ارتش و سیاست در اسراییل

بسیارى راجع به اسرائیل قلم میزنند و سخنرانى میکنند، اما کمتر کسى یافت میشود که از روابط و مسائل درونى مطلع باشد، و دلیل بر آن ، نبود مطالب ، منابع و مراجع کافى براى مطالعه میباشد.
مبحث ارتش و سیاست در اسرائیل از جمله مباحث روز اسرائیل میباشد، زیرا که صاحبان اندیشه را در خود اسرائیل به تقابل کشانده است.
این نوشته – با تمامى نواقصى که دارد – در صدد کشف روابط ارتش و سیاست در اسرائیل میباشد.
نگارنده امید آن دارد که صاحب نظران و محققین از نقدهاى خود ، وى را محروم نکنند.


دورى ارتش از دخالت در مسائل نظام و اجراى اوامر – بى چون و چرا – از پیامدهاى دموکراسى در یک نظام میباشد. هنگامیکه ارتش خود تصمیم گیرنده باشد ، دموکراسى را دچار مشکل خواهد کرد، و ما در اینجا خواهان اثبات این مسئله هستیم که ، اسرائیل در حال دست و پنجه نرم کردن با این معضل میباشد.
طبق شواهد فراوان ، ارتش اسرائیل علاوه بر تصمیم گیرى و اجراى آن ، در بسیارى از مواقع بر خلاف دستورات دولت عمل کرده، و حتى آشکارا در امور داخلى احزاب دخالت میکند.

1 – تقابل ارتش و دولت:
در اواخر سال 1998 بعد از آن که نیروهاى نظامى اسرائیلى مستقر در جنوب لبنان ، خسارتهایى را به اسرائیل وارد آوردند ، مردم خواستار بیرون آمدن ارتش شدند، در نتیجه نخست وزیر اسرائیل ، بنیامین نتانیاهو ، از سران ارتش خواست که نیروهاى خود را عقب بکشند. اما فرمانده نیروهاى نظامى بشدت خواسته نتانیاهو را رد کرد. نویسنده اسرائیلى ، بن کاسبیت ، بیان میکند که " فرمانده نیروهاى نظامى وقت ، شاوول موفاز ، به شدت آنچه را که نتانیاهو گفته بود، رد کرد. و موفاز اصرار بر عدم همکارى با نتانیاهو در این جهت داشت ". ( 1 )
نتانیاهو به ایهود باراک تذکر میدهد ، باید از خروج ارتش از جنوب لبنان ، همانگونه که در شعارهاى انتخاباتیش بیان کرده است، دفاع کند. ایهود باراک بر خلاف میل باطنى سران ارتش ، موفق میشود تا نیروها را بیرون بکشد.
اما سران ارتش این حرکت باراک را تجاوز به خود قلمداد کرده، و آرام ننشستند و پاسخ باراک را در مسئله سوریه دادند، به این صورت که با رهبران مخالف حزب لیکود ، دست به دست شده و اعلام کردند که باراک درصدد کشتن اسرائیل میباشد. یوسى بیلین - که در دولت باراک پست وزارت دادگسترى را عهده دار بوده - آشکارا سران ارتش را متهم میکند به اینکه میخواهند باراک را در تنگناى سیاسى قرار دهند. ( 2 )
اما انتقام ارتش از باراک حد و مرزى نمیشناسد ، باز در کنفرانس کمپ دیوید ارتش عدم همکارى خود را با طرحهاى باراک اعلام میکند و در نامه اى که معاون وزیر دفاع اسرائیل به باراک مینویسد بیان میکند که " ارتشیان از فرمانده سران ارتش تا پایین ترین سرباز ، دستورات تورا اطاعت نمیکنند و هر کدام آنچه را که خود صلاح بدانند انجام میدهند ". ( 3 )
با توجه به این مسئله ، باراک از برخورد با سران ارتش و در نتیجه آن ، شکست در انتخابات ، ترسید.
در زمان حکومت شارون همچنان سران ارتش از دستورات حکومت ، سرپیچى میکردند که نمونه آن ترور مروان برغوثى به دستور موفاز میباشد، که دولت اسرائیل با این ترور مخالف بود. ( 4 )
بر اساس بیان وزیر امور زیر بنائى اسرائیل ، یوسى پیریتسکى، ارتش مسبب اصلى در از بین رفتن آرامش در اسرائیل است، اما اعضاى کابینه مى ترسند از اعتراض بر ارتشیان. ( 5 )
در روزنامه "معاریو" در تاریخ ( 13 – 9 – 2002 ) بیان میشود به اینکه سران ارتش خشمگین هستند زیرا متوجه شده اند که درجه دارى در ارتش ، شاوول ارئیلى ، با نظر باراک موافق است و روزنامه تاکید میکند بر این نکته که ارتش خواست نظر وى را برگرداند، و براى این کار ، فرمانده وقت ارتش ، شاوول موفاز ، سعى در تطمیع وى کرده و وعده داده است که رتبه وى را به ژنرالى ارتقاء دهد.

