گدایانی که منتظر صدقه واشنگتن هستند

گدایانی که منتظر صدقه واشنگتن هستند

فاجعه تنها به این گدایی و توسل جویی به آمریکا ختم نمی شود. فاجعه بزرگ تر آن است که برخی مقامات عربی از این حقارت دفاع می کنند و از تداوم این وضعیت خوشحال هستند و هر کسی را که قصد ارائه جایگزینی برای این وضعیت باشد، محکوم می کنند. ما نمونه این موضوع (پافشاری بر ادامه گدایی از آمریکا و مخالفت با هر گزینه دیگر) را در سخنرانی محمود عباس که در مراسم سالروز درگذشت یاسر عرفات ایراد می کرد، شاهد بودیم. وی در مراسم مذکور که در روز پنج شنبه 11/11/2010 در رام الله برگزار شده بود، تاکید کرد که مقاومت دروغ و شعاری بیش نیست و تنها یک خوراک تبلیغاتی برای رسانه ها می باشد.
اظهارات محمود عباس درباره مقاومت با استقبال رو به رو شد و روزنامه های مختلف در خاورمیانه، گفته های وی را در صدر صفحه های اول خویش قرار دادند.   
چند روز پیش از سخنرانی ابومازن یعنی در تاریخ 5/11/2010 دکتر صائب عریقات که منصب مذاکره کننده ارشد تشکیلات خودگردان را بر عهده دارد، در همایشی که در مرکز "ودرو ویلسون" واشنگتن برگزار شده بود، خاطرنشان ساخت که تشکیلات خودگردان به دولت آمریکا وقت بیشتری را می دهد تا مسئله شهرک سازی را که دولت اسرائیل بر تداوم آن تاکید دارد، حل کند و تا زمانی که اسرائیلی ها پروژه های شهرک سازی را متوقف نکند، با از سرگیری مذاکرات مستقیم مخالفت می نماید.
مهلتی که آقای صائب عریقات از آن سخن می گفت، ماجرایی دارد که شنیدن آن خالی از لطف نیست. ماجرا از این قرار است که آمریکایی ها در اولین گام فلسطینی ها را به سمت بازی مذاکرات غیر مستقیم کشاندند که البته پس از آن شکل مستقیم به خود گرفت. با فرا رسیدن 26 سپتامبر 2010 یعنی همان روزی که صهیونیست ها رسما و علنا روند شهرک سازی در کرانه باختری و قدس شرقی را از سر گرفتند، آمریکایی ها دیدند که مذاکرات به بن بست رسیده است. از سوی دیگر، از سرگیری شهرک سازی ها نیز به مثابه دهن کجی به ابومازن و تیم همراهش بود و به همین خاطر، ابومازن (وقتی خود را در ورطه این موضوع دید) سریعا مسئله را به کمیته پیگیری طرح صلح اعراب وابسته به اتحادیه عرب ارجاع داد یعنی همان کمیته ای که نقش حامی را برای طرح های ابومازن بازی می کند و جایگزین نهادهای قانونی و مشروع ملت فلسطین می شود که محمود عباس نمی تواند از طریق آنها طرح هایش را پیش ببرد. کمیته پیگیری نیز متوجه شد هیچ کاری نمی تواند بکند جز آنکه به دولت آمریکا که تمامی کلید های حل این پرونده را در اختیار دارد، یک مهلت یک ماهه بدهد تا برون رفت مناسب را برای این بحران بیابد. به احتمال فراوان، کمیته مذکور در تصمیم گیری خود این نکته را مد نظر داشت که آمریکا در آن ماه انتخابات میان دوره ای کنگره را در پیش رو دارد و بعد از گذشت یک ماه تقریبا خیال مقامات آمریکایی از برخی موضوعات داخلی شان آسوده می شود. به هر رو، مهلت اعطا شده به آمریکا در نهم نوامبر به پایان رسید، بدون آنکه دولت آمریکا هیچ کاری را صورت دهد. در همین حال، رژیم صهیونیستی نیز پروژه های شهرک سازی خود را با سرعت قابل توجهی ادامه می داد و تصمیم گرفت تا 1300 واحدد مسکونی را در قدس اشغالی و 800 واحد مسکونی دیگر را در شهرک "آریس" بزرگ ترین شهرک صهیونیست نشین موجود در کرانه باختری آغاز کند. تمام کاری که باراک اوباما در مقابل این موضوع کرد، بیان این مطلب بود که چنین اقداماتی از سوی رژیم صهیونیستی کمکی به پیشبرد روند صلح نمی کند. فرانسه و کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز تنها به ابراز تاسف نسبت به این ماجرا بسنده کردند.
