تصميم به مداخله از 26 ژوئيه تا 30 اكتبر 1956

مع هذا، انگليس و فرانسه هم زمان شديدا كوشش مى‏كردند كه زمينه براى دخالت نظامى در مصر به منظور حفظ كانال و سقوط رييس‏جمهور و دولتش فراهم شود. ماهيت متناقض اين خط‏مشيها سوالات زيادى مطرح كرد. اولاً، پيداشدن راه‏حلى صلح‏جويانه، چه تأثيرى بر روى موقعيت جهانى انگليس مى‏گذاشت؟ ثانيا، چه اقدامات نظامى بايد با اين فرايند سياسى همراه باشد؟ ثالثا، انگليس براى اقدام نظامى عليه مصر چه بهانه‏اى مى‏توانست داشته باشد؟ تنشهاى همراه با اين خط مشى موازى، دولت ايدن را به مخمصه‏اى كشاند كه رهايى از آن تنها با به كار بردن سياستى ترديدآميز ميسر بود و واكنشهاى زيانبارى در پى داشت.
 خبر نطق ناصر در ساعت ده و پانزده دقيقه بعدازظهر 26 ژوئيه 1956، زمانى كه ايدن و وزراى ارشد در ضيافت شامى به افتخار پادشاه و نخست‏وزير عراق بودند، به لندن رسيد. يك جلسه فورى با شركت روساى ستاد انگليس، سفير فرانسه، و  كاردار سفارت آمريكا برگزارشد. با وجود اين كه صورت جلسه رسمى برداشته نشد، ويليام كلارك، منشى مطبوعاتى نخست‏وزير تصميم ايدن مبنى براين كه به ناصر نبايد اجازه داد كه از اين مهلكه فرار كند ثبت كرد. (كلارك، 1986، ص 186)
 بنابراين، به روساى ستاد انگليس اختيار داده شد كه براى اجراى طرحهاى مقتضى جهت پس گرفتن كانال آماده شوند. صبح روز بعد در جلسه هيات دولت طبق بحث جامعى اهم رئوس موردنظر انگليس به صراحت بيان شد.

سند 1 ـ 3 گفت وگوهاى كابينه در مورد واكنش‏هاى اوليه نسبت به ملى      شدن كانال سوئز، 27 ژوئيه 1956
كابينه وضعيتى را كه با اخذ تصميم دولت مصر مبنى بر ملى كردن كانال سوئز به وجود آمده بود مورد بررسى قرار داد.
نخست‏وزير اظهار تمايل كرد كه شب قبل، همراه بعضى همكاران ارشد خود، سفير فرانسه و وزيرمختار آمريكا را ملاقات كرده و آنها را از حقايقى كه مى‏دانيم مطلع نموده است. او به آنها گفته بود كه دولت ملكه انگليس وضعيت جديد را بسيار جدى تلقى مى‏كند، و هرگونه قصورى از جانب قدرتهاى غربى براى برداشتن گامهاى لازم براى تسلط مجدد بر آبراه موجب نتايج يأس‏آورى خواهد بود كه حيات اقتصادى و موقعيت و نفوذ قدرتهاى غربى را در خاورميانه متزلزل خواهد كرد. كابينه بايد اكنون راههايى را كه براى حفظ منافع ما باز است مورد بررسى قرار دهد. اولين هدف ما بايد اين باشد كه با فرانسويها كه در فعاليتهاى مربوط به بازرگانى آبراه شركاى ما هستند، و با دولت ايالات متحده، به توافق برسيم. وزير امور خارجه فرانسه، م. پينو كه قرار بود در 29 ژوئيه به لندن وارد شود، پيشنهاد نمود كه بايد پيامى فورى به رئيس جمهور آمريكا بفرستد و درخواست كند كه اوايل هفته بعدى براى شركت در گفت وگوهاى نماينده‏اى اعزام كند. اطلاعات ذيل در مورد اهميت تجارى آبراه سوئز و ارسال تجهيزات و نيز موقعيت مالى مصر به هيات دولت داده شد.
1ـ نفت
     تقريبا از مجموع 70 ميليون تن نفتى كه سالانه از خليج فارس از طريق آبراه سوئز عبور مى‏كرد 60 ميليون تن آن به مقصد اروپاى غربى فرستاده مى‏شد. اين رقم نشانگر دو سوم موجودى نفت اروپاى غربى است. براى حركت دادن اين مقدار نفت از طريق مسير جايگزين ـ پيرامون دماغه ـ تانكرهاى نفتى با دوبرابر ظرفيت موجود مورد نياز است. در صورتى كه دولت مصر تصميم بگيرد در مورد عبور نفت از آبراه مداخله كند، آنگاه اروپاى غربى لزوما بايد براى براى تهيه نفت به نيمكره غربى روى آورد. مقدار نفت مورد نظر ده ميليون تن است و در اين صورت لازم است از آمريكايى‏ها تقاضا شود كه مقدار نفتى را كه اكنون از خليج‏فارس دريافت مى‏كنند به سمت اروپاى غربى بفرستند. موجودى نفت ما براى مصرف حدود 6 هفته كفايت مى‏كند. براى حفظ اين مقدار ضرورى است كه هرچه زودتر ترتيبى براى محدود كردن ارسال آن به صنايع و گاراژها داده شود.

2ـ تجارت
     مداخله در جريان عبور و مرور آبراه سوئز تأثير عمده‏اى بر واردات غيرنفتى به اين كشور نمى‏گذارد، اما در كار صادرات تجارى به خصوص به هند، ايجاد اشكال اساسى خواهد كرد. با بالا رفتن هزينه حمل و نقل دريايى، هزينه‏هاى صادرات ما نيز افزايش پيدا مى‏كند.

3ـ موجودى حساب مصر برحسب استرلينگ
     مصر 102 ميليون پوند موجودى در حساب مسدود شده خود دارد. از اين حساب تا قبل از ژانويه 1957 هيچ مبلغى قابل برداشت نيست. علاوه بر اين مصر احتمالاً 14 ميليون پوند در حسابهاى خود دارد كه 7 ميليون آن توسط بانك انگليس و باقيمانده توسط ديگر بانكهاى تجارتى توقيف شده است. مسدود بودن موجودى جارى شايد در حال حاضر به صورت جّدى زيانى به مصر وارد نكند. محصولات پنبه مصر كه حدود 3/1 آن به كشورهاى روسيه مى‏رود و مقدار كمى از آن توسط ما خريدارى شده به زودى وارد بازار خواهد شد و وجوه حاصله از فروش، به ذخيرة مالى مصر كمك مى‏كند.
     سپس كابينه وضعيت قانونى و زمينه جلب توجيه آراء بين‏المللى را نسبت به نپذيرفتن تصميم نخست‏وزير مصر، سرهنگ ناصر، مبنى بر ملى شدن آبراه، مورد بررسى قرار داد.
     در اين جلسه توافق شد كه اگر كابينه براى توجيه علت مقاومت خود را در برابر تصميم ناصر، به غيرقانونى بودن عمل او متوسل شود، از استدلال  قوى و موجهى برخوردار نخواهد بود. شركت آبراه سوئز به عنوان يك شركت مصرى تابع قوانين مصر به ثبت رسيده بود و سرهنگ ناصر خاطرنشان كرده بود كه قصد دارد غرامت سهام‏داران را براساس قيمت روز بپردازد. از ديدگاهى قانونى و تنگ‏نظرانه عمل او چيزى بجز تصميم سهم سهامداران نبود. مورد ما بايد در زمينه بين‏المللى گسترده‏ترى مطرح شود، بحث ما بايد اين باشد كه، آبراه يك ابزار و سرمايه مهم بين‏المللى است و مصر اجازه ندارد از آن تنها به منظور اهداف داخلى بهره‏بردارى كند. مصريها قدرت تكنيكى لازم جهت ادارة به نحو احسن امور را ندارند و برخورد اخير آنها در اين مورد، اين اطمينان خاطر را نمى‏دهد كه به اهميت تعهدات بين‏المللى خود آگاه باشند. به علاوه آنها قادر نخواهند بود اسباب لازم جهت تأمين هزينة مالى براى تعميق و تعريض آبراه را فراهم كنند تا آبراه بتواند عملاً در عبور و مرور روزافزون سالهاى آتى دوام بياورد. آبراه سوئز مفصل حياتى بين شرق و غرب بوده و اهميت آن، كه به عنوان يك راه آبى در عهدنامه 1888 قيد شده، با گسترش صنعت نفت و وابستگى جهان به آن افزايش يافته است. آبراه سوئز جزء اموال مصر محسوب نمى‏شود، بلكه سرمايه‏اى است بين‏المللى و پراهميت كه بايد به عنوان يك وديعة بين‏المللى اداره شود.
     كابينه موافقت كرد كه به اين دلايل بايد تلاش همه جانبه‏اى به منظور برقرارى كنترل اجرايى بين‏المللى آبراه انجام گيرد. قدر مسلم اين كه مصر تنها از طريق فشار اقتصادى تسليم نمى‏شد. مصر مى‏بايست از طرف مللى كه با اين كشور روابط دريايى و تجارى داشتند و منافع شان مستقيما درگير بود تحت فشار سياسى قرار مى‏گرفت، و به عنوان آخرين حربه، اين فشار سياسى با ارعاب و در صورت نياز ـ توسل به زور همراه شود.
     سپس كابينه عواملى را كه در تدارك طرح عمليات نظامى عليه مصر بايد درنظر گرفته مى‏شد، مورد بررسى قرار داد. در اين بخش از گفت وگو، نكات زير تذكر داده شد:
     1ـ نيروهاى نظامى مصر اساسا از سه لشكر پياده‏نظام، و يك لشكر زرهى تشكيل شده، همچنين مصر حدود 500 تانك و مقدار زيادى تجهيزات زرهى و خودرو دارد كه كارآيى آنها مورد ترديد است. در حال حاضر حدود 600 تا 800 كارشناس فنى لهستانى و چك در استخدام ارتش مصر هستند. اما اين كه آيا آنها در عمليات جنگى عملاً مايل به كمك مصر باشند يا نه، قابل پيش‏بينى نيست. در صورت همكارى، ارتش مصر قدرتى خطرآفرين خواهد بود. حدود دوسوم نيروهاى مصرى در ناحيه سينا، اما لشگر زرهى در اطراف آبراه مستقر است.
     2ـ براى اجراى عمليات نظامى عليه مصر، از جمله عهده‏دارى مسئوليتهاى متعاقب جنگ، جهت نگهدارى آبراه و نظارت بر منطقه، به نيرويى برابر با توان سه لشگر احتياج است. فراهم آوردن نيروهاى لازم براى اين منظور امكان‏پذير است، اما چون تعداد زيادى وسيلة نقليه و تجهيزات سنگين زرهى بايد از طريق دريا حمل شود، آمادگى لازم براى اجراى اين عمليات چندين هفته به طول مى‏انجامد. علاوه براين درخواست كشتى و مديريت نيروى كار نيز الزامى است.
     3ـ حين كار روى نقشة عمليات نظامى مى‏بايست زمينه استقرار حلقه‏اى از نيروهاى بمب‏افكن در نقاط مختلف اطراف مصر نيز فراهم شود. همچنين دسته‏اى هواپيماهاى جنگنده به قبرس فرستاده شود. بسيج كامل پست فرماندهى ترابرى يك هفته طول مى‏كشيد. ميزان نيروى هوايى مورد احتياج بستگى به نوع عمليات بمباران دارد.
     4ـ نيروى دريايى موجود در مديترانه متشكل از يك ناو هواپيمابر، يك رزم‏ناو متعلق به نيروى دريايى زلاندنو، سه كشتى از نوع ديرينگ،   7 ناوشكن و يك راسته كشتى مخصوص عمليات آبى و خاكى. يك رزم‏ناو ديگر از درياى سرخ به آبراه نزديك مى‏شود، و پس از بحث و گفت وگو توافق شد كه اين كشتى به سمت عدن  تغيير مسير دهد. مرخصى تابستانى كاركنان ناوگان مستقر در انگليس قرار بود از هفته آينده آغاز شود. لازم است مشخص شود كه آيا مرخصى لغو شود يا نه.
     5ـ در صورت حمله نظامى مصر، آماده سازى هر نقشه عملياتى بايد با ملاحظة تاثيرات آن بر متفقين عرب ما، در خاورميانه، خليج‏فارس صورت گيرد. اين نكته حايز اهميت است كه برنامه‏ريزى عمليات نظامى به نحوى باشد كه امكان حمايت ديگر كشورهاى عربى به مصر به حداقل برساند.
     6ـ امكان قطع لوله‏هاى نفت از آبراه به قاهره كه در اقتصاد پايتخت مصر نقش حياتى دارد، بايد به دقت مورد بررسى قرار گيرد.
     نخست‏وزير اظهار كرد كه هرگونه خط مشى بايد با در نظر گرفتن زمينه موجود اتّخاذ شود. او كاملاً موافق بود كه اين مساله يك قضيه قانونى نيست اما بايد با آن به مثابه موضوعى كه اهميت بين‏المللى دارد برخورد كرد. در حال حاضر هدف ما بايد برقرارى نظارت كامل آبراه قدرتهاى ذينفع در حمل و نقل دريايى و تجارت بين‏المللى باشد؛ و براى تحقق اين امر تشكيل يك كميسيون بين‏المللى كه مصر سمت نمايندگى آن را داشته باشد لازم است. حال كه عمل سرهنگ ناصر فرصتى پيش آورده تا ما براى اين مساله راه‏حلى قطعى بجوييم، درنگ جايز نيست. در اين اثنا بايد بى‏درنگ يادداشت اعتراضى نسبت به تصميم ملى كردن آبراه به دولت مصر ارسال شود و متعاقب آن فورا عرض حال‏هاى بيشترى مربوط به آمريكا و فرانسه ملحوظ گردد.
     ما هم چنين بايد از كشورهاى ديگرى كه ارتباط دريايى و تجارى دارند دعوت كنيم كه از اين فشار ديپلماتيك حمايت كنند. دولت‏هاى مشترك‏المنافع ممكن است پيشنهاد كنند كه اين قضيه به شوراى امنيت سازمان ملل متحد ارجاع داده شود. نخست‏وزير از بيم وِتوى روسيه، موافق اين جريان نيست. اما ممكن است لازم شود كه موافقت‏نامة 1954 پايگاه آبراه را لغو كنيم. زيرا در اين قرارداد، مصر متعهد شده كه در امور آبراه دخالت نكند. سئوال اساسى مطرح براى كابينه اين بود كه به عنوان آخرين راه‏حل آيا براى دنبال كردن اهدافشان از طريق تهديد مصر و يا حتى به كار بردن  زور آمادگى دارند يا خير؟ و اين كه آيا در صورت عدم كمك امريكا و فرانسه قادر خواهند بود به تنهايى اقدام به عمليات نظامى كنند يا نه؟
     كابينه به توافق رسيد كه براى حفظ منافع حياتىِ ما در صورت لزوم بايد به اقدام نظامى متوسل شد. و اين كه آمادگى لازم براى اين منظور تدارك ديده شود. قصور در نگاهداشتن آبراه سوئز قطعا منجر به از دست دادن يكايك منافع و سرماية ما در خاورميانه خواهد شد. اگر ما مجبور شويم به تنهايى اقدام كنيم، براى حفظ موقعيت خود به عنوان آخرين حربه، نبايد از توسل به زور خوددارى كنيم...
     1ـ كابينه به توافق رسيد كه دولت علياحضرت ملكه، بايد به منظور تضمين تغيير تصميم دولت مصر مبنى بر ملّى كردن شركت آبراه سوئز در صورت لزوم به زور متوسل شود...
     3ـ كابينه از نخست‏وزير تقاضا كرد طى پيامى خصوصى به رييس‏جمهور آمريكا درخواست كند كه نماينده‏اى براى شركت در بحث با نمايندگان دولت‏هاى انگليس و فرانسه به لندن بفرستد.
     4ـ كابينه كميته‏اى متشكل از وزارء به ترتيب زير منصوب كرد تا طرح بيشترى را براى قابل اجرا كردن خط‏مشى مورد نظر تنظيم كنند:
نخست‏وزير (به عنوان رييس)
وزير خزانه‏دارى
وزير امور خارجه
وزير دولت
وزير دفاع
     5ـ كابينه روساى ستاد را موظف كرد كه طرحِ زمان‏بندى شده‏اى را آماده كنند تا جهت عمليات نظامى عليه مصر در شرايط اجتناب‏ناپذير به مرحله اجرا گذاشته شود.
     8ـ كابينه از سرپرست هيات بازرگانى درخواست كرد كه، با مشاوره وزير نفت و وزير نيرو، ترتيبات لازم براى محدود كردن سفارش‏رسانى نفت را بدهد.
     9ـ كابينه از هيات سرپرستى بازرگانى خواست كه با مشاوره با وزير ترابرى اين موضوع را بررسى كند كه چه اقداماتى براى تضمين فراهم آوردن تعداد كافى كشتى براى اجراى عمليات نظامى لازم است ...
مأخذ: مركز اسناد كابينه 30 /128: بند 2، (56) 54 سى. ام، 27 ژوئيه 1956

     اين صورت جلسه از نشست كامل كابينه، خط‏مشى دولت انگليس را براى ماههاى آتى تعيين كرد. با توجه به اين صورت‏جلسه بديهى است كه كابينه از الزام اقدام مشترك انگليس و فرانسه و آمريكا عليه مصر آگاهى داشت. اين اقدام مشترك، بخشا، به اين دليل ضرورى مى نمود، كه انگليس و اروپاى غربى به نفتى كه از آبراه عبور مى‏كرد به صورتى مقرر وابسته بودند. چون كابينه تشخيص مى‏داد كه هرگونه مداخله‏اى از نظر قانونى مورد سئوال است، بنابراين حكم به اين داد كه دولت مصر قادر به اداره چنين سرمايه حياتى بين‏المللى نيست. با توجه به خط‏مشى پيشين دولت انگليس اگر بخواهيم نسبت به اين اقدام خوش‏بين باشيم بايد آن را كارى ناشايست تلقى كنيم و گرنه آن را جز رياكارى نمى‏توان به حساب آورد. با اين كه كابينه به اين نتيجه رسيده بود كه مصمم به استفاده از زور است، صورت جلسه به روشنى نشان مى‏دهد كه حتى در اين مرحله مقدماتى انگليس نمى‏توانست سريعا نيرويى ضربتى عليه مصر سازماندهى كند؛ چرا كه اين تدارك مى‏باست با احتمال بدترين شرايط ممكن در جنگ در نظر گرفته مى‏شد. كه در اين حالت قدرت نظامى بالقوة مصر مى‏توانست از ضد حمله سريع انگليس جلوگيرى كند. بدين ترتيب طراحان نظامى مجبور بودند عملياتى به مراتب پرمايه‏تر و براى مدت زمانى طولانى‏تر برنامه‏ريزى كنند. كابينه تصميم گرفت مسئوليت سازماندهى بحران سوئز را به يك كميته فرعى ـ كميته مصرـ محول كند. كه اعضاء آن از روحيه‏اى تهاجمى و جنگ‏طلب برخوردار بودند. تصميم ايدن مبنى بر تسويه حساب با ناصر طى تلگرافى فورى به اطلاع رييس‏جمهور رسيد.
سند 2 ـ 3 از ايدن به آيزنهاور،  در مورد تهديدى كه ملى شدن آبراه      سوئز برمى‏انگيخت، 27 ژوئيه 1956
     امروز صبح، همراه با رئيس ستاد و همكارانم در كابينه وضعيت كلى را بررسى كرده‏ايم. همگى متفق‏القول  هستيم كه نمى‏توانيم به ناصر اجازه دهيم كه امتياز نظارت آبراه را بدون توجه به موافقت‏نامه‏هاى بين‏المللى، به اين طريق از چنگ ما بربايد. اگر اكنون موضع محكمى در مورد اين قضيه اتخاذ كنيم از حمايت ديگر قدرتهاى دريايى نيز بهره‏مند مى‏شويم. در غير اين صورت مطمئن هستيم كه نفوذ ما و شما در سراسر خاورميانه رو به نابودى خواهد نهاد.
     اولين چيزى كه در خطر قرار مى‏گيرد مقدار نفتى است كه قسمت اعظم آن از آبراه به مقصد اروپاى غربى فرستاده مى‏شود. ما ذخيره نفتى كه كفايت 6 هفته‏مان را بكند موجود داريم؛ و معتقديم ذخيره‏هاى ملل اروپاى غربى با كميّتى نسبتا كمتركفايت مدت زمانى را براى آنها خواهد كرد. معهذا، فورا در صدد هستيم كه به طرقى مصرف جارى نفتمان را محدود كنيم و بدين وسيله ذخيره نفتى‏مان را حفظ كنيم؛ و اگر آبراه بسته شود مجبوريم از شما درخواست كنيم كه با كاهش مصرف نفت خود از خطوط لوله‏هاى پايانىِ مديترانه شرقى به ما كمك كنيد و در صورت امكان براى مدتى از آن طرف برايمان عرضه تكميلى بفرستيد.
     امّا، اين  چشم‏اندازِ دراز مدت است كه تهديدآميزتر خواهد بود. آبراه يك سرمايه بين‏المللى است كه براى دنياى آزاد جنبه حياتى دارد. براى قدرتهاى دريايى ميسر نيست به مصر اين اجازه را بدهد كه با بيرون راندن  ديگران از صحنه، ادعاى مالكيت كند و بدون درنظر گرفتن سرمايه‏هاى آبراه و منافع ديگران، عايدات حاصله را به مصرف اهداف داخلى خود برساند. غير از عدم صلاحيت كامل تكنيكى مصر، برخورد اخير آنها نيز اين امنيت خاطر را نمى‏دهد كه آنها بتوانند به تعهدات بين‏المللى خود در اداره امور آبراه عمل كنند. آنها هم چنين نمى‏توانند از عهده تأمين هزينه آتى تعميق و تعريض آبراه برآيند. و از اين طريق آبراه را براى عبور و مرورى كه ميزان آن در سالهاى آتى افزايش خواهد يافت آماده كنند. من بر اين باورم كه بايد ازين فرصت استفاده كرده و اداره امور آبراه را به عنوان وديعه‏اى بين‏المللى بر پايه‏اى ثابت و پايدار استوار كنيم.
     نبايد بگذاريم در مورد حقوق دولت مصر در ملى كردن چيزى كه به لحاظ تكنيكى‏يك‏شركت‏مصرى‏است‏در تلةتناقض‏گويى‏قانونى‏بيفتيم‏ويا درمباحثات مالى موضوع ظرفيت پرداخت غرامتى را كه پيشنهاد كرده‏اند پيش بكشيم: من مطمئن هستم كه بايد مخالفت با ناصر را در زمينه بين‏المللىِ گسترده‏ترى مطرح كنيم ...
     مى‏بينيم كه فشار اقتصادى به تنهايى نمى‏تواند ما را به هدفمان نايل كند. استنباط من اين است كه مصر قرار نيست از شما كمك بيشترى دريافت كند. از اين جانب هم تا قبل از ژانويه، مبلغ قابل توجهى از موجودى استرلينگ ترَازِ مالى مصر پرداخت نخواهد شد. در وهله اول ما بايد حداكثر فشار اقتصادى ممكن را بر مصر تحميل كنيم، براى اين منظور،  علاوه بر اقدام خودمان بايد حمايت تمامى قدرتهاى ذينفع را نيز استمداد كنيم. من و همكارانم بر اين باور هستيم كه ما بايد آماده باشيم كه با استفاده از زور به عنوان آخرين حربه، ناصر را بر سر عقل بياوريم. ما به سهم خود آماده هر اقدامى هستيم. امروز صبح، من به رئيس ستاد دستور داده‏ام تا براى اين منظور طراحى نظامى تدارك ببيند.
     بنابراين، اولين  قدم براى  ما، شما و فرانسه بايد تبادل نظر و همسو كردن خطّ مشى‏هايمان باشد، اين كه به صورتى هماهنگ حداكثر فشار را بر دولت مصر تحميل كنيم.
مأخذ: مركز اسناد نخست‏وزيرى 1177/11، از ايدن به آيزنهاور، 27 ژوئيه 1956

     اين اولين پيام آيزنهاور به همكار سابق دوران جنگ خود، با لحنى دوستانه بيان شد و نشانه تلاشى است در ترغيب دستگاه ادارى آمريكا براى دادن پاسخى زورمندانه به ملى شدن آبراه. ايدن مطلب را بر محور اهميت آبراه و بدون تاكيد بر جنبة قانونى ملى شدن آن بيان كرد زيرا بدون شك تشخيص مى‏داد كه موضع انگليس از نظر قانونى متزلزل است.
     ديپلمات كارآزموده آمريكايى، رابرت مُرفى،  ديگر همكار دوران جنگِ هرولد مك ميلن،  برداشت‏نسبتا متفاوتى از خط‏مشى انگليس نسبت‏به اقدام‏ناصر داشت.

