده است که به شکل گذرا به برخی از آن ها اشاره می شود:

 

3-1-1. دخالت مستقیم و حمایت از پروسه شخصیت پردازی و مهدی تراشی:
در طی قریب به یکصد سال اخیر اشخاص متعددی قیام کرده و اعلام داشته اند که همان مهدی موعود هستند و عده ای نابخرد یا مغرض را به دور خود جمع کرده، موجب تشنج و آشوب در یکی از مناطق جهان اسلام شده اند. مانند مهدی الصومال در آفریقا، سید علی محمد باب، حسینعلی بها، و سید محمد نور بخش در ایران، میرزا غلام احمد قادیانی در پاکستان، سید محمد جونپوری در هند و محمد بن عبدا... القحطانی در حجاز. حمایت خائنانه استعمارگران و جبهه استکبار از این جریان، به خوبی روشنگر اهداف شوم آنان است.(هاشم العمیری، در انتظار ققنوس، ص315)
 جریان ظهور منجی به دلایل متعددی مورد توجه همه مردم جهان و خصوصاً مسلمانان و بالأخص شیعیان است که آن مشخصات موعود واقعی را کاملاً در احادیث نقل می کنند. اگر چه نتوان از نظر گاه تاریخ،این جریان های بوجود آمده به نام مهدویت را ساخته دست مستقیم استعمار دانست  قطعا استعمار از بستر فراهم شده اختلاف مذهبی استفاده می کند و علاوه بر آن با نگاهی تاریخی به انحرافاتی که در طول زمان رخ داده است مفید می باشد: نخستین انحراف در مسأله مهدویت در قرن اول هجری است که در مورد محمد حنیفه فرزند برومند حضرت علی (علیه السلام) رخ داد. او هرگز مدعی مهدویت نبود ولی مختار ثقفی در قیام خود ضد بنی امیه ]به دلایلی[ به محوریت محمد حنیفه تکیه کرد و از مردم برای او بیعت گرفت و بدین وسیله، فرقه ای به نام کیسانیه شکل گرفت.
دومین انحراف در مورد زید است که در قرن دوم هجری بود که البته او نیز ادعای مهدویت نکرد ولی گروهی او را به عنوان مهدی مطرح کردند و بدین وسیله فرقه زیدیه شکل گرفت. سومین انحراف در مهدویت به نام محمد بن عبدالله مشهور به نفس زکیه انتشار یافت. با تأسف خود او نیز ادعا کرد و از مردم به عنوان مهدی بیعت گرفت و حتی از امام صادق بیعت خواست. چهارمین انحراف در مهدویت مربوط به اسماعیل فرزند امام صادق است که در عهد امام صادق درگذشت و هرگز ادعایی نداشت ولی بعدها از سوی شخصی به نام عبدا... بن میمون آیین اسماعیلیه بنیان گردید. سرانجام تیره ای از اسماعیلیان در مقر حکومتی به نام دولت فاطمیان تشکیل دادند و 270 سال بر بخش اعظم کشورهای اسلامی، حکومت کردند. سر سلسله فاطمیان عبیدالله المهدی، نخستین کسی است که بطور رسمی ادعای مهدویت نمود و با عنوان مهدی بیعت گرفت .(مهدی پور، شبهات مهدوی دوران ما، صص75-70)
 
 
 


3-1-2. تخریب پایه های فکری مهدی باوری از طریق ژست های علمی و به ظاهر شرق شناسی:
نظام سلطه زیر نقاب شرق شناسی، سربازان صلیبی و شوالیه های نقاب دار خود مانند فان فلوتن ، گلدزیهریهودی ، ولهوسن، پروکیلمن و دونالدسن  را به نام مشتشرق وارد کشورهای اسلامی کرد تا شاید از طریق عملیات شبهه سازی اذهان افراد غیر متخصص و غیر آشنای با مبانی دقیق اسلامی را مشوب کند و از طریق آنان در پیکره جامعه اسلامی، رخنه ایجاد کند.
متأسفانه در این باب به توفیقاتی هم نایل شده اند و اسلام گرایانی چون احمد امین و محمد رشید رضا را به این دام کشیدند به گونه ای که در بررسی های مهدی شناختی اینان به راحتی می توان رگه های رسوبات استشراقی را مشاهده کرد.

