چهره بهائیت

در ايران نيز فرقه هايي مانند بابيه و بهائيه را به وجود آوردند. در همين راستا، كارگزاران استعمار، سه نفر را مأمور دين سازي نمودند. يكي ميرزا علي‏محمد باب كه ادعاي پيامبري نمود. پيروان او به نام بابي‏ها معروف شدند. ديگري، حسينعلي مازندراني بود كه اتباع او به نام بهائيه ناميده شدند؛ و ديگري ميرزا يحيي بود كه خود را صبح ازل ملقب كرد و اتباع او ازليه ناميده شدند اين‏ها معتقد بودند كه دين اسلام نسخ شده است و به جاي آن اين باب و بهاء آمده است و در اين دين هيچ چيز نجس و حرام نيست و همه چيز مباح است و عقاب و حسابي در كار نيست. هدف و برنامه اصلي آنان ترك احكام و حاضر شدن براي نابودي ايران و تسليم مملكت به اجانب بود. براي اين منظور، درصدد بودند كه مسيحيت را به شكل‏گيري ترويج كنند وبه اين طريق، همه ويژگي‏هاي علمي و اخلاقي، علاقه‏مندي به استقلال و حفظ شؤون مملكت و اعراض ونواميس را از بين بردند و تبليغات آنها در كم رنگ شدن ارزش‏ها تا حدود زيادي موثر واقع شد.
در ايران با اقليت‏هاي ديني كه دين آسماني ندارند مانند سيك و زردتشت مخالفت نمي‏شود و آنها در انجام مراسم دين خود آزاد هستند. اما شكل‏گيري بهائيت توطئه استعمار است و انگيزه آنان به تباهي كشيدن اسلام وايران مي‏باشد. لذا آنها مانند اقليت‏هاي ديني ديگر آزاد نيستند.
اصل پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي ايران و ثبات و تداوم آن بزرگترين ضربه به اين فرقه ضاله و مدافعان داخلي و خارجي آن بود و توانست جامعه مسلمان ايران را از عقايد انحرافي و گمراه كننده و نقشه هاي شوم اين فرقه رهايي بخشيده و اقدامات فكري و فرهنگي بسيار ارزشمندي در جهت مقابله با توطئه هاي شوم اين فرقه به شيعيان و جهان اسلام عرضه نمايد.
 همانطور که رهبر معظم انقلاب با بصيرت و تيز بيني به همگان و خصوصا به فعالان عرصه فرهنگ کشور هشدار دادند که انقلاب اسلامي ايران در سالهاي اخير مواجه با ناتوي فرهنگي دشمنان اسلام است وتمام ابزارهاي لازم رابراي  نظام هاي سلطه گر خود بر کشورهاي اسلامي بکار برده وفرهنگ اسلامي را نشانه رفته است . متفکران دانشمندان اسلامي بايدخود را به آسيب شناسي مدرنيته مجهز کنند تا گروههاي فرصت طلب واديان و مکاتب واپسگرا با بهره گيري از تجهيزات مدرن تبليغي ونيز اطلاع رساني فني و علمي از نياز شديد انسان به معنويات و بويژه عبوديت خداوند سوء استفاده نکنند و به نشر افکار و عقايد انحرافي خود نپرداخته و موجب گمراهي انسان هاي نا آگاه نشوند.
در همين راستا برنامه هاي  نهادهاي فرهنگي کشور وسازمانهاي مرتبط با حوزه دين وتبليغات ديني بسيارپر رنگ مي شود.
کتابي که پيش روي شماست گرچه گامي است کوچک براي شناساندن هويت اين فرقه ضاله است اما مقدمه اي است براي تهيه و تامين دستمايه هاي فکري .علمي فرهنگي وتبليغي به ويژه براي پژوهشگران اين عرصه که پرده از چهره مکاتب و مذاهب ساخته دست بشر کنار زده تا چهره زيباي اسلام ناب به نمايش در آيد.
اميد است اين توفيق بخشي از اهداف والاي توسعه فرهنگ ديني را به علاقمندان عرضه کند.
