سپر اسرائیل افتاده است

پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی)

به نظر شما حوادث اخیر كشورهای عربی و اسلامی تا چه اندازه بر آینده‌ی سرزمین فلطسین اثرگذار است؟
به نظر من حیات رژیم صهیونیستی تاكنون بر قدرت و ارتش آن متكی نبوده، بلكه بقای این رژیم تاكنون بیشتر به دلیل ضعف جهان اسلام بوده است. اجازه بدهید برای یافتن پاسخ این سؤال، كمی به گذشته برگردیم. از اواسط قرن گذشته تا شروع استقلال، جهان اسلام در ضعف و در اشغال و سركوب كشورهای غربی به سر می‌برد. پس از استقلال نیز كشورهای عربی را از طریق پیمان «سایكس-پیكو»1 تجزیه‌ كردند و به این ترتیب، جامعه‌ی عربی را تجزیه كردند و حكومت‌های این كشورها را به دست‌نشاندگان و نمایندگان غرب در منطقه سپردند كه برخی از آنها با رژیم اشغالگر صهیونیستی نیز در ارتباط آشكار یا پنهان بودند.

آغاز تحول در این ساختار با تحقق انقلاب اسلامی در ایران آغاز شد. پیش از آن، نظام شاه با رژیم صهیونیستی مرتبط بود و یكی از مهم‌ترین سپرهای امنیتی این رژیم در منطقه به شمار می‌رفت. تركیه نیز از دوستان اسرائیل بود و با آن رابطه‌ی خوبی داشت. جهان عرب نیز تجزیه‌ و ضعیف شده بود؛ تا حدی كه مصر را به سپر بلای اسرائیل تبدیل كرده بودند.

با توجه به این پیشینه و بدون شك، هرگونه تغییر در این منطقه به سود فلسطین و به ضرر رژیم صهیونیستی خواهد بود و یك كانون خطر استراتژیك را علیه اسرائیل شكل خواهد داد؛ همان‌گونه كه ایران پس از انقلاب اسلامی به بزرگ‌ترین خطر استراتژیك علیه اسرائیل تبدیل شد.

 با توجه به تحولات اخیر در منطقه، آینده‌ی فلسطین را چگونه ارزیابی می‌كنید؟
اسرائیل از طرف غرب و دولت‌های بزرگ حمایت می‌شود و این یكی از اسباب قدرت آن است. ما نیز در گذشته در حال ضعف و سستی بودیم. اسرائیل از نظام‌های منطقه مانند رژیم سابق ایران و تركیه و مصر به عنوان سپر خود استفاده می‌كرد، اما اكنون اسرائیل در معرض خطر نابودی است. ملت‌های منطقه با او مخالفند، زیرا آن را یك دشمن اشغال‌گر و جنگ‌افروز می‌دانند كه نمی‌گذارد كشورهای منطقه در آرامش باشند. او سرزمین یك ملت را غصب كرده و جرایم بزرگی را علیه انسانیت مرتكب شده است. از بزرگ‌ترین جرایم این رژیم، آواره كردن ملت فلسطین است. نزدیك به چهار میلیون فلسطینی آواره شده‌اند و بیش از پانصدوپنجاه شهر و روستای فلسطین در طول این سال‌ها ویران شده است. تمام این جرایم بر دوش این رژیم است. به نظر من این رژیم رو به نابودی است و بیداری ملت‌ها آغاز نابودی اسراییل است و آنها این مطلب را می‌دانند. 

غرب در حال عقب‌نشینی است و نه پیشرفت. بنابراین نمی‌تواند اسرائیل را از این باتلاق نجات دهد. غرب در این منطقه منافع بسیاری دارد؛ به‌خصوص منافع اقتصادی كه از طریق شمار فراوان این ملت‌ها تأمین می‌شود كه بیشتر آنان نیز مسلمان هستند، چه عرب، چه ایرانی و چه تركی. نزدیك به 600 میلیون انسان در این منطقه زندگی می‌كنند. پس منافع غرب در دستان ما است و نه اسرائیل كه از نظر مساحت و جمعیت، كوچك و ناچیز است.