سند 3 ـ 3 نظريات شخصى ايدن، لويد و مك ميلن، 31 ژوئيه 1956
     امروز صبح و بعداظهر من و بارباور  گفت وگوهاى جداگانه و خصوصىِطولانى، با ايدن و مك ميلن داشته‏ايم... آنها اظهار كردند دولت انگليس تصميم گرفته ناصر را از مصر بيرون كند. به گفته آنها اين تصميم قطعى است و آنها اقدام نظامى را الزامى و غيرقابل اجتناب تلقى مى‏كنند. در گفت وگوهاى جداگانه، هركدام اساسا اظهار داشتند كه صميمانه اميدوارند آمريكا آنها را در اين مورد همراهى كند. اگر ما نتوانيم آنان را يارى دهيم در دوستى ما خللى ايجاد نخواهد شد. و اين كه اگر ما از همان ابتدا با آنها همدستى كنيم، امكان بروز جنگ جهانى سوم خيلى كمتر خواهد شد، تا اين كه در اين كار درنگ كنيم. به نظر مى‏رسد كه آنها به اين نتيجه رسيده‏اند كه روسيه مداخله نخواهد كرد، ولى در عين حال با قاطعيت باور دارند كه بايد به مخاطره تن در داد. مك ميلن، مكررا، با لحنى مشابهِ ايدن متذكر مى‏شد كه دولت تصميمش را گرفته، و اين كه مجلس و مردم انگليس نيز با آنان همراهند. هر دوى آنها اظهار مى‏كردند كه اميدوارند رييس‏جمهور قاطعيت اين تصميم را درك كرده و توجه داشته باشد كه اين تصميم در كمال آرامش و نه از روى احساسات گرفته شده است. ما راه‏حل ديگرى نمى‏بينيم، مك ميلن با اشاره به دوستى نزديكمان در دوران جنگ با آفريقاى شمالى، فرانسه، چندين بار اهميت نظر خود را تاكيد كرد؛ كه احساس مى‏كند به عنوان كادر رئيس‏جمهورى در دوران جنگ قادر است اين اطمينان خاطر را به رييس‏جمهور بدهد كه انگليس قصد ندارد تسليم راى مستبدانة ناصر شود. و اين كه به مخاطره افتادن انگليس در خاورميانه امرى حياتى است، و تنها نمايش قدرت است كه مى‏تواند راه‏حلى براى اين درگيرى باشد. مك ميلن بعضى از طرحهايى را كه در سر داشت توصيف كرد. او اظهار داشت كه سازماندهىِ پياده كردن سه لشكر انگليسى در مصر 6 هفته به طول مى‏انجامد و انگليس‏ها اهميت مقاومت مصر را ناچيز برآورد مى‏كنند. مك ميلن از هزينه‏ها گفت و اظهار كرد كه هزينه اين عمليات  چهار صد تا پانصد ميليون پوند خواهد بود كه فعلاً از عهده آن برنمى‏آييم، ولى حاضر به پرداخت آن هستيم. تمام كشتى‏هاى انگليس به  جز دو كشتى ملكه به اين كار اختصاص داده خواهد شد.
     فكر مى‏كنم در طول اين گفت وگوها، تمامى نقطه‏نظرهاى شما، معاونِ وزير و رييس‏جمهور را مطرح كرده‏ام. ايدن، مك ميلن و لويد در تمام مدت گقت وگوها به طرز غيرمنتظره‏اى خونسرد مى‏نمودند و هيجانى از خودنشان نمى‏دادند. رفتار آنها حاكى از اين است كه روى اين تصميم خيلى فكر كرده‏اند. آنها در مورد مراحل عمل كه نهايتا منجر به نمايش قدرت مى‏شود قابل انعطاف هستند، ولى مكررا اصرار دارند كه نتيجه كنفراس‏ها، ترتيبات، خط‏مشى عمومى و مانورهاى مورد لزوم هرچه باشد، تصميم آنها در مورد توسل به زور قطعى است و اميدوارند كه ما با آنان همراه باشيم و معتقدند كه فرانسه هم با آنهاست.
     مك ميلن در اوصاف تاريخ گذشته انگليس خيلى زياده‏روى و تاكيد كرد؛ اگر قرار است انگليس شكستى تجربه كند، به اعتقاد او دولت و مردم انگليس ترجيح مى‏دهند در اين قضيه درگير شوند حتى به اين قيمت كه در اين راه به وضعيت ناگوار هلند دچار شوند. به عبارتى ساده، او يعنى ايدن و همكارانش در دولت نمى‏خواهند انگليس مثل مونيخ شاهد اضمحلال تدريجى موقعيت خود در خاورميانه باشد و در نهايت فاجعه اجتناب‏ناپذيرى را تجربه كند. هنگام صرف شام مك ميلن و الكساندر، ژنرال نيروى زمينى، (هرولد كاسيا تنها شخص حاضر ديگر) مكررا اصرار كردند كه رييس‏جمهور بايد به عنوان فرمانده سابقشان قاطعيت تصميم انگليس را كاملاً درك كند. مك ميلن چندين بار اين مطلب را تكرار كرد كه ايكاش مى‏توانست تمامى اين مطالب را شفاها به عرض رييس‏جمهور برساند.
     از اين‏كه پيام به درازاكشيد پوزش‏مى‏طلبم، اما به‏من سفارش شده كه مضمون اين اظهارات ظاهرا آرام ولى جدى طبق خواسته آنها فورا به اطلاع رييس‏جمهور برسد.
مأخذ: كميسيون فرانسه و آمريكا، 1988،از مُرفى به دالس، 31 ژوئيه 1956، سند      33، صص 62 ـ 60
     باتوجه به نظر آمريكا، روشن است كه تعداد معينى از اعضاء كابينه به خصوص نخست‏وزير و وزير كشور معتقد به اقدام نظامى بودند، و براى توجيه موضع خود تصوير آرامش حاكم در دوران قبل‏از جنگ دوم جهانى را مجسم مى‏كردند. قابل توجه‏است كه، به هردليل، برآوردى كه مك‏ميلن از هزينه احتمالى مداخله نظامى به مرفى ارائه كرد به مراتب از ارقامى كه تاكنون به كابينه يا مجلس داده بود بيشتر بود.
     عليرغم نظر ايدن و حمايت پرشور فرانسويها، به زودى معلوم شد كه موانع زيادى سر راه آزادى عمل ايدن قرار دارد. در وهله اول، در 26 ژوئيه، رئيس ستاد انگليس ايدن را مطلع كرده بود كه حمله ناگهانى با تمام قوا، يك استراتژى مخاطره‏آميز است، و طرح عملياتى محافظه‏كارانه به مدت زمانى 6 تا 7 هفته‏اى نيازمند است. از اين جهت نخست‏وزير مجبور بود به شرط عدم اقدام سريع نظامى، از راههاى ديپلماتيك استفاده كند. باتوجه به اين كه اقدام نظامى براى ايدن حق تقدم داشت، اكنون با دو مشكل روبه‏رو بود. اولاً، نتيجه انتخاب راه‏حلى ديپلماتيك چه مى‏توانست باشد؟ ثانيا، بهانه براى جنگ ماهها پس از ملى شدن آبراه چه مى‏توانست باشد؟
     انتخاب راه‏حلى ديپلماتيك نيز خالى از اشكال نبود. در وهله اول، باوجودى كه رهبر مخالفين،  هيوگيت اسكل،  ملى كردن آبراه را با اقدامات سال 1930 موسولينى مقايسه مى‏كرد ــ هم عقيده با ايدن و مك ميلن ــ اصرار داشت كه اين قضيه بايد مطابق  با قوانين بين‏المللى تحت نظارت سازمان ملل انجام پذيرد.

سند 4 ـ 3 هيوگيت اسكل سازمان ملل را به ميانجى‏گرى دعوت مى‏كند،      دوم اوت 1956
     اين ماجرا براى ما تازه نيست، و درست مثل همان قضيه‏اى است كه سالهاى پيش از جنگ  هيتلر و موسولينى ما را با آن مواجه كردند ...
     معهذا، من بايد به مجلس يادآورى كنم كه ما عضو سازمان ملل هستيم، و اين كه منشور اين سازمان را امضاء كرده‏ايم. مضافا اين كه سالهاست كه از نقض هرگونه قانون بين‏المللى، و درواقع هر قانونى كه مخالف آراء عمومى حاكم در جهان باشد، پايدارانه اجتناب كرده‏ايم. بنابراين، نبايد به خود اجازه دهيم درگير وضعيتى شويم كه احتمالاً از طرف شوراى امنيت به عنوان كشورى مهاجم محكوم شويم. و يا كارى كنيم كه اكثريت اعضاء مجلس مخالف ما شوند.
     اگر سرهنگ ناصر از نظر قانونى كار خلافى انجام داده، البته، كار درست اين است كه او را به دادگاه بين‏المللى  بكشانيم. توسل به زور در موارد بخصوصى قابل توجيه است. در حقيقت اگر بخواهيم يكى از اقدامات ناصر را نام ببريم كه واكنش به آن توسل به زور را توجيه كند، بى پرده مى‏توان اقدامى را ذكر كرد كه ما نسبت به آن هرگز از زور استفاده نكرديم. براى مثال، سد كردن راه كشتى‏هاى اسرائيلى از طرف مصر كه اين كار را نكرديم . بايد بگويم كه به نظر من در حقيقت، نمى‏توان براقدام ديگرى از ناصر انگشت  گذاشت كه در واكنش به آن بتوان استفاده از زور را توجيه كرد. حال ناصر در آينده دست به چه اقدامى بزند، مطلب ديگرى است.
     بنابراين نتيجه مى‏گيرم كه به اعتقاد من، واكنش تند ما نسبت به اين حركت كارى صحيح بوده است. دست روى دست گذاشتن براى همه ما به خصوص قدرتهاى غربى مى‏توانست عواقبى جدى در برداشته باشد. مهم اين است كه هر اقدامى از جانب ما بايد حتى‏الامكان با تشريك مساعى مللى كه در اين قضيه درگير هستند، باشد. ما بايد سعى كنيم اين مسأله را مطابق دستورات يك كميسيون بين‏المللى به صورتى صلح‏جويانه حل كنيم. در همان حال كه نمى‏توان از امكان به كار بردن زور صرف‏نظر كرد، بايد اطمينان حاصل كنيم كه فقط در شرايطى قابل توجيه، متوسل به زور شويم. به اين معنى كه زور بايد مطابق با اعتقاد و تعهد به منشور سازمان ملل به كار رود و نه در تضاد با آن.
مأخذ: فرنك لند ( ويراستار)، 1959، صص 137 ـ 131

     استفادة گيت اسكل از قياس ديكتاتورهاى فاشيست بيش از حد پر اهميّت جلوه داده شد تا القاكنندة اين مطلب باشد كه او و حزب كارگر خط‏مشىِ سوئز را تغيير داده‏اند. با وجود اين كاملاً روشن است كه موضع او در تمام طول بحران ثابت بوده. به اعتقاد او، زور بايد جبرا به عنوان آخرين حربه، و به حكم سازمان ملل اعمال مى‏شد. اين سخنرانى در مجلس، سبب بروز اختلاف شديدى ميان نخست‏وزير و رهبر مخالفين، و باعث قطع روابط آن دو شد. كه از قبل ميانة حزبى با هم نداشتند، بدين ترتيب، يكى از اميدهاى ايدن، مبنى بر حمايت دو حزبى، از اقدام نظامى حذف شد. در واقع كمى بعد، ايدن، به احتمال گشايش راهى براى مخالفت با تصميم دولت به كمك مجلس عوام، مطبوعات، و مملكت، ناگزير به فراخوانى مجلس مى‏شد.
     اولين عكس‏العمل جدّى آيزنهاور، رييس‏جمهور، و دالس، وزير كشور، نشانگر اين بود كه دولت ايالات متحده نيز از اعمال زور پيش از آزمودن تمامى راه‏حلهاى ديپلماتيك، مخالف بودند در تلگرامى سر راجر مكينز، سفير انگليس در واشنگتن، در سى‏ام ژوئيه 1956، گفت وگو ميان او و دالس شرح داده شده است. دالس مطالب زير را بيان كرد:
دولت ايالات متحده موافق هيچ‏گونه تلاشى در جهت وادار كردن دولت مصر به نقض حكم ملى شدن نيست و نمى‏خواهد آنها را در اثر تهديد به زور، فاقد قوة ابتكار عمل تلقى كند ... مادامى كه عمل مصر محدود به ملى كردن شركت آبراه باشد و در امور كشتيرانى و نظاير آن دخالت نكند، موردى وجود ندارد كه به مجلس ارجاع شود، يا حمايت آراى عمومى ايالات متحده را در توجيه مداخلة آمريكايى‏ها طلب كند.

     طبق اظهارات مكينز، در ... شرايط فعلى از واشنگتن كمك اندكى مى‏توان انتظار داشت (مركز اسناد نخست‏وزيرى  1018/11، سى‏ام ژوئيه 1956)
     اين بيانية صرفا در مورد خط‏مشى آمريكا، در نامه‏اى از آيزنهاور به ايدن مجددا مورد تاكيد قرار گرفت.

سند 5 ـ 3 هشدار آيزنهاور به ايدن در مورد اعمال زور، 31 ژوئيه 1956
     از لحظه‏اى كه ناصر ملى شدن شركت آبراه سوئز را اعلام كرد، افكار من پيوسته متوجه شما بوده بين دولت ما و شما مشكلات جدى وجود دارد، اگر چه طبيعت اين مشكلات براى هر يك از ما متفاوت است تا اين لحظه خوشحال بودم چون احساس مى‏كردم با وجود اختلافات مهم در جزييات امر، تصميم‏هاى ما در مورد مراحل عملى مقتضى در يك راستاست. امّا اوّل وقت صبح امروز، مُرفى پيام‏هاى شما و هرولد مك ميلن را كه به نحوى كاملاً سرّى حاكى از اعمال زور سريع بدون تلاش در برداشتن گامى ملايم‏تر بود، به اطلاع من رساند.
     من به سهم خود، نمى‏توانم بر اين عقيدة خود با اطمينان كافى تاكيد كنم كه قبل از مبادرت به اقداماتى كه شما در نظر داريد، ابتدا بايد چنين روش‏هايى به مرحلة آزمون گذاشته شود. باعث تأسف خواهد بود كه تنها راه‏حل توسّل به خشونت باشد، در صورت وقوع اين امر، مسلما هيچ‏كس باور نمى‏كند كه استفاده از زور صرفا به منظور حفاظت سرمايه‏گذاران در سطح ملّى و فردى بوده و نيّت غصب بى‏رحمانة حقوق قانونى ملتى مستقل در كار نبوده. حداقل تأثير برگزارى يك كنفرانس، مى‏تواند آموزش جامع مردم در سطحى جهانى باشد. در صورت عدم اقدام به چنين تلاش‏هايى، آراء بر عمومى نسبت به ما در اين جا، و شايد در اكثر نقاط جهان، با خشم توام خواهد شد، علاوه بر اين، اگر چه ممكن است موفقيت نظامى اوليه آسان به دست‏آيد، ولى در نهايت اين امر مى‏تواند خيلى به ضرر ما تمام شود.
     من عقيده شخص خود و همكارانم را به اطلاع شما رسانده‏ام، كه حتى فكر استفاده از نيروى نظامى در اين مقطع زمانى غيرعاقلانه است ... من شخصا اطمينان دارم كه واكنش آمريكا و اكثر نقاط دنيا شديد خواهد بود از سوى ديگر، معتقدم اگر ما خواستار وضعيتى معقول، مصالحت‏آميز ولى در عين حال خيلى محكم باشيم، آراء بر عمومى در جهت حمايت از ما شكل خواهد گرفت.
مأخذ: كميسيون فرانسه‏ـ آمريكا 1988، از آيزنهاور به ايدن، 31 ژوئيه  1956، سند      35، صص 71 ـ 69

     اين اولين اخطار رئيس‏جمهور آمريكا به ايدن و حاكى از غيرقابل قبول بودن استفاده از زور به منظور حل درگيرى سوئز، از نظر آمريكا است. اظهاراتى اين چنين در طول مدت بحران پى‏گيرانه تكرار شده و اين امر مورد بحث بوده كه چگونه ايدن، ديگر اعضاى كميتة مصر مى‏توانند روى حمايت سياسى با اقتصادى آمريكا حساب كنند. دالس، در اوت 1956، هنگام ورود به لندن براى ملاقات ايدن و وزيرانش همين ديدگاه را داشت.

سند 6 ـ 3 دالس عواقب توسل به زور به ايدن اخطار مى‏كند، اول اوت                1956
     ايدن اظهار داشت كه هر چند آنها مايلند آمريكا در عمليات نظامى سوئز آنها را همراهى كند، در عين حال روى اين مشاركت حساب نمى‏كنند. آنها قطعا خواستار حمايت اخلاقى و اقتصادى ما در زمينه محصولات نفتى كه از جانب ما صادر مى‏شد بودند. هم چنين از ما مى‏خواستند هرگونه مداخله علنى روسيه را خنثى كنيم. اگر ما با تعهد به اين كه در صورت مداخلة روسيه وارد عمل خواهيم شد، روسيه را از مداخلة علنى باز مى‏داشتيم، آنها و فرانسه مى‏توانستند ترتيب بقيه قضايا را بدهند.
     من اظهار كردم كه  موافق اين امر هستم كه ناصر نبايد بدون مجازات از اين درگيرى خلاص شود. امّا مساله اين بود كه چگونه اقدام ناصر را عليه خودش برگردانيم و او را تحت فشار وادار به انصراف كنيم؟ و اضافه كردم كه آراى عمومى آمريكا آمادگى اين را ندارد كه ماجراجويى نظامى انگليس و فرانسه را كه در اين مرحله مى‏توانست در نظر عموم يك جاه‏طلبى استعمارگرانه و امپرياليستى جلوه كند، پشتيبانى كند. صرف‏نظر از خود عملكرد در كانال كه هنوز بالقوه امكان داشت به اجرا در آيد، مبادرت انگليس و فرانسه به چنين عمليات نظامى به دليل عواقب ناگوارش مى‏توانست فاجعه بزرگى باشد. من هم چنين خاطرنشان كردم كه اگر چه امكان دارد مقاومت اولية مصر در مقابل حملة نظامى قابل ملاحظه نباشد، امّا در دراز مدت مخالفت عظيمى را شكل مى‏دهد. من وضعيت انگليس در سال 1953 در پايگاه سوئز را به خاطر مى‏آورم، كه در آن جا حاضر بودم و مى‏ديدم كه 88000 سرباز انگليسى در برابر تاكتيك‏هاى نفوذى و توطئه‏هاى جانى مصرى‏ها، براى دفاع از خود دچار مشكل بودند. حالا وضعيت خيلى بدترى پيش خواهد آمد. مصر از قدرت نظامى به مراتب بيشترى برخوردار است و از نظر اخلاقى و مادى توسط روسيه حمايت مى‏شود و نفوذ و احترامش در دنياى عرب به مراتب بيش از بيش شده. من اظهار كردم كه انگليس نه تنها بايد روى واكنش مصر، بلكه روى عكس‏العمل مصرى كه از جانب روسيه حمايت مى‏شود بايد حساب كند ـ تجهيزات نظامى، مهمات و شايد داوطلب عملياتى حداقل اين حمايت است. ـ تمام اعراب و بخشى از دنياى مسلمان در برابر انگليس و فرانسه صف‏آرايى خواهند كرد. در سازمان ملل نيز انگليس و فرانسه با مشكل روبه‏رو خواهند شد. من نتيجه چنين اقداماتى را كه در سراسر خاورميانه عواقب وخيمى بار مى‏آورد نمى‏توانم حدس بزنم. منافع انگليس بخصوص در زمينه نفت و ترابرى، بيشتر از تأثير اقدام كنونى ناصر، به مخاطره خواهد افتاد. احساس مى‏كردم تلاش براى راه‏حلى صلح‏آميز و تأثير بر جريان آرامى جهانى در جهت موافق گريزناپذير است.
مأخذ: كمسيون فرانسه‏ـ آمريكا، 1988، يادداشت گفت وگوى ايدن، نخست‏وزير و      دالس، وزير كشورـ پلاك 10 خيابان داونينگ، اول اوت 1956، ساعت 45:12      بعداز ظهر، سند 42 صص 99 ـ 98

     در اين گفت وگو دالس تنها اخطارهاى رييس‏جمهورش را تكرار نمى‏كرد، بلكه با آگاهى از ديدگاه ايدن و مك ميلن، همان‏گونه كه به مُرفى اظهار كرد، به سختى توانست تاكيد را بر اين بگذارد كه از نظر آمريكا استفاده از زور كلاً غيرقابل قبول است. اين رويدادها مانعى جّدى در راه هدفى بود كه ايدن در 27 ژوئيه به آن تعهد كرده بود؛ تعهدى نسبت به تضمين حمايت آمريكا از هرگونه اقدام نظامى انگليس. بدين ترتيب تنها چهار روز پس از نطق ناصر و پاسخ ايدن، ارگان اصلى استراتژى ناصر از نظر ايدن مورد سؤال قرار گرفت. بنابراين متعاقب نشستى با دالس در لندن، ناچار شد با صدور بيانية سه جانبه‏اى از طرف دولت انگليس، آمريكا و فرانسه موافقت كند. در اين بيانيه پيشنهاد شده بود كنفرانسى با شركت بيش از 20 كشور مختلف از جمله مصر، در لندن برگزار شود.
     دو هفته پيش از برگزارى كنفرانس لندن، ايدن و كابينة جنگ او ــ كميتة مصر ــ فرصت را غنيمت شمردند و به پالايش اهداف سياسى استراتژى نظامى پرداختند و همچنين تلاش كردند آراى عمومى محّلى، دولت كشورهاى مشترك‏المنافع و آمريكا را به حقّانيت باور خود متقاعد كنند. ايدن طى تلگرافى به آيزنهاور مجددا به بحران سوئز اشاره كرد وضيعيت حاصل از ملى شدن آبراه را چنان تصوير كرد كه گويى دنيا به آخر رسيده.

سند 7 ـ 3 ايدن در ترغيب آيزنهاور مى‏كوشد. 5 اوت 1956
     من فكر نمى‏كنم كه ما در مورد هدف اصلى‏مان، كه به نظر من همان خنثى كردن كار ناصر و برقرارى رژيمى بين‏المللى براى آبراه است، اختلاف نظرى داشته باشيم. هدف اين رژيم تضمين آزادى و امنيت عبور و مرور بدون تبعيض از آبراه، و كارايى و مقرون به صرفه بودن عملكرد آن خواهد بود.
     امّا اين كل مطلب نيست. ناصر روشى را اتخاذ كرده كه به گونة ناخوشايندى با آن آشنا هستيم. غرض او از غصب آبراه، بدون شك اين بوده كه نه تنها بر افكار مصرى‏ها، بلكه بر آراء دنياى عرب و نيز تمامى قارّه آفريقا تأثير بگذارد. با اين تثبيت قدرت، ناصر در طلب گسترش دامنة جاه‏طلبى خويش از مراكش تا خليج‏فارس است. بدون شك شما نطق ناصر را در اين مورد ملاحظه كرده‏ايد. در اين نطق كه اوّل اوت در ابوكر ايراد شد، ناصر اظهار داشت «ما بسيار قدرتمنديم چرا كه نيروى بى‏كران ما از اقيانوس آتلانتيك تا خليج غربى گسترده است.»
     من مى‏دانم كه در هر كجا كه مسلمانى وجود داشته باشد، ناصر فعال است، حتى در نيجريه. در قاهره مصرى‏ها تلاش كردند كه يكى از اميران نيجريه را كه راه افتاده بود تا طومارى را براى ناصر امضاء كند، دستگير كنند. او طومار را تكه پاره كرد. امّا اگر ناصر غنايم خود را حفظ كند، اين وفادارى تا كجا ادامه خواهد يافت. در آن سوى ديگر شيخ كويت در گفت وگو با ما، ديدگاهى بسيار موافق نسبت به ناصر نشان داده، امّا اين اشخاص و مليون‏ها نفر ديگر اكنون در انتظار آنند كه ببينند چه پيش خواهد آمد.
     ناصر از نظر من هرگز شباهتى به هيتلر ندارد. او از حمايت افرادى جنگ‏طلب برخوردار نيست. امّا شباهت زيادى به موسولينى دارد. هيچ كدام فراموش نكرده‏ايم كه در نهايت، خلاصى از دست او به چه بهاى سنگين و به قيمت جان چندين نفر تمام شد.
     بنابراين هدف عمدة ما بايد اين باشد كه ناصر بركنار شود و به جاى او رژيمى مستقر شود كه نسبت به غرب ضديت كمترى داشته باشد. همان‏گونه كه در پيامتان اشاره كرده‏ايد، بايد اميدوار بود كه طى كنفرانس بعدى چنان فشارى به ناصر وارد شود كه عمليات كافى براى آبراه را در آينده تضمين كند. در اين صورت همه تسلّى خاطر پيدا مى‏كنند و احتياجى به استفاده از زور نخواهد بود. علاوه بر اين، اگر ناصر ناگزير شود غنيمتى را كه به چنگ آورده، پس بدهد، احتمال حفظ موقعيت‏اش به عنوان رييس‏جمهور كاهش مى‏يابد و به اين طريق ما به هدف ثانوى خود دست مى‏يابيم.
     معهذا، من مطمئنم كه شما موافقيد كه ما بايد آمادگى انجام واكنشى نسبت به عدم پذيرش نتيجة كنفرانس از طرف ناصر را داشته باشيم ؛ والاّ در صورت حمايت روسيه از ناصر، كه كم‏خطرتر از وضعيت احتمالى پيشين نيست ناصر با توسل به حيله و نيرنگ سعى در ايجاد تفرقه در ميان ما خواهد داشت تا از اين كنفرانس نتيجة مطلوبى عايد ما نشود ما و فرانسويها امكان ندارد به چنين وضعى تن در دهيم. من واقعا معتقدم كه عواقب حاصله مصيبت‏بار خواهد بود در نتيجه موقعيت ما در خاورميانه به شكلى جبران‏ناپذير لطمه خواهد ديد. امّا حتى‏الامكان بگذاريد اوّل ببينم از كنفرانس ـ به فرض اين كه در اين اثناء از ناصر كار احمقانة ديگر سر نزند چه كارى ساخته است.
     شما بهتر از هر كس ديگرى ما را مى شناسيد، بنابراين نگفته پيداست كه مردم كشور، علاقه واشتياقى به هيجان و استفاده از زور ندارند. با اين وجود، آنها مصمّم هستند كه اجازه ندهند اين بار ناصر از مهلكه به در رود، چون مى‏دانند اگر چنين شد، زندگى آنها درگرو تصميم او خواهد بود. من هم همين نظر را دارم.
مأخذ: مركز اسناد نخست‏وزيرى 1098/11، ايدن به آيزنهاور، 5 اوت 1956
     ايدن بار ديگر با استناد به وجه تشابه موسولينى و ناصر، در تفسير عمل پيشنهادى با انگليس بر جنبة فراهم كردن سقوط ناصر و روى كار آوردن جانشينى نرم‏خوتر و غربى‏تر، بيشتر تاكيد كرد تا بر تضمين مجّدد آبراه. و در هشتم اوت 1956 همين مضمون را در رسانه‏ها مطرح كرد. ايدن با اشاره به اهميت آبراه از نظر انگليس و روابط تجارى بين‏المللى، ضمن مقايسة عمل نامطلوب ملى كردن آبراه به دست ناصر و مقاسيه آن با اعمال دولت كارگرى، به سرهنگ ناصر حمله كرد.

