تصميم به مداخله از 26 ژوئيه تا 30 اكتبر 1956
مع هذا، انگليس و فرانسه هم زمان شديدا كوشش مىكردند كه زمينه براى دخالت نظامى در مصر به منظور حفظ كانال و سقوط رييسجمهور و دولتش فراهم شود. ماهيت متناقض اين خطمشيها سوالات زيادى مطرح كرد. اولاً، پيداشدن راهحلى صلحجويانه، چه تأثيرى بر روى موقعيت جهانى انگليس مىگذاشت؟ ثانيا، چه اقدامات نظامى بايد با اين فرايند سياسى همراه باشد؟ ثالثا، انگليس براى اقدام نظامى عليه مصر چه بهانهاى مىتوانست داشته باشد؟ تنشهاى همراه با اين خط مشى موازى، دولت ايدن را به مخمصهاى كشاند كه رهايى از آن تنها با به كار بردن سياستى ترديدآميز ميسر بود و واكنشهاى زيانبارى در پى داشت.
خبر نطق ناصر در ساعت ده و پانزده دقيقه بعدازظهر 26 ژوئيه 1956، زمانى كه ايدن و وزراى ارشد در ضيافت شامى به افتخار پادشاه و نخستوزير عراق بودند، به لندن رسيد. يك جلسه فورى با شركت روساى ستاد انگليس، سفير فرانسه، و كاردار سفارت آمريكا برگزارشد. با وجود اين كه صورت جلسه رسمى برداشته نشد، ويليام كلارك، منشى مطبوعاتى نخستوزير تصميم ايدن مبنى براين كه به ناصر نبايد اجازه داد كه از اين مهلكه فرار كند ثبت كرد. (كلارك، 1986، ص 186)
بنابراين، به روساى ستاد انگليس اختيار داده شد كه براى اجراى طرحهاى مقتضى جهت پس گرفتن كانال آماده شوند. صبح روز بعد در جلسه هيات دولت طبق بحث جامعى اهم رئوس موردنظر انگليس به صراحت بيان شد.
سند 1 ـ 3 گفت وگوهاى كابينه در مورد واكنشهاى اوليه نسبت به ملى شدن كانال سوئز، 27 ژوئيه 1956
كابينه وضعيتى را كه با اخذ تصميم دولت مصر مبنى بر ملى كردن كانال سوئز به وجود آمده بود مورد بررسى قرار داد.
نخستوزير اظهار تمايل كرد كه شب قبل، همراه بعضى همكاران ارشد خود، سفير فرانسه و وزيرمختار آمريكا را ملاقات كرده و آنها را از حقايقى كه مىدانيم مطلع نموده است. او به آنها گفته بود كه دولت ملكه انگليس وضعيت جديد را بسيار جدى تلقى مىكند، و هرگونه قصورى از جانب قدرتهاى غربى براى برداشتن گامهاى لازم براى تسلط مجدد بر آبراه موجب نتايج يأسآورى خواهد بود كه حيات اقتصادى و موقعيت و نفوذ قدرتهاى غربى را در خاورميانه متزلزل خواهد كرد. كابينه بايد اكنون راههايى را كه براى حفظ منافع ما باز است مورد بررسى قرار دهد. اولين هدف ما بايد اين باشد كه با فرانسويها كه در فعاليتهاى مربوط به بازرگانى آبراه شركاى ما هستند، و با دولت ايالات متحده، به توافق برسيم. وزير امور خارجه فرانسه، م. پينو كه قرار بود در 29 ژوئيه به لندن وارد شود، پيشنهاد نمود كه بايد پيامى فورى به رئيس جمهور آمريكا بفرستد و درخواست كند كه اوايل هفته بعدى براى شركت در گفت وگوهاى نمايندهاى اعزام كند. اطلاعات ذيل در مورد اهميت تجارى آبراه سوئز و ارسال تجهيزات و نيز موقعيت مالى مصر به هيات دولت داده شد.
1ـ نفت
تقريبا از مجموع 70 ميليون تن نفتى كه سالانه از خليج فارس از طريق آبراه سوئز عبور مىكرد 60 ميليون تن آن به مقصد اروپاى غربى فرستاده مىشد. اين رقم نشانگر دو سوم موجودى نفت اروپاى غربى است. براى حركت دادن اين مقدار نفت از طريق مسير جايگزين ـ پيرامون دماغه ـ تانكرهاى نفتى با دوبرابر ظرفيت موجود مورد نياز است. در صورتى كه دولت مصر تصميم بگيرد در مورد عبور نفت از آبراه مداخله كند، آنگاه اروپاى غربى لزوما بايد براى براى تهيه نفت به نيمكره غربى روى آورد. مقدار نفت مورد نظر ده ميليون تن است و در اين صورت لازم است از آمريكايىها تقاضا شود كه مقدار نفتى را كه اكنون از خليجفارس دريافت مىكنند به سمت اروپاى غربى بفرستند. موجودى نفت ما براى مصرف حدود 6 هفته كفايت مىكند. براى حفظ اين مقدار ضرورى است كه هرچه زودتر ترتيبى براى محدود كردن ارسال آن به صنايع و گاراژها داده شود.
2ـ تجارت
مداخله در جريان عبور و مرور آبراه سوئز تأثير عمدهاى بر واردات غيرنفتى به اين كشور نمىگذارد، اما در كار صادرات تجارى به خصوص به هند، ايجاد اشكال اساسى خواهد كرد. با بالا رفتن هزينه حمل و نقل دريايى، هزينههاى صادرات ما نيز افزايش پيدا مىكند.
3ـ موجودى حساب مصر برحسب استرلينگ
مصر 102 ميليون پوند موجودى در حساب مسدود شده خود دارد. از اين حساب تا قبل از ژانويه 1957 هيچ مبلغى قابل برداشت نيست. علاوه بر اين مصر احتمالاً 14 ميليون پوند در حسابهاى خود دارد كه 7 ميليون آن توسط بانك انگليس و باقيمانده توسط ديگر بانكهاى تجارتى توقيف شده است. مسدود بودن موجودى جارى شايد در حال حاضر به صورت جّدى زيانى به مصر وارد نكند. محصولات پنبه مصر كه حدود 3/1 آن به كشورهاى روسيه مىرود و مقدار كمى از آن توسط ما خريدارى شده به زودى وارد بازار خواهد شد و وجوه حاصله از فروش، به ذخيرة مالى مصر كمك مىكند.
سپس كابينه وضعيت قانونى و زمينه جلب توجيه آراء بينالمللى را نسبت به نپذيرفتن تصميم نخستوزير مصر، سرهنگ ناصر، مبنى بر ملى شدن آبراه، مورد بررسى قرار داد.
در اين جلسه توافق شد كه اگر كابينه براى توجيه علت مقاومت خود را در برابر تصميم ناصر، به غيرقانونى بودن عمل او متوسل شود، از استدلال قوى و موجهى برخوردار نخواهد بود. شركت آبراه سوئز به عنوان يك شركت مصرى تابع قوانين مصر به ثبت رسيده بود و سرهنگ ناصر خاطرنشان كرده بود كه قصد دارد غرامت سهامداران را براساس قيمت روز بپردازد. از ديدگاهى قانونى و تنگنظرانه عمل او چيزى بجز تصميم سهم سهامداران نبود. مورد ما بايد در زمينه بينالمللى گستردهترى مطرح شود، بحث ما بايد اين باشد كه، آبراه يك ابزار و سرمايه مهم بينالمللى است و مصر اجازه ندارد از آن تنها به منظور اهداف داخلى بهرهبردارى كند. مصريها قدرت تكنيكى لازم جهت ادارة به نحو احسن امور را ندارند و برخورد اخير آنها در اين مورد، اين اطمينان خاطر را نمىدهد كه به اهميت تعهدات بينالمللى خود آگاه باشند. به علاوه آنها قادر نخواهند بود اسباب لازم جهت تأمين هزينة مالى براى تعميق و تعريض آبراه را فراهم كنند تا آبراه بتواند عملاً در عبور و مرور روزافزون سالهاى آتى دوام بياورد. آبراه سوئز مفصل حياتى بين شرق و غرب بوده و اهميت آن، كه به عنوان يك راه آبى در عهدنامه 1888 قيد شده، با گسترش صنعت نفت و وابستگى جهان به آن افزايش يافته است. آبراه سوئز جزء اموال مصر محسوب نمىشود، بلكه سرمايهاى است بينالمللى و پراهميت كه بايد به عنوان يك وديعة بينالمللى اداره شود.
كابينه موافقت كرد كه به اين دلايل بايد تلاش همه جانبهاى به منظور برقرارى كنترل اجرايى بينالمللى آبراه انجام گيرد. قدر مسلم اين كه مصر تنها از طريق فشار اقتصادى تسليم نمىشد. مصر مىبايست از طرف مللى كه با اين كشور روابط دريايى و تجارى داشتند و منافع شان مستقيما درگير بود تحت فشار سياسى قرار مىگرفت، و به عنوان آخرين حربه، اين فشار سياسى با ارعاب و در صورت نياز ـ توسل به زور همراه شود.
سپس كابينه عواملى را كه در تدارك طرح عمليات نظامى عليه مصر بايد درنظر گرفته مىشد، مورد بررسى قرار داد. در اين بخش از گفت وگو، نكات زير تذكر داده شد:
1ـ نيروهاى نظامى مصر اساسا از سه لشكر پيادهنظام، و يك لشكر زرهى تشكيل شده، همچنين مصر حدود 500 تانك و مقدار زيادى تجهيزات زرهى و خودرو دارد كه كارآيى آنها مورد ترديد است. در حال حاضر حدود 600 تا 800 كارشناس فنى لهستانى و چك در استخدام ارتش مصر هستند. اما اين كه آيا آنها در عمليات جنگى عملاً مايل به كمك مصر باشند يا نه، قابل پيشبينى نيست. در صورت همكارى، ارتش مصر قدرتى خطرآفرين خواهد بود. حدود دوسوم نيروهاى مصرى در ناحيه سينا، اما لشگر زرهى در اطراف آبراه مستقر است.
2ـ براى اجراى عمليات نظامى عليه مصر، از جمله عهدهدارى مسئوليتهاى متعاقب جنگ، جهت نگهدارى آبراه و نظارت بر منطقه، به نيرويى برابر با توان سه لشگر احتياج است. فراهم آوردن نيروهاى لازم براى اين منظور امكانپذير است، اما چون تعداد زيادى وسيلة نقليه و تجهيزات سنگين زرهى بايد از طريق دريا حمل شود، آمادگى لازم براى اجراى اين عمليات چندين هفته به طول مىانجامد. علاوه براين درخواست كشتى و مديريت نيروى كار نيز الزامى است.
3ـ حين كار روى نقشة عمليات نظامى مىبايست زمينه استقرار حلقهاى از نيروهاى بمبافكن در نقاط مختلف اطراف مصر نيز فراهم شود. همچنين دستهاى هواپيماهاى جنگنده به قبرس فرستاده شود. بسيج كامل پست فرماندهى ترابرى يك هفته طول مىكشيد. ميزان نيروى هوايى مورد احتياج بستگى به نوع عمليات بمباران دارد.
4ـ نيروى دريايى موجود در مديترانه متشكل از يك ناو هواپيمابر، يك رزمناو متعلق به نيروى دريايى زلاندنو، سه كشتى از نوع ديرينگ، 7 ناوشكن و يك راسته كشتى مخصوص عمليات آبى و خاكى. يك رزمناو ديگر از درياى سرخ به آبراه نزديك مىشود، و پس از بحث و گفت وگو توافق شد كه اين كشتى به سمت عدن تغيير مسير دهد. مرخصى تابستانى كاركنان ناوگان مستقر در انگليس قرار بود از هفته آينده آغاز شود. لازم است مشخص شود كه آيا مرخصى لغو شود يا نه.
5ـ در صورت حمله نظامى مصر، آماده سازى هر نقشه عملياتى بايد با ملاحظة تاثيرات آن بر متفقين عرب ما، در خاورميانه، خليجفارس صورت گيرد. اين نكته حايز اهميت است كه برنامهريزى عمليات نظامى به نحوى باشد كه امكان حمايت ديگر كشورهاى عربى به مصر به حداقل برساند.
6ـ امكان قطع لولههاى نفت از آبراه به قاهره كه در اقتصاد پايتخت مصر نقش حياتى دارد، بايد به دقت مورد بررسى قرار گيرد.
نخستوزير اظهار كرد كه هرگونه خط مشى بايد با در نظر گرفتن زمينه موجود اتّخاذ شود. او كاملاً موافق بود كه اين مساله يك قضيه قانونى نيست اما بايد با آن به مثابه موضوعى كه اهميت بينالمللى دارد برخورد كرد. در حال حاضر هدف ما بايد برقرارى نظارت كامل آبراه قدرتهاى ذينفع در حمل و نقل دريايى و تجارت بينالمللى باشد؛ و براى تحقق اين امر تشكيل يك كميسيون بينالمللى كه مصر سمت نمايندگى آن را داشته باشد لازم است. حال كه عمل سرهنگ ناصر فرصتى پيش آورده تا ما براى اين مساله راهحلى قطعى بجوييم، درنگ جايز نيست. در اين اثنا بايد بىدرنگ يادداشت اعتراضى نسبت به تصميم ملى كردن آبراه به دولت مصر ارسال شود و متعاقب آن فورا عرض حالهاى بيشترى مربوط به آمريكا و فرانسه ملحوظ گردد.
ما هم چنين بايد از كشورهاى ديگرى كه ارتباط دريايى و تجارى دارند دعوت كنيم كه از اين فشار ديپلماتيك حمايت كنند. دولتهاى مشتركالمنافع ممكن است پيشنهاد كنند كه اين قضيه به شوراى امنيت سازمان ملل متحد ارجاع داده شود. نخستوزير از بيم وِتوى روسيه، موافق اين جريان نيست. اما ممكن است لازم شود كه موافقتنامة 1954 پايگاه آبراه را لغو كنيم. زيرا در اين قرارداد، مصر متعهد شده كه در امور آبراه دخالت نكند. سئوال اساسى مطرح براى كابينه اين بود كه به عنوان آخرين راهحل آيا براى دنبال كردن اهدافشان از طريق تهديد مصر و يا حتى به كار بردن زور آمادگى دارند يا خير؟ و اين كه آيا در صورت عدم كمك امريكا و فرانسه قادر خواهند بود به تنهايى اقدام به عمليات نظامى كنند يا نه؟
كابينه به توافق رسيد كه براى حفظ منافع حياتىِ ما در صورت لزوم بايد به اقدام نظامى متوسل شد. و اين كه آمادگى لازم براى اين منظور تدارك ديده شود. قصور در نگاهداشتن آبراه سوئز قطعا منجر به از دست دادن يكايك منافع و سرماية ما در خاورميانه خواهد شد. اگر ما مجبور شويم به تنهايى اقدام كنيم، براى حفظ موقعيت خود به عنوان آخرين حربه، نبايد از توسل به زور خوددارى كنيم...
1ـ كابينه به توافق رسيد كه دولت علياحضرت ملكه، بايد به منظور تضمين تغيير تصميم دولت مصر مبنى بر ملّى كردن شركت آبراه سوئز در صورت لزوم به زور متوسل شود...
3ـ كابينه از نخستوزير تقاضا كرد طى پيامى خصوصى به رييسجمهور آمريكا درخواست كند كه نمايندهاى براى شركت در بحث با نمايندگان دولتهاى انگليس و فرانسه به لندن بفرستد.
4ـ كابينه كميتهاى متشكل از وزارء به ترتيب زير منصوب كرد تا طرح بيشترى را براى قابل اجرا كردن خطمشى مورد نظر تنظيم كنند:
نخستوزير (به عنوان رييس)
وزير خزانهدارى
وزير امور خارجه
وزير دولت
وزير دفاع
5ـ كابينه روساى ستاد را موظف كرد كه طرحِ زمانبندى شدهاى را آماده كنند تا جهت عمليات نظامى عليه مصر در شرايط اجتنابناپذير به مرحله اجرا گذاشته شود.
8ـ كابينه از سرپرست هيات بازرگانى درخواست كرد كه، با مشاوره وزير نفت و وزير نيرو، ترتيبات لازم براى محدود كردن سفارشرسانى نفت را بدهد.
9ـ كابينه از هيات سرپرستى بازرگانى خواست كه با مشاوره با وزير ترابرى اين موضوع را بررسى كند كه چه اقداماتى براى تضمين فراهم آوردن تعداد كافى كشتى براى اجراى عمليات نظامى لازم است ...
مأخذ: مركز اسناد كابينه 30 /128: بند 2، (56) 54 سى. ام، 27 ژوئيه 1956
اين صورت جلسه از نشست كامل كابينه، خطمشى دولت انگليس را براى ماههاى آتى تعيين كرد. با توجه به اين صورتجلسه بديهى است كه كابينه از الزام اقدام مشترك انگليس و فرانسه و آمريكا عليه مصر آگاهى داشت. اين اقدام مشترك، بخشا، به اين دليل ضرورى مى نمود، كه انگليس و اروپاى غربى به نفتى كه از آبراه عبور مىكرد به صورتى مقرر وابسته بودند. چون كابينه تشخيص مىداد كه هرگونه مداخلهاى از نظر قانونى مورد سئوال است، بنابراين حكم به اين داد كه دولت مصر قادر به اداره چنين سرمايه حياتى بينالمللى نيست. با توجه به خطمشى پيشين دولت انگليس اگر بخواهيم نسبت به اين اقدام خوشبين باشيم بايد آن را كارى ناشايست تلقى كنيم و گرنه آن را جز رياكارى نمىتوان به حساب آورد. با اين كه كابينه به اين نتيجه رسيده بود كه مصمم به استفاده از زور است، صورت جلسه به روشنى نشان مىدهد كه حتى در اين مرحله مقدماتى انگليس نمىتوانست سريعا نيرويى ضربتى عليه مصر سازماندهى كند؛ چرا كه اين تدارك مىباست با احتمال بدترين شرايط ممكن در جنگ در نظر گرفته مىشد. كه در اين حالت قدرت نظامى بالقوة مصر مىتوانست از ضد حمله سريع انگليس جلوگيرى كند. بدين ترتيب طراحان نظامى مجبور بودند عملياتى به مراتب پرمايهتر و براى مدت زمانى طولانىتر برنامهريزى كنند. كابينه تصميم گرفت مسئوليت سازماندهى بحران سوئز را به يك كميته فرعى ـ كميته مصرـ محول كند. كه اعضاء آن از روحيهاى تهاجمى و جنگطلب برخوردار بودند. تصميم ايدن مبنى بر تسويه حساب با ناصر طى تلگرافى فورى به اطلاع رييسجمهور رسيد.
سند 2 ـ 3 از ايدن به آيزنهاور، در مورد تهديدى كه ملى شدن آبراه سوئز برمىانگيخت، 27 ژوئيه 1956
امروز صبح، همراه با رئيس ستاد و همكارانم در كابينه وضعيت كلى را بررسى كردهايم. همگى متفقالقول هستيم كه نمىتوانيم به ناصر اجازه دهيم كه امتياز نظارت آبراه را بدون توجه به موافقتنامههاى بينالمللى، به اين طريق از چنگ ما بربايد. اگر اكنون موضع محكمى در مورد اين قضيه اتخاذ كنيم از حمايت ديگر قدرتهاى دريايى نيز بهرهمند مىشويم. در غير اين صورت مطمئن هستيم كه نفوذ ما و شما در سراسر خاورميانه رو به نابودى خواهد نهاد.
اولين چيزى كه در خطر قرار مىگيرد مقدار نفتى است كه قسمت اعظم آن از آبراه به مقصد اروپاى غربى فرستاده مىشود. ما ذخيره نفتى كه كفايت 6 هفتهمان را بكند موجود داريم؛ و معتقديم ذخيرههاى ملل اروپاى غربى با كميّتى نسبتا كمتركفايت مدت زمانى را براى آنها خواهد كرد. معهذا، فورا در صدد هستيم كه به طرقى مصرف جارى نفتمان را محدود كنيم و بدين وسيله ذخيره نفتىمان را حفظ كنيم؛ و اگر آبراه بسته شود مجبوريم از شما درخواست كنيم كه با كاهش مصرف نفت خود از خطوط لولههاى پايانىِ مديترانه شرقى به ما كمك كنيد و در صورت امكان براى مدتى از آن طرف برايمان عرضه تكميلى بفرستيد.
امّا، اين چشماندازِ دراز مدت است كه تهديدآميزتر خواهد بود. آبراه يك سرمايه بينالمللى است كه براى دنياى آزاد جنبه حياتى دارد. براى قدرتهاى دريايى ميسر نيست به مصر اين اجازه را بدهد كه با بيرون راندن ديگران از صحنه، ادعاى مالكيت كند و بدون درنظر گرفتن سرمايههاى آبراه و منافع ديگران، عايدات حاصله را به مصرف اهداف داخلى خود برساند. غير از عدم صلاحيت كامل تكنيكى مصر، برخورد اخير آنها نيز اين امنيت خاطر را نمىدهد كه آنها بتوانند به تعهدات بينالمللى خود در اداره امور آبراه عمل كنند. آنها هم چنين نمىتوانند از عهده تأمين هزينه آتى تعميق و تعريض آبراه برآيند. و از اين طريق آبراه را براى عبور و مرورى كه ميزان آن در سالهاى آتى افزايش خواهد يافت آماده كنند. من بر اين باورم كه بايد ازين فرصت استفاده كرده و اداره امور آبراه را به عنوان وديعهاى بينالمللى بر پايهاى ثابت و پايدار استوار كنيم.
نبايد بگذاريم در مورد حقوق دولت مصر در ملى كردن چيزى كه به لحاظ تكنيكىيكشركتمصرىاستدر تلةتناقضگويىقانونىبيفتيمويا درمباحثات مالى موضوع ظرفيت پرداخت غرامتى را كه پيشنهاد كردهاند پيش بكشيم: من مطمئن هستم كه بايد مخالفت با ناصر را در زمينه بينالمللىِ گستردهترى مطرح كنيم ...
مىبينيم كه فشار اقتصادى به تنهايى نمىتواند ما را به هدفمان نايل كند. استنباط من اين است كه مصر قرار نيست از شما كمك بيشترى دريافت كند. از اين جانب هم تا قبل از ژانويه، مبلغ قابل توجهى از موجودى استرلينگ ترَازِ مالى مصر پرداخت نخواهد شد. در وهله اول ما بايد حداكثر فشار اقتصادى ممكن را بر مصر تحميل كنيم، براى اين منظور، علاوه بر اقدام خودمان بايد حمايت تمامى قدرتهاى ذينفع را نيز استمداد كنيم. من و همكارانم بر اين باور هستيم كه ما بايد آماده باشيم كه با استفاده از زور به عنوان آخرين حربه، ناصر را بر سر عقل بياوريم. ما به سهم خود آماده هر اقدامى هستيم. امروز صبح، من به رئيس ستاد دستور دادهام تا براى اين منظور طراحى نظامى تدارك ببيند.
بنابراين، اولين قدم براى ما، شما و فرانسه بايد تبادل نظر و همسو كردن خطّ مشىهايمان باشد، اين كه به صورتى هماهنگ حداكثر فشار را بر دولت مصر تحميل كنيم.
مأخذ: مركز اسناد نخستوزيرى 1177/11، از ايدن به آيزنهاور، 27 ژوئيه 1956
اين اولين پيام آيزنهاور به همكار سابق دوران جنگ خود، با لحنى دوستانه بيان شد و نشانه تلاشى است در ترغيب دستگاه ادارى آمريكا براى دادن پاسخى زورمندانه به ملى شدن آبراه. ايدن مطلب را بر محور اهميت آبراه و بدون تاكيد بر جنبة قانونى ملى شدن آن بيان كرد زيرا بدون شك تشخيص مىداد كه موضع انگليس از نظر قانونى متزلزل است.
ديپلمات كارآزموده آمريكايى، رابرت مُرفى، ديگر همكار دوران جنگِ هرولد مك ميلن، برداشتنسبتا متفاوتى از خطمشى انگليس نسبتبه اقدامناصر داشت.
