تأثير انقلاب اسلامي ايران بر حزب الله لبنان واحد دين وانديشه

در اصل يازدهم آمده است: »دولت جمهوري اسلامي ايران موظف است سياست كلي خود را بر پايه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامي قرار دهد و كوشش به عمل آورد تا وحدت سياسي -اقتصادي و فرهنگي جهان اسلام را تحقق بخشد « يا اصل 152 اعلام مي دارد: »سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران براساس نفي هر گونه سلطه جويي و سلطه پذيري دفاع از حقوق همه مسلمانان مي باشد.

تأثير انقلاب اسلامي ايران بر حزب الله لبنان واحد دين وانديشه

قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران كه مبنا و اساس نظري و رفتاري، سياست خارجي آن را تشكيل مي دهد در موارد متعدد، دفاع و حمايت از مستضعفان و مسلمانان جهان را وظيفه جمهوري اسلامي ايران مي داند. در اصل يازدهم آمده است: »دولت جمهوري اسلامي ايران موظف است سياست كلي خود را بر پايه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامي قرار دهد و كوشش به عمل آورد تا وحدت سياسي -اقتصادي و فرهنگي جهان اسلام را تحقق بخشد « يا اصل 152 اعلام مي دارد: »سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران براساس نفي هر گونه سلطه جويي و سلطه پذيري. دفاع از حقوق همه مسلمانان مي باشد. « هم چنين اصل 154 قانون اساسي با صراحت اعلام مي دارد كه: »جمهوري اسلامي ايران در عين خودداري كامل از هر گونه دخالت در امور داخلي ملت هاي ديگر، از مبارزه حق طلبان مستضعفين در برابر مستكبرين در هر نقطه جهان حمايت مي كند. « قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، 1368 : 28 ))

 

اين ديدگاه كه ناشي از ديدگاه ايدئولوژيك جمهوري اسلامي ايران است، نشان مي دهد جمهوري اسلامي ايران، حمايت از مسلمانان و مستضعفان جهان را يك وظيفه و ارزش آرماني تلقي مي كند و در اين راه، منافع آرماني را بر منافع مادي ترجيح مي دهد و در موارد بسياري، رفتار سياست خارجي ايران حاكي از آن است كه براساس مواضع ايدئولوژيك و وظيفه ديني و اسلامي عمل كرده است و لذا، حمايت از مسلمان فلسطيني، نامشروع دانستن اسراييل و مخالفت با روند ناعادلانه صلح و حمايت ازانتفاضه از مصاديق بارز آن است (سليماني،1379 204 )

 

روند شكل گيري جنبش حزب الله
نطفه هاي آغازين حركت حزب الله با فعاليت علماي بازگشته از حوزه نجف به لبنان، طي دهه 1960 شكل گرفت. اولين اقدام علما، تلاش در تغيير نگرش مردم لبنان به اسلام و درك تازه اي از آن بود. با گذشت زمان، سه تن از اين عالمان مورد اقبال عمومي قرار گرفتند. امام موسي صدر از جمله اين علما بود كه شخصيتي جذاب داشت و توانست در سال 1967 ، مجلس اسلامي اعلاي شيعيان را به عنوان يك نهاد ديني رسمي ايجاد كند. اين نهاد، امور تشيع را سرپرستي مي كرد. اقدام ديگر امام موسي صدر، ايجاد »جنبش محرومان « با هدف فقرزدايي از جنوب لبنان بود. وي گردان هاي مقاومت لبنان يا »امل « را به عنوان بازوي نظامي جنبش، با هدف مقاومت عليه اشغالگري اسراييل پايه گزاري كرد كه فعاليت آن در سال 1974 علني شد. امام موسي صدر، در سال 1978 ربوده شد.
عالم ديگر، آيت الله شيخ محمدمهدي شمس الدين بود كه رياست »جمعيت خيريه فرهنگي « را به عهده گرفت. وي بيشتر به ارشاد فرهنگي و كار فكري مي پرداخت. آيت الله سيدمحمدحسين فضل الله نيز »جمعيت خانواده برادري « را تأسيس كرد. فعاليت هاي وسيع تبليغي، ويژگي غالب تحريك بود. منابع فرهنگي اسلام گرايان لبنان(جنبش امل، كميته هاي اسلامي، حزب الوعده و افراد مستقل) از عالمان سه گانه فوق متأثر بود.(شيخ نعيم قاسيم،1383: 7-24)
در چنين شرايطي، انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني(ره) در سال 1979 ( 1357ه .ش) به پيروزي رسيد و كميته هاي حامي انقلاب اسلامي در لبنان ايجاد شد. اسلام گرايان لبنان، با توجه به متقتضيات مرحله نوين در لبنان و استفاده از تجربه انقلاب اسلامي ايران به اين نتيجه رسيدند كه چارچوب هاي تشكيلاتي موجود، اهداف و آرمان مورد نظر را برآورده نمي كند

درهمين شرايط، تجاوز اسراييل به لبنان آغاز شد و از آن جا كه هيچ تشكيلات حزبي اسلامي، آمادگي رويارويي با متجاوزان اسراييلي را نداشت، توجه به ضرورت ايجاد تشكيلات اسلامي واحد، قوت گرفت تا سه هدف اصلي را محور كار خود قرار دهد:

