ديوار حائل و بيتفاوتي سازمان ملل
بهعبارت ديگر، قدرت سياسي است كه پايههاي اجتماعي ندارد. ازاينرو براي حفظ موجوديت تصنعي خود به مقابله سختافزارانه با فلسطينيان پرداخته است كه ساخت ديوار حائل از مصاديق آن و نشانه عمق اضطراب و اضطرار رژيم سركوبگر صهيونيستي ميباشد. در مقاله پيشرو، مواجهه سازمان ملل با اين بحران بينالمللي بررسي شده است.
مساله تشكيل دولت فلسطين و مبارزه جهت كسب استقلال به يكي از موضوعات مهم ادبيات سياسي و روابط بينالملل از نيمه دوم قرن بيستم تاكنون تبديل شده و درعينحال يكي از بحرانهاي مطرح بينالمللي بوده است. در پي افزايش خشونتها در مناطق اشغالي فلسطين، دولت اسرائيل كه دچار استيصال شده بود و قادر نبود از عملياتهاي شهادتطلبانه جلوگيري كند، به ساخت ديواري اقدام كرد كه به ديوار حائل شهرت يافت. اين ديوار به طول ششصدوپنجاه كيلومتر و هشتمتر ارتفاع و هشت ميليارد دلار هزينه در حال ساخت است. اين ديوار از نظر فلسطينيها ديوار نژادپرستي محسوب ميگردد، درحاليكه مقامات اسرائيل، ساخت اين ديوار را براي جلوگيري از ورود مبارزان فلسطيني و محافظت از شهروندان خود ضروري دانسته و از آن بهعنوان يك حصار امنيتي ياد كردهاند.
تصميم و آغاز به كار ساخت ديوار حائل (Separa Tion Barrier) در كناره باختري رود اردن از سوي اسرائيل، مشكل جديدي راه ايجاد صلح در خاورميانه پديد آورده است. اسرائيل احداث اين ديوار را حفاظت از مرزهاي خود معرفي ميكند. ازسويديگر، فلسطينيها و بسياري ديگر از كشورهاي اسلامي معتقدند كه ديوار حائل، اقدامي براي تعيين و تثبيت يكجانبه مرزها پيش از هرگونه حصول به صلحي در آينده با اسرائيل بوده و بهانهاي است براي ايجاد شهركهاي جديد يهودينشين در سرزمينهاي اشغالي فلسطين. با توجه به مطالب فوق سوالي كه مطرح ميشود اين است كه ديوار حائل را اسرائيل تحت چه شرايطي ايجاد كرد و اين ديوار چه پيامدهايي از نظر حقوقي و بيناللمللي دارد؟ در اين نوشتار، عملكرد سازمان ملل (با توجه به اركان اصلي اين سازمان) و آثار حقوقي اقدام اسرائيل در احداث ديوار حائل در سرزمينهاي اشغالي فلسطين بررسي ميشود.
كاركرد ملل متحد در روند بحران بينالمللي
قرن بيستم عصر ناآراميهاي فراگير است. در اين قرن دو جنگ جهاني فاجعهآميز و تعداد زيادي جنگهاي كوچكتر در تمام مناطق جهان وجود داشته است. تعداد بيشماري از منازعات نيز در اين قرن اتفاق افتاده است كه برخي از آنها در طي زمان امتداد داشته و موضوعات زيادي را در برگرفته است كه از آن جمله ميتوان به منازعات ممتد شرق و غرب، اعراب و اسرائيل، و هند و پاكستان از اواخر دهه 1940 به اين سو اشاره كرد.
تعريف بحران بينالمللي
در مورد مفهوم و درك صحيح از بحران بينالمللي تعاريفي متعددي وجود دارد. استايدر و دايسينگ يك بحران بينالمللي را اينگونه تعريف ميكنند: برآيند كنشهاي متقابل بين دو يا چند دولت در يك منازعه شديد كه غير از جنگ واقعي است اما در اين ميان احتمال وقوع جنگ بين طرفهاي درگير وجود دارد. احتمال دركشده بايد حداقل به حدي باشد كه بتواند احساس ترس و تنش را نسبت به يك وضع بدون آرامش و نامساعد تحريك كند.
تعريف يانگ از بحران بينالمللي بدين صورت است: يك بحران در سياست بينالملل، يك فرايند كنش متقابل است كه در مقايسه با جريان عادي رويدادها در سطوح بالاتري از شدت ادراكشده بهوقوع ميپيوندد و با تاثيرات عمده بر ثبات يك نظام يا نظام فرعي مشخص ميشود. با توجه به مطالب فوق در مجموع، بحران بينالمللي به همراه تنش، ناآرامي و شكنندگي بيش از حد معمول در روابط بين دولتي و همچنين ازهمگسيختگي و بينظمي در دنياست.[i] بهطور خلاصه ميتوان اينگونه بيان نمود كه بحرانها عموما با كنشها، رويدادها يا دگرگونيهاي محيطي شناخته ميشوند كه پيش از وقوع مخاصمات نظامي به وقوع ميپيوندند.
بحران در خاورميانه
اهميت خاورميانه در سياست جهاني در دوران پس از جنگ سرد بسيار افزايش يافته است. خاورميانه به دليل موقعيت ژئواستراتژيكي و ژئوپولتيكي مورد توجه بسياري از قدرتهاي بزرگ در جهان بوده است و بسياري از بحرانهاي اين منطقه را قدرتهاي بزرگ ايجاد كردهاند تا از طريق آنها بتوانند منافع كشورهاي خويش را تامين كنند.
تاكنون بحرانهاي متعددي در خاورميانه پديد آمده است كه از جمله آنها ميتوان به جنگ ششروزه اعراب و اسرائيل (1967)، جنگ ايران و عراق (1359.ش/ 1980)، جنگ داخلي لبنان (1975) و ساخت ديوار حائل از سوي اسرائيل در سال 2002 اشاره كرد.
يكي از ويژگيهاي نسبتا ثابت نظام منطقهاي خاورميانه، تداوم بحران در اين نظام است. اين بحرانها و تداوم آنها ريشههاي متعددي دارد، ولي شايد بتوان در راس همه آنها، در حال تكوين بودن نظام دولتي در اين منطقه را مطرح كرد.
