مقاومت اسلامى، وظايف ايدئولوژيك و منافع ملى‏

مبانى فقهى دفاع از سرزمين‏هاى اسلامى
وجوب دفاع از سرزمين‏هاى اسلامى، از ضروريات فقه اسلام است. بر اساس آيات، روايات و ادله عقلى متعدد، جامعه اسلامى پيكره واحدى است و مسلمين نمى‏توانند در قبال تهاجم بيگانگان به ساير مسلمانان، بى‏تفاوت باشند؛ چنانكه خداوند متعال در قرآن كريم با صراحت به حمايت و دفاع از ستمديدگانى كه مورد ظلم قرار گرفته و از وطن و سرزمين خويش اخراج و آواره شده‏اند، فرمان مى‏دهد. در قرآن چنين آمده است: «چرا در راه خدا و براى رهايى مردان و زنان و كودكانى كه [به دست ستم‏گران تضعيف شده‏اند]، پيكار نمى‏كنيد؟ همان افراد [ستمديده‏اى‏] كه مى‏گويند: پروردگار ما را از اين شهر (مكّه) كه اهلش ستم‏گرند، بيرون ببر و از طرف خود براى ما سرپرستى قرار ده واز جانب خود، يار و ياورى براى ما تعيين فرما».1
پيامبر گرامى اسلام صلى‏الله‏عليه‏وآله نيز مى‏فرمايد: «هر كس فرياد استغاثه مظلومى (اعم از مسلمان يا غير مسلمان) را بشنود كه مسلمين را به يارى مى‏طلبد، اما فرياد او را اجابت نكند، مسلمان نيست».2
استاد شهيد مطهرى نيز در اين زمينه مى‏گويد: «هرگاه گروهى با ما نخواهد بجنگد، ولى مرتكب يك ظلم فاحش نسبت به يك عده افراد انسان‏ها شده است و ما قدرت داريم آن انسان‏هاى ديگر را كه تحت تجاوز قرار گرفته‏اند، نجات دهيم، اگر نجات ندهيم، در واقع، به ظلم اين ظالم نسبت به آن مظلوم، كمك كرده‏ايم. ما در جايى كه هستيم، كسى به ما تجاوزى نكرده، ولى يك عده از مردم ديگر كه ممكن است مسلمان باشند و ممكن است مسلمان هم نباشند، اگر مسلمان باشند، مثل جريان فلسطينى كه اسراييلى‏ها آنها را از خانه‏هايشان آواره كرده‏اند، اموالشان را برده‏اند، انواع ظلم‏ها را نسبت به آنها مرتكب شده اند، ولى فعلاً به ما كارى ندارند، آيا براى ما جايز است كه به كمك اين مظلوم‏هاى مسلمان بشتابيم؛ براى نجات دادن آنها؟ بله، اين هم جايز است؛ بلكه واجب است. اين هم يك امر ابتدايى نيست. اين هم به كمك مظلوم شتافتن است؛ براى نجات دادن از دست ظلم بالخصوص كه آن مظلوم، مسلمان باشد».3
در تجاوز اسراييل به كشورهاى اسلامى، آيةالله سيد محسن حكيم، سيد هادى ميلانى، سيد شهاب‏الدين مرعشى نجفى، سيد ابوالقاسم خويى، سيد على موسوى بهبهانى، بهاءالدين محلاتى، سيد عبدالله شيرازى و بسيارى ديگر از عالمان، با صدور اعلاميه‏هايى از عموم مسلمانان خواستند تا به يارى مسلمانان مظلوم فلسطين و كشورهاى مورد تجاوز بشتابند. در بخشى از اطلاعيه‏هاى آيةالله شيخ بهاءالدين محلاتى آمده است: «بر همه مسلمانان جهان واجب است كه از هرگونه مساعدت مادى و معنوى نسبت به اعراب مسلمان دريغ ندارند و هر نوع معامله و ارتباطى كه منشأ تقويت اسرائيل بشود يا در آمادگى آنها براى مبارزه و پيكار با كشورهاى عربى دخالت داشته باشد، حرام و در حكم مبارزه با اسلام است».4