 

1- پايه گذاري تشكيلات براساس اسلام، به عنوان شيوه كامل، فراگير و شايسته براي زندگي بهتر و پايه فكري و عقيدتي، ايماني و عملي.
2- مقاومت در برابراشغالگري اسراييل، (به عنوان خطري كه در حال و آينده، آثار آن متوجه لبنان و منطقه است و بايد در اولويت هاي رويارويي قرار گيرد. بنابراين، ايجاد ساختار جهادي و مبارزاتي و به كارگيري همه امكانات لازم براي انجام مأموريت و وظايف آن ضروري است).
3- رهبري شرعي ولي فقيه به عنوان جانشين پيامبر(ص) و امامان(ع) كه خطوط كلي فعاليت ها را براي امت ترسيم مي كند و امر و نهي او نافذ و حاكم است.
براي تحقق اين اهداف، 9 تن از گروه هاي اصلي اسلامي طرح نهايي نحوه فعاليت هاي اسلامي را در لبنان تهيه كردند، در نتيجه، واحد جديدي با عنوان حزب الله ايجاد شد.

 

با اين تفاسير سوالي كه پيش مي آيد اين است كه حزب الله لبنان چه گونه و تا چه حد از نظام ارزشي و عقيدتي انقلاب اسلامي ايران تأثير پذيرفت و آموزه هاي اين انقلاب، چه تأثيري بر گرايش حزب الله به مبارزه و مقاومت داشته است؟

 

پيروزي انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني(ره) در سال 1979 م، زلزله اي در منطقه پديد آورد و بر آرايش پيمان هاي موجود و ميزان نفوذ استكبار و منافعش تأثير فراواني گذاشت.

 

از نخستين روزهاي پيروزي انقلاب، سفارت اسراييل در ايران تعطيل و به جاي آن سفارت فلسطين ايجاد شد. دانشجويان مسلمان پيرو خط امام، سفارت امريكا را اشغال و برنامه ها و نقشه هاي جاسوسي آن را افشا كردند. ايران، درهاي خود را به روي سازمان ها، احزاب، كشورها و نيروهاي مختلف در جهان، براي همكاري در چارچوب سياست دولت نوپاي اسلامي گشود و كنفرانس هاي متعددي را براي وحدت اسلامي، مسئله فلسطين و… برگزار كرد. روحانيون و گروه هاي اسلامي در لبنان، اين دولت اسلامي را مايه اميد و پيشتوانه اي براي خود يافتند.
حزب الله نيز، هنگام تأسيس، تحقق آرمان ها و اهداف خود را از طريق حمايت و تأييد جمهوري اسلامي ايران ممكن يافت و كمك هاي ارايه شده به لبنان براي حمايت از مقاومت اين كشور و مشاركت در تأمين نيازهاي اجتماعي موجود، نمونه هايي از اين حمايت است.

 

رابطه ميان حزب الله و ايران، از هنگام تلاش حزب براي استفاده از اين تجربه نوين در منطقه و يافتن حامي و ياوري در رويارويي با اشغالگران شكل گرفت. اين رابطه، با سرعت و اطمينان رشد كرد و ابعاد مثبت و فراوان آن از لحظه نخست مشخص شد كه در زير به برخي از آنها اشاره مي شود:
1- نظريه حكومتي جنبش حزب الله لبنان و جمهوري اسلامي ايران، بر پايه نظريه ولايت فقيه و اين كه امام خميني(ره) ولي و رهبري است كه در عصر كنوني ظهور يافته، استوار است. چنين ديدگاهي، به اتفاق نظر در چارچوب رهبري شرعي واحد جهاني انجاميده است.

 

2- انسجام و هماهنگي سياسي ناشي از دست آوردهاي ايران در مخالفت با سلطه استكبار و تأكيد بر استقلال و حمايت از جنبش هاي آزادي بخش، به ويژه در مقاومت عليه اشغالگري اسراييل غاصب كه اين همان ديدگاهي است كه حزب الله در طرح اولويت مبارزه عليه اشغالگران و الزمات آن، از قبيل عدم پذيرش نقشه هاي استكباري بدان معقتد است.
با چنين ديدگاه هايي ايران، مظهر زنده اي از اجراي اسلام به شمار مي آيد و هر مسلمان متعهد به اسلام، به پي گيري و تأمل در اين تجربه ميپ ردازد. در مقابل نيز حزب الله، تجربه برجستها ي را در عرصه مقاومت ارايه كرده كه موجب اعجاب و تحسين دولت و ملت ايران قرار گرفته است و اين بخشي از آرزوهايي است كه ملت هاي مستضعف، در رويارويي با چالش هاي بزرگ و مستمر، نسبت به هم دارند. بديهي است كه در چنين شرايطي علاوه بر ديدگاه ها، اشتراك منافع هم، چه در روابط ميان دو كشور يا يك كشور و يك حزب وجود دارد كه هر يك از طرفين، در پي تحقق اهداف خود در چارچوب اين رابطه خواهند بود و چنانچه اين روابط، بر اصل استقلال و پذيرفتن مسؤوليت خود در عرصه عمل هر يك از دو طرف استوار باشد، تضادي به وجود نخواهد آمد.

