مقاومت اسلامی کابوس اشغالگران صهیونیست

اینکه تصمیم گیری درخصوص تداوم شهرک سازیها توسط وزارت جنگ رژیم صهیونیستی صورت می گیرد به خوبی نشان می دهد که اصل موضوع شهرک سازیها یک طرح نظامی ـ امنیتی است و محل تصمیم گیری آن در وزارت جنگ است چرا که در غیر اینصورت دلیلی نداشت این وزارتخانه در این زمینه وارد عمل شود.
مطابق طرح وزارت جنگ رژیم صهیونیستی قرار است در 29 شهرک عملیات ساخت و ساز به اجرا درآید.
طرفداران جنبش “صلح اکنون” می گویند اساسا عملیات شهرک سازی هرگز متوقف نشده است و گروههای مسلح و سازمان یافته روزها به تخلیه و تدارکات مواد ساختمانی می پردازند و بطور شبانه به احداث بنا سرگرمند و مقامات نظامی ـ امنیتی و اداری درعین آگاهی از این موضوع کمترین توجهی به مسئله ندارند و از کنار ساخت و سازها به سادگی می گذرند. با وجود این گزارشاتی دردست است که نشان می دهد مقامات نظامی و امنیتی اسرائیل دقیقا همه چیز را زیر نظر دارند و حتی با اعتراض فلسطینی ها علیه ساخت و ساز یهودیان مقابله می کنند و به حمایت از یهودیان وارد عمل می شوند و به سرکوب فلسطینی ها می پردازند.
در یک اقدام هماهنگ “آویگدورلیبرمن” وزیر خارجه رژیم صهیونیستی هرگونه تفاهم با فلسطینی ها و سوریه را رد کرده و می گوید اسرائیل بایستی با شدت عمل برخورد کند وگرنه مرتبا مجبور به عقب نشینی خواهد بود. این بدان معنی است که صهیونیستها سعی دارند شدت عمل بیشتری در صحنه سیاسی و حتی نظامی در پیش بگیرند و سیاستهای توسعه طلبانه را یکبار دیگر مورد آزمایش قرار دهند. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که دقیقا در چنین شرایطی باراک اوباما از وجود روابط استراتژیک با رژیم صهیونیستی سخن به میان آورده و مراتب حمایت کامل و همیشگی از این رژیم را مجددا مورد تاکید قرار داده است. به طور همزمان دریادار “مایک مولن” رئیس ستاد ارتش آمریکا در جریان دیدار با ایهود باراک وزیر جنگ اسرائیل وجود رژیم صهیونیستی را “عامل ثبات در خاورمیانه” نامید! سفر “مایک مولن” در واقع مقدمه سفر “جوزف بایدن” معاون رئیس جمهور آمریکا به اسرائیل محسوب می شود که به منظور اعلام حمایت همه جانبه و رسمی واشنگتن از اسرائیل تنظیم شده و در این سفر “بایدن” حامل پیام “باراک اوباما” در همین زمینه برای بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی است.
آنچه این روزها رخ می دهد به منزله دهن کجی مشترک آمریکا و صهیونیست ها به اعراب است که در یک تصویر واحد تمامی جبهه ارتجاع عرب را تحقیر می کند. ارتجاع عرب تصور می کرد که توانسته است با درخواست از آمریکا عملیات احداث شهرکهای یهودی نشین را متوقف کند ولی این تصمیمات برای توقف ظاهری ساخت و سازها فقط 3 ماه دوام آورد و حتی در طول این مدت نیز علیرغم اعلام رسمی و عمومی درخصوص توقف شهرک سازیها این عملیات مستمرا ادامه داشت و حتی برای لحظه ای هم متوقف نشد.
این پدیده نشان داد که اولا هیچ یک از تعهدات رژیم صهیونیستی اعتبار ندارد و صهیونیستها مطلقا غیرقابل اعتمادند و ثانیا آمریکا با فریبکاری خود را در ماجرای فلسطین “بیطرف” نشان می دهد و حال آنکه در تمامی شرایط حامی اشغالگران است و تحت هیچ عنوانی حاضر نیست حمایت از صهیونیستها را متوقف و حتی “مشروط” سازد.
این برای دنیای عرب “قطعا بسیار شرم آور است که در چنین شرایطی آمریکا و رژیم صهیونیستی در تلاش هستند آنها را علیه جمهوری اسلامی ایران وادار به موضع گیری کنند و دقیقا در مسیری قرار دهند که خواسته های اشغالگران صهیونیست را برآورده سازند. آنچه در این میان اهمیت دارد اینست که مقامات آمریکا و رژیم صهیونیستی با دوره گردیهای سیاسی ـ تبلیغاتی خود مایلند “بذر ایران هراسی” را در منطقه بکارند و کشورهای عرب را نسبت به اصلی ترین حامی فلسطین و دنیای اسلام بدبین کنند. حال آنکه ایران اسلامی پرچمدار حمایت از آرمان فلسطین بوده هست و خواهد بود. ناگفته پیداست اگر روحیه استقامت ایران و نهضت های مقاومت اسلامی در منطقه نبود اشغالگران از هر فرصتی برای تحقق اهداف شوم خود بهره می بردند و امروزه این نهضت های مقاومت اسلامی هستند که پوزه اشغالگران را در لبنان و غزه به خاک مالیده اند و رعشه بر اندام صهیونیستها انداخته اند. اگر در سال 1361 صهیونیستها در حمله به لبنان توانستند سه چهارم خاک لبنان را اشغال کنند این حزب الله شجاع لبنان بود که یک تنه اشغالگران را وادار به فرار از لبنان کرد و امروز مقاومت اسلامی به کابوس اشغالگران تبدیل شده است. ایکاش جبهه سازشکاران از گذشته و حال درس می گرفتند و با پیوستن به جبهه حق اشغالگران را مایوس می کردند و آب به آسیاب دشمن و حامیانش نمی ریختند.