سند 8 ـ 3 نطق راديو ـ تلويزيونى ايدن خطاب به ملت، 8 اوت 1956
     ما با مصر يا دنياى عرب سر جدال نداريم اختلاف ما با ناصر است ... ناصر نشان داد كه مرد آن نيست كه به تعهدات خود وفا كند.
     دوستان من، الگوى عمل ناصر براى اكثر ما شناخته شده است. ما همگى مى‏دانيم كه خط‏مشى ناصر يك سياست فاشيستى است و همه  خوب به خاطر داريم كه تسليم شدن به حكومت فاشيستى به چه قيمتى تمام مى‏شود.
     اگر ناصر در اجراى اقدام خود موفق شود، ما يك به يك براى تهية كالايى كه زندگى‏مان به آن وابسته است بايد چشم به دست او بدوزيم كه نمى‏توانيم چنين وضعيتى را بپذيريم. ديكتاتور هميشه زياده‏طلب است و با گذست زمان بايد بيشتر به كام او ريخت چون اشتهاى او با خوردن افزايش پيدا مى‏كند. ناصرالان آرام آرام ركاب مى‏زند و تهديداتش تعديل شده است. امّا چگونه مى‏توان مطمئن بود كه در درگيرى بعدى با هر كشورى، در امور كشتى‏رانى آن كشور مداخله نكند؟ چطور مى‏توان اطمينان حاصل كرد كه در صورت احتياج به پول، عوارض عبور كشتى‏ها از آبراه را افزايش ندهد؟ اگر به او فرصت داده شود حتما اين كار را خواهد كرد.
     بنابراين، دوستان من، در حال حاضر راه‏حل‏هاى ممكن به وضوح پيش روى ماست. اگر با هم متحّد شويم و براى ادارة آبراه، نظامى بين‏المللى برقرار كنيم، و بدانيم كه بايد عايدات حاصله را صرف توسعه سريع آبراه كنيم، شكوفايى روزافزونى در كشورهاى توليدكننده و مصرف‏كنندة نفت چه در شرق و چه در غرب به گونه‏اى يكسان پديدار مى‏شود. بدين ترتيب پول كافى براى تقسيم بين همه كشورها، از جمله مصر، فراهم خواهد شد. بدون ترديد مصر بايد دراين معامله سهم منصفانه‏اى داشته باشد. امّا اگر كسى سعى در غصب و به تملّك در آوردن چيزى داشته، باشد كه متعلق به تمام دنياست، نتيجه تهيدستى عمومى خواهد بود. و حداقّل چند كشور از پذيرفتن چنين وضع خطرناكى امتناع خواهند كرد.
     در اين حال، به منظور حفظ منافع بى‏شمارى كه در خطر است، بايد اقدامات احتياطى به عمل آيد، ما اين اقدامات را انجام داده‏ايم. همان‏گونه كه طى چند روز گذشته شنيده‏ايد، حركت از سوى خشكى، دريا و هوا را آغاز كرده‏ايم. دوستان من، ما نمى‏خواهيم با توسل به زور اين مساله را حل كنيم. بلكه خواستار حّل آن از طريق آزادمنشانه‏ترين پيمان نامة بين‏المللى هستيم، و به همين جهت خواستار تشكيل كنفرانس شده‏ايم و تمام تلاش خود را براى پيشبرد اهداف آن به كار خواهيم برد. امّا با صراحت بگويم، ما موافق اين امر نيستيم كه اقدامى غاصبانه كه معشيت ملت‏هاى زيادى را به مخاطره بيندازد، موفق شود. ما بايد اطمينان حاصل كنيم كه حيات ملت‏هاى تجارى بزرگ دنيا در آينده، با قطع ناگهانى آزادى عبور از آبراه، هر لحظه به خطر نيفتد. اين است اهداف ما.
مأخذ: فرنك‏لند (ويراستار)، 1959، صص 160 ـ 159

     عليرغم اطمينان دالس به اين كه ايالات متحده براى عبور از سدّ اين وضعيت خطرناك، راه‏حل با ارزشى تدارك ديده، (كمسيون فرانسه و آمريكا، 1988، سند 51)، اين بيانات التهاب‏آور در شب تشكيل كنفرانس به منظور پيشبرد راه‏حلى صلح‏جويانه براى رفع بحران، نشانگر آشتى‏ناپذيرى سرسختانة دواير حكومت انگليس بود. در نشست كميتة مصر به تاريخ هفتم اوت 1956، تغيير دادن اقدام‏هاى نظامى مورد بررسى قرار گرفت. در اين جلسه هرولد مك ميلن، وزير دارايى با اشاره به عدم كفايت اقدام به اشغال آبراه سوئز، چنين استدلال كرد كه تجربة تلخ به ما آموخته كه ازين جا نمى‏توانيم مصر را كنترل كنيم. او اعتقاد داشت اگر هدف اصلى ما سرنگونى دولت ناصر باشد، عاقلانه‏تر است كه مستقيما دست به اقدامى در اين جهت زده شود. بنابر اين نقشه‏هاى نظامى انگليس با در نظر گرفتن هدف نهايى، يعنى سرنگونى دولت ناصر، بايد دوباره طراحى شود.
(مركز اسناد عمومى كابينه  1216/134، هفتم اوت 1956)

سند 9 ـ 3 اهداف جنگ انگليس در مصر، هفتم اوت 1956
مصر
     4ـ هدف مشترك ما در مصر بايد اشغال ناحية آبراه به منظور تضمين عبور و مرور باز و آزاد استفاده‏كنندگانى باشد كه در زمان اشغال، عوارض مقرر را به حساب شركت قديمى آبراه سوئز واريز كرده‏اند. هم چنين در شهرهاى اسماعيليه، بندر سعيد، سوئز و نواحى مجاور آبراه در صورت لزوم، بايد حكومت نظامى برقرار شود. ما بايد طورى برنامه‏ريزى كنيم كه پس ازنيل به توافقى رضايت‏بخش با دولت مصر نسبت به نظارت آتىِ آبراه، اسقرار سازمان بين‏المللى نوينى كه وظايف ادارى و تاسيسات شركت آبراه سوئز را به عهده بگيريد، بتوانيم ناحيه اشغالى را در كوتاه‏ترين مدت ترك كنيم.
     5ـ براى اشغال نظامى آبراه شايد مجبور شويم تمام كشور مصر را اشغال كنيم. هم چنين اين اقدام ممكن است باعث و كمك به سرنگونى سرهنگ ناصر و برقرارى رژيم جديدى در مصر باشد. در گفت وگويتان با فرانسويها بايد اين امكان‏ها و استفاده از آنها با دقت مورد بررسى قرار گيرد. اما در حال حاضر قصد ما اين نيست كه اين امكان‏ها و استفاده از آنها با دقت مورد بررسى قرار گيرد. امّا در حال حاضر قصد ما اين نيست كه اين امكان‏ها براى اقدام نهايى‏مان در دستور كار گنجانده شود. از نظر آراى عمومى، خصوصا در ايالات متحده و آسيا، خيلى مهم است كه ما هدف از اقدام خود را منحصرا استقرار امنيت عبور مرور بين‏المللى در تنگة سوئز جلوه دهيم. بدين ترتيب نبايد آشكار شود كه اقدامات ما با طرحهاى سياسى عليه رژيم مصر آميخته است. بديهى است كه فاش شدن اسرار مندرج در سندى كه هدف جامع‏تر ما را نشان مى دهد، مصيبت‏بار خواهد بود.
مأخذ: مركز اسناد، عمومى كابينه، 1216/134، يادادشت وزير روابط بين‏المللى به      انضمام پيش‏نويس دستورالعملل به سر جى. جب *،  هفتم اوت 1956
     با توجه به اين كه اين متن، يادداشتى جهت دادن دستورالعمل به سفير انگليس در فرانسه است. از اين نظر اهميت دارد كه نشانگر مخالفت شخصى ايدن با ناصر است كه قرار نبود در سطح گسترده‏اى تبليغ شود، امّا اكنون علنى شده. اين امر باعث طرح اين مسأله شد كه چگونه مى‏توان منصفانه به هدفى رسيد كه در آن هر دو منظور درنظر گرفته باشد، يعنى اشغال ناحيه آبراه از طريق عمليات نظامى و در عين حال روند ديپلماتيك كه ظاهرا نشان‏دهندة مذاكراتى اساسى با دولت ناصر باشد؟ اين دلواپسى‏ها در يادداشتى توسط وزير روابط بين‏المللى، براى سلوين لويد مطرح شد:
اين امر براى من فرض است كه خواست و هدف اصلى ما در وهلة اوّل، موفقيت كنفرانس است، و اين كه ، همان‏طور كه اخيرا اظهار داشتيد، ما در نظر نداريم از اين كنفرانس تنها به عنوان  وسيله‏اى براى وقت‏كشى ــ تا زمانى كه موعد اقدام نظامى موثر فرا برسد ــ استفاده كنيم.
(كابل، 1991، ص‏ص 186 ـ 185)

     اين اصل قضيه بود در عين حال كه سر نورمن بروك  با خلاصه كردن طرحهاىجارى نظامى و سياسى براى كميتة مصر در 14 اوت، شكست قطعى كنفرانس لندن را در دستيابى به راه‏حلى صلح‏جويانه پيش‏بينى كرد و صحبت از تدارك براى اشغال نظامى در اوايل سپتامبر را پيش كشيد؛ معهذا، اين جدول زمانى در جاى دقيق خود قرار نگرفت: اولاً به اين علت كه انگليس قادر به كنترل كلّى نتيجة كنفرانس نبود؛ ثانيا اين كه بهانة تازه‏اى براى اشغال لازم بود. اين مسائل قبلاً هم در نشست كامل كابينه در صبح روز چهاردهم اوت مطرح شده بود.

سند 10 ـ 3 اميدهاى ايدن به كنفرانس لندن، 14 اوت 1956
     نخست‏وزير اظهار داشت كه صبح آن روز گفت وگويى با رهبران مخالفين انجام داده تقاضاى فراخوانى مجدد مجلس را داشته‏اند، و نشان داه‏اند كه نتيجة اين كنفرانس هر چه باشد ، آنها با تحميل زور به مصر مخالف‏اند. آنها عقيده داشتند كه هر اقدام بين‏المللى بايد در يك جلسه ويژة سازمان ملل انجام پذيرد و مرجعيت جديد نيز بايد زير نظر اين سازمان منصوب گردد. معهذا، آنها مى‏دانستند كه وقوع هر رويداد جديدى، از قبيل مداخله درامر عبور كشتى‏ها از آبراه امكان دارد وضعيتى به وجود آورد كه اعمال زور را توجيه كند.
     نخست‏وزير پيشنهاد كرد كه اگر اعضاى كنفرانس، استقرار مرجعيتى بين‏المللى براى آبراه سوئز را ضرورى تشخيص دهند، امكان دارد كه كشورهايى كه بيشتر ذينفع هستند به اين توافق برسند كه تا زمانى كه مرجعيت بين‏المللى در آبراه استقرار دارد، آنها عوارضى به مراجع مصر نپردازند. در حال حاضر سرهنگ ناصر بين 30 تا 35 در صدد عوارض عبور از آبراه را از طرف كمپانى‏هاى كشتيرانى آمريكايى كه هميشه عوارض را در قاهره مى‏پرداختند، دريافت مى‏كرد. اگر توافق شود كه تمامى عوارض به حسابى مسدود، فرضا در يك بانك بين‏المللى واريز شودـ مشروط به برقرارى مرجعيتى بين‏المللى براى نظارت آبراه ـ اين عمل باعث كاهش سريع نفوذ و اعتبار ناصر خواهد شد. اگر ناصر به قصد تلافى، مانع از عبور كشتى‏ها از آبراه شود، يا بخواهد بلايى بر سر كارمندان  شركت آبراه سوئز بياورد، چنين وضعيتى خود ضمانت اجراى اعمال زور خواهد شد.
مأخذ: مركز اسناد عمومى كابينه، 30/128، بند دو، (56)59 سى.ام، 14 اوت 1956

     كنفرانس مِلل وابسته به بازرگانى دريايى از 16 تا 23 اوت در لندن برگزار شد. در غياب مصر، كه به خاطر نطق  ستيزه‏جويانة دو هفته پيش لندن از شركت خوددارى كرده بود ميان شركت‏كنندگان كنفرانس مذاكراتى در مورد درگيرى سوئز پيش نيامد. پشنهاداتى كه مصر براى اولين بار در 12 اوت 1956 ارائه كرده بود به رسميت شناخته نشد، و در عوض كنفرانس ناگزير شد تمامى پشنهادات تصويب شده در واقع، راه‏حلى كه او پيشنهاد كرد، تنها طرحى بود كه مورد بررسى جدى قرار گرفت.


سند 11 ـ 3، پيشنهادات 18 ملل مختلف، 23 اوت 1956
     1ـ تصديق مى‏شود كه بنابر معاهدة 1888 بايد يك نظام معين براى تضمين استفاده آزاد و دايمى همه قدرتها، آبراه دريايى سوئز حاكم باشد.
     2ـ اين نظام كه با ملاحظة حفظ حقوق دولت مستقل مصر برقرار مى‏شود، بايد موارد زير را تضمين كند:
(الف)     عملكردى با كفايت و قابل اتكا، پا برجا بودن آبراه به عنوان گذرگاهى باز، آزاد و امن مطابق با مفاد معادة 1888.
(ب)     ممانعت از نفوذ سياسى هر دولتى در نحوة عملكرد آبراه.
(ج)     به خاطر استفاده از كانال براى مصر درآمدى عادلانه درنظر گرفته شود كه با افزايش استفاده و ظرفيت آبراه، اضافه گردد.
(د)     عوارض عبور از آبراه بايد به همين ميزان كم و مطابق با شرايط ذكر شده در بالا بدون در نظر گرفتن سود باشد، جز مورد (ج).
     3ـ براى رسيدن به اين اهداف به گونه‏اى اطمينان‏بخش و دايمى، مفاد معاهده‏اى براى مذاكره با دولت مصر بايد آماده شود:
(الف)     ترتيبات  بنيادى به منظور ايجاد همكارى ميان مصر و ديگر كشورهاى ذينفع در عملكرد، نگهدارى و توسعة آبراه، هم چنين هماهنگى و حفاظت منافع آنها در آبراه. براى نيل به اين اهداف، عملكرد، نگهدارى، توسعه و تعريض جهت افزايش ميزان عبور كشتى‏هاى تجارى و مصرى، به عهدة هيات سرپرستى آبراه سوئز واگذار مى شود. مصر تمام حقوق و تسهيلات لازم براى دستيابى به اهداف ذكر شده را در اختيار اين هيات قرار خواهد داد. جايگاه قانونى هيأت سرپرستى در معاهده‏يى كه در بالا ذكر شده قيد خواهد شد. اعضاء هيأت، به علاوة مصر، از بين ساير دولت‏ها و با توافق احزاب ملّت‏هايى كه در عقد معاهدة شركت دارند تعيين مى‏شوند. اين هيات نحوه استفاده، الگويى تجارى، و توزيع جغرافيايى را مشخص خواهد كرد. تركيب اين هيات بايد به گونه‏اى باشد كه مسئوليتهايش تنها به منظور حصول بهترين نتايج عملى ممكن ايفا شود؛ بدون آن كه در آن ،انگيزة سياسى به نفع كشورى بخصوص و يا تبعيض عليه هر يك از كشورهاى استفاده‏كننده از آبراه اعمال شود.
     اين هيات سرپرستى گزارشهاى خود را در فواصل معين به سازمان ملل تسليم خواهد كرد.
(ب)     تشكيل كميسيون داورى براى رفع اختلافات در مورد پرداخت عايدى عادلانه به مصر، يا مسائل ديگرى كه ممكن است در اداره امور آبراه پيش آيد.
(ج)     ضمانت اجرايى مؤثر براى جلوگيرى از هرگونه تخلف از مفاد معاهده از طرف ملل ذينفع، يا هر ملّت ديگرى. هم  چنين آمادگى براى مقابله با هر نوع تهديد يا اعمال زور جهت مداخله در نحوة عملكرد يا استفاده از آبراه، كه به مثابه تهديد صلح و تخلف نسبت به اصول و اهداف منشور سازمان ملل است.
(ه)     تدارك براى ارتباط مناسب با سازمان ملل و تجديد نظر در صورت لزوم.
مأخذ: اى يرز  (ويراستار)، 1964، ص‏ص 103 ـ 2 ـ 1

     اين فرمول نسبتا قانونى، كه صورت مساله و حل آن را در برمى‏گيرد، چيزى جز فرمول مخصوص جان فاستر دالس، كه وكالت خوانده بود، نبود. حال، اين كه آيا فرمول مذكور تا چه اندازه جوابگوى حّل درگيرى موردنظر باشد، نامعلوم بود؛ با توجه به اين كه مصر در كنفرانس شركت نكرد. از ديدگاه انگليس چنين نتيجه‏اى رضايت‏بخش نبود، چون راه ديگرى براى آنان باقى نمى‏گذاشت. همچنان كه هارولد مك ميلان، وزير دارايى انگليس با شك و ترديد به دالس چنين خاطرنشان كرد:
تنها سه راه وجود دارد: (1) ناصر داوطلبانه طرحى را در مطابقت با اسناد آمريكا قبول مى‏كند؛ يا (2) مصر را مجبور به پذيرفتن آن مى‏كنيم؛ (3) امتناع ناصر را مى‏پذيريم. درصورت‏انتخاب راه سوم‏انگليس خودراكنار مى‏كشدو تا آنجاكه به من‏مربوط است، من‏نيز دراين‏قضيه‏دخالت‏نمى‏كنم واستعفامى‏دهم.
(كمسيون فرانسه‏ـ امريكا، 1988، سند 97)

     اگر ايالات متحده در اجراى راه‏حلى صلح‏جويانه بدون توجه به تلاش‏هاى انگليس كه خواستار راه‏حل پيشنهادى دالس است پافشارى كند، آنها چاره‏اى جز قبول كردن تصميم كنفرانس لندن نخواهند داست.
     با وجود تلاش انگليس در فرستادن دالس به عنوان سفير براى ملاقات با ناصر، كه باعث گره انداختن  در كار ايالات متحّده در مورد قضية سوئز مى‏شد، سر رابرت منزيز،  نخست‏وزير استراليا در رأس هيأتى پنج نفره به قصد آگاهى از عكس‏العمل دولت مصر فرستاده شد. نشست‏هايى به مدت زمان طولانى، بين سوم تا نهم سپتامبر 1956 در قاهره انجام گرفت. امّا پاسخ ناصر به هيأت منزيز منفى بود. كابينة انگليس حتى قبل از اين كه اين هيات، عازم قاهره شود مشخص كرده بود كه در صورت امتناع ناصر از پذيرفتن قطعنامة كنفرانس لندن دست به چه اقداماتى بزند.

سند 12 ـ3 اختلاف‏نظر بين اعضاءكابينه به‏استفاده از زور، 28 اوت                1956
     بنابه اظهار نخست‏وزير، با وزير كشور ايالات متحده و وزير امور خارجة فرانسه مشاوره شده بود كه در صورت امتناع مصر از قبول اصول برقرارى نظارت بين‏المللى بر آبراه، احتمالاً چه اقداماتى انجام خواهد گرفت. اكنون پس از مشاوره با دولت‏هاى ايالات متحده و فرانسه امكان ارجاع اين قضيه به شوراى امنيت مورد بررسى قرار مى‏گرفت. تا اين زمان، ايالات متحده با ارجاع قضية سوئز به سازمان ملل مخالفت كرده بود. ولى دولت فرانسه مزيت اين اقدام را در جلب آراى جهانى تشخيص مى‏داد. اين اقدام بدون شك با مخاطره‏هاى جدّى همراه بود، مثلاً تأخير و پيشنهادهاى دست و پاگير ولى مسلما اگر بتوانيم نشان دهيم كه اكثريت اعضاى شوراى امنيت آمادة حمايت از اصول مصّوبه در كنفرانس لندن هستند، بخت بيشترى براى جلب آراى خارجى و داخلى خواهيم داشت. اگر روسيه با تصميم كنفرانس مخالفت كند، بديهى است كه ماهيت كارشكنانة تاكتيك كمونيستى مشهود خواهد شد ...
     طى گفت وگوها توافق كلى حاصل شد كه به نفع ما خواهد بود اگر قبل از تعهد به هرگونه اقدام نظامى، ابتدا قضيه را به گونه‏اى مناسب و شايسته به شوراى امنيت ارجاع كنيم. و از قبل اطمينان حاصل كنيم كه از حمايت همه‏جانبة ايالات متحده و ديگر قدرتهاى متفّق برخورداريم، اين امكان به وجود مى‏آيد كه بتوانيم بر طرحهاى اصلاحى و دست و پاگير كه به منظور تصويب قطنامه‏اى اصولى ارائه داده مى‏شد غلبه كنيم. پنج تن از اعضاى ثابت شوراى امنيت آن طرح را قبلاً تأييد كرده بودند. و امكان آن هست كه دو ـ سه رأى باقى مانده را نيز بتوان جلب كرد. به جاى هرگونه مخاطره‏اى بهتر است در ارجاع قضيه به شوراى امنيت پيشگام شويم؛ مبادا به جرم به مخاطره انداختن صلح در نتيجة اقدامى نظامى به محكمه كشانده شويم.
     بنابه اظهارات وزير دارايى در حال حاضر، اقتصاد ملى انگليس وابسته به عرضة نفت از خاورميانه است. جاه‏طلبى ناصر اين عرضه را به‏طور مستقيم تهديد مى‏كند. جاه‏طلبى او آزادى و كارآيى سوئز را به خطر مى‏اندازد. موفقيت طرحهاى ناصر اين عرضه را به گونه‏اى غيرمستقيم نيز تهديد مى‏كند. چون با موفقيت ناصر، به طور قطع، روابط ما با كشورهاى توليدكنندة نفت در خاورميانه لطمه مى‏خورد.
     وزير دفاع اظهار داشت كه نبايد دلايلى كه در گفت وگوهاى بيان شده، او با اين امر موافق است كه ميسر نيست به سرهنگ ناصر اجازه داده شود كه در اقدام خود مبنى بر به چنگ آوردن نظارت امور آبراه موفق شود. و اين كه توسل به زور، در صورت عدم موفقيت روش‏هاى ديگر، تنها راه جلوگيرى خواهد بود. از سوى ديگر كابينه بايد مضرات استفاده از زور را بسنجد. اگر ما به اتفاق فرانسه اقدام به عمليات نظامى عليه مصر كنيم، اين اقدام به شكل گسترده توسط آراى عمومى كشور انگليس به چند قسمت تقسيم خواهد شد. منافع حياتى ما در ديگر نقاط خاورميانه نيز تحت تأثير قرار مى‏گيرد. ما بايد انتظار داشته باشيم كه بخصوص در تأسيسات نفتى ديگر كشورهاى عربى خرابكارى صورت گيرد. علاوه بر اين، زمانى كه نيروى نظامىِ خود را به مصر بفرستيم، آزاد كردن آن نيروها كار آسانى نخواهد بود و ممكن است در بند تعهدات طولانى و پر هزينه‏اى بيفتيم. بنابراين، وزير دفاع در همان حال كه توافق داشت  كه ما بايد به آماده‏سازىِ خود براى توسّل به زور، به عنوان آخرين حربه ادامه دهيم، اميدوار بود كه براى فرونشاندن جاه‏طلبى ناصر، حتى‏المقدور از ديگر اقدامات غيرجنگى استفاده شود. و بخصوص او مى‏خواست كه ما فرصت براى حّل درگيرى از طريق توافق‏نامه را از دست ندهيم...
     نخست‏وزير اظهارات خود را چنين خلاصه كرد كه، بديهى است كه ديدگاه اعضاء كابينه متفقا اين است كه ناكام ماندن سياست ناصر براى دولت انگليس امرى حياتى است، و با اعمال زور تلاش‏هاى ممكن براى رسيدن به راه‏حلى رضايت بخش بايد انجام پذيرد. و ذهن مردم انگليس و ديگر كشورها را بايد روشن كرد كه ما از هيچ تلاشى براى رسيدن به راه‏حلّى مسالمت‏آميز دريغ نكرده‏ايم. در عين حال ميسّر نيست كه اجازه دهيم اين تلاش سبب تأخيرى غيرضرورى گردد. متفّقين فرانسويها كه از آراى يكپارچه‏ترى برخوردارند، آماده‏اند تا هر اقدام تأخيرى را به نحو ناخوشايندى تعبير كنند. و سرهنگ ناصر در پى آن است كه در رفتار ما نقطه ضعيفى مشاهده كند. نهايتا تأخير طولانى در اجراى اقدام نظامى مشكلات بيشترى نيز به همراه خواهد داشت. بدين ترتيب در حالى كه امكان رسيدن به راه‏حلى مسالمت‏آميز، دقيقا مورد بررسى قرار مى‏گيرد، اين امر نبايد باعث سست شدن قاطعيت تصميم ما يا كاهش فشار بر دولت مصر گردد.
مأخذ: مركز اسناد عمومى كابينه 30/128، بند دو، پنجاه و ششمين جلسه از 62      جلسة كابينه، 28 اوت 1956

     كابينه مزيّت‏هاى ارجاع قضية درگيرى سوئز به شوراى امنيت را خاطرنشان كرد. با اين وجود، از محتواى اين بحث كاملاً بى‏پرده و صريح، مى‏توان دريافت كه ميان اعضاء كابينه دو دستگى آغاز شده، اين تفرقه در مورد چگونگى اقدام مقتضى در صورت عدم امكان راه‏حلى مسالمت‏آميز، در حال شكل‏گيرى بود. تناقض امر اين كه، خود سر والتر مانكتون،  وزير دفاع بود كه در مورد دو راهه‏اى كه انگليس با آنروبرو شده بود ترديد فراوانى اظهار مى‏كرد: با مشكلاتى كه در اثر اقدام نظامى به وجود مى‏آمد و تأثيراتى كه بر وجهة بين‏المللى انگليس مى‏گذاشت چه مى‏بايست كرد؟ (اين مسايل باعث شد كه مانكتون بعدها به بهانة ناخوشى استعفا دهد.) هم چنين بايد در نظر داشت، ايدن كه از لزوم جبهه‏اى متّحد آگاهى داشت در صورتجلسة گفت وگوهاى كابينه، به اختلاف نظر ميان همكاران خود اشاره‏اى نكرده و در هر صورت بر تعهد خود نسبت به اقدامى نظامى پايبند است.
     با اين وجود، عليرغم ميل قلبى انگليس، در سوم سپتامبر 1956، آيزنهاور طى نامه‏اى به ايدن لزوم برقرارى روابط ديپلماتيك با مصر را مجددا تاكيد كرد. آيزنهاور در اين نامه به پيشرفتى كه در كنفرانس لندن حاصل شده بود اشاره كرده و امكان ارجاع قضية سوئز به سازمان ملل را نيز خاطرنشان كرده بود. او قاطعانه عقيده داشت كه توسّل به زور بايد آخرين ملجاء باشد.