از آنجایی که تشکیلات خودگردان تمام امیدش به موضع آمریکا بود، دید چاره ای ندارد جز اینکه دو تا سه هفته ـ یعنی تا بعد از عید قربان ـ به آمریکایی ها مهلت بدهد گویی اینکه کاخ سفید نیز در روزهای عید قربان تعطیل است.
(2)
در ماه های گذشته یعنی بعد از برگزاری انتخابات و پیروزی جمهوری خواهان در آن، دیگر اوباما به آن "جوجه اردک زشتی" تبدیل شده است که دو سال باقی مانده از ریاستش را باید لنگان لنگان طی کند. از سوی دیگر، باراک اوبامایی که در دو سال گذشته نتوانسته به وعده خود در خصوص توقف شهرک سازی عمل کند، مطمئنا توانایی اش برای تحقق این وعده در دو سال آینده کمتر خواهد بود ؛ زیرا رقابت جمهوری خواهان با دیگران بر سر جانبداری از رژیم صهیونیستی و نیز دشمنی با فلسطینی ها موضوعی کاملا روشن است که بارزترین نمونه این جانبداری را می توان در رفتار ایلینا روس، عضو جمهوری خواه مجلس نمایندگان آمریکا و نامزد تصدی ریاست کمیسیون امور خارجی یافت که وی را به عنوان نسخه کپی اویگدور لیبرمن، وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی می دانند. وی از تمامی جنگ هایی که این رژیم علیه فلسطینیان، اعراب و مسلمانان انجام داده، حمایت کرده است.
در این نکته تعجبی نیست که نتایج انتخابات آمریکا باعث پافشاری هر چه بیشتر نتانیاهو بر مواضعش شد، نتانیاهویی که به هیچ وجه به عتاب و سرزنش های دولت اوباما به خاطر مخالفت های تل آویو با توقف روند شهرک سازی توجهی نداشته است. پشت گرمی نخست وزیر رژیم صهیونیستی به نتایج انتخابات آمریکا در پاسخی که این مقام عالی رتبه رژیم اشغالگر قدس به انتقادات اوباما نسبت به پروژه های جدید شهرک سازی این رژیم در قدس داد، کاملا روشن بود. وی گفته بود: «قدس یک شهرک نیست که از ساخت و ساز در آن صرف نظر کنیم. قدس پایتخت یک پارچه و ابدی اسرائیل است.»
آمریکایی ها پاسخ نتانیاهو به انتقادات اوباما را یک وقاحت آشکار دانستند و تاکید کردند که این حرف یک نوع باج خواهی عامدانه است.
گزارشی که توسط خبرنگار روزنامه الشرق الاوسط در اراضی اشغالی تهیه و در شماره روز یازده نوامبر منتشر شده بود، حکایت از آن داشت که نتانیاهو زمانی موضع خود را در خصوص شهرک سازی در قدس اعلام کرد که به تازگی از نشست خود با هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا خارج شده بود که این امر به عنوان تحدی آشکار نسبت به ایالات متحده تفسیر می شود. ناظران سیاسی صهیونیست بر این باورند که نتانیاهو از این تحدی به عنوان ابزاری برای سنجش میزان ضعف اوباما در دوره بعد از اعلام نتایج انتخابات میان دوره ای کنگره استفاده می نماید. 