 
 

3-1-3. حمایت از خود باختگان سر سپرده داخلی:
کوته فکران و سیه دلانی چون احمد کسروی، شریعت سنگلجی، سلمان رشدی و اخیرا احمد الکاتب که برای منور الفکر نامیده شدن در جامعه و تشویق های مدام و... ذوق زده شده اند، طعمه های خوبی بودند که سیه فکران سلطه جو و حیله باز، آنان را به راحتی با اعطای مدال های حلبی به دام خود بکشند و به اصطلاح، روانشناسان، آنان را شرطی کنند، یعنی مستقیم یا غیر مستقیم به آنان گوشزد کنند که هر لقب و عنوان و تشویق در برابر یک ضربه به اصول و باورها یا یک دهن کجی به مفاخر و ارزش ها نصیب آنان خواهد شد. در این میان ایده ناب و قرآنی مهدویت، نیز توسط برخی از دین فروشان مورد معامله قرار گرفت.

 
 

3-1-4. انتشار تبلیغات مسموم رسانه ای:
امپراطوری اهریمنی رسانه های استکباری و بمباران تبلیغاتی توپخانه های صوتی و تصویری و ژورنالیستی نظام سلطه، یکی از قوی ترین ابزارهای کودتای فکری و شستسوی مغزی توده هاست. اینان با جادوی صوت و تصویر، مخاطبان را افسون کرده، قدرت تفکر را از آنان سلب و عواطف آنان را علیه اهداف مورد نظرشان بسیج می کنند. در واپسین دهه های قرن 20 هجری این نوع را علیه ایده (ظهور مهدی موعود) شاهد بودیم. در سال 1982 م سریالی با نام نوستراداموس به مدت 3 ماه متوالی از شبکه تلویزیون آمریکا پخش شد. این فیلم سرگذشت ستاره شناس و پزشک فرانسوی به نام میشل نوستراداموس بود که نزدیک 500 سال قبل می زیسته که این فیلم پیشگویی های وی را درباره آینده جهان به تصویر کشیده بود که مهم ترین آن ها، پیشگویی وی درباره ظهور نواده پیامبر اسلام (ص) در مکه مکرمه و متحد ساختن مسلمانان و پیروزی بر اروپائیان و ویران کردن شهرهای بزرگ سرزمین جدید (آمریکا) بود. هدف از این مانور تبلیغاتی، به تصویر کشیدن چهره ای خشن، بی رحم ویرانگر و گرفتار جنون قدرت از مهدی موعود و تحریک و بسیج عواطف ملل غربی علیه اسلام و منجی موعود آن بود و در کوتاه مدت بستر سازی روانی برای مقابله با جنبش های اسلامی آرمان طلبی را که با الهام از ایده استکبار سوز مهدویت به احیای عزت و هویت ناب اسلامی خود، همت گماشته بودند، در دستور کار خود داشت.

 
 


3-1-5. تحریف اندیشه ناب مهدویت از طریق ارائه مقالات به ظاهر تحقیقی در کتب معتبر و پر مخاطبی که در گستره جهانی انتشار می یابد.
 برای نمونه دائره المعارف آمریکانا، قدیمی ترین دائره المعارف انگلیسی زبان جهان به شمار      می رود و طبعاً به لحاظ این قدمت از اعتبار و اشتهار ویژه ای در میان دائره المعارف های عمومی جهان برخوردار است. در این دائره المعارف (ویرایش 1998) با مراجعه به (Babism) و مدخل بابی گرائی به روشنی می بینیم که به رغم سیره یا ادعای معمول دائره المعارف های رسمی جهان، مبنی بر عدم جانبداری و حفظ بی طرفی در نگارش مدخل ها، مدخل مربوط به مسلک با بیت به نحوی محسوس جانبدارانه نوشته شده و چهره سران و فعالان اولیه این مسلک استعماری به گونه ای رندانه، چنان شهید نمایی شده که حس ترحم و دلسوزی خواننده را نسبت به این مسلک و سران آن بر می انگیزد و جالب است که جهت گیری مقاله به طور حساب شده، به سود بهائیت و به زیان رقیب بابی ها، (ازلی ها) تنظیم شده است.(هاشم العمیری، پیشین، صص317-315) قسمتی از ادعاهای کذب این مقاله را بر می شمریم: علاوه بر فرقه مذهبی دانستن آن، ریشه پیدایش آن را کشف باب می داند، کشته شدن 20 هزار نفر از پیروان باب در ایران در طی 6 سال، شهید شدن باب، تأکید نمودن بهائیان بر وحدت نوع بشر و ... در دانشنامه ایرانیکا نیز که زیر نظر احسان یار شاطر (بهائی زاده) تنظیم شده در مقاله زمینه های فکری مشروطیت نوشته عباس امانت تحت عنوان اولین مدافعان اصلاحات، از عباس افندی (پیشوای بهائیت) نیز در کنار میرزا ملکم خان و سید جمال الدین اسد آبادی و... یاد شده و با اشاره به آثار مکتوب آنان از عباس افندی و پدرش حسینعلی بها، چهره ای اصلاح طلب و هوادار دینی و فرهیختگی ترسیم شده است.

