تاريخ‌سازي صهيونيسم و مسيحيان حامي يهوديان

انتشار جزوه‌اي در سال 1607 تحت عنوان: «اخبار دريافتي از رم... درباره يك گروه از يهوديان كه مدعي‌اند جنگ آنان براي بازپس گرفتن سرزمين موعود است...» رويداد چشمگيري به شمار مي‌رود چون اين جزوه در زماني منتشر شده بود كه حضور يهوديان در انگليس غيرقانوني تلقي مي‌شد از قرار اين جزوه ترجمه نامه‌اي بود كه به تاريخ اوّل ژوئن سال 1606 توسط شخصي بنام سنيور والسكو   به زبان ايتاليايي خطاب به دون ماتياس   حكمران ونيز   نوشته شده بود. از طريق اين نامه، حكمران و نيز از اوضاع آشفته جهان و آمادگي مجارستان، بوهم   و مسكو   براي اعلان جنگ جهت تصرف قسطنطنيه و بيرون راندن تركان از اروپا آگاه شد. تونسي‌ها، مغربي‌ها، اعراب و ديگران برآنند تا تركان را كاملا از آفريقا بيرون كنند. صوفي‌ها  ، مادها   و مردم ماليبار   در مرز هند دست به شورش زده‌اند. نگران‌كننده‌ترين خبر اينكه، مردمي گمنام، قدرتمند، توانمند و چابك از ساكنان ماوراء كوههاي كاسپين   (قفقاز) كه مدعي‌اند از اخلاف ده قبيله گم شده‌اند، براي باز ستاندن سرزمين موعود از چنگ تركان به راه افتاده‌اند. در اين نامه، سپس اطلاعات دقيقي درباره رهبران هر يك از قبايل، تعداد نفرات هر ارتش و نوع جنگ افزارهاي آنها، ارائه و در پايان تصريح مي‌شود كه ظرف چند روز آينده اطلاعات بيشتري در اين زمينه داده خواهد شد.
با وجود اين، انگليس، سرزمين پاك‌دينان بود كه به يهوديان، يعني قومي باستاني و اهل كتاب، اجازه داد تا بار ديگر در آنجا گرد آيند. در سال 1621 اسقف دكتر ويليام گوج   (1653-1578) بدون ذكر مؤلف، رساله‌اي را تحت عنوان:
 «بازگشت بزرگ جهان يا رسالت يهوديان  » منتشر كرد.
كه در مقدمه‌اي خطاب به خواننده، خود را خادم خداوند مي‌خواند و زمان انتشار كتاب را 8 ژانويه 1621 و محل خدمت خود را كليساي بلك فرايرز   لندن
ذكر مي‌كند. او در اين مقدمه چنين نوشته است:
از من خواسته شد، تا اين رساله را منتشر و خواندن آنرا به شما توصيه كنم. اين تنها كاري است كه من انجام داده‌ام. خود اين رساله اثر شخصي است كه بيش از من در اين ماجراي پُر رمز و راز، كنكاش كرده است. درك و شناخت فراوان نويسنده از زبان عبري كمك شاياني در نگارش اين رساله بوده است. وي نه تنها در نوشتن اين رساله بلكه در ديگر آثار مذهبي خود رنج بسياري متحمل شده است. آثاري چون آموزه مقدس الهي   كه ابتدا در قطع كوچك و سپس در قطع بزرگ به چاپ رسيد،  
كتاب وي تحت عنوان عهد عتيق   يا «وعده» كه در آن آئين‌ها و مراسم يهودي تشريح گرديده است، و شرح سرود سليمان   و رساله فعلي يعني بازگشت بزرگ يا رسالت يهوديان كه در پيش رو داريد.»
نويسنده اين رساله، سرهنري فينچ   (1625-1558) فارغ‌التحصيل رشته حقوق (1615) بود كه چندين كتاب نيز در زمينه مسائل حقوقي تأليف كرده است.