برای اینکه درکی درست و آشکار از میزان خشم آمریکا نسبت به اظهارات نتانیاهو داشته باشیم، باید بدانیم که سرزنش ها و حتی انتقادات واشنگتن در یک حد بسیار نازلی قرار دارد و از آن حد نیز فراتر نمی رود و شاید بتوان گفت این امر (انتقادات) تنها در برخی از بحث ها و مشاجرات رسانه ای محدود می شود. بهترین گواهی که در این رابطه وجود دارد، آن است که در وضعیت و شرایط موجود که برخی ها از بروز بحران در روابط آمریکا و رژیم صهیونیستی صحبت می کنند، مشخص شده است که کنگره در ماه گذشته با افزایش حجم تجهیزات نظامی آمریکایی موجود در انبارهای تسلیحاتی این کشور در اراضی اشغالی (اسرائیل) موافقت کرده و قرار است تا در دو سال آتی رقم آن از هشتصد میلیون دلار به یک میلیارد و دویست میلیون دلار برسد که این امر عملا به معنای افزایش 50 درصدی حجم تجهیزاتی است که در اختیار رژیم صهیونیستی قرار می گیرد و در میان آنها بمب های هوشمند نیز دیده می شود. روزنامه عبری زبان "هاآرتص" در خصوص افزایش حجم تجهیزات نظامی آمریکایی ذخیره شده در اراضی اشغالی (اسرائیل) اعلام کرد: «این در حکم اطمینان بخشی به اسرائیل در خصوص بهره مندی از حمایت آمریکا است و اینکه تل آویو نباید از ریسکی به نام برقراری صلح با فلسطینی ها هراس داشته باشد.»
(3)
نتانیاهو به خوبی می داند که اوبامای بعد از انتخابات اخیر بسیار ضعیف تر از اوبامای قبل از انتخابات است. وی به خوبی از این نکته با خبر است که تشکیلات خودگردان و ریاست آن گزینه زیادی در اختیار ندارند و همین امر انگیزه ای است برای این مقام صهیونیستی تا بر مواضع خود پافشاری ورزد و بدون هیچ تردیدی راه خود را ادامه دهد. ضمنا شرایط کنونی وی را ترغیب می کند تا سقف خواسته های خویش را هر چه بالاتر ببرد و به دنبال عشوه فروشی هر چه بیشتر باشد. اول اینکه وی از توقف جزئی و محدود شهرک سازی که البته شامل قدس نمی شود، حرف می زند و علاوه بر آن مشغول چانه زنی در خصوص آن هدیه ای است که در مقابل این «امتیاز دهی» دریافت می دارد و برخی اوقات در مقابل آن (توقف محدود شهرک سازی)، خواستار پذیرش "اسرائیل" به عنوان کشوری یهودی می شود و برخی اوقات نیز با طرف آمریکایی درباره شروط یک قرارداد بزرگ امنیتی سخن می گوید که جزئیات این قرارداد در محور گزارش های اخیر مطبوعات آمریکایی قرار گرفته است. در گزارش های یادشده صحبت از یک بسته تشویقی می باشد که آمریکا صرفا در مقابل موافقت رژیم صهیونیستی با توقف جزئی و محدود پروژه های شهرک سازی خویش آن را تقدیم این رژیم خواهد نمود.
پیشنهادهای موجود در این بسته تشویقی به قرار ذیل است: انعقاد توافق نامه ای امنیتی به مدت ده سال که تضمین بخش حمایت از این رژیم علیه هر گونه حمله موشکی، برتری نظامی آن و تداوم موجودیت و حضورش در منطقه اغوار به مدت ده ها سال ـ به بهانه جلوگیری از نفوذ افراد از اردن به فلسطین ـ می باشد. ضمنا آمریکایی ها در قالب این بسته تشویقی متعهد شدند تا مانع از این شوند که عرب ها و فلسطینی ها بعدی بین المللی به شکایت های شان علیه رژیم صهیونیستی ببخشند و آن را در شورای امنیت یا مجمع عمومی سازمان ملل مطرح نمایند. ضمنا آمریکایی ها وعده هایی را به صهیونیست ها داده اند که به گفته سلام فیاض، نخست وزیر دولت منتصب تشکیلات خودگردان پذیرش آنها حتی از اشغالگری نیز بدتر است.