در اين کتابچه با لغات . تاريخچه . اسامي و............... آشنا مي شويد.
 مقدمه:
در اواخر قرن دوازدهم هجري قمري فرقه اي منحرف به نام شيخيه با تفکرات واعتقادات شيخ احمد احسايي بوجود آمد.
وي كه در زمان فتحعلي‏شاه در كربلا مي‏زيست ذاتا مرد تيزهوش وزبان‏داري بوده و شاگردان زيادي هم داشت كه در ايران و عراق و جنوب عربستان بسيار معروفيت پيدا كردند.
از آنجا كه او هم به تشيع دلبستگي داشت و هم به فلسفه يونان براي آن كه نمي‏توانست از يكي بريده و به ديگري بپيوندد راهي تازه و چاره‏اي نو انديشيد و سرانجام تغييرات و دگرگوني‏هايي در تشيع پديد آورد و آن را درقالب‏هاي مختلف گاه در لفافه و گاه به طور كنايه عنوان نمود كه باعث خشم شيعه‏هاي زمان خود شد وتفکرات غلو آميز او مورد نقد بزرگان شيعه قرار گرفت.
او معتقد بود که امام زمان (ع) درزمان غيبت کبري در عالم هور قليا است و هرگاه که بخواهد به اقاليم سبعه تشريف بياورد صورتي از صورتهاي اهل اقاليم را مي پوشد.او همچنين باعث طرح مسئله اي با عنوان شيعه کامل در شيخيه وپيدايش بابيه گرديد.
عصر غيبت امام مهدي، مسلمانان بايد رهبري داشته باشند كه او احكام را بدون واسطه از امام مهدي(ع) دريافت كند و به ديگران برساند. (شبيه دوره غيبت صغرا و نيابت خاصه عثمان بن سعيد و...)
 ولي او نمي دانست که با طرح اين ديدگاه باعث پيدايش بهائيت مي شود. (1)
شيخ احمد احسايي  پس از خود شاگرد خود سيد كاظم رشتي را به جانشيني انتخاب کرد.وي پس از ترويج افکار باطل استاد اينقدر بازاربابيت وواسطه هاي امام زمان (ع) را رونق بخشيد که 38 نفر ادعاي بابيت کردند. شاهد بر اين نکته اينکه بسياري از شاگردان سيد در مسجد کوفه و مسجد سهله معتکف مي شدند و در انتظار امام زمان (ع) به سر مي بردند.
بعد از سه سال که امام ظهور نکرد وقت آن بود که سيد علي محمد شيرازي ادعاي بابيت کند .(2)
ظهور فرقه بابيت
مسلك بابي‏گري در قرن سيزدهم قمري توسط فردي به نام ميرزا علي محمد شيرازي پديد آمد. او در 1235 قمري در شيراز متولد شد و در نوزده سالگي به بوشهر رفت و به مدت پنج سال در آن جا به تجارت پرداخت، سپس به عتاب "كربلا و نجف" رفت و در درس سيد كاظم رشتي - از پيشوايان شيخيه - شركت كرد و انحراف عقيدتي ميرزا علي محمد شيرازي از اين جا شروع شد.
 بعد از ادعاهاي ميرزا علي محمد شيرازي، برخي از شيخيه و پيروان سيد كاظم رشتي به او گرويدند.
حسين خان نظام الدوله، حاكم شيراز به ميرزا علي محمد شيرازي گفت كه صداقت تو را دريافته‏ام. راه تو پسنديده است. ديشب خواب ديدم به من گفتي: در جبين تو نور ايمان را مشاهده كرده‏ام ؛ بدين جهت با تو مدارا كرده‏ام.
علي محمد باور كرد و گفت: خواب نديده‏اي، بلكه بيدار بوده‏اي و من به بالين تو آمدم و چنان گفتم. حسين خان دست او را بوسيد و گفت: من حاكم شيرازم، لشكر در اختيار من است. به تو ايمان آورده و آماده‏ام با لشكر خود در خدمت تو باشم.