 

3-2. اهداف
از جمله اهداف استکبار جهانی و استعمار در کشورهای جهان سوم خصوصا کشورهای اسلامی پنج مورد را می توان ذکر کرد، که به ایجاز به توضیح آن می پردازیم:

3-2-1. دولت سازی:
از اهداف قدیمی و ابتدایی استکبار، استعمار مستقیم است که بصورت دولت سازی و دخالت مستقیم در کشورهای ذی نفوذ و تحت الحمایه صورت می گیرد. در مورد کشور ایران نیز در زمان پهلوی دوم، آمریکا در صدد تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی بود که امام خمینی (ره) از آن به شدت ابراز مخالفت کردند و آن را سرآغازی برای ورود بهائیان به دستگاه های دولتی ایران تفسیر نمودند.
چنانچه این پیش بینی امام هم درست بوقوع پیوست و بطور مثال «بهائیان بعد از جریان انقلاب سفید پست های حساسی را به اشغال خود در آوردند از جمله سپهبد اسدا... صنیعی، وزیر جنگ کابینه حسنعلی منصور؛ امیر عباس هویدا، وزیر دارایی دولت حسنعلی منصور و نخست وزیر بعدی؛ منصور روحانی، مدیر عامل سازمان آب تهران، وزیر آب و برق و وزیر کشاورزی در دولت هویدا؛ لیلی امیر ارجمند، رئیس کتابخانه دانشگاه ملی، رئیس کتابخانه ملی نفت، مشاور مخصوص فرح، مدیر برنامه های آموزشی ولیعهد؛ سر لشکر پرویز خسروانی، معاون فرماندهی کل ژاندارمری در سال 1343، معاون نخست وزیر و سرپرست تربیت بدنی در دوره هویدا؛ عطاءا... خسروانی، وزیر کار؛ فرخ رو پارسا، وزیر آموزش و پرورش؛ دکتر منوچهر شاهقلی وزیر بهداری و پرویز ثابتی معاون ساواک.
بهائیان در مدت کوتاهی چنان رشد کردند و مشاغل حساس را به اشغال خود درآوردند که در کابینه هویدا نه وزیر بهائی راه یافت. آن ها علاووه بر پست های حساس نظامی و سیاسی بر بسیاری از منابع اقتصادی نیز تسلط یافتند مثلا هژ بر یزدانی، صاحب سهام بانک ایرانیان و بانک  توسعه کشاورزی و ثابت پاسال نیز از سرمایه داران بزرگ بهائی بودند. حتی مراکز فرهنگی مانند تلویزیون ایران نیز توسط حبیب ا... ثابت پاسال بهائی اداره می شد.»(حسینیان، سه سال ستیز مرجعیت شیعه در ایران،ص185)

 

3-2-2. ملت سازی:
گر چه ملت سازی استعمار، بیشتر در مورد کشورهای استعمارگر صادق است، بدین معنی که آن ها ملت مورد نظرشان را در یک «خواب فرهنگی» نگه می دارند. از جمله راه کارهای آنان برای این هدف نیز سانسور خبری و تفسیرهای به رأی و تحلیل های نادرست اخبار است. مثلاً در اخبار رسمی که از تلویزیون خود، پخش می کنند، منشأ بسیاری از فسادها و کمبودها را «مسلمانان» معرفی می کنند یا مثلا نمادهای اسلامی مثل مسجد و محراب و... را با شگردهای طراحی و گرافیکی با عناصر خشونت ربط می دهند، که نمونه بارز آن در عرصه رسانه ای و سینمایی است، بخصوص سینمای هالیوود که از جمله فیلم هایی که در همین ارتباط ساخته اند، (فیلم 300) می باشد.