 

حضور مستقيم ايران در لبنان
پس از تجاوز نظامي اسراييل در خرداد سال 1361 و بطلان تمامي طرح هاي مسالمت جويان در برخورد با اسراييل يا همكاري با آمريكا، اصل تأييد شده توسط انقلاب اسلامي ايران؛ يعني، مقاومت و ايستادگي در برابر ظالم، از مقبوليت و اعتبار خاصي برخوردار شد. در نتيجه، زمينه براي ادغام مجموعه هاي كوچك اسلام گراي شيعه و تأسيس يك تشكيلات واحد به نام حزب الله لبنان فراهم شد. اين تشكيلات اسلام گراي جديد، بيشت رين آمادگي را براي پذيرش آموزه ها و ارزش هاي انقلاب اسلامي از خود نشان داده است.
حزب الله، حامل ايدئولوژي اتكا به توان خود، براي سركوب دشمن است كه انقلاب اسلامي ايران پيام آور آن بود. افزون براين، فضاي ويژه لبنان و حضور قدرت هاي مختلف، دولت جمهوري اسلامي ايران را واداشت تا براي حمايت مؤثر از مظلوميت مسلمانان، در عرصه مبارزه لبنان نيز حاضر شود و در امر مهم برخورد با رژيم صهيونيستي، حضوري مؤثر داشته باشد.

 

جمهوري اسلامي ايران در سال 1361 با حضور خود در لبنان معتقد بود كه اين حضور نخستين نقطه تماس مستقيم ميان انقلاب اسلامي ايران و يك طايفه بزرگ شيعي مذهب در جهان عرب خواهد بود كه پس از عراق، به عنوان بزرگت رين طايفه شيعه در ميان كشورهاي عربي به شمار مي رود.
ايران با حضور در لبنان، توانست زمينه گسترش مرزهاي تنگ جغرافياي سياسي جنگ با عراق را گسترش دهد و نيز با اثرگذاري بر گروه هاي بيشتري در جهان عرب، اميدوارانه تر قدم بردارد. رهبران و اعضاي حزب الله، به اين تأثير انقلاب اسلامي ايران برصحنه سياسي لبنان، به خصوص بر شيعيان اين كشور اذعان دارند و با افتخار از آن ياد مي كنند.

 

سيدابراهيم الامين، سخنگوي حزب الله در دهه 80 مي گويد: »صدور انقلاب، به معناي تسلط نظام ايران بر ملت هاي منطقه خاورميانه نيست؛ بلكه به معناي تجديد حيات اسلامي منطقه است، تا آن چه براين ملت ها مسلط مي شود، اسلام باشد .«

 

مؤلفه هاي تأثيرپذيري حزب الله از انقلاب ايران
1- نمادگرايي شيعه
از لحاظ تاريخي، لبنان يكي از خاستگاه هاي اصلي تشيع است كه سابقه اين امر، به صدراسلام باز مي گردد؛ يعني، از زماني كه معاويه به عنوان فرماندار شام، اباذر غفاري، صحابي پيامبر اكرم(ص)را به اين منطقه تبعيد كرد.

 

در عصر صفوي نيز، »جبل عامل « لبنان داراي معارف بزرگ شيعي و پرورش فقه شيعه در ايران بود كه يكي از حاميان دولت شيعي صفوي به شمار مي آمد.
در تاريخ معاصر نيز، منطقه شيعه نشين لبنان، پرورشگاهي براي رجال ديني و انقلابي ايران، هم چون امام موسي صدر و شهيد دكترچمران بود.

 

بهره برداري حزب الله از نمادهاي مذهبي شيعه، براي انتقال پيام هاي انقلابي جلوه ديگري از تأثيرپذيري اين حزب از انقلاب اسلامي ايران است؛ هر چند كه بين جامعه ايران و لبنان تفاوت زباني و فرهنگي وجود دارد، اما استفاده از نمادهايي چون: »عاشورا » «شهادت امام حسين عليه السلام « و جنگ هاي پيامبر(ص) و علي(ع)و...، حزب الله را در انتقال پيام هاي مربوط به جهاد، شهادت، استقامت و تحمل مشكلات و مصايب، توانمندتر مي سازد.
نمادگرايي و استفاده حزب الله از علايم مذهب شيعه، باعث شد كه افراد با پيوستن به اين حزب، از لبناني بودن يا عضو يك طايفه محروم بودن در كشوري كه از طريق جنگ ميان طوايف مختلف و متعدد پاره پاره شده بود، دست بردارند. بدين ترتيب، يك جوان فقير شيعه ساكن حومه جنوبي بيروت، از طريق حزب الله به مسلماني انقلابي تبديل و عضو يك جامعه »ديني سياسي « گسترده، در پنج قاره جهان مي شد و سربازي در يك جنبش جهاني به رهبري امام خميني (ره) به شمار مي آمد. نتايج روابط ايران و حزب الله لبنان، به بخش سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران مربوط مي شود كه در اصول كلي خود، داراي ثبات بوده و با تغيير رؤساي جمهوري اسلامي در ايران تغييري نكرده است.
در اين موضع، شكي نيست كه تجاوز گسترده نظامي رژيم صهيونيستي به لبنان در ژوئن سال 1982 ميلادي، علت العلل به وجود آمدن جنبش حزب الله لبنان است؛ به گونه اي كه همه تحليل گران مسايل خاورميانه، به اين موضوع اعتراف دارند؛ اما در وراي اين مسئله، موضوعات و مسايلي از قبيل روحانيون لبناني تحصيلكرده در نجف، متأثر از افكار و آراي حضرت امام خميني(ره)، به عنوان رهبر يك جنبش انقلابي و تحولات مربوط به لبنان، خصوصاً بي ثباتي سياسي در لبنان، در اثر جنگ داخلي، ناكارآمدي نخبگان در مديريت بحران و گسترش روزافزون شكاف طبقاتي، عوامل ديگر تولد حزب الله لبنان به صورت فعلي هستند.