سند 13 ـ 3 آيزنهاور در مورد استفاده از زور مجددا هشدار مى‏دهد،                3 سپتامبر 1956
     در نامه‏اى كه چند هفته پيش به وسيلة فاستر براى شما فرستادم، احساس خود را در مورد استفاده از زور يا تهديد به استفاده از آن بيان كردم. در اين مرحله هم احساسى مشابه دارم از نظر آراى عمومى، تدارك براى اقدامى نظامى و جابه‏جايى افراد غيرنظامى، حتى در اين زمان، قطعا به نفع ناصر كه در زمينه‏هاى زيادى بى‏ثبات بوده، تمام مى‏شود. به نظر من اگر بخواهيم يكپارچه در جهت پيدا كردن راه‏حلى در مورد اين قضيه تلاش كنيم، ضرورى است كه تحت حمايت تمام و كمال مردم كشورهايمان قرار گيريم. بى پرده بگويم كه آراى عمومى آمريكا علنا مخالف طرح استفاده از زور است. بخصوص هنگامى كه به نظر مى‏رسد اقدامات مسالمت‏آميز لازم براى حفظ منافع‏مان انجام نگرفته است. علاوه بر اين، برخلاف انتظار شما من شديدا ترديد دارم كه در اين جا بتوانيم حتى براى اقدامى كه كم اهميت‏تر از عمليات نظامى باشد از مجلس مجوز قانونى كسب كنيم.
     من واقعا نمى‏توانم تجسم كنم چگونه ممكن است با توسّل به زور به نتيجة موفقيت‏آميز رسيد. به نظر من اعمال زور حوزة خطر را شديدا افزايش مى‏دهد. من نمى‏توانم تصّور كنم چگونه اقتصاد اروپاى غربى قادر خواهد بود براى مّدتى طولانى فشار ناشى از عمليات نظامى و نپذيرفتن نفت از خاور نزديك را تحمّل كند. به علاوه، ترس من از اين است كه مردم خاور نزديك، آفريقاى شمالى و تاحدودى تمام آسيا و آفريقا چنان عليه غرب متحد شوند و جبهه بگيرند كه حّتى طى يك نسل يا يك قرن هم اين وضع بهبود نپذيرد. بخصوص كه روسيه هم در اين ميان نقش موذيگرانه‏اى بازى خواهد كرد. پيش از آن كه ما بتوانيم متعهد به اجراى اقدامى نظامى شويم، تمام مردم كشورهايمان بايد متفقا باور داشته باشند كه براى حفاظت از حقوق حياتى و منافع‏مان راه ديگرى وجود نداشته است.
مأخذ: مركز اسناد نخست‏وزيرى 1100/11، از آيزنهاور به ايدن، سوم سپتامبر      1956. به سند 5 ـ 3 ، صص 66 ـ 65 مراجعه شود

     آشفتگى دالس در مورد مقاومت انگليس و فرانسه در به اجرا درآوردن اقدامى نظامى هر روز بيشتر مى‏شد. به همين علت با پيشنهاد تشكيل انجمنى كه بعدها نام انجمن همكارى استفاده‏كنندگان از آبراه سوئز  به خود گرفت، به يك تاكتيك تعويقى دست زد. دالس نكات عمدة اين طرح را براى لرد هاركوت،  كاردار سفارت انگليس در واشنگتن به اختصار شرح داد.

سند 14 ـ 3 دالس و تكوين انجمن استفاده‏كنندگان از آبراه سوئز،                پنجم سپتامبر 1956
     3ـ با اين وجود، واقعيت اين بود كه معاهدة 1888 حقوقى را كه در پى‏اش بوديم به تمام و كمال ارائه مى‏داد. چرا نبايد استفاده‏كنندگان از كانال خودشان تصدّى امور را به دست گيرند؟ چرا امور فنى را خودشان اداره نكنند و چرا نبايد خودشان امور كشتى‏رانى را برنامه‏ريزى كنند؟ دالس عقيده داشت كه گرچه اجراى اين طرح خالى از دردسر نبود، اما به موقع خود امكان داشت در جهت همسازى با مصر، طرحى كاملاً عملى باشد. دالس بخصوص به مادة هشتم معاهده استناد مى‏كرد كه به نمايندگى امضاءكنندگان اختيار كامل مى‏داد ــ گرچه استفاده از اين ماده به صورت تحت‏اللفظى قابل اجرا نبود؛ مثلاً انگليس حقوق ويژه‏اى براى خود قائل بود ــ اما اين ماده روشنگر حقوقى بود كه طبق معاهده به استفاده‏كنندگان از آبراه تعلق مى‏گرفت. معاهده، براى پرداختن به امر جلوگيرى از عبور و مرور كشتى‏ها و اعتراض به ايجاد ايستگاه كشتى‏هاى جنگى اختيارات كامل اعطا مى‏كرد. مداخلة مصر در اجراى اين حقوق، خلاف محسوب مى‏شد.
     4ـ اين شرط كه اگر مصر داوطلبانة پيشنهاد ما را نپذيرفت بايد به زور متوسل شد، حاكى از نشان دادن ضعفى غيرضرورى و بدفرجام بود. از سوى ديگر، ما بايد با ناصر از موضع قوى‏ترى برخورد كنيم و به او نشان دهيم كه اگر پيشنهاد ما را نپذيرفت، راه ديگرى غير از جنگ نيز داريم. براى مثال، با توجه به حقوقى كه در معاهده قيد شده، امضاءكنندگان يا استفاده‏كنندگان از آبراه مى‏توانند خود، ادارة امور آبراه را به عهده بگيرند. معاهده اين حق را به ناصر نداده كه از طريق اداره امور آبراه، به منابع مالى برسد. اگر آبراه به وسيلة استفاده‏كنندگان يا امضاءكنندگان قرارداد اداره شود، ناصر، از دست رفتن منافع مالى‏اش را به چشم خواهد ديد. بدين ترتيب، احتمال بر باد رفتن درآمد، بيشتر از تهديد يا استفاده از زور، از جاه‏طلبى او جلوگيرى مى‏كند. همچنين اگر تقاضاى مزاياى اضافى نكنيم و تنها به حقوق اعطايى معاهده در صورت دخالت مصر اكتفا كنيم، موفقيت محكم‏ترى در سازمان ملل خواهيم داشت.
مأخذ: مركز اسناد عمومى نخست‏وزيرى 1100/11، از سر راجر مكينز به وزارت امور      خارجه، پنجم سپتامبر 1956

     به سند 3 ـ11 صص 6 ـ 3 رجوع شود.
     در اين سند، فرمول‏بندى مجدّد دالس از پيشنهادهاى اوليه هجده ملت قيد شده است (سند 11 ـ 3، صص 73 ـ 72) پيشنهاد دالس طبق معمول لحن و حالتى سنگين و قانونى دارد و با معاهدة 1888 منطبق است. دالس كه نگران عدم استفاده از زور بوده است، از طريق اين پيشنهاد راهى پيش پاى انگليس و فرانسه مى‏گذارد كه توسط آن بتوانند آبراه را با توجه به حقوق پيشنهادى معاهده، اداره كنند. سلوين لويد و ايدن هر دو در مورد كارآيى اين طرح شك داشتند، اما ارزش قابل ملاحظه‏اى براى آن قايل بودند. چون بر طبق اظهارات لويد،:
مزيت مهم پيشنهاد آقاى دالس اين است كه اگر آمريكا بپذيرد كه در صورت امتناع ناصر، در سازماندهى هيأت بين‏المللى شركت كند، خود را درگير اين تعهد كرده كه حكومت مصر را وادار به پذيرش نظارت بين‏المللى كند.
(مركز اسناد عمومى نخست‏وزيرى 1100/11، ششم سپتامبر 1956)

     علاوه بر اين، پاسخ ايدن به آيزنهاور حاكى از نگرانى نسبت به ممانعت از تهديد مدام ناصر، در صورت شكست مأموريت منزيز و انجمن استفاده‏كننده‏گان از آبراه سوئز بود.

سند 15 ـ 3 ايران مجددا از آيزنهاور و ايالات متحده تقاضاى حمايت      مى‏كند، 6 سپتامبر 1956
     در دهة 1930، هيتلر با اجراى يك سرى حركات برنامه‏ريزى شده به موقعيت خود استحكام بخشيد. اين حركات يا اشغال ناحية راين در آلمان غربى شروع و با اقدامات تهاجمى عليه اتريش، كشور چك، لهستان و غرب ادامه يافت. اين اقدامات توسط اكثريت مردم اروپايى غربى موجّه محسوب و تحميل شد. استدلال مردم اين بود كه هيتلر اقدام تهاجمى عليه كسى مرتكب نشده. اين حق را دارد كه در محدودة سرزمين خود، دست به انجام هر كارى بزند. نمى‏شد ثابت كرد كه او انگيزه‏هاى نهفته‏اى در سر دارد. و اين كه طبق پيمان جامعة ملل، توسل به زور جايز نبود. بنابراين عاقلانه‏تر بود كه منتظر ماند تا اقدامى تهاجمى از او سر بزند.
     در سالهاى اخير روسيه سعى در اجراى تاكتيك‏هاى مشابه كرده است. محاصرة برلين آغاز حركتى مبارزاتى براى محروم كردن قدرتهاى غرب از همه موقعيت‏شان در آلمان بود. خوشبختانه عكس‏العمل سريع ما نسبت به اين طرح مانع از تحقق پذيرفتن اقدام روسيه شد. من مطمئن هستم شما هم موافقيد كه با توجه به اين رويداد نمى‏توان نتيجه گرفت كه روسيه كاسه‏اى زير نيم كاسه ندارد. همچنين، ما معتقديم به چنگ آوردن آبراه سوئز، آغاز مبارزة از قبل برنامه‏ريزى شدة ناصر به منظور قطع تمامى نفوذ غرب در كشورهاى عربى است. ناصر فكر مى‏كند اگر بتواند بدون مجازات از اين معركه به در برود و در مقابل هجده ملت مقاومت كند، اعتبارش در عربستان به قدرى زياد خواهد شد كه بتواند موجبات انقلاب افسران جوان را در عربستان، اردن، سوريه وعراق... فراهم كند. دولت‏هاى جديدى كه اين طور بر روى كار مى‏آيند، در واقع دست نشاندة مصر و شايد روسيه خواهند بود. اين ممالك ناگزير خواهند بود كه منابع نفت متحدة خود را تحت نظارت ممالك متحدة عربى به رهبرى مصر، و تحت نفوذ روسيه قرار دهند. با فراهم شدن چنين موقعيتى، ناصر مى‏تواند از ارسال نفت به اروپاى غربى امتناع كند. و ما درين ميان بايد چشم به دست او بدوزيم.
     آنچه كه امروز ما را از هم جدا مى‏كند، اختلاف نظرى است كه در ارزيابى طرحهاى ناصر و اهداف او، و نتايج حاصل از اقدام نظامى عليه او در خاورميانه، داريم.
     شايد شما احساس كنيد كه اگر حتى حق با ما باشد، بهتر است به انتظار نتايج كامل اهداف او بنشينيم. اما اين بحث، همان است كه سال 1936 پيش كشيده شد و در سال 1948 كشور شما و ما آن را رد كرد. بايد تصديق كرد كه استفاده از زور عليه مصر، در اين زمان، مخاطره‏هايى به همراه دارد. با اين وجود، روشن است كه دخالت نظامى به منظور جلوگيرى از شكل گرفتن انقلاب‏هايى كه ناصر قصد دارد در تمام قاره به راه بيندازد، به مراتب پر هزينه‏تر و مشكل‏تر خواهد بود. من نسبت به وضعيت موجود به قدر كافى نگران هستم. به هر حال، اگر ما تصميم عاجلى در مورد آبراه اتخاذ نكنيم، هر لحظه ممكن است در اثر حركات انقلابى ناصر، يكى از سرزمين‏هاى شرقى سقوط كند.
     با شما موافقم كه عمليات نظامى درازمدت و عدم دريافت نفت از خاورميانه فشار سنگينى بر اقتصاد اروپاى غربى وارد مى‏آورد. مطمئن باشيد كه ما از خطرها و بار مسئوليت دخالت نظامى آگاه هستيم، اما اگر ارزيابى ما صحيح، و تنها راه موجود اين باشد كه اجازه دهيم طرحهاى ناصر به آرامى شكل بگيرد، تا جايى كه انگليس و تمام اروپاى غربى به دستور روسيه مجبور به پرداخت غرامت به مصر شوند، در اين صورت تكليف ما روشن خواهد بود. ما به دفعات در جنگ براى كسب آزادى، نقش اصلى را در اروپا به عهده داشته‏ايم؛ و اين براى تاريخ طولانى ما ننگ است كه نابودى تدريجى را بپذيريم.
مأخذ: مركز اسناد عمومى نخست‏وزيرى، 1100/11، از ايدن به آيزنهاور، 6 سپتامبر      1956

     بار ديگر ايدن با يادآورى خاطرات دردناك تاريخى همراه با نگرانى از جنگ سرد، به اخطارهاى آيزنهاور پاسخ داد. استفاده از استعارة «يوغ بندگىِ ناصر، هيتلر، و روسيه»، وسيله‏اى بود كه رييس‏جمهور بى‏علاقة امريكا را در به اجرا درآوردن ديدگاه ايدن مبنى بر لزوم و قابليت اعمال زور، ترغيب كند.
     اين ديدگاه از ژوئيه تا اين زمان متعلق مانده بود. اين تصوير نااميدكننده، فورا از جانب آيزنهاور رد شد. هر چند رييس‏جمهور اعتراف كرد كه نهايتا ممكن است چاره‏اى جز توسل به زور نباشد، اما مجددا روياى ايدن و پافشارى او را در مورد توسل به زود رد كرد.

سند 16 ـ 3 آيزنهاور، ايدن را از لزوم راه‏حلى مسالمت‏آميز مطلع                 مى‏كند، هشتم سپتامبر 1956
     در موقعيت كنونى، نتايج حاصل از توسل به زور مى‏تواند حتى خطرناك‏تر از فراهم آوردنِ موجبات حمايت اعراب از ناصر باشد. اين امر ممكن است باعث سوء تفاهم ميان دو كشور گردد، اما، بايد صريحا بگويم كه تا اين لحظه آراى عمومى در آمريكا آمادة حمايت ازين حركت نيست. اكثريت آراء در حال حاضر بر اين عقيده‏اند كه سازمان ملل به منظور جلوگيرى يك چنين رويدادى تاسيس شده.
     باتوجه به دلايلى كه ذكر شد، ما آمادگى شما براى اقدام لشكركشى به مصر را با كمى ترديد قضاوت كرده‏ايم. پذيرش راهى مسالمت‏آميز براى حل قضيه است، و بدين ترتيب امكان دارد از سازمان ملل تقاضا كند كه روى اين اقدامات برچسب تهاجمى بزند ...
     به نظر من و فاستر، نتيجه‏اى كه من و شما، هر دو، خواستار آن هستيم از طريق عمليات تدريجى و كم هيجان‏تر از جنگ، بهتر به دست مى‏آيد. راههاى زيادى وجود دارد كه هنوز به‏طور كامل بررسى نشده، چون كند و كار در اين زمينه، به زمان احتياج دارد ...
     به شما اطمينان مى‏دهم كه ما به اين موقعيت واقف هستيم كه در نهايت ممكن است توسل به زور اجتناب‏ناپذير باشد. هدف بى‏چون و چراى ما بايد اين باشد كه براى اجراى عمليات شرايطى فراهم كنيم كه همة استفاده‏كنندگان بتوانند به آن اطمينان داشته باشند. اما دست يازيدن به زور، در حالى كه دنيا عقيده دارد راه‏حل‏هاى ديگرى براى پايان دادن به درگيرى وجود دارد، ممكن است سبب به جريان افتادن نيروهايى شود كه در سال‏هاى آتى نتايج بسيار تاسف‏آورى همراه داشته باشد.
مأخد: مركز اسناد عمومى نخست‏وزيرى، 1100/11، از آيزنهاور به ايدن، 8 سپتامبر      1956

     اين تبادل افكار صرفا سبب ايجاد فاصله‏اى رو به افزايش ميان لندن و واشنگتن در مورد تفسير وضعيت سوئز گرديد. به عقيدة آيزنهاور و دالس، انجمن استفاده‏كنندگان از آبراه سوئز، معرف تلاش ديپلماتيك خلاقى بود كه مى‏توانست احتمال استفاده از زور را كاهش دهد. به عقيدة ايدن و لويد، انجمن نامبرده، بالقوه نشانگر بى‏ثمر ماندن تلاشهاى ديپماتيك بود كه در نهايت صرفا مى‏توانست سبب حمايت قانونى آتى آمريكا شود. در غير اين صورت استفاده از زور اجتناب‏ناپذير مى‏شد. در نشستى، كه در يادداشتهاى سلوين لويد عنوان نشست بحرانى كابينه
به آن داده شد، متعاقب ردِ مأموريت گروه منزير توسط ناصر، انگليسيها به بررسى موقعيت پرداختند.

                 سند 17 ـ 3، تفرقه در كابينة انگليس، 11 سپتامبر 1956
     نخست‏وزير ... اظهار داشت، آشكار است كه اعضاء كابينه طرفدار تشكيل سازمانى به منظور قادر ساختن استفاده‏كنندگانِ اصلى آبراه از حقوقى كه طبق معاهده 1888 به آنها تعلق مى‏گيرد هستند، به شرط اين كه دولت ايالات متحده مايل باشد كه اين طرح در دستور جلسة بحث آتىِ مجلس عوام انگليس گنجانده شود و بدون معطّى به اجرا درآيد. علاوه بر اين، كابينه به اين توافق رسيد كه در اين صورت، موقعيت بايد با استناد به مادة 35 منشور سازمان ملل، به طور رسمى به اطلاع رئيس اين سازمان برسد...
     وزير دفاع اظهار داشت كه اميدوار است  قبول اين طرح، يعنى تاسيس انجمن استفاده‏كنندگان، صرفا به منظور برداشتن گامى در جهت استفاده از زور نباشد. او احتمال اين را داد كه اگر آبراه تحت نظارت اجرايى بين‏المللى قرار گيرد، رژيم كنونى مصر ممكن است پيش از اين كه جنگى برپا شود سرنگون گردد. هر اقدام شتابزده‏اى در جهت استفاده از زور، بخصوص بدون موافقت و حمايت ايالات متحده امكان دارد در سراسر خاورميانه اغتشاش ايجاد كند و در قسمت اعظم آراى عمومى اين كشور و ديگر كشورهاى دنيا تفرقه به وجود آورد...
     نخست‏وزير، با ارائه خلاصه‏اى از اين بخش از گفت وگوها اظهار داشت، بديهى است كه بى‏اعتنايى مصر نسبت به تعهدات بين‏المللى‏اش قابل تحمل نيست، و نظارت اجرايى بين‏المللى بر آبراه سوئز مجددا بايد برقرار شود؛ و براى تحقق اين هدف از راه مسالمت‏آميز بايد تلاشهاى منطقى ممكن به عمل آيد. اما اگر تمام تلاشها با شكست روبه‏رو شود، ما بايد مجاز باشيم كه براى برگرداندن اوضاع به حالت اوّلية، به عنوان آخرين ملجاء به زور متوسّل شويم. قضاوت در مورد اين تصميم كه در چه زمانى بايد به زور متوسل شد، كار مشكلى است. براى اخذ تصميم در اين مورد، بايد نه تنها وضعيت آراى عمومى ايالات متحده را سنجيد، بلكه بايد ديدگاه فرانسويها را هم درنظر گرفت كه مشتاقند اقدامى جدّى براى برگرداندن اوضاع به حالت اوليه صورت گيرد و از تأخير در اين مورد به شدت ناراحت‏اند.
مأخذ: مركز اسناد عمومى كابينه، 30/128، بند دو، كميسيون (56)64، 11 سپتامبر      1956

     براى اطلاع از بحث پيشين مانكتون در مورد اين سطور، ن، ك، سند 12 ـ 3 صص 76 ـ 74
     اين بحث كابينه از اين نظر حائز اهميت بود كه بين دو گروه كابينه شكاف فاحشى را نشان مى‏داد: گروهِ بازها،  به رهبرى نخست‏وزير، و گروه كبوتران  كه نمايندگى آن را مانكتون به عهده داشت، مانكتون تأكيد داشت كه حمايت امريكا الزامى است، او هم چنين نقش انجمن استفاده‏كنندگان از آبراه سوئز، راه جدّى تلقّى مى‏كرد، از سوى ديگر ايدن به ترغيب كابينه در جهت استفاده از زور مشغول بود و بى‏تابى فرانسويها را دليل متوجه ديگرى براى اقدام به عمليات نظامى دانست.
     درست زمانى كه كارت‏هاى دعوتِ شركت در دومين كنفرانس لندن براى بحث پيرامون پيشنهاد دالس مبنى بر تشكيل انجمن استفاده‏كنندگان از آبراه، آمادة فرستاده شدن بودند، اختلاف‏نظر بين لندن و واشنگتن به طرز شرم‏آورى علنى شده بود. در سيزدهم سپتامبر 1956 در مصاحبة مطبوعاتىِ وزير كشور، دالس، روزنامه‏نگاران بارها او را تحت فشار گذاشتند تا نكات عمدة خط‏مشى امريكا را در زمينه‏هاى بخصوصى مختصرا شرح دهد. از جمله اين كه آيا منظور از تشكيل انجمن استفاده‏كنندگان از آبراه، تحريمِ سازمان يافته عليه نظارت مصر بر آبراه است يا خير؟ دالس در پاسخ اين پرسش‏ها چنين گفت:
تا آنجا كه مى‏دانم، اجتناب از به كار بردن زور براى وارد شدن به كانال، تحريم كانال نيست. اگر مصر در استفاده از زور پيشگام شود، من ديگر اسم اين كار، يعنى اجتناب از به كار بردن زور به منظور عبور، را تحريم نمى‏گذارم.
     ما قصد نداريم با زور راه را باز كنيم. شايد ما اين حق را داشته باشيم ولى تا آنجا كه به امريكا مربوط مى‏شود اين كار را نمى‏كنيم. اگر ما با زور مواجه شويم، كه فقط با زور مى‏توان بر آن غلبه كرد، قصد اعمال زور نداريم. پس ما مى‏خواهيم قايقهايمان را به اطراف دماغه بفرستيم. ولى مسلما اين اقدام، تحريم تلقى نمى‏شود.(فرنك لند، 1959، ص 215)

     اين اظهارات كه جلوة ديگرى از نحوة تفكر آمريكايى بود، سبب دردسر ايدن در مجلس عوام شد. چون گروه مخالفان از فرصت استفاده كردند و پيشنهاد بى‏موقع دالس و بر مضمون حمايت آن در جهت ارجاع قضيه به سازمان ملل تأكيد كردند و اين مساله خود، اسباب دردسر بيشتر دولت شد.

سند 18 ـ 3، حملة گيت اسكل به ايدن در مجلس عوام بريتانيا، 13                 سپتامبر 1956
     آقاى گيت اسكل: ... آيا نخست‏وزير حاضر است از طرف دولت علياحضرت ملكه اعلام كند كه انگليس براى باز كردن راه عبور و مرور آبراه به زور متوسّل نشود؟
     نخست‏وزير: من اظهار داشتم در مورد اين كه چه اقدامى صورت بگيرد، با دولت ايالات متّحده توافق كامل داريم. من گفتم ـ [اعضاء: «جواب سوال را نداديد] ـ و باز هم تكرار مى‏كنم اولين اقدام ــ همان‏طور كه ديروز گفتم ــ طرح مسأله با دولت مصر است. ما نمى‏توانيم بدون داشتن نوعى همكارى با دولت مصر اين كار را به انجام برسانيم.
     ما پيشنهاد مى‏كنيم از مصر تقاضاى همكارى شود. ما در اين جا متذكر شده‏ايم كه از ديدگاه ما،اگر دولت مصر همكارى نكند. با استناد به معاهدة 1888، مقصر شناخته مى‏شود، و در صورت مقصّر بودن بايد آنها را به شوراىِ امنيت بكشانيم ـ [مداخلة يكى ازاعضاء] ـ سخنگو: نظم را رعايت كنيد.
مأخذ: مباحثاث مجلس. جلد 558، ستون 3038، 13 سپتامبر 1956
ر. ك. سند 15 ـ 3 و 16 ـ 3 صص 80 ـ 78

     اين گفت وگو، مدرك ديگرى است مبنى بر چند دستگى بيشتر ميان صدرنشينان نسبت به چگونگى برخورد با بحرانِ رو به افزايش. قابل توجه است كه وقتى ايدن متوجه شد كه براى جلب حمايت آمريكا در توسل به زور ــ دست‏كم در ملاء عام ــ با مشكل مواجه است، سعى كرد بر اتفاق آراى بين لندن و واشنگتن تأكيد كند.