علي محمد گفت: اگر با من باشي، سلطنت روم را به تو خواهم بخشيد.
حسين خان گفت: سلطنت نمي‏خواهم، همه آرزوي من اين است كه در ركاب تو شهيد شوم. خوب است همان گونه كه حجت را بر من تمام كردي، بر علما هم تمام كني، اگر علما سخن تو را بپذيرند و به دعوت تو لبيك گويند، راه براي پيروزي تو هموار مي‏شود. ميرزا علي محمد پذيرفت و حاضر شد در جمع علما دعوت خويش را اعلان كند، ميرزا علي محمد دعوت خويش را بيان كرد، نظام الدوله گفت: بهتر است دعوت خويش را در يك صفحه بنويسي تا ديگران هم از آن بهره ببرند، او پذيرفت و قلم را گرفت، چند سطري‏نوشت، علماي بدان نگريستند و فهميدند خيلي بي سواد است. در اين هنگام حسين خان نظام الدوله گفت: با اين كه چند سطر بيش ننوشته‏اي، اين همه غلط! چگونه گفتار خود را گفتار خدا مي‏داني؟! سپس دستور داد دست و پاي او را بستند و آن قدر زدند تا مجبور شد به انابه و استغفار و فرستادن لعنت به خودش اقدام كند.(3)
 او به مدت شش ماه در شيراز محبوس بود، سپس به اصفهان و از آن جا وي را به آذربايجان بردند و در قلعه چهريق، نزديك باكو زنداني كردند، سپس از آن جا وي را به تبريز بردند و در زمان صدارات اميركبير در سال 1362 ه'ق محاكمه و در سال 1363 ه'ق اعدام شد.
ظهور فرقه بهائيت
فرقه بهايي: بهايي به پيروان ميرزا حسينعلي بهاء اطلاق مي‏شود. توضيح اين كه بعد از آن كه علي محمد ادعاهاي خويش را اعلان نمود، ميرزا حسينعلي نوري معروف به بهاء و برادرش يحيي معروف به صبح ازل به او پيوستند. پس از اعدام باب، يحيي ادعا كرد كه من جانشين او هستم؛ برخي به او پيوستند. ميرزا حسينعلي بهاء در آغاز تسليم او شد، اما پس از مدتي رقابت با او را آغاز كرد. او مانند باب ادعاهايي داشت از جمله ادعاي رسالت، شارعيت و حلوليت خدا. نيز مدعي شد كه ميرزا علي محمد باب زمينه ساز و مبشر ظهور او بود. دعواي اين دو برادر و پيروان آنان (بهائيان و ازليان) سبب شد تا حكومت وقت ايران آنان را به بغداد تبعيد نمايد. در آن جا نيز كشمكش ادامه يافت و كارشان به دادگاه كشيد و محكوم شدند. دولت عثماني يحيي صبح ازل و پيروانش (ازليان) را به قبرس و حسينعلي بهاء و پيروانش (بهائيان) را به عكا در سرزمين فلسطين تبعيد كرد.(4)
پس از مرگ ميرزا حسينعلي حركت انحرافي بابيت و بهائيت به فراموشي سپرده شد، تا اين كه پسر ارشد ميرزا حسينعلي به نام عباس افندي كه عبدالبهاء لقب گرفت، به تجديد آن پرداخت. او در سال 1911 ميلادي به انگلستان و سپس آمريكا سفر كرد و با دولت‏هاي انگليس و آمريكا رابطه برقرار نمود. دولت انگليس طي مراسمي به او نشان نايت هود (knight Hood) و لقب سر (sir) عنايت كرد. بدين وسيله بهائي‏گري به عنوان ستون پنجم و يكي از ابزار سياست استعماري انگليس - نيز آمريكا - مبدل شد. مركز بهائي‏گري اكنون در حيفاي اسرائيل و در ايالت شيكاگوي آمريكا قرر دارد.
فرقه‏هاي بابيه و بهائيه:
بعد از اعدام سيد علي محمد باب بابيت به سه فرقه تقسيم شد و بعد از مرگ بهاءالله نزاعي كه بين دو برادر عباس افندي و  محمد علي به وجود آمد دو فرقه ديگر اضافه شد، مجموعا پنج فرقه شدند.