 

3-2-3. نخبه سازی:
در میان دانشمندان کشور خود و نیز کشورهای وابسته و تحت الحمایه، به دانشمندانی که از نظر سیاسی به آن ها وابسته اند. بیشتر توجه می کنند.(یادداشت های مسترهمفر، ترجمه ی بهرمن،ص91  ) در بین هنرمندان و ورزشکاران نیز این هدف دنبال می شود و متأسفانه در کشور جمهوری اسلامی ایران هم ما شاهد قدردانی از این نخبگان ملی! در جشنواره هایی مثل جشنواره فیلم دهه فجر و... هستیم.

 

3-2-4. فرهنگ سازی:
فرهنگ سازی به عنوان یکی از اهداف استعمار در کشورهای اسلامی به چند شکل عملیاتی می شود:

3-2-4-1. گرفتن روح دستورات و احکام اسلامی:
متأسفانه تا حدودی این سیاست، برای استعمار مؤثر واقع افتاده است. چنانچه امروزه بسیاری از اندیشه ها و صحبت های امام خمینی (ره) در مورد احکام اسلامی و مسایل سیاسی جهان اسلام به عنوان معمار کبیر انقلاب اسلامی حتی در خود کشور اسلامی ایران نادیده گرفته می شود. اگر ما قائلیم که امام خمینی با شناخت صحیح از اسلام ناب محمدی (ص) و اسلام آمریکایی، اهداف استعمار را برای ملت ایران و ملت مسلمان جهان تبیین کرده است، باید آن اندیشه ها، امروزه نیز مورد استفاده واقع شود.

 
 

3  -2-4-2. باز گفتن دستورات اصیل اسلامی به مسلمین:
قصد دشمن از این کار این است که برای مثال وقتی بیت العدل می گوید هر بهائی در آپارتمان باید جزء اولین عیادت کنندگان فرد مریض باشد یا برخورد بسیار گرم و خوب با فرزندان همسایه داشته باشد، در واقع غیر مستقیم متذکر این مطلب می شود که اسلام، این دستورات را ندارد و دین بهاء ا... بهتر از اسلام بیانگر این دستورات است.
از آن جا که فرهنگ دارای یک پوسته و یک مغز می باشد، نهادهای فرهنگی به مثابه پوسته فرهنگ قلمداد می شود. مثلا نمادهای فرهنگ اسلامی، در مورد لباس، موی سر، نوع برخورد و... و مغز فرهنگ نیز آن روح دستورات اسلامی است که مثلا تکیه بر جماعت، اتحاد و همبستگی، الفت میان مسلمین و اعضای جامعه، تولی و تبری، پیروی از دستورات رهبر اسلامی و ... است.
مقام معظم رهبری نیز چندین سال پیش با تبیین تهاجم فرهنگی دشمن، خطر آن را متوجه همه اعضای جامعه اسلامی دانستند. باید توجه داشت، دشمن در این تهاجم فرهنگی بیش از آنکه به قشر فرهنگ توجه کند، روح فرهنگ را مورد حمله قرار داده است و با ایراد شبهات راجع به اعتقادات شیعه در ماهواره ها و سایت ها و... به تضعیف این باور مذهبی پرداخته است. گر چه ظاهر فرهنگ نیز از دستبرد تهاجم دشمن محفوظ نمانده است ولی تلاش اصلی دشمن در آن قسمت معطوف می باشد. برای نمونه شورای کتاب کودک که مواردی از قبیل کمک به شکوفایی ادبیات اصیل ایرانی برای کودکان و نوجوانان کمک به بهبود کیفی و کمی کتاب های کودکان و نوجوانان جزء اهداف آن می باشد، با سرمایه گذاری روی نویسندگان بهایی و یا مسلمان(!) مبلغ بهائیت در پی ترویج اندیشه های بهاییت و نفوذ تعالیم ضد و نقیض این فرقه در افکار کودکان و نوجوانان برمی آید.(دیدار، بیست سال تلاش،ص11)
 دکتر عباسعلی روحانی که جزء هیئت مؤسس این شورا بوده است، روحی ارباب همچنین همسرش فروغ ارباب که علاوه بر ترجمه هایی برای کودکان، مقالات مسلکی نیز در نشریات خاص بهاییان به خصوص مجله ی آهنگ بدیع به چاپ رسانده اند، هوشنگ فتح اعظم که از مهره های شناخته شده ی بهایی می باشد، احسان یارشاطر از فراماسونرهای معروف و عضو لژ فراماسونی(مهر) و لیلا ایمن-که او هم بهایی بود- انتخاب می شد(همان،صص223-215)، از جمله افرادی می باشند که رژیم پهلوی در راستای ترویج بهائیت در بین اندیشه های نوجوانان از آن ها استفاده می کرد.  
 