سند 3 ـ 3 نظريات شخصى ايدن، لويد و مك ميلن، 31 ژوئيه 1956
امروز صبح و بعداظهر من و بارباور گفت وگوهاى جداگانه و خصوصىِطولانى، با ايدن و مك ميلن داشتهايم... آنها اظهار كردند دولت انگليس تصميم گرفته ناصر را از مصر بيرون كند. به گفته آنها اين تصميم قطعى است و آنها اقدام نظامى را الزامى و غيرقابل اجتناب تلقى مىكنند. در گفت وگوهاى جداگانه، هركدام اساسا اظهار داشتند كه صميمانه اميدوارند آمريكا آنها را در اين مورد همراهى كند. اگر ما نتوانيم آنان را يارى دهيم در دوستى ما خللى ايجاد نخواهد شد. و اين كه اگر ما از همان ابتدا با آنها همدستى كنيم، امكان بروز جنگ جهانى سوم خيلى كمتر خواهد شد، تا اين كه در اين كار درنگ كنيم. به نظر مىرسد كه آنها به اين نتيجه رسيدهاند كه روسيه مداخله نخواهد كرد، ولى در عين حال با قاطعيت باور دارند كه بايد به مخاطره تن در داد. مك ميلن، مكررا، با لحنى مشابهِ ايدن متذكر مىشد كه دولت تصميمش را گرفته، و اين كه مجلس و مردم انگليس نيز با آنان همراهند. هر دوى آنها اظهار مىكردند كه اميدوارند رييسجمهور قاطعيت اين تصميم را درك كرده و توجه داشته باشد كه اين تصميم در كمال آرامش و نه از روى احساسات گرفته شده است. ما راهحل ديگرى نمىبينيم، مك ميلن با اشاره به دوستى نزديكمان در دوران جنگ با آفريقاى شمالى، فرانسه، چندين بار اهميت نظر خود را تاكيد كرد؛ كه احساس مىكند به عنوان كادر رئيسجمهورى در دوران جنگ قادر است اين اطمينان خاطر را به رييسجمهور بدهد كه انگليس قصد ندارد تسليم راى مستبدانة ناصر شود. و اين كه به مخاطره افتادن انگليس در خاورميانه امرى حياتى است، و تنها نمايش قدرت است كه مىتواند راهحلى براى اين درگيرى باشد. مك ميلن بعضى از طرحهايى را كه در سر داشت توصيف كرد. او اظهار داشت كه سازماندهىِ پياده كردن سه لشكر انگليسى در مصر 6 هفته به طول مىانجامد و انگليسها اهميت مقاومت مصر را ناچيز برآورد مىكنند. مك ميلن از هزينهها گفت و اظهار كرد كه هزينه اين عمليات چهار صد تا پانصد ميليون پوند خواهد بود كه فعلاً از عهده آن برنمىآييم، ولى حاضر به پرداخت آن هستيم. تمام كشتىهاى انگليس به جز دو كشتى ملكه به اين كار اختصاص داده خواهد شد.
فكر مىكنم در طول اين گفت وگوها، تمامى نقطهنظرهاى شما، معاونِ وزير و رييسجمهور را مطرح كردهام. ايدن، مك ميلن و لويد در تمام مدت گقت وگوها به طرز غيرمنتظرهاى خونسرد مىنمودند و هيجانى از خودنشان نمىدادند. رفتار آنها حاكى از اين است كه روى اين تصميم خيلى فكر كردهاند. آنها در مورد مراحل عمل كه نهايتا منجر به نمايش قدرت مىشود قابل انعطاف هستند، ولى مكررا اصرار دارند كه نتيجه كنفراسها، ترتيبات، خطمشى عمومى و مانورهاى مورد لزوم هرچه باشد، تصميم آنها در مورد توسل به زور قطعى است و اميدوارند كه ما با آنان همراه باشيم و معتقدند كه فرانسه هم با آنهاست.
مك ميلن در اوصاف تاريخ گذشته انگليس خيلى زيادهروى و تاكيد كرد؛ اگر قرار است انگليس شكستى تجربه كند، به اعتقاد او دولت و مردم انگليس ترجيح مىدهند در اين قضيه درگير شوند حتى به اين قيمت كه در اين راه به وضعيت ناگوار هلند دچار شوند. به عبارتى ساده، او يعنى ايدن و همكارانش در دولت نمىخواهند انگليس مثل مونيخ شاهد اضمحلال تدريجى موقعيت خود در خاورميانه باشد و در نهايت فاجعه اجتنابناپذيرى را تجربه كند. هنگام صرف شام مك ميلن و الكساندر، ژنرال نيروى زمينى، (هرولد كاسيا تنها شخص حاضر ديگر) مكررا اصرار كردند كه رييسجمهور بايد به عنوان فرمانده سابقشان قاطعيت تصميم انگليس را كاملاً درك كند. مك ميلن چندين بار اين مطلب را تكرار كرد كه ايكاش مىتوانست تمامى اين مطالب را شفاها به عرض رييسجمهور برساند.
از اينكه پيام به درازاكشيد پوزشمىطلبم، اما بهمن سفارش شده كه مضمون اين اظهارات ظاهرا آرام ولى جدى طبق خواسته آنها فورا به اطلاع رييسجمهور برسد.
مأخذ: كميسيون فرانسه و آمريكا، 1988،از مُرفى به دالس، 31 ژوئيه 1956، سند 33، صص 62 ـ 60
باتوجه به نظر آمريكا، روشن است كه تعداد معينى از اعضاء كابينه به خصوص نخستوزير و وزير كشور معتقد به اقدام نظامى بودند، و براى توجيه موضع خود تصوير آرامش حاكم در دوران قبلاز جنگ دوم جهانى را مجسم مىكردند. قابل توجهاست كه، به هردليل، برآوردى كه مكميلن از هزينه احتمالى مداخله نظامى به مرفى ارائه كرد به مراتب از ارقامى كه تاكنون به كابينه يا مجلس داده بود بيشتر بود.
عليرغم نظر ايدن و حمايت پرشور فرانسويها، به زودى معلوم شد كه موانع زيادى سر راه آزادى عمل ايدن قرار دارد. در وهله اول، در 26 ژوئيه، رئيس ستاد انگليس ايدن را مطلع كرده بود كه حمله ناگهانى با تمام قوا، يك استراتژى مخاطرهآميز است، و طرح عملياتى محافظهكارانه به مدت زمانى 6 تا 7 هفتهاى نيازمند است. از اين جهت نخستوزير مجبور بود به شرط عدم اقدام سريع نظامى، از راههاى ديپلماتيك استفاده كند. باتوجه به اين كه اقدام نظامى براى ايدن حق تقدم داشت، اكنون با دو مشكل روبهرو بود. اولاً، نتيجه انتخاب راهحلى ديپلماتيك چه مىتوانست باشد؟ ثانيا، بهانه براى جنگ ماهها پس از ملى شدن آبراه چه مىتوانست باشد؟
انتخاب راهحلى ديپلماتيك نيز خالى از اشكال نبود. در وهله اول، باوجودى كه رهبر مخالفين، هيوگيت اسكل، ملى كردن آبراه را با اقدامات سال 1930 موسولينى مقايسه مىكرد ــ هم عقيده با ايدن و مك ميلن ــ اصرار داشت كه اين قضيه بايد مطابق با قوانين بينالمللى تحت نظارت سازمان ملل انجام پذيرد.
سند 4 ـ 3 هيوگيت اسكل سازمان ملل را به ميانجىگرى دعوت مىكند، دوم اوت 1956
اين ماجرا براى ما تازه نيست، و درست مثل همان قضيهاى است كه سالهاى پيش از جنگ هيتلر و موسولينى ما را با آن مواجه كردند ...
معهذا، من بايد به مجلس يادآورى كنم كه ما عضو سازمان ملل هستيم، و اين كه منشور اين سازمان را امضاء كردهايم. مضافا اين كه سالهاست كه از نقض هرگونه قانون بينالمللى، و درواقع هر قانونى كه مخالف آراء عمومى حاكم در جهان باشد، پايدارانه اجتناب كردهايم. بنابراين، نبايد به خود اجازه دهيم درگير وضعيتى شويم كه احتمالاً از طرف شوراى امنيت به عنوان كشورى مهاجم محكوم شويم. و يا كارى كنيم كه اكثريت اعضاء مجلس مخالف ما شوند.
اگر سرهنگ ناصر از نظر قانونى كار خلافى انجام داده، البته، كار درست اين است كه او را به دادگاه بينالمللى بكشانيم. توسل به زور در موارد بخصوصى قابل توجيه است. در حقيقت اگر بخواهيم يكى از اقدامات ناصر را نام ببريم كه واكنش به آن توسل به زور را توجيه كند، بى پرده مىتوان اقدامى را ذكر كرد كه ما نسبت به آن هرگز از زور استفاده نكرديم. براى مثال، سد كردن راه كشتىهاى اسرائيلى از طرف مصر كه اين كار را نكرديم . بايد بگويم كه به نظر من در حقيقت، نمىتوان براقدام ديگرى از ناصر انگشت گذاشت كه در واكنش به آن بتوان استفاده از زور را توجيه كرد. حال ناصر در آينده دست به چه اقدامى بزند، مطلب ديگرى است.
بنابراين نتيجه مىگيرم كه به اعتقاد من، واكنش تند ما نسبت به اين حركت كارى صحيح بوده است. دست روى دست گذاشتن براى همه ما به خصوص قدرتهاى غربى مىتوانست عواقبى جدى در برداشته باشد. مهم اين است كه هر اقدامى از جانب ما بايد حتىالامكان با تشريك مساعى مللى كه در اين قضيه درگير هستند، باشد. ما بايد سعى كنيم اين مسأله را مطابق دستورات يك كميسيون بينالمللى به صورتى صلحجويانه حل كنيم. در همان حال كه نمىتوان از امكان به كار بردن زور صرفنظر كرد، بايد اطمينان حاصل كنيم كه فقط در شرايطى قابل توجيه، متوسل به زور شويم. به اين معنى كه زور بايد مطابق با اعتقاد و تعهد به منشور سازمان ملل به كار رود و نه در تضاد با آن.
مأخذ: فرنك لند ( ويراستار)، 1959، صص 137 ـ 131
استفادة گيت اسكل از قياس ديكتاتورهاى فاشيست بيش از حد پر اهميّت جلوه داده شد تا القاكنندة اين مطلب باشد كه او و حزب كارگر خطمشىِ سوئز را تغيير دادهاند. با وجود اين كاملاً روشن است كه موضع او در تمام طول بحران ثابت بوده. به اعتقاد او، زور بايد جبرا به عنوان آخرين حربه، و به حكم سازمان ملل اعمال مىشد. اين سخنرانى در مجلس، سبب بروز اختلاف شديدى ميان نخستوزير و رهبر مخالفين، و باعث قطع روابط آن دو شد. كه از قبل ميانة حزبى با هم نداشتند، بدين ترتيب، يكى از اميدهاى ايدن، مبنى بر حمايت دو حزبى، از اقدام نظامى حذف شد. در واقع كمى بعد، ايدن، به احتمال گشايش راهى براى مخالفت با تصميم دولت به كمك مجلس عوام، مطبوعات، و مملكت، ناگزير به فراخوانى مجلس مىشد.
اولين عكسالعمل جدّى آيزنهاور، رييسجمهور، و دالس، وزير كشور، نشانگر اين بود كه دولت ايالات متحده نيز از اعمال زور پيش از آزمودن تمامى راهحلهاى ديپلماتيك، مخالف بودند در تلگرامى سر راجر مكينز، سفير انگليس در واشنگتن، در سىام ژوئيه 1956، گفت وگو ميان او و دالس شرح داده شده است. دالس مطالب زير را بيان كرد:
دولت ايالات متحده موافق هيچگونه تلاشى در جهت وادار كردن دولت مصر به نقض حكم ملى شدن نيست و نمىخواهد آنها را در اثر تهديد به زور، فاقد قوة ابتكار عمل تلقى كند ... مادامى كه عمل مصر محدود به ملى كردن شركت آبراه باشد و در امور كشتيرانى و نظاير آن دخالت نكند، موردى وجود ندارد كه به مجلس ارجاع شود، يا حمايت آراى عمومى ايالات متحده را در توجيه مداخلة آمريكايىها طلب كند.
طبق اظهارات مكينز، در ... شرايط فعلى از واشنگتن كمك اندكى مىتوان انتظار داشت (مركز اسناد نخستوزيرى 1018/11، سىام ژوئيه 1956)
اين بيانية صرفا در مورد خطمشى آمريكا، در نامهاى از آيزنهاور به ايدن مجددا مورد تاكيد قرار گرفت.
سند 5 ـ 3 هشدار آيزنهاور به ايدن در مورد اعمال زور، 31 ژوئيه 1956
از لحظهاى كه ناصر ملى شدن شركت آبراه سوئز را اعلام كرد، افكار من پيوسته متوجه شما بوده بين دولت ما و شما مشكلات جدى وجود دارد، اگر چه طبيعت اين مشكلات براى هر يك از ما متفاوت است تا اين لحظه خوشحال بودم چون احساس مىكردم با وجود اختلافات مهم در جزييات امر، تصميمهاى ما در مورد مراحل عملى مقتضى در يك راستاست. امّا اوّل وقت صبح امروز، مُرفى پيامهاى شما و هرولد مك ميلن را كه به نحوى كاملاً سرّى حاكى از اعمال زور سريع بدون تلاش در برداشتن گامى ملايمتر بود، به اطلاع من رساند.
من به سهم خود، نمىتوانم بر اين عقيدة خود با اطمينان كافى تاكيد كنم كه قبل از مبادرت به اقداماتى كه شما در نظر داريد، ابتدا بايد چنين روشهايى به مرحلة آزمون گذاشته شود. باعث تأسف خواهد بود كه تنها راهحل توسّل به خشونت باشد، در صورت وقوع اين امر، مسلما هيچكس باور نمىكند كه استفاده از زور صرفا به منظور حفاظت سرمايهگذاران در سطح ملّى و فردى بوده و نيّت غصب بىرحمانة حقوق قانونى ملتى مستقل در كار نبوده. حداقل تأثير برگزارى يك كنفرانس، مىتواند آموزش جامع مردم در سطحى جهانى باشد. در صورت عدم اقدام به چنين تلاشهايى، آراء بر عمومى نسبت به ما در اين جا، و شايد در اكثر نقاط جهان، با خشم توام خواهد شد، علاوه بر اين، اگر چه ممكن است موفقيت نظامى اوليه آسان به دستآيد، ولى در نهايت اين امر مىتواند خيلى به ضرر ما تمام شود.
من عقيده شخص خود و همكارانم را به اطلاع شما رساندهام، كه حتى فكر استفاده از نيروى نظامى در اين مقطع زمانى غيرعاقلانه است ... من شخصا اطمينان دارم كه واكنش آمريكا و اكثر نقاط دنيا شديد خواهد بود از سوى ديگر، معتقدم اگر ما خواستار وضعيتى معقول، مصالحتآميز ولى در عين حال خيلى محكم باشيم، آراء بر عمومى در جهت حمايت از ما شكل خواهد گرفت.
مأخذ: كميسيون فرانسهـ آمريكا 1988، از آيزنهاور به ايدن، 31 ژوئيه 1956، سند 35، صص 71 ـ 69
اين اولين اخطار رئيسجمهور آمريكا به ايدن و حاكى از غيرقابل قبول بودن استفاده از زور به منظور حل درگيرى سوئز، از نظر آمريكا است. اظهاراتى اين چنين در طول مدت بحران پىگيرانه تكرار شده و اين امر مورد بحث بوده كه چگونه ايدن، ديگر اعضاى كميتة مصر مىتوانند روى حمايت سياسى با اقتصادى آمريكا حساب كنند. دالس، در اوت 1956، هنگام ورود به لندن براى ملاقات ايدن و وزيرانش همين ديدگاه را داشت.
سند 6 ـ 3 دالس عواقب توسل به زور به ايدن اخطار مىكند، اول اوت 1956
ايدن اظهار داشت كه هر چند آنها مايلند آمريكا در عمليات نظامى سوئز آنها را همراهى كند، در عين حال روى اين مشاركت حساب نمىكنند. آنها قطعا خواستار حمايت اخلاقى و اقتصادى ما در زمينه محصولات نفتى كه از جانب ما صادر مىشد بودند. هم چنين از ما مىخواستند هرگونه مداخله علنى روسيه را خنثى كنيم. اگر ما با تعهد به اين كه در صورت مداخلة روسيه وارد عمل خواهيم شد، روسيه را از مداخلة علنى باز مىداشتيم، آنها و فرانسه مىتوانستند ترتيب بقيه قضايا را بدهند.
من اظهار كردم كه موافق اين امر هستم كه ناصر نبايد بدون مجازات از اين درگيرى خلاص شود. امّا مساله اين بود كه چگونه اقدام ناصر را عليه خودش برگردانيم و او را تحت فشار وادار به انصراف كنيم؟ و اضافه كردم كه آراى عمومى آمريكا آمادگى اين را ندارد كه ماجراجويى نظامى انگليس و فرانسه را كه در اين مرحله مىتوانست در نظر عموم يك جاهطلبى استعمارگرانه و امپرياليستى جلوه كند، پشتيبانى كند. صرفنظر از خود عملكرد در كانال كه هنوز بالقوه امكان داشت به اجرا در آيد، مبادرت انگليس و فرانسه به چنين عمليات نظامى به دليل عواقب ناگوارش مىتوانست فاجعه بزرگى باشد. من هم چنين خاطرنشان كردم كه اگر چه امكان دارد مقاومت اولية مصر در مقابل حملة نظامى قابل ملاحظه نباشد، امّا در دراز مدت مخالفت عظيمى را شكل مىدهد. من وضعيت انگليس در سال 1953 در پايگاه سوئز را به خاطر مىآورم، كه در آن جا حاضر بودم و مىديدم كه 88000 سرباز انگليسى در برابر تاكتيكهاى نفوذى و توطئههاى جانى مصرىها، براى دفاع از خود دچار مشكل بودند. حالا وضعيت خيلى بدترى پيش خواهد آمد. مصر از قدرت نظامى به مراتب بيشترى برخوردار است و از نظر اخلاقى و مادى توسط روسيه حمايت مىشود و نفوذ و احترامش در دنياى عرب به مراتب بيش از بيش شده. من اظهار كردم كه انگليس نه تنها بايد روى واكنش مصر، بلكه روى عكسالعمل مصرى كه از جانب روسيه حمايت مىشود بايد حساب كند ـ تجهيزات نظامى، مهمات و شايد داوطلب عملياتى حداقل اين حمايت است. ـ تمام اعراب و بخشى از دنياى مسلمان در برابر انگليس و فرانسه صفآرايى خواهند كرد. در سازمان ملل نيز انگليس و فرانسه با مشكل روبهرو خواهند شد. من نتيجه چنين اقداماتى را كه در سراسر خاورميانه عواقب وخيمى بار مىآورد نمىتوانم حدس بزنم. منافع انگليس بخصوص در زمينه نفت و ترابرى، بيشتر از تأثير اقدام كنونى ناصر، به مخاطره خواهد افتاد. احساس مىكردم تلاش براى راهحلى صلحآميز و تأثير بر جريان آرامى جهانى در جهت موافق گريزناپذير است.
مأخذ: كمسيون فرانسهـ آمريكا، 1988، يادداشت گفت وگوى ايدن، نخستوزير و دالس، وزير كشورـ پلاك 10 خيابان داونينگ، اول اوت 1956، ساعت 45:12 بعداز ظهر، سند 42 صص 99 ـ 98
در اين گفت وگو دالس تنها اخطارهاى رييسجمهورش را تكرار نمىكرد، بلكه با آگاهى از ديدگاه ايدن و مك ميلن، همانگونه كه به مُرفى اظهار كرد، به سختى توانست تاكيد را بر اين بگذارد كه از نظر آمريكا استفاده از زور كلاً غيرقابل قبول است. اين رويدادها مانعى جّدى در راه هدفى بود كه ايدن در 27 ژوئيه به آن تعهد كرده بود؛ تعهدى نسبت به تضمين حمايت آمريكا از هرگونه اقدام نظامى انگليس. بدين ترتيب تنها چهار روز پس از نطق ناصر و پاسخ ايدن، ارگان اصلى استراتژى ناصر از نظر ايدن مورد سؤال قرار گرفت. بنابراين متعاقب نشستى با دالس در لندن، ناچار شد با صدور بيانية سه جانبهاى از طرف دولت انگليس، آمريكا و فرانسه موافقت كند. در اين بيانيه پيشنهاد شده بود كنفرانسى با شركت بيش از 20 كشور مختلف از جمله مصر، در لندن برگزار شود.
دو هفته پيش از برگزارى كنفرانس لندن، ايدن و كابينة جنگ او ــ كميتة مصر ــ فرصت را غنيمت شمردند و به پالايش اهداف سياسى استراتژى نظامى پرداختند و همچنين تلاش كردند آراى عمومى محّلى، دولت كشورهاى مشتركالمنافع و آمريكا را به حقّانيت باور خود متقاعد كنند. ايدن طى تلگرافى به آيزنهاور مجددا به بحران سوئز اشاره كرد وضيعيت حاصل از ملى شدن آبراه را چنان تصوير كرد كه گويى دنيا به آخر رسيده.
سند 7 ـ 3 ايدن در ترغيب آيزنهاور مىكوشد. 5 اوت 1956
من فكر نمىكنم كه ما در مورد هدف اصلىمان، كه به نظر من همان خنثى كردن كار ناصر و برقرارى رژيمى بينالمللى براى آبراه است، اختلاف نظرى داشته باشيم. هدف اين رژيم تضمين آزادى و امنيت عبور و مرور بدون تبعيض از آبراه، و كارايى و مقرون به صرفه بودن عملكرد آن خواهد بود.
امّا اين كل مطلب نيست. ناصر روشى را اتخاذ كرده كه به گونة ناخوشايندى با آن آشنا هستيم. غرض او از غصب آبراه، بدون شك اين بوده كه نه تنها بر افكار مصرىها، بلكه بر آراء دنياى عرب و نيز تمامى قارّه آفريقا تأثير بگذارد. با اين تثبيت قدرت، ناصر در طلب گسترش دامنة جاهطلبى خويش از مراكش تا خليجفارس است. بدون شك شما نطق ناصر را در اين مورد ملاحظه كردهايد. در اين نطق كه اوّل اوت در ابوكر ايراد شد، ناصر اظهار داشت «ما بسيار قدرتمنديم چرا كه نيروى بىكران ما از اقيانوس آتلانتيك تا خليج غربى گسترده است.»
من مىدانم كه در هر كجا كه مسلمانى وجود داشته باشد، ناصر فعال است، حتى در نيجريه. در قاهره مصرىها تلاش كردند كه يكى از اميران نيجريه را كه راه افتاده بود تا طومارى را براى ناصر امضاء كند، دستگير كنند. او طومار را تكه پاره كرد. امّا اگر ناصر غنايم خود را حفظ كند، اين وفادارى تا كجا ادامه خواهد يافت. در آن سوى ديگر شيخ كويت در گفت وگو با ما، ديدگاهى بسيار موافق نسبت به ناصر نشان داده، امّا اين اشخاص و مليونها نفر ديگر اكنون در انتظار آنند كه ببينند چه پيش خواهد آمد.
ناصر از نظر من هرگز شباهتى به هيتلر ندارد. او از حمايت افرادى جنگطلب برخوردار نيست. امّا شباهت زيادى به موسولينى دارد. هيچ كدام فراموش نكردهايم كه در نهايت، خلاصى از دست او به چه بهاى سنگين و به قيمت جان چندين نفر تمام شد.
بنابراين هدف عمدة ما بايد اين باشد كه ناصر بركنار شود و به جاى او رژيمى مستقر شود كه نسبت به غرب ضديت كمترى داشته باشد. همانگونه كه در پيامتان اشاره كردهايد، بايد اميدوار بود كه طى كنفرانس بعدى چنان فشارى به ناصر وارد شود كه عمليات كافى براى آبراه را در آينده تضمين كند. در اين صورت همه تسلّى خاطر پيدا مىكنند و احتياجى به استفاده از زور نخواهد بود. علاوه بر اين، اگر ناصر ناگزير شود غنيمتى را كه به چنگ آورده، پس بدهد، احتمال حفظ موقعيتاش به عنوان رييسجمهور كاهش مىيابد و به اين طريق ما به هدف ثانوى خود دست مىيابيم.
معهذا، من مطمئنم كه شما موافقيد كه ما بايد آمادگى انجام واكنشى نسبت به عدم پذيرش نتيجة كنفرانس از طرف ناصر را داشته باشيم ؛ والاّ در صورت حمايت روسيه از ناصر، كه كمخطرتر از وضعيت احتمالى پيشين نيست ناصر با توسل به حيله و نيرنگ سعى در ايجاد تفرقه در ميان ما خواهد داشت تا از اين كنفرانس نتيجة مطلوبى عايد ما نشود ما و فرانسويها امكان ندارد به چنين وضعى تن در دهيم. من واقعا معتقدم كه عواقب حاصله مصيبتبار خواهد بود در نتيجه موقعيت ما در خاورميانه به شكلى جبرانناپذير لطمه خواهد ديد. امّا حتىالامكان بگذاريد اوّل ببينم از كنفرانس ـ به فرض اين كه در اين اثناء از ناصر كار احمقانة ديگر سر نزند چه كارى ساخته است.
شما بهتر از هر كس ديگرى ما را مى شناسيد، بنابراين نگفته پيداست كه مردم كشور، علاقه واشتياقى به هيجان و استفاده از زور ندارند. با اين وجود، آنها مصمّم هستند كه اجازه ندهند اين بار ناصر از مهلكه به در رود، چون مىدانند اگر چنين شد، زندگى آنها درگرو تصميم او خواهد بود. من هم همين نظر را دارم.
