جنگ رسانه‌ای صهیونیست‌ها علیه حماس

به اعتقاد صهیونیست ها، تجلی نفوذ رسانه ای حماس در آمریکا را می توان در شمار فراوان آمریکایی هایی جستجو کرد که از دولت شان می خواهند تا دولت مشروع فلسطین را به رسمیت بشناسد و به جای تحریم، مبارزه و قطع رابطه با این جنبش برای تاثیر گذاردن بر برنامه هایش تلاش کند. در میان جماعتی که خواستار رابطه با حماس هستند، شمار زیادی روزنامه نگار و چهره دانشگاهی دیده می شوند که به اینها باید نهادهای اسلامی آمریکا را نیز اضافه کرد که صهیونیست ها به نام گروه های فشار اسلامی از آن یاد می کنند و از آن جمله می توان به شورای روابط اسلامی آمریکا اشاره کرد.
چیزی که باعث افزایش دغدغه صهیونیست ها شده، آن است که ده ها روزنامه نگار و چهره برجسته دانشگاهی فریاد مخالفت با سیاست های قانون شکنانه ایالات متحده علیه دولت مشروع فلسطین را سر داده و از این مسئله که مواضع اشتباه دولت آمریکا در قبال جنبش حماس به تداوم حالت بی ثباتی در منطقه خاورمیانه بیانجامد، ابراز نگرانی کردند که از جمله این افراد می توان به  سارا روی اشاره کرد.
خانم سارا روی که یکی از پژوهشگران برجسته مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد آمریکا است، با همکاری ریچارد نورتن، استاد رشته روابط بین الملل دانشگاه بوستن مقاله ای را با عنوان «آری! می توان با حماس کار کرد» نگاشته است و در آن از دولت آمریکا خواسته است تا حماس را به رسمیت بشناسد و برخوردی مثبت با این جنبش داشته باشد.
سارا روی در ادامه با اشاره به مسئله همکاری آمریکا با دولت غیرقانونی فیاض، در اینکه واشنگتن بتواند با تکیه بر دولت مذکور راه حلی را برای مسئله فلسطین بیابد، ابراز تردید کرد و گفت:  کابینه فیاض برای بقای خود نیاز به استبدادگری دارد.
وی در بخشی دیگر از مقاله خود خاطرنشان ساخت که پیروزی انتخاباتی و نظامی حماس در فلسطین دلیلی بر شکست جنبش فتح است.
در کنار سارا روی و ریچارد نورتن، شمار زیادی از اساتید و پژوهشگران دانشگاه های آمریکا هستند که بر ضرورت گفتگو با حماس تاکید دارند و اشغالگران صهیونیست را مسئول رنج ها و محنت های ملت فلسطین و افزایش مشکلات داخلی این ملت می دانند که از جمله آنها می توان به شبلی تلحمی، استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه مریلند و استاد رشید الخالدی استاد دانشگاه کولومبیا اشاره کرد.
صهیونیست ها تلاش بسیاری را برای خاموش کردن صداها و فریادهای که در محکومیت رژیم اشغالگر قدس سر داده می شود، صورت می دهند تا اینکه مبادا این مسئله باعث شود تا ملت آمریکا مواضعی را در مخالفت با سیاست های کاخ سفید در قبال ملت فلسطین اتخاذ کرده و رژیم صهیونیستی را به خاطر اقدامات وحشیانه اش علیه ملت ما محکوم نمایند.
اشغالگران قدس برای خاموش کردن فریادهای حمایت از ملت فلسطین یک دیوار رسانه ای را در مقابل حماس درست کرده اند تا اینکه مبادا موج اندیشه و تفکرش به آمریکایی ها برسد و از سوی دیگر نیز برای مخدوش کردن چهره حماس در نظر غربی ها می کوشند و دولت حماس را به همگونی با نظام طالبان، همکاری با القاعده و انجام اقدامات تروریستی محکوم می کنند.
واقعیت این است که حماس یک سیستم عظیم رسانه ای در اختیار ندارد که با تکیه بر آن بتواند با بوق های تبلیغاتی صهیونیسم و بنگاه های دروغ پراکنی داخلی که مورد حمایت آمریکا و غرب هستند، مقابله نماید. تنها چیزی که حماس در اختیار دارد یک شبکه تازه تاسیس ماهواره ای، یک ایستگاه رادیویی محلی، چند روزنامه و شماری پایگاه اینترنتی است ؛ ولی در مقابل رژیم اشغالگر قدس، ایالات متحده آمریکا و اقمار غربی اش حمله تبلیغاتی و رسانه ای که فتح علیه حماس آغاز کرده است، را حمایت می کنند و بودجه های هنگفتی را نیز به این امر اختصاص می دهند.
با وجود محدودیت رسانه هایی که حماس در اختیار دارد، صهیونیست ها از تمامی تلاش های شیطانی خود برای تحریک غربی ها جهت محاصره رسانه ای این جنبش استفاده می کنند و حماس را متهم می کنند که رسانه ها را برای برانگیختن حس کینه و نفرت افراد نسبت به یهود و غرب، جمع آوری کمک های مالی، برقراری ارتباطات بین المللی، گسترش دایره نفوذ خود و جلب حمایت جهانی با استفاده از تبلیغات گسترده، اتاق های چت و باشگاه های اینترنتی به کار می گیرد.