سند 19 ـ 3 نگاهى طنزآميز به روابط گيت اسكل و ايدن، 17 سپتامبر                1956
     عليرغم اخطارهاى مدام و پى‏گير ايالات متحده، تدارك نظامى انگليس و فرانسه با سرعت ادامه داشت. مانورهاى سياسىِ اوت و سپتامبر به شكل جدى بر جدول زمان‏بندى اولية انگليس و فرانسه اثر گذاشته و سبب تاخير در عمليات نظامى شده بود. در مورد ميزان تلفات افراد غيرنظامى در صورت هجوم به مصر از طريق اسكندريه نيز نگرانى سران، از جمله سران نظامى، محسوس بود. بنابراين ژنرال كايت‏لى،  فرماندة كل عمليات، مامورِ طرح مجدد نقشة حمله با تمركز بر ناحيه آبراه و بندر سعيد شد. نمونة اصلاح شده طرح تفنگدار  اواسط سپتامبر 1956 آماده بود.
     بخش جداگانه‏اى از استراتژى انگليس، به بهانة مداخله نظامى، در دو عمليات
ويژه به نام ازدحام ترافيك ، و قافله‏دارى  تجسّم مى‏يافت. در حقيقت، ايجاد حداكثر ترافيك در سرتاسر آبراه در يك زمان خاص، نمايشى بود براى اثبات اين كه دستگاه‏هاى ادارى مصر، قابليت ادارة اين  ترافيك را ندارد. روز 16 سپتامبر، 50 كشتى به ناحية سوئز و بندر سعيد فرستاده شد تا عدم كارايى نظام هدايت كشتيهاى آبراه را به نمايش بگذارد. اين تلاش بى‏نتيجه ماند چرا كه نظام هدايتى كشتى‏رانى مصر يك روزه نظم را در آبراه برقرار كرد و قابليت خود را به اثبات رساند. با شكست طرح ازدحام، توطئه قافله‏دارى نيز بى‏اثر شد. اين علميات قرار بود متعاقب طرح ازدحام ترافيك، تحت سرپرستى و قافله‏دارىِ انگليس به منظور هدايت و نظارت بر امور ترافيك طرح نمايشىِ اجرا شود.(كايل، 1991، صص 250 ـ 249)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

كاريكاتور ايدن و گيت اسكل
تصوير ايدن و گيت اسكل در نقش دو نيمة شير عَلَم، بازتابِ توافق اوليه واختلاف نظر بغدى آنان است. در اين كاريكاتور ايدن با گام‏هاى مصمّم و بلند رو به جلو در حركت تصوير شده در حالى كه گيت اسكل تلاش مى‏كند سبب كندى پيشروى او شود.
منبع: پانچ،  17 سپتامبر 1956

     بين 19 و 21 سپتامبر 1965، دومين كنفرانس لندن به منظور بحث در مورد پيشنهادات دالس تشكيل شد. اين پيشنهادات مطابق آئين‏نامة انجمن استفاده‏كنندگان از آبراه، فرمول‏بندى شده بود. بار ديگر مصر در اين كنفرانس شركت نكرد؛ بنابراين نسبت به كنفرانس قبل در مورد خيلى امور پيشرفتى حاصل نشد. انجمن استفاده‏كنندگان از آبراه، در اصل يك عمليات تأخيرى بود. اواخر كنفرانس، طاقت انگليسيها از طفره‏رويهاى دالس طاق شد. لويد و ايدن معتقد بودند كه طرح انجمن استفاده‏كنندگان از آبراه ـ كه ايدن و لويد از اول هم اهميتى برايش قايل نبودند، از هدف اوليه خود دور شده ... و به نظر بسيارى ... در اجراى مقاصد خود عاجزانه‏تر از آنچه انتظار مى‏رفته عمل كرده است. (مركز اسناد نخست‏وزيرى، 1102/11، 23 سپتامبر 1956) اين باور با بيانات دالس در كنفرانس مطبوعاتى دوم اكتبر تأييد شد. دالس اظهار كرد: صحبت از كشيدنِ «دندانهاى» انجمن استفاده‏كنندگان از آبراه پيش آمده، اگر منظور از «دندان»، استفاده از زور است، اين انجمن هيچ وقت دندانى نداشته. (فرنك لند، 1956، ص 248)
     بنابراين، ايدن و لويد، تحت فشارهاى سياسى داخلى و بين‏المللى، و اين واقعيت كه راههاى سياسى،نظامى زيادى باقى نمانده بود، تصميم گرفتند كه مشكلات خود را به سازمان ملل ارجاع دهند. اين تصميم اواخر اوت با ايالات متحده در ميان گذاشته شده و رد شده بود. دليل ردِ امريكا اين بود كه معناى اين عمل اين است كه پاى روسيه را در تمام گفت وگوهاى راجع به آبراه سوئز باز كنيم.

سند 20 ـ 3 نظر لويد در مورد ارجاع درگيرى به سازمان ملل
     طى دو روز بعد، براى من و نخست‏وزير روشن شد كه بايد دست به عمل بزنيم. ما از اول ماه قصد ارجاع به سازمان ملل را داشتيم، اما به ملاحظة طرح انجمن استفاده‏كنندگان از آبراه، ناگزير شديم در اجراى اقدام درنگ كنيم. ما سعى كرده بوديم با بازگو نكردن اختلاف نظرى كه بين ما و دالس وجود داشت، با او برخوردى منصفانه داشته باشيم.
     ماهيت صحبت من با او هم دليل ديگر اين امر است. به نظر مى‏رسيد كه او بالاخره متوجه مشكلات ما شده است، و در صورتى كه ما در روند كار شوراى امنيت عجله نمى‏كرديم وامريكا هم در ارجاع قضيه به سازمان ملل دخيل نمى‏بود، فكر مى‏كنم دالس هم مخالفتى نداشت. چيزى كه ديگر خيال نداشتم ادامه‏اش بدهم، دنبال گرفتن بحث از طريق مخابرة تلگرافى بود. فرانسويها هم در اين امر موافق ما بودند و معتقد بودند كه ارجاع به سازمان ملل بيهوده است ولى موافقت كردند كه با ما هماهنگ باشند.
مأخذ: لويد 1978، صص 149 ـ 148

     اين چكيده از يادداشتهاى سلوين لويد، كه حدود بيست سال بعد، و (در مقام وزير امور خارجه اسبق) با حق امتياز دسترسى به اسناد دولتى نوشته شده، مى‏تواند به عنوان منبع اوليه مورد استفاده قرار گيرد. البته بايد جانب احتياط را رعايت كرد چون واضح است كه لويد تلاش كرده كه اقدامات خود و دولت را به بهترين نحو تفسير كند. در اين مطالب، لويد معذب است كه تمايل دولت را در به كارگيرى تشكيلات سازمان ملل تأكيد كند. امّا دولت قبلاً نسبت به استفاده از اين راه، تمايلى نداشت و صرفا در اثر سرماخوردگى از طفره‏رويهاى ايالات متحدة آمريكا با اين امر موافقت كرد.
     روز 23 اكتبر 1956، انگليس و فرانسه، براى بحث پيرامون وضعيتى كه در اثر اقدام يك جانبة مصر براى پايان دادن به سيستم نظارت بين‏المللى آبراه ايجاد شده بود، قضيه را به شوراى امنيت ارجاع دادند. اين سيستم نظارت بين‏المللى طبق معاهدة 1888 آبراه سوئز، تكميل و تاييد شده بود. در برابر ارجاع انگليس و فرانسه به شوراى امنيتى، مصر نيز متقابلاً از شوراى امنيت تقاضا كرد كه «اقدام بعضى قدرتها به خصوص انگليس و فرانسه، عليه مصر» را مورد بررسى قرار دهد. مصر خاطرنشان كرده بود كه اقدام اين نيروها به منزلة «به مخاطره انداختن صلح و امنيت بين‏المللى‏و نقض مفاد منشور سازمان ملل» است. در سازمان‏ملل توافق حاصل شد كه از پنجم اكتبر 1956 به‏اين موارد رسيدگى شود. (لويد، 1976، صص 150ـ149)
     لويد و ايدن، به منظور هماهنگى اهداف با فرانسويها، در تاريخ 26 و 27 سپتامبر، با موله  و پينو در پاريس ملاقات كردند؛ و در آنجا متوجه شدند كه فرانسوى‏ها سرسختانه خواستار سرنگونى هر چه سريعتر ناصر با استفاده از زوراند، اين خواسته با خط‏مشى فرانسه در طول بحران كاملاً پيوستگى داشت. روز 17 سپتامبر 1956، سرگِلَدوين جب،  سفير انگليس در فرانسه، عقايد پى‏نيو را چنين بيان كرد:
... (به عقيده او) ارجاع به شوراى امنيت كاملاً بى‏مورد... و صرفا ظاهرآرايى است. مهم اين است كه امروز ناصر با امتيازى كه به چنگ آورده، بدون مجازات از مهلكه در رفته. بدين ترتيب ما مانده‏ايم و چارة ناچارِ استفاده از زور، يا شاهد بودن بر اين واقعيت تلخ كه كشورهايمان به كلّى از كف بروند.
(مركز اسناد عمومى كابينه 1102/11، 17 سپتامبر 1956)
     روز سوم اكتبر 1956، ايدن، گزارش زير را به كابينه داد:

سند 21 ـ 3 ايدن بار ديگر ضرورت بر كناركردن ناصر را تأييد مى‏كند، 3                اكتبر 1956
     نخست‏وزير گفت كه سرسختى و نظر سازش‏ناپذير دولت «موله» دربارة وضعيت سوئز او را تحت تاثير قرار داده است. آنها به اين نتيجه قطعى رسيدند كه براى تصحيح رفتار سرهنگ ناصر، نبايد دست از سر او برداشت. به باور آنها اگر از جاه‏طلبيهاى ناصر جلوگيرى نمى‏شد، آيندة سياسى واقتصادى اروپا در مخاطره مى‏افتاد. هراس آنها از اين بود كه در اين صورت، نظام‏هاى موجود در كشورهاى عربى فروبپاشد و خاورميانه بيش از آن كه به زير نفوذ مصر برود از اتحاد شوروى تأثير بپذيرد و در نتيجه خود اروپا به زير چتر قدرت روس‏ها برود. به اين دلايل فرانسويها در برخورد با مانعهايى كه قدرت‏هاى غربى را از تحميل يك راه‏حل خرسندكننده به حكومت مصر باز مى‏داشت ناشكيبا بودند. فرانسوى‏ها به ويژه از برخورد دولت ايالتهاى متحد دلگير بودند، چون به نظر آنها بسيارى از نظرات اين دولت، روسها را داشتن اين باور دلگرم مى‏كرد كه مى‏توانند بدون درگير شدن با خطرهاى غير ضرورى، به پشتيبانى نظرات آشتى‏ناپذير نتيجه برسد كه با مصر يك پيمان همكارى دوسويه امضا كند. در اين صورت تلاش براى تحميل راه‏حلى براى اين مشاجره بسيار مخاطره‏آميز مى‏شد.
     به گفته نخست‏وزير، پيش‏بينى ميسر بحثهاى آينده در شوراى امنيت دشوار بود. در اين هنگام دلايل كافى در دست نبود كه نشان دهد دولت مصر راه‏حلى را كه آقاى كريشنا منون  در آخرين ديدار خود از لندن براى جلب آراى موافق دربارة آن تلاش مى‏كرد مورد ملاحظه قرار مى‏دهد و نشانه‏اى در دست نبود كه روشن كند مصريان در شوراى امنيت چگونه موضعگيرى مى‏كنند. اگر مصريان به سرسختى ادامه مى‏دادند، افكار عمومى احتمالاً براى پشتيبانى از دست زدن به اقدامهاى قهرآميز آماده‏تر مى‏شد. اگر آنها پيشنهاد مذاكره مى‏دادند كار دستيابى به يك توافق خرسندكننده دشوارتر مى‏شد و به درازا مى‏كشيد.
     در هر دو حالت، هفته‏هايى كه در پيش بود مى‏توانست بحرانى باشد و اظهارنظرهاى عمومى رهبران مخالف در مصر و اعضاى دولت در ايالات متحد، كار دولت را راحت‏تر نمى‏كرد.
     نكته‏هاى زير در بحث مطرح مى‏شد:
     2ـ مشخص شد كه اگر راه‏حلى براى مسأله آبراه سوئز مى‏پذيرفتيم كه نفوذ سرهنگ ناصر را در خاورميانه كاهش نمى‏داد، به همة هدفهاى خود دست نمى‏يافتيم.
(مأخذ: مركز اسناد عمومى، هيأت دولت 30/128 بند دو،68 (56)، 3 اكتبر      1956)

     نخست‏وزير تقلا مى‏كرد اشتياق فرانسويها به انجام عمليات نظامى عليه ناصر را به همكاران خود بقبولاند! ظاهرا فرانسويها با بدبينيهاى ايدن كه البته از دريافت ويژة خود او برمى‏خواست، همراه بودند. ايدن آشكارا نگران بود كه مبادا تمايل مصريان به  مذاكره و موضعگيريهاى حزب كارگر و دولت ايالات متحده، دستيابى به راه‏حل بحران را به صورتى كه متضمن بركنارى ناصر باشد ناممكن كند.
     به نظر پاره‏اى از تاريخدانها آنچه ظاهرا در اين صورت جلسه‏هاى هيأت دولت ثبت نشده است، گزارش ايدن دربارة امكان مشاركت اسرائيل در هرگونه عمليات نظامى عليه مصر است. (هورن،  1989، ص 427، لوكاس،  1991، ص 217) اين نكته به منزله احياى پيشنهاد مك ميلن  در آغاز ماه اوت بود كه از ترس متحد كردن كشورهاى عربى خاورميانه عليه بريتانيا به سرعت رد شد، و اينك بار ديگر يكى از موضوعهاى مربوط را به قضيه را كه بيش از همه مشاجره‏انگيز بود و در دستور روز قرار داد. تماس‏هاى فرانسه و اسرائيل به تاريخى پيش از بحران سوئز باز مى‏گشت.
     فرانسه بر خلاف اعلاميه سه جانبه 1950، از بهار سال 1956 پنهانى به اسرائيل جنگ‏افزارهائى مى‏داد كه هواپيماهاى جنگنده داسو ميستر  جزو آنها بود. اين اتحاد عملى و غيررسمى ميان فرانسه و اسرائيل كه بر پايه داشتن دشمن مشترك در خاورميانه صورت مى‏گرفت در آغاز ماه سپتامبر به شيوه‏اى ناگزير به گفت وگوهاى غيررسمى در سطح سازمانهاى اطلاعاتى رهنمون شد. در كنفرانس سى‏ام سپتامبر و اول اكتبر 1956 در پاريس با شركت گلدا ماير وزير امور خارجه، ژنرال موشه دايان فرمانده نيروهاى اسرائيلى، كريستيان پينو وزير امور خارجه و ژنرال شال  معاون فرماندهى نيروى هوايى فرانسه، نقشه‏هاى مفصل‏ترى طرح‏ريزى شد. شال در اوايل اكتبر هنگام بازگشت هيأت اسرائيلى به اسرائيل براى بررسى‏هاى گسترده دربارة امكانات همكارى اسرائيل و نيازهاى آن كشور به تجهيزات، همراه با آنها به آن كشور سفر كرد. مانعِ سر راه آن بود كه دولت اسرائيل مشاركت فعال بريتانيا را شرط اصلى مى‏دانست كه آن هم با توجه به طرح مسأله در شوراى امنيت، كم‏احتمال بود. (كابل، 1991، ص 266).
     لويد در روز دوم اكتبر به نيويورك وارد شد و در روز پنجم اكتبر همراه با پينو به ديدار دالس رفت تا موضعگيرى خود را در شوراى امنيت كه بعدازظهر همان روز جلسه داشت، مشخص كنند. دالس موافقت كرد كه در شوراى امنيت در موضع انگليس و فرانسه (با اين مضمون كه «هدف ما به دست آوردن بيشترين آرامى موافق دربارة يافتن راه‏حلى از راه مذاكره بر پايه اصول پيشنهادى 18 قدرت است») پشتيبانى كند، اما همين ديدار، دشوارى‏هاى دنباله‏دار امريكا را با انگلستان و فرانسه بر سر اعمال نهايى زور آشكار ساخت.

سند 22 ـ 3 دالس بارديگر پى‏آمدهاى اعمال زور را مطرح مى‏كند پنجم                اكتبر 1956
     آقاى دالس ... اظهار داشت كه نظر رئيس‏جمهور آيزنهاور اين است كه در صورت آغاز يك جنگ، پايان دادن آن بسيار دشوار خواهد بود. به عقيده او حاصل اين جنگ از دست رفتن نفوذ غرب در خاورميانه و آسيا و افريقا، دست‏كم براى يك نسل بود.
     دالس مى‏دانست كه بعضى‏ها خط مشى ايالات متحده دربارة سوئز را متأثر از انتخابات آينده مى‏دانند و از سوى خود و رئيس‏جمهور اطمينان قطعى مى‏داد كه چنين نيست. سياست ايالات متحده در هنگام انتخابات با سياست آن در زمانهاى ديگر يكسان است.
     آقاى دالس مى‏گفت كه در شرايط خاص، زور مى‏تواند تنها راه باشد و حتى با توجه به پى‏آمدهاى ناخوشايند به كار رود، اما فرض آن كه كاربرد زور بتواند وضعيت ما را حتى اگر در شرايط فعلى در حال خراب شدن باشد، بهبود بخشد، توهمى بزرگ است. البته او به خرابى وضعيت در شرايط فعلى عقيده نداشت. اگر زور به كار رود بايد فاتحه پاكستان و ايران و اتيوپى را هم بخوانيم. وضعيت در افريقا از اين هم بدتر مى‏شد. پادشاهى انگلستانى در 1953 با همين گزينه دست به گريبان بود واو در آن زمان مى‏دانست كه نقشه‏هايى براى تصرف اسكندريه و قاهره در كار است. پادشاهىِ انگلستان سرانجام تصميمى مخالف اين نقشه‏ها گرفت. دالس اين تصميم را درست مى‏دانست و مطمئن بود كه امروز مخالفت با اين مسير حتى از قبل هم قوى‏تر است، دست‏كم بدان خاطر كه دسترسى روسها به مصر و پشتيبانى آنها از مصر بسيار گسترده‏تر شده است.
     اگر زور بر خلاف منشور ملل متحد به كار مى‏رفت، خود سازمان ملل از ميان مى‏رفت و اين رويداد پى‏آمدهاى پيش‏بينى‏ناپذيرى داشت كه در آمريكا هم اندك نبود.
مأخذ: مركز اسناد عمومى، مربوط به نخست‏وزير 1103 ـ 11 ثبت گفت وگوهاى وزير كشور،      آقاى دالس و آقاى پينو در آپارتمان آقاى دالس در پنجم اكتبر 1956 ساعت 15ـ 10      صبح در نيويورك.

     در شامگاه نخستين مذاكرة رو در رو با مصريان از هنگام ملى شدن آبراه، وزير كشور امريكا به انگلستان و فرانسه، هم دربارة موضع امريكا در مورد زور و هم دربارة پى‏آمدهاى فاجعه‏بار اين چنين رويدادى هشدار داد.
     مشاجرات جارى در شوراى امنيت پيشرفت قابل ملاحظه‏اى نداشت ولى سلسله نشستهايى كه به رياست داگ هامرشولد  دبيركل سازمان ملل با شركت لويد و پينو و فوزى  برگزار مى‏شد ثمربخش‏تر بود. اين نشستها نخستين ملاقاتهاى رو در رو ميان دشمنان اصلى از زمان ملى شدن آبراه بود. پس از سه روز بحثِ پرتنش، لويد براى مذاكرات بعدى زمينه‏اى پيشنهادكرد كه فوزى با احتياط و پينو با اكراه‏آن‏راپذيرفتند. در 13اكتبر1956، شوراى‏امنيت اين «شش‏اصل» راتصويب كرد.

سند 23 ـ 3 «شش اصلى كه فرانسه وانگلستان در 13 اكتبر 1956 براى           آيندة آبراه سوئز به شوراى امنيت سازمان ملل متحد پيشنهاد كردند.
     هرگونه راه‏حل براى مسأله سوئز بايد اين شرايط را دربر بگيرد:
     1) حق عبور آزادانه و آشكار از آبراه، بدون تبعيض آشكار يا نهان، هم از لحاظ سياسى و هم از لحاظ فنى تأمين شود.
     2) حق حاكميت مصر بر آبراه رعايت شود.
     3) عمليات آبراه از امور سياسى يك كشور معينى جدا شمرده شود.
     4) تصميم دربارة چگونگى تعيين عوارض و هزينه‏ها بايد با توافق ميان مصر و استفاده‏كنندگان گرفته شود.
     5) بخش عادلانه‏اى از درآمدها بايد صرف گسترش و بهبود آبراه شود.
     6) در صورت بروز اختلاف، مسايل حل نشده ميان شركت آبراه سوئز و دولت مصر بايد با حكميت و با شرايط مناسب ارجاع و تداركات مناسب براى پرداخت بدهى‏ها حل شود.
مأخذ: لويد، 1978، پيوست 4، ص 276

     باتوجه به پيشامدهاى بعدى، پذيرفتن اين اصول براى فراهم ساختن شالوده‏اى براى حل نهايى منازعه آبراه سوئز در سال 1957، طعن‏آميز بود. اين پيشنهادها در ظاهر نشان‏دهندة سازش موضع عامه انگليسى‏ها و مصرى‏هابود. آن چه نمى‏توانستند بكنند تحقير ناصر در نظر عمومى مردم بود كه مى‏توانست به سقوط او بيانجامد. سقوط ناصر خواست اساسى خواص انگليسى بود.
     آيزنهاور تصويب اين اصول را تبريك گفت و با شور و شوق آن را به منزله پايان بحران دانست، اما دربارة نظامى كه بايد اين شش اصل را اجرا كند توافقى به دست نيامد. با همة اينها تصويب اين شش اصل نشان‏دهندة گشايش قابل ملاحظه در بن‏بست سياسى چند ماه گذشته بود وايدن رضايت داد كه لويد براى يافتن راههاى تازه‏اى براى پيشبرد مسأله در نيويورك بماند و با فوزى گفت وگو كند. هدف نهايى آن بود كه اگر پيشرفت بسنده‏اى صورت بگيرد، وزيران امور خارجه بار ديگر در پايان ماه با يكديگر ملاقات كنند. اين رويداد نگران‏كننده بود، چون در همان روز تصويب شش اصل به وسيله شوراى امنيت، ايدن در سخنرانى خود در كنفرانس حزب محافظه‏كار (تورى)  در لندودنو،  موضوع كنار نهادن زور را رد كرد.
    و اين امر به نوشتة كارلتن «با چنان شور و شوقى از سوى نمايندگان پذيرفته شد كه نخست‏وزير لابد دريافت كه هر راه‏حل سازشكارانه‏اى مانند آنچه كه لويد در نيويورك به دنبال آن بود در حزب محافظه‏كار عميقا نامحبوب خواهد بود.» (كارلتن، 1988 ،ص 58) حالا ديگر نخست‏وزير خود را دچار همان مخصمه‏اى مى‏ديد كه از 26 ژوئيه 1956 مى‏كوشيد از آن پرهيز كند: در بهترين حالت، مذاكرات دنباله‏دار به معناى تأخير در عمليات نظامى تا بهار 1957 و در بدترين حالت به معناى پذيرفتن ملى‏سازيهاى ناصر بود.
     از همه بدتر آن كه، ناگهان وضعيت در خاورميانه چرخش تكان‏دهنده و بسيار خطرناكى يافت. در شب 11 ـ 10 اكتبر 1956، نيروهاى اسرائيلى به عنوان پاسخ به تهاجمهاى فدائيان به روستاى اردنى و ايستگاه پليس قلقيليه حمله كردند. اين حمله كه سنگين‏تر از معمول بود و در آن تانك، جنگ‏افزارهاى سنگين، و هواپيماهاى جت به كار گرفته شد به درخواست يارى مضطربانه ملك حسين پادشاه اردن از انگلستان بر پايه قرارداد 1948 انگلستان ـ اردن انجاميد كه تأمين پشتيبانى فورى هوايى را در برمى‏گرفت (مركز اسناد عمومى وزارت امور خارجه، 121780/371، 11 اكتبر 1956)
     اين رويداد بار ديگر شبحى را كه انگلستان تا 10 اكتبر 1956 درنظر داشت زنده كرد. شبح رو در رويى و حتى جنگ ميان انگلستان و اسرائيل بر سر اردن در هنگامى كه هنوز قضيه آبراه سوئز حل نشده است. همين كه نيروهاى نظامى بريتانيا در خاورميانه عليه اسرائيل به حال آماده‏باش درآمدند، فرمانده اين نيروها متوجه شد كه يا بايد «عمليات طنابهاى كشتى» را عليه اسرائيل دنبال كرد يا «عمليات تفنگدار» را. و نبايد هر دو عمليات را با هم اجرا كرد. نخست‏وزيرِ نگران بريتانيا اينك با مخمصه‏اى مهيب و پى‏آمدهاى وحشت‏آورى رو به رو بود.(گورست و لوكاس، 1988، صص 436 ـ 391)
     فرانسويها نخست‏وزير را از اين سرگشتگى نجات دادند. فرانسويها اين لحظه حساس را براى نزديك شدن به ايدن و ارائه پيشنهاد مشخص‏ترى كه متضمن همكارى سه جانبه ميان بريتانيا، فرانسه و اسرائيل بود، برگزيدند. در 14 اكتبر، ايدن دو فرستادة فرانسوى را در چكرز به ناهار دعوت كرد. اين دو تن عبارت بودند از آقاى آلبر گازيه،  وزير كار كه در هنگام اقامت پينو در سازمان ملل به عنوان وزير امور خارجه كار مى‏كرد و ديگرى ژنرال موريس شال كه يكى از اعضاى گروه شخصى نخست‏وزير فرانسه به حساب مى‏آمد اما در واقع جانشين فرماندهى نيروى هوايى و با نيروى دفاعى اسرائيل در ارتباط بود. ايدن و ناتينگ  عقيده داشتند كه اين هيات فرانسوى مى‏خواهند در پرتو رويداد قلقيليه، دربارة امكان اشغال اردن به وسيله اسرائيل بحث كنند.
     در واقع، اين جنبه از وضعيت خاورميانه به سرعت ناديده گرفته مى‏شد و به جاى آن، بحثها بر سناريوى ديگرى تمركز مى‏يافت كه گازيه آن را آماده كرده بود، اگر اسرائيل به مصر حمله كند، واكنش بريتانيا چه خواهد بود؟ ژنرال شال پس از آن كه ايدن اطمينان داد كه در اين صورت او مصر را نقض‏كنندة قطعنامه‏هاى شوراى امنيت مى‏شناسد و در نتيجه اعلاميه سه جانبه 1950 كاربردى نخواهد داشت، نقشه‏اى ارائه داد كه حاصل تماسهاى پيشين او با اسرائيليان بود. طبق اين نقشه، اسرائيل از سينا مى‏گذشت و به مصر حمله مى‏كرد، سپس بريتانيا و فرانسه به هر دو طرف فرمان مى‏دادند كه براى پرهيز از ايراد خسارت به آبراه، عقب‏نشينى كنند و نيروهاى مشترك آنها براى جداسازى دو طرف جنگ وارد ميدان مى‏شدند و از آبراه حفاظت مى‏كردند. اين طرح براى ايدن فرصتى براى تجزيه و تحليل موقعيت اردن و بهانه‏اى براى دخالت نظامى در مصر فراهم آورد كه ايدن مدتها به دنبال آن بود.
     هيچ سند رسمى ازاين نشستها ثبت نشده است و شخصيت‏هاى عمده‏اى مانند جب از صورت جلسات حذف شده‏اند. بدين ترتيب، تاريخدان بر شهادت كسانى تكيه مى‏كند كه در جريانها نقش داشته‏اند. البته آنتونى ايدن در خاطرات خود هيچ اشاره‏اى به اين نشستهاى سرنوشت‏ساز نمى‏كند و جز يادداشتهاى آنتونى ناتينگ كه در نشستها حاضر بوده است سندى در دست نداريم. ناتينگ از پيشنهادهاى فرانسوى‏ها به هراس افتاده بود.