امام خمينى در نهم اسفند سال 1366 در جمع اعضاى شوراى مركزى حزب الله لبنان چنين گفت: «همه شياطين مجتمعند كه نگذارند اسلام رشد كند و ما بايد اين معنا را در نظر داشته باشيم كه با تمام قوا و تا آخرين نفرمان مهيا شويم و در راه خدا جهاد كنيم. دفاع از نواميس مسلمين و دفاع از بلاد اسلامى و دفاع از همه حيثيات مسلمين، امرى است لازم و ما بايد خودمان رإ؛ ّّهم براى مقاصد الهى و دفاع از مسلمين مهيا كنيم و خصوصاً در اين شرايطى كه فرزندان واقعى فلسطين اسلامى و لبنان، يعنى حزب الله و مسلمانان انقلابى سرزمين غصب شده و لبنان، با نثار خون و جان خود فرياد «يا للمسلمين» سر مى‏دهند، با تمام قدرت معنوى ومادى در مقابل اسرائيل و متجاوزين بايستيم و در مقابل آن همه سفاكى‏ها و ددمنشى‏ها، مقاومت و پايمردى كنيم و به يارى آنان بشتابيم و سازشكاران را شناسايى و به مردم معرفى‏كنيم».5
نمونه‏هاى فوق، همگى بيان‏گر لزوم حمايت از جريان مقاومت اسلامى در مقابل تجاوز بيگانگان است كه آن را به عنوان بخشى از وظايف مسلم دولت‏هاى اسلامى ترسيم مى‏نمايد.

منافع ملى و امنيت ملى‏
يكى از موضوعات اساسى كه در بررسى نحوه تعامل و تأثيرگذارى وظايف ايدئولوژيك دولت اسلامى در قبال مقاومت اسلامى با منافع و امنيت ملى كشورمان نقش اساسى دارد، شناخت صحيح مفهوم منافع ملى و امنيت ملى و چگونگى تأمين آن در جهان كنونى است.

1. مفهوم منافع ملى‏
در مورد مفهوم منافع ملّى (National interest)، تعريف‏ها و نظريه‏هاى گوناگونى وجود دارد كه در يك جمع‏بندى، مى‏توان گفت: «منافع ملّى، هدف‏هاى عام و ماندگارى است كه يك ملّت براى دست‏يابى به آنها تلاش مى‏كند».6 طبق اين تعريف، منافع ملّى، مفهوم وسيعى است كه تنها به معناى حفظ استقلال ملّى و تماميّت ارضى و اهداف صرفاً مادى و منحصر در مرزهاى جغرافيايى نيست؛ بلكه حيطه وسيعى را شامل مى‏شود كه شامل دست‏يابى به اهداف ايدئولوژيك، انرژى، منابع مواد خام، فنّاورى جديد، توسعه اقتصادى، منطقه نفوذ و دفاع از اتباع خود در خارج از مرزها، دفاع از هويت فرهنگى خويش و... مى‏باشد.7

2. جهانى شدن منافع ملى
در دوران جديد و روند فزاينده جهانى شدن در ابعاد مختلف اقتصادى، فرهنگى، اطلاعاتى و...، ساختار نظام بين الملل، قواعد و فرآيندهاى بين‏المللى دست‏خوش تحولات اساسى شده، مفهوم منافع ملى صرفاً در برگيرنده مرزهاى ملى نيست؛ بلكه دولت‏ها ناگزيرند براى تأمين منافع ملى خويش، بيش از گذشته، به محيط عملياتى و متغيرهاى مربوط به بستر جهانى شدن، توجه كنند.8

3. ارزش‏ها و منافع ملى‏
در كشور ما به خاطر وجود نظام سياسى مبتنى بر آموزه‏هاى دينى، منافع دينى با منافع ملّى پيوندى تنگاتنگ دارند و اصولاً نمى‏توان اين دو را از هم تفكيك كرد. اين‏گونه نيست كه منافع ملّى، فقط منافعى مادى و دنيايى باشند و در حوزه كارى سياست‏مداران بگنجد. منافع ملّى ما علاوه بر مسائل سياسى و بين‏المللى، شامل امورى معنوى چون ارزش‏ها، باورها و عقايد ملت نيز مى‏شود. تلاش براى كسب استقلال سياسى و فرهنگى در جريان انقلاب و پس از آن را مى‏توان حوزه تعامل منافع ملّى و منافع دينى دانست.9
به صورت طبيعى، بسيارى از اهداف ملت‏ها، به ويژه اهداف ايدئولوژيكى نظام‏هايى نظير سوسياليسم، ليبراليسم و اسلامى، در مرزهاى خاصى محدود نمى‏شوند و از اين رو، دايره منافع ملى آنان، فراتر از مرزهاى جغرافيايى تعريف مى‏گردد.

