اعلاميه فدراسيون جهاني صهيونيسم در پاسخ به اعلاميه بالفور

نخست آنكه، رهبريت خود را بر يهوديان جهان تحميل نمايد، ثانياً اميال و اهداف صهيونيستي را به عنوان اهداف يهودي به افكار عمومي بقبولاند. ثالثاً اين اقدام در چارچوب اهداف استعماري انگليس نيز تعريف مي‌شد. متن اعلاميه فدراسيون جهاني صهيونيسم تحت عنوان «خطابه‌اي براي قوم يهود» به اين شرح است:
هفدهم مارهشوان   5678 (برابر با دوم نوامبر 1917) نقطه عطف مهمي در مسير آينده ملي قوم يهود به شمار مي‌رود. اين روز، پايان يك دوره تاريخي و سرآغاز يك دوره جديد است. قوم يهود در تاريخ خود تنها يك روز مهم ديگر همچون دوم نوامبر 1917 را به ياد دارد. روز 28 اوت 1898، زاد روز سازمان جديد صهيونيستي در اولين كنگره بال. اما اين مقايسه چندان درست نيست، چون دوره‌اي كه با كنگره بال آغاز شد، حاكي از اميد و انتظار بود، در حاليكه صدور اعلاميه از سوي دولت بريتانيا سرآغاز دوران تحقق اميد و آرزوست.
از آن زمان تا كنون، يعني براي دوره‌اي كه بيش از بيست سال به طول انجاميده است، مردم يهود براي يافتن خويش و تجديد حيات ملي خود تلاش كرده‌اند. پرچم اين مبارزه را حزب سازمان يافته صهيونيستي كه در سال 1898 در برنامه خود تشكيل موطني براي قوم يهود در فلسطين و تضمين موجوديت آن توسط حقوق بين المللي را خواستار شد، به دوش كشيده است. براي تحقق اين خواسته، تلاش‌هاي فراواني صورت گرفته و مطالب بسياري گفته و نوشته شده است.
فعاليت سازمان صهيونيستي در مقايسه با تلاش‌هاي «انجمن خدمتگزاران صهيون» كه پيشگامان آرمان ملي يهود بودند، از ابعاد گسترده‌تري برخوردار بوده است. خدمتگزاران صهيون تلاش كردند تا به آرزوي قوم يهود كه در خلال سرگرداني دو هزار ساله اين قوم، چون شعله‌اي فروزان در قلب آنان زبانه كشيده است، جامه عمل بپوشاند، شعله‌اي كه در دوران‌هاي مختلف به اشكال گوناگون رو به خاموشي نهاد، اما هرگز فرو نمرد. انجمن خدمتگزاران صهيون، بيشترين سهم را در ايجاد آبادي‌نشين‌هاي يهودي در فلسطين داشته است. جنبش صهيونيستي علاوه بر درگيري با مخالفان، با كشمكش دروني   نيز روبرو بوده است. اين سازمان به  گردآوري امكانات در خارج از فلسطين پرداخت و با منتهاي قدرت به كار و فعاليت در داخل اين سرزمين مبادرت ورزيد. سازمان صهيونيستي براي كولوني‌سازي در فلسطين، انواع مؤسسات و نهادها را در اين سرزمين داير كرد. اين گونه اقدامات، مقدمه‌اي بود سرشار از اميد و ايمان، و آكنده از تجربه و الهام كه از انديشه‌اي مقدس و والا سرچشمه مي‌گرفت و نتايج سازنده و ارزشمند فراواني از خود برجاي گذاشت. اكنون زمان ارزيابي و رسيدگي به عملكرد گذشته فرا رسيده است. دوران تبليغات و تجربه به سرآمده است و شكوه جاودانگي، اين دوران را فرا گرفته است. بايد از اين مرحله فراتر رفت. نگاه به گذشته، كار تاريخ نگاران است؛ زندگي، نگاه به آينده دارد.
صدور اعلاميه از سوي دولت بريتانيا و حمايت اين دولت از تأسيس موطن ملي يهود در فلسطين و تلاش بي‌شائبه آن در راه تحقق اين هدف، نقطه عطفي در تاريخ قوم يهود است. پيشرفتي را كه آرمان قوم يهود به دست آورده است آنچنان عظيم و روشن است كه نيازي به تشريح آن در قالب واژه‌ها، نيست بهرحال، بايد چند كلمه‌اي هم با يهوديان سخن بگوئيم البته نه براي تشريح دستآوردها، بلكه تأكيد بر ضرورت تلاش‌هاي گسترده.
برجسته‌ترين ويژگي اعلاميه دولت بريتانيا اين است كه آنچه ما آن را آرمان زيبا و مخالفان ما روياي پوچ به حساب مي‌آوردند اكنون اين امكان را يافته است تا به واقعيت تبديل شود. آرمان‌هاي عنوان شده در كنگره سال 1897، اكنون در اعلاميه رسمي دوم نوامبر 1917 دولت، جاي پاي مستحكمي يافته‌اند.
صدور اين اعلاميه، خود گامي غول‌آسا به پيش است. تاريخ جهان، بويژه تاريخ قوم يهود بدون شك در كتيبه‌هاي برتري خود با حروف طلائي خواهد نوشت كه بريتانياي كبير، گهواره تمدن، كشوري كه طلايه‌دار تمدن به شمار مي‌رود،   مكتب آزادي و قانون خواهي، رسمآ وعده داده است تا از تحقق آرمان و آزادي يهوديان در فلسطين حمايت كند. بريتانياي كبير حتمآ تمامي جهان سياسي را با خود همراه خواهد كرد.
