حمله به غزه تلاشی برای بهبود وجهه سران نظامی رژيم صهيونيستی

بسیاری از ناظران سیاسی و افرادی که رخدادهای فلسطین را پیگیری می کنند، تسریع و تشدید روند حملات وحشیانه این نظامیان را که نه تنها لحظه ای متوقف نشده، بلکه روند فزاینده ای نیز به خود گرفته است، به چندین فاکتور و آیتم نسبت می دهند که خلاصه آن ها عبارتند از: تمایل رژیم صهیونیستی برای تحقق دستاورد نظامی جهت جبران خسارتی که "رسوایی نظامی در جنگ جنوب لبنان" به آن اطلاق می شود، تحکیم پیوند توافقات میان هواخواهان دولت "اسرائیل" در کنست و تمایل سیری ناپذیر رژیم صهیونیستی برای ناکام گذاشتن هر گونه توافق قریب الوقوع میان گروه های فلسطینی که بتواند فلسطینیان را از بحران و بن بست سیاسی و نظامی کنونی نجات دهد.
فارغ از آنچه که در بالا بدان اشاره شد، برخی بر این باورند که هدف نظامیان صهیونیست از این حمله تلاشی پیشگامانه جهت از بین بردن هرگونه فرصت برای دستیابی به قرارداد مبادله اسرا و نیز تمایل فراوان رژیم صهیونیستی برای ضربه زدن به گروه های مبارز فلسطینی بوده است.