 

حزب الله، پس از ايجاد رسمي، براي استمرار فعاليت خود، ناگزير به تعديل مواضع، پذيرش تكثرگرايي و رعايت قواعد بازي دموكراتيك به عنوان اصولي تازه، در چارچوب اهدافي كلان براي آينده لبنان شد و اين حاكي از آن است كه جنبش هاي اسلام گرا ضمن آن كه تحت تأثير ارزش هاي ايدئولوژيك رفتار مي كنند، از خصوصيات و شرايط جامعه خود نيز تأثير ميپ ذيرند.

 

2- ولايت فقيه و رهبري امام خميني(ره)
اصلي ترين ويژگي حزب الله در مقايسه با گروه هاي اسلام گرا در جهان عرب، پذيرش كامل نظريه ولايت فقيه و رهبري امام خميني (ره) است. اين ويژگي، بر كليه اركان تشكيلاتي و هم چنين ديدگاه هاي حزب الله سيطره داشته و در واقع يكي از دو علت اصلي ادغام مجموعه هاي كوچك اسلام گرا در لبنان( در سال 1982) و تشكيل حزب الله است. سيدحسن نصرالله، در خصوص پيروي حزب الله از رهبري امام خميني(ره) مي گويد: از نظر ما، امام خميني مرجع ديني، امام و رهبر به تمام معناي كلمه است، همان گونه كه هر رهبر بزرگ ديني در هر كيشي در جهان اين گونه است؛ اما امام براي ما بيش از اين است، ايشان نماد انقلاب عليه طاغوت، مستكبران و نظام هاي استبدادي است… بدين ترتيب، امام خميني (ره) براي ما بيش از يك سمبل ديني مطرح است، اين رابطه روحي و معنوي بين ما و امام، حتي قبل از تجاوز نظامي اسراييل( در سال 1982) نيز وجود داشت.

 

بدين ترتيب، امام خميني(ره) به يگانه مصدر حاكميت قانوني در حزب الله لبنان تبديل گرديد. به گونه اي كه اين حزب، كلام ايشان را مي پذيرفت و به آن عمل مي كرد.

 

3- محوريت روحانيت در عمل سياسي
نقشي كه روحانيون در اركان مختلف حزب الله دارند، در هيچ يك از احزاب و سازمان هاي لبناني سابقه ندارد. از ابتداي تأسيس حزب الله تا كنون، همواره بيشتر اعضاي شوراي حزب الله را روحانيون تشكيل داده اند. دبير كل و معاون دبيركل حزب الله، هميشه از روحانيون انتخاب شده اند. بيشت ر اين روحانيون شيعه لبنان كه تحصيلات خود را در حوزه عمليه نجف گذرانده بودند، از روحانيون و علماي ايراني متأثر شده؛ با آنان روابط صميمي داشتند و از اين طريق، دو پايه اساسي ايدئولوژي و ساختار تشكيلاتي حزب الله لبنان را به وجود آوردند.
بيشتر روحانيون لبناني كه در نجف تحصيل مي كردند نزد آيت الله شهيد سيدمحمدباقر صدر تلمذ مي كردند و با ديدگاه هاي سياسي امام خميني(ره) آشنا شده بودند. اين روحانيون جوان كه براي طي مدارج عالي علمي به حوزه علميه نجف رفته بودند؛ در پايان دهه 70 ، مقامات عراقي از بيم تأثيرپذيري شيعيان عراق از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، طلبه هاي غيرعراقي را از اين كشور اخراج كرد؛ بنابراين، آنان به كشورشان بازگشته و آموزه هاي اسلام سياسي و انقلابي را با خود به لبنان بردند. پس از تشكيل نخستين شوراي رهبري حزب الله در سال 1361 ، اعضاي اين شورا به ايران آمده و با امام خميني(ره) ديدار كردند و بدين ترتيب، ارتباط رسمي و تشكيلاتي مبتني بر پيروي از ولايت فقيه، ميان حزب الله و ايران برقرار شد.