يكي از بحرانهاي مهم خاورميانه درگيري بين فلسطين و اسرائيل است كه ثمره آن ناتواني اسرائيل و ساخت ديوار حائل ميباشد.
روند تاريخي بحران فلسطين
بحران فلسطين، از آغاز تا امروز، شش مرحله تاريخي را پشت سر گذاشته است كه به اختصار عبارتاند از:
1ــ مرحله اول (1878ــ1948) با شكلگيري جنبش صهيونيسم سياسي در كنفرانس بال (1878) آغاز ميشود و با تاسيس رژيم صهيونيستي (1948) خاتمه مييابد. در اين دوره، تحولاتي از جمله همپيماني جنبش صهيونيسم با انگلستان و قدرتهاي بينالمللي، موجهاي مهاجرت يهوديان از سراسر جهان به فلسطين و ساخت پيدرپي شهركهاي يهودي در اراضي فلسطين صورت ميگيرد.
2ــ مرحله دوم (1948 ــ1967) از زمان جنگ نخست بهاصطلاح اعراب ــ اسرائيل (1948 ــ 1949) آغاز ميشود و با جنگ دوم اعراب ــ اسرائيل (1967) خاتمه مييابد. در اين مرحله سازمان آزاديبخش فلسطين تاسيس ميشود.[ii]
3ــ مرحله سوم (1967ــ1982) با سيطره جنبش ملي آزاديبخش فلسطين (فتح) و ديگر گروههاي مقاومت بر سازمان آزاديبخش فلسطين (ساف) آغاز ميشود. در اين مرحله تحولاتي را شاهديم از جمله: تاكيد بر هويت ملي فلسطين و استقلال تصميمگيري فلسطينيان، تثبيت نمايندگي فلسطينيان از سوي ساف، و بازگشت مقاومتكنندگان پس از انجام عمليات به پايگاههاي خود در كشورهاي پيراموني.
4ــ در مرحله چهارم (1982 ــ 1991) يك سلسله تحولاتي به وقوع ميپيوندد، از جمله: استمرار افول جريان ناسيوناليسم عربي و آغاز افول جريان چپ و سوسياليستي در جهان عرب و فلسطين در پرتو تحولات شوروي و بلوك شرق سابق، و تثبيت انقلاب اسلامي ايران و رشد اسلامخواهي و جريان اسلام سياسي در كل منطقه و فلسطين.
5ــ مرحله پنجم (1991ــ 2000) با برگزاري كنفرانس صلح مادريد (1991) و مشاركت غيررسمي ساف در آن از طريق هيات مشترك فلسطيني ــ اردني آغاز ميشود و با بنبست مذاكرات صلح كمپ ديويد دوم (2000) ميان ياسر عرفات، رهبر ساف، و ايهود باراك، نخستوزير وقت اسرائيل، خاتمه مييابد. تحولات مهم اين مقطع، امضاي توافقنامههاي صلح اسلو و غزه ميان ساف و اسرائيل ميباشد.
6ــ مرحله ششم (2000 تا به امروز) با شروع انتفاضه دوم (الاقصي) آغاز ميشود و تا به امروز با فراز و نشيب ادامه يافته است. ويژگي اساسي اين مرحله تلفيق ميان سه الگوي تاريخي حاكم بر راهبرد مبارزاتي فلسطينيان در مقاطع پيشين است. به عبارت ديگر، در اين مرحله الگوي مقاومت چريكي نخبهگرا (حاكم بر مرحله سوم)، الگوي مقاومت و انتفاضه عمومي مردمي (حاكم بر مرحله چهارم) و الگوي مذاكرات سياسي و صلح (حاكم بر مرحله پنجم) تاحدودزيادي در كنار يكديگر قرار گرفتهاند و تلاش ميشود بهطور همزمان به كار گرفته شوند. طبيعي است كه چنين تلفيقي در راهبردهاي فلسطيني مقبول اسرائيل نميباشد.[iii]
با توجه به مطالب فوق ميتوان به اين جمعبندي رسيد كه فلسطين بحرانهاي متعددي را در پيشروي داشته است. يكي از بحرانهاي مهمي كه گريبانگير فلسطين شده، ساخت ديوار حائل از سوي اسرائيل است. در قسمت بعدي به رويكرد تاريخي ساخت ديوار حائل ميپردازيم.
فرآيند تاريخي ساخت ديوار حائل
ايده جداسازي فيزيكي كرانه باختري از اسرائيل، به منظور كاهش ورود فلسطينيان به اسرائيل و كنترل اين امر، طي سالهاي گذشته چند مرحله را پشت سر گذاشته است. در آغاز، براي جداسازي كرانه باختري اين تصور وجود داشت كه محدودهاي از اراضي در دو طرف خط سبز موسوم به «خط تماس» ايجاد شود. در مارس 1996.م/ اسفند 1374.ش دولت اسرائيل تصميم گرفت به دليل بستهبودن ساير راههاي ورودي، در امتداد خط تماس پستهاي ايست و بازرسي منظم براي كنترل ورود فلسطينيان به اسرائيل ايجاد كند. در پي اين تصميم، وزارت امنيت داخلي، در سال 1997.م/1376.ش دستور داد يگانهاي گارد مرزي براي جلوگيري از ورود فلسطينيان به اسرائيل در طول خط تماس مستقر شوند. پس از شعلهورشدن انتفاضه الاقصي در اواخر سپتامبر 2000.م/ مهر 1379.ش، دولت اسرائيل به اتخاذ تصميماتي در اين زمينه دست زد كه در پايان به طرح كنوني ديوار حائل منجر شد. در ماه نوامبر 2000، ايهود باراك، نخستوزير وقت رژيم صهيونيستي، طرحي براي برپايي ديوار ضد وسائل نقليه در محور شمال غربي كرانه باختري تا منطقه «اللطردن» تاييد كرد كه پس از گذشت چند ماه، اجرا شد.