آقاي جي.ام.ريگ   در فرهنگ زندگينامه ملي  ، جلد 19، 1890 مي‌نويسد، هنري فينچ در اين رساله از قرار پيش‌بيني كرده بود كه در آينده‌اي نزديك يهوديان به فرمانروايي اين جهاني خود بازخواهند گشت و امپراتوري جهاني خود را تأسيس خواهند كرد. جيمز اوّل پادشاه انگليس اين رساله را تحريك‌آميز خواند و به همين دليل فينچ را در آوريل 1621 بازداشت كردند. ويليام فينچ براي كسب آزادي ناگزير شد خود را از تمامي نكات توهين‌آميزي كه عليه سلطنت وجود داشت مبرا بداند و از نوشتن مطالب ناشايست عذرخواهي كند.
ويليام لود   (1645-1573) اسقف كليساي سنت ديويدز   1621 كه بعدها در سال 1633 به سمت اسقف اعظم كليساي كانتربوري   منصوب شد در يكي از  
خطبه‌هاي خود كه در ماه ژوئيه سال 1621 ايراد كرد به شدت رساله فوق را به باد انتقاد گرفت. به دلايل فوق رساله موردنظر جمع‌آوري شد و اكنون فقط تعداد اندكي از آن در دسترس است.
با وجود تشريفات قانوني كه براساس آن هنري فينچ ناگزير شد با امضاء اقرار نامه‌اي سخنان خود را پس بگيرد و به وفاداري خود نسبت به پادشاه اذعان كند، وي هرگز از ديدگاههاي خود كه در كتاب بازگشت بزرگ تاريخ يا رسالت يهود عنوان شده بود دست برنداشت. نامه برجاي مانده از يكي از شخصيتهاي مشهور آن زمان نه‌تنها از هيجان‌ها و جنجال پديد آمده از قيامت‌بيني نادرست هنري فينچ بلكه از انگيزه‌هاي مشكوك جيمز دوم پادشاه انگليس كه از نوشته‌هاي فينچ به خشم آمده بود، پرده برداشته است.
دكتر ويليام گوج نيز مجرم و مقصر شناخته شد. وي مدت 9 هفته زنداني شد و تنها پس از اداي برخي توضيحات كه جرج ابوت   (1633-1562) اسقف اعظم كليساي كانتربوري آنرا قانع كننده توصيف كرد (1611) از زندان آزاد شد. دكتر گوج استاد زبان عبري در دانشكده كينگز دانشگاه كمبريج بود. وي تنها شاگرد سخت‌كوش يك يهودي بود كه توانسته بود اين زبان را از معلم خود كه براي تدريس زبان عبري در دانشگاه كمبريج به كار گمارده شده بود فرا گيرد.
روجر ويليامز   (1683ـ1604) فرزند جيمز (متوفي به سال 1621) و آليس ويليامز  ، از اهالي لندن بود. وي يكي از پيشگامان آزادي مذهب بود و عقيده داشت كه دولت به هيچ وجه حق ندارد در امور معنوي و عقايد انسان‌ها دخالت كند. بي‌عدالتي و ستمگري اصحاب كليسا سبب شد تا وي در سال 1631 به آمريكا مهاجرت كند. در يك كميته پارلماني انگليس كه در سال 1651 به نام «كميته ترويج ـ كتاب مقدس» تشكيل شد كه در آن شخص كرامول هم عضو بود. وظيفه كميته، بررسي پيشنهادهاي حدود بيست شخصيت مذهبي بود. از جمله پيشنهادها و مقاله‌هايي كه براي بررسي به اين كميته ارائه شد، پيشنهادي به قلم يك شخصيت روحاني به نام ناملر بود كه حاوي تبصره‌اي به شرح زير بود:
«قضات دادگاهها وظيفه دارند به يهوديان اجازه دهند... تا آزادانه و به گونه‌اي مسالمت‌آميز در ميان ما زندگي كنند.»
