بلوف فلسطینی

احمد قریع نخست وزیر تشکیلات خودگردان طی سخنانی اظهار داشت که وی خواهان کنار نهادن تلاش برای تشکیل دولت مستقل فلسطینی و پیوستن به یک دولت دو نژادی به معنای پیوستن ملت فلسطین به ملت  اسرائیل  در یک حکومت فراگیر است.
اندکی پس از این اظهارات مقامات عالی رتبه تشکیلات خودگردان با حضور در جلسه ای به ریاست یاسر عرفات و با حضور احمد قریع بیانیه ای رسمی صادر کردند که با اظهارات نخست وزیر این تشکیلات کاملاً مغایر بود. در این بیانیه آمده است، رهبران فلسطینی حق خود می دانند که رسماً تشکیل دولت مستقل فلسطینی در سرزمینهای اشغالی 1967م را اعلام کنند و این دولت در کنار دولت یهودی به صورت مستقل اداره شود.
این گونه اظهارنظرهای متناقض در سطح رهبران ارشد فلسطین، مقامات  اسرائیل  در کابینه اشغالگر و حتی مخالفان کابینه شارون را بر آن می دارد که با دید حقارت به رهبران فلسطینی بنگرند و هیچ ارزشی برای آنان قایل نشوند، زیرا از تناقضات وارده در اظهار نظر رهبران فلسطینی این گونه فهمیده می شود که آنان در سخنان و اقدامات خود جدی نیستند و بر یک هدف راهبردی مشخص اتفاق نظر ندارند.
آنچه چنین برداشتی را در ذهن صهیونیستها تقویت می کند این است که نخست وزیر تشکیلات خودگردان یک روز پس از آن اظهارات گفت که مسئله حکومت دو نژادی نظر شخصی او بوده و این مسئله در میان رهبران فلسطینی بررسی نشده است. مشکل رهبران سنتی در فلسطین آن است که آنان هیچ برنامه و طرح راهبردی و مشخصی برای شکل مبارزه با اشغالگران و آزادسازی سرزمین فلسطین ندارند.
دو مسئله دیگر با این مشکل در ارتباط است. اول آنکه رهبران سنتی فلسطین در طول تاریخ مبارزاتشان در تصمیمات سرنوشت سازی که اتخاذ کرده اند، هیچ گاه به نظر مردم فلسطین اهمیت نداده اند و دوم آنکه این رهبران هیچ گاه با سازمانها و گروههای ملی فلسطینی که به مبارزه مسلحانه دست زده اند، مشورت نمی کنند و گاهی نیز برخورد رهبران با این سازمانها و گروهها مشابه برخورد با دشمن و رقیب است.
یکی از رهبران مقاومت در این باره می گوید که جنبش مقاومت از اقدامات تشکیلات خودگردان که بدون بررسی و تأمل صورت می گیرد به شدت نگران است و آن را نمی پسندد و ملت فلسطین تاکنون از این گونه اقدامات سطحی و تصمیم گیریهای عجولانه زیانهای زیادی دیده و تاوان سنگینی برای آنها پرداخته است.
هدف از نوشتن این مقاله بررسی این مسئله نیست که آیا اندیشه تشکیل دولت مستقل برای ملت فلسطین بهتر است یا اندیشه ایجاد حکومت دو ملیتی، بلکه هدف ما این است که بگوییم، رهبران سنتی فلسطین در همه حال باید در این امور سرنوشت ساز و راهبردی با رهبران گروهها و سازمانهای مقاومت مشورت کنند تا به اجماعی همگانی درباره تصمیمات اتخاذ شده دست یافته شود.
مشابه این وضعیت در رژیم صهیونیستی قابل مشاهده است، پس حداقل بیاییم از دشمن خودمان بیاموزیم! تصمیمات بزرگ در رژیم صهیونیستی در چارچوب یک نظام دمکراتیک و آزاد اتخاذ می شود و کابینه به نظر پارلمان اهمیت می دهد و پارلمان نیز تحت نظارت و انتخاب عموم قرار دارد. علاوه بر آن، کابینه رژیم صهیونیستی به نتایج نظرسنجیهایی که هر از چند گاهی انجام می شود بسیار اهمیت می دهد.
سازمان آزادیبخش فلسطین در برهه ای از زمان فعالیتهای خود، تشکیل دولت دو ملیتی را هدف استراتژیک خود می دانست. اما رهبران این سازمان در دهه هشتاد (قرن گذشته) میلادی با اتخاذ یک تصمیم تاریخی در شورای ملی فلسطین، این هدف را کنار گذاشته و به فکر تأسیس دولت مستقل فلسطین افتادند.
اما ملت فلسطین مدتی پس از آن دریافت که آقای عرفات از این تصمیم به عنوان فرصتی برای آغاز مذاکره محرمانه با رهبران یهودی آمریکا استفاده و از همان زمان زمینه های امضای توافق اسلو را که ملت فلسطین تا به امروز از پیامدهای اجرای آن رنج برده، فراهم کرده است.
مشکل دیگر در وضعیت کنونی آنست که ملت فلسطین برای رهایی از گرداب اسلو هیچ راهی جز حرکت به سوی مبارزه مسلحانه ندارد و این در حالی است که رهبران سنتی فلسطین که تشکیلات خودگردان را هدایت می کنند تمام توان خود را برای متوقف ساختن این روند بکار گرفته اند.
در همین حال  اسرائیل  در حال ترسیم واقعیتهای جدید در سرزمین فلسطین است تا شرایط تأسیس و تشکیل دولت مستقل فلسطینی را عملاً غیر ممکن کند و دیوار نژادپرستانه ای در حال شکل گیری است تا مرزهای جدیدی ایجاد شود و به ملت فلسطین تحمیل گردد و کرانه باختری را به چندین مجموعه کوچک و جدا از هم بدل سازد.