سرانجام در بيستوسوم ژوئن 2002، دولت اسرائيل موافقت اصولي خود را با نقشه ديوار اعلام كرد و چنين مقرر داشت كه مسير دقيق و نهايي را نخستوزير و وزيردفاع تعيين خواهند كرد.[iv] اسرائيل ساخت ديوار حائل را از آوريل 2002 آغاز كرد، اما در آن زمان اعتراضات فلسطينيها نتوانست توجه افكار عمومي جهان را به خود جلب كند.[v]
درواقع، اين ابتكار حزب كارگر بود كه در نظر داشت با ساختن ديوار حائل، جلوي حملات عليه شهروندان اسرائيل را در داخل خط سبز (مرز قراردادي چهارم ژوئن 1967) بگيرد. راستگرايان مليگرا شديدا مخالف ساختن اين ديوار بودند. زيرا در آن سنگبناي مرز آينده بين دو دولت اسرائيل و فلسطين را ميديدند. ليكن هيچكس نتوانست ببيند كه در وراي مرزي كه ميبايست قاعدتا روابط صلحآميز بين دو تشكل مستقل را تنظيم ميكرد، حصاري به دور مستعمرين كشيده ميشود تا دست استعمارگران را براي انجام هرگونه عملياتي باز گذارد ــ حصاري مانند ديوارهاي يك زندان. اسرائيل، زمينهاي بين ديوار و خط سبز را «منطقه محفوظ نظامي» نامگذاري كرد. براي ورود به قسمت فلسطيني و ساير مناطق ممنوعه بايد از نقاط بازرسي عبور كرد. درواقع اين به يك تشكيلات عظيم شباهت دارد. هزينه ساختن ديوار، بدون درنظرگرفتن قسمت شرقي آن، به 2/1 ميليارد يورو بالغ خواهد شد.[vi] اغلب اسرائيليها فكر ميكنند كه ديوار تقريبا بر روي خط سبز ساخته شده، درحاليكه در عمل حدود شش تا هفت كيلومتر در داخل كرانههاي غربي رود اردن كشيده شده است. در ژوئن سال 2002، حكومت اسرائيل به دولت اجازه داده بود تا محل دقيق ديوار را تعيين كنند. اما ارتش و مهاجران استعمارگر بودند كه جاي ديوار را تعيين كردند و آريل شارون نيز پيوسته به اين طرح توجه ميكرد. در فوريه 2003، منابع فلسطيني شمار اعراب تبعيدي را به هشتادهزار نفر تخمين زدهاند. فلسطينيها براي رسيدن به زمينهايشان بايد از دولت اسرائيل جواز بگيرند. اكنون كه ديوار به مثابه يك مكافات بر سر فلسطينيها فرود آمده، دولت اسرائيل اين جواز را به حربهاي براي استيلاي خود تبديل كرده است.
مرحله اول غصب زمينها شامل سهدرصد از كرانههاي غربي رود اردن ميباشد. اما مساله اهميت اقتصادي اين زمينها براي فلسطينيهاست؛ مناطق تولكارم، كلكيليا و جنين كه حاصلخيزترين زمينهاي منطقه هستند در اين سه درصد قرار دارند كه شامل چهلدرصد زمينهاي كشاورزي و دوسوم چاههاي آب منطقه ميباشند. علاوه بر ساكنيني كه قرباني مستقيم اين عمليات هستند، تمام ساختار اقتصادي فلسطين در معرض خطر قرار گرفته است.
در بيتالمقدس و توابع آن، ديوارهايي بنا كردهاند كه قسمتي از بيتالحرام را ضميمه و تمام حومههاي فلسطيني را احاطه ميكند. بدينوسيله برخي از محلههاي عربنشين از كرانه غربي رود اردن، برخي ديگر از بيتالمقدس و نيز بعضي از هر دو منطقه دور افتادهاند.
هدف نهايي ديوار ضميمهكردن كامل قسمت شرقي كرانه غربي رود اردن است. آخرين مرحله اين طرح تجزيه بيشازپيش سرزمينهاي فلسطيني و تقسيم آن به دخمههاي مجزا ميباشد. برخي مناطق از هماكنون تجزيه شده (اطراف كلكيليا)، برخي ديگر در حال تجزيه (اطراف تولكارم) و برخي نيز هنوز در مرحله طرح باقي ماندهاند. در كلكيليا به دور چهلهزار تن از اهالي، سيمهاي خاردار كشيدهاند كه تنها راه ورودشان به كرانه غربي رود اردن به يك دروازه خلاصه ميشود. تمام شواهد گواه آن است كه اساس ساختمان ديوار يك طرح سياسي كلي است. هدف، تكهتكه كردن كرانههاي غربي رود اردن و تجزيه آن به دخمههايي است كه تحت كنترل كامل اسرائيل خواهد بود. از نظر كلي، تنها چهلدرصد زمينهاي كرانه غربي رود اردن به فلسطينيها تعلق خواهد داشت و اين امر بهاصطلاح به عنوان يك هديه، بهطور يكجانبه، از طرف نخستوزير اسرائيل به فلسطينيها پيشنهاد شده است.
ديوار در زمينهاي كشاورزي استوار شده است. هدف اسرائيل از ساخت اين ديوار، جلوگيري از دستيابي فلسطينيان به مزارع و چاههايشان است تا بدينوسيله رابطه آنها را با زمينهايشان قطع كند و ساختار اقتصادي منطقه را تغيير دهند.[vii]
طرح ديوار حائل شامل مناطق حائل، خندق، سيم خاردار، مسيرهاي رديابي براي ثبت ردپا، يك نرده الكترونيكي داراي حسگرهايي براي هشدار هر نوع يورش، يك مسير گشتزني دو طرفه و برجهاي مراقبت مستحكم در فواصل منظم و تعداد معدودي گذرگاه ميباشد. بهعلاوه در هر يك از دو طرف ديوار، صدمتر نيز بهعنوان منطقه ممنوعه در نظر گرفته شده است.[viii]
در اواسط ژوئن 2002، در اجلاس عقبه، امريكا و انگليس از اسرائيل خواستند كه ساخت ديوار را متوقف كند تا مسير آن دوباره بررسي شود. شارون، نخستوزير اسرائيل، از انجام دادن اين خواست امتناع كرد و بدينترتيب در ميان رهبران اسرائيلي تشنج بهوجود آورد.
