تحلیلی بر انتفاضه ی دوم در فلسطین اشغالی

در حال حاضر انتفاضه به مجموعه ای از آشوب ها و بی نظمی هایی گفته می شود که مردم فلسطین علیه نیروهای اسراییلی انجام می دهند. رسانه های عمومی نیز پیوسته به جهانیان این گونه القاء می کنند که فلسطینیان دست به یک سری اقدامات شورش گرایانه علیه ملت اسراییل زده اند و دولت اسراییل نیز از این گزارش ها بهره برداری سیاسی می کند. اما واقعیت امر کاملا معکوس است و اسراییل با اقدامات تجاوزکارانه ی خود می کوشد ملت فلسطین را نابود کند.

معادلات موجود در عرصه ی بین الملل نشان می دهد که انتفاضه ی مردم فلسطین که تاکنون صدها کشته و معلول برجا گذاشته است  به جنبش خلاق و هدفمند تبدیل شده است .

تغییر رویکرد کانون های خبری پس از حوادث 11 سپتامبر از سرزمین اشغالی فلسطین به سوی امریکا و به دنبال آن افغانستان، باعث پدید آمدن بهترین موقعیت برای دولت غاصب صهیونیستی گردید، تا جایی که این رژیم با کلیه ی امکانات خود، دست به تصرف پاره ای از اراضی دولت خودگردان زد و از ترور فعالان سیاسی گروه های فلسطینی و به خاک و خون کشاندن مردم بی دفاع این سرزمین فرو گذار ننمود.

امروز خشم و غضب سراسر وجود افرادی را فرا گرفته که فلسطین را دوست دارند. جنایات شارون در این سرزمین فجیع تر از آن است که وی در سال های 1971 و 1982 م مرتکب آن شده است. شارون در این سال ها، دستور قتل عام فلسطینیان ساکن در روستایی در اردن و اردوگاه های صبرا و شتیلا را صادر کرد.

ما در زمانی شاهد حمله ی نظامیان اسراییلی علیه ملت فلسطین هستیم که شرایط اخلاقی جهانی نسبت به گذشته تغییر یافته است. اکنون رسانه های ارتباط جمعی نقش بسزایی درخنثی سازی اهداف ضد فلسطینی سردمداران «تل آویو» دارند. با توجه به سلطه گری امریکا و سیطره ی آن کشور بر جهان و سکوت مجامع بین المللی در قبال جنایات یهودیان، حس خون آشامی آن ها برانگیخته شده و با شدت فراوان دست به قتل عام فلسطینیان می زنند.

آن چه یهودیان از تحلیل آن عاجز هستند عدم تحلیل صحیح از بحران کنونی فلسطین و انتفاضه ی مردم است. آن ها هنوز نتوانستند برای خیزش مجدد فلسطین و آشوب های سرزمین های اشغالی ارزیابی و تفسیری درست ارایه دهند. آن چه در تاریخ این حرکت به خوبی مطرح می باشد آن است که مهم ترین خصوصیت مردم فلسطین این است که از آغاز سال 1948 تا کنون در آوارگی به سر می برند و اشغال سرزمین فلسطین پس از اشغال سرزمین کره توسط ژاپن، طولانی ترین و تلخ ترین اشغال در جهان معاصر محسوب می شود.

ویرانی خانه ها، اشغال زمین ها، آواره کردن مردم و اسکان یهودیان جدید; همواره با این اشغال همراه بوده است. در دوره های اخیر نیز دیده می شود که با توجه به انعقاد پیمان «اوسلو» میان اعراب و اسراییل (تحت نظارت امریکا) هم چنان اشغال، ظلم و تجاوز به حقوق فلسطینیان ادامه دارد و ناظران آگاه به خوبی دریافته اند که پیمان «اوسلو» ادامه ی همان اشغال سرزمین های فلسطینی است.

