کارگزاران تجارت مرگ در تل‌آویو

جنبه نخست آن این است که خبری به این مرتبه از اهمیت و واقعیتی این چنین تکان دهنده سال‌ها از دیده‌ها پنهان مانده بود. جنبه بعدی «تاریخی بودن» این رویداد همان است که روزنامه نگار سوئدی توصیف کرده ‌است. این رویداد یکی از بالاترین اسرار نهانخانه رژیم صهیونیستی بوده است. رژیمی که رازداری و پنهان‌کاری در آن شرط بقای هر مقام رسمی و غیر رسمی است و بواسطه همین خصوصیت بسیاری از اتفاقات درون آن سر به مهر مانده است.
واقع امر آن است که در میان رسانه‌ها و محافل خبری اسرائیل کسی نبود که از ماجرای شبکه قاچاق اعضای بدن فلسطینی‌ها توسط لابی صهیونیسم بی‌خبر باشد اما هزینه افشای این قضیه آن قدر بالا بود که همه کسانی که به این اسناد دسترسی داشتند دم فرو می‌بستند. در سال‌های اخیر وقتی برخی صاحبنظران خاورمیانه سخن از این راندند که بلندپایگان تل آویو پشت پرده تجارت‌های ضد انسانی قرار دارند از سوی رسانه‌های لیبرال و هوادار اسرائیل به توطئه اندیشی و خیالبافی متهم شدند. نباید از نظر دور داشت که تصور مغرب زمینیان با مردمان خاورمیانه در باره اعمال و رفتار ارتش و دولت صهیونیسم کاملاً متفاوت بوده است. این تفاوت نیز از این واقعیت ناشی می‌شد که در جهان غرب لابی‌‌های قدرتمند یهود سرمایه گذاری کلانی برای ترمیم وجهه اسرائیل انجام داده‌اند. آنها مجموعه‌ای از بنیادها، مؤسسات و سازمان‌ها را در اختیار دارند که شالوده‌های توجیهی تجاوزات و قانون شکنی‌های تل آویو را فراهم می‌آورند. به همین سبب در 60 سال اخیر سیمای پلیسی و سرکوبگر این رژیم پشت هاله‌ای از مظلومیت پنهان ماند.
بر این اساس شاید هیچ کس در غرب به اندازه آن روزنامه‌نگار سوئدی به تغییر تصورات افکارعمومی اروپا خدمت نکرد که هزینه‌‌ رفتن به تاریکخانه اسرار نظام صهیونیستی را به جان خرید. هنوز پس از چند روز از انتشار اسناد نقش افسران و خاخام‌های اسرائیل در تجارت ضد بشری قاچاق اعضای بدن فلسطینی‌ها، اروپا و غرب در حیرت است. پرده‌های پنهان کاری فرو افتاده است و ناظران جهانی با سیمای تازه از این نظام متحد جهان لیبرال روبه‌رو شده‌اند. بحران و تلاطم در روابط اروپا با تل آویو فقط یکی از پیامدهای این افشاگری تاریخی است و بدون شک پس لرزه‌های آن در آینده رخ خواهد نمود. تل آویو عمق فاجعه را در یافته است و به همین دلیل شدیدترین تسویه را با سوئد و کشورهای نشر دهنده این اسناد در دستور کار دارد.
به باور اغلب ناظران افشای جهانی این ماجرا مهم‌ترین جرقه یک جنبش ضد صهیونیستی است جنبشی که به تناسب رفتار جنایات ژنرال‌ها و خاخام‌های اسرائیل همه گروه‌های آزادیخواه را در خود جای می‌دهد.
