اقدام هستهای جدید آمریکا / گفت و گو با ریچارد باتلر
چند روز پیش، کمیته امور نظامی سنا، به برداشتن ممنوعیت چند ساله توسعه سلاحهای اتمی کوچک یا اصطلاحا مینی ناک (Mini Nuke) رأی داد. این امر که پس از ده سال، از ممنوعیت توسعه سلاحهای اتمی صورت میگیرد، یک معاهده دیگر جهانی را با چالش مواجه میکند و دولت آمریکا این قاعده پذیرفته شده را از میان میبرد.
در این مورد گفتوگویی را با ریچارد باتلر، دیپلمات استرالیایی و رییس سابق گروه بازرسان سازمان ملل برای خلع سلاح عراق انجام دادهایم:
µ آقای باتلر! کمیته امور نظامی سنای آمریکا، قطعنامهای را برای حمایت از تلاش دولت این کشور جهت توسعه سلاحهای اتمی کوچک یا مینیناکها به تصویب رسانده است؛ آیا این امر نشاندهنده آغاز دور جدیدی از مسابقه تسلیحاتی است؟ این امر را چگونه میبینید؟
من نمیخواهم در مورد جدی بودن این مسأله اغراق کنم، اما این واقعا شوکهکننده است که اگر این امر به عنوان سیاست دولت آمریکا مورد توجه قرار گیرد و اگر این مصوبه بتواند از کنگره رأی تأیید گرفته و بوش آن را امضا کند ـ روندی که این مصوبه برای قانونی شدن باید طی کند ـ آمریکا را در مسیری جدید قرار میدهد. این کار یک روند پذیرفته شده جهانی را که از 30 سال پیش بر اساس قوانین بینالمللی ایجاد شده است، از میان خواهد برد؛ روندی که تاکنون، مانع از دسترسی شمار زیادی از کشورها به سلاحهای اتمی و کاهش شمار تسلیحات هستهای در جهان شده است. حال در این فضا، حرکت در جهتی که این قراردادهای بینالمللی را کنار بزند، عملا حرکت در جهت خلاف فعالیتهایی است که تاکنون صورت گرفته است.
µ این مصوبه، آغاز کار خواهد بود. همچنین میدانیم که در پشت هر مصوبهای، خواست افرادی وجود دارد، سؤال اینجاست که چه کسانی از این طرح استقبال میکنند و منتظر آن هستند؟
دولتمردان بوش، در دو سال اخیر دیدهایم که بوش و افراد دور و برش، خواهان آن بودند که نیروهای مسلح آمریکا، سلاحهای اتمی را در میدانهای جنگ در اختیار داشته باشند. آنها این سلاحها را تنها برای انبار کردن نمیخواهند بلکه میخواهند آنها را در کنار سلاحهای متعارف به کار گیرند.
آنها امروز آن نگاهی را که به سلاحهای ـ اتمی به عنوان ابزار بازدارنده در مقابل اتحادیه جماهیر شوروی داشتند ـ ندارند. همچنین سؤال بیپاسخ همواره این است که آیا این سلاحها قابلیت کار دارند یا نه؟ اینها مواردی است که به آن نمیپردازیم. اما پس از پایان جنگ جهانی دوم، این سلاحها همواره نقش بازدارنده داشتهاند؛ یک عامل تخریب و دفاع همزمان که هیچگاه نیز به کار گرفته نشدند. در این سالها سلاحها تنها در زرادخانهها نگهداری شدهاند. اما حالا دولت بوش، خواهان آن است که آنها را مثل موشکها و گلولههای توپ معمولی در میادین جنگ به کار بگیرد.
µ این افراد استدلال میکنند که میخواهند این سلاحها را به صورت محدود، علیه گروههای تروریستی یا دولتهای یاغی استفاده کنند؛ مکانهایی که نبردهای متعارف، ممکن است خسارات سنگینی را به نیروهای ارتش آمریکا وارد آورد آیا این استدلال…
نه، این نیست. من متأسفم که حرفهای شما را قطع کردم اما این نظر هم نیست. شما نگاه کنید کالین پاول که در حال حاضر عهدهدار وزارت امور خارجه آمریکا است، خاطرات زمانی را که در سمت فرماندهی ارتش آمریکا خدمت میکرد، در قالب کتابی جمع کرده است و هنگامی که در اروپا بود مینویسد، میترسم که از واشنگتن دستور استفاده از سلاحهای اتمی در میدان جنگ صادر شود، جنگ متعارف به مراتب بهتر از نبرد با سلاحهای اتمی است. آنها ـ سلاحهای اتمی ـ خطرناک، بدون استفاده شبیه اسکلت هستند و در حال حاضر هیچ کاری نیست که شما نتوانید آن را با سلاحهای دقیق غیراتمی کنونی انجام دهید. هیچ کاری نیست که شما را به عبور از آستانه اتمی ـ اصطلاحی که به زمان کارگیری سلاحهای اتمی اشاره دارد ـ مجبور کند.