به پيوست اين پيشنهاد، مقاله بلندي در هفت ماده به امضاء روجر ويليامز تحت عنوان «چرا اين بي‌عدالتي» تسليم شد. در اين نوشته پيوست ويليامز خواستار پايان ممنوعيت حضور يهوديان در انگليس شده است:
«با فروتني تمام اعلام مي‌كنم قضات محاكم وظيفه دارند تا ديوار خرافات و جدائي در زمينه امور مدني را بين ما، يعني غير يهوديان و يهوديان از ميان بردارند و بدون چون و چرا و هيچ‌گونه اكراهي راه را براي زندگي مسالمت‌آميز آنان در بين ما هموار كنند.»
«ملل ديگر و بويژه پادشاهان حق دارند تا از سركوب غير انساني، دور از تمدن و مغاير با مذهب مسيحيت ملت انگليس، عليه يهوديان بيمناك باشند چون صداي فرياد يهوديان از دست ملت، سلاطين و شاهزادگان انگليسي به آسمان بلند شده است.»
«يهوديان چه مظالم دهشتناك و كشتارهايي را كه از دست پادشاهان و ملت انگليس در دوران هنري دوم (1189-1133) پادشاه جان (1216-1167) ريچارد اوّل (1199-1157) و ادوارد اوّل (1307-1239) متحمل نشده‌اند. نه‌تنها يهوديان بلكه خود ما نيز سوابق اين مظالم را ثبت و ضبط كرده‌ايم.»
روجر ويليامز در سال 1654 به پراويدنس بازگشت ودر سپتامبر همان سال اندكي پس از مراجعت به رياست يا فرمانداري رودآيلند كه يكي از سيزده ايالت اوليه ايالات متحده به شمار مي‌رود انتخاب شد. رود ايلند اولين ايالتي بود كه به يهوديان حقوق و امتيازهاي مشابه شهروندان ديگر كه در آن زمان در مستعمره 
نشين‌هاي آمريكا متداول بود اعطا شد. وي تا ماه مه 1658 در سمت فرمانداري ايالت رود آيلند باقي ماند. نكته قابل توجه اين است كه، كسي در دنياي قديم تلاش چشمگيري در زمينه پذيرش مجدد يهوديان به انگليس به عمل آورده بود در دنياي جديد و در منطقه‌اي كه نيوانگلند ناميده مي‌شود، هم ايالتي را پايه‌گذاري كرد كه در آن براي اولين بار يهوديان در زمان رياست وي از حقوق يكسان با ديگر مهاجرنشينان برخوردار بودند.
در سال 1649 دو مسيحي از فرقه بابتيست به نام يوحني كارت رايت   و پسرش ابن نزر   از اهالي آمستردام در حمايت از يهوديان عرضحالي به لرد فير فاكس   و شوراي عمومي افسران، تسليم كردند. در اين دوران، هيجانات و احساسات مذهبي بسيار شديد بود و كمتر كسي يافت مي‌شد كه تحت‌تأثير انديشه‌هاي مسيحاباورانه و ديگر باورهاي مذهبي، عرفاني قرار نگرفته باشد.
جان هريسون   (اوج شهرت و شكوفايي 1630) جهانگرد مشهور و ديپلمات انگليسي در شمال آفريقا (الجزاير، تونس، ليبي و مغرب) كتابي تحت عنوان «مسيح ظهور كرده است و مسائل ديگر»   منتشر كرد. وي در كتاب خود مناقشه ميان اعضاي جنبش پاك‌دينان نوين و هواداران آموزه‌هاي قديمي را تشريح كرد و ضمن بحث درباره موضوع آزادي مذهبي گفته است «تا زماني كه يهوديان از حقوق يكسان با پيروان مذاهب ديگر برخوردار نشوند، خشونت بر قلب‌ها حاكم خواهد بود.»