مأخذ: مركز اسناد نخستوزيرى 1098/11، ايدن به آيزنهاور، 5 اوت 1956
ايدن بار ديگر با استناد به وجه تشابه موسولينى و ناصر، در تفسير عمل پيشنهادى با انگليس بر جنبة فراهم كردن سقوط ناصر و روى كار آوردن جانشينى نرمخوتر و غربىتر، بيشتر تاكيد كرد تا بر تضمين مجّدد آبراه. و در هشتم اوت 1956 همين مضمون را در رسانهها مطرح كرد. ايدن با اشاره به اهميت آبراه از نظر انگليس و روابط تجارى بينالمللى، ضمن مقايسة عمل نامطلوب ملى كردن آبراه به دست ناصر و مقاسيه آن با اعمال دولت كارگرى، به سرهنگ ناصر حمله كرد.
سند 8 ـ 3 نطق راديو ـ تلويزيونى ايدن خطاب به ملت، 8 اوت 1956
ما با مصر يا دنياى عرب سر جدال نداريم اختلاف ما با ناصر است ... ناصر نشان داد كه مرد آن نيست كه به تعهدات خود وفا كند.
دوستان من، الگوى عمل ناصر براى اكثر ما شناخته شده است. ما همگى مىدانيم كه خطمشى ناصر يك سياست فاشيستى است و همه خوب به خاطر داريم كه تسليم شدن به حكومت فاشيستى به چه قيمتى تمام مىشود.
اگر ناصر در اجراى اقدام خود موفق شود، ما يك به يك براى تهية كالايى كه زندگىمان به آن وابسته است بايد چشم به دست او بدوزيم كه نمىتوانيم چنين وضعيتى را بپذيريم. ديكتاتور هميشه زيادهطلب است و با گذست زمان بايد بيشتر به كام او ريخت چون اشتهاى او با خوردن افزايش پيدا مىكند. ناصرالان آرام آرام ركاب مىزند و تهديداتش تعديل شده است. امّا چگونه مىتوان مطمئن بود كه در درگيرى بعدى با هر كشورى، در امور كشتىرانى آن كشور مداخله نكند؟ چطور مىتوان اطمينان حاصل كرد كه در صورت احتياج به پول، عوارض عبور كشتىها از آبراه را افزايش ندهد؟ اگر به او فرصت داده شود حتما اين كار را خواهد كرد.
بنابراين، دوستان من، در حال حاضر راهحلهاى ممكن به وضوح پيش روى ماست. اگر با هم متحّد شويم و براى ادارة آبراه، نظامى بينالمللى برقرار كنيم، و بدانيم كه بايد عايدات حاصله را صرف توسعه سريع آبراه كنيم، شكوفايى روزافزونى در كشورهاى توليدكننده و مصرفكنندة نفت چه در شرق و چه در غرب به گونهاى يكسان پديدار مىشود. بدين ترتيب پول كافى براى تقسيم بين همه كشورها، از جمله مصر، فراهم خواهد شد. بدون ترديد مصر بايد دراين معامله سهم منصفانهاى داشته باشد. امّا اگر كسى سعى در غصب و به تملّك در آوردن چيزى داشته، باشد كه متعلق به تمام دنياست، نتيجه تهيدستى عمومى خواهد بود. و حداقّل چند كشور از پذيرفتن چنين وضع خطرناكى امتناع خواهند كرد.
در اين حال، به منظور حفظ منافع بىشمارى كه در خطر است، بايد اقدامات احتياطى به عمل آيد، ما اين اقدامات را انجام دادهايم. همانگونه كه طى چند روز گذشته شنيدهايد، حركت از سوى خشكى، دريا و هوا را آغاز كردهايم. دوستان من، ما نمىخواهيم با توسل به زور اين مساله را حل كنيم. بلكه خواستار حّل آن از طريق آزادمنشانهترين پيمان نامة بينالمللى هستيم، و به همين جهت خواستار تشكيل كنفرانس شدهايم و تمام تلاش خود را براى پيشبرد اهداف آن به كار خواهيم برد. امّا با صراحت بگويم، ما موافق اين امر نيستيم كه اقدامى غاصبانه كه معشيت ملتهاى زيادى را به مخاطره بيندازد، موفق شود. ما بايد اطمينان حاصل كنيم كه حيات ملتهاى تجارى بزرگ دنيا در آينده، با قطع ناگهانى آزادى عبور از آبراه، هر لحظه به خطر نيفتد. اين است اهداف ما.
مأخذ: فرنكلند (ويراستار)، 1959، صص 160 ـ 159
عليرغم اطمينان دالس به اين كه ايالات متحده براى عبور از سدّ اين وضعيت خطرناك، راهحل با ارزشى تدارك ديده، (كمسيون فرانسه و آمريكا، 1988، سند 51)، اين بيانات التهابآور در شب تشكيل كنفرانس به منظور پيشبرد راهحلى صلحجويانه براى رفع بحران، نشانگر آشتىناپذيرى سرسختانة دواير حكومت انگليس بود. در نشست كميتة مصر به تاريخ هفتم اوت 1956، تغيير دادن اقدامهاى نظامى مورد بررسى قرار گرفت. در اين جلسه هرولد مك ميلن، وزير دارايى با اشاره به عدم كفايت اقدام به اشغال آبراه سوئز، چنين استدلال كرد كه تجربة تلخ به ما آموخته كه ازين جا نمىتوانيم مصر را كنترل كنيم. او اعتقاد داشت اگر هدف اصلى ما سرنگونى دولت ناصر باشد، عاقلانهتر است كه مستقيما دست به اقدامى در اين جهت زده شود. بنابر اين نقشههاى نظامى انگليس با در نظر گرفتن هدف نهايى، يعنى سرنگونى دولت ناصر، بايد دوباره طراحى شود.
(مركز اسناد عمومى كابينه 1216/134، هفتم اوت 1956)
سند 9 ـ 3 اهداف جنگ انگليس در مصر، هفتم اوت 1956
مصر
4ـ هدف مشترك ما در مصر بايد اشغال ناحية آبراه به منظور تضمين عبور و مرور باز و آزاد استفادهكنندگانى باشد كه در زمان اشغال، عوارض مقرر را به حساب شركت قديمى آبراه سوئز واريز كردهاند. هم چنين در شهرهاى اسماعيليه، بندر سعيد، سوئز و نواحى مجاور آبراه در صورت لزوم، بايد حكومت نظامى برقرار شود. ما بايد طورى برنامهريزى كنيم كه پس ازنيل به توافقى رضايتبخش با دولت مصر نسبت به نظارت آتىِ آبراه، اسقرار سازمان بينالمللى نوينى كه وظايف ادارى و تاسيسات شركت آبراه سوئز را به عهده بگيريد، بتوانيم ناحيه اشغالى را در كوتاهترين مدت ترك كنيم.
5ـ براى اشغال نظامى آبراه شايد مجبور شويم تمام كشور مصر را اشغال كنيم. هم چنين اين اقدام ممكن است باعث و كمك به سرنگونى سرهنگ ناصر و برقرارى رژيم جديدى در مصر باشد. در گفت وگويتان با فرانسويها بايد اين امكانها و استفاده از آنها با دقت مورد بررسى قرار گيرد. اما در حال حاضر قصد ما اين نيست كه اين امكانها و استفاده از آنها با دقت مورد بررسى قرار گيرد. امّا در حال حاضر قصد ما اين نيست كه اين امكانها براى اقدام نهايىمان در دستور كار گنجانده شود. از نظر آراى عمومى، خصوصا در ايالات متحده و آسيا، خيلى مهم است كه ما هدف از اقدام خود را منحصرا استقرار امنيت عبور مرور بينالمللى در تنگة سوئز جلوه دهيم. بدين ترتيب نبايد آشكار شود كه اقدامات ما با طرحهاى سياسى عليه رژيم مصر آميخته است. بديهى است كه فاش شدن اسرار مندرج در سندى كه هدف جامعتر ما را نشان مى دهد، مصيبتبار خواهد بود.
مأخذ: مركز اسناد، عمومى كابينه، 1216/134، يادادشت وزير روابط بينالمللى به انضمام پيشنويس دستورالعملل به سر جى. جب *، هفتم اوت 1956
با توجه به اين كه اين متن، يادداشتى جهت دادن دستورالعمل به سفير انگليس در فرانسه است. از اين نظر اهميت دارد كه نشانگر مخالفت شخصى ايدن با ناصر است كه قرار نبود در سطح گستردهاى تبليغ شود، امّا اكنون علنى شده. اين امر باعث طرح اين مسأله شد كه چگونه مىتوان منصفانه به هدفى رسيد كه در آن هر دو منظور درنظر گرفته باشد، يعنى اشغال ناحيه آبراه از طريق عمليات نظامى و در عين حال روند ديپلماتيك كه ظاهرا نشاندهندة مذاكراتى اساسى با دولت ناصر باشد؟ اين دلواپسىها در يادداشتى توسط وزير روابط بينالمللى، براى سلوين لويد مطرح شد:
اين امر براى من فرض است كه خواست و هدف اصلى ما در وهلة اوّل، موفقيت كنفرانس است، و اين كه ، همانطور كه اخيرا اظهار داشتيد، ما در نظر نداريم از اين كنفرانس تنها به عنوان وسيلهاى براى وقتكشى ــ تا زمانى كه موعد اقدام نظامى موثر فرا برسد ــ استفاده كنيم.
(كابل، 1991، صص 186 ـ 185)
اين اصل قضيه بود در عين حال كه سر نورمن بروك با خلاصه كردن طرحهاىجارى نظامى و سياسى براى كميتة مصر در 14 اوت، شكست قطعى كنفرانس لندن را در دستيابى به راهحلى صلحجويانه پيشبينى كرد و صحبت از تدارك براى اشغال نظامى در اوايل سپتامبر را پيش كشيد؛ معهذا، اين جدول زمانى در جاى دقيق خود قرار نگرفت: اولاً به اين علت كه انگليس قادر به كنترل كلّى نتيجة كنفرانس نبود؛ ثانيا اين كه بهانة تازهاى براى اشغال لازم بود. اين مسائل قبلاً هم در نشست كامل كابينه در صبح روز چهاردهم اوت مطرح شده بود.
سند 10 ـ 3 اميدهاى ايدن به كنفرانس لندن، 14 اوت 1956
نخستوزير اظهار داشت كه صبح آن روز گفت وگويى با رهبران مخالفين انجام داده تقاضاى فراخوانى مجدد مجلس را داشتهاند، و نشان داهاند كه نتيجة اين كنفرانس هر چه باشد ، آنها با تحميل زور به مصر مخالفاند. آنها عقيده داشتند كه هر اقدام بينالمللى بايد در يك جلسه ويژة سازمان ملل انجام پذيرد و مرجعيت جديد نيز بايد زير نظر اين سازمان منصوب گردد. معهذا، آنها مىدانستند كه وقوع هر رويداد جديدى، از قبيل مداخله درامر عبور كشتىها از آبراه امكان دارد وضعيتى به وجود آورد كه اعمال زور را توجيه كند.
نخستوزير پيشنهاد كرد كه اگر اعضاى كنفرانس، استقرار مرجعيتى بينالمللى براى آبراه سوئز را ضرورى تشخيص دهند، امكان دارد كه كشورهايى كه بيشتر ذينفع هستند به اين توافق برسند كه تا زمانى كه مرجعيت بينالمللى در آبراه استقرار دارد، آنها عوارضى به مراجع مصر نپردازند. در حال حاضر سرهنگ ناصر بين 30 تا 35 در صدد عوارض عبور از آبراه را از طرف كمپانىهاى كشتيرانى آمريكايى كه هميشه عوارض را در قاهره مىپرداختند، دريافت مىكرد. اگر توافق شود كه تمامى عوارض به حسابى مسدود، فرضا در يك بانك بينالمللى واريز شودـ مشروط به برقرارى مرجعيتى بينالمللى براى نظارت آبراه ـ اين عمل باعث كاهش سريع نفوذ و اعتبار ناصر خواهد شد. اگر ناصر به قصد تلافى، مانع از عبور كشتىها از آبراه شود، يا بخواهد بلايى بر سر كارمندان شركت آبراه سوئز بياورد، چنين وضعيتى خود ضمانت اجراى اعمال زور خواهد شد.
مأخذ: مركز اسناد عمومى كابينه، 30/128، بند دو، (56)59 سى.ام، 14 اوت 1956
كنفرانس مِلل وابسته به بازرگانى دريايى از 16 تا 23 اوت در لندن برگزار شد. در غياب مصر، كه به خاطر نطق ستيزهجويانة دو هفته پيش لندن از شركت خوددارى كرده بود ميان شركتكنندگان كنفرانس مذاكراتى در مورد درگيرى سوئز پيش نيامد. پشنهاداتى كه مصر براى اولين بار در 12 اوت 1956 ارائه كرده بود به رسميت شناخته نشد، و در عوض كنفرانس ناگزير شد تمامى پشنهادات تصويب شده در واقع، راهحلى كه او پيشنهاد كرد، تنها طرحى بود كه مورد بررسى جدى قرار گرفت.
سند 11 ـ 3، پيشنهادات 18 ملل مختلف، 23 اوت 1956
1ـ تصديق مىشود كه بنابر معاهدة 1888 بايد يك نظام معين براى تضمين استفاده آزاد و دايمى همه قدرتها، آبراه دريايى سوئز حاكم باشد.
2ـ اين نظام كه با ملاحظة حفظ حقوق دولت مستقل مصر برقرار مىشود، بايد موارد زير را تضمين كند:
(الف) عملكردى با كفايت و قابل اتكا، پا برجا بودن آبراه به عنوان گذرگاهى باز، آزاد و امن مطابق با مفاد معادة 1888.
(ب) ممانعت از نفوذ سياسى هر دولتى در نحوة عملكرد آبراه.
(ج) به خاطر استفاده از كانال براى مصر درآمدى عادلانه درنظر گرفته شود كه با افزايش استفاده و ظرفيت آبراه، اضافه گردد.
(د) عوارض عبور از آبراه بايد به همين ميزان كم و مطابق با شرايط ذكر شده در بالا بدون در نظر گرفتن سود باشد، جز مورد (ج).
3ـ براى رسيدن به اين اهداف به گونهاى اطمينانبخش و دايمى، مفاد معاهدهاى براى مذاكره با دولت مصر بايد آماده شود:
(الف) ترتيبات بنيادى به منظور ايجاد همكارى ميان مصر و ديگر كشورهاى ذينفع در عملكرد، نگهدارى و توسعة آبراه، هم چنين هماهنگى و حفاظت منافع آنها در آبراه. براى نيل به اين اهداف، عملكرد، نگهدارى، توسعه و تعريض جهت افزايش ميزان عبور كشتىهاى تجارى و مصرى، به عهدة هيات سرپرستى آبراه سوئز واگذار مى شود. مصر تمام حقوق و تسهيلات لازم براى دستيابى به اهداف ذكر شده را در اختيار اين هيات قرار خواهد داد. جايگاه قانونى هيأت سرپرستى در معاهدهيى كه در بالا ذكر شده قيد خواهد شد. اعضاء هيأت، به علاوة مصر، از بين ساير دولتها و با توافق احزاب ملّتهايى كه در عقد معاهدة شركت دارند تعيين مىشوند. اين هيات نحوه استفاده، الگويى تجارى، و توزيع جغرافيايى را مشخص خواهد كرد. تركيب اين هيات بايد به گونهاى باشد كه مسئوليتهايش تنها به منظور حصول بهترين نتايج عملى ممكن ايفا شود؛ بدون آن كه در آن ،انگيزة سياسى به نفع كشورى بخصوص و يا تبعيض عليه هر يك از كشورهاى استفادهكننده از آبراه اعمال شود.
اين هيات سرپرستى گزارشهاى خود را در فواصل معين به سازمان ملل تسليم خواهد كرد.
(ب) تشكيل كميسيون داورى براى رفع اختلافات در مورد پرداخت عايدى عادلانه به مصر، يا مسائل ديگرى كه ممكن است در اداره امور آبراه پيش آيد.
(ج) ضمانت اجرايى مؤثر براى جلوگيرى از هرگونه تخلف از مفاد معاهده از طرف ملل ذينفع، يا هر ملّت ديگرى. هم چنين آمادگى براى مقابله با هر نوع تهديد يا اعمال زور جهت مداخله در نحوة عملكرد يا استفاده از آبراه، كه به مثابه تهديد صلح و تخلف نسبت به اصول و اهداف منشور سازمان ملل است.
(ه) تدارك براى ارتباط مناسب با سازمان ملل و تجديد نظر در صورت لزوم.
مأخذ: اى يرز (ويراستار)، 1964، صص 103 ـ 2 ـ 1
اين فرمول نسبتا قانونى، كه صورت مساله و حل آن را در برمىگيرد، چيزى جز فرمول مخصوص جان فاستر دالس، كه وكالت خوانده بود، نبود. حال، اين كه آيا فرمول مذكور تا چه اندازه جوابگوى حّل درگيرى موردنظر باشد، نامعلوم بود؛ با توجه به اين كه مصر در كنفرانس شركت نكرد. از ديدگاه انگليس چنين نتيجهاى رضايتبخش نبود، چون راه ديگرى براى آنان باقى نمىگذاشت. همچنان كه هارولد مك ميلان، وزير دارايى انگليس با شك و ترديد به دالس چنين خاطرنشان كرد:
تنها سه راه وجود دارد: (1) ناصر داوطلبانه طرحى را در مطابقت با اسناد آمريكا قبول مىكند؛ يا (2) مصر را مجبور به پذيرفتن آن مىكنيم؛ (3) امتناع ناصر را مىپذيريم. درصورتانتخاب راه سومانگليس خودراكنار مىكشدو تا آنجاكه به منمربوط است، مننيز دراينقضيهدخالتنمىكنم واستعفامىدهم.
(كمسيون فرانسهـ امريكا، 1988، سند 97)
اگر ايالات متحده در اجراى راهحلى صلحجويانه بدون توجه به تلاشهاى انگليس كه خواستار راهحل پيشنهادى دالس است پافشارى كند، آنها چارهاى جز قبول كردن تصميم كنفرانس لندن نخواهند داست.
با وجود تلاش انگليس در فرستادن دالس به عنوان سفير براى ملاقات با ناصر، كه باعث گره انداختن در كار ايالات متحّده در مورد قضية سوئز مىشد، سر رابرت منزيز، نخستوزير استراليا در رأس هيأتى پنج نفره به قصد آگاهى از عكسالعمل دولت مصر فرستاده شد. نشستهايى به مدت زمان طولانى، بين سوم تا نهم سپتامبر 1956 در قاهره انجام گرفت. امّا پاسخ ناصر به هيأت منزيز منفى بود. كابينة انگليس حتى قبل از اين كه اين هيات، عازم قاهره شود مشخص كرده بود كه در صورت امتناع ناصر از پذيرفتن قطعنامة كنفرانس لندن دست به چه اقداماتى بزند.
سند 12 ـ3 اختلافنظر بين اعضاءكابينه بهاستفاده از زور، 28 اوت 1956
بنابه اظهار نخستوزير، با وزير كشور ايالات متحده و وزير امور خارجة فرانسه مشاوره شده بود كه در صورت امتناع مصر از قبول اصول برقرارى نظارت بينالمللى بر آبراه، احتمالاً چه اقداماتى انجام خواهد گرفت. اكنون پس از مشاوره با دولتهاى ايالات متحده و فرانسه امكان ارجاع اين قضيه به شوراى امنيت مورد بررسى قرار مىگرفت. تا اين زمان، ايالات متحده با ارجاع قضية سوئز به سازمان ملل مخالفت كرده بود. ولى دولت فرانسه مزيت اين اقدام را در جلب آراى جهانى تشخيص مىداد. اين اقدام بدون شك با مخاطرههاى جدّى همراه بود، مثلاً تأخير و پيشنهادهاى دست و پاگير ولى مسلما اگر بتوانيم نشان دهيم كه اكثريت اعضاى شوراى امنيت آمادة حمايت از اصول مصّوبه در كنفرانس لندن هستند، بخت بيشترى براى جلب آراى خارجى و داخلى خواهيم داشت. اگر روسيه با تصميم كنفرانس مخالفت كند، بديهى است كه ماهيت كارشكنانة تاكتيك كمونيستى مشهود خواهد شد ...
طى گفت وگوها توافق كلى حاصل شد كه به نفع ما خواهد بود اگر قبل از تعهد به هرگونه اقدام نظامى، ابتدا قضيه را به گونهاى مناسب و شايسته به شوراى امنيت ارجاع كنيم. و از قبل اطمينان حاصل كنيم كه از حمايت همهجانبة ايالات متحده و ديگر قدرتهاى متفّق برخورداريم، اين امكان به وجود مىآيد كه بتوانيم بر طرحهاى اصلاحى و دست و پاگير كه به منظور تصويب قطنامهاى اصولى ارائه داده مىشد غلبه كنيم. پنج تن از اعضاى ثابت شوراى امنيت آن طرح را قبلاً تأييد كرده بودند. و امكان آن هست كه دو ـ سه رأى باقى مانده را نيز بتوان جلب كرد. به جاى هرگونه مخاطرهاى بهتر است در ارجاع قضيه به شوراى امنيت پيشگام شويم؛ مبادا به جرم به مخاطره انداختن صلح در نتيجة اقدامى نظامى به محكمه كشانده شويم.
بنابه اظهارات وزير دارايى در حال حاضر، اقتصاد ملى انگليس وابسته به عرضة نفت از خاورميانه است. جاهطلبى ناصر اين عرضه را بهطور مستقيم تهديد مىكند. جاهطلبى او آزادى و كارآيى سوئز را به خطر مىاندازد. موفقيت طرحهاى ناصر اين عرضه را به گونهاى غيرمستقيم نيز تهديد مىكند. چون با موفقيت ناصر، به طور قطع، روابط ما با كشورهاى توليدكنندة نفت در خاورميانه لطمه مىخورد.
وزير دفاع اظهار داشت كه نبايد دلايلى كه در گفت وگوهاى بيان شده، او با اين امر موافق است كه ميسر نيست به سرهنگ ناصر اجازه داده شود كه در اقدام خود مبنى بر به چنگ آوردن نظارت امور آبراه موفق شود. و اين كه توسل به زور، در صورت عدم موفقيت روشهاى ديگر، تنها راه جلوگيرى خواهد بود. از سوى ديگر كابينه بايد مضرات استفاده از زور را بسنجد. اگر ما به اتفاق فرانسه اقدام به عمليات نظامى عليه مصر كنيم، اين اقدام به شكل گسترده توسط آراى عمومى كشور انگليس به چند قسمت تقسيم خواهد شد. منافع حياتى ما در ديگر نقاط خاورميانه نيز تحت تأثير قرار مىگيرد. ما بايد انتظار داشته باشيم كه بخصوص در تأسيسات نفتى ديگر كشورهاى عربى خرابكارى صورت گيرد. علاوه بر اين، زمانى كه نيروى نظامىِ خود را به مصر بفرستيم، آزاد كردن آن نيروها كار آسانى نخواهد بود و ممكن است در بند تعهدات طولانى و پر هزينهاى بيفتيم. بنابراين، وزير دفاع در همان حال كه توافق داشت كه ما بايد به آمادهسازىِ خود براى توسّل به زور، به عنوان آخرين حربه ادامه دهيم، اميدوار بود كه براى فرونشاندن جاهطلبى ناصر، حتىالمقدور از ديگر اقدامات غيرجنگى استفاده شود. و بخصوص او مىخواست كه ما فرصت براى حّل درگيرى از طريق توافقنامه را از دست ندهيم...
نخستوزير اظهارات خود را چنين خلاصه كرد كه، بديهى است كه ديدگاه اعضاء كابينه متفقا اين است كه ناكام ماندن سياست ناصر براى دولت انگليس امرى حياتى است، و با اعمال زور تلاشهاى ممكن براى رسيدن به راهحلى رضايت بخش بايد انجام پذيرد. و ذهن مردم انگليس و ديگر كشورها را بايد روشن كرد كه ما از هيچ تلاشى براى رسيدن به راهحلّى مسالمتآميز دريغ نكردهايم. در عين حال ميسّر نيست كه اجازه دهيم اين تلاش سبب تأخيرى غيرضرورى گردد. متفّقين فرانسويها كه از آراى يكپارچهترى برخوردارند، آمادهاند تا هر اقدام تأخيرى را به نحو ناخوشايندى تعبير كنند. و سرهنگ ناصر در پى آن است كه در رفتار ما نقطه ضعيفى مشاهده كند. نهايتا تأخير طولانى در اجراى اقدام نظامى مشكلات بيشترى نيز به همراه خواهد داشت. بدين ترتيب در حالى كه امكان رسيدن به راهحلى مسالمتآميز، دقيقا مورد بررسى قرار مىگيرد، اين امر نبايد باعث سست شدن قاطعيت تصميم ما يا كاهش فشار بر دولت مصر گردد.
