فرو پاشی حکومت صهیونیستی از درون

آنها همواره چنان وانمود می سازند که جامعه صهیونیستی، جامعه ای همگون و متحد است که در آن تزلزل و انحرافی وجود ندارد. هر چند که آنها با تبلیغات گسترده تلاش دارند تا این سناریو را به جهانیان (بویژه کشورهای منطقه) بقبولاند، اما بررسی تحولات داخلی این رژیم حکایت از حقیقتی دیگر دارد.
گزارشهای منتشره از ساختار دورنی این رژیم نشان می دهد که جامعه صهیونیستی کاملا در بعد داخلی فروپاشیده و صرفا ظاهری زیبا از آن باقی مانده است. این ناملایمات تا بدان اندازه است که فروپاشی آن از درون در ذهن تداعی می گردد. با توجه به اسناد و گزارشهایی موجود بررسی و سیر تحولات رژیم صهیونیستی، مهمترین چالشهای داخلی این رژیم را در چند بعد می توان مورد ارزیابی قرار داد:

1- بعد سیاسی
هر چند که صهیونستها همواره اختلافات داخلی در سیاستمداران خود را پنهان کرده و از اصل اتحاد کامل سخن به میان می آورند اما عملکردها و سیاستهای اتخاذ شده از سوی آنها بیانگر اختلاف شدید میان آنان دارد. پس از تشکیل دولت توسط ایهود اولمرت رهبر حزب کادیما که نیازمند ائتلاف بود با احزاب کار و شاس دولت متحد را تشکیل داد. از سوی دیگر در کنیست (پارلمان) نیز وی تلاش نمود تا ترکیبی همگون را ایجاد نماید. با تمام این تفاسیر و تدابیر اتخاذ شده در نحوه تقسیم قدرت (برای جلب رضایت همگانی) اکنون مشاهده می گرددکه اولا ترکیب دولت صهیونیستی، با یکدیگر اختلافات شدیدی دارند چنانکه کادیما بر تحقق توسعه طلبی و نظامی گری تاکید دارند در حالی که سایر گروهها بر رفاه اجتماعی و حل مشکلات داخلی اصرار می ورزند. در این راستا مشاهده می گردد که آنها حتی در زمینه چگونگی اداره اراضی اشغالی دچار اختلافات شدیدی می باشند که چند دستگی آنها برای نظامی گری در این مناطق از جمله ابعاد آن است.
ثانیا کنیست (پارلمان) نیز چندان در چارچوب اهداف دولت حرکت نکرده و بسیاری از سیاستها و اهداف آن را مردود می دانند. در این زمینه تا کنون دهها طرح اولمرت مر دود و اعتراضات شدیدی از سوی پارلمان به دولت اعلام شده است. نمونه بسیار آشکار اختلاف میان آنها (دولت و پارلمان) را می توان در نحوه چگونگی تصمیم گیری در زمینه تحولت لبنان و جنگ کنونی مشاهده کرد و در حالی که اولمرت بر استمرار جنگ و جنایات تاکید دارد، پارلمان از عدم هماهنگی در این زمینه و غیر قابل قبول بودن روند کنونی سخن به میان آورده است تا گامی دیگر برای تشدید اختلافات میان آنها بر داشته شود. در ادامه اختلافات سیاسی در دولت صهیونیستی این نکته قابل ذکر است که سیاستمداران کهنه کار و قدیمی نیز تعادل چندانی با نسل جدید نداشته و این خود عاملی برای افزایش درگیری ها میان آنها گردیده است. در حالی که قدیمی ها همچنان سیاست چماق را در نظر دارند، گروههای جدید خواستار دیپلماسی و امور رفاهی گردیده اند.

2- بعد اقتصادی
وجود شرکتهای بزرگ یهودی در سرزمینهای اشغالی و سراسر جهان سبب شده تا صهیونیست از مراکز اصلی اقتصاد جهانی قلمداد شوند. این امر تا بدان اندازه است که بسیاری از آگاهان سیاسی، بقاء جامعه صهیونیستی را بدیل اقتصاد و نفوذ آن در اقتصاد جهانی می دانند. حضور آنها در بسیاری از شرکتهای معتبر جهانی که در سراسر جهان فعالیت دارند سبب شده تا جایگاه آنها دربعد سیاسی نیز در نظام بین الملل دگرگون شده و در بسیاری از دولتهای غربی و امریکا به عنوان سیاستمداران پنهان برای روی آمدن دولتهای مطیع صهیونیستها تلاش نمایند. گزارشهای منتشره نشان داده که بسیاری از سیاستمداران غربی برای کسب قدرت تحت حمایت اقتصادی لابی صهیوینستی قرار می گیرند. با تمام این تفاسیر آنچه امروز در جامعه صهیونیستی در اراضی اشغالی مشاهده می گردد، رکود شدید اقتصادی و چالشهای بسیار در این زمینه می باشد که اقتصاد این رژیم را در آستانه فرو پاشی قرار داده است. افزایش 10 درصدی نرخ بیکاری، تورم رو به افزایش به دلیل رکود اقتصادی، تعطیلی بسیاری از مراکز صنعتی و تولیدی به دلیل کاهش تقاضا برای کالاهای صهیونیستی در اراضی اشغالی و عرصه بین الملل، از مهمترین مشکلات اقتصادی این رژیم می باشد. در حالی که فساد در بخش اقتصادی بیش از گذشته افزایش یافته است، بگونه ای که بسیاری از تحلیل گرا ن، اقتصادی بیمار را برای آن ارزیابی نموده اند.