محققان خاورمیانه از زاویه‌ای دیگر به کند و کاو در این بخش از مشاغل صهیونیست‌ها مبادرت کرده‌اند. در نظر این گروه از صاحبنظران افشای این بخش از تجارت پنهان تل آویو پاسخی به این معمای بزرگ است که ثروت‌های افسانه‌ای این طایفه از چه مسیری به دست می‌آید. منابع تأمین هزینه‌های جنگ‌های ویرانگر کجا قرار دارد و بالاخره ماهیت این کمک‌های مالی چیست که به راحتی به صورت بمب‌ و موشک‌‌ بر سر خانه‌ها و کودکان فلسطینی فرود می‌آیند؟

پیشینه تجارت مرگبار از تل آویو تا نیوجرسی
درست است که قضیه قاچاق اعضای بدن فلسطینیان از سوی صهیونیست‌ها امروز عیان شده است اما طبق اسناد مختلف پایه این تجارت کثیف در آغاز دهه 1970 گذاشته شده است. بر پایه این اسناد نظامیان صهیونیست، شبکه‌ای را برای ربودن اجساد و مجروحان و فروش اعضای بدن فلسطینی‌ها شکل داده‌ بودند به گونه‌ای که فلسطینی های «کالبدشکافی شده» در قبور مخفی گمنام و شماره گذاری شده دفن می‌شدند. در یکی از گزارش‌های محرمانه که مطبوعات امریکا بعد از سه دهه منتشر کردند مراحل و چگونگی فعالیت شبکه‌های مخوف قاچاق صهیونیستی تشریح شده است. گفته شده که آنها اعضای بدن فلسطینیان را از سرویس‌های اورژانس بیمارستان‌های فلسطینی در الخلیل، نابلس، رام‌الله، جنین و در جاهای دیگر کرانه باختری و غزه ربوده و به بیمارستان اسرائیلی در تل آویو منتقل می‌کردند.
اما اولین خبرهای تکان دهنده به طور رسمی پس از کشف باندی بزرگ از سیاستمداران و خاخام‌های متهم به پولشویی و تجارت ضد انسانی در ایالت معروف نیوجرسی درز کرد. ایالتی که گفته می‌شود یکی از پایگاه‌های قدرت لابی یهودیان است. حدود دو ماه پیش شبکه‌های خبری امریکا چهره چند خاخام پرنفوذ را به نمایش گذاشتند که به عنوان سر رشته داران پولشویی و قاچاقچیان اعضای بدن انسان تحویل محاکم شده بودند. عمق فاجعه در گزارشی که لس آنجلس تایمز از ابعاد فعالیت سیاه این به ظاهر رهبران مذهبی یهودیان منتشر کرد هویدا شد.
طبق گزارش پلیس فدرال امریکا یک جنبه از فعالیت این افراد خریدن مقام‌های ذینفوذ مانند شهرداران و فرمانداران بود، در همین گزارش تأکید شده بود که حرفه و فعالیت آنها بیش از آنکه با کار گروه‌های فشار یا دلالان سیاسی شباهت داشته باشد با نقش گروه‌های تبهکار سنخیت دارد. خبر‌ها و تصویر‌هایی که صفحه نخست رسانه‌های امریکا را تسخیر کرد به اندازه کافی گویا بود؛ عکس دسته جمعی خاخام‌ها و این عبارت در شرح تصویر که «آنها سررشته دار قاچاق اعضای بدن فلسطینی‌ها به خارج بودند.»
دو جنبه از فعالیت خاخام‌ها موجب شد که در این پرونده بیش از دولت اسرائیل، ایدئولوژی صهیونیسم در کانون انزجار عمومی قرار گیرد: اول این که آنها در پوشش مؤسسات انساندوستانه در بروکلین، نیوجرسی و اسرائیل در حال فعالیت بودند. شبکه خاخام‌ها چندین مؤسسه خیریه یهودی تحت کنترل داشتند که با استفاده از اعتماد نظام بانکی میلیون‌ها دلار پولشویی کرده‌اند.
جنبه دوم از حقایق را هاآرتص ناگزیر شد فاش کند. این منبع در توضیح خبر تکان دهنده دستگیری خاخام‌های متهم به تجارت مرگ گفت که این خاخام‌ها با رهبر معنوی حزبی که به عنوان نماد صهیونیسم شناخته می‌شود پیوند داشته‌اند. طبق گزارش این روزنامه، پلیس اسرائیل بعد از تحقیقات درباره سوابق خاخام‌های متهم به قاچاق اعضای بدن انسان و پولشویی، به این نتیجه رسید که این افراد با «عوادیا یوسف» رهبر معنوی حزب شاس و خاخام ارشد اسرائیل، مرتبط بوده‌اند. نکته جالب‌تر در گزارش هاآرتص این بود که خاخام‌های مرتبط با رهبران ایدئولوژیک در فلسطین اشغالی چندین مدرسه تعلیم آموزه‌های یهود را اداره می‌کردند و علاوه بر این، آنها مسئولیت جمع آوری کمک‌ها و موقوفات بسیاری را از مردم و ثروتمندان یهودی در امریکا را بر عهده داشتند. گزارش‌ها آرتص درباره ارتباطات هرمی خاخام‌های امریکا با اربابان کنیسه‌های تل آویو جایی برای تکذیب باقی نمی‌گذاشت. در صدرحلقه خاخام‌های امریکا «الیاهو بن هیم» و خاخام «ادموند ناهوم» قرار دارند که طبق گزارش پلیس فدرال امریکا امضای آنها پای چندین معامله قاچاق اعضای بدن انسان و پولشویی، ثبت شده است. آنها دوست مورد اعتماد «دیوید یوسف» پسر عوادیا یوسف رهبر مذهبی ساکن تل آویو هستند.