مأخذ: مركز اسناد عمومى كابينه 30/128، بند دو، پنجاه و ششمين جلسه از 62 جلسة كابينه، 28 اوت 1956
كابينه مزيّتهاى ارجاع قضية درگيرى سوئز به شوراى امنيت را خاطرنشان كرد. با اين وجود، از محتواى اين بحث كاملاً بىپرده و صريح، مىتوان دريافت كه ميان اعضاء كابينه دو دستگى آغاز شده، اين تفرقه در مورد چگونگى اقدام مقتضى در صورت عدم امكان راهحلى مسالمتآميز، در حال شكلگيرى بود. تناقض امر اين كه، خود سر والتر مانكتون، وزير دفاع بود كه در مورد دو راههاى كه انگليس با آنروبرو شده بود ترديد فراوانى اظهار مىكرد: با مشكلاتى كه در اثر اقدام نظامى به وجود مىآمد و تأثيراتى كه بر وجهة بينالمللى انگليس مىگذاشت چه مىبايست كرد؟ (اين مسايل باعث شد كه مانكتون بعدها به بهانة ناخوشى استعفا دهد.) هم چنين بايد در نظر داشت، ايدن كه از لزوم جبههاى متّحد آگاهى داشت در صورتجلسة گفت وگوهاى كابينه، به اختلاف نظر ميان همكاران خود اشارهاى نكرده و در هر صورت بر تعهد خود نسبت به اقدامى نظامى پايبند است.
با اين وجود، عليرغم ميل قلبى انگليس، در سوم سپتامبر 1956، آيزنهاور طى نامهاى به ايدن لزوم برقرارى روابط ديپلماتيك با مصر را مجددا تاكيد كرد. آيزنهاور در اين نامه به پيشرفتى كه در كنفرانس لندن حاصل شده بود اشاره كرده و امكان ارجاع قضية سوئز به سازمان ملل را نيز خاطرنشان كرده بود. او قاطعانه عقيده داشت كه توسّل به زور بايد آخرين ملجاء باشد.
سند 13 ـ 3 آيزنهاور در مورد استفاده از زور مجددا هشدار مىدهد، 3 سپتامبر 1956
در نامهاى كه چند هفته پيش به وسيلة فاستر براى شما فرستادم، احساس خود را در مورد استفاده از زور يا تهديد به استفاده از آن بيان كردم. در اين مرحله هم احساسى مشابه دارم از نظر آراى عمومى، تدارك براى اقدامى نظامى و جابهجايى افراد غيرنظامى، حتى در اين زمان، قطعا به نفع ناصر كه در زمينههاى زيادى بىثبات بوده، تمام مىشود. به نظر من اگر بخواهيم يكپارچه در جهت پيدا كردن راهحلى در مورد اين قضيه تلاش كنيم، ضرورى است كه تحت حمايت تمام و كمال مردم كشورهايمان قرار گيريم. بى پرده بگويم كه آراى عمومى آمريكا علنا مخالف طرح استفاده از زور است. بخصوص هنگامى كه به نظر مىرسد اقدامات مسالمتآميز لازم براى حفظ منافعمان انجام نگرفته است. علاوه بر اين، برخلاف انتظار شما من شديدا ترديد دارم كه در اين جا بتوانيم حتى براى اقدامى كه كم اهميتتر از عمليات نظامى باشد از مجلس مجوز قانونى كسب كنيم.
من واقعا نمىتوانم تجسم كنم چگونه ممكن است با توسّل به زور به نتيجة موفقيتآميز رسيد. به نظر من اعمال زور حوزة خطر را شديدا افزايش مىدهد. من نمىتوانم تصّور كنم چگونه اقتصاد اروپاى غربى قادر خواهد بود براى مّدتى طولانى فشار ناشى از عمليات نظامى و نپذيرفتن نفت از خاور نزديك را تحمّل كند. به علاوه، ترس من از اين است كه مردم خاور نزديك، آفريقاى شمالى و تاحدودى تمام آسيا و آفريقا چنان عليه غرب متحد شوند و جبهه بگيرند كه حّتى طى يك نسل يا يك قرن هم اين وضع بهبود نپذيرد. بخصوص كه روسيه هم در اين ميان نقش موذيگرانهاى بازى خواهد كرد. پيش از آن كه ما بتوانيم متعهد به اجراى اقدامى نظامى شويم، تمام مردم كشورهايمان بايد متفقا باور داشته باشند كه براى حفاظت از حقوق حياتى و منافعمان راه ديگرى وجود نداشته است.
مأخذ: مركز اسناد نخستوزيرى 1100/11، از آيزنهاور به ايدن، سوم سپتامبر 1956. به سند 5 ـ 3 ، صص 66 ـ 65 مراجعه شود
آشفتگى دالس در مورد مقاومت انگليس و فرانسه در به اجرا درآوردن اقدامى نظامى هر روز بيشتر مىشد. به همين علت با پيشنهاد تشكيل انجمنى كه بعدها نام انجمن همكارى استفادهكنندگان از آبراه سوئز به خود گرفت، به يك تاكتيك تعويقى دست زد. دالس نكات عمدة اين طرح را براى لرد هاركوت، كاردار سفارت انگليس در واشنگتن به اختصار شرح داد.
سند 14 ـ 3 دالس و تكوين انجمن استفادهكنندگان از آبراه سوئز، پنجم سپتامبر 1956
3ـ با اين وجود، واقعيت اين بود كه معاهدة 1888 حقوقى را كه در پىاش بوديم به تمام و كمال ارائه مىداد. چرا نبايد استفادهكنندگان از كانال خودشان تصدّى امور را به دست گيرند؟ چرا امور فنى را خودشان اداره نكنند و چرا نبايد خودشان امور كشتىرانى را برنامهريزى كنند؟ دالس عقيده داشت كه گرچه اجراى اين طرح خالى از دردسر نبود، اما به موقع خود امكان داشت در جهت همسازى با مصر، طرحى كاملاً عملى باشد. دالس بخصوص به مادة هشتم معاهده استناد مىكرد كه به نمايندگى امضاءكنندگان اختيار كامل مىداد ــ گرچه استفاده از اين ماده به صورت تحتاللفظى قابل اجرا نبود؛ مثلاً انگليس حقوق ويژهاى براى خود قائل بود ــ اما اين ماده روشنگر حقوقى بود كه طبق معاهده به استفادهكنندگان از آبراه تعلق مىگرفت. معاهده، براى پرداختن به امر جلوگيرى از عبور و مرور كشتىها و اعتراض به ايجاد ايستگاه كشتىهاى جنگى اختيارات كامل اعطا مىكرد. مداخلة مصر در اجراى اين حقوق، خلاف محسوب مىشد.
4ـ اين شرط كه اگر مصر داوطلبانة پيشنهاد ما را نپذيرفت بايد به زور متوسل شد، حاكى از نشان دادن ضعفى غيرضرورى و بدفرجام بود. از سوى ديگر، ما بايد با ناصر از موضع قوىترى برخورد كنيم و به او نشان دهيم كه اگر پيشنهاد ما را نپذيرفت، راه ديگرى غير از جنگ نيز داريم. براى مثال، با توجه به حقوقى كه در معاهده قيد شده، امضاءكنندگان يا استفادهكنندگان از آبراه مىتوانند خود، ادارة امور آبراه را به عهده بگيرند. معاهده اين حق را به ناصر نداده كه از طريق اداره امور آبراه، به منابع مالى برسد. اگر آبراه به وسيلة استفادهكنندگان يا امضاءكنندگان قرارداد اداره شود، ناصر، از دست رفتن منافع مالىاش را به چشم خواهد ديد. بدين ترتيب، احتمال بر باد رفتن درآمد، بيشتر از تهديد يا استفاده از زور، از جاهطلبى او جلوگيرى مىكند. همچنين اگر تقاضاى مزاياى اضافى نكنيم و تنها به حقوق اعطايى معاهده در صورت دخالت مصر اكتفا كنيم، موفقيت محكمترى در سازمان ملل خواهيم داشت.
مأخذ: مركز اسناد عمومى نخستوزيرى 1100/11، از سر راجر مكينز به وزارت امور خارجه، پنجم سپتامبر 1956
به سند 3 ـ11 صص 6 ـ 3 رجوع شود.
در اين سند، فرمولبندى مجدّد دالس از پيشنهادهاى اوليه هجده ملت قيد شده است (سند 11 ـ 3، صص 73 ـ 72) پيشنهاد دالس طبق معمول لحن و حالتى سنگين و قانونى دارد و با معاهدة 1888 منطبق است. دالس كه نگران عدم استفاده از زور بوده است، از طريق اين پيشنهاد راهى پيش پاى انگليس و فرانسه مىگذارد كه توسط آن بتوانند آبراه را با توجه به حقوق پيشنهادى معاهده، اداره كنند. سلوين لويد و ايدن هر دو در مورد كارآيى اين طرح شك داشتند، اما ارزش قابل ملاحظهاى براى آن قايل بودند. چون بر طبق اظهارات لويد،:
مزيت مهم پيشنهاد آقاى دالس اين است كه اگر آمريكا بپذيرد كه در صورت امتناع ناصر، در سازماندهى هيأت بينالمللى شركت كند، خود را درگير اين تعهد كرده كه حكومت مصر را وادار به پذيرش نظارت بينالمللى كند.
(مركز اسناد عمومى نخستوزيرى 1100/11، ششم سپتامبر 1956)
علاوه بر اين، پاسخ ايدن به آيزنهاور حاكى از نگرانى نسبت به ممانعت از تهديد مدام ناصر، در صورت شكست مأموريت منزيز و انجمن استفادهكنندهگان از آبراه سوئز بود.
سند 15 ـ 3 ايران مجددا از آيزنهاور و ايالات متحده تقاضاى حمايت مىكند، 6 سپتامبر 1956
در دهة 1930، هيتلر با اجراى يك سرى حركات برنامهريزى شده به موقعيت خود استحكام بخشيد. اين حركات يا اشغال ناحية راين در آلمان غربى شروع و با اقدامات تهاجمى عليه اتريش، كشور چك، لهستان و غرب ادامه يافت. اين اقدامات توسط اكثريت مردم اروپايى غربى موجّه محسوب و تحميل شد. استدلال مردم اين بود كه هيتلر اقدام تهاجمى عليه كسى مرتكب نشده. اين حق را دارد كه در محدودة سرزمين خود، دست به انجام هر كارى بزند. نمىشد ثابت كرد كه او انگيزههاى نهفتهاى در سر دارد. و اين كه طبق پيمان جامعة ملل، توسل به زور جايز نبود. بنابراين عاقلانهتر بود كه منتظر ماند تا اقدامى تهاجمى از او سر بزند.
در سالهاى اخير روسيه سعى در اجراى تاكتيكهاى مشابه كرده است. محاصرة برلين آغاز حركتى مبارزاتى براى محروم كردن قدرتهاى غرب از همه موقعيتشان در آلمان بود. خوشبختانه عكسالعمل سريع ما نسبت به اين طرح مانع از تحقق پذيرفتن اقدام روسيه شد. من مطمئن هستم شما هم موافقيد كه با توجه به اين رويداد نمىتوان نتيجه گرفت كه روسيه كاسهاى زير نيم كاسه ندارد. همچنين، ما معتقديم به چنگ آوردن آبراه سوئز، آغاز مبارزة از قبل برنامهريزى شدة ناصر به منظور قطع تمامى نفوذ غرب در كشورهاى عربى است. ناصر فكر مىكند اگر بتواند بدون مجازات از اين معركه به در برود و در مقابل هجده ملت مقاومت كند، اعتبارش در عربستان به قدرى زياد خواهد شد كه بتواند موجبات انقلاب افسران جوان را در عربستان، اردن، سوريه وعراق... فراهم كند. دولتهاى جديدى كه اين طور بر روى كار مىآيند، در واقع دست نشاندة مصر و شايد روسيه خواهند بود. اين ممالك ناگزير خواهند بود كه منابع نفت متحدة خود را تحت نظارت ممالك متحدة عربى به رهبرى مصر، و تحت نفوذ روسيه قرار دهند. با فراهم شدن چنين موقعيتى، ناصر مىتواند از ارسال نفت به اروپاى غربى امتناع كند. و ما درين ميان بايد چشم به دست او بدوزيم.
آنچه كه امروز ما را از هم جدا مىكند، اختلاف نظرى است كه در ارزيابى طرحهاى ناصر و اهداف او، و نتايج حاصل از اقدام نظامى عليه او در خاورميانه، داريم.
شايد شما احساس كنيد كه اگر حتى حق با ما باشد، بهتر است به انتظار نتايج كامل اهداف او بنشينيم. اما اين بحث، همان است كه سال 1936 پيش كشيده شد و در سال 1948 كشور شما و ما آن را رد كرد. بايد تصديق كرد كه استفاده از زور عليه مصر، در اين زمان، مخاطرههايى به همراه دارد. با اين وجود، روشن است كه دخالت نظامى به منظور جلوگيرى از شكل گرفتن انقلابهايى كه ناصر قصد دارد در تمام قاره به راه بيندازد، به مراتب پر هزينهتر و مشكلتر خواهد بود. من نسبت به وضعيت موجود به قدر كافى نگران هستم. به هر حال، اگر ما تصميم عاجلى در مورد آبراه اتخاذ نكنيم، هر لحظه ممكن است در اثر حركات انقلابى ناصر، يكى از سرزمينهاى شرقى سقوط كند.
با شما موافقم كه عمليات نظامى درازمدت و عدم دريافت نفت از خاورميانه فشار سنگينى بر اقتصاد اروپاى غربى وارد مىآورد. مطمئن باشيد كه ما از خطرها و بار مسئوليت دخالت نظامى آگاه هستيم، اما اگر ارزيابى ما صحيح، و تنها راه موجود اين باشد كه اجازه دهيم طرحهاى ناصر به آرامى شكل بگيرد، تا جايى كه انگليس و تمام اروپاى غربى به دستور روسيه مجبور به پرداخت غرامت به مصر شوند، در اين صورت تكليف ما روشن خواهد بود. ما به دفعات در جنگ براى كسب آزادى، نقش اصلى را در اروپا به عهده داشتهايم؛ و اين براى تاريخ طولانى ما ننگ است كه نابودى تدريجى را بپذيريم.
مأخذ: مركز اسناد عمومى نخستوزيرى، 1100/11، از ايدن به آيزنهاور، 6 سپتامبر 1956
بار ديگر ايدن با يادآورى خاطرات دردناك تاريخى همراه با نگرانى از جنگ سرد، به اخطارهاى آيزنهاور پاسخ داد. استفاده از استعارة «يوغ بندگىِ ناصر، هيتلر، و روسيه»، وسيلهاى بود كه رييسجمهور بىعلاقة امريكا را در به اجرا درآوردن ديدگاه ايدن مبنى بر لزوم و قابليت اعمال زور، ترغيب كند.
اين ديدگاه از ژوئيه تا اين زمان متعلق مانده بود. اين تصوير نااميدكننده، فورا از جانب آيزنهاور رد شد. هر چند رييسجمهور اعتراف كرد كه نهايتا ممكن است چارهاى جز توسل به زور نباشد، اما مجددا روياى ايدن و پافشارى او را در مورد توسل به زود رد كرد.
سند 16 ـ 3 آيزنهاور، ايدن را از لزوم راهحلى مسالمتآميز مطلع مىكند، هشتم سپتامبر 1956
در موقعيت كنونى، نتايج حاصل از توسل به زور مىتواند حتى خطرناكتر از فراهم آوردنِ موجبات حمايت اعراب از ناصر باشد. اين امر ممكن است باعث سوء تفاهم ميان دو كشور گردد، اما، بايد صريحا بگويم كه تا اين لحظه آراى عمومى در آمريكا آمادة حمايت ازين حركت نيست. اكثريت آراء در حال حاضر بر اين عقيدهاند كه سازمان ملل به منظور جلوگيرى يك چنين رويدادى تاسيس شده.
باتوجه به دلايلى كه ذكر شد، ما آمادگى شما براى اقدام لشكركشى به مصر را با كمى ترديد قضاوت كردهايم. پذيرش راهى مسالمتآميز براى حل قضيه است، و بدين ترتيب امكان دارد از سازمان ملل تقاضا كند كه روى اين اقدامات برچسب تهاجمى بزند ...
به نظر من و فاستر، نتيجهاى كه من و شما، هر دو، خواستار آن هستيم از طريق عمليات تدريجى و كم هيجانتر از جنگ، بهتر به دست مىآيد. راههاى زيادى وجود دارد كه هنوز بهطور كامل بررسى نشده، چون كند و كار در اين زمينه، به زمان احتياج دارد ...
به شما اطمينان مىدهم كه ما به اين موقعيت واقف هستيم كه در نهايت ممكن است توسل به زور اجتنابناپذير باشد. هدف بىچون و چراى ما بايد اين باشد كه براى اجراى عمليات شرايطى فراهم كنيم كه همة استفادهكنندگان بتوانند به آن اطمينان داشته باشند. اما دست يازيدن به زور، در حالى كه دنيا عقيده دارد راهحلهاى ديگرى براى پايان دادن به درگيرى وجود دارد، ممكن است سبب به جريان افتادن نيروهايى شود كه در سالهاى آتى نتايج بسيار تاسفآورى همراه داشته باشد.
مأخد: مركز اسناد عمومى نخستوزيرى، 1100/11، از آيزنهاور به ايدن، 8 سپتامبر 1956
اين تبادل افكار صرفا سبب ايجاد فاصلهاى رو به افزايش ميان لندن و واشنگتن در مورد تفسير وضعيت سوئز گرديد. به عقيدة آيزنهاور و دالس، انجمن استفادهكنندگان از آبراه سوئز، معرف تلاش ديپلماتيك خلاقى بود كه مىتوانست احتمال استفاده از زور را كاهش دهد. به عقيدة ايدن و لويد، انجمن نامبرده، بالقوه نشانگر بىثمر ماندن تلاشهاى ديپماتيك بود كه در نهايت صرفا مىتوانست سبب حمايت قانونى آتى آمريكا شود. در غير اين صورت استفاده از زور اجتنابناپذير مىشد. در نشستى، كه در يادداشتهاى سلوين لويد عنوان نشست بحرانى كابينه
به آن داده شد، متعاقب ردِ مأموريت گروه منزير توسط ناصر، انگليسيها به بررسى موقعيت پرداختند.
سند 17 ـ 3، تفرقه در كابينة انگليس، 11 سپتامبر 1956
نخستوزير ... اظهار داشت، آشكار است كه اعضاء كابينه طرفدار تشكيل سازمانى به منظور قادر ساختن استفادهكنندگانِ اصلى آبراه از حقوقى كه طبق معاهده 1888 به آنها تعلق مىگيرد هستند، به شرط اين كه دولت ايالات متحده مايل باشد كه اين طرح در دستور جلسة بحث آتىِ مجلس عوام انگليس گنجانده شود و بدون معطّى به اجرا درآيد. علاوه بر اين، كابينه به اين توافق رسيد كه در اين صورت، موقعيت بايد با استناد به مادة 35 منشور سازمان ملل، به طور رسمى به اطلاع رئيس اين سازمان برسد...
وزير دفاع اظهار داشت كه اميدوار است قبول اين طرح، يعنى تاسيس انجمن استفادهكنندگان، صرفا به منظور برداشتن گامى در جهت استفاده از زور نباشد. او احتمال اين را داد كه اگر آبراه تحت نظارت اجرايى بينالمللى قرار گيرد، رژيم كنونى مصر ممكن است پيش از اين كه جنگى برپا شود سرنگون گردد. هر اقدام شتابزدهاى در جهت استفاده از زور، بخصوص بدون موافقت و حمايت ايالات متحده امكان دارد در سراسر خاورميانه اغتشاش ايجاد كند و در قسمت اعظم آراى عمومى اين كشور و ديگر كشورهاى دنيا تفرقه به وجود آورد...
نخستوزير، با ارائه خلاصهاى از اين بخش از گفت وگوها اظهار داشت، بديهى است كه بىاعتنايى مصر نسبت به تعهدات بينالمللىاش قابل تحمل نيست، و نظارت اجرايى بينالمللى بر آبراه سوئز مجددا بايد برقرار شود؛ و براى تحقق اين هدف از راه مسالمتآميز بايد تلاشهاى منطقى ممكن به عمل آيد. اما اگر تمام تلاشها با شكست روبهرو شود، ما بايد مجاز باشيم كه براى برگرداندن اوضاع به حالت اوّلية، به عنوان آخرين ملجاء به زور متوسّل شويم. قضاوت در مورد اين تصميم كه در چه زمانى بايد به زور متوسل شد، كار مشكلى است. براى اخذ تصميم در اين مورد، بايد نه تنها وضعيت آراى عمومى ايالات متحده را سنجيد، بلكه بايد ديدگاه فرانسويها را هم درنظر گرفت كه مشتاقند اقدامى جدّى براى برگرداندن اوضاع به حالت اوليه صورت گيرد و از تأخير در اين مورد به شدت ناراحتاند.
مأخذ: مركز اسناد عمومى كابينه، 30/128، بند دو، كميسيون (56)64، 11 سپتامبر 1956
براى اطلاع از بحث پيشين مانكتون در مورد اين سطور، ن، ك، سند 12 ـ 3 صص 76 ـ 74
اين بحث كابينه از اين نظر حائز اهميت بود كه بين دو گروه كابينه شكاف فاحشى را نشان مىداد: گروهِ بازها، به رهبرى نخستوزير، و گروه كبوتران كه نمايندگى آن را مانكتون به عهده داشت، مانكتون تأكيد داشت كه حمايت امريكا الزامى است، او هم چنين نقش انجمن استفادهكنندگان از آبراه سوئز، راه جدّى تلقّى مىكرد، از سوى ديگر ايدن به ترغيب كابينه در جهت استفاده از زور مشغول بود و بىتابى فرانسويها را دليل متوجه ديگرى براى اقدام به عمليات نظامى دانست.
درست زمانى كه كارتهاى دعوتِ شركت در دومين كنفرانس لندن براى بحث پيرامون پيشنهاد دالس مبنى بر تشكيل انجمن استفادهكنندگان از آبراه، آمادة فرستاده شدن بودند، اختلافنظر بين لندن و واشنگتن به طرز شرمآورى علنى شده بود. در سيزدهم سپتامبر 1956 در مصاحبة مطبوعاتىِ وزير كشور، دالس، روزنامهنگاران بارها او را تحت فشار گذاشتند تا نكات عمدة خطمشى امريكا را در زمينههاى بخصوصى مختصرا شرح دهد. از جمله اين كه آيا منظور از تشكيل انجمن استفادهكنندگان از آبراه، تحريمِ سازمان يافته عليه نظارت مصر بر آبراه است يا خير؟ دالس در پاسخ اين پرسشها چنين گفت:
تا آنجا كه مىدانم، اجتناب از به كار بردن زور براى وارد شدن به كانال، تحريم كانال نيست. اگر مصر در استفاده از زور پيشگام شود، من ديگر اسم اين كار، يعنى اجتناب از به كار بردن زور به منظور عبور، را تحريم نمىگذارم.
ما قصد نداريم با زور راه را باز كنيم. شايد ما اين حق را داشته باشيم ولى تا آنجا كه به امريكا مربوط مىشود اين كار را نمىكنيم. اگر ما با زور مواجه شويم، كه فقط با زور مىتوان بر آن غلبه كرد، قصد اعمال زور نداريم. پس ما مىخواهيم قايقهايمان را به اطراف دماغه بفرستيم. ولى مسلما اين اقدام، تحريم تلقى نمىشود.(فرنك لند، 1959، ص 215)
اين اظهارات كه جلوة ديگرى از نحوة تفكر آمريكايى بود، سبب دردسر ايدن در مجلس عوام شد. چون گروه مخالفان از فرصت استفاده كردند و پيشنهاد بىموقع دالس و بر مضمون حمايت آن در جهت ارجاع قضيه به سازمان ملل تأكيد كردند و اين مساله خود، اسباب دردسر بيشتر دولت شد.
سند 18 ـ 3، حملة گيت اسكل به ايدن در مجلس عوام بريتانيا، 13 سپتامبر 1956
آقاى گيت اسكل: ... آيا نخستوزير حاضر است از طرف دولت علياحضرت ملكه اعلام كند كه انگليس براى باز كردن راه عبور و مرور آبراه به زور متوسّل نشود؟
نخستوزير: من اظهار داشتم در مورد اين كه چه اقدامى صورت بگيرد، با دولت ايالات متّحده توافق كامل داريم. من گفتم ـ [اعضاء: «جواب سوال را نداديد] ـ و باز هم تكرار مىكنم اولين اقدام ــ همانطور كه ديروز گفتم ــ طرح مسأله با دولت مصر است. ما نمىتوانيم بدون داشتن نوعى همكارى با دولت مصر اين كار را به انجام برسانيم.
ما پيشنهاد مىكنيم از مصر تقاضاى همكارى شود. ما در اين جا متذكر شدهايم كه از ديدگاه ما،اگر دولت مصر همكارى نكند. با استناد به معاهدة 1888، مقصر شناخته مىشود، و در صورت مقصّر بودن بايد آنها را به شوراىِ امنيت بكشانيم ـ [مداخلة يكى ازاعضاء] ـ سخنگو: نظم را رعايت كنيد.