اگر شما از این آستانه بگذرید، وارد مقوله به کارگیری سلاحهای کشتارجمعی میشوید و جنگ را به جایی میکشانید که طرف مقابل هم، همان کار را کند. مسأله اساسیتر این است که آمریکا به عراق، لشگرکشی کرد تا صدام را از سلاحهای کشتارجمعیش دور سازد، در این میان آمریکا نمیتواند سلاحهای کشتارجمعی جدید تولید کند. این منطقی نیست و از لحاظ سیاسی و معادهده منع گسترش سلاح های هستهای هم درست نیست. در میدان جنگ هیچ کاری وجود ندارد که نتوان آن را با سلاحهای غیراتمی و غیرکشتار جمعی انجام داد.
µ به هر حال این مصوبه در کمیته سنا مطرح شده است، آیا شما در مورد آن با آمریکاییها صحبت خواهید کرد؟ این مصوبه چه واکنشهایی را ایجاد میکند؟ آیا ما در مورد این مصوبه با احساس برخورد کردهایم؟
نه. من نیز وقتی میبینم که مردم در مورد این مصوبه حرف نمیزنند، تعجب میکنم و خیلی خوشحالم که امشب شما با من در این مورد صحبت کردید. این مسأله خیلی مهم است، چرا که تغییر در مسیری است که جهان پس از جنگ جهانی دوم جهان تاکنون آن را پیموده است. جهان در تمام این سالها پایبند معاهده عدم تکثیر سلاحهای هستهای بوده است؛ معاهدهای که قیامها به رغم آنکه آن را نمیپسندند، به آن پایبند هستند. اما حالا به جایی رسیدیم که با یک تصمیم، ممکن است توسط ایالات متحده و 5 قدرت هستهای دیگر ـ که تاکنون به این معاهده پایبند بودهاند ـ به این معاهده خدشه وارد شود. اما حالا اگر آمریکا از این الزام صرفنظر کند، در حقیقت راهی را باز کرده است که تولید سلاحهای هستهای جدید شروع شود. من به شما قول میدهم که این امر، پایانی بر معاهده جهانی منع گسترش سلاحهای هستهای است؛ معاهدهای که برای حفظ حیات بشر تعیین شده و در 30 سال گذشته مبنای علم بوده است. این معاهده در 1995 گسترش داده شد و اگر آمریکا از این معاهده کنار برود، راه برای دیگران هم در کنار زدن این معاهده باز میشود. همانگونه که دیدیم هند و پاکستان از این معاهده کنارهگیری کردند و اسراییل هم آن را نپذیرفت، ما میدانیم ایران و کره شمالی نیز به دنبال این امر هستند. شما وقتی این معاهده را نقض کردید، نمیتوانید به دیگران بگویید: شما این کار را نکنید. این کار برای من خوب است که سلاحهای اتمی جدیدی داشته باشم چون امنیت من مهم است.
µ اما این چیزی است که آمریکا انجام میدهد. در این مقطع آمریکاییان به ایران و کره چه خواهند گفت؟
صحبتهای آمریکاییها بیارزش است. مقامات دولت آمریکا خواهان آن هستند که به انسانها بباورانند، امنیت آمریکا از هر چیز دیگر، باارزشتر است و فقط آنها در این زمینه باید سلاحهای کشتارجمعی داشته باشند نه دیگران. من بر روی این موضوع بیش از یک ربع قرن کار کردهام. استدلالی از هندیها شنیدم که میگفتند، ما نمیتوانیم قبول کنیم که امنیت آمریکا مهمتر از امنیت ما است. ما در همسایگیمان چین را داریم که سلاحهای اتمی دارند و چندین بار به ما حمله کردهاند. من خواهان توجه همگان به این موضوع هستم، مردم باید این مسأله مهم را دنبال کنند.
