انتفاضه چیست؟

انتفاضه چیست؟

انتفاضه واژه ای است که از همان سال 1987 (1366) همزمان با آغاز قیام مردم مسلمان و تحت ستم فلسطین وارد واژگان انقلابی- سیاسی جهان شد. از لحاظ لغوی انتفاضه به معنی جنبش و لرزش است که همراه با نیرو و سرعت باشد، اما از نظر انقلابیون جهان، انتفاضه حکایت از عملکرد معترضانه و شجاعانه مردم غیرمسلح فلسطین در برابر رژیم اشغالگر قدس دارد. انتفاضه حرکت توده های سنگ به دست فلسطینی است . توده هایي که اعم از پیر و جوان و زن و مرد در برابر سربازان تا بن دندان مسلح اسراییلی ایستادگی می کنند تا پیام مظلومیت و اشغال سرزمین خویش را به جهانیان برسانند. در تاریخ یک قرن گذشته فلسطین چندین انتفاضه وقیام مردمی رخ داده است . از این میان قیامهای 1921، 1933، 1936 همگی کوتاه بودند و خیلی زود توسط استعمارگران انگلیسی سرکوب گردیدند، اما در سال 1987 انتفاضه بزرگ موسوم به "انتفاضه اول"رخ داد. 
شروع انتفاضه
در این خیزش عمومی، حوادث مهمی اتفاق افتاده است که هر یک در شروع انتفاضه مردمی دخیل بودند: در شب ششم اکتبر 1987، در گذرگاه «الشجیعه» در جنوب شهر غزه، بین نیروهای اسرائیلی و گروهی از مجاهدان فلسطینی درگیری پیش می‌آید. صبح روز بعد با حضور خبرنگاران در محل حادثه، رژیم صهیونیستی اثری از درگیری برجای نگذاشته بود، امّا بعد از مدتی جریان فاش گردید که در این حادثه چهار مبارز فلسطینی به شهادت رسیده‌اند. روز هشتم اکتبر، تمام شهرهای نوار غزه شاهد راهپیمایی مردم خشمگین بود. تا غروب این روز تعداد مجروحین به 30 تن رسید و ده‌ها نفر نیز بازداشت شدند. پس از این درگیری، پلیس بیت‌المقدس اعلام کرد که به گروهی یهودی موسوم به «پاسداران جبل هیکل» اجازه داده است تا در حرم شریف قدس، مراسم دینی خود را برگزار کنند. این خبر، صبح جمعه نهم اکتبر 1987 تمام مردم شهر قدس را برانگیخت تا برای دفاع از حریم بیت‌المقدّس و جلوگیری از آلوده شدن آن بوسیله دشمنان بپاخیزند. در روز موعود، مقاومت فلسطینی‌ها برای جلوگیری از ورود این گروه به حرم شریف قدس، به زخمی‌شدن ده‌ها مسلمان ختم شد و گروه پاسداران هیکل از محل درگیری گریختند. با این حال قدس آرام نگرفت ودر آن روزها نوار غزه، نابلس، رام‌الله، و الخلیل یکپارچه آشوب بود. در 12 اکتبر با شهادت مادر 35 ساله‌ای که دبیر یکی از مدارس رام‌الله بود و نیز با زخمی شدن ده‌ها نفر دیگر، نبرد میان مردم بی‌دفاع و نیرو‌های اسرائیلی شدت یافت. از طرفی با ورود «جرج شولتز» وزیر امور خارجه وقت آمریکا به سرزمین‌های اشغالی، تظاهرات اعتراض آمیز فلسطینی‌ها در نوار غزه و کرانه باختری ادامه یافت و... فرمانده نظامی منطقه جنوب ارتش اسرائیل نیز درپی این اتفاقات، در روز 16 نوامبر حکم اخراج «شیخ عبدالعزیز عوده» رهبر معنوی «جهاد اسلامی» را صادر کرد. در پی انتشار این خبر سراسر مناطق جبالیا، غزه، خان یونس، بلاطه، دهیشه و جنین مملو از تظاهرات و اعتراضات گردید. در ادامه این نا آرامی‌ها «گروه جهاد اسلامی» در شب 22 نوامبر عملیات شهادت‌طلبانه‌ای را در شمال «تل‌آویو» اجرا کرد که منجر به هلاکت عده‌ای از سربازان اسرائیلی شد. همچنین در شب 25 نوامبر نیز چریک‌های فلسطینی جبهه خلق، توسط هواپیمای بادبانی (کایت) به شهرک یهودی‌نشین «الخاصّه» حمله بردند که باعث کشته‌شدن 6 تن از سربازان اسرائیلی شد. همه این رویدادها زمینه ساز قیامی شد که پس از هشتم دسامبر 1987 با تصادف عمدی یک خودروی ارتش اسرائیل با 4 تن از کارگران فلسطینی، شعله‌ور گردیده و بزرگترین و گسترده‌ترین خیزش فلسطینیان پس از سال 1967 را رقم زد.