مأخذ: مباحثاث مجلس. جلد 558، ستون 3038، 13 سپتامبر 1956
ر. ك. سند 15 ـ 3 و 16 ـ 3 صص 80 ـ 78
اين گفت وگو، مدرك ديگرى است مبنى بر چند دستگى بيشتر ميان صدرنشينان نسبت به چگونگى برخورد با بحرانِ رو به افزايش. قابل توجه است كه وقتى ايدن متوجه شد كه براى جلب حمايت آمريكا در توسل به زور ــ دستكم در ملاء عام ــ با مشكل مواجه است، سعى كرد بر اتفاق آراى بين لندن و واشنگتن تأكيد كند.
سند 19 ـ 3 نگاهى طنزآميز به روابط گيت اسكل و ايدن، 17 سپتامبر 1956
عليرغم اخطارهاى مدام و پىگير ايالات متحده، تدارك نظامى انگليس و فرانسه با سرعت ادامه داشت. مانورهاى سياسىِ اوت و سپتامبر به شكل جدى بر جدول زمانبندى اولية انگليس و فرانسه اثر گذاشته و سبب تاخير در عمليات نظامى شده بود. در مورد ميزان تلفات افراد غيرنظامى در صورت هجوم به مصر از طريق اسكندريه نيز نگرانى سران، از جمله سران نظامى، محسوس بود. بنابراين ژنرال كايتلى، فرماندة كل عمليات، مامورِ طرح مجدد نقشة حمله با تمركز بر ناحيه آبراه و بندر سعيد شد. نمونة اصلاح شده طرح تفنگدار اواسط سپتامبر 1956 آماده بود.
بخش جداگانهاى از استراتژى انگليس، به بهانة مداخله نظامى، در دو عمليات
ويژه به نام ازدحام ترافيك ، و قافلهدارى تجسّم مىيافت. در حقيقت، ايجاد حداكثر ترافيك در سرتاسر آبراه در يك زمان خاص، نمايشى بود براى اثبات اين كه دستگاههاى ادارى مصر، قابليت ادارة اين ترافيك را ندارد. روز 16 سپتامبر، 50 كشتى به ناحية سوئز و بندر سعيد فرستاده شد تا عدم كارايى نظام هدايت كشتيهاى آبراه را به نمايش بگذارد. اين تلاش بىنتيجه ماند چرا كه نظام هدايتى كشتىرانى مصر يك روزه نظم را در آبراه برقرار كرد و قابليت خود را به اثبات رساند. با شكست طرح ازدحام، توطئه قافلهدارى نيز بىاثر شد. اين علميات قرار بود متعاقب طرح ازدحام ترافيك، تحت سرپرستى و قافلهدارىِ انگليس به منظور هدايت و نظارت بر امور ترافيك طرح نمايشىِ اجرا شود.(كايل، 1991، صص 250 ـ 249)
كاريكاتور ايدن و گيت اسكل
تصوير ايدن و گيت اسكل در نقش دو نيمة شير عَلَم، بازتابِ توافق اوليه واختلاف نظر بغدى آنان است. در اين كاريكاتور ايدن با گامهاى مصمّم و بلند رو به جلو در حركت تصوير شده در حالى كه گيت اسكل تلاش مىكند سبب كندى پيشروى او شود.
منبع: پانچ، 17 سپتامبر 1956
بين 19 و 21 سپتامبر 1965، دومين كنفرانس لندن به منظور بحث در مورد پيشنهادات دالس تشكيل شد. اين پيشنهادات مطابق آئيننامة انجمن استفادهكنندگان از آبراه، فرمولبندى شده بود. بار ديگر مصر در اين كنفرانس شركت نكرد؛ بنابراين نسبت به كنفرانس قبل در مورد خيلى امور پيشرفتى حاصل نشد. انجمن استفادهكنندگان از آبراه، در اصل يك عمليات تأخيرى بود. اواخر كنفرانس، طاقت انگليسيها از طفرهرويهاى دالس طاق شد. لويد و ايدن معتقد بودند كه طرح انجمن استفادهكنندگان از آبراه ـ كه ايدن و لويد از اول هم اهميتى برايش قايل نبودند، از هدف اوليه خود دور شده ... و به نظر بسيارى ... در اجراى مقاصد خود عاجزانهتر از آنچه انتظار مىرفته عمل كرده است. (مركز اسناد نخستوزيرى، 1102/11، 23 سپتامبر 1956) اين باور با بيانات دالس در كنفرانس مطبوعاتى دوم اكتبر تأييد شد. دالس اظهار كرد: صحبت از كشيدنِ «دندانهاى» انجمن استفادهكنندگان از آبراه پيش آمده، اگر منظور از «دندان»، استفاده از زور است، اين انجمن هيچ وقت دندانى نداشته. (فرنك لند، 1956، ص 248)
بنابراين، ايدن و لويد، تحت فشارهاى سياسى داخلى و بينالمللى، و اين واقعيت كه راههاى سياسى،نظامى زيادى باقى نمانده بود، تصميم گرفتند كه مشكلات خود را به سازمان ملل ارجاع دهند. اين تصميم اواخر اوت با ايالات متحده در ميان گذاشته شده و رد شده بود. دليل ردِ امريكا اين بود كه معناى اين عمل اين است كه پاى روسيه را در تمام گفت وگوهاى راجع به آبراه سوئز باز كنيم.
سند 20 ـ 3 نظر لويد در مورد ارجاع درگيرى به سازمان ملل
طى دو روز بعد، براى من و نخستوزير روشن شد كه بايد دست به عمل بزنيم. ما از اول ماه قصد ارجاع به سازمان ملل را داشتيم، اما به ملاحظة طرح انجمن استفادهكنندگان از آبراه، ناگزير شديم در اجراى اقدام درنگ كنيم. ما سعى كرده بوديم با بازگو نكردن اختلاف نظرى كه بين ما و دالس وجود داشت، با او برخوردى منصفانه داشته باشيم.
ماهيت صحبت من با او هم دليل ديگر اين امر است. به نظر مىرسيد كه او بالاخره متوجه مشكلات ما شده است، و در صورتى كه ما در روند كار شوراى امنيت عجله نمىكرديم وامريكا هم در ارجاع قضيه به سازمان ملل دخيل نمىبود، فكر مىكنم دالس هم مخالفتى نداشت. چيزى كه ديگر خيال نداشتم ادامهاش بدهم، دنبال گرفتن بحث از طريق مخابرة تلگرافى بود. فرانسويها هم در اين امر موافق ما بودند و معتقد بودند كه ارجاع به سازمان ملل بيهوده است ولى موافقت كردند كه با ما هماهنگ باشند.
مأخذ: لويد 1978، صص 149 ـ 148
اين چكيده از يادداشتهاى سلوين لويد، كه حدود بيست سال بعد، و (در مقام وزير امور خارجه اسبق) با حق امتياز دسترسى به اسناد دولتى نوشته شده، مىتواند به عنوان منبع اوليه مورد استفاده قرار گيرد. البته بايد جانب احتياط را رعايت كرد چون واضح است كه لويد تلاش كرده كه اقدامات خود و دولت را به بهترين نحو تفسير كند. در اين مطالب، لويد معذب است كه تمايل دولت را در به كارگيرى تشكيلات سازمان ملل تأكيد كند. امّا دولت قبلاً نسبت به استفاده از اين راه، تمايلى نداشت و صرفا در اثر سرماخوردگى از طفرهرويهاى ايالات متحدة آمريكا با اين امر موافقت كرد.
روز 23 اكتبر 1956، انگليس و فرانسه، براى بحث پيرامون وضعيتى كه در اثر اقدام يك جانبة مصر براى پايان دادن به سيستم نظارت بينالمللى آبراه ايجاد شده بود، قضيه را به شوراى امنيت ارجاع دادند. اين سيستم نظارت بينالمللى طبق معاهدة 1888 آبراه سوئز، تكميل و تاييد شده بود. در برابر ارجاع انگليس و فرانسه به شوراى امنيتى، مصر نيز متقابلاً از شوراى امنيت تقاضا كرد كه «اقدام بعضى قدرتها به خصوص انگليس و فرانسه، عليه مصر» را مورد بررسى قرار دهد. مصر خاطرنشان كرده بود كه اقدام اين نيروها به منزلة «به مخاطره انداختن صلح و امنيت بينالمللىو نقض مفاد منشور سازمان ملل» است. در سازمانملل توافق حاصل شد كه از پنجم اكتبر 1956 بهاين موارد رسيدگى شود. (لويد، 1976، صص 150ـ149)
لويد و ايدن، به منظور هماهنگى اهداف با فرانسويها، در تاريخ 26 و 27 سپتامبر، با موله و پينو در پاريس ملاقات كردند؛ و در آنجا متوجه شدند كه فرانسوىها سرسختانه خواستار سرنگونى هر چه سريعتر ناصر با استفاده از زوراند، اين خواسته با خطمشى فرانسه در طول بحران كاملاً پيوستگى داشت. روز 17 سپتامبر 1956، سرگِلَدوين جب، سفير انگليس در فرانسه، عقايد پىنيو را چنين بيان كرد:
... (به عقيده او) ارجاع به شوراى امنيت كاملاً بىمورد... و صرفا ظاهرآرايى است. مهم اين است كه امروز ناصر با امتيازى كه به چنگ آورده، بدون مجازات از مهلكه در رفته. بدين ترتيب ما ماندهايم و چارة ناچارِ استفاده از زور، يا شاهد بودن بر اين واقعيت تلخ كه كشورهايمان به كلّى از كف بروند.
(مركز اسناد عمومى كابينه 1102/11، 17 سپتامبر 1956)
روز سوم اكتبر 1956، ايدن، گزارش زير را به كابينه داد:
سند 21 ـ 3 ايدن بار ديگر ضرورت بر كناركردن ناصر را تأييد مىكند، 3 اكتبر 1956
نخستوزير گفت كه سرسختى و نظر سازشناپذير دولت «موله» دربارة وضعيت سوئز او را تحت تاثير قرار داده است. آنها به اين نتيجه قطعى رسيدند كه براى تصحيح رفتار سرهنگ ناصر، نبايد دست از سر او برداشت. به باور آنها اگر از جاهطلبيهاى ناصر جلوگيرى نمىشد، آيندة سياسى واقتصادى اروپا در مخاطره مىافتاد. هراس آنها از اين بود كه در اين صورت، نظامهاى موجود در كشورهاى عربى فروبپاشد و خاورميانه بيش از آن كه به زير نفوذ مصر برود از اتحاد شوروى تأثير بپذيرد و در نتيجه خود اروپا به زير چتر قدرت روسها برود. به اين دلايل فرانسويها در برخورد با مانعهايى كه قدرتهاى غربى را از تحميل يك راهحل خرسندكننده به حكومت مصر باز مىداشت ناشكيبا بودند. فرانسوىها به ويژه از برخورد دولت ايالتهاى متحد دلگير بودند، چون به نظر آنها بسيارى از نظرات اين دولت، روسها را داشتن اين باور دلگرم مىكرد كه مىتوانند بدون درگير شدن با خطرهاى غير ضرورى، به پشتيبانى نظرات آشتىناپذير نتيجه برسد كه با مصر يك پيمان همكارى دوسويه امضا كند. در اين صورت تلاش براى تحميل راهحلى براى اين مشاجره بسيار مخاطرهآميز مىشد.
به گفته نخستوزير، پيشبينى ميسر بحثهاى آينده در شوراى امنيت دشوار بود. در اين هنگام دلايل كافى در دست نبود كه نشان دهد دولت مصر راهحلى را كه آقاى كريشنا منون در آخرين ديدار خود از لندن براى جلب آراى موافق دربارة آن تلاش مىكرد مورد ملاحظه قرار مىدهد و نشانهاى در دست نبود كه روشن كند مصريان در شوراى امنيت چگونه موضعگيرى مىكنند. اگر مصريان به سرسختى ادامه مىدادند، افكار عمومى احتمالاً براى پشتيبانى از دست زدن به اقدامهاى قهرآميز آمادهتر مىشد. اگر آنها پيشنهاد مذاكره مىدادند كار دستيابى به يك توافق خرسندكننده دشوارتر مىشد و به درازا مىكشيد.
در هر دو حالت، هفتههايى كه در پيش بود مىتوانست بحرانى باشد و اظهارنظرهاى عمومى رهبران مخالف در مصر و اعضاى دولت در ايالات متحد، كار دولت را راحتتر نمىكرد.
نكتههاى زير در بحث مطرح مىشد:
2ـ مشخص شد كه اگر راهحلى براى مسأله آبراه سوئز مىپذيرفتيم كه نفوذ سرهنگ ناصر را در خاورميانه كاهش نمىداد، به همة هدفهاى خود دست نمىيافتيم.
(مأخذ: مركز اسناد عمومى، هيأت دولت 30/128 بند دو،68 (56)، 3 اكتبر 1956)
نخستوزير تقلا مىكرد اشتياق فرانسويها به انجام عمليات نظامى عليه ناصر را به همكاران خود بقبولاند! ظاهرا فرانسويها با بدبينيهاى ايدن كه البته از دريافت ويژة خود او برمىخواست، همراه بودند. ايدن آشكارا نگران بود كه مبادا تمايل مصريان به مذاكره و موضعگيريهاى حزب كارگر و دولت ايالات متحده، دستيابى به راهحل بحران را به صورتى كه متضمن بركنارى ناصر باشد ناممكن كند.
به نظر پارهاى از تاريخدانها آنچه ظاهرا در اين صورت جلسههاى هيأت دولت ثبت نشده است، گزارش ايدن دربارة امكان مشاركت اسرائيل در هرگونه عمليات نظامى عليه مصر است. (هورن، 1989، ص 427، لوكاس، 1991، ص 217) اين نكته به منزله احياى پيشنهاد مك ميلن در آغاز ماه اوت بود كه از ترس متحد كردن كشورهاى عربى خاورميانه عليه بريتانيا به سرعت رد شد، و اينك بار ديگر يكى از موضوعهاى مربوط را به قضيه را كه بيش از همه مشاجرهانگيز بود و در دستور روز قرار داد. تماسهاى فرانسه و اسرائيل به تاريخى پيش از بحران سوئز باز مىگشت.
فرانسه بر خلاف اعلاميه سه جانبه 1950، از بهار سال 1956 پنهانى به اسرائيل جنگافزارهائى مىداد كه هواپيماهاى جنگنده داسو ميستر جزو آنها بود. اين اتحاد عملى و غيررسمى ميان فرانسه و اسرائيل كه بر پايه داشتن دشمن مشترك در خاورميانه صورت مىگرفت در آغاز ماه سپتامبر به شيوهاى ناگزير به گفت وگوهاى غيررسمى در سطح سازمانهاى اطلاعاتى رهنمون شد. در كنفرانس سىام سپتامبر و اول اكتبر 1956 در پاريس با شركت گلدا ماير وزير امور خارجه، ژنرال موشه دايان فرمانده نيروهاى اسرائيلى، كريستيان پينو وزير امور خارجه و ژنرال شال معاون فرماندهى نيروى هوايى فرانسه، نقشههاى مفصلترى طرحريزى شد. شال در اوايل اكتبر هنگام بازگشت هيأت اسرائيلى به اسرائيل براى بررسىهاى گسترده دربارة امكانات همكارى اسرائيل و نيازهاى آن كشور به تجهيزات، همراه با آنها به آن كشور سفر كرد. مانعِ سر راه آن بود كه دولت اسرائيل مشاركت فعال بريتانيا را شرط اصلى مىدانست كه آن هم با توجه به طرح مسأله در شوراى امنيت، كماحتمال بود. (كابل، 1991، ص 266).
لويد در روز دوم اكتبر به نيويورك وارد شد و در روز پنجم اكتبر همراه با پينو به ديدار دالس رفت تا موضعگيرى خود را در شوراى امنيت كه بعدازظهر همان روز جلسه داشت، مشخص كنند. دالس موافقت كرد كه در شوراى امنيت در موضع انگليس و فرانسه (با اين مضمون كه «هدف ما به دست آوردن بيشترين آرامى موافق دربارة يافتن راهحلى از راه مذاكره بر پايه اصول پيشنهادى 18 قدرت است») پشتيبانى كند، اما همين ديدار، دشوارىهاى دنبالهدار امريكا را با انگلستان و فرانسه بر سر اعمال نهايى زور آشكار ساخت.
سند 22 ـ 3 دالس بارديگر پىآمدهاى اعمال زور را مطرح مىكند پنجم اكتبر 1956
آقاى دالس ... اظهار داشت كه نظر رئيسجمهور آيزنهاور اين است كه در صورت آغاز يك جنگ، پايان دادن آن بسيار دشوار خواهد بود. به عقيده او حاصل اين جنگ از دست رفتن نفوذ غرب در خاورميانه و آسيا و افريقا، دستكم براى يك نسل بود.
دالس مىدانست كه بعضىها خط مشى ايالات متحده دربارة سوئز را متأثر از انتخابات آينده مىدانند و از سوى خود و رئيسجمهور اطمينان قطعى مىداد كه چنين نيست. سياست ايالات متحده در هنگام انتخابات با سياست آن در زمانهاى ديگر يكسان است.
آقاى دالس مىگفت كه در شرايط خاص، زور مىتواند تنها راه باشد و حتى با توجه به پىآمدهاى ناخوشايند به كار رود، اما فرض آن كه كاربرد زور بتواند وضعيت ما را حتى اگر در شرايط فعلى در حال خراب شدن باشد، بهبود بخشد، توهمى بزرگ است. البته او به خرابى وضعيت در شرايط فعلى عقيده نداشت. اگر زور به كار رود بايد فاتحه پاكستان و ايران و اتيوپى را هم بخوانيم. وضعيت در افريقا از اين هم بدتر مىشد. پادشاهى انگلستانى در 1953 با همين گزينه دست به گريبان بود واو در آن زمان مىدانست كه نقشههايى براى تصرف اسكندريه و قاهره در كار است. پادشاهىِ انگلستان سرانجام تصميمى مخالف اين نقشهها گرفت. دالس اين تصميم را درست مىدانست و مطمئن بود كه امروز مخالفت با اين مسير حتى از قبل هم قوىتر است، دستكم بدان خاطر كه دسترسى روسها به مصر و پشتيبانى آنها از مصر بسيار گستردهتر شده است.
اگر زور بر خلاف منشور ملل متحد به كار مىرفت، خود سازمان ملل از ميان مىرفت و اين رويداد پىآمدهاى پيشبينىناپذيرى داشت كه در آمريكا هم اندك نبود.
مأخذ: مركز اسناد عمومى، مربوط به نخستوزير 1103 ـ 11 ثبت گفت وگوهاى وزير كشور، آقاى دالس و آقاى پينو در آپارتمان آقاى دالس در پنجم اكتبر 1956 ساعت 15ـ 10 صبح در نيويورك.
در شامگاه نخستين مذاكرة رو در رو با مصريان از هنگام ملى شدن آبراه، وزير كشور امريكا به انگلستان و فرانسه، هم دربارة موضع امريكا در مورد زور و هم دربارة پىآمدهاى فاجعهبار اين چنين رويدادى هشدار داد.
مشاجرات جارى در شوراى امنيت پيشرفت قابل ملاحظهاى نداشت ولى سلسله نشستهايى كه به رياست داگ هامرشولد دبيركل سازمان ملل با شركت لويد و پينو و فوزى برگزار مىشد ثمربخشتر بود. اين نشستها نخستين ملاقاتهاى رو در رو ميان دشمنان اصلى از زمان ملى شدن آبراه بود. پس از سه روز بحثِ پرتنش، لويد براى مذاكرات بعدى زمينهاى پيشنهادكرد كه فوزى با احتياط و پينو با اكراهآنراپذيرفتند. در 13اكتبر1956، شوراىامنيت اين «ششاصل» راتصويب كرد.
سند 23 ـ 3 «شش اصلى كه فرانسه وانگلستان در 13 اكتبر 1956 براى آيندة آبراه سوئز به شوراى امنيت سازمان ملل متحد پيشنهاد كردند.
هرگونه راهحل براى مسأله سوئز بايد اين شرايط را دربر بگيرد:
1) حق عبور آزادانه و آشكار از آبراه، بدون تبعيض آشكار يا نهان، هم از لحاظ سياسى و هم از لحاظ فنى تأمين شود.
2) حق حاكميت مصر بر آبراه رعايت شود.
3) عمليات آبراه از امور سياسى يك كشور معينى جدا شمرده شود.
4) تصميم دربارة چگونگى تعيين عوارض و هزينهها بايد با توافق ميان مصر و استفادهكنندگان گرفته شود.
5) بخش عادلانهاى از درآمدها بايد صرف گسترش و بهبود آبراه شود.
6) در صورت بروز اختلاف، مسايل حل نشده ميان شركت آبراه سوئز و دولت مصر بايد با حكميت و با شرايط مناسب ارجاع و تداركات مناسب براى پرداخت بدهىها حل شود.
مأخذ: لويد، 1978، پيوست 4، ص 276
باتوجه به پيشامدهاى بعدى، پذيرفتن اين اصول براى فراهم ساختن شالودهاى براى حل نهايى منازعه آبراه سوئز در سال 1957، طعنآميز بود. اين پيشنهادها در ظاهر نشاندهندة سازش موضع عامه انگليسىها و مصرىهابود. آن چه نمىتوانستند بكنند تحقير ناصر در نظر عمومى مردم بود كه مىتوانست به سقوط او بيانجامد. سقوط ناصر خواست اساسى خواص انگليسى بود.
آيزنهاور تصويب اين اصول را تبريك گفت و با شور و شوق آن را به منزله پايان بحران دانست، اما دربارة نظامى كه بايد اين شش اصل را اجرا كند توافقى به دست نيامد. با همة اينها تصويب اين شش اصل نشاندهندة گشايش قابل ملاحظه در بنبست سياسى چند ماه گذشته بود وايدن رضايت داد كه لويد براى يافتن راههاى تازهاى براى پيشبرد مسأله در نيويورك بماند و با فوزى گفت وگو كند. هدف نهايى آن بود كه اگر پيشرفت بسندهاى صورت بگيرد، وزيران امور خارجه بار ديگر در پايان ماه با يكديگر ملاقات كنند. اين رويداد نگرانكننده بود، چون در همان روز تصويب شش اصل به وسيله شوراى امنيت، ايدن در سخنرانى خود در كنفرانس حزب محافظهكار (تورى) در لندودنو، موضوع كنار نهادن زور را رد كرد.
و اين امر به نوشتة كارلتن «با چنان شور و شوقى از سوى نمايندگان پذيرفته شد كه نخستوزير لابد دريافت كه هر راهحل سازشكارانهاى مانند آنچه كه لويد در نيويورك به دنبال آن بود در حزب محافظهكار عميقا نامحبوب خواهد بود.» (كارلتن، 1988 ،ص 58) حالا ديگر نخستوزير خود را دچار همان مخصمهاى مىديد كه از 26 ژوئيه 1956 مىكوشيد از آن پرهيز كند: در بهترين حالت، مذاكرات دنبالهدار به معناى تأخير در عمليات نظامى تا بهار 1957 و در بدترين حالت به معناى پذيرفتن ملىسازيهاى ناصر بود.
از همه بدتر آن كه، ناگهان وضعيت در خاورميانه چرخش تكاندهنده و بسيار خطرناكى يافت. در شب 11 ـ 10 اكتبر 1956، نيروهاى اسرائيلى به عنوان پاسخ به تهاجمهاى فدائيان به روستاى اردنى و ايستگاه پليس قلقيليه حمله كردند. اين حمله كه سنگينتر از معمول بود و در آن تانك، جنگافزارهاى سنگين، و هواپيماهاى جت به كار گرفته شد به درخواست يارى مضطربانه ملك حسين پادشاه اردن از انگلستان بر پايه قرارداد 1948 انگلستان ـ اردن انجاميد كه تأمين پشتيبانى فورى هوايى را در برمىگرفت (مركز اسناد عمومى وزارت امور خارجه، 121780/371، 11 اكتبر 1956)
اين رويداد بار ديگر شبحى را كه انگلستان تا 10 اكتبر 1956 درنظر داشت زنده كرد. شبح رو در رويى و حتى جنگ ميان انگلستان و اسرائيل بر سر اردن در هنگامى كه هنوز قضيه آبراه سوئز حل نشده است. همين كه نيروهاى نظامى بريتانيا در خاورميانه عليه اسرائيل به حال آمادهباش درآمدند، فرمانده اين نيروها متوجه شد كه يا بايد «عمليات طنابهاى كشتى» را عليه اسرائيل دنبال كرد يا «عمليات تفنگدار» را. و نبايد هر دو عمليات را با هم اجرا كرد. نخستوزيرِ نگران بريتانيا اينك با مخمصهاى مهيب و پىآمدهاى وحشتآورى رو به رو بود.(گورست و لوكاس، 1988، صص 436 ـ 391)
فرانسويها نخستوزير را از اين سرگشتگى نجات دادند. فرانسويها اين لحظه حساس را براى نزديك شدن به ايدن و ارائه پيشنهاد مشخصترى كه متضمن همكارى سه جانبه ميان بريتانيا، فرانسه و اسرائيل بود، برگزيدند. در 14 اكتبر، ايدن دو فرستادة فرانسوى را در چكرز به ناهار دعوت كرد. اين دو تن عبارت بودند از آقاى آلبر گازيه، وزير كار كه در هنگام اقامت پينو در سازمان ملل به عنوان وزير امور خارجه كار مىكرد و ديگرى ژنرال موريس شال كه يكى از اعضاى گروه شخصى نخستوزير فرانسه به حساب مىآمد اما در واقع جانشين فرماندهى نيروى هوايى و با نيروى دفاعى اسرائيل در ارتباط بود. ايدن و ناتينگ عقيده داشتند كه اين هيات فرانسوى مىخواهند در پرتو رويداد قلقيليه، دربارة امكان اشغال اردن به وسيله اسرائيل بحث كنند.
