پيشينه فعاليت‌هاي جاسوسي در اسرائيل

حاصل اين پيوند، دو پسر است كه نياكان دو طايفه از قبيله‌ي يهودند. تدوين كنندگان يهوديِ «سِفْرِ پيدايشِ» كتاب تورات، از زبان يعقوبِ پيامبر، براي يهودا رسالت فرمانروايي بر بني‌اسرائيل و جهانيان را وعده مي‌دهند:

«اي يهودا... دستت بر گردن دشمنانت خواهد بود و پسرانِ پدرت تو را تعظيم خواهند كرد... عصا از يهودا دور نخواهد شد و نه فرمانروايي از ميان پاي‌هاي وي تا كه «شيلو» بيايد و مر او را اطاعت امت‌ها خواهد بود.» اين همان عصايي است كه يهودا پيشتر به گرو داده بود!

يهودا نماد دورويـــي و خُــدعه در ميان پسران يعقوب است. از سويي، در ماجراي توطئه‌ي برادران، عليه حضرت يوسف(ع) نقش اصلي را به دست دارد و از سوي ديگر در نزد يعقوب، ساير برادران را مقصر و خود را دوست‌دار يوسف(ع) و عامل نجات جان او جلوه مي‌دهد.

 او با اين خُدعه، سرانجام جانشين يوسف(ع) و فرمانرواي قوم بني‌اسرائيل مي‌شود. يهودا از قتل يوسف(ع) به دست ساير برادران ممانعت مي‌كند و انداختن او را در چاه پيشنهاد مي‌كند ولي اين از سر ترحم نيست، مرگ در چاهي پر از مار و كَژدم قطعاً دردناك‌تر از مرگي ساده است.

 چنان خــدعه‌گر است كه يوسف در ميان برادران، تنها او را داراي رحم و مروت مي‌پندارد و براي نجات خويش به او ملتجي مي‌شود. چنان قسي است كه به لابه‌ي برادر كوچك كمترين وقعي نمي‌نهد و چنان زيــرك است كه، به رغم برتري بر ساير برادران و توانايي در نجات يوسف(ع)، اين تصميم هولناك را به آنان نسبت مي‌دهد....

آنگاه كه برادران به زندان يوسف مي‌افتند، بي‌آنكه زندانبان خود را بشناسد، نخستين كَس كه ساير برادران را متهم مي‌كند و تمامي گناه را به ايشان منتسب مي‌سازد يهــوداست....و آنگاه كه يوسف(ع)، مَلك مصر، آنان را به مجازات تهديد مي‌كند، باز نخستين كَس كه لابه و فغان برمي‌آورد يهــوداست. به همين علت «يهــودا» اسطوره‌ي خيانت و جاسوسي در جهان لقب مي‌گيرد و نام يهودا و يهودي، با خدعه‏، پنهانكاري، فريبكاري، جاسوس‌بازي و ..... گره مي‌خورد.

از اين‌رو متوجه خواهيم شد كه چرا تاريخ اطلاعاتي، حكايت از آن دارد كه يهوديان‏، جزء اولين پرچم‌داران و مبتكران روش‌هاي جاسوسي در جهان بوده‌اند. «آنها بر اساس يكسري قوانين ديني و اجتماعي خاص خود، در سطوح بالايي دست به تجسس زده‌اند. حتي گفته‌اند اگر تجسس نبود، نسل يهود مدت‌ها پيش منقرض شده بود... .

گوستاو لوبون، دانشمند مشهور مي‌گويد: «يهوديان قبل از اينكه به تجسس روي بياورند هيچ هنر، علم، صنعت يا هر چيز ديگري كه بتواند مبناي تمدن باشد نداشتند. آنها هرگز نقشي ولو كوچك و كم اهميت در ساخت معارف بشري ايفاء نكرده‌اند»...آنها به بركت تجسس، اين داستان‌ها(ي هيجان‌انگيزرا) بازسازي و تبديل به داستان‌هاي دينيِ اسرائيلي كرده‌اند.» كه توراتِ فعلي، حاصل اين داستان‌ها مي‌باشد.

بر پايه‌ي همين داستان‌هاي توراتي، «مردم عادي در اسرائيل هم معتقدند تاريخ پيدايش سازمان‌هاي اطلاعاتيِ اين رژيم، در واقع به زماني باز مي‌گردد كه بر اساس آيات تورات، حضرت موسي(ع)، دوازده‌ نفر را براي جاسوسي به سرزمين كنعان اعزام نمود تا آنجا را شناسايي كرده و از نظر مردم و جمعيت مورد بررسي قرار دهند.

 بنا به اعتقاد مردمِ عادي، مي‌توان از آنجا خطي ترسيم نمود و آن را به سازمان اطلاعات اسرائيل متصل كرد كه در زمان جنگ جهاني اول، اين سازمان از جانب انگليس در فلسطين شروع به فعاليت نمود و اين روند همچنان ادامه يافته تا به فعاليت‌هاي امروزه سازمان انجاميده است.»