از جمله پارادوکس های عجیب آن است که نخست وزیر رژیم صهیونیستی در آغاز هفته جاری نشستی را به مدت هفت ساعت با وزیر امور خارجه آمریکا داشته است تا به بحث درباره موانعی بپردازند که در مسیر از سرگیری مذاکرات مستقیم وجود دارد و در پیشاپیش همه این موانع موضوع "شهرک سازی" جای داشت ؛ ولی بیانیه ای که بعد از این نشست صادر شد، هیچ اشاره ای به موضوع شهرک سازی نداشت و فقط از ضرورت توجه به نیازهای امنیتی رژیم صهیونیستی ـ در هر گونه توافق نامه صلح آتی با فلسطینی ها ـ دم می زد و بر تعهد واشنگتن نسبت به امنیت رژیم مذکور و تحقق صلح در منطقه تاکید داشت.
(4)
نکته دیگری که نباید از نظر دور داشت، این است که روی سخن نتانیاهو درباره مخالفت با توقف شهرک سازی در قدس، به واشنگتن بوده است نه فلسطینی ها و یا حتی عرب های میانه رو. در واقع، تشکیلات خودگردان و دولت های به اصطلاح میانه روی عربی تنها از توافقاتی که میان آمریکایی ها و صهیونیست ها در خصوص مسئله فلسطین حاصل می شود، با خبر می گردند که ما همین اتفاق را در جریان مذاکرات مستقیم و غیر مستقیم شاهد بودیم یعنی اینکه طرح اصلی را طرف آمریکایی و صهیونیستی ترسیم می کنند و اجرای آن را تشکیلات خودگردان و عرب های میانه رو بر عهده دارند که البته آنها این کار را از طریق کمیته پیگیری طرح صلح اعراب و نیز کنگره هایی انجام می دهند که تنها برای اجرای هر چه بهتر توافقات واشنگتن و تل آویو و نیز سرپوش گذاردن بر نقش خود در این ماجرا تشکیل می گردد.
نباید فراموش کرد تمامی تلاش هایی که در حال حاضر صورت می گیرد، حول محور امکان از سرگیری مذاکرات و بستر سازی برای حل نهایی مسئله فلسطین می باشد و با وجود آنکه رئیس جمهور آمریکا دوره زمانی یک ساله را برای دست یابی به حل نهایی تعیین کرده ؛ ولی واقعیت آن است که هیچ کس در مورد زمان دست یابی به آن چیزی نمی داند. از سوی دیگر، آمریکایی ها هیچ اشاره ای به اشغالگری صهیونیست ها، مسئله پناهندگان و نیز سرنوشت قدس که موضوعات اصلی مسئله فلسطین را تشکیل می دهد، نداشته اند و بحث درباره تمامی این موضوعات را به زمانی واگذارده اند که صهیونیست ها برنامه خود را در اراضی اشغالی هر چه بیشتر به پیش ببرند که البته در سایه چنین شرایطی، تشکیل کشور فلسطینی عملا به امری غیر ممکن مبدل می شود.
دانستن این نکته نیز خالی از لطف نیست که اشغالگران در جهت امضای توافق نامه امنیتی با ایالات متحده آمریکا آن هم به مدت ده سال می کوشند و می خواهند سپری را برای خود ایجاد کنند که از آنها در مقابل خطراتی ـ که بنا به تصورشان ـ آنها را فرا گرفته است، حمایت کند و این در حالی است که تشکیلات خودگردان از اشغالگران قدس در مقابل آن نگرانی ها و دلواپسی های امنیتی که از سوی کرانه باختری دارند، حمایت می نماید و علاوه بر آن، محاصره نوار غزه که مصر نقش اساسی در آن دارد، نیز خیال صهیونیست ها را از بابت هر گونه خطر از سوی نوار غزه راحت می کند. در فضایی که از همه سو ایمن است، رژیم صهیونیستی به روند یهودی سازی قدس و اخراج تدریجی فلسطینی های ساکن اراضی اشغالی 48 ادامه می دهد و برای تحقق این هدف شناسنامه های اسرائیلی فلسطینی های ساکن اراضی اشغالی را باطل می کند و هر کس که تابعیت اسرائیلی دارد، را مجبور می نماید تا "اسرائیل" را به عنوان یک کشور یهودی به رسمیت بشناسد. اشغالگران در راستای دست یابی به هدف مذکور از تمامی کارمندان می خواهند تا سرسپردگی خود به این کشور یهودی اعلام بدارند ؛ زیرا در غیر این صورت باید با شغل خود خداحافظی کند البته باید به موارد یادشده، اقداماتی دیگر را نیز اضافه کرد که تماما با هدف اخراج آن تعداد باقی مانده از فلسطینی ها صورت می پذیرد. به نظر می رسد تمامی اقداماتی که امروز توسط صهیونیست ها صورت می گیرد، یک هدف واحد دارد که آن هم حراست و نگهبانی از رژیم صهیونیستی است تا بتواند هر چه بیشتر به روند مصادره اراضی فلسطینی و پایان دادن به حضور عرب ها در این سرزمین دست یازد. این شرایط حتی باعث شد تا یکی از اعضای کنست به نام آریه الداد خواستار برگزاری کنفرانسی برای الغای راهکار تشکیل دو کشور برای دو ملت و تبدیل اردن به یک کشور فلسطینی شود. وی تاکید کرد که این کنفرانس باید در ماه دسامبر آتی و در تل آویو برگزار گردد.