در واقع، اين جنبه از وضعيت خاورميانه به سرعت ناديده گرفته مىشد و به جاى آن، بحثها بر سناريوى ديگرى تمركز مىيافت كه گازيه آن را آماده كرده بود، اگر اسرائيل به مصر حمله كند، واكنش بريتانيا چه خواهد بود؟ ژنرال شال پس از آن كه ايدن اطمينان داد كه در اين صورت او مصر را نقضكنندة قطعنامههاى شوراى امنيت مىشناسد و در نتيجه اعلاميه سه جانبه 1950 كاربردى نخواهد داشت، نقشهاى ارائه داد كه حاصل تماسهاى پيشين او با اسرائيليان بود. طبق اين نقشه، اسرائيل از سينا مىگذشت و به مصر حمله مىكرد، سپس بريتانيا و فرانسه به هر دو طرف فرمان مىدادند كه براى پرهيز از ايراد خسارت به آبراه، عقبنشينى كنند و نيروهاى مشترك آنها براى جداسازى دو طرف جنگ وارد ميدان مىشدند و از آبراه حفاظت مىكردند. اين طرح براى ايدن فرصتى براى تجزيه و تحليل موقعيت اردن و بهانهاى براى دخالت نظامى در مصر فراهم آورد كه ايدن مدتها به دنبال آن بود.
هيچ سند رسمى ازاين نشستها ثبت نشده است و شخصيتهاى عمدهاى مانند جب از صورت جلسات حذف شدهاند. بدين ترتيب، تاريخدان بر شهادت كسانى تكيه مىكند كه در جريانها نقش داشتهاند. البته آنتونى ايدن در خاطرات خود هيچ اشارهاى به اين نشستهاى سرنوشتساز نمىكند و جز يادداشتهاى آنتونى ناتينگ كه در نشستها حاضر بوده است سندى در دست نداريم. ناتينگ از پيشنهادهاى فرانسوىها به هراس افتاده بود.
سند 24 ـ 3 يادداشتهاى ناتينگ دربارة ايدن و «ساخت و پاخت»
«مىدانستم كه نخستوزير عليرغم اندرزهاى مخالفى كه در مدت چهل و هشت ساعت آينده به او ارائه مىشد تصميم خود را گرفته بود ... ما بايد با اسرائيليان و فرانسويان در حمله به مصر كه براى سرنگون ساختن ناصر و تصرف آبراه سوئز طرحريزى شده بود، همراه شويم. مىبايست دوستى سنتىمان را با جهان عرب به كنارى مىنهاديم، سياست برقرارى توازن ميان تحويل دادن جنگافزار به اسرائيل و كشورهاى عرب را رها مىكرديم و كل نقش نگهبانى از صلح در خاورميانه را يكسره دگرگون مىكرديم و در يك بازى بدبينانه تهاجمى شركت مىكرديم كه در آن، خود را به لباس مأموران آتشنشانى يا پليس در مىآوريم و بايد مطمئن مىشديم كه از دهانه لولههاى آتشنشانى ما به جاى آب، نفت بر آتش پاشيده مىشد و با همسنگران خود به جاى حمله كردن به متجاوز به قربانى تجاوز حمله كنيم؛ و به جاى همة اينها فقط ضمانتى براى خودمان در عمليات آيندة آبراه سوئز به دست بياوريم كه پاية آن يكى دو روز پيش از آن مذاكرات لويد و فوزى در نيويورك ريخته شده بود.
در همة دوران ارتباط سياسى خود ايدن هرگز شكافى به اين بزرگى ميان خودم و او نديده بودم.
اين يادداشت به روشن نشان مىدهد كه حتى پس از گذشت ده سال، كسى كه همگان او را«جانشين مسلم» ايدن مىدانستند. ضربه حاصل را احساس مىكند. اين نشست، سرآغاز فرايند «ساخت و پاخت» بود، فرايند بسيار پيچيدهاى كه باعث شد سياستگزارىهاى وايت هال در دايرة تنگ نظرات عدهاى همسان انديش محدود شود، ناتينگ از اين دايره بيرون ماند و بر سر همين موضوع كناره گرفت.
ايدن كه ظاهرا نسبت به فرانسه تعهدى نشان نمىداد فرصت را غنيمت دانست و بىدرنگ لويد را از مذاكرات نيويورك فراخواند. ثورپ در زندگينامه لويد اشاره مىكند كه: «همين موضوع، فرش را از زيرپاى سلوين كشيد و همة تلاشهاى او را در نيويورك برباد داد.» خود لويد دربارة اين بخش از زندگى خود در يادداشتهايش به شيوهاى عجيب خاموش مىماند و تنها اشاره مىكند كه:« انديشه فراخواندن اسرائيل به حمله به مصر، طرحى ناپخته بود.» (لويد، 1978، صص 166 ـ 164، ثورپ، 1989، ص230) لويد كه متقاعد شده بود كه راهحلى عملى بر پايه اصول ششگانه يافته است، در بازگشت به لندن در بامداد روز شانزدهم اكتبر با وضعيت كاملاً جديدى رو به رو شد كه دربارة آن هيچ نمىدانست و از همه بدتر آن كه به اين وضعيت، نزديكترين همكاران او را از هم جدا كرده بود. ناتينگ كه از سوى ايدن اجازه يافته بود؛ ايون كرك پاتريك معاون دائمى وزير و آرچيبالد راس جانشين معاون وزير بخش خاورميانه در وزارت امورخارجه مشورت كند، مورد مستدلى عليه نقشه شال به لويد ارائه كرد كه آشكار وزير امور خارجه را متقاعد ساخت كه نبايد «به اين نقشه كارى داشته باشند.» (ثورپ، 1989، ص 231)
امّا ايدن قدرت قابل ملاحظه خود را براى برانگيختن به كار برد و در پايان يك ناهار رسمى لويد را به ديدگاه خود نزديك كرد. توافق شد كه ايدن و لويد به جاى ناتينگ ناراضى بعدازظهر همان روز براى ديدار موله و پينو و مرور راههاى گوناگون به پاريس بروند.
پس از مدتى بحث پراكنده دربارة وضعيت در نيويورك ميان شركاى بريتانيايى و فرانسوى، توجه بر نقشه شال متمركز شد. از آنچه در اين نشست گذشت تنها يك يادداشت از لويد در دست داريم كه بىدرنگ پس از رويداد نوشته شده است و نشان مىدهد كه فقط بحثهاى كلى دربارة خواستهاى اسرائيل و پاسخ احتمالى بريتانيا مطرح شده است. البته ناتينگ ادعا مىكند كه يك روز پس از برگزارى اين نشست لويد به او خبر داده است كه بحثهاى اساسى، شامل بررسى نقشههاى مفصل با اسراييليان و فرانسويان انجام گرفته است كه لازم است بعدها در نشستهاى سه جانبه بررسى بيشترى دربارة آنها صورت بگيرد. (ناتينگ، 1967، ص 99)
ايدن و لويد براى به دست آوردن تائيد وزيران درباره دو پرسش بنيادى كه فرانسويان مطرح مىكردند به لندن بازگشتند، نخست آن كه آيا در صورت حملة اسرائيل به مصر، بريتانيا به يارى ناصر مىشتابد؟ و ديگر آن كه آيا در اين صورت بريتانيا به عمليات نظامى فرانسويان براى نگهدارى آبراه سوئز مىپيوندد يا خير؟ با توجه به تاريخ اين ساخت و پاخت، نكته مهم آن است كه ايدن نخستين پرسش را با اعضاى دولت خود در ميان نهاد اما به موجب مدارك رسمى، پرسش دوم به آگاهى وزيران رسيده است.
سند 25 ـ 3 ايدن وزير را از نتيجه مذاكرات خود با فرانسويان آگاه مىكند
نخستوزير اظهار داشت كه پس از پايان مذاكرات شوراى امنيت، او و وزير امورخارجه به پاريس رفتهاند و با وزيران فرانسه دربارة گامهاى بعدى در راستاى حل درگيرى سوئز بحث كردهاند. آنها با توجه به تنش روزافزون در خاروميانه از نخستين فرصتهاى براى مذاكره سود جستهاند. وضعيت سياسى اردن ناپايدار بود و نشانههايى از آماده شدن اسرائيل براى انجام حركت نظامى به چشم مىآمد. اگر اسرائيل به اردن حمله مىكرد ما در وضعيت بسيار دشوارى قرار مىگرفتيم. فرانسويان آشكار ساختند كه با وجود عهدنامه سه جانبه 1950 در اين شرايط نمىتوانند اردن را يارى كنند و پيدا بود كه حكومت ايالات متحد از مداخله شديدا اكراه داشت. از سوى ديگر ما برپايه عهدنامه اردن ـ انگلستان تعهدات جداگانهاى داشتيم ولى وارد عمل شدن و يارى رساندن به اردن در برابر اسرائيل در اين هنگام و آن هم به تنهايى با منافع ما در تضاد بود. بنابراين، نخستوزير در مذاكره با فرانسويان بر اين پايه نظر مىداد كه بايد همه اقدامهاى ممكن را صورت داد تا اسرائيل قانع شود كه در اين مرحله به اردن حمله نكند. اگر قرار باشد عمليات نظامى عليه اعراب صورت بگيرد به نظر ما بايد عليه مصر باشد و نخستوزير دلايلى ارائه مىكرد كه نشان مىداد هرگونه حركت نظامى بايد در اين راستا انجام بگيرد. بنابراين، راه درست آن است كه از طريق فرانسويان به اسرائيليان آگاهى داده شود كه در صورت بروز دشمنى ميان اسرائيل و مصر، دولت پادشاهى بريتانيا به يارى مصر نخواهد آمد چون مصر قطعنامه شوراى امنيت را نقض و كمكهاى غرب بر پايه اعلاميه سه جانبه را رد كرده است.
بدين ترتيب هيأت دولت بايد آگاهشد كه در همان هنگام كه ما در جست وجوى يك راهحل مورد توافق براى درگيرى سوئز بر پايه قطعنامه شوراى امنيت بوديم، اوضاع مىتوانست در نتيجه عمليات نظامى اسرائيل عليه مصر به سرعت بحرانى شود.
مأخذ: مركز اسناد عمومى، هيأت دولت 30 ـ 128 بند دو، سى ، ام، (56) 71، 18 اكتبر 1956
در اين هنگام نخستوزير دليل سياست خود را براى وزيران روشن كرده بود ايدن با توجه به امكان همكارى اسرائيل عليه مصر در انديشه آن بود كه احتمال رويارويى با اسرائيلى بر سر اردن را به كمترين حد برساند. ايدن بدون مشورت با وزيران، با چشمپوشى از تعهدات بريتانيا نسبت به اعلاميه سه جانبه، گام مهمى در جهت ترغيب اسرائيليان برداشته بود. مانورهاى پيچيدة ايدن با زبردستى تمام انجام مىشد امّا در عاقلانه بودن اين عمليات جاى سخن بسيار بود.
با آن كه لويد در اين يادداشتها اشاره مىكند كه پس از مدتى مذاكره «به تدريج باتلر و ديگر اعضاى دولت پذيرفتيد كه در صورت تحرك اسرائيل عليه مصر، ما و فرانسه بايد براى حفاظت سوئز مداخله كنيم.» اين موضوع بيشتر از سوى كايل ثبت شده است. (لويد، 1978، ص 177؛ كايل، 1991، صص 308 ـ 307)
علاوه بر اينها حتى پيش از تشكيل نشست كامل هيأت وزيران، پاسخهاى دلگرمكنندهاى براى انتقال به اسرائيليان به فرانسه داده شده بود. بدينترتيب، ساخت و پاخت هم شتاب مىگرفت و هم به صورتى روزافزون پوششى سرّى مىيافت. اين نخستين مورد از چندين اختلاف است كه تنها با تحريف اسناد تاريخى، توضيح پذير است. خبر ورود داويد بن گوريون نخستوزير اسرائيل همراه با يك هيأت به عضويت موشه دايان به پاريس، براى جلسه مشورتى با فرانسويان كه هر دو طرف خواهان حضور نمايندة بريتانيا در آن بودند، ايدن را بر آن داشت تا در روز 21 اكتبر 1956 وزيران را به نشستى بخواند كه در آن تصويب شد كه لويد روز بعد براى مشاورة بيشتر به پاريس سفر كند. دانلد لوگن منشى مخصوص لويد كه او را در سفر همراهى مىكرد مىنويسد: «لويد به من گفت بايد با نمايندگان فرانسه و اسرائيل براى بحث دربارة عمليات نظامى عليه مصر ديدار كنيم.» (يادداشتهاى سلوين لويد 61602) تا اينجا مىتوان گفت كه ايدن و لويد صرفا مشغول اكتشاف يك وضعيت فرضى بودند. ايدن و وزير امور خارجه او با توجه به آن كه وى بايد به طور ناشناس سفر كند، لابد مىدانستند كه اعزام لويد براى اين مذاكره، يك توطئهچينى تمام عيار است.
نخستين نشست در 22 اكتبر در سور اختلافهاى اساسى ميان دو بازيگر اصلى موافق يعنى لويد و بن گوريون را آشكار ساخت. لويد اقدام بن گوريون را براى بنياد كردن يك «طرح بزرگ براى خاورميانه» نپسنديد و به جاى آن به بررسى اثرات جنبى و احتمالى همكارى سه جانبه پرداخت. اشكال عمده، زمانبندى پشتيبانى بريتانيا از حمله اسرائيل به مصر بود.
سند 26 ـ 3 نشستهاى سوئز در سور، 22 تا 25 اكتبر 1956
اگر اسرائيل حمله عليه مصر را آغاز مىكرد، نيروهاى برتيانيايى به موجب پيشنهاد از فرصت بهره مىجستند و همراه با فرانسويان آبراه را مىگرفتند، ولى شالودة عمليات بايد بر دخالت به منظور جداسازى نيروها و در نتيجه دفع تهديدى استوار مىشد عمليات اسرائيل متوجه آبراه، تأسيسات آن، و رفت و آمد در آن مىساخت. مصر واسرائيل به قطع عمليات دشمنانه ظرف مدت بيست و چهار ساعت خوانده مىشدند. اسرائيل در پذيرفتن اين فراخوانى مشكلى نداشت اما ناصر با پذيرفتن اين خواست موقعيت خود را از دست مىداد. در هر حال نيروهاى بريتانيا ـ فرانسه بارديگر آبراه را به دست مىآوردند.
بريتانيا ديگر تعهدى نسبت به مصر بر پايه اعلاميه سه جانبه احساس نمىكرد، اما در صورت حمله اسرائيل به اردن، تعهدات بريتانيا بر پايه پيمان بايد محترم شمرده مىشد.
بن گوريون اين استدلال را نمىپسنديد. از اسرائيل خواسته مىشد كه با پذيرفتن بدنامى تهاجم و ننگ اتمام حجت، مسائل بريتانيا و فرانسه را حل كند.
مسئوليت بايد به صورتى برابر تقسيم شود. فكر مىكنم فرانسويان پيشنهاد كردند كه واژه «اتمام حجت» حذف شود واز آن پس به جاى آن از واژة دعوت يا درخواست استفاده شود. هنگامى كه سلوين لويد بار ديگر حمله مشترك عليه مصر را با نام بردن از آسيبهايى كه اين عمل به روابط بريتانيا با كشورهاى عربى مانند اردن و عراق وارد مىآورد، رد كرد، بن گوريون به موضوعات عملى پرداخت. او به شدت مىترسيد كه نيروى هوايى مصر كه با هواپيماهاى روسى تجهيز شده بود در همان ساعتهاى آغاز حمله و پيش از ورود نيروهاى بريتانيا و فرانسه به ميدان، تلآويو را بمباران كند. اين رويداد در اسرائيل موجب اغتشاش مىشد و ادامه عمليات را ناممكن مىساخت. اين موضوع مايه بحثى دربارة زمان «درخواست» از دو طرف و اقدام به بىتحرك ساختن بمبافكنهاى مصرى به وسيله نيروى هوائى سلطنتى شد كه از بهترين موقعيت براى انجام اين وظيفه برخوردار بود. دايان و فرانسويان در اين بحث هم نظر بودند. ظاهرا در بحثهاى پيشين فرض بر اين نهاده شده بود كه نيروى هوايى سلطنتى اين وظيفه را خواهد پذيرفت اما تا چهل و هشت و حتى هفتاد و دو ساعت پس از درگيرى عمليات دشمنانه وارد عمل نخواهد شد. لويد در فشار بود تااين درنگ را به سى و شش ساعت كاهش دهد. سپس بحث شد كه تا چه حد سرعت حملة اسرائيل به صورت تهديدى براى آبراه درمىآيد تا براى توجيه آتش بس كافى باشد و پس از آن چه مدت وقت لازم است تا فرض شود كه اين آتش بس رد شده است و نيروى هوايى سلطنتى وارد عمل شود. دايان از تشريح مقياسى كه حمله در ذهن داشت سرباز زد و صرفا اعلام كرد كه نگران اين امور نيست. بن گوريون ناراحت بود. فرانسويان تلاش داشتند كه گفت وگوها دنبال شود.
در ساعت تنفس براى ناهار هنگامى كه من و سلوين براى لحظهاى تنها مانديم او نظر مرا دربارة كل جريان پرسيد. من به تازگى از مأموريتى در كويت بازگشته بودم. اعراب چه واكنشى نشان مىدادند؟ پاسخ من آن بود كه آنها ابتدا از آنچه ما پيشنهاد مىكنيم شگفتزده مىشوند ولى اگر كار را سريع تمام كنيم ممكن است آن را نظامهاى تثبيث شدة خليج و ديگر كشورها در نهان از اقدام ما در صورتى كه به سقوط ناصر بىانجامد خوشحال مىشوند. از چگونگى پرسش و شيوه بيان او در مذاكرات احساس كردم كه او اين طرح و نقشى را كه در آن به عهدة او نهاده مىشد نمىپسندد. از پاسخى كه دادم احساس سرفرازى نمىكردم ولى دچار اين توهم نبودم كه فكر كنم يك پاسخ ديگر با اين پاسخ فرقى داشت. براى من واضح بود كه بسيارى از تفصيلات پيش از آن ميان فرانسويان و اسرائيليان، و فرانسويان و وزيران بريتانيا به بحث نهاده شده است.
در مدت صرف ناهار سلوين سخت در انديشه بود و من ناگزير بودم بخش عمدة بحث را از سوى بريتانيا به پيش ببرم كه شايد به همين دليل به اصل موضوع مربوط نمىشد. از من دعوت شده بود تا نقش منشى مخصوص را تشريح كنم. شايد اسرائيليان فكر مىكردند كه عنوان منشى مخصوص پوششى است براى يك نقش ديگر. دايان در كتاب داستان زندگى من از قول من نقل مىكند كه عليه عزم اسرائيل به اشغال دايمى صحراى سينا هشدار مىدادهام. من اين نكته را به ياد نمىآورم ولى اين گفته بازتاب بدگمانى نسبت به توسعهطلبى اسرائيل در آن هنگام بوده است. من مطمئنا تصور نمىكردم كه آنچه گفتهام مىتوانسته است براى دايان در برانگيختن بنگوريون به پذيرفتن نقشة او به صورتى كه خودش آن را توضيح مىداد مفيد باشد.
پس از ناهار، گفت وگوها در همان مسير پيشين پيش رفت. لويد نمىتوانست آن شب با به پيش انداختن حمله به نيروى هوايى مصر موافقت كند ولى پذيرفت كه موضوع را به هيأت وزيران گزارش دهد و اظهار اميدوارى كرد كه فرداى آن روز به ما پاسخ دهد. نيمه شب به مذاكرات پايان داديم و به لندن برگشتيم.
مأخذ: سلوين لويد 202/6 مذاكرات سوئز در سور22 تا 25 اكتبر 1956 روايت دانلد لوگن، 124 اكتبر 1986
اين يادآوريها كه منشى مخصوص لويد، حدود سى سال پس از آن رويداد نوشته است كاملترين سند از نظراتِ جانب بريتانيايى در مذاكرات سور است. با آن كه لوگن مواظب حفظ حرمت رئيس خود بود، اين يادداشتها گفتههاى طرفهاى فرانسوى و اسراييلى را تائيد مىكند. شايان يادآورى است كه در اين مذاكرات بر خلاف اعتراضهاى بعدى ايدن و ديگران، ميزان قابل ملاحظهاى مذاكره مفصل دربارة طرحريزى و جزييات بحثهاى هيأت اسرائيلى جريان داشت كه از آگاهى قبلى بسيار فراتر مىرفت. سناريويى كه در نخستين پاراگراف سند ارائه شد، هسته مركزى نقشهاى بود كه سرانجام عملى شد. با توجه به ناراحتى آشكار لويد از موضوع بحث، چندان شگفت نيست اگر مىبينيم كه آنچه شركاى اسرائيلى نوشتهاند تصوير نه چندان تعارفآميزى از وزير امور خارجة رنجيده خاطر و زور شنيدة بريتانيا ترسيم مىكند. (دايان، 1976، ص180)
بامداد بعد پس از پيش نشست وزيران ارشد كه در آن از پينو دعوت شد تا آن شببراى مذاكراتبيشتر بهلندن سفركند، كل هيئتدولت به شنيدن گزارش ايدن از مذاكرات روز پيش نشست. از اين مذاكرات مهم هيئتدولت دو روايت وجود دارد:
سند 27 ـ 3 ايدن هيئت دولت را در جريان پيشرفتهاى مذاكرات سور قرار مىدهد. 23 اكتبر 1956
نخستوزير يادآورى كرد كه در اثناى آخرين مذاكرات دربارة وضعيت سوئز در 18 اكتبر، دلايلى در دست بود كه نشان مىداد اوضاع مىتوان در نتيجة عمليات نظامى اسرائيل عليه مصر به سرعت بحرانى شود. اما حالا ديگر احتمال انجام يك حمله همهجانبه بسيار ضعيف به نظر مىرسيد. حكومتهاى فرانسه و بريتانيا با گزينشى ميان عمليات نظامى زود هنگام يا مذاكرات نسبتا دراز مدت رو به رو بودند، اگر گزينة دوم پيگيرى مىشد نه ما و نه فرانسويان هيچكدام نمىتوانستيم اميدى به حفظ آمادگيهاى نظامى در حد آمادگيهاى فعلى داشته باشيم. گروهى از نيروهاى ذخيرة ما بايد مرخص مىشدند، دستهاى از كشتيهاى بازرگانى كه به خدمت نيروهاى نظامى درآمده بودند بايد به سفرهاى تجارى اعزام مىشدند و بقيه آنها به بارگيرى دوباره مىپرداختند و موقعيت قوى ما در مذاكرات تا حدودى ضعيف مىشد ...
وزير امور خارجه مىگفت كه نبايد امكان رسيدن به راهحل از راه مذاكره با مصريان را كه مىتواند اصل درخواست ما را براى بازرسى مؤثر بينالمللى آبراه سوئز برآورده كند ناديده بگيريم. البته سه مخالفت جدّى در برابر سياست رسيدن به توافق از راه مذاكره ابراز مىشد. نخست آن كه اينك آشكار شده بود كه دولت فرانسه در اين سياست، مشاركت تمام و كمال نخواهد داشت. ديگر آن كه روشن بود كه تخفيف در آمادگى نظامى ارتش ما امرى ناگزير بود و ما مىبايست به همان نسبت موقعيت خود را در مذاكرات ضعيفتر كنيم. و سوم آن كه وزير امور خارجه چشمانداز مساعدى براى رسيدن به چنان راهحلى كه نفوذ سرهنگ ناصر را در خاورميانه كاهش مىداد نمىديد.
نخستوزير مىگفت كه طى چند روز آينده هيأت دولت بايد تصميمهاى خطيرى بگيرد.
مأخذ: مركز اسناد عمومى، هيأت دولت 30 ـ 128 دو، سى، ام (56) 72، 23 اكتبر 1956
«پيوست محرمانه» اين مذاكرات، شامل روايت ديگرى از پاراگراف 1 از سند 27 ـ 3 است:
نخستوزير يادآورى كرد كه در آخرين نشست مذاكرات دربارة وضعيت سوئز در 18 اكتبر، دلايلى وجود داشت كه نشان مىداد در نتيجة عمليات نظامى اسرائيل عليه مصر، اوضاع ممكن است به سرعت بحرانى شود. اما اينك بر پايه گفت وگوهاى محرمانهاى كه در پاريس با نمايندگان دولت اسرائيل به عمل آمده است، روشن شده است كه اسرائيليان به تنهائى دست به حمله همه جانبه عليه مصر نخواهند زد.