عمق فاجعه اینجا است که با این گزارش هاآرتص بسیاری از ژنرال‌ها مراکز تعلیم و ترویج صهیونیسم وکنیسه‌های اسرائیل در مظان ارتباط با پرونده پولشویی و قاچاق اعضای بدن انسان قرار گرفتند. حزب شاس و آموزشگاه‌های آن نهادی است که اندیشه‌های نیل تا فرات یا اسرائیل (ارض موعود) را در متون سیاسی و درسی ساکنان فلسطین اشغالی رواج می‌دهد.

بمب خبری آفتون بلادت
گزارش روزنامه سوئدی اگر چه پس از ماجرای نیوجرسی فاش شد اما تأثیری ویرانگر تر داشت. به همین دلیل اکنون نقطه عطف افشای بزرگترین خبر سال 2009 سه شنبه 27 مرداد تعیین شده است یعنی روزی که روزنامه سوئدی آفتون بلادت با انتشار گزارشی پرده از این راز بزرگ برداشت. اگر پرونده نیوجرسی حاصل کشفیات پلیسی بود اما افشاگری استکهلم ماحصل کار روزنامه نگاری بود که برای اولین بار با قربانیان این شبکه‌ها وارد گفت و گو شده و از زبان دو طرف فلسطینی و اسرائیلی ابعاد فاجعه را بازگو کرده است. خبری که از قلب اروپا به جهان مخابره شد هیچ مجالی برای انکار و توجیه نداشت زیرا مستند به دقیق ترین جزئیات فعالیت ضد انسانی صهیونیست‌ها بود. در گزارش روزنامه سوئدی با عنوان «آنان اعضای بدن فرزندان ما را می ربایند» آمده بود: اسرائیلی‌ها جوانان فلسطینی را در کرانه غربی و نوار غزه می ربایند و بعد از کشتن و برداشتن اعضای بدنشان، اجساد آنان را به خانواده‌هایشان تحویل می‌دهند یا آنکه در گورهای دسته‌جمعی رها می‌کنند.
در قضیه پرونده نیوجرسی فقط چند خاخام مطرح بودند که تل آویو برای تبری جستن از آن مدعی شد که آنها تابعیت امریکایی دارند و یا آنکه اعلام کرد؛ حزب افراطی شاس مساوی همه نظام اسرائیل نیست اما در گزارش روزنامه سوئدی آفتون بلادت بخش‌‌های مهمتری از ساختار اسرائیل متهم شده بود. این گزارش دست پنهان عالیترین و به اصطلاح محبوبترین نهاد رژیم یعنی ارتش را در این برنامه آشکار ساخت. نهادی که قریب به اتفاق مقام‌های صهیونیستی از بن‌گورین تا پرز از آن برخاسته‌اند و تل آویو همواره سعی کرده تصویر یک نهاد مبرا از زد و بندهای مالی را از آن نشان دهد. نیرویی که به زعم صهیونیست‌ها وظیفه‌ای جز دفاع از حریم نظام نداشته سر از شبکه‌های قاچاق درآورده است. در گزارش قبلی اگر کارگردان شبکه قاچاق روحانیان افراطی بودند این بار نام ژنرال‌هایی بر گزارش نقش بسته بود که بالاترین مسئولیت‌ها را عهده‌دار بودند. این یعنی متهم شدن همه ارکان حاکمیت اسرائیل.
اما بمب خبری استکهلم بازتاب‌هایی فراتر از تصور در پی یافته است. بسیاری از ناظران که در فضای رعب صهیونیسم جرأت انتشار اطلاعات خویش در این باره را نداشتند اکنون پرده‌های دیگری از تجارت مرگ صهیونیست‌ها را کنار زده‌اند. خبرهایی که ظرف این هفته فاش شد نگاه ما را به حوزه‌های تازه از فعالیت شبکه تاجران مرگ می کشاند که با پاسپورت اسرائیل در الجزایر، آسیای مرکزی و امریکای لاتین می‌توان آنها را سراغ گرفت.