تشویق صهیونیست‌ها به گستاخی

وزیر خارجه قطر در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با عمروموسی، دبیرکل اتحادیه عرب در پایان اجلاس هفته گذشته قاهره، در توجیه تسلیم شدن خفت بار به مشارکت در روند سازش گفت: می‌خواهیم به دنیا ثابت کنیم که صلح طلب هستیم!
این توجیه مضحک وزیر خارجه قطر درحالی صورت می‌گیرد که طرف مقابل، یعنی رژیم صهیونیستی به هیچ معیار صلحی پایبندی ندارد و بدون کمترین ملاحظه ای، اعلام کرده است حاضر به دادن هیچ امتیازی به اعراب نیست و اعراب باید با همین شرایط به صلح با این رژیم تن دهند. تصمیم اعراب در اجلاس قاهره آنچنان ذلیلانه و منفعلانه بود که حتی صهیونیستها نیز انتظار چنین امتیازدهی را نداشتند و بلافاصله و با ذوق زدگی از این تصمیم استقبال کردند. آمریکا و اتحادیه اروپا نیز از تصمیم شرکت کنندگان اجلاس قاهره استقبال نموده و آنرا گامی "بزرگ و امیدوار کننده" خواندند.
شگفت زدگی صهیونیستها و حامیان بین‌المللی آنها از آن جهت بود که با وجود سیاستهای افراطی بنیامین نتانیاهو و کابینه تندرو او، اعراب چنین تصمیمی اتخاذ کرده‌اند. نتانیاهو، صهیونیست افراطی، درطول یکسال حضور دوباره اش در مسند قدرت در رژیم صهیونیستی، بیشترین ظلم‌ها را در حق فلسطینی‌ها روا داشته، سیاست یهودی سازی مناطق فلسطینی به ویژه بیت المقدس را با جدیت و سرعت دنبال نموده و تمامی مفاد پیمان‌های گذشته سازش با اعراب را زیر پا گذاشته است.
نتانیاهو حتی با وجود درخواست‌ باراک اوباما، حاضر نشد از سیاست شهرک سازی، ولو به طور موقت چشم بپوشد تا اوباما بتواند با این مستمسک، برای فریب دادن اعراب خود را صلح طلب و میانجی منصف معرفی کند. پذیرش مذاکره با چنین کابینه‌ای که برای اعراب هیچ حقی قائل نیست و آنرا به صراحت نیز اعلام کرده است هیچ دلیلی جز ضعف و زبونی حکومت‌های عرب و وابستگی و سرسپردگی آنها ندارد.
آمریکا و دیگر دولتهای غربی متحد رژیم صهیونیستی از چندی پیش به تکاپو افتاده‌اند تا با احیای روند سازش و برگزاری دور جدیدی از مذاکرات نمایشی، بلکه بتوانند قضیه فلسطین را بدون اینکه امتیاز قابل ملاحظه‌ای به اعراب داده شود و ضرر و خسرانی متوجه رژیم صهیونیستی بشود، فیصله دهند.
انگیزه صهیونیستها و حامیان بین‌المللی آنها از عجله و شتاب در تحرکات اخیر نیز یکی اینست که اکنون به زعم آنها حکام عرب در ضعیف‌ترین شرایط قرار دارند و دوم آنکه احساس خطر می‌کنند که با مرگ مبارک رئیس رژیم مصر، که نقش محوری در جناح سازش طلب عرب ایفا می‌کند، شرایط دگرگون شود و اوضاع از کنترل خارج گردد. به جرات باید گفت درصورت مرگ مبارک، کمتر کسی می‌تواند و یا حاضر می‌شود جای وی را در ساختار سیاسی منطقه برای آمریکا و رژیم صهیونیستی بگیرد و استفاده حداکثری از این متحد سرسپرده منطقه‌ای آمریکا و صهیونیستها، هم اکنون در دستور کار واشنگتن و تل اویو قرار گرفته است. دیدارهای پی در پی مقامات رژیم صهیونیستی و همچنین فرستاده آمریکا از قاهره در همین چارچوب قرار دارد. پس از دیدار هفته گذشته نتانیاهو و میچل فرستاده آمریکا، شیمون پرز رژیم صهیونیستی نیز این هفته در قاهره با مبارک ملاقات و مذاکره کرد.
وجود مبارک تا به آن حد برای صهیونیستها حیاتی است که هفته گذشته یک مقام دولتی آمریکا با گستاخی اعلام کرد کاخ سفید باید مبارک را در زمان حیاتش برای تعیین جانشین خود تحت فشار قرار دهد. این ضعف و زبونی حاکم بر حکام جهان عرب، عامل اصلی مصیبت‌های مردم منطقه و بویژه ملت فلسطین است.
حکومت‌های کنونی کشورهای عربی به دلیل وابستگی محض به آمریکا، نه تنها قدرت هیچ تحرک و اقدام عملی در احقاق حقوق تضییع شده خود را ندارند بلکه از بیم به خطر افتادن پایه‌های حاکمیت خود تا حد یک مزدور تنزل کرده و ذلیلانه به همه دیکته‌های واشنگتن عمل می‌کنند.
در مقطع کنونی نیز، این حاکمان به دستور آمریکا به تکاپو افتاده‌اند تا با امضای پیمان سازشی دیگر، خوش خدمتی خود را به آمریکا و رژیم صهیونیستی به اثبات برسانند و ضمن ایجاد زمینه آتش افروزی‌های جدید رژیم صهیونیستی در فلسطین و منطقه، زمان آزادی فلسطین را به تاخیر انداخته و برگی دیگر بر پرونده خیانت بار خود بیفزایند.
مشارکت در مذاکره مستقیم با رژیم صهیونیستی با شرایط حاضر، به مفهوم پذیرش شرایط قلدرمآبانه و توسعه طلبانه صهیونیستها و به مثابه مشروعیت بخشیدن به موجودیت این رژیم جعلی است.
سران عرب باید بدانند با این اقدام، چشم بسته خود را در دامی می‌اندازند که صهیونیستها برای آنها پهن کرده‌اند و چه بسا امکان رهایی از این دام را پیدا نکنند چرا که ملت‌های منطقه با چنین تحرکات خائنانه‌ای مخالف هستند و هرگز زیر بار پیمان‌های ذلت بار نخواهند رفت.
اکنون ملت‌های منطقه حاضر نیستند زورگویی صهونیستها و متحدین آنها را تحمل کنند. گرایش گسترده به گروههای مبارز و ضد صهیونیست در مناطق و دیگر جوامع مسلمان منطقه موید این واقعیت است که سازش طلبی جایی در میان ملت‌ها ندارد و تنها با مبارزه و مقاومت است که می‌شود صهیونیستها را به استرداد حقوق ملت‌های منطقه مجاب کرد.
20 سال تجربه مذاکرات سازش نشان داد که این گونه مذاکرات هیچ دستاوردی برای اعراب ندارد و تنها به ادامه حیات شرورانه و توسعه طلبی رژیم صهیونیستی کمک می‌کند. هر آنچه فلسطینی ها، لبنانی‌ها و دیگر ملل مورد تعدی صهیونیستها به دست آورده‌اند بر اثر مبارزه و نبرد با صهیونیستها بوده است چرا که این، تنها زبانی است که صهیونیستها آن را می‌فهمند.
در چنین شرایطی، مشارکت در هرگونه مذاکره و مصالحه با این رژیم، چه مستقیم و یا غیرمستقیم، یک خیانت بزرگ تلقی می‌شود.