4. منافع ملى جمهورى اسلامى ايران‏
از ديدگاه برخى متفكران روابط بين الملل، در صورت‏بندى منافع ملى، بايد متغيرهاى متعددى در نظر گرفته شوند؛ «ويژگى‏ها، شخصيت و آرمان‏هاى تصميم گيران، انواع فلسفه‏هاى حاكم بر ساختارها و فرايندهاى حكومتى، آداب و رسوم و قالب‏هاى فرهنگى جوامع مختلف، محل ژئوپلوتيك و توانائى‏هاى كشورهاى گوناگون و ...»10 و بر اين اساس، در يك جمع‏بندى، مى‏توان محورهاى منافع ملى جمهورى اسلامى ايران را اين چنين بر شمرد:
1. اسلاميت نظام. 2. جمهوريت نظام. 3. تماميت ارضى. 4. حاكميت ملى. 5. وحدت ملى.11
6. معيشت ضرورى مردم. 7. نظم و امنيت عمومى جامعه. 8. كيان اسلام و تشيع در جهان.
9. استقلال سياسى. 10. افتخارات ملى. 11. تعميم عدالت و رفاه. 12. صلح و امنيت بين المللى. 13. حفظ محيط زيست.

5. امنيت ملى‏
امنيت ملى (National Security)، مصونيت نسبى يا مطلق يك كشور از حمله مسلحانه يا خرابكارانه سياسى يا اقتصادى احتمالى، همراه با وارد كردن ضربه كارى و مرگبار، در صورت مورد حمله قرار گرفتن» است.12 در بررسى تعاريف و نظريه‏هاى مختلفى كه پيرامون امنيت ملى وجود دارد، مى‏توان نتيجه گرفت كه امنيت ملى، به امور زير اطلاق مى‏شود:
الف) حفظ تماميت ارضى. ب) حفظ جان مردم. ج) بقا و ادامه سيستم اجتماعى و حاكميت كشور (سياسى، اقتصادى، فرهنگى). د) حفظ و ارتقاى منابع حياتى كشور. و) فقدان تهديد جدى از خارج، نسبت به منافع ملى و حياتى كشور.13

6. تأمين امنيت ملى‏
نكته مهمى كه در چگونگى تأمين امنيت ملى در جهان كنونى نيازمند توجه جدى است، اين كه در يك تقسيم‏بندى، جنگ‏ها به «جنگ‏هاى قلعه‏اى» و «جنگ‏هاى ميدانى» تقسيم مى‏شوند. تمدن غرب با استفاده از عقلانيت يونانى و تجارب تاريخى، در ماجراهايى نظير «افسانه هومر» و ماجراى خدعه «اسب تروا»، آموخته است كه استراتژى دفاعى جنگ قلعه‏اى، ناكارآمد و بسيار آسيب پذير است؛ زيرا شكست قلعه‏نشين در يك جنگ قلعه‏اى، يعنى از دست دادن همه دارايى‏ها و هتك شدن همه حرمت‏ها؛ در حالى كه شكست در يك جنگِ ميدانى، حداكثر يعنى يك خسران مادى كه قابل جبران مى‏باشد. از اين رو، غربيان پس از فهم تاريخى تمايز جنگ ميدانى و جنگ قلعه‏اى، در قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم، با همين ترفند، به سمت استعمار ممالك دوردست، تغيير جهت دادند؛ يعنى جنگ‏هاى ميدانى، در ميدان‏هايى هر چه دورتر. بر اين اساس، استعمار، يعنى جابه‏جايى مرزهاى امنيتى، اقتصادى و حكومتى از مرزهاى جغرافيايى كه نهايت صرفه و بهره‏بردارى را براى استعمار گران داشت؛ يعنى عملاً جنگ را در ميدانى خارج از خانه طراحى و تعقيب نمودند، نه در قلعه.