 عقده اولمرت
"نیاف عید" نویسنده فلسطینی در زمینه مسائل فلسطین همچون تمامی فلسطینیان که اکنون اخبار و گزارش های رسانه ها را دنبال می کنند ـ اخباری که موجب ناراحتی و رنجشان آنان می شود ـ می گوید:" آیا اولمرت می دانست که چیزی به عنوان نوار غزه وجود دارد؟ " من بر این باورم که نوار غزه قبل از شکل گیری "اسرائیل" وجود داشت و نوار غزه از زمان شکل گیری "اسرائیل" خواری در چشمان آن بوده است، اما آن چیزی که اولمرت را به این کشتار خونین وادار کرد، کاهش شدید میزان اعتماد صهیونیست ها به وی بوده است.
بسیاری از تحلیلگران و کسانی که مسائل و رخدادهای فلسطین را در کرانه باختری پیگیری می کنند با عید هم رای اند در اینکه ایهود اولمرت نخست وزیر رژیم صهیونیستی احساس می کند که نقش کاریزیماتیکی خود را از دست داده است. در این راستا "مصطفی الفاخوری" استاد علوم سیاسی می گوید:«اولمرت مرد جنگ نیست و لیاقت و شایستگی پیروزی در عرصه نظامی را ندارد و این امر به عقده ای برای او مبدل شده است. وی خیلی تلاش می کرد تا در جنگ لبنان پیروز شود، اما شکست خورد شکستی که نمی توان منکر آن شد. از این رو اکنون می خواهد تا نشان قهرمانی را از طریق به خاک و خون کشیدن فلسطینیان در نوار غزه به گردن خود آویزد.»
 حرکت به سوی افراطی گری
اولمرت نیز مانند دیگر سران و حکام رژیم صهیونیستی به دور از حساب و کتاب های داخلی عمل نمی کند تا بدین ترتیب جایگاه حزب "کادیما" را در کابینه تثبیت کند. این همان چیزی است که رویکرد اولمرت به سوی "اسرائیل خانه ما" افراطی ترین حزب رژیم صهیونیستی را تفسیر می کند، حزبی که وی در تلاش است تا از آن به عنوان "حلقه نجات" خود استفاده کند به ویژه آن که اولمرت در نخستین نظرسنجی پس از جنگ علیه لبنان 7 درصد حمایت صهیونیست ها را به دست آورد و با توجه بدان عقلانی نیست که شخصی که از حمایت 7 درصدی مردم برخوردار است در یک دولت حکومت کند.
عید همچنین می گوید :«اولمرت از تحولات پس از جنگ لبنان به شدت وحشت زده شده است. این جنگ مردم "اسرائیل" را به افراطی تر شدن واداشته است وهر چه مردم افراطی تر می شوند باید نظام نیز رادیکال تر شود و رفتارهایی را که در غزه ما شاهد آن هستیم نشانگر رویکرد افراطی آمیز او است که این امر صهیونیست ها را راضی نگه دارد و در ثانی موجب تقویت اعتماد او و همپیمان جدید رادیکال او (لیبرمن) شود.»
بسیاری از دنبال کنندگان مسائل فلسطین و صاحب نظران تحولات داخلی آن از جمله الفاخوری بر این باورند که تجاوز اخیر اشغالگران به بیت حانون یک طرح از پیش تعیین شده بود که اخرین مورد این طرح های از پیش تعیین شده تلاش رژیم صهیونیستی برای دادن فرصت بیشتر به جنبش های مقاومت اسلامی "حماس" و "فتح" برای ایجاد جنگ داخلی بود. این دوره به دوره درگیری داخلی معروف شد و طی آن نابسامانی امنیتی از جمله آدم ربایی، قتل عام، یورش به نهادها و به آتش کشیدن آن ها شدت یافت.
عید در ادامه می گوید:" صهیونیست ها به خطرات جنگ داخلی در فلسطین کاملا پی برده اند و از این رو تجاوز آنان به نوار غزه از پیش تعیین شده بود و تنها این حمله را به خاطر درگیری میان گروه های فلسطینی به ویژه حماس و فتح اندکی به تعویق انداختند و همین که اوضاع در فلسطین آرام شد زمان حمله به فلسطینیان را مناسبت دید و اقدام به جنایت کرد.
 طرح پیشگیرانه
عید و بسیاری از کسانی که مسائل فلسطین را دنبال می کنند معتقند که توسعه دامنه تجاوزات جدید به غزه گامی پیشگیرانه جهت جلوگیری از تحقق هر گونه پیروزی ولو پیروزی معنوی برای طرف فلسطینی در صورت امضای قرارداد مبادله اسرا به شمار می آید.
حماس به عنوان یکی از اصلی ترین بازیگران فلسطینی، در زمینه مبادله اسرا به شروط و خواسته های خود پایبند است. همانگونه که بسیاری از رهبران و مسئولان حماس مانند اسامه حمدان از اعضای عضو دفتر سیاسی حماس اخیرا اظهار داشته اند که این جنبش خواهان آزادی دست کم هزار فلسطینی و نیز چهارصد زن و کودک فلسطینی است.
از سوی دیگر، دولت اولمرت نیز در زمینه این مساله هرگز به نفع خود کار نمی کند. این دولت از سوی جامعه اسرائیل که با خانواده گلعاد شلیط ابراز همدردی و همبستگی می کنند تحت فشار شدیدی است و گذشته از آن ادامه همکاری های رژیم صهیونیستی با مقامات مصری نشان دهنده آن است دولت عبری بالاخره روزی تسلیم خئاسته های حماس خواهد شد، اما این چیزی است که اولمرت آ را از دید صهیونیست ها پنهان نگه داشته و برای این کار به مردم خود می گوید که ارتش او از زمان بازداشت شالیط بیش از سیصد فلسطینی را کشته است. روزنامه عبری زبان "هاآرتص" در سر مقاله هفته گذشته خود میزان تند مزاجی و افراطی گری رژیم صهیونیستی در زمینه مبادله اسرا را به خوبی نشان داد. در این سرمقاله آمده است که هیج صهیونیستی اجازه نخواهد که حماس درباره موضوع آزادی گلعاد شلیط پیروز میدان باشد.

سرکوب گروه های مبارز
عید و الفاخوری در این ایده که حمله اخیر به نوار غزه تلاشی در جهت حرکت در مسیر گام های آریل شارون نخست وزیر سابق این رژیم است با یکدیگر توافق نظر دارند. شارون در سخنان مشهور خود گفته بود که باید فلسطینیان را به خاک سیاه نشاند. عید معتقد است که اظهارات مقامات رژیم صهیونیستی درباره گروه های فلسطینی پیش از این حملات و تهاجمات و اخبار رسانه های "اسرائیلی" درباره تشکیل ارتش مسلح حماس در غزه و این که حماس برای قاچاق اسلحه به نوار غزه میلیون ها دلار هزنیه کرده است همگی موید این موضع است.
در این میان فاخوری معتقد است که اولمرت همین که در جنگ علیه لبنان شکست خورد خود را برای حمله گسترده به غزه آماده و این گونه وانمود کرد که دشمن مسلح نیرومندی در مقابل او قرار گرفته است که تنها به وسیله یک رهبری و مدریت قوی می توان بر آن پیروز شد و در واقع  اولمرت با به راه انداختن این جنگ می خواهد تا وجهه شکست خورده خود را ترمیم کند.