3- بعد اجتماعی
از اصلی ترین چالشهای داخلی رژیم صهیونیستی در بعد اجتماعی می باشد. هر چند که آنان با تبلیغات بسیار تلاش دارند تا جامعه ای همگون را برای جهانیان به نمایش گذاشته و حتی از آن به عنوان الگوی منطقه یاد می کنند اما در شالوده و بنیاد نظام اجتماعی آن در حال زوال و نابودی کامل قرار دارد. آمار بالای جرم و جنایت بویژه در قبال زنان و کودکان، رشد اعتیاد به مواد مخدر، فسادهای مالی گسترده در دستگاههای اداری بگونه ای که 10 درصد نمایندگان کنیست دارای پرونده فساد مالی و اخلاقی می باشند، بحران روانی شدید صهیونیستها که بر اساس گزارشهای اعلام شده جامعه ای با اکثریت بیماران روانی را تشکیل داده است، تبدیل شدن قاچاق انسان بویژه زنان و کودکان به اراضی اشغالی برای روسپیگری و امور غیر اخلاقی، رشد فزاینده جرم و جنایت، آمار خودکشی، مهاجرت معکوس یهودیان از اراضی اشغالی به خارج بدلیل بحرانهای اجتماعی و اقتصادی، تنها بخشی های کوچکی از مشکلات اجتماعی حاکم بر جامعه صهیونیستی می باشد.

4- بعد نظامی
رژیم صهیونیستی همواره به عنوان یکی از مکانیزه ترین ارتشهای جهان معرفی گردیده است. بهره گیری از امکانات غربی ها در امور نظامی موجب شده تا این رژیم بتواند در بعد نظامی فعالیتهای بسیاری داشته باشد و ارتشی سراسر مجهز و مقتدری را ایجاد نماید. با تمام این تفاسیر و با توجه به هزینه های سنگینی که برای این بخش صورت گرفته اما ا کنون گزارشها از فروپاشی داخلی این ارتش حکایت دارد. بر اساس آمار منتشره در طی سالهای اخیر بحران در میان نظامیان این رژیم بیش از گذشته افزایش یافته است بویژه آنکه نسل جدید نظامیان بر این اعتقادند که آنها قربانی توسعه طلبی های دولتمردان خود می باشند و حضور آنها در ارتش امری اجباری و غیر اصولی است. فرار از خدمت، خود کشی به دلیل فشارهای روانی، مهاجرت به خارج از سرزمینهای اشغالی به دلیل عدم انجام خدمت سربازی، فساد اخلاقی شدید در میان نظامیان (بیش از 60 درصد نظامیان زن از آزارهای جنسی رنج و روحی رنج می برند)، از چالشهای درونی ارتش این رژیم می باشد. هرچند که سران نظامی این رژیم با تشدید حملات نظامی به مراکز فلسطینی نشین، برای مشغول داشتن سربازان، اعطای نشانهای شجاعت، برگزاری مراسم های افتخار برای نظامیان بزرگنمایی کارکرد آنها، اعطای تسهیلات ویژه برای داوطلبان نظام، تلاش دارند تا ضمن سرپوش نهادن بر ناکامی ها و بحران داخلی به تقویت روحیه نظامیان و حفظ روحیه ستیزه جویی آنها بپردازند اما سیر زوال در ارتش همچنان ادامه دارد.
بر اساس آنچه ذکر شد واقعیات حاکم بر جامع صهیونیستی حکایت از این واقعیت دارد که این رژیم در حالی که در برابر مقاومتهای گروههای جهادی شکست را پذیرا شده است و هر روز بر چالشهای آن با مقاومت افزوده می گردد در بعد داخلی نیز با مشکلات بسیار عدیده ای مواجه است که زوال و فروپاشی دورنی آن را نزدیک ساخته است. البته این نکته قابل ذکر است که انها با اعمال فشار لابی های صهیونیستی برای ارسال کمکهای دولتهای غربی و امریکا به جامعه صهیونیستی، تشدید جنایات در اراضی اشغالی برای انحراف افکار عمومی از بحران داخلی (سیاست سپر بحران)، بهره گیری از نفوذ و استیلا بر رسانه های خبری جهت سانسورهای خبری از وضعیت داخلی این رژیم، تبلیغات گسترده که نشانگر وضعیت مطلوب آنها در ابعاد گوناگون می باشد تلاش دارند تا بر این ناکامی ها سر پوش گذارند با این وجود مشاهدات نشانگر این مهم می باشد که این رژیم در مسیر زوال و نابودی درونی پیش می رود که این امر مسلما بر سیاستهای این رژیم در قبال اراضی اشغالی و منطقه تاثیر گذار خواهد بود. بر این اساس می توان گفت که امروز دیگر الگویی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود ندارد و آن را می توان به ساختمانی با زیربناهای پوسیده و سست و ظاهری زیبا و فریبنده تشبیه نمود که با کوچکترین تحرکی فرو خواهد ریخت. لذا در شرایط کنونی که این رژیم از دورن متزلزل گردیده جا دارد تا گروههای جهادی با تاکید بر استمرار انتفاضه و جهان اسلام با حمایت از مقاومت بیش از گذشته مسیر را برای نابودی رژیم صهیونیستی هموار سازد که مسلما نتیجه آن تشکیل کشور مستقل فلسطین به پایتختی قدس شریف خواهد بود.