 

4- ادبيات سياسي و روش هاي تبليغاتي
ادبيات سياسي حزب الله، نشانگر تأثيرپذيري اين حزب از انقلاب اسلامي ايران است. واژه ها و اصطلاحاتي كه در آثار و بيانيه هاي حزب الله يا شخصيت هاي اين حزب در دهه 80 به كار برده مي شد، برگرفته از واژه ها و اصطلاحاتي است كه انقلاب اسلامي ايران رواج داده است؛ همچنين، روش ها و ابزارهاي تبليغاتي حزب الله در دهه ياد شده با ابزارهاي تبليغاتي ايران مشابهت دارد.
فرهنگ شعارهاي حزب الله، عاريت گرفته شده از قاموس انقلاب اسلامي ايران است. انتخاب عنوان »حزب الله «، در عين حال كه برگرفته از آيه 22 و 56 سوره مائده (و من يتولي الله و رسوله و الذين آمنوا فان حزب الله هم الغالبون) ؛ …)اولئك حزب الله الا ان حزب الله هم الغالبون) است، از فرهنگ سياسي ايران پس از انقلاب نيز نشأت گرفته است.

 

در گفتمان حزب الله، مسايلي از قبيل مسلمانان و ملل ضعيف جهان، تحت عنوان مستضعفان، آمريكا و شوروي(سابق) به عنوان استكبار جهاني، اسراييل غاصب به عنوان غده سرطاني، موضوع وحدت اسلامي براي مقابله با دشمنان خدا و اسلام، آزادي قدس و اين كه راه قدس از كربلا مي گذرد، از فرهنگ انقلاب اسلامي و سخنان امام خميني(ره) عاريت گرفته شده بود.

 

حتي در دهه 80 ، 90 و آغاز هزاره سوم ميلادي، حزب الله در اتخاذ روش ها و ابزارهاي تبليغاتي، به شدت تحت تأثير انقلاب اسلامي ايران عمل كرده و مي كند. نمونه هاي آن را مي توان به برگزاري مراسم روز عاشورا و راهپيمايي روز قدس كه در حال حاضر جهاني شده، تشييع پيكر شهدا، راهپيمايي ها و سخنراني ها و استفاده از امكانات ويدئويي از سوي اين حزب، همانند كاربرد نوار كاست در دوران انقلاب اسلامي ايران جهت انتقال پيام ها مشاهده كرد.

 

موضوع گيري هاي امام خميني(ره) درباره اسراييل و فلسطين:
قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، حضرت امام خميني(ره)بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، صهيونيست ها، يهوديان سياسي و نمايندگان و عاملان استعمار را غاصب و جنايتكار معرفي كرده و مبارزه با اين رژيم اشغالگر را تا آزادي سرزمين هاي مسلمانان و رهايي قدس شريف و مسجدالاقصي از چنگال صهيونيست ها لازم دانسته و پس از پيروزي اسلامي نيز به رژيم صهيونيستي عنوان »غده سرطاني منطقه « داده اند و همچنين به منظور همگاني كردن مبارزه با صهيونيست ها و جاوداني شدن مسئله قدس و فلسطين، آخرين جمعه ماه مبارك رمضان را به عنوان »روز قدس « اعلام نمودند و فلسطين را »پاره تن اسلام « خواندند.

 

ايشان در يكي از موضع گيري هايشان گفته اند: »من مجدداً خطر فراگيري غده چركين و سرطاني رژيم صهيونستي را در كالبد كشورهاي اسلامي گوشزد مي كنم…سران سازشكار اسلامي تصور نكنند كه گذشت زمان سيرت و صورت جنايت هاي اسراييل را درگرگون ساخته است و گرگ هاي خود آشام صهيونيسم از فكر تجاوز و غصب سرزمين هاي از نيل تا فرات دست برداشته اند.
بايد با تشكيل هسته هاي مقاومت حزب الله در سراسر جهان، اسراييل را از گذشته جنايت بار خود پشيمان و سرزمين هاي غصب شده مسلمانان را از چنگال آنان خارج كرد.

 

اصولاً اين تكليف همه مسلمين است كه قدس را آزاد كنند و شراين جرثومه فساد را از بلاد مسلمين قطع كنند. «

 

تأثير حزب الله لبنان بر جنبش هاي اسلامي فلسطين
حزب الله لبنان يك حزب صرفاً ملي و معمولي در يكي از كشورهاي كوچك خاورميانه نيست؛ چرا كه اين حزب، گرچه خود را در چارچوب هاي ملي تعريف كرده و در چنين فرايندي به شدت فعال شده است؛ اما در عين حال از ويژگي هاي فرا ملي بسياري برخوردار بوده و كاركرد منطقه اي قابل توجهي پيدا كرده است. اين ويژگي در اصل يكي از مهمترين شاخص هاي انقلاب اسلامي ايران است كه حزب الله با بهره گيري از همگوني مذهبي خود با انقلاب، شالوده فكري و رفتاري خود را براساس آن پي ريزي و بيشتر ويژگي هاي انقلاب اسلامي را در خود بومي سازي كرده و الگوي عربي قابل توجهي را به جوامع منطقه ارايه كرده است. از اين رو مي توان گفت حزب الله، پيامبر امين انقلاب اسلامي ايران در جهان عرب و عامل به اصول آن بوده است. يكي از مهمت رين عرصه هاي تأثيرگذاري حزب الله در خاورميانه، جامعه فلسطيني است كه به علت همگوني قومي به اشتراك در اولويت تضاد با اشغالگران صهيونيست و نيز نياز به الگوي موفق، همواره از تجربه سياسي در حال تكامل حزب الله استفاده كرده و آن را با محيط سياسي خود متناسب ساخته است.