از چنين ديدگاهى است كه آمريكا، امنيت داخلى و منافع ملى خود را در خارج از مرزهاى جغرافيايى خويش تعريف كرده، جنگ را از قاره‏اى به قاره ديگر مى‏كشاند و ويتنام، فلسطين، افغانستان، عراق و لبنان را ميدانى براى جنگ در راستاى تأمين امنيت و منافع ملى خويش مى‏سازد؛ اما هيچ‏گاه حاضر نخواهد شد با كوبا وارد درگيرىِ نظامى شود و عملاً قلعه‏اش را در معرض حمله قرار دهد14 و در عوض، رژيم صهيونيستى رقم هنگفتى بالغ بر سه ميليارد دلار در سال، به عنوان كمك خارجى از آمريكا دريافت مى‏كند. از اين گذشته، آمريكا 20 درصد از يارانه مورد نياز ارتش رژيم صهيونيستى را نيز تأمين مى‏كند. در واقع، اسراييل در قبال تحمل بسيارى از تهديدات عليه امريكا و انگليس و به خطر افتادن امنيت شهروندانش، به عوض شهروندان انگليسى و آمريكايى، طلب مزد مى‏كند.15

7. دستاورد مقاومت در تامين منافع و امنيت ملى‏
با توجه به مطالب فوق، درباره نقش مقاومت اسلامى در تأمين منافع و امنيت ملى كشورمان بايد گفت كه هرچند نگاه جمهورى اسلامى در سياست خارجى خويش در قبال مقاومت اسلامى و نهضت‏هاى آزادى‏بخش، نگاهى كاملاً انسان‏دوستانه و در راستاى انجام وظايف ايدئولوژيكى و مكتبى است، اما اين موضوع، هيچ گونه امتناعى از تأمين امنيت و منافع ملى كشورمان و همچنين ساير كشورهاى اسلامى و منطقه، در قبال اين حمايت‏ها توسط مقاومت اسلامى ندارد و به عبارت ديگر، نه تنها ميان وظايف ايدئولوژيكى دولت اسلامى با منافع ملى كشورمان تعارضى نيست، بلكه اين دو مى‏توانند در تعامل و هماهنگى با يكديگر عمل كنند. ايران از سال‏ها پيش، با يك نگاه استراتژيك، در حين جنگ عراق، به اين حقيقت دست پيدا كرد كه حركت به سمت جنگ ميدانى از اهميت فوق العاده‏اى برخوردار است. بنابراين، در حمايت غيرقابل انكار معنوى ايران از مبارزان حزب‏الله جنوب لبنان و مقاومت اسلامى، تامين منافع ملى نيز مى‏تواند لحاظ شده باشد. اگر ايالاتِ متحده نسبت به ايران كوچك‏ترين تعرضى بنمايد، ميدان‏هاى ديگرى در عالم، به آتش كشيده خواهند شد16 و اين، دقيقاً يكى از جنبه‏هاى مهم بازدارندگى ايالات متحده آمريكا از حمله نظامى به ايران است؛ موضوعى كه بارها به صراحت توسط سياست‏مداران و كارشناسان مسائل نظامى آمريكا و اسرائيل مطرح و آن را به عنوان مانعى بزرگ در حمله به تأسيسات هسته‏اى ايران برشمرده‏اند. پس حمايت از مقاومت اسلامى در لبنان و فلسطين، حتى با ديدِ منفعت‏گرايانه نيز قابل توجيه است.