ما باید غرب را متوجه این مسأله كنیم كه اسرائیل سودی برای او نخواهد داشت. اسرائیل هم‌اكنون فقط باری بر دوش غرب و اروپا و بر دوش سیاست آمریكا است. حتی ژنرال پترائوس، فرمانده‌ی آمریكایی سابق‌ نیروهای ناتو در افغانستان و رئیس فعلی سازمان اطلاعات مركزی (CIA) آمریكا گفته بود كه اسرائیل باری بر دوش ارتش آمریكا شده است. وزیر دفاع آمریكا نیز چند هفته‌ پیش سخنی مشابه همین گفته بود. غرب این را فهمیده كه اسرائیل باری بر دوش او است و به مجرد این‌كه آن را رها كند و ملت‌های ما علیه آن قیام كنند، از هم می‌پاشد: «فَأَتَا هُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا»2 این فروپاشی رژیم اشغالگر قدس حتی نیاز به وسایل نظامی پیچیده‌ هم ندارد و خود‌به‌خود خواهد بود. ما ایمان داریم كه سرزمین فلسطین به صاحبانش بازمی‌گردد و این یك وعده‌ی حتمی قرآنی است: «فَإِذَا جَاء وَعْدُ ٱلآخِرَةِ لِيَسُوؤُواْ وُجُوهَكُمْ وَ لِيَدْخُلُواْ ٱلْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ لِيُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِيراً»3.

پادكست:
«محاصره‌ی اسرائیل»
 
 تحولات اخیر در منطقه چگونه می‌تواند با آرمان فلسطین هم‌سو باشد؟
اكنون این تحولات، شكلی عمیق‌تر و بزرگ‌تر به خود گرفته است. در كشورهای عربی، طبعاً ملت‌ها از حكام خود راضی نبوده‌اند و این یكی از عوامل انقلاب‌های جهان عرب است. رهبران آنها مرتبط با غرب و بخشی از پروژه‌ی غرب در منطقه بودند. آنها با اسرائیل رابطه داشتند و به جای این‌كه از مردم فلسطین حمایت كنند، از رژیم صهیونیستی حمایت می‌كردند و این از مهم‌ترین اسباب و دلایل انقلاب ملت‌های عربی و اسلامی در سال جاری میلادی بود. به نظر من این اتفاقات به سود مردم فلسطین است و نیز بزرگ‌ترین خطری است كه وجود رژیم صهیونیستی را تهدید می‌كند.

 آمریكا و نظام سلطه می‌كوشند تا در انقلاب‌های عربی نفوذ كنند و این انقلاب‌ها را به نفع خود مصادره كنند. به نظر شما آنها چه اقداماتی را برای دور نگهداشتن انقلابی‌ها از قضیه‌ی فلسطین خواهند كرد؟
برنامه‌ها و پروژه‌های غرب همواره بر خلاف نهضت اسلامی بوده و هست؛ چه عرب و چه اسلامی. در نتیجه دشمنان شبانه‌روز با این انقلاب‌ها در جنگ هستند تا آنها را در جهت منافع خود و در خلاف منافع جهان عرب و اسلام تغییر دهند. البته به عقیده‌ی من این بار موفق نشده‌اند.

در گذشته، كودتاهای نظامی كه در این منطقه رخ داده بود با ابزار نظامی حفظ میشد. اكنون اما این ملت‌ها هستند كه انقلاب كرده‌اند و همان‌ها هستند كه آن را حفظ می‌كنند؛ مانند ایران. در مورد ایران و تا امروز كه سی‌ و دو سال از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گذرد، همچنان توطئه‌های غرب وجود دارد. البته انقلاب ایران نیز در راه رسیدن به اهداف خود ثابت‌قدم مانده است، زیرا یك انقلاب مردمی بوده و رهبر آن یك رهبر اسلامی برخاسته از ملت خود بوده است.