آن چه پس از این پیمان طی هفت سال گذشته رخ داد، هیچ تفاوتی با وضعیت غمبار گذشته ندارد. بسیاری از ساکنان کرانه ی غربی در وضعیت اسفباری زندگی می کنند، اکثر آنان بیکارند و معیشت آنان به سختی تامین می شود.

پیمان «اوسلو» در نهایت اشغال سرزمین های فلسطینی را روان و آسان نمود و این طبیعی است که مردم فلسطین پس از گذشت هفت سال و تجربه ی روزهای تلخ و عذاب آور - که برای نخستین بار در تاریخ، توسط خود نیروهای فلسطینی صورت می گرفت - چاره ای جز هجوم به خیابان ها و پناه آوردن به چوب و سنگ نداشته است. به شهادت اکثر تحلیل گران سیاسی، نخستین عاملی که سبب انفجار مجدد انتفاضه گردید، ورود ژنرال شارون به همراه بیش از هزار مرد مسلح به حریم «مسجد الاقصی » بود. شاید زیارت یک یهودی از اماکن مقدسه قابل توجیه باشد، اما شارون به گونه ای وارد ساحت مسجد الاقصی شد که شورش ساکنان غریب مناطق اشغالی را در پی داشت.

عامل دوم، وجود دولت خود گردان فلسطین است که با سیاست های غلط خود بحران را مضاعف کرده و راه را برای تجاوز بیشتر هموار ساخته است و در حقیقت، در سال حاضر اسراییل برای تحقق اهداف خود پشتیبانی حکومت خودگردان را به عهده دارد. مردم فلسطین این بخش از علل را به خوبی دریافته اند که تشکیل دولت مستقل رویایی بیش نیست; زیرا حاکمیت واقعی تنها از آن اسراییل است و دولت خود گردان عملا برای بسط و گسترش قدرت اسراییل تبدیل شده است. البته این بدان معنا نیست که دولت اسراییل، ولو به همراهی دولت خود گردان از راه اندازی سیاست های استکباری خویش موفق بوده است; بلکه امریکا حامی اصلی شارون هم از او ناامید شده است. امریکایی ها دریافته اند که تنها حامی یک بازنده هستند، زیرا در نزد افکار عمومی جهانی مطرود شده و حتی بین هم پیمانان خود متحمل زیان های شدیدی شده است.

آن چه امروزه می توان در تحلیل اوضاع غمبار فلسطین مطرح نمود; توجه به چند امر است:

1. مساله ی فلسطین تنها محدود به جهان عرب یا اسلام نمی شود، بلکه فلسطین مورد توجه بسیاری از ملل با تفکرات و گرایش های مختلف و بعضا متناقض با یکدیگر است که رسیدن به این هدف در گام اول نیازمند یک رهبر بیدار و هوشیار است; زیرا مساله ی فلسطین موضوعی نظیر گفت وگوی تجاری یا راهی برای صعود به هرم قدرت و سیاست نیست.

2. در جهانی که یک کشور بر آن سیطره دارد هر اقدام سیاسی بدون شناخت عمیق از تاریخ و جریانات سیاسی و فرهنگی حاکم بر آن کشور که بعضا متضاد با یکدیگر است کاری بی فایده خواهد بود. به عبارت بهتر، دوستداران آزادی فلسطین بایستی با اقلیت های مسلمان ارتباط داشته و امورات خود را با آن ها هماهنگ سازند.

3. عوامل نقش آفرین در تحولات فلسطین بسیار است. مهم ترین این عوامل، قدرت نظامی است، اما در کنار آن قدرت دیگری نیز وجود دارد که اسراییلی ها به خوبی توانستند از آن بهره برداری کنند که قدرت افکار عمومی غرب است. اسراییلی ها با نفوذ در رسانه های ارتباط جمعی غرب توانستند چهره ای خوب از خود ترسیم کنند و مردم فلسطین را به عنوان مردمی خشن که پایبند به هیچ ارزش انسانی نیستند معرفی کنند. این سوء استفاده تا امروز حدود 54 سال است که ادامه دارد.