جان ديوري  ، روحاني پُرجنب و جوش پروتستان كه در خلال مسافرتهاي متعدد خود تلاش كرد تا فرقه‌هاي مختلف پروتستان را با يكديگر آشتي دهد، از دوستان بزرگ يهوديان محسوب مي‌شود. وي از جمله كساني بود كه در تنظيم «اعتراف پارلمان انگليسي   و توضيح‌المسائل» مشاركت داشت. وي در سال 50-1649 در مقاله‌اي كه حالت مناظره مذهبي   داشت و خطاب به آقاي تاروگود   نوشته شده بود، حدسيات خود را در اين زمينه كه آمريكائيها از نسل قوم  
بني‌اسرائيل هستند مطرح ساخت. جان ديوري در خلال اقامت خود در شهر كاسل   آلمان، كتابي را تحت عنوان «يك موضوع اخلاقي، آيا پذيرش يهوديان در جامعه مسيحي قانوني است»  ؟ نوشت. هنري جسي   (1663-1601) از  روحانيان فرقه بابتيست، يكي ديگر از دوستان بزرگ يهوديان بود. وي تحصيلات عالي خود را در سال 1618 در دانشگاه كمبريج آغاز كرد و در سال 1662 كرسي استادي كالج سنت جان   را به دست آورد. ادبيات عبري و خاخامي، رشته مورد
علاقه وي بود. وي به ترجمه تازه‌اي از كتاب مقدس مبادرت كرد و در اين زمينه به پيشرفتهايي نيز نائل آمد و براي يهوديان اورشليم كه بر اثر جنگ بين سوئديها و لهستانيها در سال 1657 از كمك مؤسسات خيريه اروپايي محروم و در منتهاي فلاكت زندگي مي‌كردند، سيصد ليره استرلينگ اعانه جمع‌آوري كرد.
اين اولين مورد ثبت شده از كمك‌هاي مسيحيان انگليسي به يهوديان فلسطين است.
وي در سال 1653 با هدف آشتي دادن فرقه‌هاي مختلف يهودي با مسيحيان (غيريهوديها) مقاله‌اي تحت عنوان «شكوه يهودا و قوم بني‌اسرائيل»   به رشته  
تحرير در آورد.
آزادانديشي هنري جسي نسبت به يهوديان در موارد ديگر نيز بروز يافته است. وي خواستار اعطاي حق شهروندي و پذيرش يهوديان به انگليس شد، مسأله‌اي كه در آنجا تحت بررسي بود.وي ازجمله اعضاي مجمعي بود كه از سوي كرامول براي بررسي پيشنهادهاي منشه بن‌اسرائيل درباره بازگشت همكيشان وي به انگليس تشكيل شده بود. جسي از قرار معلوم مقاله‌هاي بدون امضاء تحت عنوان «شرح آخرين مباحث وايت‌هال  » كه به موضوع يهوديان اختصاص داشته تأليف كرده بود.
توماس فولر   (1661-1608) خزانه‌دار كليساي جامع شهر ساليسبوري   (84 كيلومتري جنوب غربي لندن) در چندين خطبه تأكيد كرد كه قوم يهود مأموريت مهمي در جهان بر عهده دارد و به دستور خداوند عامل مهمي در پيروزي نيكي بر بدي خواهد بود.از اين رو، اين قوم نبايد فقط به ادامه حيات خود اكتفا كند بلكه بايد افراد لايق يا سرآمد را پرورش دهد و با بهره‌گيري از نخبگان خود، جامعه‌اي پديد آورد كه مايه بركت و افتخار جهان باشد.