علل ظهور انتفاضه
اگر چه بررسی همه علل و عوامل انتفاضه مردم فلسطین نیاز به گذشت زمان بیشتری دارد، اما چند عامل مهم بروز انتفاضه را می‌توان بدینگونه فهرست کرد:
1- تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر مردم فلسطین: یکی از دلایل اصلی شروع انتفاضه نگاه ملت فلسطین به انقلاب اسلامی ایران بود که دراین‌باره رهبر سازمان جهاد اسلامی فلسطین، شهید دکتر فتحی شقاقی توضیحات جامعی دارد: "هیچ چیز به اندازه انقلاب امام خمینی(ره) نتوانست ملت فلسطین را به هیجان آورد و احساسات آنها را برانگیزد و امید را در دلهایشان زنده کند. با پیروزی انقلاب اسلامی ، ما به خود آمدیم و دریافتیم که آمریکا و اسرائیل نیز قابل شکست هستند. ما فهمیدیم که با الهام از دین اسلام می‌توانیم معجزه کنیم".
2- ناامیدی مردم از رهبران خود: از دیگر عوامل مهم شروع انتفاضه ناامیدی و یاس ملت فلسطین از رهبران خود بود. سازمان آزادیبخش فلسطین(ساف)که در مسیر مبارزات مردمی تا دوران کسب هویت، به عنوان رهبر و نقطه اتکاء مردم فلسطین بخصوص ساکنان مناطق اشغالی تلقی می‌شد، در درون خود دچار تحولات بسیار زیادی شد و از یک سازمان مبارز و مدافع حقوق فلسطینی‌ها به سازمانی تبدیل گشت که برای کسب اولین و ساده‌ترین و پیش پاافتاده‌ترین حقوق مردم فلسطین هیچ‌گونه توانایی از خود نمی‌تواند بروز دهد. به تعبیر «ابوایاد» از رهبران سابق ساف: "... صریحاً بگویم ورود فتح به سازمان آزادیبخش فلسطین در سال 1968، خصلت انقلابی آن را کاهش داد. جنبش ما دچار بوروکراسی شده است. رزمندگی خود را از دست داده و به جای آن احترام و ابهت به دست آورده است و از ترس اینکه مبادا از جانب سیاستمداران، متهم به تروریسم، تندروی و ماجراجویی شود، برای اثبات میانه‌روی، نرمش و آشتی‌پذیری خود در هر قدم شتاب کرد، غافل از آنکه رسالت عمده‌اش اساساً این نیست..." 
3- سیاستهای سرکوبگرانه اسرائیل: اقدامات وحشیانه حاکمان اسرائیلی و همچنین عناصر و گروههای نژادپرست و افراطی صهیونیست نسبت به اهالی و مردم فلسطینی، از جمله قتل، شکنجه، غارت، تخریب منازل، بازداشت‌های گسترده دسته‌جمعی، حبس‌های طولانی و توهین به مقدسات، کاسه صبر فلسطینی‌ها را لبریز نمود تا اینکه باعث شد آنها در مقابل تجاوزات و زورگویی‌های رژیم صهیونیستی ایستادگی نمایند و منطقی ترین پاسخ به چنین سیاستهائی آغاز قیامی مردمی به دور از دخالت سستم دولتی بود.
4- ناامیدی توده‌های فلسطینی از دولتهای حامی: یکی از دلایل مهم آغاز انتفاضه تقویت این حس در مردم فلسطین بود که انتظار هرگونه کمکی از بیرون بویژه در قالب دولتهای عربی که تا آن زمان آنها انتظار آن را داشتند عبث و بیهوده است. کشورهای عربی پس از شکستهای سهمگین از ارتش اسرائیل، روحیه خود را از دست دادند و در مقابل فلسطینی‌ها بیشتر به شعار تکیه کردند تا عمل.