امروزه افکار غرب از اسراییل و جنایات او حمایت می کنند و به محض شنیدن نام فلسطین، واژه ی «تروریسم » در ذهنشان تداعی می شود.

آن چه اکنون و در این برهه از زمان مهم است و باید با وفاق بین المللی در سطح کشورهای مسلمان دنیا صورت پذیرد، تنویر افکار عمومی مردم دنیا نسبت به مواضع مسلمانان در قبال مساله ی «ترورسیم » است. شاید بدین وسیله بتوان ذهنیت دنیا را در نسبت دادن تروریسم به اسلام که حاصل بمباران تبلیغاتی رسانه ها و پاره ای از دولت های غربی است خنثی ساخت و به نوعی افکار بین المللی را به مساله ی فلسطین و کشتار مردم مسلمان و بی دفاع این کشور توسط رژیم صهیونیستی معطوف ساخت، مسلما در غیر این صورت باید شاهد یک جنگ صلیبی تمام عیار دیگر در گستره ی دنیا باشیم.

امریکا که امروزه پرچم دار مبارزه با تروریسم در قالب حقوق بشر است، مدت زمانی بیش از 30 سال است که از رژیم غاصب اسراییل حمایت می کند، رژیمی که دست سران آن تا مرفق به خون بی گناه فلسطین آلوده است. کشتار، ترور و تخریب خانه های مردم، بارزترین مصداق تروریسم است که رژیم صهیونیستی از هیچ یک از آن ها فروگذار ننموده است. در حقیقت این رژیم با حمایت کامل نظامی و اقتصادی امریکا به عنوان بزرگ ترین پایگاه تروریزم دنیا عمل و حتی اقدام به سرکوب مخالفان خود در سایر کشورهای دنیا نموده است.

از سوی دیگر امریکا حتی از صدور قطع نامه های سازمان ملل علیه این کشور جلوگیری به عمل می آورد و با وتوی آن ها مانع هرگونه مخالفت جهانی با این رژیم می شود; پس این کشور خود بزرگ ترین حامی تروریسم در دنیا است.

آن چه می تواند به عنوان عاملی مهم در جهت پیشبرد انتفاضه و نفی مشروعیت حکومت اسراییل توسط دولت های عربی صورت گیرد، این مواضع اصولی است که باید میان دولت اسراییل و امریکایی های یهودی تبار شکاف ایجاد نمود، زیرا در میان یهودیان ساکن امریکا، گرایش ها و دیدگاه های مختلف و متضادی وجود دارد; بنابراین وظیفه ی دولت های عربی این است که درون آن ها نفوذ کرده و آن ها را به خواسته ها و دیدگاه های خود متمایل سازند. این کار در حقیقت همان کاری است که ویتنامی های ساکن امریکا در جنگ با امریکا انجام دادند و با تاثیر بر نخبگان سیاسی امریکا، سیاست و ذهنیت مردم امریکا را تصحیح کردند و نتیجه ی جنگ را به سود خویش رقم زدند. برای مثال ارایه ی تصویری انسانی از وضعیت اسفبار فلسطینیان می تواند تاثیر بسزایی در اذهان عمومی داشته باشد و متاسفانه تا کنون اشغال نظامی فلسطین که تقریبا سی سال از آن می گذرد، هنوز به عنوان عملی غیرقانونی و تجاوزی آشکار به حقوق دیگران به جهانیان معرفی نشده است; در حالی که این کار درون جامعه ی امریکا هت یهودیان مقیم به راحتی قابل اثبات است، هر چند تحقق آن به برنامه ریزی و تلاش همه جانبه ای نیاز دارد.

امروزه فشارهای وارده بر امریکا و اسراییل و شعله ورشدن روز به روز خشم انتفاضه و توسعه ی کمی و کیفی قیام اسلامی مردم در تمامی نقاط فلسطین اشغالی از پیامدهای افکار و اندیشه های امام خمینی (قدس سره) است که هماره مجاهدان و رهبران فلسطینی خود را پیرو ایده ها، افکار و اندیشه های او می دانند.