 
 

3-2-5. مذهب سازی:
از جمله اهداف دشمن در راه استعمار کشورها، سوء استفاده از اعتقادات مذهبی آن کشور می باشد. البته این مذهب سازی در ادبیات ما به این لفظ و معنا کاربرد دارد ولی در واقع استعمار کمتر به مذهب سازی مستقیم پرداخته است. البته آنان از هر راه ممکنی برای تضعیف امت ها استفاده می کنند. برای مثال ششمین دستوری که طی یک سند 50 صفحه ای به جاسوس انگلیسی در کشورهای اسلامی، مسترهمفر، داده شده بود، تأسیس ادیان و مذهب های مختلف در کشورهای اسلامی است. در کتاب یادداشت های مسترهمفر(همان،ص91) آمده است:
«این ]مورد بالا[ به برنامه ریزی حساب شده ای نیاز دارد، به گونه ای که هر دین، با تمایلات مردم، به یک منطقه تناسب داشته باشد. مثلا باید چهار دین در مناطق شیعه پدید آورد، دینی که خدایش حسین بن علی باشد، دینی که جعفر صادق را پرستش کند، دینی که مهدی موعود را بپرستد و دینی که علی الرضا را عبادت کند؛ جای مناسب برای اولی کربلا، دوم اصفهان، سوم سامرا و چهارمی خراسان است، چنانچه باید مذهب های چهارگانه اهل سنت را به شیوه ادیان جداگانه ای در آورد که ارتباطی با یکدیگر نداشته باشند، بلکه دارای اختلافات خونینی باشند، در کتاب هایشان باید دست برد تا هر گروه تنها خود را مسلمان بداند و بر این باور باشد که دیگران کافرند و کشتن و بیرون راندن آنان واجب است.»
همانطور  که گفته شد این مذهب سازی کمتر بصورت مستقیم مورد استفاده استعمار واقع شده است و بیشتر مواقع از بستر فراهم شده ناشی از علل مختلف اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و...، سوء استفاده شده است و از شیادانی نظیر سید علی محمد باب حمایت می کنند. «بنابراین در مورد علل گرایش پیروان به این فرقه ها می توان گفت فقراقتصادی و فرهنگی و ناامیدی مردم به علت شکست در جنگ های ایران و روس، ایده گرایش به منجی عالم بشریت حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه) را در میان مردم شدت بخشید. شیخ احمد احسایی به عنوان یکی از شاگردان علمای برجسته زمان مورد توجه عموم و دربار قرار گرفت . اندیشه های جدید او در مورد حضرت حجت (عج) نظر عده ای را به خود جلب نمود اما تکفیر او موجب پراکندگی آنان شد که با محافل علمی اصولی در تماس بودند، به عبارت دیگر خواص و عوام نزدیک از دور او پراکنده شدند... علی رغم برخی که زمینه اجتماعی جنبش بهائیت را تضاد طبقاتی مبتنی بر عوامل اقتصادی می دانند، به نظر می رسد که طبقات اجتماعی، آن زمان مبتنی بر زمینه های سیاسی، شکل گرفته بود و ریشه این جنبش عمدتاً در زمینه های سیاسی و فرهنگی نهفته است نه اقتصادی. شکست اقتدار دین و دولت در جنگ های ایران و روس و فقر عمومی مردم، زمینه را برای گرایش به شیخیه در پیروان این فرقه فراهم کرد.
تمایلات صوفی گرایانه محمد شاه و صدر اعظم، خواست دولت روسیه و همراهی بریتانیا برای شکستن مهم ترین عامل انسجام اجتماعی جامعه ایرانی یعنی مذهب شیعه، تضاد میان دولت و ملت در بخش ساختار سیاسی – اجتماعی و وجود جنبش شیخیه و تمایلات واقع گریز در اذهان عمدتاً طبقات پایین فرهنگی – سیاسی جامعه عمده ترین عواملی هستند که زمینه را برای بوجود آوردن جنبش بابیه  فراهم نمودند. از آن پس این جنبش  با حمایت بیگانگان در خارج از ایران برنامه ریزی شد و به حیات خود در شکل بهائیت و انواع آن ادامه داد.»(زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران،صص163-162)