سند 24 ـ 3 يادداشتهاى ناتينگ دربارة ايدن و «ساخت و پاخت»
     «مى‏دانستم كه نخست‏وزير عليرغم اندرزهاى مخالفى كه در مدت چهل و هشت ساعت آينده به او ارائه مى‏شد تصميم خود را گرفته بود ... ما بايد با اسرائيليان و فرانسويان در حمله به مصر كه براى سرنگون ساختن ناصر و تصرف آبراه سوئز طرح‏ريزى شده بود، همراه شويم. مى‏بايست دوستى سنتى‏مان را با جهان عرب به كنارى مى‏نهاديم، سياست برقرارى توازن ميان تحويل دادن جنگ‏افزار به اسرائيل و كشورهاى عرب را رها مى‏كرديم و كل نقش نگهبانى از صلح در خاورميانه را يكسره دگرگون مى‏كرديم و در يك بازى بدبينانه تهاجمى شركت مى‏كرديم كه در آن، خود را به لباس مأموران آتش‏نشانى يا پليس در مى‏آوريم و بايد مطمئن مى‏شديم كه از دهانه لوله‏هاى آتش‏نشانى ما به جاى آب، نفت بر آتش پاشيده مى‏شد و با همسنگران خود به جاى حمله كردن به متجاوز به قربانى تجاوز حمله كنيم؛ و به جاى همة اينها فقط ضمانتى براى خودمان در عمليات آيندة آبراه سوئز به دست بياوريم كه پاية آن يكى دو روز پيش از آن مذاكرات لويد و فوزى در نيويورك ريخته شده بود.
     در همة دوران ارتباط سياسى خود ايدن هرگز شكافى به اين بزرگى ميان خودم و او نديده بودم.
     اين يادداشت به روشن نشان مى‏دهد كه حتى پس از گذشت ده سال، كسى كه همگان او را«جانشين مسلم» ايدن مى‏دانستند. ضربه حاصل را احساس مى‏كند. اين نشست، سرآغاز فرايند «ساخت و پاخت» بود، فرايند بسيار پيچيده‏اى كه باعث شد سياستگزارى‏هاى وايت هال  در دايرة تنگ نظرات عده‏اى همسان انديش محدود شود، ناتينگ از اين دايره بيرون ماند و بر سر همين موضوع كناره گرفت.
     ايدن كه ظاهرا نسبت به فرانسه تعهدى نشان نمى‏داد فرصت را غنيمت دانست و بى‏درنگ لويد را از مذاكرات نيويورك فراخواند. ثورپ  در زندگينامه لويد اشاره مى‏كند كه: «همين موضوع، فرش را از زيرپاى سلوين كشيد و همة تلاشهاى او را در نيويورك برباد داد.» خود لويد دربارة اين بخش از زندگى خود در يادداشتهايش به شيوه‏اى عجيب خاموش مى‏ماند و تنها اشاره مى‏كند كه:« انديشه فراخواندن اسرائيل به حمله به مصر، طرحى ناپخته بود.» (لويد، 1978، صص 166 ـ 164، ثورپ، 1989، ص230) لويد كه متقاعد شده بود كه راه‏حلى عملى بر پايه اصول ششگانه يافته است، در بازگشت به لندن در بامداد روز شانزدهم اكتبر با وضعيت كاملاً جديدى رو به رو شد كه دربارة آن هيچ نمى‏دانست و از همه بدتر آن كه به اين وضعيت، نزديك‏ترين همكاران او را از هم جدا كرده بود. ناتينگ كه از سوى ايدن اجازه يافته بود؛ ايون كرك پاتريك  معاون دائمى وزير و آرچيبالد راس  جانشين معاون وزير بخش خاورميانه در وزارت امورخارجه مشورت كند، مورد مستدلى عليه نقشه شال به لويد ارائه كرد كه آشكار وزير امور خارجه را متقاعد ساخت كه نبايد «به اين نقشه كارى داشته باشند.» (ثورپ، 1989، ص 231)
     امّا ايدن قدرت قابل ملاحظه خود را براى برانگيختن به كار برد و در پايان يك ناهار رسمى لويد را به ديدگاه خود نزديك كرد. توافق شد كه ايدن و لويد به جاى ناتينگ ناراضى بعدازظهر همان روز براى ديدار موله و پينو و مرور راههاى گوناگون به پاريس بروند.
     پس از مدتى بحث پراكنده دربارة وضعيت در نيويورك ميان شركاى بريتانيايى و فرانسوى، توجه بر نقشه شال متمركز شد. از آنچه در اين نشست گذشت تنها يك يادداشت از لويد در دست داريم كه بى‏درنگ پس از رويداد نوشته شده است و نشان مى‏دهد كه فقط بحثهاى كلى دربارة خواستهاى اسرائيل و پاسخ احتمالى بريتانيا مطرح شده است. البته ناتينگ ادعا مى‏كند كه يك روز پس از برگزارى اين نشست لويد به او خبر داده است كه بحثهاى اساسى، شامل بررسى نقشه‏هاى مفصل با اسراييليان و فرانسويان انجام گرفته است كه لازم است بعدها در نشستهاى سه جانبه بررسى بيشترى دربارة آنها صورت بگيرد. (ناتينگ، 1967، ص 99)
     ايدن و لويد براى به دست آوردن تائيد وزيران درباره دو پرسش بنيادى كه فرانسويان مطرح مى‏كردند به لندن بازگشتند، نخست آن كه آيا در صورت حملة اسرائيل به مصر، بريتانيا به يارى ناصر مى‏شتابد؟ و ديگر آن كه آيا در اين صورت بريتانيا به عمليات نظامى فرانسويان براى نگهدارى آبراه سوئز مى‏پيوندد يا خير؟ با توجه به تاريخ اين ساخت و پاخت، نكته مهم آن است كه ايدن نخستين پرسش را با اعضاى دولت خود در ميان نهاد اما به موجب مدارك رسمى، پرسش دوم به آگاهى وزيران رسيده است.

سند 25 ـ 3 ايدن وزير را از نتيجه مذاكرات خود با فرانسويان آگاه                مى‏كند
     نخست‏وزير اظهار داشت كه پس از پايان مذاكرات شوراى امنيت، او و وزير امورخارجه به پاريس رفته‏اند و با وزيران فرانسه دربارة گامهاى بعدى در راستاى حل درگيرى سوئز بحث كرده‏اند. آنها با توجه به تنش روزافزون در خاروميانه از نخستين فرصتهاى براى مذاكره سود جسته‏اند. وضعيت سياسى اردن ناپايدار بود و نشانه‏هايى از آماده شدن اسرائيل براى انجام حركت نظامى به چشم مى‏آمد. اگر اسرائيل به اردن حمله مى‏كرد ما در وضعيت بسيار دشوارى قرار مى‏گرفتيم. فرانسويان آشكار ساختند كه با وجود عهدنامه سه جانبه 1950 در اين شرايط نمى‏توانند اردن را يارى كنند و پيدا بود كه حكومت ايالات متحد از مداخله شديدا اكراه داشت. از سوى ديگر ما برپايه عهدنامه اردن ـ انگلستان تعهدات جداگانه‏اى داشتيم ولى وارد عمل شدن و يارى رساندن به اردن در برابر اسرائيل در اين هنگام و آن هم به تنهايى با منافع ما در تضاد بود. بنابراين، نخست‏وزير در مذاكره با فرانسويان بر اين پايه نظر مى‏داد كه بايد همه اقدامهاى ممكن را صورت داد تا اسرائيل قانع شود كه در اين مرحله به اردن حمله نكند. اگر قرار باشد عمليات نظامى عليه اعراب صورت بگيرد به نظر ما بايد عليه مصر باشد و نخست‏وزير دلايلى ارائه مى‏كرد كه نشان مى‏داد هرگونه حركت نظامى بايد در اين راستا انجام بگيرد. بنابراين، راه درست آن است كه از طريق فرانسويان به اسرائيليان آگاهى داده شود كه در صورت بروز دشمنى ميان اسرائيل و مصر، دولت پادشاهى بريتانيا به يارى مصر نخواهد آمد چون مصر قطعنامه شوراى امنيت را نقض و كمكهاى غرب بر پايه اعلاميه سه جانبه را رد كرده است.
     بدين ترتيب هيأت دولت بايد آگاه‏شد كه در همان هنگام كه ما در جست وجوى يك راه‏حل مورد توافق براى درگيرى سوئز بر پايه قطعنامه شوراى امنيت بوديم، اوضاع مى‏توانست در نتيجه عمليات نظامى اسرائيل عليه مصر به سرعت بحرانى شود.
مأخذ: مركز اسناد عمومى، هيأت دولت 30 ـ 128 بند دو، سى ، ام، (56) 71، 18 اكتبر      1956

     در اين هنگام نخست‏وزير دليل سياست خود را براى وزيران روشن كرده بود ايدن با توجه به امكان همكارى اسرائيل عليه مصر در انديشه آن بود كه احتمال رويارويى با اسرائيلى بر سر اردن را به كمترين حد برساند. ايدن بدون مشورت با وزيران، با چشم‏پوشى از تعهدات بريتانيا نسبت به اعلاميه سه جانبه، گام مهمى در جهت ترغيب اسرائيليان برداشته بود. مانورهاى پيچيدة ايدن با زبردستى تمام انجام مى‏شد امّا در عاقلانه بودن اين عمليات جاى سخن بسيار بود.
     با آن كه لويد در اين يادداشتها اشاره مى‏كند كه پس از مدتى مذاكره «به تدريج باتلر  و ديگر اعضاى دولت پذيرفتيد كه در صورت تحرك اسرائيل عليه مصر، ما و فرانسه بايد براى حفاظت سوئز مداخله كنيم.» اين موضوع بيشتر از سوى كايل ثبت شده است. (لويد، 1978، ص 177؛ كايل، 1991، صص 308 ـ 307)
     علاوه بر اينها حتى پيش از تشكيل  نشست كامل هيأت وزيران، پاسخهاى دلگرم‏كننده‏اى براى انتقال به اسرائيليان به فرانسه داده شده بود. بدين‏ترتيب، ساخت و پاخت هم شتاب مى‏گرفت و هم به صورتى روزافزون پوششى سرّى مى‏يافت. اين نخستين مورد از چندين اختلاف است كه تنها با تحريف اسناد تاريخى، توضيح پذير است. خبر ورود داويد بن گوريون  نخست‏وزير اسرائيل همراه با يك هيأت به عضويت موشه دايان به پاريس، براى جلسه مشورتى با فرانسويان كه هر دو طرف خواهان حضور نمايندة بريتانيا در آن بودند، ايدن را بر آن داشت تا در روز 21 اكتبر 1956 وزيران را به نشستى بخواند كه در آن تصويب شد كه لويد روز بعد براى مشاورة بيشتر به پاريس سفر كند. دانلد لوگن  منشى مخصوص لويد كه او را در سفر همراهى مى‏كرد مى‏نويسد: «لويد به من گفت بايد با نمايندگان فرانسه و اسرائيل براى بحث دربارة عمليات نظامى عليه مصر ديدار كنيم.» (يادداشتهاى سلوين لويد 61602) تا اينجا مى‏توان گفت كه ايدن و لويد صرفا مشغول اكتشاف يك وضعيت فرضى بودند. ايدن و وزير امور خارجه او با توجه به آن كه وى بايد به طور ناشناس سفر كند، لابد مى‏دانستند كه اعزام لويد براى اين مذاكره، يك توطئه‏چينى تمام عيار است.
     نخستين نشست در 22 اكتبر در سور  اختلافهاى اساسى ميان دو بازيگر اصلى موافق يعنى لويد و بن گوريون را آشكار ساخت. لويد اقدام بن گوريون را براى بنياد كردن يك «طرح بزرگ براى خاورميانه» نپسنديد و به جاى آن به بررسى اثرات جنبى و احتمالى همكارى سه جانبه پرداخت. اشكال عمده، زمان‏بندى پشتيبانى بريتانيا از حمله اسرائيل به مصر بود.

سند 26 ـ 3 نشستهاى سوئز در سور، 22 تا 25 اكتبر 1956
     اگر اسرائيل حمله عليه مصر را آغاز مى‏كرد، نيروهاى برتيانيايى به موجب پيشنهاد از فرصت بهره مى‏جستند و همراه با فرانسويان آبراه را مى‏گرفتند، ولى شالودة عمليات بايد بر دخالت به منظور جداسازى نيروها و در نتيجه دفع تهديدى استوار مى‏شد عمليات اسرائيل متوجه آبراه، تأسيسات آن، و رفت و آمد در آن مى‏ساخت. مصر واسرائيل به قطع عمليات دشمنانه ظرف مدت بيست و چهار ساعت خوانده مى‏شدند. اسرائيل در پذيرفتن اين فراخوانى مشكلى نداشت اما ناصر با پذيرفتن اين خواست موقعيت خود را از دست مى‏داد. در هر حال نيروهاى بريتانيا ـ فرانسه بارديگر آبراه را به دست مى‏آوردند.
     بريتانيا ديگر تعهدى نسبت به مصر بر پايه اعلاميه سه جانبه احساس نمى‏كرد، اما در صورت حمله اسرائيل به اردن، تعهدات بريتانيا بر پايه پيمان بايد محترم شمرده مى‏شد.
     بن گوريون اين استدلال را نمى‏پسنديد. از اسرائيل خواسته مى‏شد كه با پذيرفتن بدنامى تهاجم و ننگ اتمام حجت، مسائل بريتانيا و فرانسه را حل كند.
     مسئوليت بايد به صورتى برابر تقسيم شود. فكر مى‏كنم فرانسويان پيشنهاد كردند كه واژه «اتمام حجت» حذف شود واز آن پس به جاى آن از واژة دعوت يا درخواست استفاده شود. هنگامى كه سلوين لويد بار ديگر حمله مشترك عليه مصر را با نام بردن از آسيبهايى كه اين عمل به روابط بريتانيا با كشورهاى عربى مانند اردن و عراق وارد مى‏آورد، رد كرد، بن گوريون به موضوعات عملى پرداخت. او به شدت مى‏ترسيد كه نيروى هوايى مصر كه با هواپيماهاى روسى تجهيز شده بود در همان ساعتهاى آغاز حمله و پيش از ورود نيروهاى بريتانيا و فرانسه به ميدان، تل‏آويو را بمباران كند. اين رويداد در اسرائيل موجب اغتشاش مى‏شد و ادامه عمليات را ناممكن مى‏ساخت. اين موضوع مايه بحثى دربارة زمان «درخواست» از دو طرف و اقدام به بى‏تحرك ساختن بمب‏افكنهاى مصرى به وسيله نيروى هوائى سلطنتى شد كه از بهترين موقعيت براى انجام اين وظيفه برخوردار بود. دايان و فرانسويان در اين بحث هم نظر بودند. ظاهرا در بحثهاى پيشين فرض بر اين نهاده شده بود كه نيروى هوايى سلطنتى اين وظيفه را خواهد پذيرفت اما تا چهل و هشت و حتى هفتاد و دو ساعت پس از درگيرى عمليات دشمنانه وارد عمل نخواهد شد. لويد در فشار بود تااين درنگ را به سى و شش ساعت كاهش دهد. سپس بحث شد كه تا چه حد سرعت حملة اسرائيل به صورت تهديدى براى آبراه درمى‏آيد تا براى توجيه آتش بس كافى باشد و پس از آن چه مدت وقت لازم است تا فرض شود كه اين آتش بس رد شده است و نيروى هوايى سلطنتى وارد عمل شود. دايان از تشريح مقياسى كه حمله در ذهن داشت سرباز زد و صرفا اعلام كرد كه نگران اين امور نيست. بن گوريون ناراحت بود. فرانسويان تلاش داشتند كه گفت وگوها دنبال شود.
     در ساعت تنفس براى ناهار هنگامى كه من و سلوين براى لحظه‏اى تنها مانديم او نظر مرا دربارة كل جريان پرسيد. من به تازگى از مأموريتى در كويت بازگشته بودم. اعراب چه واكنشى نشان مى‏دادند؟ پاسخ من آن بود كه آنها ابتدا از آنچه ما پيشنهاد مى‏كنيم شگفت‏زده مى‏شوند ولى اگر كار را سريع تمام كنيم ممكن است آن را نظامهاى تثبيث شدة خليج و ديگر كشورها در نهان از اقدام ما در صورتى كه به سقوط ناصر بى‏انجامد خوشحال مى‏شوند. از چگونگى پرسش و شيوه بيان او در مذاكرات احساس كردم كه او اين طرح و نقشى را كه در آن به عهدة او نهاده مى‏شد نمى‏پسندد. از پاسخى كه دادم احساس سرفرازى نمى‏كردم ولى دچار اين توهم نبودم كه فكر كنم يك پاسخ ديگر با اين پاسخ فرقى داشت. براى من واضح بود كه بسيارى از تفصيلات پيش از آن ميان فرانسويان و اسرائيليان، و فرانسويان و وزيران بريتانيا به بحث نهاده شده است.
     در مدت صرف ناهار سلوين سخت در انديشه بود و من ناگزير بودم بخش عمدة بحث را از سوى بريتانيا به پيش ببرم كه شايد به همين دليل به اصل موضوع مربوط نمى‏شد. از من دعوت شده بود تا نقش منشى مخصوص را تشريح كنم. شايد اسرائيليان فكر مى‏كردند كه عنوان منشى مخصوص پوششى است براى يك نقش ديگر. دايان در كتاب داستان زندگى من از قول من نقل مى‏كند كه عليه عزم اسرائيل به اشغال دايمى صحراى سينا هشدار مى‏داده‏ام. من اين نكته را به ياد نمى‏آورم ولى اين گفته بازتاب بدگمانى نسبت به توسعه‏طلبى اسرائيل در آن هنگام بوده است. من مطمئنا تصور نمى‏كردم كه آنچه گفته‏ام مى‏توانسته است براى دايان در برانگيختن بن‏گوريون به پذيرفتن نقشة او به صورتى كه خودش آن را توضيح مى‏داد مفيد باشد.
     پس از ناهار، گفت وگوها در همان مسير پيشين پيش رفت. لويد نمى‏توانست آن شب با به پيش انداختن حمله به نيروى هوايى مصر موافقت كند ولى پذيرفت كه موضوع را به هيأت وزيران گزارش دهد و اظهار اميدوارى كرد كه فرداى آن روز به ما پاسخ دهد. نيمه شب به مذاكرات پايان داديم و به لندن برگشتيم.
مأخذ: سلوين لويد 202/6 مذاكرات سوئز در سور22 تا 25 اكتبر 1956 روايت دانلد لوگن،      124 اكتبر 1986

     اين يادآوريها كه منشى مخصوص لويد، حدود سى سال پس از آن رويداد نوشته است كامل‏ترين سند از نظراتِ جانب بريتانيايى در مذاكرات سور است. با آن كه لوگن  مواظب حفظ حرمت رئيس خود بود، اين يادداشتها گفته‏هاى طرفهاى فرانسوى و اسراييلى را تائيد مى‏كند. شايان يادآورى است كه در اين مذاكرات بر خلاف اعتراضهاى بعدى ايدن و ديگران، ميزان قابل ملاحظه‏اى مذاكره مفصل دربارة طرح‏ريزى و جزييات بحثهاى هيأت اسرائيلى جريان داشت كه از آگاهى قبلى بسيار فراتر مى‏رفت. سناريويى كه در نخستين پاراگراف سند ارائه شد، هسته مركزى نقشه‏اى بود كه سرانجام عملى شد. با توجه به ناراحتى آشكار لويد از موضوع بحث، چندان شگفت نيست اگر مى‏بينيم كه آنچه شركاى اسرائيلى نوشته‏اند تصوير نه چندان تعارف‏آميزى از وزير امور خارجة رنجيده خاطر و زور شنيدة بريتانيا ترسيم مى‏كند. (دايان، 1976، ص180)
     بامداد بعد پس از پيش نشست وزيران ارشد كه در آن از پينو دعوت شد تا آن شب‏براى مذاكرات‏بيشتر به‏لندن سفركند، كل هيئت‏دولت به شنيدن گزارش ايدن از مذاكرات روز پيش نشست. از اين مذاكرات مهم هيئت‏دولت دو روايت وجود دارد:

سند 27 ـ 3 ايدن هيئت دولت را در جريان پيشرفتهاى مذاكرات سور                قرار مى‏دهد. 23 اكتبر 1956
     نخست‏وزير يادآورى كرد كه در اثناى آخرين مذاكرات دربارة وضعيت سوئز در 18 اكتبر، دلايلى در دست بود كه نشان مى‏داد اوضاع مى‏توان در نتيجة عمليات نظامى اسرائيل عليه مصر به سرعت بحرانى شود. اما حالا ديگر احتمال انجام يك حمله همه‏جانبه بسيار ضعيف به نظر مى‏رسيد. حكومتهاى فرانسه و بريتانيا با گزينشى ميان عمليات نظامى زود هنگام يا مذاكرات نسبتا دراز مدت رو به رو بودند، اگر گزينة دوم پيگيرى مى‏شد نه ما و نه فرانسويان هيچكدام نمى‏توانستيم اميدى به حفظ آمادگيهاى نظامى در حد آمادگيهاى فعلى داشته باشيم. گروهى از نيروهاى ذخيرة ما بايد مرخص مى‏شدند، دسته‏اى از كشتيهاى بازرگانى كه به خدمت نيروهاى نظامى درآمده بودند بايد به سفرهاى تجارى اعزام مى‏شدند و بقيه آنها به بارگيرى دوباره مى‏پرداختند و موقعيت قوى ما در مذاكرات تا حدودى ضعيف مى‏شد ...
     وزير امور خارجه مى‏گفت كه نبايد امكان رسيدن به راه‏حل از راه مذاكره با مصريان را كه مى‏تواند اصل درخواست ما را براى بازرسى مؤثر بين‏المللى آبراه سوئز برآورده كند ناديده بگيريم. البته سه مخالفت جدّى در برابر سياست رسيدن به توافق از راه مذاكره ابراز مى‏شد. نخست آن كه اينك آشكار شده بود كه دولت فرانسه در اين سياست، مشاركت تمام و كمال نخواهد داشت. ديگر آن كه روشن بود كه تخفيف در آمادگى نظامى ارتش ما امرى ناگزير بود و ما مى‏بايست به همان نسبت موقعيت خود را در مذاكرات ضعيف‏تر كنيم. و سوم آن كه وزير امور خارجه چشم‏انداز مساعدى براى رسيدن به چنان راه‏حلى كه نفوذ سرهنگ ناصر را در خاورميانه كاهش مى‏داد نمى‏ديد.
     نخست‏وزير مى‏گفت كه طى چند روز آينده هيأت دولت بايد تصميمهاى خطيرى بگيرد.
مأخذ: مركز اسناد عمومى، هيأت دولت 30 ـ 128 دو، سى، ام (56) 72، 23 اكتبر 1956

     «پيوست محرمانه» اين مذاكرات، شامل روايت ديگرى از پاراگراف 1 از سند 27 ـ 3 است:
نخست‏وزير يادآورى كرد كه در آخرين نشست مذاكرات دربارة وضعيت سوئز در 18 اكتبر، دلايلى وجود داشت كه نشان مى‏داد در نتيجة عمليات نظامى اسرائيل عليه مصر، اوضاع ممكن است به سرعت بحرانى شود. اما اينك بر پايه گفت وگوهاى محرمانه‏اى كه در پاريس با نمايندگان دولت اسرائيل به عمل آمده است، روشن شده است كه اسرائيليان به تنهائى دست به حمله همه جانبه عليه مصر نخواهند زد.
(مركز اسناد عمومى ، هيأت دولت، 30 ـ 128 ، بند دو، پيوست محرمانه 23 اكتبر 1956)

     اين نكته نشان‏دهندة سرنخى براى كل هيأت وزيران بود كه بدانند راههاى مستقيمى به سوى گفت وگو با اسرائيليان گشوده شده است. هر چند، به نوشته كارلتن، شايد مفهوم كامل و اهميت نشست سور به وزيرانى كه در پيش نشستها حاضر نبوده‏اند منتقل نشده بود. (كارلتن، 1988، صص 66 ـ 65)
     حاضر شدن لويد در مجلس در بعدازظهر آن روز، عليرغم فعاليتهاى آشفتة پشت صحنه، نوعى «عمليات خوددارانه» نزاكت‏آميز بود كه وى طى آن به سادگى به مرور فعاليتهاى سياسى در چند ماهه اخير تعطيلى مجلس پرداخت. قابل توجه آن كه وى موضوع مخالفت با راه‏حل سياسى را كه همان روز صبح در هيأت دولت مطرح كرده بود در پارلمان پيش نكشيد. همان شب پينو براى ديدار با ايدن و لويد به لندن وارد شد. لويد تا حدودى شرمگين در يادداشتهاى خود يادآورى مى‏كند كه نكته اصلى عبارت بود از «دقت بيشتر در عملياتى كه در صورت حمله اسرائيل به مصر انجام مى‏گرفت.» اما ظاهرا پينو از نخست‏وزير و وزير امورخارجه دربارة زمان عمليات نيروى هوايى سلطنتى اطمينانهايى دريافت كرده بود، هر چند لويد در نامه‏اى به پينو نوشته بود كه بريتانياييها از اسرائيليان نمى‏خواهند كه مصر را اشغال كند. «ما صرفا به بيان واكنشهاى خود در صورت بروز يك رويداد معين پرداخته‏ايم.» (لويد، 1978، ص 186، سلوين لويد 602 ـ 6، ص 6، كارلتى، 1988 ص 66)
     در پرتو تعهدات لويد در مجلس، روز بعد تصميم به اعزام پتريك دين  ودانلد لوگن به سور گرفته شد (دين معاون جانشينى وزير و مسئول ادارة معاونت جانشينى دايم و در وزارت امور خارجه بود كه جنبه‏هاى سياسى امور نظامى و اطلاعاتى را اداره مى‏كرد).