حمایت گسترده و بی دریغ و همه جانبه ی جمهوری اسلامی ایران - براساس آرمان های امام خمینی (قدس سره) - از مردم فلسطین و قیامشان، مهم ترین عامل ادامه ی این قیام در برابر تجاوزات اشغال گران قدس و هم چنین عامل بازدارنده از رو آوردن اغلب کشورهای عربی و اسلامی به امریکا و اسراییل و افتادن آنان در آغوش توطئه های پلیدانه و دسیسه های شیطانی آنان و نادیده گرفتن حقوق مردم فلسطین است. اهداف ایران اسلامی از قیام و انتفاضه - که تنها راه خروج اسراییل از سرزمین های اشغالی است - می تواند در 3 محور زیر خلاصه شود:

الف: تعمیم تعلق مساله ی فلسطین به تمام ملل و مسلمانان;

ب: جلوگیری از ضعیف ترشدن جبهه و موقعیت مسلمانان در قبال دشمنان اسلام که در راس آن امریکا و اسراییل است;

ج: وادار نمودن جهان عرب و کشورهای اسلامی جهت مقابله و ستیز با دسیسه های استکبار جهانی و حمایت و پشتیبانی از مقاومت اسلامی در فلسطین .

این حمایت از نهضت های اسلامی باعث موفقیت کلیه ی آن ها شده است که می توان نمونه ی آشکار آن را در عصر در لبنان جست وجو کرد. پیروزی موفقیت آمیز حزب الله لبنان در برابر توطئه های امریکا و اسراییل و بیرون راندن ارتش اشغالگر قدس از سرزمین های جنوب لبنان نتیجه ی آن حمایت ها است که منجر به شکست اشغال گران، نه تنها در جنوب لبنان بلکه در داخل سرزمین های فلسطین شد. تا آن جا که حتی خود اشغال گران به واماندگی و ضعف روحیه ی نیروهایشان در مقابله با انتفاضه نیز اعتراف کردند و فرماندهان نظامی آن ها خبر از احساس خودباختگی در میان سربازان اسراییل دادند.

افزایش تعداد سربازان اسراییلی زندان شده در سرزمین های اشغالی به علت عدم تیراندازی به سوی تظاهرات فلسطینی و ترس و رعب شدیدی که به جان سربازان اسراییلی افتاده، پیامد از خودگذشتگی نسل جدید انتفاضه است که خود را به اصول و آرمان های دینی پایبند دانسته و به آن عمل می کنند.

این امر موجب بروز بحرانی خطرناک در میان اشغال گران قدس شده که در نتیجه ی آن «تل آویو» به فراخوانی تمام افراد زیر سن 45 سال جهت خدمت سربازی، برای مقابله با انتفاضه مجبور شده است.

منابع:

1. امام خمینی (قدس سره) و انقلاب اسلامی فلسطین، علی ظاهری.

2. فلسطین چالشی بر سر راه آینده، ادوارد سعید، ترجمه ی محمد تقی کرمی.

3. التوراة الهیر و غلیفیه، فؤاد حسنین علی.

4. امام و مساله ی فلسطین، محسن نور احمدی، نور 1379.

5. رویکرد دوباره به مساله ی فلسطین، علی ضیایی.

6. اشغال اسراییل و تاسیس کشور فلسطین، ریچارد هوستن، ترجمه ی احمد واقفی.

7. صلح خاورمیانه، مجله ی اطلاعات سیاسی، اقتصادی، دی ماه 1380.

8. مقابله با اسراییل، یوسف رضایی، روزنامه ی کیهان، بهمن 1379.

9. رویداد فلسطین، ادوارد سعید، ترجمه ی عباس سید میرجمکرانی.

10. کشور فلسطین، سید حسین حسینی.

11. صهیونیست، فروید ووین - ادوارد سعید، ترجمه ی محمود صدوقی.