رويكردهاي متعارض (در مورد احداث ديوار حائل)
با كشيدن ديوار حائل در محدوده شهر قدس، بيش از پنجاههزار نفر از فلسطينيهاي ساكن قدس شرقي از شهر قدس جدا ميشوند. درباره ساخت ديوار، ايهود اولمرت، معاون نخستوزير اسرائيل و وزير تجارت و صنايع اسرائيل، گفت: «اگر كارها براساس زمانبندي پيش رود كار احداث ساخت ديوار حائل در اوايل ماه سپتامبر به پايان خواهد رسيد.»[ix] وي افزود: «فلسطينيهاي ساكن قدس كه در خارج از ديوار حائل باقي خواهند ماند، همچنان از دريافت خدمات اجتماعي و شهرداري بهرهمند خواهند شد.» شائول موفاز، وزير جنگ رژيم اسرائيل، هم اعلام كرد: «اتمام ساخت ديوار حائل مهمترين اولويت اسرائيل است و ساخت آن تسريع شده است.» موفاز اعلام كرد: «تاكنون دويستوسيزده كيلومتر از اين ديوار ساخته شده است و هماكنون ساخت صدونود كيلومتر ديگر در حال انجام است.»
همزمان با تصويب طرح احداث ديوار حائل در محدوده قدس شرقي در كابينه اسرائيل، روزنامه صهيونيستي «جروز المپت» از احداث ديوار حائل دريايي خبر داد. اين روزنامه با اشاره به ديوار حائل دريايي نوشت: «اسرائيل در حال ساخت يك ديوار زيردريايي براي جلوگيري از نفوذ فلسطينيها در امتداد سواحل غزه ميباشد كه بخشي از طرح عقبنشيني از غزه ميباشد.» به گزارش اين روزنامه، اين ديوار به منظور جبران فقدان نقاط نظارتي اسرائيل در نوار غزه كه پس از عقبنشيني از اين منطقه به وجود خواهد آمد، در حال احداث است.
صائب عريقات، وزير مذاكرهكنندگان فلسطيني با محكومكردن تصويب اين طرح، اين اقدام كابينه اسرائيل را بسيار خطرناك برشمرد و افزود «همهچيز نشان ميدهد كه گامهاي پيشدستانهاي كه اسرائيل براي تعيين سرنوشت نهايي قدس برداشته است، روند صلح خاورميانه را از بين ميبرد.»
زياد المحوري، رئيس مركز حقوق اجتماعي و اقتصادي در قدس شرقي، نيز گفت: «بيش از يك سال است كه احداث ديوار حائل بر وضعيت روحي، بهداشتي و اقتصادي مسلمانان تاثيرات منفي بر جاي گذاشته است.»[x]
اتحاديه عرب نيز بعد از نشست با نمايندگان دائم خود در بيانيهاي اعلام كرد: «اسرائيل به ساخت ديوار جداسازي ادامه ميدهد و در اقدامي يكجانبه و وقيحانه قوانين دادگاه بينالمللي را به مبارزه ميطلبد.» جنبش چپگراي صلح اكنون در اسرائيل هم اعلام كرد: احداث ديوار حائل نهتنها صلح را به ارمغان نميآورد، بلكه جنگ هميشگي ميان فلسطينيها و اسرائيليها را بهوجود خواهد آورد.
حميد الباره، وزير امورخارجه مالزي، كه كشورش رياست دورهاي سازمان كشورهاي غيرمتعهدها را به عهده دارد، در ديدار وزيرخارجه فلسطين گفت: از نظر جنبش غيرمتعهدها، ساخت ديوارحائل، در سرزمين اشغالشده تا شرق بيتالمقدس، غيرقانوني و مغاير كنوانسيون ژنو است و بايد هرچه زودتر متوقف و قسمتهاي ساختهشده نيز تخريب شود.[xi]
ديوار حائل پيرامون قدس، زمينهساز انتفاضه سوم فلسطين
نقش ديوار حائل پيرامون قدس در تسهيل پيوستن شهركهاي يهودينشين به اسرائيل، اين رژيم را قادر ميسازد گامي بزرگ در عمليكردن طرح قدس بزرگ بردارد.
يكي از پيامدهاي خطرناك اين تصميم، تكميل قطعي روند يهوديسازي شهر قدس است. ديواري كه قدس را به شهرك معاليم ادوميم، بزرگترين شهرك يهودينشين در كرانه باختري، پيوند ميزند، مقامات صهيونيستي را قادر ميسازد اراضي واقع ميان قدس و اين شهرك را براي طرح «اييك» به كار گيرند. هدف از اين طرح ساخت هزاران واحد مسكوني براي جذب دههاهزار يهودي است. تكميل ديوار پيرامون قدس همچنين به معناي ضميمهسازي شماري از شهركهاي مهم يهودينشين، در كرانه باختري، به شهرداري اسرائيل در قدس ميباشد، چراكه مسير ديوار اطراف قدس طوري طراحي شده است كه ضميمهسازي شهرك يهودينشين واقع در شمالشرقي قدس و نيز شهرك يهودينشين غوش عنصيون ــ يكي از شهركهاي بزرگ يهودينشين در كرانه باختري و محل سكونت دههاهزار تن از يهوديان شهركنشين ــ را به دنبال داشته باشد. حكومت فلسطين همواره تاكيد ميكند كه هرگونه سازش سياسي بايد به شكلگيري و برپايي يك دولت فلسطين حياتمند در كرانه باختري و نوار غزه منجر گردد، اما تصميم اخير اسرائيل هيچگونه امكاني براي محققشدن مسالمتآميز اين هدف باقي نميگذارد.
ديوار حائل تاثيري اساسي در بازگرداندن اوضاع به نفع رژيم اشغالگر قدس دارد. اما در مقابل، حتي در چارچوب جزئيترين خواستهاي پذيرفتهشده از سوي فلسطينيان، هرگونه امكان حصول به راهحلي سياسي را از بين ميبرد. ازاينرو، تمام شرايط براي آغاز انتفاضه سوم ملت فلسطين به منظور رد تلاشهاي تحميلگرانه اسرائيل از طريق ديوار حائل، مهياست. چراكه منطقي نخواهد بود كه از ملت فلسطين انتظار داشته باشيم تا وضع تحميلشده از طريق ديوار حائل را بپذيرد و خود را در برابر سياست پاكسازي نژادي رژيم اشغالگر تسليم كند ــ سياستي كه اين رژيم آن را در مورد دههاهزار فلسطيني و براي بيرون كردن آنان از قدس بهاجرا درميآورد.[xii] نتيجهآنكه، درخصوص مخالفت با ديوار، و تلاش و اقدام براي مقابله با آثار و پيامدهاي منفي آن بر شهروندان فلسطيني، اجماعي فلسطيني وجود دارد.
