سنت شکنی تل آویو

به عبارت بهتر،استراتژیستها و نظریه پردازان صهیونیسم آنچنان مشغول شاخ و برگ دادن به تصویر ایده آل گرایانه خود از سرزمین موعود بودند که مولفه های احتمالی اضمحلال و ناتوانی خود را به فراموشی سپردند.در ابتدا یهودیان با هر عقیده‌ای، چه چپ، چه راست، چه مذهبی و چه سکولار به این جنبش پیوستند. پس از مدتی که اختلافات عقیدتی در آنان بروز کرد صهیونیسم به شاخه‌های دیگری مانند “صهیونیسم سوسیال”و”صهیونیسم تجدیدنظر طلب” تقسیم شد. با این حال تمام این شاخه‌ها در عقیده پایه یعنی بازگشت یهودیان به سرزمین فلسطین و تشکیل دولت یهودی مشترکند.از سال ۱۹۴۸ تا ابتدای هزاره سوم میلادی طرفداران صهیونیسم سعی در انطباق وقایع پیرامونی تل آویو با آرمانهای خود داشتند.البته برخی از این وقایع و نمادها نیز با آنچه صهیونیسم می گوید انطباقی ظاهری داشت.به عنوان مثال شکست اعراب در جنگهای شش روزه و افول ناصریسم ،پان عربیسم و حتی کمونیسم محلی عربی در خاورمیانه “توهم شکست ناپذیری صهیونیسم”را در بین پیروان آن تقویت نمود.اما ظهور حزب الله به عنوان قدرتی متکی بر دو اصل “معنویت”و”مدیریت” آشیانه صهیونیستها را متلاشی نمود.
اگر ساکنان سررزمینهای اشغالی و شهرک نشینان و اندک طرفداران باقیمانده صهیونیسم در جهان کمی “محاسبه گرایانه”عمل کنند،نسبت به پایان تاریح مصرف شبه مکتب خود در جهان امروز آگاه خواهند شد. تل آویو طی مدت دو سال اخیر چهار نوع شکست متوالی “نظامی”،”تبلیغاتی”،”سیاسی”و”فرهنگی”را از طرف فرزندان مقاومت اسلامی لبنان پذیرا شده است.
در جریان جنگ ۳۳ روزه،ناوچه ساعر و تانکهای مرکاوا و نیروهای واکنش سریع تل آویو در برابر توان فردی و موشکی نیروهای حزب الله غائله را باخته و دست به دامان آمریکا،فرانسه و انگلستان در شورای امنیت سازمان ملل متحد شدند.پس از شکست نظامی تل آویو در برابر حزب الله،ایهوداولمرت ،نخست وزیر رژیم صهیونیستی در صدد بر آمد تا از طرق تبلیغاتی ،خصوصا از طریق جلب حمایت رسانه های آمریکایی و اروپایی شکست تاریخی اسرائیل را تحریف نموده و خود را پیروز میدان جلوه دهد،اما پیروزی حزب الله و هنر هدایت تحولات پس از جنگ ۳۳ روزه توسط افرادی مانند سید حسن نصرالله و شهید عماد مغنیه به اندازه ای پررنگ بود که هزینه های اسرائیل در جنگ تبلیغاتی با لبنان را بی اثر نمود.
اخیرا ،در پی آزادی سمیر قنطار و ۴ اسیر دیگر لبنانی ،بار شکست تبلیغاتی اسرائیل در برابر حزب الله پررنگ تر شد.علاوه بر آن،اسرائیل در این مبادله نابرابر (به سود حزب الله)مجبور شد در ازای جسد دو سرباز خود،۵ اسیر لبنانی و پیکر مطهر ۲۰۰ تن از شهدای مقاومت اسلامی لبنان را تحویل حزب الله دهد.به راستی کدام جبر تاریخی و سیاسی ،به جز “واهمه از قدرت حزب الله” که در طول “واهمه از سقوط تل آویو”تعریف می شود،سبب تسلیم احزاب مختلف اسرائیلی در برابر فرزندان مقاومت اسلامی گردیده است؟
ایالات متحده آمریکا،فرانسه،آلمان و انگلستان که به عنوان چهار حامی اصلی صهیونیسم در نظام بین الملل انتظار داشتند تا انرژی نهفته در بافتهای سیاسی و استراتژیک بیروت در استخدام بقای موثر تل آویو قرار گیرد، امروزه شاهد تکمیل شکست نظامی اسرائیل در جنگ ۳۳ روزه هستند.پیروزی اخیر حزب الله بر اسرائیل ماهیتی “سیاسی-فرهنگی “دارد.آزادی سمیر قنطار ،نه صرفا به مثابه یک واقعه تاریخی ،بلکه باید به عنوان مصدری سیاسی-فرهنگی در تاریخ مناقشات بیروت-تل آویو مورد فحص و بررسی قرار گیرد.آزادی قدیمی ترین زندانی در بند رژیم صهیونیستی نقطه آغاز شناسایی سیاسی حزب الله توسط رژیم صهیونیستی محسوب می شود.این در حالی است که تا قبل از وقوع جنگ ۳۳ روزه ،حتی سخن گفتن در خصوص شناسایی حزب الله خط قرمز مشترک تمام احزاب اسرائیلی محسوب می شد.در حالی که شناسایی حزب الله در هیچ یک از اهداف “کلان”،”بلند مدت”،”میان مدت”و”کوتاه مدت” اسرائیل جایی نداشت،اسرائیل ناچار به تسلیم در برابر سید حسن نصرالله و دیگر سران مقاومت اسلامی لبنان شد.
مسئله دیگری که باید دراینجا اشاره شود،اینکه صهیونیسم دارای دو نوع فرهنگ “ذاتی “و”صوری”است.هر دونوع این فرهنگها ماهیتی خودساخته دارند و نمی توان اصل و ریشه ای برای آنها قائل شد.فرهنگ ذاتی صهیونیسم در میان روشنفکران و سران و فرهنگ صوری صهیونیسم که مولد توهماتی مانند سرزمین موعود و افسانه شکست ناپدیری صهیونیسم است در میان مردم و طرفداران عامی آن نمود دارد.آزادی سمیر قنطار هر دو نوع این فرهنگها را به طور مستقیم به چالش کشید،یعنی علاوه بر آنکه موجب خلط ایده های تئوری نظریه پردازان و عمل سیاستمداران اسرائیلی گردید،بار دیگر تعظیم خفتبار اسرائیل در برابر حزب الله را به منصه ظهور رساند.
در حالی که حزب الله در ایام آغازین تشکیل دولت وحدت ملی آمیزه ای از غرور ملی و اقتدار سیاسی را برای مردم لبنان به ارمغان آورد،ایهود اولمرت و سران دیگر احزاب اسرائیلی در اندیشه نحوه هضم شکست اخیر خود به سر می برند.تل آویو امروزه سنتهای ساخته و پرداخته دست استراتژیستهای اولیه تشکیل اسرائیل را تحت تاثیر قدرت حزب الله به فراموشی سپرده و یک به یک آنها را در میدان اندیشه و عمل ایزوله می نماید.بااین اوصاف آیا زمان خودکشی فرزندان سامری فرا نرسیده است؟