جنگ های آتی رژیم صهیونیستی

محور عقیده و اندیشه نظامی صهیونیست ها بر یک اصل مشخص استوار است که اساس آن  انتقال جنگ به جبهه دشمن و کسب یک پیروزی قاطعانه با متحمل شدن کمترین خسارت ممکن  می باشد. نکته شایان توجه آن است که وضعیت جغرافیایی رژیم صهیونیستی چنین اندیشه نظامی را ایجاب می کند ؛ زیرا این رژیم مساحت کمی را در اختیار دارد و بافت جمعیتی اش نیز اجازه جنگی با غیر از ویژگی های مذکور را نمی دهد. آری! رژیم صهیونیستی تاب تحمل جنگی که در اراضی تحت حاکمیتش صورت گیرد را ندارد و مناطق اشغالی نیز نمی تواند عرصه خوبی برای درگیری باشد و جامعه صهیونیستی نیز تحمل شرایط جنگ را ندارد ؛ زیرا این امر رویای صهیونیست ها در مورد زندگی در  بهشت موعودی  که توسط رسانه های صهیونیستی ساخته و پرداخته شده است، را ندارد.
شکست رژیم صهیونیستی در جنگ لبنان (تابستان سال گذشته) که با موفقیت حزب الله در انتقال جنگ به سرزمین دشمن همراه بود، می تواند به تحول و انقلابی در جوهر اصلی سیاست های نظامی رژیم اشغالگر قدس، به ویژه در زمینه نیروی هوایی بیانجامد ؛ نیرویی که به عنوان بازوی قدرتمند دولت اشغالگر عبری برای انتقال جنگ به سرزمین دشمن از آن استفاده می کند.
آنچه در جنگ لبنان رخ داد، نشان از آن داشت که نیروی هوایی رژیم صهیونیستی نتوانست مانع از اجرای موفقیت آمیز برنامه حزب الله در انتقال بخش بزرگی از جنگ به سرزمین دشمن شود ؛ چرا که این حزب از تسلیحات موشکی متمایزی برخوردار بود.

در اینجا، این سوال مطرح می شود که باید بر روی کدامیک سرمایه گذاری کرد: نظام موشکی و ضد موشکی یا نیروی هوایی؟ پاسخ به این پرسش به خاطر ظهور یک دشمن جدید یعنی ایران مشکل است ؛ زیرا رژیم صهیونیستی تلاش می کند تا جنگ را به زمین ایران بکشاند و این مسئله خود می طلبد که سرمایه گذاری گسترده در بخش نیروی هوایی صورت گیرد ؛ ولی در همین حال و با وجود سوریه و حزب الله نیز اشغالگران صهیونیسم نمی توانند به سرمایه گذاری در زمینه سلاح های موشکی    جهت حمله یا دفاع    بی توجه باشند. آنچه گفتیم، یکی از اشکالات فنی است که فرا روی رئیس ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی قرار دارد.
گابی اشکنازی در همین راستا با سوالات بسیاری رو به رو است، سوالاتی از قبیل اینکه: آیا باید  اسرائیل  اقدام به خریداری ده ها دستگاه جنگنده اف    35 کند که البته تولید آن در سال 2014 پایان می یابد و برای خریداری آن باید در سال 2009 اقدام به امضای قرارداد خرید کرد؟ یا آنکه تانک های استرایکر آمریکایی یا میرکاوای اسرائیلی خریداری کند؟ آیا باید تمامی توجهات را معطوف به نیروی هوایی کرد یا آنکه باید توان موشکی در محور توجه قرار گیرد؟
ضمنا پاسخ هایی که به پرسش های فوق داده شده، متضمن ابهام بسیار است و نشانگر یک ارزیابی نادرست از مسائل است. به عنوان نمونه، برخی ها می گویند که ارتش اسرائیل در سال های گذشته 24 هواپیمای  اف    15 ،  ای    102  و  اف    16  خریداری کرده است که این هواپیماها همچنان از قدرت کافی برخوردارند و باید زمان خرید هواپیماها را به تاخیر انداخت. در این میان جماعت دیگری نیز هستند که معتقدند هزینه کردن میلیاردها شیکل برای خرید تانک در واقع تکرار اشتباهی است که  اسرائیل  در جنگ 1973 مرتکب شده است. جماعت سومی نیز هستند که ارتش اسرائیل همچنان در حال بازسازی خود و جمع کردن آن چیزی است که در تابستان گذشته از دست داده است و در حال حاضر، اندیشه بهبود وضعیت کنونی خود را در سر می پروراند و در سایه ضعفی که در بازسازی و آموزش نیروهایش گرفتارش شده است، هیچ گامی را در این راستا بر نخواهد داشت.
سوال و جواب هایی که در مورد آن صحبت کردیم، نشان می دهد ارتش صهیونیستی امروز به یک اندیشه نظامی جدید نیاز دارد که محور آن توانایی تعیین ماهیت جنگ های آتی  اسرائیل  است یعنی اینکه مشخص کند که دشمن کیست و کجا باید درگیری صورت گیرد؟
سوال مهمی که نظامیان صهیونیست جرات طرحش را تا این لحظه نداشتند، این است که آیا بهتر برای رژیم صهیونیستی ورود به میدان مسابقه پایان ناپذیر تسلیحاتی است یا کاستن از شمار دشمنان و جلوگیری از بروز جنگ با تکیه بر سیاست و دیپلماسی؟
پاسخ به پرسش فوق در واقع چالشی حقیقی برای رژیم صهیونیستی به شمار می رود ؛ به ویژه آنکه گفته می شود شکست آمریکایی ها در عراق باعث می شود که واشنگتن در لاک خود فرو رود و در سیاست های خارجی خود تجدید نظر کرده و از حمایت هایش از رژیم صهیونیستی بکاهد.
ضمنا با بر هم خوردن موازنه قدرت در منطقه و همچنین افزایش آنچه که رژیم اشغالگر قدس از آن با عنوان خطر ایران و تهدید سوریه و لبنان یاد می کند، پاسخ به پرسش فوق ضروری می نماید یعنی باید رژیم صهیونیستی مشخص کند که می خواهد به بازی تسلیحاتی خود ادامه دهد یا آنکه از شمار دشمنان خود بکاهد و با تکیه بر سیاست و دیپلماسی، راه را بر بروز جنگ ببندد؟
بی تردید، بدون پاسخ دادن به سوال فوق  اسرائیل  وارد جنگ های نامحدود خواهد شد و این مسئله ای است که محور چالش به شمار می رود، چالشی که صهیونیست ها قدرت اعتراف به آن را ندارند.