مواضع سازمان ملل در مورد احداث ديوار
مخالفت دولت خودگردان فلسطين با اين طرح از آن ناشي ميشود كه اين ديوار خط مرزي چهار ژوئن 1967.م را نقض كرده و وضعيتي را بهوجودآورده كه مغاير با قطعنامه 242 شوراي امنيت سازمان ملل متحد است. شورا در اين قطعنامه تاكيد ميكند كه اكتساب سرزمين از طريق جنگ پذيرفتني نيست. اين شورا در ضمن بر لزوم اقدام براي برقراري صلحي عادلانه و نهايي تاكيد ميكند و اين مساله را يادآور ميشود كه همه اعضاي ملل متحد با قبول منشور ملل متحد ملتزم شدهاند تا براساس ماده 2 عمل كنند و نهايتا خاطرنشان ميكند كه اجراي اصول منشور مستلزم ايجاد صلحي عادلانه و دائمي در خاورميانه است كه در آن دو اصل زير تامين گردد: الفــ خروج نيروهاي اسرائيلي از سرزمينهاي اشغالشده در مخاصمه اخير؛ بــ پايانيافتن كليه ادعاها يا وضعيتهاي تخاصم و قبول و احترام به حاكميت، تماميت ارضي و استقلال سياسي هر دولت در اين منطقه و حق زيستن در صلح در داخل مرزهاي امن و پذيرفتهشده و آزاد از تهديد با توسل به زور.
ساخت ديوار حائل، عملا برپايي دولت يكپارچه در كرانه باختري و نوار غزه را ناممكن ميسازد و به تعبيري اين اقدام تير خلاصي است بر پيكر بيجان روند سازش ــ كه دولت خودگردان آن را بهعنوان خطمشي آينده سياسي خويش، در پيش گرفته است.[xiii]
در چهاردهم اكتبر 2003، شوراي امنيت موضوع ديوار حائل را در دستور كار خود قرار داد. امريكا از تصويب قطعنامهاي عليه اسرائيل درخصوص ايجاد حصار مرزي ممانعت به عمل آورد و همين موضوع به بحث و جدلهاي حادي در شوراي امنيت سازمان ملل دامن زد. فقط امريكا بود كه به اين قطعنامه كه سوريه آن را مطرح كرده بود، راي مخالف داد و آن را وتو كرد. چهار كشور آلمان، بلغارستان، بريتانيا، كامرون به اين قطعنامه راي ممتنع دادند.[xiv]
مجمع عمومي سازمان ملل متحد در نشست بيستويكم اكتبر 2003، با اكثريتي قاطع از اسرائيل خواست كه احداث ديوارهاي امنيتي در سرزمينهاي فلسطيني را متوقف سازد. به اين قطعنامه صدوچهلوچهار كشور جهان، ازجمله كشورهاي عضو اتحاديه اروپا، راي موافق، چهار كشور امريكا، اسرائيل، جزاير مارشال، جزاير ميكرونيزي راي مخالف و دوازده كشور نيز راي ممتنع دادند. اين قطعنامه احداث ديوارهاي ياد شده را مغاير با حقوق بينالملل خواند و از اسرائيل خواست كه برنامههاي مربوط به احداث آتي چنين ديوارهايي را در مناطق فلسطينيان لغو كند. در اين قطعنامه ساختن ديوارهاي امنيتي به منزله دستاندازي اسرائيل به سرزمينهاي فلسطيني تلقي گشت و از اين كشور خواسته شد ديوارهاي ساخته شده را نيز، تخريب كند. همچنين، در اين قطعنامه آمده است كه اقدام اسرائيل در ايجاد ديوارهاي امنيتي برخي از قوانين بينالمللي را نقض ميكند. قوانين به اين موضوع ميپردازد قواي اشغالگر نبايد مرزها و تركيب ارضي مناطق اشغالي را تغيير دهد.[xv]
شارون با بياعتنايي به قطعنامه سازمان ملل اعلام كرد: ديوار امنيتي گسترش مييابد. چند روز پس از صدور قطعنامه مجمع عمومي سازمان ملل در مخالفت با ساخت ديوار حائل در كرانه باختري رود اردن، آريل شارون، نخستوزير اسرائيل، از وجود طرحي براي ساخت ديوار مشابهي در جلگه اردن خبر داد. مجمع عمومي بار ديگر با صدور قطعنامهاي در تاريخ بيستويكم اكتبر 2003 از رژيم صهيونيستي خواست كه ساخت ديوار حائل را متوقف كند.
ديوان بينالمللي لاهه، در بيستودوم فوريه 2004 به مدت سه روز موضوع ديوار حائل را مورد بحث و بررسي حقوقي قرار داد كه نتايج مورد انتظار را نيز به دنبال داشت: در اين زمينه توافقي قريب به اتفاق بين حقوقدانان ديوان وجود داشت كه ساخت يك حصار هفتصدكيلومتري از سوي اسرائيل به مثابه نقض حقوق بينالملل و نقض كنوانسيون بينالمللي چگونگي رفتار با مناطق اشغالي است. فلسطينيها و اردنيها و نيز اتحاديه عرب در بيانات خود استدلالهاي حقوقي را در اولويت قرار دادند و حقوقدانان و كارشناسان بينالمللي را وارد جريان كردند و اين امر به ضرر اسرائيل تمام شد. پروفسور ميشائيل بوته، كارشناس آلماني حقوق بينالملل، به نمايندگيِ اتحاديه عرب اظهار داشت: «كشوري چون اسرائيل كه از حضور در چنين جلسه استماع دادگاه امتناع ميورزد، مانع از روشنشدن مسائل مهمي ميشود.» بوته، استدلال اسرائيل را مبني بر اينكه دادگاه مانعي است در راه ايجاد صلح خاورميانه، رد كرد و گفت: «روشنسازي حقوقي به روند صلح كمك بسيار ميرساند. از آن گذشته اين ديوار حائل اسرائيل است كه مانع پيشرفت در روند صلح شده، زيرا كه اين ديوار در زندگي فلسطينيان تاثيرات منفي عميقي گذارده است.»[xvi]
ساخت ديوار و موارد نقض حقوق بينالملل
ديوان بينالمللي دادگستري بخش مهمي از نظر مشورتي خود را از بند 15 لغايت 142 آن به بررسي موارد نقض حقوق بينالمللي در اثر ساخت ديوار در سرزمينهاي اشغالي فلسطين از جمله بيتالمقدس شرق اختصاص ميدهد.
