صهیونیست ها در مسیر انزوا

شايد يك سال پيش كه دولت راستگرای بنيامين نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي، با سوء استفاده از شکاف موجود در ميان فلسطينی ها و بي تحركي در ميان اعراب ، سياست های افراطی خود را پیش می برد ، كمتر كسی فكر می كرد كه تحولات به گونه ای رقم بخورد كه راستگرايان صهيونيست اينگونه كه امروز می بينيم ،دچار انزوا شوند .بی ترديد نخستين ضربه ای كه به رژيم صهيونيستی وارد شد، سقوط رژيم "حسنی مبارك" در مصر بود. رژيمی كه گرچه به ظاهر در جبهه اعراب بود و بايد از فلسطينی ها در برابر صهيونيست ها دفاع می كرد، اما در عمل به ديوار محافظتی برای اين رژيم و حتی در مواردی همچون محاصره باريكه غزه به بازوی سركوب صهيونيست ها عليه فلسطينی ها تبديل شده بود. بی ترديد از دست دادن چنين متحدی برای صهيونيست ها ،رخدادی ناگوار و غيرقابل جبران بود. اما اين پايان ماجرا نبود بلكه تازه آغازی بود بر ناكامی های ديگر تل آويو. امضای توافق آشتی ميان فتح و حماس پس از چهار سال كشمكش بی سرانجام ميان آنها نيز رخداد بد ديگری برای مقامات صهيونيست بود. روشن بود كه آنها طی چند سال اخير همواره از انشقاق در صفوف فلسطينی سوء استفاده می كردند و سياست های توسعه طلبانه و اشغالگرايانه خود را ادامه می دادند. فشار بر مردم غزه نمونه ای از سوء استفاده صهيونيست ها در اين ميان بود. اكنون كه دو جناح اصلی فلسطينی تحت تاثير موج بيداری در جهان عرب به دنبال انسجام و وحدت ميان فلسطينی ها برای نيل به اهداف مهمتری همچون تشكيل كشور مستقل فلسطينی هستند، اين مساله بشدت به ضرر افراطی های رژيم صهيونيستی است. يك صدا بودن فلسطينی ها و تاكيد آنها بر پيگيری مطالبات قانونی شان و پرهيز از اقدامات نظامي، هم از يك سو زمينه برای پشتيبانی های بيشتر بين المللی از ضرورت فوری تشكيل كشور مستقل فلسطينی ها را فراهم می كند و هم از سوی ديگر بهانه را از راستگرايان صهيونيست برای مظلوم نمايی در مجامع بين المللی می گيرد. موضع گيری "باراك اوباما" رييس جمهوری آمريكا، مبنی بر ضرورت تشكيل كشور فلسطين بر اساس مرزهای پيش از جنگ سال ۱۹۶۷ نيز برای رژيم صهيونيستی غيرمنتظره بود. هرچند واشنگتن مهمترين متحد استراتژيك برای تل آويو بوده و هست اما طرح اين مساله در اين برهه زمانی كه صهيونيست ها تحت تاثير تحولات منطقه ای احساس نگرانی می كنند، به هيچ وجه برای آنها خوشايند نبود و آنها را در موقعيت دشوارتری به لحاظ سياسی در مواجهه با اعراب و فلسطينی ها قرار می داد. تجمع اعتراض آميز در مرزهای رژيم صهيونيستی با سوريه و لبنان و نيز سرزمين های فلسطينی در شصت و سومين سالگرد تاسيس رژيم صهيونيستی كه اعراب به آن روز نكبت می گويند و نيز تجمع اعتراضی ديگر در چهل و چهارمين سالگرد جنگ شش روزه اعراب و رژيم صهيونيستي، نشان داد كه موج ضد صهيونيستی همپای موج آزاديخواهی اعراب در حال حركت است. اين دو رخداد كه البته با پاسخ خشونت بار صهيونيست ها هم روبرو شد، پيام روشنی بود برای سردمداران رژيم صهيونيستی كه اين رژيم ناگزير به تغيير سياست و رويه های خود است. چنانچه تحولاتی را كه اشاره شد در كنار يكديگر قرار دهيم روشن می شود كه هر چه می گذرد رژيم صهيونيستی و بويژه سردمداران راستگرای كنونی آن، بشدت دچار انزوا می شوند و فضای تحرك آنها در محيط منطقه ای و بين المللی تنگ تر می شود.