(مركز اسناد عمومى ، هيأت دولت، 30 ـ 128 ، بند دو، پيوست محرمانه 23 اكتبر 1956)
اين نكته نشاندهندة سرنخى براى كل هيأت وزيران بود كه بدانند راههاى مستقيمى به سوى گفت وگو با اسرائيليان گشوده شده است. هر چند، به نوشته كارلتن، شايد مفهوم كامل و اهميت نشست سور به وزيرانى كه در پيش نشستها حاضر نبودهاند منتقل نشده بود. (كارلتن، 1988، صص 66 ـ 65)
حاضر شدن لويد در مجلس در بعدازظهر آن روز، عليرغم فعاليتهاى آشفتة پشت صحنه، نوعى «عمليات خوددارانه» نزاكتآميز بود كه وى طى آن به سادگى به مرور فعاليتهاى سياسى در چند ماهه اخير تعطيلى مجلس پرداخت. قابل توجه آن كه وى موضوع مخالفت با راهحل سياسى را كه همان روز صبح در هيأت دولت مطرح كرده بود در پارلمان پيش نكشيد. همان شب پينو براى ديدار با ايدن و لويد به لندن وارد شد. لويد تا حدودى شرمگين در يادداشتهاى خود يادآورى مىكند كه نكته اصلى عبارت بود از «دقت بيشتر در عملياتى كه در صورت حمله اسرائيل به مصر انجام مىگرفت.» اما ظاهرا پينو از نخستوزير و وزير امورخارجه دربارة زمان عمليات نيروى هوايى سلطنتى اطمينانهايى دريافت كرده بود، هر چند لويد در نامهاى به پينو نوشته بود كه بريتانياييها از اسرائيليان نمىخواهند كه مصر را اشغال كند. «ما صرفا به بيان واكنشهاى خود در صورت بروز يك رويداد معين پرداختهايم.» (لويد، 1978، ص 186، سلوين لويد 602 ـ 6، ص 6، كارلتى، 1988 ص 66)
در پرتو تعهدات لويد در مجلس، روز بعد تصميم به اعزام پتريك دين ودانلد لوگن به سور گرفته شد (دين معاون جانشينى وزير و مسئول ادارة معاونت جانشينى دايم و در وزارت امور خارجه بود كه جنبههاى سياسى امور نظامى و اطلاعاتى را اداره مىكرد).
سند 28 ـ 3 مذاكرات سوئز در سور 22 تا 26 اكتبر 1956
صبح زود روز بعد يعنى 24 اكتبر پتريك دين معاون جانشين وزير امور خارجه به خانه شمارة 10 دانينگ استريت فراخوانده شد و در آنجا نخستوزير دستورسفر به پاريس و ادامه مذاكره را به او ابلاغ كرد. ايدن در يك توضيح پانزده دقيقهاى گفت كه فرانسويان و اسرائيليان با نظر او در اين باره كه ناصر قصد دارد در خاورميانه خسارتهاى بزرگى به بار بياورد، موافقند و در صورتى كه ناصر تهديدهاى خود را دربارة آبراه ادامه دهد يا ميان مصر و اسرائيل درگيرى ايجاد شود، شايد لازم باشد كه سه كشور وارد عمل شوند. نيروهاى بريتانيا تنها در صورتى مداخله مىكردند كه تهديد نظامى آشكارى عليه آبراه صورت مىگرفت و نيروهاى اسرائيل به سوى آبراه حركت مىكردند. نيروهاى فرانسه و بريتانيا پس از يك اخطار عمومى، ميان مصر و اسرائيل مداخله مىكردند تا امنيت آبراه را تأمين كنند. مذاكرات در همين راستا پيش رفته بود و اينك پيش از گرفتن تصميم نهائى بايد اين نكته قطعا روشن شود كه نيروهاى بريتانيا تا هنگامى كه نيروهاى اسرائيل در حمله به مصر از مرز نگذرند و تهديد آشكار نظامى عليه آبراه صورت ندهند، حركت نخواهند كرد.
پتريك دين در اين مرحله چيزى دربارة تماسهاى آغاز هفته نمىدانست. او در ساز و كار طرح نقشه تفضيلى مشاركت نداشت. دين مىدانست كه روز 16 اكتبر وزيران بريتانيا و فرانسه در پاريس ديدار كردهاند اما از موضوع بحث آنها آگاهى نداشت. سناريوئى كه ايدن ساخته و پرداخته بود برايش تازگى داشت. ابتدا به ديدن معاون دائمى، سِراى ون كرك پتريك رفت كه بدون نشان دادن شور و شوق گفت كه دين بايد به مأموريتى كه به عهدة او نهاده شده است برود ولى بايد پيش از هر چيز با وزير امورخارجه ديدار كند. دين به ديدار وزير رفت و لويد به او گفت كه من بايد او را همراهى كنم.
مأخذ: سلوين لويد، 202 ـ 6 مذاكرات سوئز در سور 22 تا 25 اكتبر، به روايت دانلد لوگن، 24 اكتبر 1986
اينچكيده اضافىاز يادداشتهاى لوگن نشاندهندةتنگشدن «حلقهدرونى» است كهبرهمة جزئيات ساختوپاخت آگاهىداشت. روشناستكهحتى كرك پتريك سركردةحرفهاى خدماتخارجى هم بدگمانيهاى خطيرى دربارة اين فرايند داشت، بدگمانيهايى كه آشكارا در ميان اعضاى وزارت امور خارجه به صورتى گسترده مشترك بود و بعدها به مرتبه يك نامه اعتراض باامضاهاى بىترتيب ارتقاء يافت.
در همان حال كه اين مقامات در راه سفر به پاريس بودند، هيأت دولت نشست ديگرى برپا كرد كه در آن، همان بحثهاى هميشگى تكرار شد. يك بار ديگر پيچيدگيهاى جدول زمانبندى نظامى بررسى شد و بدين نتيجه انجاميد كه پس از پايان اكتبر بايد يك طرح نظامى تازه آماده شود. همچنين وزيران دربارة اين باور كه هر راهحل سياسى قابل تصور، سرهنگ ناصر را در قدرت ابقاء مىكند داد سخن دادند. اما ديدار شب پيش با پينو، نخست وزير را قادر مىساخت كه اشاره كند براى اين سردرگمى نگرانكننده كه از ماه ژوئيه سياست بريتانيا را انعطافناپذير كرده بود راهحلى پيدا شده است،ايدن برخلاف نظر هيأت دولت درنشست روز پيش اعلام كرد كه: «حالا ديگر معلوم است كه اگر چنين عملياتى «عمليات تفنگدار» انجام شود، اسرائيل به حملة همه جانبهاى عليه مصر دست خواهد زد.» ايدن با اين سخن به نشست پايان داد كه :«حالا ديگر تكليف هيأت دولت معلوم است. پيش از گرفتن تصميم نهائى، مذاكرات بيشتر با دولت فرانسه ضرورى است.» دربارة نشست هيأت دولت در 23 اكتبر 1956 دو روايت در دست است: در يادداشتهاى اصلى از مطالب بالا خبرى نيست اما در پيوست محرمانه اين مطالب ثبت شده است. (مركزاسناد عمومى، هيأت وزيران، 30 ـ 128، بند دو، پيوست محرمانه، 24 اكتبر 1956)
اين نكته معنادار است كه ايدن همة هيأت دولت را آگاه نكرد كه حتى در همان هنگام سخن گفتن او دين و لوگن براى نهائى كردن قرارهايى كه به موجب آنها نخست اسرائيليها به حمله دست مىزنند و سپس بريتانيا دخالت خواهد كرد، در راه سفر به پاريس هستند.
اين قرارها درست برعكس سناريويى بود كه ايدن در هيأت دولت ارائه كرده بود و تنها نتيجهاى كه از اين جريان مىتوان گرفت اين است كه ايدن درتلاش بود تا كل هيأت دولت را در حالى كه نسبت به شكل و ماهيت دقيق ساخت و پاختى كه صورت گرفته بود بىخبر مىگذاشت، به سوى نوعى همكارى با اسرائيليان بكشاند.
در نشست 24 اكتبر سور دانلد لوگن دامنه ساخت و پاخت را آشكار كرد.
سند 29 ـ 3 نشستهاى سوئز در سور، 22 تا 25 اكتبر 1956
به زودى پس از ساعت ده صبح با اتومبيل من عازم فرودگاه هندن شديم و مندر راه دين را از آنچه در دو روز گذشته رخ داده بود با خبر كردم. ژنرال شال در وياكوبله با ما ديدار كرد و ما را در راه سور به رستورانى دعوت كرد كه در حدودساعت 4 بعداز ظهر به آنجا رفتيم. در آنجا ما با همان گروههاى فرانسوى و اسرائيلى ملاقات كرديم. دين نامهاى از لويد ارائه كرد كه در آن تأكيد مىشد كه بريتانيا از اسرائيليها نخواسته است كه به عملى دست بزنند، تنها مسأله، اعلام نوع واكنشى بود كه در صورت رويدادهاى خاص بايد نشان داده مىشد.
نمىتوانم به ياد بياورم كه آيا موضوع فاصله زمانى پيش از عمليات نيروى هوايى سلطنتى در اين فرصت مطرح شد يا نه و ظاهرا اين احتمال وجود دارد كه پينو از نخستوزير پاسخ خرسندكنندهاى دريافت كرده باشد. اين موضوع در مذاكرات ما به حساب نيامد. ما بر دايان فشار آورديم تا مطمئن شويم كه اسرائيليان فهيمدهاند كه تا هنگامى كه عمليات نظامى آنها تهديدى براى آبراه سوئز فراهم نياورد،نيروهاى بريتانيا وارد عمل نخواهند شد. طرح اين نكته آسان نبود. اسرائيليان مخفى نمىكردند كه هدف اصلى آنها دستيابى به شرمالشيخ در تنگه تيران بود تا بتوانند راه عبورى براى كشتيهاى خود به سوى بندر عقبه حفظ كنند. ما پافشارى مىكرديم كه حركت در اين راستا، تهديدى براى آبراه به شمار نمىآيد. سرانجام طرح نقشهها آماده شد و ما اطمينان يافتيم كه عمليات نظامى در منطقه گذرگاه متله صورت خواهد گرفت. نمىتوانستيم چيزى بيش از اين به دست بياوريم ولى با توجه به اين كه گذرگاه متله تا حد زيادى به آبراه نزديك بود به اين نتيجه رسيديم كه اسرائيليان به حد كافى موضعگيرى بريتانيا را دريافتهاند اما نسبت به نيّت ما بدگمانند.
پس از آن بار ديگر دربارة رئوس مطالبى كه در طول هفته مطرح شده بود به شيوهاى پراكنده بحث شد بدون آن كه نيتهاى سه طرف روشنتر شود يا موضوع تازهاى پيش بيايد. سپس فرانسويان سندى در سه نسخه يكسان ارايه كردند كه در اتاق بغل به زبان فرانسه ماشين شده بود...
از ما خواستند كه هر سه نسخه را امضاء كنيم. نخستين بار بود كه از ثبت آنچه مورد بحث بود سخن به ميان مىآمد. پتريك دين از من دربارة صلاحيت امضاء سؤال كرد. من پاسخ دادم كه سند به نظر من دقيق مىآيد و در زمينه ثبت دقتى كه ما مأمور به دست آوردن آن بوديم مفيد است و مىتوان آن را به صورتى كه موجود است امضاء كرد. خوددارى ازامضاى خلاصه مطالبى كه نمىتوانستيم خود را از آن جدا كنيم به افزايش بدگمانى دربارة نيت ما در كار خطيرى مىانجاميد كه نخستوزير دلمشغول بدان به نظر مىرسيد. دين با اين توضيح كه صرفا براى گزارش به دولت اين خلاصه راامضاء مىكند، آن را امضاء كرد. دو هيأت ديگر هم امضا كردند و هر كدام از ما يك نسخه پيش خود نگاه داشتيم. فكر مىكنم شامپانى خانگى بود ولى حبابهاى اندكى در فضا ايجاد شد. و من و پتريك اجازه خواستيم و جلسه را به سوى و يا كوبله ترك كرديم. در هوا، ستارگان درخشندهتر از آنچه تا آن شب ديده بودم مىدرخشيدند.اين منظره با وضع ما يكسره ناسازگار بود.
آن شب دين در حدود ساعت ده و نيم گزارش خود را به نخستوزير تسليم كرد. ايدن به هنگام تسليم سند، ظاهرا گيج و حيرت زده مىنمود. او از محتواى سند راضى بود، امّا انتظار نداشت سند مكتوبى از مذاكرات تهيه شده باشد و ظاهرا فكر مىكرد كه ما هم بايد اين موضوع را مىدانستيم.
روز بعد يعنى روز 25 اكتبر نخستوزير به ما دستور بازگشت به پاريس داد تا از فرانسويان بخواهيم كه نسخهاى از سند را كه در دست آنها است نابود كنند. ما درخواست نخستوزير را در «كه دورسه» با پينو در ميان گذاشتيم و او با سردىبه درخواست ما توجه كرد و به ضرورت و عاقلانه بودن اين عمل ترديد نشان داد و اشاره كرد كه اسرائيليان شب پيش نسخه ديگر سند را با خود به اسرائيل بردهاند. قرار شد بعدا پاسخ كاملى به ما بدهد.
بعد ما را به جايى بردند كه ده سال پس از آن فهميدم كه مجموعه بزرگ اتاقهاى پذيرائى «كردورسه» بوده است و ما را به حال خود رها كردند. پس از مدتى متوجه شديم كه درها را بر روى ما قفل كردهاند. دلخور شديم اما مىشد اين عمل را چنين توجيه كرد كه براى پرهيز از آگاهى اتفاقى سياستمداران ساكن «كردورسه» از حضور ما صورت گرفته است. چندين ساعت بدون نان و آب در آنجا مانديم. سرانجام در ساعت 4 بعداز ظهر بار ديگر ما را به ديدن پينو بردند. پينو اعلام كرد كه دولت فرانسه به دو دليل درخواست نخستوزير را نمىپذيرد: يكى آن كه اسرائيليان نسخهاى از سند را با خود دارند و ديگر آن كه فرانسويان دليلى براى از ميان بردن اين سند نمىبينند. به لندن برگشتيم و دين جريان را به نخستوزير گزارشى داد. روز بعد خانة شماره 10 دانينگ استريت از ادارة خصوصى وزارت امور خارجه خواست كه همة رونوشتهايى را كه از سند و ترجمه آن در دست داشتند، تسليم كند و آنها هم اين دستور را اجرا كردند.
ظاهرا ناراحتى نخستوزير از تنظيم اين سند نشان آن بود كه وى مايل بوده است از مذاكرات با فرانسويان و اسرائيليان هيچ سندى ثبت نشود. ما از اين نكته آگاه نبوديم هر چند مىدانستيم كه او مدتى نظر خود را دربارة حل مسأله آبراه سوئز پنهان مىكرد و آن را تنها با حلقهاى از همفكران در ميان مىنهاد. به نظر من او مايل بود مذاكرات تنها به صورت شفاهى پيش برود. دايان در كتاب خود مىنويسد كه درست پيش از مذاكرات سور، اسرائيليان از طريق فرانسويان يك اعلاميه كتبى به امضاى ايدن دريافت كردند كه بر پايه توضيحات او با سندى كه بعدا دين امضا كرد تفاوت چندانى نداشت. اگرايدن چنين اعلاميهاى را امضاء كرده بود محتمل به نظر نمىرسيد كه ما را صرفا براى ازميان بردن سندى كه تكرار همان اعلاميه باشد به پاريس بازگرداند.
توضيح اين قضيه شايد بدين صورت باشد كه آنچه اسرائيليان دريافت كرده بودند تلگرامى از فرانسويان بود كه چگونگى موضعگيرى ايران را در نشست 16 اكتبر بيان مىكرده است و در جريان مخابره يا جريان ديگرى از اين تلگرام به عنوان اعلاميهاى به امضاى ايدن، ياد شده است.
مأخذ، سلوين لويد، 202 ـ 6، مذاكرات سوئز در سور، 22 تا 25 اكتبر 1956 به روايت دانلدلوگن، 24 اكتبر 1986
اين سند همچنين نشان دهندة سطح مذاكرات مفصلى است كه پيش از ساخت و پاختِ انگلستان ـ فرانسه ـ اسرائيل در جريان بوده است. با توجه به اصرار ايدن براى محدود كردن اطلاعات دربارة اين فرايند، جاى تعجب نيست كه او بخواهد رد آن را از ميان بردارد. شايد اين رسواترين نمونه تحريف يك سند تاريخى دربارة آبراه سوئز باشد. صرفنظر از ميزان درستى ادعاى دايان، اين جريان نشاندهندة سردرگمى ناشى از سرّى بودن ساخت و پاخت بود كه اجازه مىداد اين گونه ادعاها مطرح شود.
كيت كايل سندى را كه اينگونه مايه سراسيمگى ايدن شده بود با بهرهگيرى ازمنابع فرانسوى و اسرائيلى بازسازى كرده بود و سردانلد لوگن اصالت آن را مورد تأييد قرار داده بود.
سند 30 ـ 3 توافقنامه مذاكرات سور، 24 اكتبر 1956 توافقنامه
نتيجه گفت وگوهاى سور در 22 تا 24 اكتبر 1956 ميان نمايندگان دولتهاى پادشاهى متحد بريتانيا، اسرائيل وفرانسه به شرح زير است:
1 ـ نيروهاى اسرائيلى در شامگاه 29 اكتبر 1956 به حملة همه جانبهاى با هدف رسيدن به منطقه آبراه در روز بعد، عليه نيروهاى مصرى دست مىزنند.
2 ـ دولتهاى بريتانيا و فرانسه با آگاه شدن از اين رويداد به ترتيب و همزمان در 30 اكتبر 1956 دو درخواست زير را با دولتهاى مصر واسرائيل در ميان مىفهمند:
الف) درخواست از دولت مصر
1) توقف عمليات جنگى
2) عقبنشينى نيروها تا ده مايلى آبراه
3) پذيرفتن اشغال موقت نقاط كليدى آبراه به وسيله نيروهاى انگليسى و فرانسوى براى تضمين آزادى رفت و آمد كشتيهاى همه ملتها تا دستيابى به راه حل نهايى.
ب) درخواست از دولت اسرائيل:
1) توقف عمليات جنگى
2) عقب كشيدن نيروها تا ده مايلى شرق آبراه
علاوه بر اينها به دولت اسرائيل اعلام مىشود كه دولتهاى فرانسه و بريتانيا از دولت مصر درخواست كردهاند كه اشغال موقت نقاط كليدى آبراه سوئز را به وسيله نيروهاى انگليسى ـ فرانسوى بپذيرد.
توافق شده است كه اگر يكى از دولتها از پذيرفتن درخواستها سرپيچى يا اظهار ناخشنودى كند نيروهاى انگليسى ـ فرانسوى در ظرف مدت دوازده ساعت با همه وسايل لازم مداخله خواهند كرد تا تضمينى براى پذيراندن درخواستهاى خود فراهم آورند.
پ) نمايندگان سه دولت توافق دارند كه اگر دولت مصر شرايط مندرج در درخواستى را كه به آن ابلاغ مىشود نپذيرد، دولت اسرائيل نيز اجبارى به پذيرفتن شرايطى كه در درخواست از آنها مطرح شده است ندارد.
3ـ اگر دولت مصر نتواند در مهلت مقرر شرايط پيشنهاد شده در درخواست را بپذيرد نيروهاى انگليسى ـ فرانسوى در نخستين ساعتهاى بامداد 31 اكتبر به عمليات نظامى عليه نيروهاى مصرى دست خواهند زد.
4 ـ دولت اسرائيل براى تضمين آزادى كشتيرانى در خليج عقبه، نيروهايى براىاشغال ساحل غربىاين خليج ومجموعهجزايرتيراناعزامخواهدكرد.
5 ـ اسرائيلى تعهد مىكند كه در مدت انجام عمليات عليه مصر به اردن حمله نكند. ولى اگر در همين مدت اردن به اسرائيل حمله كند حكومت بريتانيا تعهد مىكند كه به اردن يارى نرساند.
6 ـ قرارهاى اين موافقتنامه بايد به شدت سرّى بماند.
7 ـ اين قرارها پس از توافق سه دولت معتبر خواهند بود.
امضا
ديويد بن گوريون
پتريك دين
كريستين پينو
مأخذ: كايل، 1991، پيوست A، ص ص 565 تا 566
اين سند، دستاورد مذاكرات سور است و به روشنى، دامنة نقشه چينيهاى سنجيدهاى را كه در پايان اكتبر 1956 عملى شد در پوشش يك توافق رسمى نشان مىدهد. آنچه آشكار است رفتار يك بام و دو هوا با مصر و اسرائيل است. فرانسويها و بريتانياييها در حالى كه ژست قدرتهاى بىطرف مىگرفتند و خود را صرفا به حفظ آبراه و پيشگيرى از گسترش جنگ متعهد نشان مىدادند در بند دو از مصريان مىخواستند كه نيروهاى خود را به درون خاك مصر عقب بكشند اما از اسرائيليان دعوت مىكردند كه در خاك مصر پيشروى كند و تا ده مايلى آبراه پيش برود. اين دعوت در واقع به اسرائيليان جواز اشغال سرتاسر صحراى سينا را اعطا مىكرد.
در نشست هيأت دولت در روزبعد يعنى 25 اكتبر، ايدن استخوانبندى استراتژى سور را بدون ذكرى از ملاقاتهاى رو در روى بريتانيا با اسرائيليان مطرح كرد.
سند 31 ـ 3 ايدن هيأت دولت را از پيشرفتها آگاه مىكند 25 اكتبر 1956
نخستوزير يادآورى كرد كه در هنگام مذاكرات هيأت دولت در هيجدهم اكتبر دلايلى بر اين باور وجود داشت كه ممكن است موضوع به خاطر نتيجه عمليات نظامى اسرائيل عليه مصر به سرعت حاد شود. بعد در 23 اكتبر او وزيران را آگاه كرد كه ديگر احتمال حمله هم جانبه اسرائيل به تنهايى عليه مصر منتفى شده است. با همه اينها به نظر مىرسيد كه اسرائيليان امر آمادگى نظامى خود را به عزم حمله به مصر پيش مىبرند. آنها ظاهرا احساس مىكردند كه جاهطلبيهاى حكومت سرهنگ ناصر ادامه هستى آنها را به صورت يك دولت مستقل تهديد مىكند و آنها نمىتوانند صبر كنند تا ديگران به فكر جلوگيرى از اين سياستهاى توسعهطلبانة او بيفتند. بنابراين هيأت دولت بايد وضعيتى را كه در صورت بروز دشمنى ميان مصر و اسرائيل پيش مىآمد در نظر بگيرد و دربارة ضرورت مداخله انگلستان و فرانسه در اين منطقه تصميمگيرى كند. دولت فرانسه شديدا پاىبند اين نظر بود كه مداخله به خاطر محدود ساختن دشمنىها موجه است و به همين خاطر انجام عمليات نظامى بر عليه مصر كه تقريبأ آغاز شده بود كار درستى است. در واقع ممكن بود در صورتى كه ما از پيوستن به فرانسويها خوددارى مىكرديم آنها به تنهائى يا همراه با اسرائيل به عمليات نظامى دست بزنند. در اين اوضاع و احوال نخستوزير پيشنهاد كرد كه اگر اسرائيل به حمله همه جانبه عليه مصر دست بزند، دولتهاى بريتانيا و فرانسه فورا هر دو طرف را به توقف مخاصمه و عقبكشيدن نيروها تا ده مايلى آبراه فرا بخوانند و در عين حال اين نكته را روشن كنند كه اگر يكى از اين دو طرف يا هر دوى آنها در عرض 12 ساعت در اجراى اين درخواستها كوتاهى كنند، نيروهاى بريتانيا و فرانسه براى واداشتن آنها به اجراى اين خواستها مداخله مىكنند. اسرائيل ممكن است با اين درخواست موافقت كند و اگر مصر هم بپذيرد، حيثيت سرهنگ ناصر به صورتى نابودكننده متزلزل مىشود. اگر مصر اين قرار را نپذيرد توجيه مناسبى براى عمليات نظامى انگلستان و فرانسه عليه مصر براى حفاظت از آبراه فراهم مىآيد. ما بايد به اين خطر كه به ساخت و پاخت با اسرائيل متهم شويم تن بدهيم. اما اين اتهام در هر صورت بر ماوارد مىشد چون حالا ديگر فرض بر اين بود كه اگر عمليات انگلستان و فرانسه عليه مصر صورت بگيرد ما نخواهيم توانست از اجراى عمليات موازى اسرائيل جلوگيرى كنيم و بهتر آن است كه به جاى پذيرش اتهام همكارى با اسرائيل در حمله به مصر به تنهايى، به حفظ توازن ميان مصر و اسرائيل تظاهر كنيم.