µ بر اساس پیمانهای مختلف از جمله معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای و معاهده ممنوعیت آزمایشهای هستهای، چه رفتاری با کشوری که این معاهدهها را لغو کند، پیشبینی شده است؟
بر اساس موارد مندرج در این معاهدات، آژانس بینالمللی انرژی هستهای موضوع را به شورای امنیت گزارش خواهد کرد؛ مسألهای که اخیرا در مورد کره شمالی رخ داده است، شورای امنیت دارای بازوهای سیاسی و نظامی است که میتواند به کشور خاطی بگوید، شما قوانین را نقض کردهاید، یا این روند را متوقف کنید و یا نه
µ آیا این مسأله برای آمریکا نیز رخ میدهد؟
هیچگاه برای آمریکا این مسأله رخ نخواهد داد. شورای امنیت در مسأله عراق نیز حتی نتوانست مانعی برای آمریکا به شمار رود. او دارای معیارهای دوگانه در برخورد با مسأله سلاحهای اتمی است شورای امنیت در این مورد همانگونه که در گذشته رخ داده کاری از پیش نمیبرد.
µ من حدس میزنم، شما میخواهید بگویید که آمریکا به این معاهدات اهمیتی نمیدهد.
صحیح است.
µ اما شما چه خواهید کرد؟
من با مقامات دولت بوش صحبت خواهم کرد. اگر افکار عمومی بپرسد که چرا آنها چنین راهی را برگزیدهاند، آنها میگویند که نگران امنیت خودشان پس از 11 سپتامبر هستند. این درست نیست. من اگر با آنها صحبت کنم، آنها میگویند کشوری قدرتمند و خارج از قوانین بینالمللی هسیتم، ما میخواهیم از این قوانین پیروی کنیم اما نمیتوانیم. آنها اگر امشب در این گفتوگو شرکت میکردند، میگفتند، این درست است. ما نمیتوانیم از مقررات بینالمللی پیروی کنیم، ما با بقیه متفاوت هستیم. اما من به آنها میگویم که شما باید از این مقررات پیروی کنید، چرا که شماری از قویترین کشورهای دیگر جهان نیز از آن پیروی میکنند.
اگر آنان نیز خود را از مقررات بالاتر بدانند، چه میشود؛ به ویژه در زمینه انرژی هستهای آیا میدانید چه خواهد شد؟
µ من میخواهم سؤالی نیز در مورد عراق مطرح کنم، آیا شما شگفتزده نشدید که آمریکاییها هیچ سلاح کشتارجمعی در عراق نیافتند؟
نه من شگفتزده نشدم، وقتی که صدام مرا در سال 1998 از عراق بیرون کرد، هیچ کاری باقی نمانده بود. همچنان که هانس بلیکس، جانشین من نیز در اولین گزارش این مسأله را تأکید کرد: من فکر میکنم که آنچه به دنبال آن بودیم، پیش از آغاز جنگ به پایان رسیده بود، درواقع صدام تا قبل از آغاز جنگ، این سلاحها را یا نابود کرده و یا به خارج مثلا سوریه فرستاده بود. نابود کردن تسلیحات عراق از جمله در مورد موشکهای الثمود را به خاطر داریم، آنان درواقع سلاحها را نابود کردند پس ما نمیتوانیم چیزی پیدا کنیم.
µ آیا صدام راست گفته بود که به خاطر اینکه ما باورش نکردیم، هزار نفر کشته شدند؟
این چیزی است که احتمالا رخ داده است. درواقع عراق در آغاز بازرسیها، 12 هزار صفحه اسناد و مدارک تحویل داد که ممکن بود آنها شامل واقعیتها بوده باشند. ما باید بدانیم که چه مقدار از آن اسناد واقعی بودهاند و آیا اتهامات به عراق درست بوده یا نه.
ژنرال السعدی، ژنرال الرشید، طارق عزیز و دکتر رهاب طاها، واقعیت را میدانند، ما باید بدانیم که آنها چه میگویند و باید درباره سلاحهای عراق، اطلاعات صحیح را کسب کنیم. آیا آنها این سلاحها را به تروریستها دادهاند؟ ما باید به واقعیت پنهان در پشت اتهامات وارده دست پیدا کنیم.