«از آنجا كه متون ديني‏، تاثير چشم‌گيري در روح پيروان هر دين دارد، يهوديان بيش از ساير انسان‌ها تحت تاثير اين متون قرار گرفته‌اند....(و) شبيخون امنيتيِ يهود نيز بر پايه همين متون دينيِ يهودي كه در تورات، تلمود، زوهر و ... آمده، شكل گرفته است. لذا اين شبيخون همان ويژگي‌هاي متون ديني را دارد.» كه براي آنان به مثابه‌ي يك امر مقدس تلقي مي‌گردد.

ساموئل كاتز افسر بازنشسته واحد اطلاعات نظامي اسرائيل، هنگامي كه در كتاب خود به عمليات‌هاي مهم اشاره مي‌كند آنها را به سمبل هاي توراتي تشبيه مي‌نمايد. او پيروزي اسرائيل در جنگ 1967 را به غلبه «داود اسرائيل بر جالوت جهان عرب» تعبير مي‌كند. وقتي مي‌خواهد از تاريخچه‌ي جاسوسي بگويد و اقتدار اطلاعاتي اسرائيل را در منطقه به رُخ ديگران بكشد، داستان اعزام جاسوساني توسط يوشع‌نبي را بيان مي‌كند. و براي كشتن سرهنگ مصطفي حافظ، از سياست تورات داير بر چشم در مقابل چشم استفاده مي‌كند.

«ويكـتور استروفسكي» مامور سرويسِ موساد هم به اين فرهنگ ديني در سازمان جاسوسي اشاره مي‌كند. او اظهار مي‌دارد «اين نكته را در موساد به ما آموخته بودند كه ما همچون داود(ع) با جالوتي(جنگجويِ غول‌آسايي كه در عهد عتيق توسط داود(ع) با سنگ گشته و به دار آويخته شد) فناناپذير در نبردي بي‌پايان هستيم.»

ردپاي آموزه‌هاي ديني در شعارهاي سازمان‌هاي اطلاعاتي يهود نيز ديده مي‌شود. «مئيردگان»رئيس سرویس موساد، در سايت رسمي سازمان اظهار مي‌دارد: «افراد موساد وظيفه خود را از روي اعتقاد و ايمان به هدف به انجام رسانده و خدمت خود را در كمال فروتني و با ارادت و به نحو مخفيانه انجام مي‌دهند.»

همچنين، آیه 14 از بخش يازدهم کتاب «امثال» سلیمانِ نبی(ع) بعنوان سرلوحه فعاليت‌هاي سازمان انتخاب شده كه موساد در خصوص انتخاب اين آيه ادعا مي‌نمايد: «شایسته است که این آیه همواره روشنگر راه و سبب بوجود آمدن ابتکارات و ایـده‌های نو گردد ولی در عین حال این آیه در بردارنده هشدار بسیار شـدیـد اللحنی هم می‌باشد: جائی‌ که که تدبیر نیست، ملت فرو می‌پاشد اما رستگاری از کثرت مشیران است.»

مديران سرويس در هدايايي كه به طرف‌هاي خارجي مي‌دهند هم بر نشان دادن آيات اطلاعاتيِ عهد عتيق تاكيد دارند. «ايسرهارل» معمار سازمان‌هاي اطلاعاتي اسرائيل، نخستين ديدار خود را در آمريكا و در مقام رئيس موساد در فوريه 1953 به عمل آورد... .

او يك خنجرِ قديمي را كه توسط يكي از پيشه‌وران يهوديِ ايراني ساخته شده بود را به دالس رئيس سيا هديه داد. بر روي خنجر، آيه‌اي از مزامير داود به اين مضمون كه «نگهبان اسرائيل نَه چُرت مي‌زند و نَه مي‌خوابد»، حك شده بود. سرويس ضد جاسوسي اسرائيل، شاباك نيز از مضامين تورات براي فعاليت‌هاي خود استفاده كرده است. «جنگ‌افزار شما در نبرد، حيلـه است» اين آيه‌اي است كه بر روي ديوار‌هاي دفتر كاركنان سرويس مشاهده مي‌شود.

از ديگر علل قداست جاسوسي در بني‌اسرائيل، ترس از عقوبتِ عدم توجه به كاركرد‌هاي اطلاعاتي است، زيرا بني‌اسرائيل يك بار به نتايج عمليات اطلاعاتي بي‌توجهي كرد و مجازات سنگين آن را هم چشيد. بر اساس آيات تورات، در جريان عمليات پنهانيِ دوازده جاسوسِ اعزامي به كنعان، اين قوم و حتي موسي(ع) به گزارش‌هاي اطلاعاتيِ مامورين اعزامي بي‌توجهي نموده و خداوند نيز آنان را چهل سال در بيابان آواره نمود و به موسي(ع) نيز اجازه‌ي ورود به سرزمين موعود را نداد.

 اين سابقه ذهني باعث شد كه از آن پس، جاسوسي و امور پنهاني در نزد يهود از اهميت و قداست بيشتري برخوردار گردد تا جايي‌ كه امروزه سازمان‌هاي اطلاعاتي يهود در سطح دنيا، نقش منجي را براي صهيونيست‌هاي غاصب بازي مي‌كنند.