ما معتقدیم كه با وجود این تلاش‌ها هیچ‌كس نمی‌تواند انقلاب‌های عربی را منحرف كند، زیرا این انقلاب‌ها ساخته‌ی مردم است و حتی یك رهبر معین ندارند كه جریان‌ها را هدایت كند تا غرب بتواند از طریق فشار بر او انقلاب‌ها را كنترل كند. به همین دلیل این انقلاب‌ها به مسیر خود ادامه می‌دهند تا به هدف نهایی برسند كه همانا تحقق خواسته‌های مردم است. خواسته‌ی مردم این است كه حكومت در دست مردم باشد و نه مستكبرین. مردم خواهان عدالت اجتماعی و قضایی هستند و نیز احترام به حقوق خود.

مردمِ انقلاب‌های منطقه با هم مرتبط هستند و ارتباط تاریخی آنها نیز ریشه‌دار است. به نظر من خواسته‌های آنان نیز منطقی است و لذا از آن دفاع می‌كنند. البته آرمان فلسطین نیز جزو مطالبات انقلابیون است. مثلاً در حمله‌ی گروه‌های مصری به سفارت اسرائیل شاهد بودیم كه برخی گروه‌ها و جناح‌های مصری با این كار موافق نبودند، ولی اوضاع و احوال و خواست اكثریت مردم مصر همین بود كه محقق شد و فضای ضد رژیم صهیونیستی بر آن حاكم بود. به نظر من تسلط بر این جریان و دور نگهداشتن آن از آرمان فلسطین، كار مشكلی است. علاوه بر این، اروپا و آمریكا در حالت ضعف به سر می‌برند. آنان بر اثر ضعف اقتصادی كه بر آنان مستولی است، مجبورند به منافع خود بیندیشند. منافع آنها نیز در احترام به ملت‌های اسلامی و عربی است و نه اسرائیل. در نتیجه به نظر من غربی‌ها نمی‌توانند در تخریب حركت ملت‌های عرب تأثیر جدی داشته باشند.

با نگاهی به این انقلاب‌ها می‌بینیم كه شعارهای مردم بسیار نزدیك و شبیه به هم است. این شباهت بیانگر وحدت و یكپارچگی و همكاری میان ملت‌های اسلامی است و این‌كه ما یك ملت واحد هستیم و مطابق میل غرب متفرق نیستیم. رهبر انقلاب با دید و نگرش ایمانی و شناخت خود از ملت‌ها این موضوع را دریافته‌اند كه ملت‌ها خواهند توانست علیه مستبدین قیام كنند.

1. قرارداد سایكس - پیكو (Sykes-Picot Agreement) قراردادی سرّی مابین انگلستان و فرانسه بود كه در سال 1916 به دنبال مذاكرات سِر مارك سایكس، نماینده‌ی انگلستان و فرانسوا ژرژ پیكو، نماینده‌ی فرانسه برای تقسیم امپراتوری عثمانی پس از جنگ جهانی اول حاصل شد. به موجب این قرارداد، مناطق وسیعی از سوریه، جنوب آناتولی و موصل به فرانسه، و از جنوب سوریه تا عراق (شامل بغداد و بصره) و فلسطین شمالی (شمال بنادرحیفا و عكا) به انگلستان تعلق گرفت. حجاز نیز به شریف حسین كه خود، تحت حمایت انگلستان بود سپرده شد.
2. سوره‌ی حشر، آیه‌ی 2. (امّا خداوند از آن‌جا كه گمان نمی‌كردند به سراغشان آمد)
3. سوره‌ی اسراء، آیه‌ی 7. (اگر نیكی كنید، به خودتان نیكی می‌كنید؛ و اگر بدی كنید باز هم به خود می‌كنید. و هنگامی كه وعده دوم فرا رسد، (آنچنان دشمن بر شما سخت خواهد گرفت كه) آثار غم و اندوه در صورت‌هایتان ظاهر می‌شود؛ و داخل مسجد (الاقصی) می‌شوند همان‌گونه كه بار اول وارد شدند؛ و آنچه را زیر سلطه خود می‌گیرند، در هم می‌كوبند.)