به تعبیر ابوایاد: "... تمام انقلابهایی که در فلسطین شکل گرفته‌اند در پایتختهای عربی دفن شده‌اند. دولتهای عربی نسبت به فلسطینی‌ها علاقه افلاطونی ابراز داشتند، وعده و وعید فراوان دادند، اما اقدام واقعی و عملی هیچ... با مشاهده این بی‌توجهی آشکار رژیم‌های عربی به اوضاع فلاکت‌بار فلسطینیان، آخرین امیدها از حمایتها و کمک‌های دولتهای عربی و کارساز بودن اندیشه ناسیونالیسم عربی قطع شد و اندیشه اتکا به اسلام و حرکت از درون که با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به نحو موفقیت‌آمیزی تجربه شده بود، قوت گرفت...".
ویژگی‌های انتفاضه
1- اسلامی بودن : یکی از مهمترین ویژگیهای انتفاضه فلسطین نسبت به حرکتهای مشابه پیشین خمیر مایه اسلامی آن بود. «منیر شفیق»تئوریسین انقلاب فلسطین در این مورد می‌گوید:" ...مسئله فلسطین همان مسئله اسلام است و این امر منافاتی با وطن‌پرستی و عربیت ندارد و چون مسئله فلسطین در اساس و جوهرش مسئله‌ای اسلامی است، باید بر همین اساس معالجه و بر این اساس حل و فصل شود ..."
2- حضور مردم در متن انتفاضه : نقش مردمی در بسیاری از قیامها تاریخی یکی از مهمترین عامل موفقیت این حرکتها بوده است و انتفاضه ملت فلسطین نیز از این قاعده مستثنی نبود. در این حرکت مردم در متن انتفاضه قرار داشتند و گرچه دولتمردان سعی داشتند در برخی از برهه ها از این مسئله- به درست یا به غلط -  به عنوان برگی چانه زنی در فرایند گفتگوها سود ببرند اما به عنوان ابزاری در دست رهبران فلسطینی نبودند و شاید به جرات بتوان این را گفت که در برخی اوقات این حرکت انتفاضه بود که راهبرد گفتگوها را تعیین می کرد تا اینکه ورود به مذاکرات بتواند چنین خواسته ای را بر آن تحمیل کند.
3- نوع مبارزه : یکی دیگر از ویژگیهای این قیام منحصر به فرد بودن آن بود که بلحاظ ابزار و شیوه با قیامهای پیشین در داخل وخارج بسیار متفاوت بود. مبارزات فلسطینی همواره متکی به عملیاتهای چریکی و سلاح و سازمان بوده است، اما این بار زنان و کودکان فلسطینی به همراه جوانان این مرز و بوم با سلاحی نامتعارف - بلحاظ شیوه های مدرن جنگ- سنگ در برابر گلوله به مبارزه با اشغالگران خانه ها و سرزمین خود پرداختند.
4- شهادت‌طلبی : شهادت‌طلبی و از جان گذشتگی، یکی دیگر از خصوصیاتی بود که در قیام نخستین انتفاضه جایگاهی ویژه به خود گرفت. این خصوصیت که اوج آن در عملیات استشهادی بویژه در سوی زنان و دختران فلسطینی متجلی گردید سبب آن شد تا دولت عبری به این باور برسد که ملت فلسطین خطوط قرمزی را بین خود و مقامات مذاکره کننده ترسیم می کنند و درصورت عبور این مقامات از این خطوط آن را نخواهند پذیرفت.
5- خودجوش و مستقل بودن: از دیگر ویژگیهای انتفاضه نسبت به حرکتهای قبلی فلسطینی‌ها، خودجوش و مستقل بودن آن است. جنبش فلسطین با رسيدن به بن‌بست در همه خطوط و راهها، سرانجام به این نتیجه رسید که اسلام راه‌حل این مسئله است. راهی که فلسفه‌های سیاسی نتوانستند بپویند و غالباً به شکست، تسلیم و سازش کشیده شدند. امروز در اسلام جستجو می‌شود و این راه همان ایده بازگشت به خویشتن است.
6- آگاهی : مردم فلسطین با "آگاهی و معرفت" برای کسب حقوق از دست رفته‌شان با یکدیگر متحد شدند و در صحنه مبارزه حضوری فعال دارند چنین آگاهی با گذشت زمان نیز فزونی پیدا کرد و در انتفاضه بعدی و حرکت های دیگر این ملت تداعی پیدا کرد و به اوج خود رسید.