ماخذ: مركز اسناد عمومى، هيأت دولت 30ـ 128 بند دو(56) 74 سى.ام. 25اكتبر1956
ايدن آشكارا مشتاق آن بود كه همكاران خود را به سوى مسيرى كه در سور دربارة آن توافق شده بود بكشاند. البته او از احتمال وارد آمدن اتهام ساخت و پاخت بر خودش آگاه بود ولى با اظهار اين كه در هر حال اين گونه اتهامها وارد مىآيد به سفسطه مىپرداخت و اتهام را رد مىكرد.
نخست وزير از پشتيبانى لويد كه بر تهديد ناصر عليه منافع بريتانيا در خاورميانه وارد اردن و عراق و ليبى پافشارى مىكرد و وزيران ديگرى كه اين عمل را «طبق قانونهاى بينالمللى، عملى دفاعى براى تضمين آزادى رفت و آمد در آبراه» مىدانستند برخوردار شد. در هر حال پيشنهاد مىشد كه چون «نبايد بحران در خاورميانه زياد دوام بياورد» بهتر آن است كه به جاى تعلل خيلى زود وارد عمل شويم. كايل پيشنهاد مىكرد كه با كسانى چون مانكتن خزانهداركل، درك هيث كت آمورى وزير كشاورزى و شيلات و يان مك ليود وزير كار كه به اين برنامه بدبينبودند، بحث آتشينى براى تبادل نظر صورت بگيرد. اما با توجه به سنگينى كّفه اعضاى ارشد كابينه، هيچ يك از اين وزيران نمىتوانستتند درنهايت شانه از زير بار مسئوليت جمعى خالى كنند. (كايل 1991، ص ص 334 تا 335)
در اصل توافق شد كه در صورت حمله اسرائيل به مصر، دولت ما با دولت فرانسه مشتركا از دو طرفِ جنگ بخواهند كه دشمنى را پايان دهند، و نيروهاى خود را تا فاصله ده مايل از آبراه عقب بكشند، همچنين به دو طرف اخطار كنند كه اگر يكى از آنها يا هر دوى آنها ظرف مدت دوازده ساعت از پذيرفتن اين مقررات سرباز بزنند، نيروهاى بريتانيا و فرانسه براى وادار كردن آنها به انجام آن وارد عمل خواهند شد.(مركز اسناد عمومى، هيأت دولت 30ـ128، بند دو، 25 اكتبر 1956)
با اين نتيجهگيرى، هيأت دولت عاقلانه يا غيرعاقلانه با عملى كردن استراتژى سور موافقت نيروهاى موجود در خاورميانه از عمليات «طناب» به عمليات «تفنگدار» (اصلاح شده) متوجه مىشدند. اين نيروها براى آمادگى انجام مرحله نخست عمليات عليه مصر به هواپيماهاى بمبافكن سنگينى مجهز شدند. فرماندهانى چون ژنرال استاك ول به هنگام نهايى شدن آمادگى براى اشغال مصردر خاورميانه جمع شدند. مسأله مهمى كه ارتش دراين عمليات سر درگم، با آن روبهرو مىشد محدوديت تعداد افسرانى بود كه از كل استراتژى باخبر بودند. به عنوان مثال استاك ول تنها هنگامى كه از طريق «وياكوبله» از لندن به مالت پرواز مىكرد، قرار اشغال آتى مصر به وسيله اسرائيل را از معادن فرماندهى فرانسوى يعنى بوفر شنيد. پس از دريافت استاك ول بعدا فرماندهان هوايى و دريايى را به طور غيررسمى در جريان گذاشت. علاوه بر اينها، حساسيت زمان ايجاب مىكرد كه تحركهاى دريايى براى پرهيز از آگاهى جهان بر رويدادهاى آينده محدود شود. با آن كه نيروهاى هواپيمابر مىتوانستند از بامداد 29 اكتبر در پوشش تمرينهاى مخابراتى كه پيشتر برنامهريزى شده بود، از مالت به شرق مديترانه بيايند. نيروى اشغالگر تا 31 اكتبر نمىتوانست از مالت به راه بيفتد. به علاوه بيشينه سرعت جوخههاى حمله به 6 گروه محدود مىشد كه به معناى شش روز طول زمان براى پياده كردن نيروها بود. (كايل ، 1991، ص ص 339 تا 342)
در اسرائيل در برابر چشمهاى حيرت زدة سرجان نيكولز سفير بريتانيا كهمانند بيشتر اعضاى امورخارجه در جريان امور سرّى سور مورد قرار نگرفته بود، تحرك براى عمليات كاوش (جنگ صحراى سينا) از روز جمعه 26 اكتبر سرعت مىگرفت. اين آمادگىها، آمريكاييها را متوجه زنگ خطر پيش آمدن يك رويداد در خاورميانه مىكرد، اما آنها دربارة جهت تهاجم بالقوه اسرائيل ترديد داشتند. تنها در 28 اكتبر بود كه سازمان سيا مصر را به عنوان هدف حمله تشخيص داد. با توجه به افزايش نقل و انتقالها، و ورود تجهيزات آمريكاييها متوجه شدند كه ممكن است بريتانيا و فرانسه ازاين اوضاع براى به كار گرفتن زور براى دستيابى به راه حلى براى مسأله آبراه بهره بگيرند. پس از فرود آمدن چتربازان اسرائيلى در گذرگاه ميتلا كهدر ساعت 5 بعداز ظهر 29 اكتبر آغازگر جنگ صحراى سينا شد، آيزنهاور براى روشن شدن موضع بريتانيا به ايدن تلگرام زد.
سند 32 ـ 3 آيزونهار از شكافى كه ممكن است در اتحاد انگلستان و آمريكا ايجاد شود اظهار نگرانى مىكند، 30 اكتبر 1956
به نظر من و تا آنجا كه امكان تفاهم و عمل متحد مورد نظر است، همة اين تحولات و نتايج احتمالى آنها و از جمله، امكان درگيرى شما و فرانسويان در جنگ عمومى عربى وبه نظر من دولت ما و شما را به شكل غمانگيزى سخت متحير مىكند درست است كه دولت مصر هنوز رسما از شوروى درخواست كمك نكرده است ولى واقعيت آن است كه اگر سازمان ملل اسرائيل را مهاجم بشناسد، مصر از آن دولت يارى خواهد خواست و اين رويداد خاورميانه را غرق آتش مىكند. اين امكان بعدى است كه ما را به پافشارى در اين مورد وادار مىكند كه غرب بايد از سازمان ملل درخواست بازرسى و دخالت احتمالى كند، چون ممكن است دربارة آنچه بايد انجام دهيم به زودى نه تنها خود را رودر روى يكديگر ببينيم بلكه عملاً در وضعيتى قرار بگيريم كه دشواريهاى امروزى ما در برابر آن بازى به نظر برسد.
ماخذ: 1105/11 مركز اسناد نخست وزيرى آيزنهاور به ايدن ، 30 اكتبر 1956
متأسفانه اين تلگرام پس از نشست هيأت دولت در بامداد 30 اكتبر كه در آن مواد اتمام حجت به مصر و اسرائيل تأييد شد، به مقصد رسيد.
سند 33 ـ 3 هيأت دولت دربارة موضعگيرى احتمالى آمريكا بحث مىكند 30 اكتبر 1956
بعد بحث به موضعى كشانده شد كه ايالات متحد احتمالاً دربارة اين تحولات در پيش مىگرفت وزيرامورخارجه مىگفت كه سفير ايالات متحد در لندن به او اطلاع داده است كه دولت ايالات متحد پيشنهاد مىكند كه از شوراى امنيت درخواست شود كه موضوع صدور قطعنامهاى را كه در آن اسرائيل به عنوان مهاجم محكوم شده باشد به صورت اضطرارى در نظر بگيرد. وزير امورخارجه به سفير توضيح داده بود كه اين قطعنامه بااين استدلال كه اسرائيل درمقام دفاع از خود عمل مىكند قابل انتقاد خواهد بود. او بر اطمينانهايى كه ما دربارة عدم طرحريزى حمله به اردن از سوى اسرائيليها دريافت كرده بوديم تأكيد كرده بود. و با اين همه، وزير مطمئن نبود كه دولت ايالات متحد تحت تأثير اين بحثها قرار بگيرد و بنابراين بايد ديد كه آيا در صورت توافق دولت فرانسه ما بايد به تشويق اين دولت براى پشتيبانى از عملياتى كه ما و فرانسويان براى پايان دادن به دشمنى ميان مصر و اسرائيل در پى انجام آن بوديم اقدام كنيم يا خير. از آن جا كه تا آن هنگام جنگهاى كوچكى ميان نيروهاى مصر و اسرائيل در گرفته بود، محتمل به نظر مىرسيد كه عمليات ما به مدت بيست و چهار ساعت به تعويق بيفتد كه دراين صورت براى انجام چنين درخواستى ازايالات متحد وقت كافى داشتيم.
بحثها نشان داد كه هيأت دولت با اين پيشنهاد موافقت كلى دارد. ما بايد با وجود نامحتمل بودن پاسخِ موافق دولتِ ايالات متحد به اين درخواست نهايت كوشش خود را به خرج دهيم تا توهينى را كه ارسال يادداشت ما براى مصر و اسرائيل مىتواند بر افكار عمومى مردم آمريكا وارد مىآورد، كاهش دهيم. اندوختههاى طلا و دلارِ ما، با آهنگى كه به طور خطرناك سريع بود، كاهش مىيافت و با توجه به گسترة اتكايى كه ناگزير بوديم بر كمكهاى اقتصادى آمريكا داشته باشيم، نمىتوانستيم بيش از آنچه مطلقا ضرورت داشت، دولت ايالات متحد را از خود دور كنيم.
مأخذ: ادارةاسناد عمومى هيأتدولت، 30 ـ 128 ، بند دو ، سى.ام 75 (56)، 30اكتبر 1956
در اينجا براى نخستين بار در درون هيأت دولت در كه از پىآمد احتمالى انجام عمليات نظامى بدون پشتيبانى ايالات متحد آشكار شد. با توجه به اخطارهاى مكرر ايزنهاور و دالس مىتوان دريافت كه چرا دولت تا آن حد آشكارا به پنهانكارى روى آورده بود. هيچ چيز بيش از تلاش در كاربرد زور، احتمال روىگردانى دولت ايالات متحد را در بر نداشت و باتوجه به اين نكته كه هيأت دولت دريافته بود كه اندوختهها تقريبا روبه اتمام است، احتمال دلخورى آمريكا آنها را نسبت به پىآمدهاى احتمالى نگران مىكرد. دولت بريتانيا همراه بادولت فرانسه، در حالى كه روابط انگلستان و آمريكا در حالت ابهام و سر درگمى بسيار و به شدت نيازمند به ترميم بود، در وقت مقرر در شامگاه 30 اكتبر 1956 اتمام حجت خود را به مصر و اسرائيل ارسال كردند.
اگر ايدن انتظار داشت كه در مجلس عوام به هنگام مطرح كردن اتمام حجت، اوضاع به راحتى پيش برود، بايد گفت كه به صورتى اندوهبار نوميد مىشد چون اعضاى حزب كارگر او را به شدت در فشار مىگذاشتند. اين رويداد به سود همبستگى افكار عمومى مردم بريتانيا نبود. از آن بدتر، ارسال پيغام ايدن به آيزنهاور در توضيح نطق پارلمانى خود به تعويق افتاد و درنتيجه دولت آمريكا ، موضوع ارسال اتمام حجت را از خبرگزاريها دريافت كرد.
سند 34 ـ 3 ايدن مىكوشد آيزونهار را متقاعد كند، 30 اكتبر 1956
مىتوانم به شمااطمينان بدهم كه هيچ يك از عملياتى كه ممكن است ما براى 2پىگيرى اعلاميه صورت بدهيم. به معناى بازگشت به مفاهيم قديمى استعمارى و اشغالگرى نيست، ما سخت نگران دورى گزيدن ازاين تصورات هستيم.
هيچ چيز نمىتوانست ازانفجار اين آتشفشان در جايى جلوگيرى كند اما هنگامى كه گرد و غبار فرو بنشيند، فرصت خوبى براى كار سازنده مشتركِ ما پيش خواهد آمد و در نتيجه ضعيفترين نقطه در صف مبارزه با كمونيزم تقويت خواهد شد.
مأخذ :اداره اسناد عمومى 5 . 11 ـ 11 ايدن به آيزنهاور 30 اكتبر 1996
ايدن در تلاش براى تأمين بهترين پوشش ممكن براى عمليات بريتانيا. بار ديگر همان نغمة قديمى يعنى ضديت با كمونيزم را ساز كرد. البته حتى كوشش ايدن در به ميان كشيدن انگيزههاى جنگ سرد. دل دولت امريكا را كه از آنچه فريبكارى دولت بريتانيا مىدانست در خشم بود، نرم نكرد. آيزنهاور در هفته سرنوشت ساز نهائى مبارزة انتخاباتى كه در آن وى به عنوان «صلح آفرين» معرفى شده بود، بىگمان از اين واقعيت به شدت رنجيدهخاطر بود كه تنها كمتر از يك روز از هنگامى كه او مشورت با بريتانيا و فرانسه را براى مطرح ساختن تهاجم اسرائيل در شوراى امنيت اعلام كرده بود، آن دو كشور باانتشار اتمام حجت، كشيدهاى بصورت او نواخته بودند. آيزنهاور پس از منتشر كردن يك سرزنش گزنده خطاب به ايدن از طريق خبرگزارىها به اين مضمون كه «فرايند برقرارى صلح مىتواند و بايد برقرار بماند»، به هنرى كيت ارج نمايندة امريكا در سازمان ملل مأموريت داد تا قطعنامه زير را به شوراى امنيت ارايه كند:
سند 35 ـ 3 قطعنامه ايالات متحد در شوراى امنيت
(اسناد سازمان ملل متحد 3710 ـ اس) درباره تجاوزهاى خاورميانه، 30 اكتبر 1956
شوراى امنيت،
با توجه به آنكه نيروهاى مسلح اسرائيل با زير پا نهادن موافقتنامه ترك مخاصمه ميان مصر و اسرائيل به عمق خاك مصر نفوذ كرده است، با اعلام نگرانى جدى از نقض موافقتنامه ترك مخاصمه
1) از مصر و اسرائيل مىخواهد كه بىدرنگ اعلام آتش بس كنند.
2) از اسرائيل مىخواهد كه بىدرنگ نيروهاى مسلح خود را به پشت خطوط تثبيت شده ترك مخاصمه عقب بكشد
3) از همة اعضا مىخواهد كه
الف) از كاربرد زور يا تهديد به كاربرد زور در منطقه به هر صورتى كه با هدفهاى سازمان ملل ناسازگار باشد خوددارى كنند.
ب) سازمان ملل را در تضمين جا معيت موافقتنامههاى ترك مخاصمه يارى دهند.
پ) از دادن هر نوع كمك نظامى، اقتصادى و مالى به اسرائيل تا هنگامى كه ازاين قطعنامه پيروى نكرده است خوددارى كنند.
4) از دبيركل درخواست مىكند كه شوراى امنيت را از موارد پذيرش اين قطعنامه آگاه كند و هر توصيهاى را كه براى حفظ صلح و امنيت بين الملل در منطقه از طريق پيروى از اين قطعنامه و قطعنامه هاى پيشين مناسب مىداند ارايه كند.
مأخذ فرنك لند (ويراستار) 1956 صفحه 364
به نظر ايدن و هيأت دولت بريتانيا، اين قطعنامه نشانه آشكارى بود بر آن كه انتقاد خصوصى امريكا با اقدامى عمومى همراه خواهد بود. قطعنامه، تلاش آشكار دولت ايالات متحد براى جلوگيرى از بالا گرفتن درگيرىهاى ناشى از مداخلة انگلستان و فرانسه به وكالت اسرائيل بود. هم بريتانيا و هم فرانسه اين قطعنامه و قطعنامه بعدى را كه شوروى پيشنهاد كرده بود وتو كردند، اما روز بعد، بررسى اوضاع خاورميانه بر پايه روند «اتحاد براى صلح» به نشست اضطرارى مجمع عمومى واگذار شد. (روند «اتحاد براى صلح» به هنگام جنگ كُره شكل گرفت و به مجمع عمومى اجازه مىداد در صورت به بنبست رسيدن كار شوراى امنيت، وارد عمل شود) تلگرامهاى جان كولسن كاردار سفارت بريتانيا درواشنگتن، نشانههاى روشنى از عميقتر شدن شكاف ميان امريكا و انگلستان را آشكار مىساخت (كولسن در اين لحظة سرنوشتساز به خاطر آن كه كشتى سفير آينده يعنى سر هرولد كاسيا ، هنوزبه امريكا نرسيده بود در مسئوليت سفارتمانده بود.)
سند 36 ـ 3 نظر دالس دربارة اتمام حجتها و پىآمدهاى احتمالى آنها 31 اكتبر 1956
آقاى دالس، اتمام حجت ها را «كارى بسيار ظالمانه» توصيف مىكرد، پيام بعد از ظهر امروز نخست وزير به رئيس جمهور بيانگر اميدوارى او به پذيرش آن بود. دالس اين اميدوارى را «بسيار خيالپردازانه» مىدانست. مصريان كه به آنها حمله شده بود بر پايه اين اتمام حجت ناچار مىشدند از بخش بزرگى از خاك خود دست بكشند در حالى كه اسرائيليان تنها ده مايل در خاك مصر عقبنشينى مىكردند. مشكل مىشد انتظار داشت كه مصريان بار ديگر به اشغال سرزمين خود تن در بدهند. وى اشاره مىكرد كه از قضاى روزگار چند ساعت پيشتر در همان روز مشغول خواندن پيامى دربارة گفت وگوهاى خود شما (لويد) و آقاى آلدريچ مربوط به ادامة احتمالى مذاكرات با مصريان در باره آبراه سوئز بوده است و يادآورى مىكرد كه شما اين نظر را بيان مى كردهايد كه اگر آقاى پينو در آغاز، زودتر به نيويورك مىآمد امكان داشت كه دستكم «رئوس توافقنامه» تصويب شود. بخشى از هدف خواسته ما در سرتاسر اين گفت وگوها پذيراندن يك راهحل صلحجويانه بود و دالس احساس مىكرد كه اين هدف در دسترس ما بوده است.
آقاى دالس ادامه داد كه نمىداند آيا حركت اسرائيل براى دولت علياحضرت ملكه غافلگيركننده بوده است يا نه، اما مسلما براى فرانسويان غافلگيركننده نبوده است. او متوجه تجمع نيروها در قبرس در اين بزنگاه شده بود و زمان اين تجمع به گونهاى بودكه ما مىبايست دليلهاى ويژهاى براى انجام آن داشته باشيم. اين نقشه اگر پيش از عمليات اسرائيل همراه با فرانسويان زمينهچينى نشده بود به دشوارى مىتوانست اينگونه سريع پيش برود.
به نظر او ما با وضعى رو به رو بوديم كه نه تنها براى اعتماد متقابل خودمان بلكه براى اوضاع جهان، يكى از بزرگترين فاجعهها بود. درست در همان هنگام كه اقمار شوروى در حال فرو پاشيدن بود و ما مىتوانستيم به تضاذ ميان جهان غرب و شوروى اشاره كنيم، به نظر مىرسيد كه غرب هم در تدارك اوضاع مشابهى است.
والس نمىتوانست نتيجه كار را پيشبينى كند ولى ما ظاهرابه يك آتشبازى دست مىزديم كه مىتوانست كل دنياى مسلمان را به آتش بكشد. او به شدت نسبت به نتيجة كار بدبين بود.
من گفتم كه به نظرم غيرممكن است بتوان باور كرد كه ما در برانگيختن اسرائيليها به انجام عمليات فعلى شان نقش داشته باشيم. همه شواهدى كه من ديدهام دقيقا خلاف اين امر را نشان مىدهند. همانگونه كه در ديدارهاى پيشين گفتهام همة توصيههاى دولت علياحضرت به نمايندگان خود در تل اويو داير بر جلوگيرى از دست زدن اسرائيل به عمليات بوده است. حذف آنچه كه آقاى دالس آن را اتمام حجت مىناميد آن بود كه از جنگ جلوگيرى كند. به ايشان گفتم كه هدف از ورود سريع نيروهابه ميدان، جلوگيرى از جنگ در دو سوى آبراه بوده است. همچنين چكيدههايى از پاسخهاى نخست وزير در مجلس عوام را كه بر ماهيت موقت عمليات اشغال نيروهاى انگليسى ـ فرانسوى تأكيد داشت براى وى خواندم. آقاى دالس تحت تأثير هيچيك از اينها قرار نگرفت.
مأخذ، 1105 / 11، مركز اسناد نخست وزيرى، 31 اكتبر 1956
اين گزارش از پيشرفتهاى درون سازمان ملل نشاندهندة خواست روزافزون دولت ايالات متحد به جدا ساختن آشكار خويش از عمليات شركاى خود در «روابط ويژه» بود. جالب آنست كه انگليسيها فشار امريكا را چنان سنگين مىديدند كه ناگزير شدند براى نخستين بار قطعنامهاى را كه متحد آنها پيشنهاد كرده بود، وتو كنند.
در ميانة اين فعاليتهاى پركشاكش سياسى، ناصر همانگونه كه انتظار مىرفت اتمام حجت انگليسى ـ فرانسوى را رد كرد. بريتانيا پس از حدود سه ماه آمادگى نظامى، كه اميدهاى پوچ به راه حل هاى سياسى، آن را به تعويق مىانداخت، سرانجام بدون اعلام جنگ، متحد با فرانسه و اسرائيل در جنگى تمام عيار عليه مصر درگير شد.
رويدادنگارى ژوئيه ـ اكتبر 1956
31 ژوئيه دالس براى گفت وگو به لندن وارد مىشود، آيزنهاور به ايدن عليه اعمال زور هشدار مىدهد.
2 اوت دولت بريتانيا فراخواندن گروههايى از نيروى ذخيره خودرا اعلام مىكند.
3 اوت بريتانيا، فرانسه و ايالات متحد خواهان برگزارى يك كنفرانس در لندن مىشوند.
8 اوت خزانهدارى نخستين هشدار اقتصادى را به مك ميلن مىدهد.
23 ـ 16 اوت نخستين كنفرانس لندن .
3 سپتامبر آيزنهاور بار ديگر به ايدن عليه كاربرد زور هشدار مىدهد .
3 ـ 9 سپتامبر هيأت منزيز در قاهره با ناصر گفت وگو مىكند .
4 سپتامبر دالس انديشه پايهگذارى «شركت مشتريان آبراه سوئز» را پيشنهاد مىكند.
7 سپتامبر خزانهدارى دومين هشدار اقتصادى را به مك ميلن مىدهد.
8 سپتامبر آيزنهاور بار ديگر به ايدن عليه كاربرد زور هشدار مىدهد.
12 سپتامبر اعلام همگانى ايجاد «ش م آ س» Scua
19 سپتامبر دومين كنفرانس لندن گشايش مىيابد.
21 سپتامبر دومين كنفرانس لندن ايجاد «ش م آ س» را تأييد مىكند. خزانهدارى هشدارهاى اقتصادى ديگرى به مك ميلن مىدهد.
23 سپتامبر بريتانيا و فرانسه، دعوا رابه سازمان ملل مىكشانند.
29 سپتامبر هشدارهاى خزانهدارى در جبهه اقتصاد.
30 سپتامبر ـ 1 اكتبر مهيرو دايان براى گفت وگوى بلندپايگان با فرانسويها ديدار مىكنند.
5 اكتبر لويد بيش از آغاز مباحثات شوراى امنيت با پنيو و دالس ديدار مىكند.
10 ـ 11 اكتبر تهاجم اسرائيل بر قلقيليه در اردن.
13 اكتبر شش مادة تصويب شده در شوراى امنيت.
14 اكتبر گازيه وشال براى بحث دربارة مشاركت اسرائيل در چكرز با ايدن ديدار مىكنند.
15 اكتبر لويد از نيويورك فرا خوانده مىشود.
16 اكتبر ايدن و لويد براى گفت وگو باموله وپنيو به پاريس پرواز مىكنند.
18 اكتبر براى نخستين بار امكان عمليات اسرائيل عليه مصر در هيأت دولت مطرح مىشود.
22 اكتبر لويد براى ديدار با فرانسويان و نمايندگان اسرائيل به سور مىرود.
24 اكتبر دين پيش نويسِ سور را امضا مىكند.
25 اكتبر هيأت دولت طرح «ساخت و پاخت» را تأييد مىكند.
26 اكتبر ـ 2 نوامبر خزانهدارى دربارة «درهم شكستن» و عمليات اضطرارى بحث مىكند.
29 اكتبر اسرائيل به مصر حمله مىكند .
30 اكتبر بريتانيا و فرانسه، اتمام حجت را براى مصر و اسرائيل مىفرستند. بريتانياو فرانسه قطعنامههاى پيشنهادى امريكا و شوروى براى اعلام آتش بس را وتو مىكنند. آيزنهاور هشدارهاى خود را درباره كاربرد زور به ايدن تكرار مىكند.