 1- ازليه (به رهبري ميرزا يحيي نوري، صبح ازل)
 2- بهائيه (به رهبري ميرزا حسين علي، بهاءالله)
 3- بابيه خالص (فقط رهبري سيد علي محمد را قبول دارند)
 4- بابيه بهائيه عباسيه (رهبري عبدالبهاء عباس افندي)
 5- ناقضون (اتباع ميرزا محمد علي برادر عبدالبهاء) . (5)
 كتاب‏هاي بهائي‏ها عبارتند: 1- الاتقان ؛ 2- اشراقات والبشارات والطرزات ؛ 3- مجموعه الواح مباركه، كه وصايايي بهاء به  پسران خود مي‏باشد ؛ 4- كتاب شيخ ؛ 5- الدرر البهية ؛ 6- الحج البهية ؛ 7- الفرائد ؛ 8- فصل الخطاب.
اين كتابها را به بهاء نسبت داده‏اند ولي در حقيقت او ننوشته است بلكه پيروان بهاء اينها را نوشته و به او نسبت داده‏اند . (6)
در كتاب شخصيت و انديشه‏هاي كاشف‏الغطاء نيز از سه كتاب ديگر اسم آورده است. 1- هفت وادي، 2- هيكل، 3- اقدس.
عقايد بهاييت: به چند مورد از عقايد آنها اشاره مي‏شود.
1- اين فرقه مي‏گويد، سيد علي محمد باب امام زمان است كه ظهور كرده و با ظهور او اسلام پايان گرفته و اينك دين جديد ظهور  كرده و مردم بايد همگي بهايي شوند. (7)
2- پنهان كردن دينشان را ضروري مي‏دانند به اصطلاح قائل به تقيه هستند.
3- روزه نوزده روز است قبل از عيد شروع و به عيد نوروز ختم مي‏شود.
4- نماز جماعت باطل است مگر در نماز ميت.
5- قبله آنها مرقد بهاءالله است در عكا.
6- حج براي مردان واجب است و بر زنان واجب نيست، آن هم (حج) در خانه‏اي است كه بهاء در آن اقامت داشته، يا در  خانه‏اي كه سيد علي محمد باب در شيراز در آن سكني داشته است به جا آورده مي‏شود.
7- چند تا اعياد دارند:
- عيد ولادت باب، اول محرم.
- عيد ولايت بهاء، دوم محرم.
- عيد اعلان دعوت باب، پنجم جمادي.
- عيد نوروز، (المدخل الي دراسة الاديان والمذاهب، العميد عبدالرزاق محمد اسود، ج 3، صص 311 - 308، انتشارات الدار العربية للموسوعات).
8- نماز پنج تكبير دارد ودر دو وقت خوانده مي‏شود يكي هنگام تولد و يكي هم هنگام مرگ. و مطهرات پنج تا است: آب، هوا،  آتش، خاك، بيان. همه چيز نجس است مگر آنچه آيه (الله اطهر) بر آن خوانده شود و عبادتگاه‏ها طبق وصيت بهاء بايد از نه كناره و  يك گنبد تشكيل بشود و اين عبادتگاه‏ها در فرانكفورت در آلمان و سيدني در استراليا و كامپالا در اوگاندا، ليميت در شيكاگو و پاناما  سيتي در پاناما و دهلي نو در هندوستان است،
 
پي نوشت ها:
1. بهائيت در بوته نقد
2. همان
3. بهائيت از منظر اسلام
4. محاکمه وبررسي بهائيت
5. (المدخل الي دراسة الاديان والمذاهب، ج 3، ص 312، العميد عبدالرزاق محمد اسود).
6. (المدخل الي  دراسة الاديان والمذاهب، ص 311 و 312).
7. (شخصيت و انديشه‏هاي كاشف الغطاء كتاب (الايات البينات) به كوشش دكتر احمد بهشتي، ص 109، كانون نشر انديشه اسلامي)