 


4- روابط سران بهائیت با استعمار
 4-1. با استعمار پیر انگلستان
در مورد ریشه بابیگری و عامل ایجاد آن، افرادی که نقش اول را به انگلیس می دهند، ملاحسین بشرویه را دلیل می آورند که مدتی در مشهد و بعد در بین النهرین جزء شبکه جاسوسی انگلیس کار می کرده و فکر با بیگری را به سید علی محمد باب شیرازی القا می کرده است. البته افرادی نیز ریشه پیدایش آن را بنا بر اظهارات شاهزاده دالگورکی، دولت شوروی می دانند که خاطراتش را بعد از سقوط تزارها و روی کار آمدن بلشویکها در مجله (شرق) منتشر کرده است.
هر دو گروه دلایل مقتضی در اثبات نظریات خود دارند ولی نکته قابل توجه این است که بر خلاف نقشه های قبلی این دو دولت، در این مورد با هم توافق داشته اند. 
 «وجود مواردی در مکتوبات و نامه های میرزا حسینعلی نوری و اخلاف او سبب شده که موضوع ارتباط دول استعماری با آیین های بابی و بهائی یکی از مسائل جدی و پر مناقشه تاریخ بهائیت شود... هیچ گونه شکی در مورد علاقه دول استعماری به پیگیری حوادث آن ها و گاهی دخالت آشکار در سیر تحولات این آیین ها از جمله فشار سیاسی دولت روس برای حفظ جان میرزا حسینعلی نوری نیست.
موارد دیگری از این علاقه دول استعماری در منابع بهائی و غیر بهائی گزارش شده است از جمله در سال 1278 م، (سرآرنولد باروز کمبال)، جنرال قنسولی دولت انگلستان، با میرزا حسینعلی در بغداد ملاقات و قبول حمایت و تابعیت دولت انگلیس و مهاجرت به هند استعماری یا هر نقطه دیگری را به او پیشنهاد کرد.»(شریف زاده، پایان نامه:نقش انگلیس در پیدایش فرقه های مذهبی بابیت و بهائیت)
«صبحی مهتدی (کاتب و منشی پیشین عباس افندی) نقل می کند زمانی که پس از جنگ جهانی اول و در سال های سلطه انگلیس بر مصر و فلسطین تصمیم گرفت همراه ابن اصدق (از عناصر شاخص بهائیت) جهت دیدار با عباس افندی از ایران به حیفا برود به محبت و همت آقای نعیمی (شاعر معروف بهائی)گذشته ازجواز حرکت به فلسطین، توصیه نیز از سفارت انگلیس دریافت کرد.»(صدری، دانشنامه ی جهان اسلام،ج4،ص736)
 پس از اشغال نظامی  فلسطین توسط ارتش انگلیس و قیمومیت بریتانیا بر آن دیار زخم خورده دو عنصر استعمارگر و صهیونیست در کادر حکومت انگلیس فلسطین ظاهر شدند که با عباس افندی و خانواده وی نیز پیوندی وثیق به هم زدند: سربرت سموئل و سررونالد استورز. در اوایل حکومت سموئل بود که دربار بریتانیا عنوان شهسوار طریقت امپراتوری بریتانیا را به عباس افندی اعطا کرد که اعطای این نشان به پاس قدردانی از خدمات بهائیان در دوران جنگ بود. روحیه ربانی (ماکسول) همسر آمریکایی شوقی ربانی می نویسد: موقعی که سرهربرت ساموئل از کار کناره گرفت ]شوقی افندی، جانشین عباس افندی[ نامه ای مملو از عواطف و هدیه ]دوستانه[ برای او مرقوم و ارسال فرمودند که هر جمله ای از آن حلقه محکمی گردید در سلسله روابط حسنه بین مرکز امر و حکومت این کشور.
 استورز همراه ساموئل در تشییع جنازه عباس افندی (سال 1921) شرکت جست و پیشا پیش مشایعین، سراشیبی کوه کرمل را پیمود و به قول خود: آخرین مراتب خضوع و محبت قلبی خود را تقدیم داشت.(احمدی خواه، دوستان آنگلوصهیون عباس افندی، نشریه ی جام جم، ش29، ص16)

 
 