بر اين اساس، منافع ملى و امنيت ملى يك كشور و تأمين آنها، فقط به مرزهاى جغرافيايى آن محدود نمى‏شود. از اين رو، دولت‏ها به ميزان هزينه‏هايى كه در كشورهاى ديگر مبذول مى‏دارند، از توان و قدرت تصميم‏گيرى و تأثيرگذارى بيشترى نيز در آينده آن كشور و معادلات منطقه‏اى برخوردار مى‏باشند. در واقع، حفظ موجوديت، استقلال و تماميت ارضى و امنيت ملى كشور - كه از عناصر كليدى و حياتى تشكيل دهنده منافع ملى است - نيازمند صرف چنين هزينه‏ها و كمك به چنين ملت‏هايى است كه در خط اول مبارزه با دشمنان ما قرار دارند. واقعيت آن است كه مردم مظلوم و مبارز فلسطين و مقاومت اسلامى لبنان، از منافع و امنيت ملى ما نيز دفاع مى‏كنند و ما كمترين وظيفه خود (تداركات و پشتيبانى) را انجام مى‏دهيم.

طرح خاورميانه بزرگ‏
نگاهى دقيق به چيستى، اهداف و علت‏هاى ناكامى و شكست اين طرح، به عنوان يكى از خطرناك‏ترين توطئه‏هاى صهيونيسم بين الملل و نظام سلطه جهانى در قبال منطقه و كشورمان، مبين نقش مقاومت اسلامى در تأمين امنيت و منافع ملى كشورهاى اسلامى است.
نومحافظه‏كاران آمريكا پس از به قدرت رسيدن در انتخابات سال 2000م. ضمن تعيين اهداف راهبردى آمريكا در خاورميانه، ايجاد نظم هژمونيك و برترى جهانى ايالات متحده را از رهگذر تشكيل خاورميانه بزرگ (در برگيرنده آسياى ميانه، جنوب غربى آسيا و شمال آفريقا است) مورد توجه قرار دادند. محدوده جغرافيايى اين طرح، شامل 22 كشور عربى و 4 كشور غيرعربى ايران، تركيه، اسرائيل و افغانستان بود و در ادامه، گستره آن شامل شمال آفريقا هم مى‏شود؛ چون در آن جا هم چند كشور اسلامى وجود دارند و بعدها جنوب شرق آسيا هم به آن افزوده شد تا كشورهاى اسلامى اين منطقه را هم شامل شود و سرانجام آسياى ميانه را هم در برگرفت. بنابراين، محدوده جهان اسلام، تحت عنوان اين طرح درآمد. استراتژى آمريكا در اين طرح، سه مرحله دارد كه عبارتند از:
1. به هم‏ريزى؛ نظم موجود كشورها را به هم بريزند؛ مانند همان برنامه‏اى كه در عراق و افغانستان اتفاق افتاد.
2. دوران‏گذار؛ همين دورانى است كه رژيم فعلى در عراق به يك رژيم مطلوب تبديل شود.
3. دوران الگوسازى؛ در اين دوره، يك مطلوب به وجود مى‏آورند تا الگوى كشورهاى ديگر شود.17

اهداف آمريكا
آنان با اين برآورد كه سيطره بر خاورميانه كوچك (افغانستان، عراق، سوريه، لبنان و ... ) و تبديل كردن آن به يك پادگان نظامى، امكان تحقق خاورميانه بزرگ و اهداف راهبردى مورد نظر آمريكا را ميسر خواهد كرد، مدل بازى «دومينو» و ساقط كردن دولت‏هاى هدف، با استفاده از قدرت سخت‏افزارى را در پيش گرفتند. مهم‏ترين اهداف آمريكايى‏ها از اين طرح عبارت بودند از:
1. تأمين منابع نفت مورد نياز آمريكا در دهه‏هاى آينده و كنترل شريان نفت، به عنوان اهرمى براى مهار اروپا و شرق آسيا.