ساخت ديوار تلاش براي ضميمهكردن سرزميني است كه اين خود نقض مقررات حقوق بينالملل محسوب ميگردد و انضمام دوفاكتوي زمينها نيز مغاير با حاكميت سرزميني است. ساخت اين ديوار بالتبع مغاير با خودمختاري فلسطينيان است. اسرائيل نيز مدعي ميگردد كه هدف از ساخت ديوار صرفا مقابله موثر با حملات تروريستي است تروريسم كه از ناحيه كرانه باختري متوجه آن كشور است، مضافا اينكه ساخت ديوار يك «امر موقت» است.
ديوان بينالمللي دادگستري در بند 118 نظر خود را درخصوص حق ملتها در تعيين سرنوشت خويش يادآور ميشود و بر وجود يك ملت فلسطيني (A Palestinian People) تاكيد ميكند و متذكر ميشود كه هيچگونه ترديدي در اين زمينه وجود ندارد. اسرائيل درواقع با تبادل نامهاي كه در نهم سپتامبر 1993 بين اسحق رابين و ياسر عرفات صورت گرفت، وجود چنين ملت يا مردمي را به رسميت شناخت. موافقتنامه موقت اسرائيل و فلسطين در مورد كرانه باختري و نوار غزه، مورخ بيستوهشتم سپتامبر 1995، براي چندينبار «حقوق مشروع مردم فلسطين» را به رسميت ميشناسد.
ديوان در بند 119 نظر خود خاطرنشان ميسازد كه مسير ديوار به نحوي كه دولت اسرائيل در بخش مسدود در نظر گرفته است، هشتاد درصد شهركنشينهاي اسرائيلي را در سرزمين اشغالي فلسطين شامل ميگردد. درخصوص ساخت شهرك يهودينشين از سوي اسرائيل، ديوان در بند 120 خود ميگويد كه طبق بند 6 ماده 49 كنوانسيون چهارم ژنو، قدرت اشغالگر نميتواند بخشي از مردم غيرنظامي خود را جابهجا يا به سرزمين اشغالي منتقل كند. طبق اين مقرره، نهتنها جابهجايي و انتقال اجباري افراد، آنگونه كه در جريان جنگ دوم جهاني صورت گرفت، ممنوع است بلكه هرگونه اقدام قدرت اشغالگر به منظور سازماندهي و تقويت انتقال بخشي از جمعيت خود به سرزمين اشغالي نيز ممنوع است. شوراي امنيت در دو قطعنامه 452 (1979) و قطعنامه 465 (1980) بر موضع خود تاكيد ميكند و حتي در قطعنامه اخيرالذكر سياست و روش اسرائيل را در انتقال افراد غيرنظامي خود به سرزمينهاي اشغالي و ايجاد مهاجران جديد نقض فاحش كنوانسيون چهارم ژنو ميداند. ديوان در طي بندهاي مختلف ساخت ديوار حائل را غيرقانوني اعلام ميكند. سرانجام ديوان در بند 142 چنين اظهار ميكند كه اسرائيل نميتواند غيرقانونيبودن ساخت ديوار را به واسطه حق دفاع مشروع با وضعيت اضطراري توجيه كند. در نتيجه، ديوان چنين نظر ميدهد كه ساخت ديوار مغاير حقوق بينالملل است.[xvii]
آثار حقوقي ساخت ديوار در سرزمين اشغالي فلسطين
ديوان بينالمللي دادگستري در بخش آخر نظر مشورتي خود (از بند 145 لغايت بند 160) تحت عناوين مختلف به آثار حقوقي ساخت ديوار ميپردازد. ديوان ابتدا ادعاهاي ساير دولتها را درخصوص مسئوليت اسرائيل مطرح ميكند و سپس به آثار حقوقي ساخت ديوار براي اسرائيل ميپردازد.
الفــ ادعاهاي مربوط به آثار حقوقي ساخت ديوار براي اسرائيل:
ادعاهايي را كه نمايندگان فلسطين، دولتهاي عربي و اسلامي، دولتها و سازمانهاي مدافع مساله فلسطين درخصوص آثار حقوقي ساخت ديوار براي اسرائيل مطرح كردهاند، ديوان در بند 145 خود چنين ذكر ميكند:
ــ اسرائيل تكليف حقوقي دارد تا به وضعيت غيرقانوني موجود با ساماندادن فوري به ساخت ديوار در سرزمين اشغالي فلسطين خاتمه دهد؛ ــ اسرائيل مكلف است كه خسارات ناشي از رفتار غيرقانوني خود را جبران كند. اين جبران خسارت ابتدا بايد در شكل اعاده وضعيت سابق، يعني تخريب ديوار ساختهشده در سرزمين اشغالي فلسطين، لغو قوانين و مقررات مربوطه و بازگرداندن اموال مصادره شده باشد؛ ــ اسرائيل دائما موظف است تكاليف بينالمللي خود را اجرا كند و مطابق كنوانسيون چهارم ژنو بايد كليه اشخاصي را كه با طراحي و ساخت ديوار موجب نقض شديد حقوق بينالملل بشردوستانه شدهاند، محاكمه كند.
بــ آثار حقوقي ساخت ديوار براي اسرائيل:
ديوان خاطرنشان ميسازد كه اسرائيل پيش از هرچيز موظف است تكاليف بينالمللي خود را رعايت و اجرا كند؛ تكاليفي كه در اثر ساخت ديوار در سرزمين اشغالي نقض شده است. در نتيجه، اسرائيل بايد به تكليف خود درخصوص حق خودمختاري (Self-Determination) مردم فلسطين عمل كند و به علاوه وظايفي را كه به موجب مقررات حقوق بينالملل بشردوستانه و حقوق بشر به عهده دارد، انجام دهد.