صدور اعلاميه دولت اعليحضرت با پيشروي پيروزمندانه ارتش انگليس در فلسطين همزمان شده است. پرچم بريتانياي كبير بر فراز اورشليم و سراسر يهوديه به اهتزاز درآمده است. در لحظه‌اي كه ارتش بريتانياي كبير فلسطين را به تصرف در مي‌آورد، آقاي بالفور ما را مطمئن مي سازد كه بريتانيا از تأسيس موطن ملي يهود در فلسطين حمايت مي‌كند. اين، سرآغاز تحقق آرمان يهود محسوب مي‌شود.
البته قدرداني و درك دقيق اين تحول در اولويت قرار دارد، اما كافي نيست. بايد از اين مرحله عبور و گام بعدي را مشخص كرد. تعيين گام بعدي بايد با صراحت همراه باشد.
اعلاميه دولت انگليس، كليد آزادي و شادكامي تازه را در دست يهوديان قرار داده است. اكنون همه چيز به شما، به قوم يهود و تنها به شما بستگي دارد. اين اعلاميه، آستانه‌اي است كه شما مي‌توانيد از طريق آن در سرزمين مقدس، گام بگذاريد. پس از هزار و هشتصد سال ستمديدگي، اكنون زمان دريافت غرامت و تاوان فرا رسيده است. شما مي‌توانيد به بهشت و ميراث خود دست يابيد. مي‌توانيد نشان دهيد كه هنوز خون شريف‌نژاد يهود در رگ‌هاي شما جاري است. اما براي دستيابي به اين هدف بايد با بهره‌گيري از توان و ابزارهاي جديد، تلاش تازه‌اي را آغاز كنيد. انديشه‌ها، عبارات و شيوه‌هاي دوران اوّل ديگر كافي نيستند. ادامه شيوه‌هاي گذشته «نابهنگامي» است. به مفاهيم و واژه‌هاي تازه نياز داريم. شيوه‌هاي دوران تحقق اهداف نمي‌تواند با شيوه‌هاي دوران انتظار و آرزو، يكسان باشد.
پيش از هر چيز، تمامي قوم يهود بايد با يكديگر متحد شوند. اكنون كه دوران تحقق آرمان‌ها جاي دوران اميد و انتظار را مي‌گيرد، آنچه كه در اراده قوم يهود حالت بالقوه داشته است بايد به فعل درآيد و در كار و كوشش طاقت‌فرسا تبلور يابد. تمامي قوم يهود بايد به سازمان صهيونيستي ملحق شود.
دوم، سخناني خطاب به برادرانمان در فلسطين داريم. لحظه ريختن شالوده موطن ملي فرا رسيده است. اكنون شما تحت حمايت مقام‌هاي نظامي بريتانيا قرار داريد و آنها از جان، مال و آزادي شما پاسداري خواهند كرد. از اين حمايت استفاده كنيد و بي‌درنگ كار تأسيس موطن ملي يهود را بر روي شالوده‌اي استوار، كاملا عبري، كاملا ملي و كاملا آزاد و دمكراتيك، آغاز كنيد. شروع كار، سير تحولات بعدي را تعيين مي‌كند. سوم اينكه قدرداني صادقانه ما به حمايت بريتانياي كبير بايد خودجوش و نامحدود باشد. اما اين قدرداني بايد قدرداني انسان‌هاي آزاد، به كشوري باشد كه انسان‌هاي آزاد پرورش داده است و چنين انساني‌هائي را دوست دارد. بايد نشان دهيم كه آنچه بريتانياي كبير از روي سخاوت و بزرگواري به ما اعطا كرده است، به دليل هوش، مهارت و شهامت ما بوده است.
چهارم، بايد امكانات فراواني در اختيار داشته باشيم. امكانات ديروز در مقايسه با نيازهاي امروز، به گونه‌اي مضحك ناكافي است. براي تبليغات، بررسي مشكلات عملي، مذاكرات، آماده‌سازي آبادي‌هاي يهودي‌نشين، عمليات بازسازي و امدادرساني در فلسطين، و پرداختن به ديگر كارهاي ضروري، به امكانات مادي فراوان و فوري نياز داريم. كوچك و بزرگ، فقير و ثروتمند بايد با جانفشاني و از خودگذشتگي لازم به نداي اين لحظه از تاريخ قوم يهود لبيك گويند.
پنجم اينكه، به نظم و همبستگي نياز داريم. اكنون جاي بحث‌هاي موشكافانه نيست. زمان اقدام است. از شما مي‌خواهيم اعتماد خود را از دست ندهيد. متحد و استوار باشيد، سريع باشيد اما بردباري را از دست ندهيد انساني آزاده، اما كاملا منضبط باشيد، سخت همچون فولاد. از اين لحظه به بعد، هر همايش يهودي بايد داراي هدف عملي باشد، هر سخنراني بايد به طرح مسأله‌اي اختصاص يابد و هر انديشه‌اي بايد آجري باشد كه در ساختن موطن ملي يهود، به كار آيد.
اين‌ها رهنمودي است كه شما بايد امروز در فعاليت‌هاي خود آنها را به كار بنديد. شما كه از هزاران سال سرگرداني در بيابان‌ها و اقيانوس‌ها خسته و فرسوده شده‌ايد، اسير دست هر توفان و هر موج بوده‌ايد، مطرود و آواره گشته‌ايد، اكنون مي‌توانيد از فلاكت آوارگي رها شويد و براي خود موطن امني داشته باشيد؛ موطني كه در آن روح يهوديت و نبوغ قديمي عبري كه براي ساليان دراز بال‌هاي شكسته خود را بر روي لانه‌هاي بيگانه و نامأنوس گسترده بود، التيام يابد و هر چه زودتر جاني تازه در آن دميده شود.
 م. سوكولو
 ئي. دبليو. تچلنو
 سي اچ. وايزمن