2. تأمين امنيت اسراييل، به عنوان مهم‏ترين متحد استراتژيك آمريكا.
3. جايگزينى دمكراسى‏هاى كنترل شده، با توجه به تمام شدن تاريخ مصرف استفاده از دولت‏هاى دست‏نشانده و مستبد، در جهت مقابله با موج اسلام گرايى و مهار امواج مردمى معترض به حكومت‏هاى دست نشانده.
4. زمينه‏سازى براى برترى تمدن غرب، با حضور درخاستگاه مهم‏ترين تمدن‏هاى جهان و جلوگيرى از اتحاد كشورهاى متمدن در برابر غرب و ترويج فرهنگ و هنجارهاى مورد نظر غرب، با بهره‏گيرى از سازوكارهاى تربيتى، آموزشى و استفاده از ابزار رسانه‏ها، در جهت استحاله كردن ساير تمدن‏ها؛ به ويژه تمدن اسلامى در هنجارها و تمدن غرب.
5. تحريك قوميت‏ها، تجزيه كشورها و تغيير جغرافياى سياسى در خاورميانه، در راستاى منافع ملى كاخ سفيد.
6. مقابله و مهار موج فزاينده اسلام گرايى در اين منطقه و بخش‏هاى پيرامون آن.
2- در راهبرد سخت افزارى كه با حضور سران رژيم صهيونيستى در كاخ سفيد تهيه و تنظيم شد؛ آمريكا تلاش مى‏كند تا با استفاده از نگرانى برخى از سران دست نشانده كشورهاى عربى از رشد خاورميانه اسلامى و تقويت جبهه ايران و شيعيان در منطقه، موافقت آنها را جهت برخورد با حماس، حزب‏ا... و سوريه و سرانجام ايران جلب نمايد. حمله به غزه با هدف سرنگونى دولت حماس، دستگيرى و سركوب انقلابيون و مهار انتفاضه فلسطين، تهاجم به لبنان و اشغال جنوب اين كشور تا حد فاصل رودخانه ليطانى، به منظور مرعوب ساختن دولت لبنان و خلع سلاح و نابودى جنبش حزب الله، تغيير رفتار سوريه در جهت به رسميت شناختن اسراييل و در صورت نياز، تغيير ساختار آن كشور، سرنگونى دولت ائتلافى عراق و تضعيف گروه‏هاى اسلامى اين كشور كه همه در جهت قطع بازوان منطقه‏اى ايران است، نظام سلطه را قادر مى‏سازد تا ضمن زمينه‏سازى براى اعمال محدوديت اقتصادى و فشارهاى سياسى بر جمهورى اسلامى ايران، با فعال كردن گسل‏هاى قومى و فرقه‏اى و برهم زدن انسجام داخلى، از طريق نافرمانى مدنى و همچنين در صورت لزوم، عمليات محدود نظامى، شرايط لازم را براى تغيير رفتار و تغيير ساختار جمهورى اسلامى به عنوان كانون الهام بخش مقاومت اسلامى و ام القراى جهان اسلام، فراهم سازد.
