صهيونيسم، میراث شوم استعمار انگليس

صهيونيسم، میراث شوم استعمار انگليس

هنگامی که تمدن اسلامي با غروب امپراتوري رو به زوال عثماني در مرحله اي حساس و دشوار قرار داشت، غرب با عبور از مسيرهاي پیشرفت و توسعه، عليه ساختار فرسوده قرون وسطايي در حال قيام بود. مرام و مشي غرب رها شده از قرون وسطي، نه عدالت خواهي و صلح طلبي، بلکه سلطه بر جهان بود و ساختارهاي امپراتوري فرسوده عثماني، اين توان را به غرب استعمارگر داد تا با سرعت و شتاب، باب کشور گشايي را در هر نقطه از قلمرو حکومت عثماني بگشايد و به غارت و استثمار منابع آن اقدام نمايد . اما براي درهم شکستن امپراتوري عظيم عثماني که از آسيا تا اروپا و آفريقا امتداد يافته بود و از خاورميانه عربي تا شمال آفريقا و همچنين در اروپا تا آندلس اسپانيا وسعت داشت ، دو عامل لازم بود. نخست تجزيه حکومت عثماني و دوم استقرار حکومت هاي دست نشانده اي که تامين کننده منافع غرب باشند. بدين منظور نيز سرزمين فلسطين به عنوان يک منطقه استراتژيک و مرتبط کننده سه قاره اروپا، آسيا و آفريقا، مد نظر دول استعمارگر وقت قرار گرفت تا بعدها به پايگاهي براي حضور غرب در منطقه تبدیل شود. همزمان نيز هسته هاي اوليه جنبش صهيونيسم در شهر بال سوئيس در سال 1897 ميلادي به رهبري تئودور هرتزل و با ياري سرمايه داران انگليسي شکل گرفت تا محور انگليس، صهيونيسم با کاشتن بذر توطئه اي شوم در فلسطين، مسير اشغال اين سرزمين را هموار کند و هر يک در پي دستيابي به اهداف خود باشد . تئودور هرتزل پدر و بنيانگذار صهيونيسم در کتاب دولت يهود که مانيفست صهيونيسم محسوب مي شود گفته است: « اگر بخواهم کنگره بال سوئيس را در يک جمله بيان کنم، بايد بگويم که من در بال، کشور يهود را بنيان نهادم . اما اين را علني نخواهم گفت چون جهان اکنون بر من خواهد خنديد. شايد در عرض 5 سال اما مسلما" در 50 سال آينده، همگان کشور يهود را خواهند ديد.» به اين ترتيب صهيونيسم به عنوان يک حرکت صرفا"سياسي در اواخر قرن نوزدهم، اعلام موجوديت نمود. بسياري از صاحب نظران بر اين باورند که در کشاکش ستيز ميان نژادها و قوميت ها در اروپا،‌ بذر حرکت سياسي جديدي با رنگ قوميت وبه نام صهيونيسم، رشد يافت. اين جنبش به نام صهيون، ‌کوهي در مجاورت بيت المقدس که براي يهوديان مقدس است، صهیونیسم ناميده شد. هرتزل واژه صهيونيسم را با دين يهود گره زد تا حرکت صرفا " سياسي خود را با تهييج يهوديان در اقصي نقاط جهان، شکل و جهت دهد. تئودور هرتزل ايده بازگشت يهوديان به سرزمين مقدس را مطرح ساخت و سپس آن را با نظريه تاسيس دولت يهود ترکيب کرد. جالب اين جاست که هرتزل و ديگر رهبران صهيونيسم برخلاف اصول اديان الهي از جمله دين يهود، در اساس لائيک و به خدا بي اعتقاد و شکاک بودند و حتي ايده و نهضت وي تحت عنوان صهيونيسم، در تقابل آشکار با اعتقادات يهودياني است که دين يهود رابه عنوان يک دين الهي مي دانند و پيروان اين دين را نه يک قوم بلکه معتقدان دين يهود ، مي شناسند. در واقع رهبران سياسي و فکري صهيونيسم، عليرغم لائيک بودنشان با بهره گيري از اهرم مذهب يهود و با ادعاي حق تاريخي بر فلسطين، انديشه ايجاد وطن يهود را مطرح ساختند تا با جمع آوري يهوديان پراکنده در سراسر جهان و تمرکز سرمايه هاي آنان در يک نقطه، خود به قدرتي مطرح در دنيا تبديل شوند.
 صهیونیزم در سال 1897 اعلام موجودیت کرد . در اين ميان امپریالیزم جهانی هم که کشورهای غربی و استعمارگر بودند بر فلسطین به خاطر موقعیت استراتژیک و سوق الجیشی که داشت نظر ویژه ای داشتند و این بود که پیوند صهیونیسم و استعمار انگلیس دست به دست هم دادند تا در فلسطین کشوری به نام « اسرائیل » شکل بگیرد . در فلسطین اتصال سه قاره را شاهد هستیم . قاره آسیا، اروپا و آفریقا در این نقطه به هم متصل می شود .
همان طور که بسیاری از شخصیت های یهودی، نویسندگان و حتی خاخام های یهودی در اعتراض به جنبش صهیونیسم اعلام کردند صهیونیسم به عنوان یک پدیده سیاسی از دین یهود و به عنوان یک ابزار استفاده کرد و عملکرد صهیونیسم نيزکاملاً به گفته این شخصیت ها با تورات و اعتقادات یهودیان در جهان مغایرت دارد.
 جالب اين جاست که از ابتدا فلسطين به عنوان تنها مرکز قدرت امپراتوري صهيونيسم سياسي مطرح نبود و بعضي رهبران صهيونيسم از جمله « اسرائيل زانگويل » نظريه « صهيونيسم بدون صهيون» را نيز مطرح کرده بودند. منظور از اين اصطلاح نيز آن بود که صهيونيست ها به جاي فلسطين، مي توانند مناطق ديگري از جهان را براي تاسيس اولين دولت اسرائيل انتخاب کنند. از اين رو طرفداران صهيونيسم بدون صهيون، براي ايجاد دولت يهود، ابتدا آرژانتين، عراق، قبرس، مصر، اوگاندا، کنگو، موزامبيک، ليبي و آنگولا را در نظر داشتند و براي دستيابي به آن تلاش مي کردند. در فاصله سال هاي 1897 يعني تاريخ اعلام موجوديت صهيونيسم در شهر " بال "، تا سال 1904 که تاريخ در گذشت هرتزل است، مذاکرات گسترده اي ميان رهبران صهيونيسم با دولت هاي عثماني و کشورهاي استعماري اروپا در جريان بود تا فلسطين و يا ديگر نقاط مورد نظر صهيونيسم، با تضمين حقوق بين الملل، براي تشکيل دولت يهود به رهبران صهيونيسم واگذار شود . نااميدي جنبش صهيونيسم از واگذاري فلسطين توسط دولت وقت عثماني، دليل اصلي گرايش اين جنبش به ديگر مناطق دنيا بود. از اين رو با اتحاد صهيونيسم و استعمار انگليس، زمينه هاي تشکيل اولين دولت يهود در فلسطين شکل گرفت. « ناهوم ساکولو» محقق و شخصيت برجسته يهودي که گرایش های ضد صهيونيستي دارد، در اين خصوص گفته است:
« صهيونيسم به عنوان يک حرکت سياسي و سرمايه داري با كمك انگليس ظهور کرد و سهام داران شرکت "تراست مستعمراتي يهود" و سوداگران و مالکين بزرگ غرب، از رهبران صهيونيسم بودند.»