اخبار امری به تفصیل به اقدامات و ابراز احترامات این مقامات در مقابل سران بهائیت پرداخته است. که آقای موسی نجفی در مقاله بهائیت و انگلیس به رابطه این دو با هم پرداخته است: سابقه ارتباط و طمع انگلیس به بهائیان، چتر عنایت لندن بر سر پیشوا راز اعطای نشان و غیره.(نجفی، انگلیس و بهائیت، همان، ص15-12)
 «بعد از پیروزی انگلستان بر عثمانی در آوریل 1920 م در فلسطین (مقر حاکم نظامی انگلیس) جشن بزرگی به افتخار عبدالبها برگزار شد که حاکم انگلیس، عالیترین نشان امپراتوری را که متضمن لقب Sir بود (شوالیه  امپراتوری بریتانیا) به عباس افندی داد. عباس افندی نیز در مقام تشکر این دعا را گفت: اللهم ان سرادق العدل قد ضربت اطنابها علی هذه الارض المقدسه فی مشارقها و مغاربها. اللهم ایّد الامبراطور جورج الخامس انگلترا بتوفیقاتک الرحمانیه و أدم ظلها الظلیل علی هذه الاقلیم الجلیل بعونک و صونک و حمایتک انک انت المقتدر المتعالی العزیز الکریم.»
 از جمله دلایل اعطای این لقب نیز تهیه آذوقه ارتش انگلیس و بیرون راندن عثمانی‌ها از خاک فلسطین گفته شده است. نیز عبدالبها بعد از تابعیت گرفتن عثمانی، تابعیت انگلیس را هم می‌گیرد تا به گفته خودش، انس و الفت میان ایران و انگلیس برقرار شود و افراد ایران جان خود را برای انگلیس فدا کنند و بر عکس. وی انگلیسی‌ها نفوسی پاک و پاکیزه می‌داند که برای صلح و اتحاد فعالیت دارند.
با شروع جنگ جهانی اول و اقدام عثمانی به فتح فلسطین عیدالبهاء به ظاهر طرفدار عثمانی ولی در واقع طرفدار انگلیس می‌باشد و لذا وقتی به جرم جاسوسی دستگیر می‌شود، قول می‌دهد که به انگلیس گزارش غلط دهد ولی باز هم به نفع انگلیس اقدام می‌کند به نحوی که جمال پاشا پادشاه عثمانی تصمیم به اعدام وی می‌گیرد و در مقابل، انگلیس نیز به پاس خدماتی که به دولت بریتانیا کرده است، از وی حمایت می‌کند.
4-2-باآمریکا: باآنکه موسسین فرقه بهاییت ازابتدا روسیه وانگلیس بودند اما پس ازمدتی آمریکا به عنوان استعمار جدید و تازه نفس به میدان آمد به نحوی که باذکرشواهد متعدد تاریخی میتوان ازآمریکا به عنوان مهم ترین عامل حفظ وگسترش بهاییت نام برد. اسناد به دست آمده از لانه جاسوسی آمریکا به صراحت حاکی ازحمایت وپشتیبانی آمریکا و به خصوص سرویس های جاسوسی آنها از بهایییان است که در این راه برای منحرف کردن افکار عمومی همواره ازمسیحیان صهیونیست مدد گرفته اند.آمریکاییان همچنین باروی کار آوردن مهره های خود زمینه حضور ورسمیت یافتن بهاییان درممالک اسلامی رافراهم آوردند ازجمله درمصرکه درزمان جمال عبد الناصر بهاییان به رسمیت شناخته نشدند و فعالیتشان غیر قانونی بود اما باروی کار آمدن انور سادات از آزادی برخوردار شدند. (سایه روشن بهاییت کیهان صص 142-146)
 
 
 