مقاومت مجاهدانه و همت عالى حزب الله در نبردى 33 روزه، تمام اقدامات انجام شده، در جهت تحقق طرح خاورميانه بزرگ را به چالش كشيد و توطئه‏هاى شوم صهيونيسم بين الملل و نظام سلطه جهانى را با شكست مواجه ساخت. «سيمون هرش» خبرنگار آمريكايى در اين زمينه مى‏نويسد: «قدرت و مقاومت اعجاب انگيز حزب الله و توانايى مداوم آن در حمله راكتى به شمال اسراييل، يك عقب نشينى بزرگ براى كسانى است كه مى‏خواهند در كاخ سفيد از زور درباره ايران استفاده كنند و كسانى كه استدلال مى‏كنند بمباران باعث ايجاد اپوزوسيون داخلى و انقلاب در ايران مى‏شود نيز عقب نشينى كرده‏اند. قرار بود حمله به لبنان، مقدمه بمباران مراكز اتمى ايران باشد» و استاد دانشگاه برادفورد انگليس نيز در اين خصوص اظهار داشت: «شكست اسراييل در لبنان، درس عبرتى براى ماجراجويى‏هاى احتمالى آمريكا عليه ايران است».19
تحليل‏گران مسائل سياسى معتقدند كه حزب الله لبنان با حركت منطقى خود، جهان اسلام را از توطئه‏اى بزرگ نجات داد كه در صورت اجرا، جهان اسلام هزينه‏هايى چند صد برابر بيش از تلفات و خسارات جنگ كنونى رژيم صهيونيستى بر ضد لبنان، پرداخت مى‏كرد. حزب الله شيعى، در يك حركت توحيدى، از حماس فلسطين و سنى حمايت كرد و با ارائه يكى از بزرگ‏ترين حماسه‏هاى همبستگى دينى امضا شده با خون، موفق شد كه طرح جنگ مذهبى ميان شيعه و سنى آمريكا را محاصره كند و زمينه‏هاى گسترش آن را در سطح جهان اسلام از بين ببرد.
در چنين حالتى، ديپلماسى فعال و هوشمندانه ايران، در سايه حفظ مصلحت، قدرت و عزت جمهورى اسلامى را - به خصوص در منطقه - افزايش داده، به گونه‏اى كه با شكست طرح خاورميانه جديد، روند تشكيل خاورميانه اسلامى با محوريت ايران تسريع شده است. آيةالله خامنه‏اى با اشاره به ابتكار عمل مسئولان نظام در مسائل جهانى و به ويژه مسائل منطقه‏اى، مى‏گويد: «در عرصه خارجى، كشور از موقعيتى كم نظير و تحرك و نشاط خوبى برخوردار است و حوادث منطقه‏اى مانند پيروزى حزب الله و حماس نيز به لطف پروردگار و امدادهاى الهى، موقعيت نظام اسلامى را تحكيم بخشيده است... مخالفان اسلام و مسلمين، هنوز مبهوت اين حادثه مهم هستند و از فهم و درك دلايل آن عاجزند؛ اما اين گونه حوادث بزرگ كه در شعاع حركت انقلاب اسلامى رخ مى‏دهد، در عمل به تقويت موقعيت نظام منجر شده و اعتبار، نفوذ و جاذبه شعارهاى انقلاب اسلامى را براى همه اثبات كرده است».20

نتيجه
حمايت مادى و معنوى از هسته‏هاى مقاومت و نهضت‏هاى آزادى بخش در سراسر جهان اسلام، علاوه بر آن كه به عنوان وظيفه‏اى ايدئولوژيكى براى دولت اسلامى است، نقش بسيار زيادى در تأمين منافع و امنيت ملى و گسترش حوزه‏هاى نفوذ كشورمان در ابعاد مختلف دارد و به عنوان يكى از مهم‏ترين اهرم‏هاى قدرت براى جمهورى اسلامى، موجب بازدارندگى ابرقدرت‏ها از عملى كردن اهداف امپرياليستى آنان در قبال منطقه و كشورمان مى‏گردد و كمك به اين مردم مبارز، به معناى استحكام بخشيدن به سنگرهاى دفاعى خود است. آينده‏نگرى و تأمين منافع بلندمدت، خود بهترين دليل بر انجام چنين اقداماتى است؛ زيرا آرمان‏ها و اهداف