صهیونیست ها برای تنگ تر کردن هر چه بیشتر حلقه محاصره رسانه ای بر حماس، از قانون آمریکایی  میهن پرستی ( patriot act ) برای اعمال فشار بر شرکت های خدمات اینترنتی آمریکایی و کانادایی استفاده می کنند تا آنها را از میزبانی پایگاه های اینترنتی حامی جنبش حماس بازدارند. ضمنا اشغالگران قدس همچنین از این قانون برای اعمال فشار بر شبکه های تلویزیونی و مطبوعات آمریکا نیز استفاده و آنها را از چاپ هر گونه اطلاعاتی که باعث انتقال پیام حماس و بر ملا شدن هویت واقعی دولت عبری شود، بر حذر می دارد.
صهیونیست ها همیشه مدعی هستند که حماس پیام خود را به میلیون ها آمریکایی می رساند و شبکه الجزیره که آمریکایی ها به راحتی از طریق اینترنت قادر به تماشای آن هستند، نقش مهمی را در انتقال پیام حماس و انتشار افکار شیخ یوسف القرضاوی (از مویدان عملیات شهادت طلبانه علیه اشغالگران) دارد.
در همین راستا، یک گروه صهیونیست که نام خود را  palestinian media watch  اعلام کرده و مدعی است که به انعکاس وضعیت ملت فلسطین می پردازد، با انتشار اطلاعات دروغی که بوق های تبلیغاتی صهیونیسم در غرب مسئولیت پخش آن را دارند، به مخدوش کردن چهره ملت فلسطین می پردازند و در نظر غربی ها اینگونه وانمود می کنند که قربانی هستند.
این گروه شرور و نابکار اظهارات رهبران حماس، گفته های سخنگویان این جنبش و همچنین برنامه هایی که از شبکه الاقصی پخش می شود، را زیر نظر دارند و از تمامی تلاش خود برای دگرگون کردن حقایق استفاده می کنند و اظهارات رهبران حماس و همچنین برنامه های پخش شده از شبکه مذکور را به گونه ای تفسیر می کنند که به نفع اشغالگران باشد و هراس غربی ها را از اسلام برانگیزد و چهره جهاد و مقاومت ملت فلسطین را مخدوش سازد.

بد نیست بگوییم که صهیونیست ها از اقدامات مقامات تشکیلات خودگردان و دار و دسته ابومازن به عنوان دست مایه ای برای تبلیغ علیه ملت فلسطین استفاده می کنند. اشغالگران قدس داستان های ساختگی رسانه های وابسته به فتح در مورد وضعیت نوار غزه را برای مخدوش ساختن چهره جنبش حماس، ملت فلسطین و دولت مشروع این ملت در نظر غربی ها به کار می گیرند.
در این امر تردیدی نیست که رسانه های عربی در نمایش کامل رنج ها و محنت های ملت فلسطین برای غربی ها و جامعه جهانی کوتاهی می ورزند و چشم خود را بر روی فجایعی که این ملت با آن رو به رو هستند، می بندند و اهمیتی به تراژدی انسانی که نتیجه محاصره اقتصادی فلسطین است، نمی دهند.
رسانه های عربی در انتقال واقعیت های موجود در فلسطین شکست خورده اند ؛ ولی این شکست نتیجه کمبود بودجه و تجربه نبوده است بلکه نتیجه همدستی با دشمن و ـ در خوش بینانه ترین حالت ـ کوتاهی در انجام وظیفه بوده است.
بی تردید، شبکه های ماهواره ای که همگام و همسو با آمریکایی ها و صهیونیست ها عمل می کنند، نقش مهمی را در جنگ تبلیغاتی و رسانه ای علیه حماس دارند و با این کار در صدد خدمت به دشمنان ملت فلسطین هستند که از جمله آنها می توان به شبکه العربیه اشاره کرد که به هیچ وجه دست از انتشار شایعات و مخدوش ساختن چهره ملت مبارز فلسطین بر نمی دارد و به دشمنی خود با حماس و فرهنگ مقاومت و جهاد ادامه می دهد.
سوالی که در اینجا پیش می آید، آن است که اگر حماس با این تعداد محدود رسانه توانسته است تا در رسانه های غربی نفوذ و بر ده ها چهره آکادیمی، پژوهشگر و سیاستمدار برجسته آمریکایی تاثیر بگذارد ؛ حال این میزان نفوذ ـ در صورت یاری و حمایت رسانه های عربی از ملت و قضیه فلسطین ـ چه میزان خواهد بود؟!
این پرسشی است که پاسخ آن را باید اصحاب رسانه در دنیای عرب و اسلام به آن پاسخ دهند. آیا روزی فرا می رسد که رسانه های عربی از خواب غفلت بیدار شوند و مسیری که در حال حاضر طی می کنند، اصلاح نمایند تا مگر به جای آنکه بار خاطری برای امت اسلام و عرب باشند، در راه خدمت به آنها گام بردارند.