رکود انتفاضه و صعود سازش
با آغاز انتفاضة فلسطین در سال 1987، فلسطینیان بعد از چهل سال در موضع تهاجم و اسرائیل در موضع تدافع قرار گرفت و چنین بعدی سبب گردید تا این تفکر در برخی طیف ها ایجاد شود که موضع تدافعی اتخاذ شده از سوی دولت اسرائیل را می توان در روند گفتگوها شاهد بود و در نتیجه آن می توان از طریق گفتگوها به برخی از مطالبات ملت فلسطین جامعه عمل پوشاند. در پی انتفاضه همچنین امنیت داخلی اسرائیل به شدت به خطر افتاد و همین امر ضرورت طرح حل مسئله فلسطین را برای اسرائیل مطرح ساخت. در این بین ساف با توجه به برگ برنده‌ای که به دست آورد، سوار بر امواج حوادث شد و از انتفاضه به عنوان برگی در مذاکرات صلح با اسرائیل استفاده کرد. یک سال بعد از انتفاضه، ساف در نوزدهمین اجلاس ملی فلسطین در الجزایر، تأسیس کشور فلسطینی در کنار اسرائیل را تصویب کرد و قطعنامه‌های 242و338 که موجودیت اسرائیل را به رسمیت می‌شناخت و از فلسطینیان به عنوان آوارگان عرب سخن می‌گفت، مورد قبول قرار داد. به هر رو برگزاری اجلاس الجزایر و تصمیمات آن اولین ضربه را بر وحدت فلسطینیان در مبارزه مردمی وارد آورد. مدتی بعد طرح گفتگوهای سیاسی صلح و موافقت ساف و کشورهای عربی با شرکت در آن، عامل دیگری در جدایی و اختلاف گروههای فلسطینی شرکت‌کننده در انتفاضه شد. در آستانه امضای پیمان غزه ـ اریحا، که منجر به خاموش شدن انتفاضه گردید، اسحاق رابین بار دیگر به گسترش موج اسلام‌گرایی در سرزمینهای اشغالی فلسطین اعتراف کرد و در پاسخ به پرسشهای چند تن از اعضای کمیسیون دفاع اسرائیل، تأکید کرد که نفوذ گروههای اسلامی در سرزمینهای اشغالی، هر روز گسترش بیشتری می‌یابد و این برای اسرائیل خطرناک خواهد بود. رابین گفت: "طرفداران فلسطینی (امام) خمینی می‌کوشند تا جناههای معتدل جنبش فتح را از صحنه مبارزه خارج سازند." «نیوزویک» در تفسیری که پس از امضای پیمان غزه ـ اریحا داشت، چنین نوشت: رابین یک اسب جنگی پیر است، او ژنرالی است که در سال 1967 اسرائیل را به پیروزی رساند. او در زمان تصدی امور وزارت دفاع کشور نیز کسی بود که از سرکوب فلسطینی‌ها به منظور حفظ نظم در سرزمینهای اشغالی طرفداری می‌کرد. اکنون وی هدف خویش را صرفاً بدان جهت روی صلح با ساف متمرکز نموده است که جلوی خطر بزرگتر ناشی از بنیادگرایان را بگیرد. پس از امضای پیمان غزه ـ اریحا نیز، روزنامه آمریکایی «کریستین ساینس مانیتور» نوشت:" اگر به خاطر مسلمانان رادیکال نبود، صلح بین ساف و اسرائیل هرگز به وقوع نمی‌پیوست." این روزنامه می‌افزاید: "از شگفتی‌های قضیه این است که طرفین معاهده یعنی اسحاق رابین و یاسر عرفات، هر دو از ترس یک دشمن مشترک که همان اسلام سیاسی رادیکال می‌باشد، مجبور به امضای قرارداد صلح شدند." به اعتقاد «جرج حبش»، پیشنهاد اسرائیل برای خارج کردن نیروهایش از نوار غزه صرفاً بدین خاطر بود که انتفاضه در آنجا ابتکار عمل را در دست گرفته بود و میزان تلفات اشغالگران همواره بیشتر می‌شد و آنها دریافتند که نمی‌توانند « آهن داغ »ی چون نوار غزه را برای همیشه در دست خود نگاه دارند. از طرفی خطر اسلامگرایی به گونه‌ای برای مقامهای صهیونیستی و به تبع آن برای مقامهای آمریکایی مخاطره آفرین بود که به ناگزیر حاضر شدند به برخی از مواضعی که طی سالها از آنها اجتناب می‌کردند، روی آورند. از جمله این مواضع، مذاکره و نزدیکی با سازمان آزادیبخش فلسطین بود.