نتیجه گیری:
 دستور به اتحاد و وحدت به اشکال مختلفی مورد تأکید قرآن و روایات اسلامی قرار گرفته است. در این بین احکام اجتماعی مذهب تشیع از قبیل نماز جمعه و جماعت حج امر به معروف ونهی از منکر این مهم را نمایان میکند. از طرف دیگر فرقه سازی وحمایت از فرق انحرافی وبدل ایجاد کردن در مقابل صراط مستقیم الهی هماره مورد توجه استعمار به مثابه ابزار مستحکم اختلاف افکنی در جوامع مسلمین بوده است.دراین بین فرقه ضاله بهاییت با حمایت های مستقیم وغیر مستقیم استعمار در جامعه اسلامی ایران موردحمایت قرار گرفته و میگیردکه هدف استعمار دراین راستا دولت سازی،ملت سازی،نخبه سازی وفرهنگ سازی و مذهب سازی میباشد.این مقاله با روش توصیفی تحلیلی وباتبیین مواردفوق،به روابط سران بهاییت بااستعمار پیر انگلستان وآمریکا          می پردازد.
پرداختن به این سوالات میتواند به عنوان گام های بعدی این تحقیق مطرح شود:آیا امروزه دشمن اقدام مستقیم برای ایجاد مذهب جدید خواهد کرد؟ چه بسترهای انحرافی در دین اسلام و در مذهب تشیع و تسنن وجود دارد که احتمال سوء استفاده از آن توسط استعمار وجود  دارد؟ راه های تقویت وحدت اسلامی، بررسی نقاط ضعف سیاست داخلی جمهوری اسلامی ایران در زمینه وحدت اسلامی، تفاوت دیدگاه ها و ارائه دیدگاه صواب از وحدت شیعه و سنی. حقوق بهائیان در قانون های جمهوری اسلامی یعنی در قانون اساسی جمهوری اسلامی، تبصره ها و آیین نامه ها و لایحه های دولت و نیز مصوبات مجلس شورای اسلامی و شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور و موارد معتبر دیگر. بررسی این که بهائیان در ایران، از چه حقوقی برخوردار هستند و از چه حقوقی محروم اند و دلایل هر کدام.  بررسی مسایل فقهی در مورد بهائیان به عنوان کافران که نجس اند: منظور بررسی احکام نجاست است که مثلا در مورد طهارت و نجاست مسلمین چه برخوردی باید داشته باشند، قبرستان بهائیان آیا می تواند در قسمتی از قبرستان مسلمین باشد یا نه؟ ازدواج موقت با آن ها و دیگر مسایل فقهی و احکام مرتبط. شرکت های تجاری و اقتصادی بهائیان در ایران و در جهان .
 


 
 
 
 

 

منابع
 1-حسینیان ،روح الله،سه سال ستیز مرجعیت شیعه درایران،تهران،مرکزاسنادانقلاب اسلامی،1382
 2-سایه روشن بهاییت،دفتر پژوهش های موسسه کیهان،چاپ پنجم،1387
 3-دیدار،محمد،بیست سال تلاش(کندوکاوی دراهداف و فعالیت های شورای کتاب کودک از1341تا1361)تهران،حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی،چاپ اول،1367
 4-دالگورکی،کیناز(اسرار فاش شده جاسوس روس درکشورهای اسلامی)مترجم:حیدربهرمن،اصفهان آل الرسول
 5-زاهدزاهدانی،سید سعید،بهاییت در ایران،تهران،مرکزاسنادانقلاب اسلامی،1384
 6-صدری،محمود ،دانشنامه جهان اسلام،ج 4 ،مقاله بهاییت
 7-فوزی ،یحیی ،تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی ایران ،تهران،عروج،ج 1
 8-محمدی اشتهاردی ،محمد ، بابی گری وبهایی گری، قم، گلستان ادب، چاپ دوم، 1383
 9-مکارم شیرازی، ناصر وهمکاران، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سی وسوم
 10-مهدی پور، مهدی، شبهات مهدوی دوران ما،( نقدی بربهاییت) دبیر خانه دایمی اجلاس حضرت مهدی(عج) 1385
11-نایینی غروی، محمد حسین، تنبیه الامه وتنزیه المله ،بیجا،1334
 12-هاشم العمیری، سید ثامر، درانتظار ققنوس ،ترجمه وتحقیق:مهدی علیزاده،موسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی،1384
 13-یادداشت های مستر همفر، مترجم:مصطفی بهرمن، اصفهان ،بینش آزادگان، 1380
 14-سایت بهایی پژوهیwww.bahairesearch.com
 15- نقش انگلیس در پیدایش فرقه های مذهبی با بیت و بهائیت، پایان نامه دوره کارشناسی ارشد پیوسته رشته معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق (ع) محسن شریف زاده (خرداد 1369)
 16-فصلنامه مطالعات تاریخی،موسسه مطالعات وپژوهش های سیاسی، ش 17،تابستان 1384،(ویژه نامه بهاییت)
 17- تحکیم وحدت اسلامی و پاسداری از ارزش‌ها، سید علی رضا حسینی، فصلنامه تخصصی ادیان ومذاهب ،(هفت آسمان)ش 20