سند 28 ـ 3 مذاكرات سوئز در سور 22 تا 26 اكتبر 1956
     صبح زود روز بعد يعنى 24 اكتبر پتريك دين معاون جانشين وزير امور خارجه به خانه شمارة 10 دانينگ استريت  فراخوانده شد و در آنجا نخست‏وزير دستورسفر به پاريس و ادامه مذاكره را به او ابلاغ كرد. ايدن در يك توضيح پانزده دقيقه‏اى گفت كه فرانسويان و اسرائيليان با نظر او در اين باره كه ناصر قصد دارد در خاورميانه خسارتهاى بزرگى به بار بياورد، موافقند و در صورتى كه ناصر تهديدهاى خود را دربارة آبراه ادامه دهد يا ميان مصر و اسرائيل درگيرى ايجاد شود، شايد لازم باشد كه سه كشور وارد عمل شوند. نيروهاى بريتانيا تنها در صورتى مداخله مى‏كردند كه تهديد نظامى آشكارى عليه آبراه صورت مى‏گرفت و نيروهاى اسرائيل به سوى آبراه حركت مى‏كردند. نيروهاى فرانسه و بريتانيا پس از يك اخطار عمومى، ميان مصر و اسرائيل مداخله مى‏كردند تا امنيت آبراه را تأمين كنند. مذاكرات در همين راستا پيش رفته بود و اينك پيش از گرفتن تصميم نهائى بايد اين نكته قطعا روشن شود كه نيروهاى بريتانيا تا هنگامى كه نيروهاى اسرائيل در حمله به مصر از مرز نگذرند و تهديد آشكار نظامى عليه آبراه صورت ندهند، حركت نخواهند كرد.
     پتريك دين در اين مرحله چيزى دربارة تماسهاى آغاز هفته نمى‏دانست. او در ساز و كار طرح نقشه تفضيلى مشاركت نداشت. دين مى‏دانست كه روز 16 اكتبر وزيران بريتانيا و فرانسه در پاريس ديدار كرده‏اند اما از موضوع بحث آنها آگاهى نداشت. سناريوئى كه ايدن ساخته و پرداخته بود برايش تازگى داشت. ابتدا به ديدن معاون دائمى، سِراى ون كرك پتريك رفت كه بدون نشان دادن شور و شوق گفت كه دين بايد به مأموريتى كه به عهدة او نهاده شده است برود ولى بايد پيش از هر چيز با وزير امورخارجه ديدار كند. دين به ديدار وزير رفت و لويد به او گفت كه من بايد او را همراهى كنم.
مأخذ: سلوين لويد، 202 ـ 6 مذاكرات سوئز در سور 22 تا 25 اكتبر، به روايت دانلد لوگن،      24 اكتبر 1986

     اين‏چكيده اضافى‏از يادداشتهاى لوگن نشان‏دهندةتنگ‏شدن «حلقه‏درونى» است كه‏برهمة جزئيات ساخت‏وپاخت آگاهى‏داشت. روشن‏است‏كه‏حتى كرك پتريك سركردةحرفه‏اى خدمات‏خارجى هم بدگمانيهاى خطيرى دربارة اين فرايند داشت، بدگمانيهايى كه آشكارا در ميان اعضاى وزارت امور خارجه به صورتى گسترده مشترك بود و بعدها به مرتبه يك نامه اعتراض باامضاهاى بى‏ترتيب ارتقاء يافت.
     در همان حال كه اين مقامات در راه سفر به پاريس بودند، هيأت دولت نشست ديگرى برپا كرد كه در آن، همان بحثهاى هميشگى تكرار شد. يك بار ديگر پيچيدگيهاى جدول زمان‏بندى نظامى بررسى شد و بدين نتيجه انجاميد كه پس از پايان اكتبر بايد يك طرح نظامى تازه آماده شود. همچنين وزيران دربارة اين باور كه هر راه‏حل سياسى قابل تصور، سرهنگ ناصر را در قدرت ابقاء مى‏كند داد سخن دادند. اما ديدار شب پيش با پينو، نخست وزير را قادر مى‏ساخت كه اشاره كند براى اين سردرگمى نگران‏كننده كه از ماه ژوئيه سياست بريتانيا را انعطاف‏ناپذير كرده بود راه‏حلى پيدا شده است،ايدن برخلاف نظر هيأت دولت درنشست روز پيش اعلام كرد كه: «حالا ديگر معلوم است كه اگر چنين عملياتى «عمليات تفنگدار» انجام شود، اسرائيل به حملة همه جانبه‏اى عليه مصر دست خواهد زد.» ايدن با اين سخن به نشست پايان داد كه :«حالا ديگر تكليف هيأت دولت معلوم است. پيش از گرفتن تصميم نهائى، مذاكرات بيشتر با دولت فرانسه ضرورى است.» دربارة نشست هيأت دولت در 23 اكتبر 1956 دو روايت در دست است: در يادداشتهاى اصلى از مطالب بالا خبرى نيست اما در پيوست محرمانه اين مطالب ثبت شده است. (مركزاسناد عمومى، هيأت وزيران، 30 ـ 128، بند دو، پيوست محرمانه، 24 اكتبر 1956)
     اين نكته معنادار است كه ايدن همة هيأت دولت را آگاه نكرد كه حتى در همان هنگام سخن گفتن او دين  و لوگن براى نهائى كردن قرارهايى كه به موجب آنها نخست اسرائيليها به حمله دست مى‏زنند و سپس بريتانيا دخالت خواهد كرد، در راه سفر به پاريس هستند.
     اين قرارها درست برعكس سناريويى بود كه ايدن در هيأت دولت ارائه كرده بود و تنها نتيجه‏اى كه از اين جريان مى‏توان گرفت اين است كه ايدن درتلاش بود تا كل هيأت دولت را در حالى كه نسبت به شكل و ماهيت دقيق ساخت و پاختى كه صورت گرفته بود بى‏خبر مى‏گذاشت، به سوى نوعى همكارى با اسرائيليان بكشاند.
     در نشست 24 اكتبر سور دانلد لوگن دامنه ساخت و پاخت را آشكار كرد.

سند 29 ـ 3 نشست‏هاى سوئز در سور، 22 تا 25 اكتبر 1956
     به زودى پس از ساعت ده صبح با اتومبيل من عازم فرودگاه هندن  شديم و مندر راه دين را از آنچه در دو روز گذشته رخ داده بود با خبر كردم. ژنرال شال در وياكوبله  با ما ديدار كرد و ما را در راه سور به رستورانى دعوت كرد كه در حدودساعت 4 بعداز ظهر به آنجا رفتيم. در آنجا ما با همان گروههاى فرانسوى و اسرائيلى ملاقات كرديم. دين نامه‏اى از لويد ارائه كرد كه در آن تأكيد مى‏شد كه بريتانيا از اسرائيليها نخواسته است كه به عملى دست بزنند، تنها مسأله، اعلام نوع واكنشى بود كه در صورت رويدادهاى خاص بايد نشان داده مى‏شد.
     نمى‏توانم به ياد بياورم كه آيا موضوع فاصله زمانى پيش از عمليات نيروى هوايى سلطنتى در اين فرصت مطرح شد يا نه و ظاهرا اين احتمال وجود دارد كه پينو از نخست‏وزير پاسخ خرسندكننده‏اى دريافت كرده باشد. اين موضوع در مذاكرات ما به حساب نيامد. ما بر دايان فشار آورديم تا مطمئن شويم كه اسرائيليان فهيمده‏اند كه تا هنگامى كه عمليات نظامى آنها تهديدى براى آبراه سوئز فراهم نياورد،نيروهاى بريتانيا وارد عمل نخواهند شد. طرح اين نكته آسان نبود. اسرائيليان مخفى نمى‏كردند كه هدف اصلى آنها دستيابى به شرم‏الشيخ در تنگه تيران بود تا بتوانند راه عبورى براى كشتيهاى خود به سوى بندر عقبه حفظ كنند. ما پافشارى مى‏كرديم كه حركت در اين راستا، تهديدى براى آبراه به شمار نمى‏آيد. سرانجام طرح نقشه‏ها آماده شد و ما اطمينان يافتيم كه عمليات نظامى در منطقه گذرگاه متله صورت خواهد گرفت. نمى‏توانستيم چيزى بيش از اين به دست بياوريم ولى با توجه به اين كه گذرگاه متله تا حد زيادى به آبراه نزديك بود به اين نتيجه رسيديم كه اسرائيليان به حد كافى موضعگيرى بريتانيا را دريافته‏اند اما نسبت به نيّت ما بدگمانند.
     پس از آن بار ديگر دربارة رئوس مطالبى كه در طول هفته مطرح شده بود به شيوه‏اى پراكنده بحث شد بدون آن كه نيتهاى سه طرف روشن‏تر شود يا موضوع تازه‏اى پيش بيايد. سپس فرانسويان سندى در سه نسخه يكسان ارايه كردند كه در اتاق بغل به زبان فرانسه ماشين شده بود...
     از ما خواستند كه هر سه نسخه را امضاء كنيم. نخستين بار بود كه از ثبت آنچه مورد بحث بود سخن به ميان مى‏آمد. پتريك دين از من دربارة صلاحيت امضاء سؤال كرد. من پاسخ دادم كه سند به نظر من دقيق مى‏آيد و در زمينه ثبت دقتى كه ما مأمور به دست آوردن آن بوديم مفيد است و مى‏توان آن را به صورتى كه موجود است امضاء كرد. خوددارى ازامضاى خلاصه مطالبى كه نمى‏توانستيم خود را از آن جدا كنيم به افزايش بدگمانى دربارة نيت ما در كار خطيرى مى‏انجاميد كه نخست‏وزير دلمشغول بدان به نظر مى‏رسيد. دين با اين توضيح كه صرفا براى گزارش به دولت اين خلاصه راامضاء مى‏كند، آن را امضاء كرد. دو هيأت ديگر هم امضا كردند و هر كدام از ما يك نسخه پيش خود نگاه داشتيم. فكر مى‏كنم شامپانى خانگى بود ولى حبابهاى اندكى در فضا ايجاد شد. و من و پتريك اجازه خواستيم و جلسه را به سوى و يا كوبله ترك كرديم. در هوا، ستارگان درخشنده‏تر از آنچه تا آن شب ديده بودم مى‏درخشيدند.اين منظره با وضع ما يكسره ناسازگار بود.
     آن شب دين در حدود ساعت ده و نيم گزارش خود را به نخست‏وزير تسليم كرد. ايدن به هنگام تسليم سند، ظاهرا گيج و حيرت زده مى‏نمود. او از محتواى سند راضى بود، امّا انتظار نداشت سند مكتوبى از مذاكرات تهيه شده باشد و ظاهرا فكر مى‏كرد كه ما هم بايد اين موضوع را مى‏دانستيم.
     روز بعد يعنى روز 25 اكتبر نخست‏وزير به ما دستور بازگشت به پاريس داد تا از فرانسويان بخواهيم كه نسخه‏اى از سند را كه در دست آنها است نابود كنند. ما درخواست نخست‏وزير را در «كه دورسه»  با پينو در ميان گذاشتيم و او با سردىبه درخواست ما توجه كرد و به ضرورت و عاقلانه بودن اين عمل ترديد نشان داد و اشاره كرد كه اسرائيليان شب پيش نسخه ديگر سند را با خود به اسرائيل برده‏اند. قرار شد بعدا پاسخ كاملى به ما بدهد.
     بعد ما را به جايى بردند كه ده سال پس از آن فهميدم كه مجموعه بزرگ اتاقهاى پذيرائى «كردورسه» بوده است و ما را به حال خود رها كردند. پس از مدتى متوجه شديم كه درها را بر روى ما قفل كرده‏اند. دلخور شديم اما مى‏شد اين عمل را چنين توجيه كرد كه براى پرهيز از آگاهى اتفاقى سياستمداران ساكن «كردورسه» از حضور ما صورت گرفته است. چندين ساعت بدون نان و آب در آنجا مانديم. سرانجام در ساعت 4 بعداز ظهر بار ديگر ما را به ديدن پينو بردند. پينو اعلام كرد كه دولت فرانسه به دو دليل درخواست نخست‏وزير را نمى‏پذيرد: يكى آن كه اسرائيليان نسخه‏اى از سند را با خود دارند و ديگر آن كه فرانسويان دليلى براى از ميان بردن اين سند نمى‏بينند. به لندن برگشتيم و دين جريان را به نخست‏وزير گزارشى داد. روز بعد خانة شماره 10 دانينگ استريت از ادارة خصوصى وزارت امور خارجه خواست كه همة رونوشتهايى را كه از سند و ترجمه آن در دست داشتند، تسليم كند و آنها هم اين دستور را اجرا كردند.
     ظاهرا ناراحتى نخست‏وزير از تنظيم اين سند نشان آن بود كه وى مايل بوده است از مذاكرات با فرانسويان و اسرائيليان هيچ سندى ثبت نشود. ما از اين نكته آگاه نبوديم هر چند مى‏دانستيم كه او مدتى نظر خود را دربارة حل مسأله آبراه سوئز پنهان مى‏كرد و آن را تنها با حلقه‏اى از همفكران در ميان مى‏نهاد. به نظر من او مايل بود مذاكرات تنها به صورت شفاهى پيش برود. دايان در كتاب خود مى‏نويسد كه درست پيش از مذاكرات سور، اسرائيليان از طريق فرانسويان يك اعلاميه كتبى به امضاى ايدن دريافت كردند كه بر پايه توضيحات او با سندى كه بعدا دين امضا كرد تفاوت چندانى نداشت. اگرايدن چنين اعلاميه‏اى را امضاء كرده بود محتمل به نظر نمى‏رسيد كه ما را صرفا براى ازميان بردن سندى كه تكرار همان اعلاميه باشد به پاريس بازگرداند.
     توضيح اين قضيه شايد بدين صورت باشد كه آنچه اسرائيليان دريافت كرده بودند تلگرامى از فرانسويان بود كه چگونگى موضعگيرى ايران را در نشست 16 اكتبر بيان مى‏كرده است و در جريان مخابره يا جريان ديگرى از اين تلگرام به عنوان اعلاميه‏اى به امضاى ايدن، ياد شده است.
مأخذ، سلوين لويد، 202 ـ 6، مذاكرات سوئز در سور، 22 تا 25 اكتبر 1956 به روايت      دانلدلوگن، 24 اكتبر 1986

     اين سند همچنين نشان دهندة سطح مذاكرات مفصلى است كه پيش از ساخت و پاختِ انگلستان ـ فرانسه ـ اسرائيل در جريان بوده است. با توجه به اصرار ايدن براى محدود كردن اطلاعات دربارة اين فرايند، جاى تعجب نيست كه او بخواهد رد آن را از ميان بردارد. شايد اين رسواترين نمونه تحريف يك سند تاريخى دربارة آبراه سوئز باشد. صرفنظر از ميزان درستى ادعاى دايان، اين جريان نشان‏دهندة سردرگمى ناشى از سرّى بودن ساخت و پاخت بود كه اجازه مى‏داد اين گونه ادعاها مطرح شود.
     كيت كايل  سندى را كه اينگونه مايه سراسيمگى ايدن شده بود با بهره‏گيرى ازمنابع فرانسوى و اسرائيلى بازسازى كرده بود و سردانلد لوگن اصالت آن را مورد تأييد قرار داده بود.

سند 30 ـ 3 توافقنامه مذاكرات سور، 24 اكتبر 1956 توافقنامه
     نتيجه گفت وگوهاى سور در 22 تا 24 اكتبر 1956 ميان نمايندگان دولتهاى پادشاهى متحد بريتانيا، اسرائيل وفرانسه به شرح زير است:
1 ـ نيروهاى اسرائيلى در شامگاه 29 اكتبر 1956 به حملة همه جانبه‏اى با      هدف رسيدن به منطقه آبراه در روز بعد، عليه نيروهاى مصرى دست      مى‏زنند.
2 ـ دولتهاى بريتانيا و فرانسه با آگاه شدن از اين رويداد به ترتيب و همزمان در      30 اكتبر 1956 دو درخواست زير را با دولت‏هاى مصر واسرائيل در ميان      مى‏فهمند:
     الف) درخواست از دولت مصر
          1) توقف عمليات جنگى
          2) عقب‏نشينى نيروها تا ده مايلى آبراه
          3) پذيرفتن اشغال موقت نقاط كليدى آبراه به وسيله نيروهاى           انگليسى و فرانسوى براى تضمين آزادى رفت و آمد كشتيهاى همه           ملتها تا دستيابى به راه حل نهايى.
     ب) درخواست از دولت اسرائيل:
          1) توقف عمليات جنگى
          2) عقب كشيدن نيروها تا ده مايلى شرق آبراه
     علاوه بر اينها به دولت اسرائيل اعلام مى‏شود كه دولتهاى فرانسه و بريتانيا از دولت مصر درخواست كرده‏اند كه اشغال موقت نقاط كليدى آبراه سوئز را به وسيله نيروهاى انگليسى ـ فرانسوى بپذيرد.
     توافق شده است كه اگر يكى از دولتها از پذيرفتن درخواستها سرپيچى يا اظهار ناخشنودى كند نيروهاى انگليسى ـ فرانسوى در ظرف مدت دوازده ساعت با همه وسايل لازم مداخله خواهند كرد تا تضمينى براى پذيراندن درخواستهاى خود فراهم آورند.
     پ) نمايندگان سه دولت توافق دارند كه اگر دولت مصر شرايط مندرج در           درخواستى را كه به آن ابلاغ مى‏شود نپذيرد، دولت اسرائيل نيز           اجبارى به پذيرفتن شرايطى كه در درخواست از آنها مطرح شده است           ندارد.
3ـ اگر دولت مصر نتواند در مهلت مقرر شرايط پيشنهاد شده در درخواست      را بپذيرد نيروهاى انگليسى ـ فرانسوى در نخستين ساعتهاى بامداد 31      اكتبر به عمليات نظامى عليه نيروهاى مصرى دست خواهند زد.
4 ـ دولت اسرائيل براى تضمين آزادى كشتيرانى در خليج عقبه، نيروهايى      براى‏اشغال ساحل غربى‏اين خليج ومجموعه‏جزايرتيران‏اعزام‏خواهدكرد.
5 ـ اسرائيلى تعهد مى‏كند كه در مدت انجام عمليات عليه مصر به اردن حمله      نكند. ولى اگر در همين مدت اردن به اسرائيل حمله كند حكومت بريتانيا      تعهد مى‏كند كه به اردن يارى نرساند.
6 ـ قرارهاى اين موافقتنامه بايد به شدت سرّى بماند.
7 ـ اين قرارها پس از توافق سه دولت معتبر خواهند بود.
                                                                                          امضا
                                                                                ديويد بن گوريون
                                                                                     پتريك دين
                                                                                   كريستين پينو
مأخذ: كايل، 1991، پيوست A، ص ص 565 تا 566

     اين سند، دستاورد مذاكرات  سور است و به روشنى، دامنة نقشه چينيهاى سنجيده‏اى را كه در پايان اكتبر 1956 عملى شد در پوشش يك توافق رسمى نشان مى‏دهد. آنچه آشكار است رفتار يك بام و دو هوا با مصر و اسرائيل است. فرانسويها و بريتانياييها در حالى كه ژست قدرت‏هاى بى‏طرف مى‏گرفتند و خود را صرفا به حفظ آبراه و پيشگيرى از گسترش جنگ متعهد نشان مى‏دادند در بند دو از مصريان مى‏خواستند كه نيروهاى خود را به درون خاك مصر عقب بكشند اما از اسرائيليان دعوت مى‏كردند كه در خاك مصر پيشروى كند و تا ده مايلى آبراه پيش برود. اين دعوت در واقع به اسرائيليان جواز اشغال سرتاسر صحراى سينا را اعطا مى‏كرد.
     در نشست هيأت دولت در روزبعد يعنى 25 اكتبر، ايدن استخوان‏بندى استراتژى سور را بدون ذكرى از ملاقاتهاى رو در روى بريتانيا با اسرائيليان مطرح كرد.