تمامی اتفاقات یادشده در حالی رخ می دهد که تشکیلات خودگردان و عرب های میانه رو در درگاه کاخ سفید ایستاده اند و منتظر ارائه راه حلی از سوی واشنگتن هستند ؛ البته آنها خود به خوبی می دانند تا زمانی که وضعیت کفه های ترازوی قدرت میان طرفین مناقشه به شکل موجود باشد راهی را که پیش گرفته اند، هیچ کمکی به آنها در حل مشکل شان نمی کند ولی به خاطر دلایلی که شرح آن در این اندک ممکن نیست، ترجیح می دهند راه حل این مشکل را از بیگانگان گدایی کنند تا بخواهند گامی را در راه تغییر در وضعیت کفه های ترازوی قدرت بردارند به حدی که با شدت در مقابل هر گونه دعوت برای برخورداری از عناصر و مولفه های واقعی قدرت می ایستند و حتی مقاومت را به باد سخره می گیرند و همان طور که در اظهارات ابومازن مشهود بود، آن را به عنوان دروغ و شعاری تلویزیونی توصیف می کنند. مقاومت امروز به اصطلاحی بسیار زشت و جنایتی بزرگ تبدیل شده است که عاملان آن تحت پیگرد قوانین مربوط به مبارزه با تروریسم قرار می گیرند تا حدی که نابودی و ریشه کنی این مقاومت به ماموریت اساسی سازمان های امنیتی تشکیلات خودگردان در کرانه باختری مبدل شده و محور اصلی همکاری میان سازمان های یادشده با اشغالگران است.
در حال حاضر ابومازن و اطرافیانش صحبت از گزینه های جدید می کنند که مشتمل بر درخواست از واشنگتن برای به رسمیت شناختن کشور فلسطینی یا طرح این درخواست در شورای امنیت می باشد و می گویند اگر این درخواست با وتو رو به رو شود، قصد دارند تا آن را در مجمع عمومی مطرح نمایند. در واقع، ابومازن و اطرافیانش با این حرف ها به ریش ما می خندند و می خواهند چنین وانمود کنند که توان نقش آفرینی و تصمیم گیری را در مسئله فلسطین دارند و این در حالی است که دیگر تمامی کودکان فلسطینی نیز می دانند تشکیلات خودگردان جز تن دادن به خواسته های واشنگتن که حقوق ابومازن و اطرافیانش را می پردازد، گزینه دیگری ندارد. مقامات تشکیلات خودگردان به خوبی می دانند یاسر عرفاتی که امتیازات فراوان به طرف صهیونیستی داد، تنها به خاطر تمسک به برخی از اصول و آرمان ها به قتل رسید. پس سوالی که در اینجا مطرح می شود، آن نیست که جماعت مذکور (تشکیلات خودگردان و عرب های میانه رو) چه گزینه ای را پیش خواهند گرفت ؛ بلکه سوال این است که چگونه این جماعت آن گزینه ای را که واشنگتن برای شان انتخاب کرده است، اجرا می کنند زیرا کسانی که برای گدایی به درگاهی می روند، دیگر حق انتخاب ندارند و تنها کاری که به آنها اجازه انجامش داده می شود، بوسه بر دست صاحب خانه زدن است.