ديوان بيان ميكند كه اسرائيل موظف است موارد نقض تكاليف بينالمللي خود را ــ كه ناشي از ساخت ديوار در سرزمين اشغالي فلسطين است ــ خاتمه دهد، و همچنين اسرائيل موظف است كه كارهاي مربوط به ساخت ديوار را ــ كه در سرزمين اشغالي فلسطين و در داخل و اطراف بيتالمقدس در حال انجام شدن است ــ فورا خاتمه دهد، و زمينها، باغهاي ميوه، درختان زيتون و ساير اموال غيرمنقول شخص حقيقي و حقوقي را كه به منظور ساخت ديوار در سرزمين اشغالي فلسطين تصاحب شده است، به صاحبان آن بازگرداند. در مواردي كه اعاده اين اموال از حيث عملي غيرممكن باشد، اسرائيل موظف است خسارت مادي اشخاص مربوطه را بهخاطر زيان وارد شده به آنها جبران كند.
از نظر ديوان، اسرائيل همچنين مكلف است كه مطابق قواعد حقوق بينالمللي لازمالاجرا در اين زمينه، نسبت به كليه اشخاص حقيقي و حقوقي كه در اثر ساخت ديوار هرگونه زيان مادي ديدهاند، جبران خسارت نمايد.[xviii]
جــ آثار حقوقي ساخت ديوار براي سازمان ملل:
ديوان بر اين اعتقاد است كه سازمان ملل بهويژه مجمع عمومي و شوراي امنيت بايد با درنظرگرفتن دقيق نظر مشورتي حاضر، اتخاذ تدابير جديد را براي پايانبخشيدن به وضعيت غيرقانوني ناشي از ساخت ديوار و رژيم حاكم بر آن بررسي كنند. (بند 160)[xix]
ديوان ضمن حمايت از اصول و اهداف مندرج در منشور ملل متحد خصوصا حفظ صلح و امنيت بينالمللي و حل و فصل مسالمتآميز اختلافات، ضرورت فوري تلاشهاي مضاعف سازمان ملل متحد را در خاتمهدادن فوري به مخاصمه اسرائيل و فلسطين ــ كه همچنان يك تهديد عليه صلح و امنيت بينالمللي محسوب ميشود ــ و همچنين برقراري يك صلح عادلانه و بادوام در منطقه را خاطرنشان ميسازد.
1ــ نقض حقوق بشر: گزارشگر ويژه كميسيون حقوق بشر ضمن تاكيد بر اينكه ديوار، نسل جديدي از پناهندگان يا افراد بيخانمان را بهوجود ميآورد، تصريح ميكند كه زمان آن فرا رسيده كه ساخت ديوار بهخاطر اقدام ضميمهسازي غيرقانوني سرزمين محكوم گردد. برپايي ديوار حائل در داخل اراضي كرانه باختري ميتواند باعث نقض حقوق بشر صدها هزارتن از ساكنان فلسطيني شود ــ از نقض حق مالكيت تا نقض حق درماني پزشكي. اين تجاوزات از نقض حق آزادي رفت و آمد ناشي ميشود، ازاينرو به تدابير و اقدامات عبور و مرور كه اسرائيل در دو سمت ديوار اتخاذ ميكند، ارتباط دارد.[xx]
2ــ نقض حق آزادي رفت و آمد: اراضي ميان ديوار و خط سبز، و به احتمال قوي، اراضي ميان ديوار و محدوده اداري شهر قدس بهعنوان منطقه نظامي بسته اعلام خواهد شد. دولت اسرائيل اعلام كرده است كه ساكنان فلسطيني كه در شرق ديوار باقي خواهند ماند ولي در سمت غربي آن زمينهايي تحت مالكيت خود دارند، ميتوانند از طريق دروازههاي كشاورزي كه در امتداد اين ديوار ايجاد خواهد شد، رفتوآمد داشته باشند.
3ــ از بينرفتن منابع درآمد: پيشبيني ميشود كه ديوار طراحيشده ميان محل سكونت و محل كار دهها هزار فلسطيني جدايي ايجاد كند. اين جدايي، حتي اگر كامل نباشد، بهطور مسلم بر امكانات كاري و كسب درآمد آنها براي رسيدن به حداقل شرايط زندگي، تاثير منفي خواهد گذاشت. فعاليت كشاورزي در روستاها و شهرهايي كه تحتتاثير ديوار قرار خواهند گرفت، منبع اصلي درآمد است؛ زيرا اين مناطق حاصلخيزترين مناطق كرانه باختري هستند كه از منابع آب طبيعي برخوردارند.
4ــ اختلال در نظم زندگي: ديوار حائل ميتواند ساير جنبههاي زندگي اهالي روستاها و شهرهاي مجاور آن را مختل كند. پيشبيني ميشود كه اين ديوار باعث نقض كامل حقوق ساكنان مناطق بسته در غرب ديوار شود و ساكنان بسياري از روستاهاي واقع در شرق ديوار را نيز از خدماتي محروم كند كه هريك از سه مركز استان طولكرم، قلفيليه و قدس شرقي ــ كه از ساير اراضي كرانه باختري جدا خواهند شد ــ ارائه ميكند.[xxi]
نتيجه
با بررسي به ويژگيها و پيامدهاي ناشي از ساخت ديوار حائل در سرزمينهاي اشغالي فلسطين از سوي اسرائيل مشخص گشت كه ساخت ديوار حائل از دستيابي فلسطينيان به مزارع و زمينهايشان ممانعت به عمل ميآورد تا بدينوسيله رابطه آنها را با زمينهايشان قطع نمايد و ساختار اقتصادي منطقه را تغيير دهد. اگر روزي اين طرح به اجراي كامل درآيد، تحقق يك دولت فلسطيني عملا غيرممكن خواهد بود؛ روندي كه جامعه فلسطين را به محرومشدن از منابع انساني خويش تهديد ميكند و هرگونه اميدي را براي استقلال از بين ميبرد.