 

وجه تشابه و تأثيرگذاري حزب الله و جنبش هاي اسلامي فلسطين و در رأس آن جنبش هاي حماس و جهاد اسلامي عبارتند از:
1- حزب الله در شرايط سرخوردگي سياسي ناشي از اشغال نيمي از كشور لبنان به وجود آمد. رژيم صهيونيستي در سال 1982 ظرف سه روز و تقريباً بدون مقاومت قابل توجه، جنوب لبنان را اشغال كرد و در اطراف بيروت پايتخت اين كشور مستقر شد(اسداللهي، بي تا 153)

 

در آن شرايط، همه كشورهاي عربي به استثناي سوريه يا سكوت سياسي كردند يا عملاً هيچ كاري در جهت مقابله با اين تجاوز انجام ندادند. در جريان اشغال لبنان، دولت حاكم در بيروت تغيير كرد و آقاي »امين جميل«( در سال 1982) به رياست جمهوري رسيد. امين جميل فرزند »پيرجميل « مؤسس حزب فالانژ لبنان و يكي از سران شاخه نظامي اين حزب به شمار مي آيد كه در جنگ داخلي لبنان درگير بود و در حمله رژيم صهيونيستي به اين كشور، با اشغالگران هم پيمان بود. دولت لبنان به رهبري جميل در 17 مي 1983 با رژيم صهيونيستي قراردادي را امضا كرد كه در آن نه تنها موجوديت رژيم اشغالگر را به رسميت شناخت، كه حضور نظامي اشغالگران اسراييل در جنوب لبنان از رودخانه اولي تا مرز بين المللي را قانونمند ساخت.

 

در چنين شرايطي كه محيط داخلي و منطقه اي به علت شكست كاملاً دچار سرخوردگي و انفعال بود، حزب الله به عنوان جريان جديد سياسي و فريادگر مخالفت مردم با اوضاع ذلت بار آن دوران، متولد شد و تصميم گرفت در جهت مخالف جريان حاكم در لبنان و منطقه حركت كند.

 

جنبش هاي اسلامي فلسطين به ويژه جنبش هاي حماس و جهاد اسلامي در شرايط كاملاً مشابهي موجوديت خود را اعلام كردند. از سال 1965 تا 1982 ، سازمان آزادي بخش فلسطين، مهمترين بازيگر سياسي عرصه فلسطين بود كه مبارزه مسلحانه را از خارج(اردن و سپس لبنان) هدايت مي كرد. اين سازمان در سال 1970 پس از درگيري هاي نظامي با ارتش اردن در حوادث سپتامبر سياه از اين كشور اخراج شد و به لبنان انتقال يافت.
ساف از طريق مرز جنوب لبنان مبارزه برضد رژيم صهيونيستي را ادامه داد. در جريان حمله رژيم صهيونيستي به لبنان سازمان آزادي بخش فلسطين دچار شكست سختي شد و از جنوب لبنان بدون مقاومت قابل توجه به بيروت عقب نشيني كرد و پس از 42 روز محاصره، ميانجيگري امريكا را پذيرفت و با »فليپ حبيب « فرستاده امريكا وارد گفت وگو شد و سرانجام، خروج كامل از لبنان و استقرار در تونس را قبول كرد.(ابوعمرو، بي تا)
شكست نظامي ساف و خروج آن از لبنان ميزان تأثيرگذاري اين سازمان را بر بحران فلسطين تا حد زيادي كاهش داد و عملاً صحنه بحران زده فلسطين را خالي از بازيگران فعال عربي كرد. ساف، پس از خروج از لبنان، راهكار مبارزه سياسي با رژيم صهيونيستي را جايگزين راهكار نظامي ساخت و »ياسرعرفات «، رهبر اين جنبش در نوزدهمين اجلاس شوراي ملي فلسطين در سال 1988 در »الجزاير « آمادگي كامل خود را براي تغيير ميثاق اين سازمان اعلام كرد.

 

در چنين شرايطي، جنبش »اخوان المسلمين « فلسطين كه تنها جنبش اسلامي موجود در آن سرزمين بود به علت تأثيرپذيري فكري و رفتاري از جنس مادر در مصر، همچنان با رويكرد فرهنگي مذهبي فعال بود و مبارزه جدي سياسي و برخورد نظامي را رد مي كرد. در اوايل دهه هشتاد سازمان جهاد اسلامي فلسطين براساس فرهنگ انقلاب اسلامي ايران و تجربه حزب الله لبنان، موجوديت خود را در نوار غزه فلسطين اعلام كرد. جنبش مقاومت اسلامي فلسطين(حماس) نيز در چارچوب هاي نه چندان متفاوتي در اواسط دهه 80 وجود پيدا كرد. اين دو جنبش اسلامي، از ميان جنبش اخوان المسلمين فلسطين خارج شدند؛ ولي فرهنگ انقلاب و مبارزه را به صورت مستقيم از انقلاب اسلامي ايران و يا غيرمستقيم و از طريق حزب الله عاريه گرفتند.