سند 31 ـ 3 ايدن هيأت دولت را از پيشرفت‏ها آگاه مى‏كند                25 اكتبر 1956
     نخست‏وزير يادآورى كرد كه در هنگام مذاكرات هيأت دولت در هيجدهم اكتبر دلايلى بر اين باور وجود داشت كه ممكن است موضوع به خاطر نتيجه عمليات نظامى اسرائيل عليه مصر به سرعت حاد شود. بعد در 23 اكتبر او وزيران را آگاه كرد كه ديگر احتمال حمله هم جانبه اسرائيل به تنهايى عليه مصر منتفى شده است. با همه اينها به نظر مى‏رسيد كه اسرائيليان امر آمادگى نظامى خود را به عزم حمله به مصر پيش مى‏برند. آنها ظاهرا احساس مى‏كردند كه جاه‏طلبيهاى حكومت سرهنگ ناصر ادامه هستى آنها را به صورت يك دولت مستقل تهديد مى‏كند و آنها نمى‏توانند صبر كنند تا ديگران به فكر جلوگيرى از اين سياستهاى توسعه‏طلبانة او بيفتند. بنابراين هيأت دولت بايد وضعيتى را كه در صورت بروز دشمنى ميان مصر و اسرائيل پيش مى‏آمد در نظر بگيرد و دربارة ضرورت مداخله انگلستان و فرانسه در اين منطقه تصميم‏گيرى كند. دولت فرانسه شديدا پاى‏بند اين نظر بود كه مداخله به خاطر محدود ساختن دشمنى‏ها موجه است و به همين خاطر انجام عمليات نظامى بر عليه مصر كه تقريبأ آغاز شده بود كار درستى است. در واقع ممكن بود در صورتى كه ما از پيوستن به فرانسويها خوددارى مى‏كرديم آنها به تنهائى يا همراه با اسرائيل به عمليات نظامى دست بزنند. در اين اوضاع و احوال نخست‏وزير پيشنهاد كرد كه اگر اسرائيل به حمله همه جانبه عليه مصر دست بزند، دولتهاى بريتانيا و فرانسه فورا هر دو طرف را به توقف مخاصمه و عقب‏كشيدن نيروها تا ده مايلى آبراه فرا بخوانند و در عين حال اين نكته را روشن كنند كه اگر يكى از اين دو طرف يا هر دوى آنها در عرض 12 ساعت در اجراى اين درخواستها كوتاهى كنند، نيروهاى بريتانيا و فرانسه براى واداشتن آنها به اجراى اين خواستها مداخله مى‏كنند. اسرائيل ممكن است با اين درخواست موافقت كند و اگر مصر هم بپذيرد، حيثيت سرهنگ ناصر به صورتى نابودكننده متزلزل مى‏شود. اگر مصر اين قرار را نپذيرد توجيه مناسبى براى عمليات نظامى انگلستان و فرانسه عليه مصر براى حفاظت از آبراه فراهم مى‏آيد. ما بايد به اين خطر كه به ساخت و پاخت با اسرائيل متهم شويم تن بدهيم. اما اين اتهام در هر صورت بر ماوارد مى‏شد چون حالا ديگر فرض بر اين بود كه اگر عمليات انگلستان و فرانسه عليه مصر صورت بگيرد ما نخواهيم توانست از اجراى عمليات موازى اسرائيل جلوگيرى كنيم و بهتر آن است كه به جاى پذيرش اتهام همكارى با اسرائيل در حمله به مصر به تنهايى، به حفظ توازن ميان مصر و اسرائيل تظاهر كنيم.
ماخذ: مركز اسناد عمومى، هيأت دولت 30ـ 128 بند دو(56) 74 سى.ام. 25اكتبر1956
     ايدن آشكارا مشتاق آن بود كه همكاران خود را به سوى مسيرى كه در سور دربارة آن توافق شده بود بكشاند. البته او از احتمال وارد آمدن اتهام ساخت و پاخت بر خودش آگاه بود ولى با اظهار اين كه در هر حال اين گونه اتهامها وارد مى‏آيد به سفسطه مى‏پرداخت و اتهام را رد مى‏كرد.
     نخست وزير از پشتيبانى لويد كه بر تهديد ناصر عليه منافع بريتانيا در خاورميانه وارد اردن و عراق و ليبى پافشارى مى‏كرد و وزيران ديگرى كه اين عمل را «طبق قانونهاى بين‏المللى، عملى دفاعى براى تضمين آزادى رفت و آمد در آبراه» مى‏دانستند برخوردار شد. در هر حال پيشنهاد مى‏شد كه چون «نبايد بحران در خاورميانه زياد دوام بياورد» بهتر آن است كه به جاى تعلل خيلى زود وارد عمل شويم. كايل پيشنهاد مى‏كرد كه با كسانى چون مانكتن خزانه‏داركل، درك هيث كت آمورى  وزير كشاورزى و شيلات و يان مك ليود  وزير كار كه به اين برنامه بدبينبودند، بحث آتشينى براى تبادل نظر صورت بگيرد. اما با توجه به سنگينى كّفه اعضاى ارشد كابينه، هيچ يك از اين وزيران نمى‏توانستتند درنهايت شانه از زير بار مسئوليت جمعى خالى كنند. (كايل 1991، ص ص 334 تا 335)
     در اصل توافق شد كه در صورت حمله اسرائيل به مصر، دولت ما با دولت فرانسه مشتركا از دو طرفِ جنگ بخواهند كه دشمنى را پايان دهند، و نيروهاى خود را تا فاصله ده مايل از آبراه عقب بكشند، همچنين به دو طرف اخطار كنند كه اگر يكى از آنها يا هر دوى آنها ظرف مدت دوازده ساعت از پذيرفتن اين مقررات سرباز بزنند، نيروهاى بريتانيا و فرانسه براى وادار كردن آنها به انجام آن وارد عمل خواهند شد.(مركز اسناد عمومى، هيأت دولت 30ـ128، بند دو، 25 اكتبر 1956)
     با اين نتيجه‏گيرى، هيأت دولت عاقلانه يا غيرعاقلانه با عملى كردن استراتژى سور موافقت نيروهاى موجود در خاورميانه از عمليات «طناب» به عمليات «تفنگدار» (اصلاح شده) متوجه مى‏شدند. اين نيروها براى آمادگى انجام مرحله نخست عمليات عليه مصر به هواپيماهاى بمب‏افكن سنگينى مجهز شدند. فرماندهانى چون ژنرال استاك ول  به هنگام نهايى شدن آمادگى براى اشغال مصردر خاورميانه جمع شدند. مسأله مهمى كه ارتش دراين عمليات سر درگم، با آن روبه‏رو مى‏شد محدوديت تعداد افسرانى بود كه از كل استراتژى باخبر بودند. به عنوان مثال استاك ول تنها هنگامى كه از طريق «وياكوبله» از لندن به مالت پرواز مى‏كرد، قرار اشغال آتى مصر به وسيله اسرائيل را از معادن فرماندهى فرانسوى يعنى بوفر  شنيد. پس از دريافت استاك ول بعدا فرماندهان هوايى و دريايى را به طور غيررسمى در جريان گذاشت. علاوه بر اينها، حساسيت زمان ايجاب مى‏كرد كه تحركهاى دريايى براى پرهيز از آگاهى جهان بر رويدادهاى آينده محدود شود. با آن كه نيروهاى هواپيمابر مى‏توانستند از بامداد 29 اكتبر در پوشش تمرينهاى مخابراتى كه پيش‏تر برنامه‏ريزى شده بود، از مالت به شرق مديترانه بيايند. نيروى اشغالگر تا 31 اكتبر نمى‏توانست از مالت به راه بيفتد. به علاوه بيشينه سرعت جوخه‏هاى حمله به 6 گروه محدود مى‏شد كه به معناى شش روز طول زمان براى پياده كردن نيروها بود. (كايل ، 1991، ص ص 339 تا 342)
     در اسرائيل در برابر چشمهاى حيرت زدة سرجان نيكولز  سفير بريتانيا كهمانند بيشتر اعضاى امورخارجه در جريان امور سرّى سور مورد قرار نگرفته بود، تحرك براى عمليات كاوش   (جنگ صحراى سينا) از روز جمعه 26 اكتبر سرعت مى‏گرفت. اين آمادگى‏ها، آمريكاييها را متوجه زنگ خطر پيش آمدن يك رويداد در خاورميانه مى‏كرد، اما آنها دربارة جهت تهاجم بالقوه اسرائيل ترديد  داشتند. تنها در 28 اكتبر بود كه سازمان سيا مصر را به عنوان هدف حمله تشخيص داد. با توجه به افزايش نقل و انتقالها، و ورود تجهيزات آمريكاييها متوجه شدند كه ممكن است بريتانيا و فرانسه ازاين اوضاع براى به كار گرفتن زور براى دستيابى به راه حلى براى مسأله آبراه بهره بگيرند. پس از فرود آمدن چتربازان اسرائيلى در گذرگاه ميتلا  كهدر ساعت 5 بعداز ظهر 29 اكتبر آغازگر جنگ صحراى سينا شد، آيزنهاور براى روشن شدن موضع بريتانيا به ايدن تلگرام زد.

سند 32 ـ 3 آيزونهار از شكافى كه ممكن است در اتحاد انگلستان و آمريكا                ايجاد شود اظهار نگرانى مى‏كند، 30 اكتبر 1956
     به نظر من و تا آنجا كه امكان تفاهم و عمل متحد مورد نظر است، همة اين تحولات و نتايج احتمالى آنها و از جمله، امكان درگيرى شما و فرانسويان در جنگ عمومى عربى وبه نظر من دولت ما و شما را به شكل غم‏انگيزى سخت متحير مى‏كند درست است كه دولت مصر هنوز رسما از شوروى درخواست كمك نكرده است ولى واقعيت آن است كه اگر سازمان ملل اسرائيل را مهاجم بشناسد، مصر از آن دولت يارى خواهد خواست و اين رويداد خاورميانه را غرق آتش مى‏كند. اين امكان بعدى است كه ما را به پافشارى در اين مورد وادار مى‏كند كه غرب بايد از سازمان ملل درخواست بازرسى و دخالت احتمالى كند، چون ممكن است دربارة آنچه بايد انجام دهيم به زودى نه تنها خود را رودر روى يكديگر ببينيم بلكه عملاً در وضعيتى قرار بگيريم كه دشواريهاى امروزى ما در برابر آن بازى به نظر برسد.
ماخذ: 1105/11 مركز اسناد نخست وزيرى آيزنهاور به ايدن ، 30 اكتبر 1956

     متأسفانه اين تلگرام پس از نشست هيأت دولت در بامداد 30 اكتبر كه در آن مواد اتمام حجت به مصر و اسرائيل تأييد شد، به مقصد رسيد.

سند 33 ـ 3 هيأت دولت دربارة موضعگيرى احتمالى آمريكا بحث      مى‏كند 30 اكتبر 1956
     بعد بحث به موضعى كشانده شد كه ايالات متحد احتمالاً دربارة اين تحولات در پيش مى‏گرفت وزيرامورخارجه  مى‏گفت كه سفير ايالات متحد در لندن به او اطلاع داده است كه دولت ايالات متحد پيشنهاد مى‏كند كه از شوراى امنيت درخواست شود كه موضوع صدور قطعنامه‏اى را كه در آن اسرائيل به عنوان مهاجم محكوم شده باشد به صورت اضطرارى در نظر بگيرد. وزير امورخارجه به سفير توضيح داده بود كه اين قطعنامه بااين استدلال كه اسرائيل درمقام دفاع از خود عمل مى‏كند قابل انتقاد خواهد بود. او بر اطمينان‏هايى كه ما دربارة عدم طرح‏ريزى حمله به اردن از سوى اسرائيليها دريافت كرده بوديم تأكيد كرده بود. و با اين همه، وزير مطمئن نبود كه دولت ايالات متحد تحت تأثير اين بحثها قرار بگيرد و بنابراين بايد ديد كه آيا در صورت توافق دولت فرانسه ما بايد به تشويق اين دولت براى پشتيبانى از عملياتى كه ما و فرانسويان براى پايان دادن به دشمنى ميان مصر و اسرائيل در پى انجام آن بوديم اقدام كنيم يا خير. از آن جا كه تا آن هنگام جنگهاى كوچكى ميان نيروهاى مصر و اسرائيل در گرفته بود، محتمل به نظر مى‏رسيد كه عمليات ما به مدت بيست و چهار ساعت به تعويق بيفتد كه دراين صورت براى انجام چنين درخواستى ازايالات متحد وقت كافى داشتيم.
     بحثها نشان داد كه هيأت دولت با اين پيشنهاد موافقت كلى دارد. ما بايد با وجود نامحتمل بودن پاسخِ موافق دولتِ ايالات متحد به اين درخواست نهايت كوشش خود را به خرج دهيم تا توهينى را كه ارسال يادداشت ما براى مصر و اسرائيل مى‏تواند بر افكار عمومى مردم آمريكا وارد مى‏آورد، كاهش دهيم. اندوخته‏هاى طلا و دلارِ ما، با آهنگى كه به طور خطرناك سريع بود، كاهش مى‏يافت و با توجه به گسترة اتكايى كه ناگزير بوديم بر كمكهاى اقتصادى آمريكا داشته باشيم، نمى‏توانستيم بيش از آنچه مطلقا ضرورت داشت، دولت ايالات متحد را از خود دور كنيم.
مأخذ: ادارةاسناد عمومى هيأت‏دولت، 30 ـ 128 ، بند دو ، سى.ام  75 (56)، 30اكتبر 1956

     در اينجا براى نخستين بار در درون هيأت دولت در كه از پى‏آمد احتمالى انجام عمليات نظامى بدون پشتيبانى ايالات متحد آشكار شد. با توجه به اخطارهاى مكرر ايزنهاور و دالس مى‏توان دريافت كه چرا دولت تا آن حد آشكارا به پنهانكارى روى آورده بود. هيچ چيز بيش از تلاش در كاربرد زور، احتمال روى‏گردانى دولت ايالات متحد را در بر نداشت و باتوجه به اين نكته كه هيأت دولت دريافته بود كه اندوخته‏ها تقريبا روبه اتمام است، احتمال دلخورى آمريكا آنها را نسبت به پى‏آمدهاى احتمالى نگران مى‏كرد. دولت بريتانيا  همراه بادولت فرانسه، در حالى كه روابط انگلستان و آمريكا در حالت ابهام و سر درگمى بسيار و به شدت نيازمند به ترميم بود، در وقت مقرر در شامگاه 30 اكتبر 1956 اتمام حجت خود را به مصر و اسرائيل ارسال كردند.
     اگر ايدن انتظار داشت كه در مجلس عوام به هنگام مطرح كردن اتمام حجت، اوضاع به راحتى پيش برود،  بايد گفت كه به صورتى اندوهبار نوميد مى‏شد چون اعضاى حزب كارگر او را به شدت در  فشار مى‏گذاشتند. اين رويداد به سود همبستگى افكار عمومى مردم بريتانيا نبود. از آن بدتر، ارسال پيغام ايدن به آيزنهاور در توضيح نطق پارلمانى خود به تعويق افتاد و درنتيجه دولت آمريكا ، موضوع ارسال اتمام حجت را از خبرگزاريها دريافت كرد.

سند 34 ـ 3 ايدن مى‏كوشد آيزونهار را متقاعد كند، 30 اكتبر 1956
     مى‏توانم به شمااطمينان بدهم كه هيچ يك از عملياتى كه ممكن است ما براى 2پى‏گيرى اعلاميه صورت بدهيم. به معناى بازگشت به مفاهيم قديمى استعمارى و اشغالگرى نيست، ما سخت نگران دورى گزيدن ازاين تصورات هستيم.
     هيچ چيز نمى‏توانست ازانفجار اين آتشفشان در جايى جلوگيرى كند اما هنگامى كه گرد و غبار فرو بنشيند، فرصت خوبى براى كار سازنده مشتركِ ما پيش خواهد آمد و در نتيجه ضعيف‏ترين نقطه در صف مبارزه با كمونيزم تقويت خواهد شد.
مأخذ :اداره اسناد عمومى  5 . 11 ـ 11 ايدن به آيزنهاور 30 اكتبر 1996

     ايدن در تلاش براى تأمين بهترين پوشش ممكن براى عمليات بريتانيا. بار ديگر همان نغمة قديمى يعنى ضديت با كمونيزم را ساز كرد. البته حتى كوشش ايدن در به ميان كشيدن انگيزه‏هاى جنگ  سرد. دل دولت امريكا را كه از آنچه فريبكارى دولت بريتانيا مى‏دانست در خشم بود، نرم نكرد. آيزنهاور در هفته  سرنوشت ساز نهائى مبارزة انتخاباتى كه در آن وى به عنوان «صلح آفرين» معرفى شده بود، بى‏گمان از اين واقعيت به شدت رنجيده‏خاطر بود كه تنها كمتر از يك روز از هنگامى كه او مشورت با بريتانيا و فرانسه را براى مطرح ساختن تهاجم اسرائيل در شوراى امنيت اعلام كرده بود، آن دو كشور باانتشار اتمام حجت، كشيده‏اى بصورت او نواخته بودند. آيزنهاور پس از منتشر كردن يك سرزنش گزنده خطاب به ايدن از طريق خبرگزارى‏ها به اين مضمون كه «فرايند برقرارى صلح مى‏تواند و بايد برقرار بماند»، به هنرى كيت ارج نمايندة امريكا در سازمان ملل مأموريت داد تا قطعنامه زير را به شوراى امنيت ارايه كند:

سند 35 ـ 3 قطعنامه ايالات متحد در شوراى امنيت
(اسناد سازمان ملل متحد  3710 ـ اس) درباره تجاوزهاى خاورميانه، 30 اكتبر 1956
     شوراى امنيت،
     با توجه به آنكه نيروهاى مسلح اسرائيل با زير پا نهادن  موافقت‏نامه ترك مخاصمه ميان مصر و اسرائيل به عمق خاك مصر نفوذ كرده است، با اعلام نگرانى جدى از نقض موافقت‏نامه ترك مخاصمه
1)     از مصر و اسرائيل مى‏خواهد كه بى‏درنگ اعلام آتش بس كنند.
2)     از اسرائيل مى‏خواهد كه بى‏درنگ نيروهاى مسلح خود را به پشت خطوط      تثبيت شده ترك مخاصمه عقب بكشد
3)     از همة اعضا مى‏خواهد كه
الف)     از كاربرد زور يا تهديد به كاربرد زور در منطقه به هر صورتى كه با هدف‏هاى سازمان ملل ناسازگار باشد خوددارى كنند.
ب)     سازمان ملل را در تضمين جا معيت موافقت‏نامه‏هاى ترك مخاصمه يارى دهند.
پ)     از دادن هر نوع كمك نظامى، اقتصادى و مالى به اسرائيل تا هنگامى كه ازاين قطعنامه پيروى نكرده است خوددارى كنند.
4)     از دبيركل درخواست مى‏كند كه شوراى امنيت را از موارد پذيرش اين قطعنامه      آگاه كند و هر توصيه‏اى  را كه براى حفظ  صلح  و امنيت بين الملل در منطقه از      طريق پيروى از اين قطعنامه و قطعنامه هاى پيشين مناسب مى‏داند ارايه كند.
مأخذ فرنك لند (ويراستار) 1956 صفحه 364

     به نظر ايدن و هيأت دولت بريتانيا، اين قطعنامه نشانه آشكارى بود بر آن كه انتقاد خصوصى امريكا با اقدامى  عمومى  همراه خواهد بود. قطعنامه، تلاش آشكار دولت ايالات متحد براى جلوگيرى از بالا گرفتن  درگيرى‏هاى ناشى از مداخلة انگلستان و فرانسه به وكالت اسرائيل بود. هم بريتانيا و هم فرانسه اين قطعنامه و قطعنامه بعدى را كه شوروى پيشنهاد كرده بود وتو كردند، اما روز بعد، بررسى اوضاع  خاورميانه بر پايه روند «اتحاد براى صلح» به نشست اضطرارى مجمع عمومى واگذار شد. (روند «اتحاد براى صلح» به هنگام جنگ كُره شكل گرفت و به مجمع عمومى اجازه مى‏داد در صورت به بن‏بست رسيدن كار شوراى امنيت، وارد عمل شود) تلگرامهاى جان كولسن  كاردار سفارت بريتانيا درواشنگتن، نشانه‏هاى روشنى از عميق‏تر شدن شكاف ميان امريكا و انگلستان  را آشكار مى‏ساخت (كولسن در اين لحظة سرنوشت‏ساز به خاطر آن كه كشتى سفير آينده يعنى سر هرولد كاسيا ، هنوزبه امريكا نرسيده بود در مسئوليت سفارتمانده بود.)

سند 36 ـ 3  نظر دالس  دربارة اتمام حجت‏ها و پى‏آمدهاى احتمالى                آنها 31 اكتبر 1956
     آقاى دالس، اتمام حجت ها را «كارى بسيار ظالمانه» توصيف مى‏كرد، پيام بعد از ظهر امروز نخست وزير به رئيس جمهور بيانگر اميدوارى او به پذيرش آن بود. دالس اين اميدوارى را «بسيار خيالپردازانه» مى‏دانست. مصريان كه به آنها حمله شده بود بر پايه اين اتمام حجت ناچار مى‏شدند از بخش بزرگى از خاك خود دست بكشند در حالى كه اسرائيليان تنها ده مايل در خاك مصر عقب‏نشينى مى‏كردند. مشكل مى‏شد انتظار داشت كه مصريان بار ديگر به اشغال سرزمين خود تن در بدهند. وى اشاره مى‏كرد كه از قضاى روزگار چند ساعت پيشتر در همان روز مشغول خواندن پيامى دربارة گفت وگوهاى  خود شما (لويد) و آقاى آلدريچ مربوط به ادامة احتمالى مذاكرات با مصريان در باره آبراه سوئز بوده است و يادآورى مى‏كرد كه شما اين نظر را بيان مى كرده‏ايد كه اگر آقاى پينو در آغاز، زودتر به نيويورك مى‏آمد امكان داشت كه دست‏كم «رئوس توافقنامه» تصويب شود. بخشى از هدف خواسته ما در سرتاسر اين گفت وگوها پذيراندن يك راه‏حل صلح‏جويانه بود و دالس احساس مى‏كرد كه اين هدف در دسترس ما بوده است.
     آقاى دالس ادامه داد كه نمى‏داند آيا حركت اسرائيل براى دولت علياحضرت ملكه غافلگيركننده بوده است يا نه، اما مسلما براى  فرانسويان  غافلگيركننده نبوده است. او متوجه تجمع نيروها در قبرس در اين بزنگاه شده بود و زمان اين تجمع به گونه‏اى بودكه ما مى‏بايست دليلهاى ويژه‏اى براى انجام آن داشته باشيم. اين نقشه اگر پيش از عمليات اسرائيل همراه با فرانسويان زمينه‏چينى نشده بود به دشوارى مى‏توانست اينگونه سريع پيش برود.
     به نظر او ما با وضعى رو به رو بوديم كه نه تنها براى اعتماد متقابل خودمان بلكه براى اوضاع جهان، يكى از بزرگ‏ترين فاجعه‏ها بود. درست در همان هنگام كه اقمار شوروى در حال فرو پاشيدن بود و ما مى‏توانستيم به تضاذ ميان جهان غرب و شوروى اشاره كنيم، به نظر مى‏رسيد كه غرب هم در تدارك اوضاع مشابهى است.
     والس نمى‏توانست نتيجه كار را پيش‏بينى كند ولى ما ظاهرابه يك آتشبازى دست مى‏زديم كه مى‏توانست كل دنياى مسلمان را به آتش بكشد. او به شدت نسبت به نتيجة كار بدبين بود.
     من گفتم كه به نظرم غيرممكن است بتوان باور كرد كه ما در برانگيختن اسرائيليها به انجام عمليات فعلى شان نقش داشته باشيم. همه شواهدى كه من ديده‏ام دقيقا خلاف اين امر را نشان مى‏دهند. همانگونه كه در ديدارهاى پيشين گفته‏ام همة توصيه‏هاى دولت علياحضرت به نمايندگان خود در تل اويو داير بر جلوگيرى از دست زدن اسرائيل به عمليات بوده است. حذف آنچه كه آقاى دالس آن را اتمام حجت مى‏ناميد آن بود كه از جنگ جلوگيرى كند. به ايشان گفتم كه هدف از ورود سريع نيروهابه ميدان، جلوگيرى از جنگ در دو سوى آبراه بوده است. همچنين چكيده‏هايى از پاسخهاى نخست وزير در مجلس عوام را كه بر ماهيت موقت عمليات اشغال نيروهاى انگليسى ـ فرانسوى تأكيد داشت براى وى خواندم. آقاى دالس تحت تأثير هيچيك از اينها قرار نگرفت.
مأخذ، 1105 / 11، مركز اسناد نخست وزيرى، 31 اكتبر 1956

     اين گزارش از پيشرفتهاى درون سازمان ملل نشان‏دهندة خواست روزافزون دولت ايالات متحد به  جدا ساختن آشكار خويش از عمليات شركاى خود در «روابط ويژه» بود. جالب آنست كه انگليسيها فشار امريكا را چنان سنگين مى‏ديدند كه ناگزير شدند براى نخستين بار قطعنامه‏اى را كه متحد آنها پيشنهاد كرده بود، وتو كنند.
     در ميانة اين فعاليتهاى  پركشاكش سياسى، ناصر همان‏گونه كه انتظار مى‏رفت اتمام حجت انگليسى ـ فرانسوى را رد كرد. بريتانيا پس از حدود سه ماه آمادگى نظامى، كه اميدهاى پوچ به راه حل هاى  سياسى، آن را به تعويق  مى‏انداخت، سرانجام بدون اعلام جنگ، متحد با فرانسه و اسرائيل در جنگى تمام عيار عليه مصر درگير شد.

رويدادنگارى ژوئيه ـ اكتبر 1956
     31 ژوئيه      دالس براى گفت وگو به لندن وارد مى‏شود، آيزنهاور به ايدن     عليه اعمال زور هشدار مى‏دهد.
     2 اوت     دولت بريتانيا فراخواندن گروههايى از نيروى ذخيره خودرا           اعلام مى‏كند.
     3 اوت     بريتانيا، فرانسه و ايالات متحد خواهان برگزارى يك           كنفرانس در لندن مى‏شوند.
     8 اوت     خزانه‏دارى نخستين هشدار اقتصادى را به مك ميلن           مى‏دهد.
     23 ـ 16 اوت     نخستين كنفرانس لندن .
     3 سپتامبر     آيزنهاور بار ديگر به ايدن عليه كاربرد زور هشدار مى‏دهد .
     3 ـ 9 سپتامبر     هيأت منزيز در قاهره با ناصر گفت وگو مى‏كند .
     4 سپتامبر     دالس انديشه پايه‏گذارى «شركت مشتريان آبراه سوئز» را           پيشنهاد مى‏كند.
     7 سپتامبر     خزانه‏دارى دومين هشدار اقتصادى را به مك ميلن           مى‏دهد.
     8 سپتامبر     آيزنهاور بار ديگر به ايدن عليه كاربرد زور هشدار مى‏دهد.
     12 سپتامبر     اعلام همگانى ايجاد «ش م آ س»  Scua
     19 سپتامبر     دومين كنفرانس لندن گشايش مى‏يابد.
     21 سپتامبر     دومين كنفرانس لندن ايجاد «ش م آ س» را تأييد مى‏كند.           خزانه‏دارى هشدارهاى اقتصادى ديگرى به مك ميلن           مى‏دهد.
     23 سپتامبر     بريتانيا و فرانسه، دعوا رابه سازمان ملل مى‏كشانند.
     29 سپتامبر     هشدارهاى  خزانه‏دارى در جبهه اقتصاد.
     30 سپتامبر ـ 1 اكتبر     مه‏يرو دايان براى گفت وگوى بلندپايگان با فرانسويها ديدار           مى‏كنند.
     5 اكتبر     لويد بيش از آغاز مباحثات  شوراى امنيت با پنيو و دالس           ديدار مى‏كند.
     10 ـ 11 اكتبر     تهاجم اسرائيل بر قلقيليه در اردن.
     13 اكتبر     شش مادة تصويب شده در شوراى امنيت.
     14 اكتبر     گازيه وشال براى بحث دربارة مشاركت اسرائيل در چكرز           با ايدن ديدار مى‏كنند.
     15 اكتبر     لويد از نيويورك فرا خوانده مى‏شود.
     16 اكتبر     ايدن و لويد براى گفت وگو باموله وپنيو به پاريس پرواز           مى‏كنند.
     18 اكتبر     براى نخستين بار امكان  عمليات اسرائيل عليه مصر در           هيأت دولت مطرح مى‏شود.
     22 اكتبر     لويد براى ديدار با فرانسويان و نمايندگان اسرائيل به سور           مى‏رود.
     24 اكتبر     دين پيش نويسِ سور را امضا مى‏كند.
     25 اكتبر     هيأت دولت طرح «ساخت و پاخت» را تأييد مى‏كند.
     26 اكتبر ـ 2 نوامبر     خزانه‏دارى دربارة  «درهم شكستن» و عمليات اضطرارى           بحث مى‏كند.
     29 اكتبر     اسرائيل به مصر حمله مى‏كند .
     30 اكتبر     بريتانيا و فرانسه، اتمام حجت را براى مصر و اسرائيل           مى‏فرستند. بريتانياو فرانسه قطعنامه‏هاى پيشنهادى امريكا           و شوروى براى  اعلام آتش بس را وتو مى‏كنند. آيزنهاور           هشدارهاى خود را درباره كاربرد زور به ايدن تكرار مى‏كند.