تمامي روحانيون برجسته مسيحي كه پيشگامان آزادي مذهبي و صهيونيسم بودند، با منشه ارتباط نزديك داشتند و به وي براي ورود مجدد يهوديان به انگليس مساعدت مي‌كردند. بسياري از مسيحيان، بويژه مسيحيان انگليس بر اين باور بودند كه نژاد بني‌اسرائيل كه اكنون در سراسر جهان پراكنده است، سرانجام به سرزمين خود باز خواهد گشت. مسيحيان در ضمن عقيده داشتند كه يهوديان در حالتي كه به دين ديگري گرويده‌اند (يعني مسيحيت) به سرزمين خود بازخواهند گشت (گرد هم‌آيي نهايي يهوديان هم در تورات و هم انجيل بشارت داده شده است. مؤلف) با توجه به شرايط فكري حاكم بر آن زمان، تمامي باورها و انديشه‌هاي مربوط به بازگشت نهايي قوم بني‌اسرائيل به سرزمين اصلي خود هم در ذهن متفكران مذهبي و نويسندگان انگليس و هم خود يهوديان رنگ و بويي مذهبي داشت.
بايد ديد چرا اين گونه ملاحظات، به ويژه در انگليس داراي اهميت بود. در تلاش براي يافتن پاسخ به اين پرسش به واقعيت مهمي كه در فصل اوّل اين كتاب به آن اشاره شد يعني دلبستگي مردم انگليس به كتاب مقدس برمي‌خوريم.
مردان و زناني كه عمر خود را وقف مطالعه كتاب مقدس كرده‌اند، به الگوي انسانهاي ارزشمند در ميان مردم انگليس تبديل شده‌اند. از قرن هفدهم به اين سو، علاقه به بازگشت قوم بني‌اسرائيل به سرزمين خود، همه‌گير شد و در اين ميان انگليس اولين گامها را در جهت شكل‌گيري صهيونيسم برداشت. ارتباط ميان صهيونيسم و موضوع ورود دوباره يهوديان به انگليس پس از سالها دوري آنان از اين كشور (يهوديان در سال 1290 از انگليس اخراج شدند) در زمان سلطنت ادوارد اوّل و شكل‌گيري صهيونيسم كه نتيجه راه‌يابي دوباره يهوديان به انگليس بود، نه تنها مرهون و مديون تلاشها، برنامه‌ها و نوشته‌هاي منشه بود بلكه اين تلاشها نقطه عطفي در تاريخ قوم بني‌اسرائيل هم محسوب مي‌شود. واقعيتهاي موجود نشان مي‌دهد كه روحانيان و نويسندگان پاك‌دين با چه جديّت و پايمردي‌اي موضوع آزادي مذهب و پذيرش مجدد يهوديان به انگليس را پيگيري و به ثمر رساندند و تا چه ميزان دفاع آنها از يهوديان به طرحي جامع و منسجم منجر شد كه يك جزء آن پذيرفتن مجدد يهوديان (اجراي عدالت در قبال افراد) و جزء ديگر آن بازگشت قوم بني‌اسرائيل به سرزمين خود (اجراي عدالت در قبال يك قوم) بود.
هر كسي با مطالعه نوشته‌هاي منشه و نوشته‌هاي پاك‌دينان، در آن زمان به يقين متوجه خواهد شد كه بحثها و مجادله‌هاي مربوط به اجراي عدالت در قبال قوم يهود به يك مكتب خاص محدود نبوده بلكه در بين تمامي مكاتب جريان داشته است. بدين ترتيب صهيونيسم به شكل‌گيري و روشن شدن عاملي كه آگاهانه يا ناآگاهانه افكار مردم انگليس را تحت نفوذ و تأثير قرار داد، تبديل شد. افكار مربوط به بازپذيري يهوديان به انگليس و بازگشت دوباره آنان به سرزمين خود، پيش از آنكه دو جريان مجزا اما موازي يكديگر باشند، در اصل يك جريان واحد در انگليس را تشكيل مي‌دادند. به هر حال بازپذيري يهوديان به انگليس به سرعت جامه عمل پوشيد امّا بازگشت يهوديان به سرزمين خود به آينده موكول شد.