 

اين دو جنبش، در انتخاب رويكرد خود تجربه و نتيجه فعاليت دو دهه ساف را رد و در جهت متفاوت با آن حركت كردند. اين دو جنبش اسلامي برآن شدند تا فرايند تصميم گيري در بحران فلسطين را از خارج به داخل منتقل كند و با آغاز انتفاضه نخست در سال 1987 در سرزمين هاي اشغالي كرانه باختري و نوار غزه موفق شدند؛ الگوي جديدي در فرايند مبارزه ملت فلسطين پديد آورند كه با رويكرد چپ و وارداتي جنگ مسلحانه ساف كاملاً متفاوت است. اين رويكرد كه يك دگرگوني بنيادي در مبارزه به شمار ميآ يد با آغاز انتفاضه مسجدالاقصي(دوم) در سال 2000 تكامل يافت و عمليات شهادت طلبانه را به جريان مبارزه فراگير سياسي اضافه كرد.
ملت فلسطين كه بيش از نيم قرن در جنگ و جدال با صهيونيسم بوده است و ظلم و بيدادگري اين رژيم را تحمل نموده، در هر زمان اميد به حمايت بخشي از اعراب يا سازمان هاي چريكي فلسطين را داشته است. ملت فلسطين، مدتي به جمال عبدالناصر(رييس جمهور اسبق مصر) و به »پان عربيسم « دل بسته بود، اما جانشين عبدالناصر در همان دوران پيروزي انقلاب اسلامي، تغيير جهت داد و با سفر به بيت المقدس و ملاقات با سران صهيونيستي، بدترين ضربه را به نهضت فلسطين وارد آورد و نهايتاً در سال 1358 شمسي در »كمپ ديويد « خود را ازجرگه حاميان نهضت فلسطين خارج نمود و دست دوستي و مودت به اسراييل داد. با فرمان امام خميني(ره) به عنوان عكس العمل در قبال اين خيانت، روابط ايران و مصر بلافاصله قطع شد. پس از مصر، كشورهاي ديگر نيز به صف سازش كاران با رژيم صهيونيسي پيوستند و توافقاتي را با اين رژيم امضا كردند؛ اما با پيروزي انقلاب اسلامي و سقوط رژيم شاه، يك حامي جدي در منطقه براي فلسطينيان پيدا شد و پس از وقوع اين رويداد تاريخي، معادلات سياسي در منطقه به ويژه در فلسطين اشغالي برهم خورد.

 

از ديدگاه نظام جمهوري اسلامي، موضوع فلسطين نه يك موضوع جهان عرب، بلكه موضوع جهان اسلام است. تعيين روز قدس در جمعه آخرماه رمضان توسط امام خميني(ره) به منظور يادآوري اين امر بود كه دولت صهيونيستي هيچ راه حلي جز زور نمي شناسد و با زور بايد با زبان زور برخورد كرد. ملت فلسطين خود بايد قيام كند و حق خود را بستاند.

 

همزمان با پيروزي انقلاب اسلامي، يك رستاخيز اسلامي در نوار غزه و ساحل غربي رود اردن آغاز شد. انقلاب اسلامي براي توسعه اين خيزش محرك و انگيزه نهايي بود. همان طور كه امام خميني(ره) به زندگي ايرانيان معنا و مفهوم دوباره بخشيد، به ميليون ها انسان مستضعف و مسلمان نيز اميد بخشيد و مسلمانان فلسطين نيز احساس كردند كه ميت وان اسراييل را از بين برد. (فتحي شقاقي، بي تا: 87 و 88)
بلافاصله پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، نخستين مركز جهاد اسلامي فلسطين درنوار غزه فعال شد. به اين ترتيب، پس از دهه هاي 50 و 60 و 70 كه اسلام از صحنه فلسطين خارج بود، مجدداً فلسطين به مركزيت دنياي اسلام منتقل شد و با پشتوانه جديد به مقابله با اسراييل رفت. از اين به بعد اصول جهاد، شهادت و فداكاري در راه هدف كه سمبل هاي شيعيان و شعارهاي انقلاب اسلامي ايران بود، به عنوان اصول اساسي جهاد اسلامي فلسطين مطرح شد.(كديور، بي تا: 96)
»احمد صديق « يكي از سخنگويان جهاد اسلامي در مقاله اي نوشته است »:پيروزي اعتقادات اسلامي در ايران مبارزه عليه اسراييل است » .« شيخ اسعدتميمي « يكي از رهبران فلسطين نيز مي گويد: »تا زمان انقلاب ايران، اسلام از عرصه نبرد غايب بود، انقلاب ايران اين واقعيت را كه؛ اسلام راه حل و جهاد وسيله اصلي است، به سرزمين فلسطين منقل كرد.«

 

در اين ميان جهاد اسلامي فلسطين نيز اعلام كرد: »مسئله فلسطين يك مسئله اسلامي است نه يك مسئله ملي كه تنها مربوط به فلسطينيان باشد يا يك مسئله عربي كه فقط به اعراب مربوط باشد. فلسطين مسئله جهان اسلام است. «

 