توسعه‏طلبانه رژيم صهيونيستى، هرگز به فلسطين و لبنان محدود نمى‏شود؛ بلكه آنان آرزوى سيطره بر جهان اسلام و به ويژه ام‏القراى آن (جمهورى اسلامى ايران) را در سر مى‏پرورانند؛ چنان كه مقام معظم رهبرى مى‏گويد: «سياست راهبردى آمريكا، ايجاد ناامنى و بحران و جنگ در اين منطقه است؛ بدانند كه هر چه ناامنى را گسترش دهند، ملت‏ها را بر خود خشمگين‏تر و دنيا را براى خود ناامن‏تر خواهند كرد. رفتار و خوى تجاوزگرانه آمريكا و اسراييل، روح مقاومت را بيش از پيش در دنياى اسلام زنده خواهد كرد و ارزش جهاد را براى آنان نمايان‏تر خواهد ساخت. دنياى اسلام و جوانان مسلمان در همه كشورهاى اسلامى بدانند كه راه مقابله با گرگ وحشى صهيونيزم و تجاوزگرى شيطان بزرگ، جز مقاومت فداكارانه نيست. تسليم و انقياد در برابر دولت‏مردان ماجراجو و فتنه‏گر آمريكا، برطمع و جسارت آنان مى‏افزايد و كار را بر ملت‏ها سخت‏تر مى‏كند. اگر لبنان تسليم تجاوز اسراييل و آمريكا مى‏شد و اگر جوانان مجاهد حزب‏الله و مردم مظلوم جنوب، رنج اين دفاع مقدس را به جان نمى‏خريدند، محنتى بلند مدت و ذلتى روزافزون، همه ملت لبنان را تهديد مى‏كرد و ادامه اين روند تهاجمى، تمام اين منطقه را در برمى گرفت. امروز، حزب‏الله، خط مقدم دفاع از امت اسلامى و همه ملت‏هاى اين منطقه است».21

پی نوشت ها:

1. نساء، آيه 75.
2. كلينى، كافى، ج 2، ص 163.
3. مرتضى مطهرى، جهاد، انتشارات اسلامى، ص 30-29.
4. سيد حميد روحانى، تاريخ نهضت امام خمينى، ج 2، ص 348.
5. صحيفه امام، ج 20، ص 487.
6. ر.ك: جوزف فرانكل، روابط بين‏الملل در جهان متغير، ترجمه عبدالرحمن عالم، دفتر مطالعات سياسى و بين‏المللى وزارت امور خارجه.
7. ر.ك: امنيّت ملّى و نظام بين‏المللى، جليل روشندل، انتشارات سَمت، ص 38.
8. ر.ك: فصلنامه علوم سياسى ، شماره 20 (مقاله جهانى شدن و منافع ملى جمهورى اسلامى ايران).
9. ر.ك: مجله حديث زندگى، شماره 16، (مقاله منافع ملّى؛ چيستى و چالش).
10. ر.ك: روزنامه اطلاعات، 1371.1.27 (مفهوم منافع ملى در عصر نوين بين‏الملل).
11. ر.ك: محمدرضا تاجيك، مقدمه‏اى بر استراتژى‏هاى امنيت ملى جمهورى اسلامى ايران، فرهنگ گفتمان، صص 186-187 .
12. على آقا بخشى، فرهنگ علوم سياسى، چاپار، تهران، 1383، ص 443.
13. هوشنگ عامرى، اصول روابط بين الملل، ص 334.
14. رضا اميرخانى، لبنان و فلسطين به ما چه دخلى دارد، سايت بازتاب.
15. جاستين ريموندو، تلاش آمريكا و اسراييل براى مشروع جلوه دادن جنگ و جنايت، سايت عمليات روانى، 85.5.3.
16. لبنان و فلسطين به ما چه دخلى دارد، سايت بازتاب.
17. فصل‏نامه حكومت اسلامى (وحدت و انسجام ملى در مصاف با طرح خاورميانه بزرگ، اكبر هاشمى رفسنجانى).
18. ر.ك: جنگ سلطه، خاورميانه جديد يا خاورميانه اسلامى.
19. روزنامه جمهورى اسلامى، ويژه پيروزى حزب الله لبنان بر رژيم صهيونيستى (رهاورد حزب الله در جهاد فى سبيل الله).
20. رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار با خبرگان ملت، 1385.6.11ش.
21. پيام رهبر معظم انقلاب اسلامى به مناسبت جنايت اسراييل در قانا، 11 مرداد 1385ش.