اقدام اسرائيل در ايجاد ديوارهاي امنيتي ناقض قوانين بينالمللي در مورد عدم اقدام قواي اشغالگر در تغيير مرزها و تركيب ارضي مناطق اشغالي است. ساخت ديوار حائل مانع پيشرفت روند صلح شده، زيرا اين ديوار در زندگي فلسطينيها تاثيرات منفي عميقي گذارده است. در وراي ساخت اين ديوار، سنگبناي مرز آينده بين دو دولت اسرائيل و فلسطين ديده ميشود.
ساخت ديوار حائل به منزله ناديدهگرفتن قطعنامههاي متعدد شوراي امنيت و مجمع عمومي سازمان ملل متحد و همچنين موافقتنامه اسلو (1995) ــ كه بين مقامات اسرائيل و فلسطين منعقد گرديد ــ تلقي ميگردد. مجمع عمومي سازمان ملل و ديوان بينالمللي ساخت ديوار حائل را غيرقانوني اعلام كرده بودند. اسرائيل با تصويب طرح ساخت ديوار حائل در كابينه، عملا اين نهادهاي بينالمللي را به مبارزه طلبيده و متاسفانه تا به امروز نيز به دليل حمايتهاي امريكا، حاشيه امني نيز براي خود در گوشهاي از خاورميانه پيدا كرده و حتي از گزند انتقاد قدرتهاي بزرگ دنيا مصون مانده است.
ساخت ديوار حائل برخلاف موافقتنامههاي منطقهاي و بينالمللي انجام ميشود. اين امر به مفهوم آن است كه در نظام بينالملل علاوه بر نهادهاي بينالمللي، فرايندهاي ديگري نيز وجود دارد كه نقش كشورها را در صلحسازي بينالمللي ارتقاء ميدهد. اين امر به مفهوم آن است كه صلح جهاني نميتواند از طريق نهادهاي بينالمللي تحقق يابد. شوراي امنيت سازمان ملل نيز نشان داد كه در روند صلحسازي فاقد ابتكار امنيتي مستقل ميباشد. بنابراين آنچه را بهعنوان امنيتسازي در قالب الگوهاي امنيت دستهجمعي مطرح ميكند، افسانه امنيتي تلقي ميشود. اين امر در كوتاهمدت تداوم خواهد داشت. سياست بينالملل بيشازآنكه تحتتاثير قواعد سازمانيافته و نهادينهشده همانند منشور ملل متحد قرار گيرد، بازتاب اراده قدرتهاي بزرگ محسوب ميشود. حمايت امريكا از اسرائيل صلحسازي را بهگونهاي موثر تحتالشعاع خود قرار داده است. در اين شرايط نميتوان دورنماي مشخصي را براي كاركرد سازمان يافته نهادهاي بينالمللي مشخص نمود. زيرا اراده قدرتهاي بزرگ به كاهش كارآمدي نهادهاي بينالمللي همانند سازمان ملل متحد منجر ميشود.
پينوشتها:
--------------------------------------------------------------------------------
* كارشناس ارشد روابط بينالملل.
[i]ــ مايكل برچر، بحران در سياست جهان، ظهور و سقوط بحرانها، ترجمه: فردين قريشي، ج1، تهران، پژوهشكده مطالعات راهبردي، 1382، ص24
[ii] - Al Awola Orgaizatiou, Fact sheet, orange connecticut, 2002, PP. 9
[iii] - Samir Abdullah, World Bank Estlmate, At: www. Palestinereport, org. May 22, 20n, PP. 7-8
[iv] - East Settlement: It’s Sourcesand Cintoursin Power and Prospects, op, cit, P. 65
[v]ــ موسسه حقوق بشر بتسليم، «ديوار حائل: اهداف چالش ما و آينده»، ترجمه: دكتر مسعود اسداللهي، مجله نهضت، سال 5، شماره 20، زمستان 1383، ص186
[vi]ــ بروباشر متيو، ديوار شرم، لوموند ديپلماتيك، پاريس، نوامبر 2002
[vii]ــ آماروفوت، يديهوت و راپوپورت، ديواري در قلب، تلآويو، 23 مي 2003
[viii]ــ سعيد خالوزاده، «ايجاد ديوار حائل توسط اسرائيل و مواضع سازمان ملل و ديوان دادگستري»، تحولات جهان، شماره 2، شهريور 1383، ص172
[ix] - Roport of the Special Reporteur of the Commission on Human Rights, John Dugard, on the Situdtion of Human Rights in the Palestinian Territoriesoccupied by strael 1967, Un. Don F / Cn: 4 / 2004 / 6.at Sept. embo 8, 2003, Paragraph 6
[x] - http://www,mehmews.com,11/01/2005
[xi] - http://www.farsnews.com,11/01/2005
[xii]ــ علي قاسمي، «ديوار حائل و آينده فلسطين»، گزيده تحولات جهان، شماره 36، سال 1384، ص179
[xiii] ــ «ديوار زمينهساز انتفاضه سوم»، نداءالقوس، سال ششم، شماره 188، سال 1384، ص27
[xiv] - file://C:IDocuments and settiug/All users/Documents/New Folder/ 3, 5 Floppy Chroniguedesfaits Internation anx
[xv] - Ch. Roussean, r. g. dip. Feb, 2004, P. 315
[xvi] - Secretaiat De/: nu, Doc, 34/ 25, oct 22, 2003
[xvii] ــ سعيد خالوزاده، همان، ص178
[xviii] - Peramble, para, 4/7/8/ Ar III, paraz Articl III, pare, Cond 3, Articl XX II, para 2
[xix]ــ پژوهش و تحقيق نظر مشورتي ديوان بينالمللي دادگستري در قضيه آثار حقوقي ساخت ديوار در سرزمين اشغالي فلسطين، مورخ 9 جولاي 2004، مهر 1383، تهران، موسسه ابرار معاصر، صص61ــ60
[xx]ــ مجتبي عليبابايي، «ساخت ديوار حائل و قواعد حقوق بينالملل»، فصلنامه خاورميانه، سال اول، شماره 3، زمستان 1383، ص143
[xxi]ــ موسسه حقوق بشر بتسليم، ترجمه: دكتر مسعود اسداللهي، مجله نهضت، سال 5، شماره 2، زمستان 83، ص197