به اين ترتيب طرفداران انديشه امام خميني (ره) جذابترين گروه براي ساكنان نواره غزه و ساحل غربي شدند. در حقيقت، عمليات فراگير نيروهاي جهاد اسلامي فلسطين در برانگيختن قيام فلسطينيان نشانگر رشد و نفوذ معنوي و سياسي انقلاب اسلامي در جامعه فلسطيني است. به گفته شيخ عبدالله شامي يك چهره برجسته اصولگراي فلسطين: »پيروزي انقلاب اسلامي ايران، اثر عظيمي برانقلاب و مردم فلسطين داشت. پس از آن، مردم فلسطين دريافتند كه براي آزادي فلسطين به قرآن و تفنگ نياز دارند. اين نخست در حركت جهاد اسلامي كاملاً تحقق يافت كه بذر چنين انديشه اي را در عرصه فلسطين افشاند. «

 

عمده ترين دليل مخالفت و تداوم خصومت و تبليغات منفي امريكا و رژيم صهيونيستي عليه جمهوري اسلامي ايران نيز به مسئله انتفاضه و قيام عمومي مردم مسلمان عليه اشغالگران باز مي گردد. تكوين و تداوم انتفاضه، به شدت متأثر از قيام اسلامي مردم مسلمان ايران بوده است؛ قيامي كه مردم عليه استبداد شاه و سلطه و استعمار امريكا انجام داده اند به تعبير تحليل گران غربي، زلزله اي بوده كه منطقه خاورميانه را به شدت تكان داده است.
پيشگامان حركت انقلابي در فلسطين و فعالان انتفاضه، مسلماناني بودند كه ناكامي حركت ها و جريان هاي سوسياليسي و ملي گرايي را در مبارزه با صهيونيسم مشاهده كردند. آنها سازمان هايي با گرايش هاي اسلامي جهت مقابله با رژيم اشغالگر تشكيل دادند كه »جهاد اسلامي « و »حماس « از آن جمله بودند. اين گروه هاي اسلامي، حركت ها و اقدام هايي را عليه رژيم صهيونيستي آغاز كردند كه مهمترين آنها، اقدام مسلحانه و اجراي علميات استشهادي عليه اين رژيم و به موازات آن، فعاليت هاي فرهنگي، جذب و سازماندهي جوانان مسلمان و مشتاق بوده است. مجموعه اين اقدام ها در نهايت منجر به حركت و قيام عمومي مردم مسلمان فلسطين معروف به انتفاضه در سال 1987 شد. بررسي اين قيام و انتفاضه مسجدالاقصي كه در سال 1379 آغاز شد، كاملاً روند سازش را تحت تأثير قرار داده است.
فتحي شقاقي، دبيركل شهيد سازمان جهاد اسلامي، درباره اثرات انقلاب اسلامي ايران در شروع انتفاضه و تداوم آن عقيده دارد: »فلسطين اشغالي به مانند ديگر كشورهاي عربي اسلامي، متأثر از خيزش اسلامي به رهبري امام خميني(ره) در فلسطين قوي تر از هر مكان ديگر بود. با پيروزي انقلاب اسلامي، به خود آمديم و دريافتيم كه آمريكا و اسراييل نيز قابل شكست هستند.
اگر به تحولات منطقه خاورميانه به ويژه در سطح افكار عمومي جهان اسلام و لبنان و فلسطين اشغالي نگاه كنيم، درمي يابيم كه انقلاب اسلامي توانست به عنوان يك الگو و شيوه مبارزه، جايگاه خود را در ميان مسلمانان و جنبش هاي رهايي بخش بازكند و نقش بسيار مثبت و سازندها ي در بيداري مسلمانان و جنبش هاي رهايي بخش اسلامي داشته باشد. آن چه امروز براي غرب به ويژه آمريكا و رژيم صهيونيستي نگران كننده است، نفوذ معنوي و سياسي انقلاب اسلامي در ميان مسلمانان جهان و جنبش ها و نهضت هاي اسلامي رهايي بخش است؛ از اين رو، بخش عمده اي از كينه، دشمني و تداوم خصومت آمريكا و رژيم صهيونيستي با انقلاب اسلامي، به نقش و تأثير اين رويداد مهم تاريخي قرن بيستم در جهان اسلام و قوت و رشد حركت هاي ضداستعماري و ضداشغالگري در خاورميانه اسلامي از فرداي پيروزي انقلاب اسلامي تا به امروز است.

 

منابع:
1- قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، وزارت ارشاد اسلامي، شهريور 68
2- محمدباقر سليماني، بازيگران روند صلح خاورميان، تهران، دفتر مطالعات سياسي و بين المللي 1379
3- عمليات اشتشهادي، چگونه و چرا؟ مؤلفين: حسن باقري، مرتضي سالمي قمصري، موسسه فرهنگي هنري آوا، 1381
4- شيخ نعيم قاسم، حزب الله لبنان، خط مشي گذشته و آينده آن، ترجمه محمدمهدي شريعتمدار، چاپ اول تهران، اطلاعات 1383
5- اسدالهي، مسعود، از مقاومت تا پيروزي، موسسه تحقيقات انديشه سازان نور، 1379
6- ابوعمرو، زياد، جنبش هاي اسلامي در كرانه باختري و نواره غزه، ترجمه حسن خامه يار، دفتر نشر و فرهنگ اسلامي
7- فتحي شقاقي انتفاضه و طرح معاصر انتشارات بين المللي المهدي