2 – ارتش و توافقات سیاسى:
شاخه امنیتى ارتش ( امان ) بیشترین تاثیر را بر توافقات سیاسى دارد، زیرا این را از جمله حقوق طبیعى خود میداند البته باید بیان نمود که قانون مشخصى براى این منظور وجود ندارد، اما این سبب ایجاد رویه اى گردیده است که تمامى حکومتها ، در همه موارد ، قبل از انجام آن ، با امان مشورت کرده و در اکثر موارد ، تن به توصیه هاى آن داده اند.
در خود اسرائیل نسبت به این قضیه با دید منفى نگاه میشود ، همانگونه که اوزى پتریمان بیان میکند ، دستوراتى که امان صادر میکند، اکثرا ایده ئولوژیک بوده و از منافع ملى دور است. و پتریمان ادامه میدهد که " همانا ایده ئولوژى عامل حساس و اصلى در تصمیم گیرى ارتش و سازمانهاى امنیتى میباشد و نه منافع ملى ". ( 6 )
البته از نظر دور نباید داشت که همانا سران سازمان امنیتى ارتش اعتراف به این دارند که در اکثر مواقع توصیه هاى آنان ، حدسها و تخمینهایى بیش نبوده است همانگونه که ژنرال شلومو گازیت فرمانده پیشین شاخه امنیتى ارتش بیان کرده است. ( 7 )
اما آبراهام تیروش تاکید میکند به اینکه اگر همراهى سران ارتش نبود، معاهده " کمپ دیوید " به امضا نمیرسید ، و اما اینکه چرا چنین است سخنگوى ارتش ، ژنرال زئیف شیف ، علت را در ضعف سران سیاسى میداند. ( 8 )

3 – ارتش و احزاب:
موقعیت ژنرالها سبب آن میشود که در اکثر مواقع در مسائل و درگیریهاى سیاسى بین حزبى و داخل حزبى ، دخالت مستقیم یا غیر مستقیم داشته باشند ، مثلا پس از آنکه شارون با تأخیر ، فرمانى نسبت به شهرک سازى بیان نمود، رئیس شاخه امنیتى ارتش ، اهارون زئیفى ، شروع به تحریک نمایندگان دست راستى پارلمان بر ضد شارون کرد، با این استدلال که اجراى همچین برنامه اى " سبب نیرومند شدن تروریسم میشود ".
عملا بیانات زئیفى سبب شد که نمایندگان دست راستى ، گفته هاى وى را بعنوان یک زهر بر علیه شارون استفاده نمایند.
نمونه دیگر ، جاسوسى ارتش از سران مخالف است و ارائه مطالب آنان به شارون ، تا وى از آن براى سرکوب مخالفین خود استفاده نماید، و این مسئله زمانى آشکار شد که سازمان امنیتى ارتش ، شارون را مطلع کرد به اینکه معلوماتى بر این نکته تأکید دارد که رهبر مخالفان ، شمعون پرز ، مخفیانه با نخست وزیر فلسطینى ، احمد قریع ، دیدار داشته است و شارون از این خبر براى حمله به حزب کار استفاده کرد. ( 9 )
یا عیل باز این شیوه را اینگونه تفسیر میکند که ، سران ارتش براى جلب رضایت دست راستیها ، این کار را میکنند و بعد از آن که از ارتش بیرون آمدند ، این عملکردهایشان سبب پیروزیشان در داخل احزاب میگردد.

4 – فرهنگ ارتشى:
تاثیر ارتش بر سیاست و جامعه با بیرون آوردن لباس نظامى پایان نمیپذیرد. شواهد نشان میدهد که از زمان تأسیس دولت اسرائیل تا به حال ، 40 ژنرال در پستها و منصبهاى حکومتى و پارلمانى قرار گرفته اند ( 10 ) ، و بیش از 100 درجه دار بلند مرتبه ، جایگاههایى را در حکومت و پارلمان از آن خود کرده اند. لازم به ذکر است که اکثر شرکتهاى دولتى و مؤسسات وابسته به آن و خبرگزارى یهود را ، ژنرالهاى بازنشسته اداره میکنند. و اخیرا یکى از درجه داران برجسته بازنشسته ، به منصب وزارت تعلیم و تربیت رسید و وزارت معارف هم از درجه داران براى استفاده در مدارس و معلمى بهره میبرد. ( 11 )

5 – نجات دولت
آنچه که امروزه سیاسیون و روزنامه نگاران و حتى بعضى از سران بازنشسته ارتش و سازمان امنیت را در اسرائیل به خود مشغول کرده است، تلاشهایى است براى خلاص شدن از تاثیر ارتش بر تصمیمات و سیاستهاى دولت. بن کاسبیت میگوید " اقتدار حقیقى در اسرائیل را حکومت منتخب بر عهده ندارد ، بلکه برعهده ارتش است. ( 12 ) و حتى افرایم هلیفى ، رئیس پیشین موساد ، ارتش و سازمانهاى امنیتى را برحذر میدارد از دخالتهاى بیش از اندازه در مسائل سیاسى. ( 13 ) اما فرمانده نقشه کشى جنگ ارتش ، ژنرال اسحاق هارئیل ، سخنانى را به زبان آورده است که تا بحال سابقه نداشته است و آن زمانى است که خواستار " توقف ورود ارتش به تصمیمات دولت شد ". ( 14 ) اما اوفر شیلح از نویسندگان " یدیعوت اهرونوت " در مسئله تأثیر ارتش بر دولت ، خیلى بیش از حد معمول پیشروى کرده و بیان میدارد که " در اینجا بدتر از این نیست که ارتش ، کنتر کننده عملیاتهاى خرابکارانه باشد ، این امر شباهت دارد به تعیین دزد براى یک شرکت تجارى یا تعین یک مختلس براى اداره صندوق مالى زندان ، همانا عملیاتهاى خرابکارانه بزرگ در حقیقت جوهره اصلى نیروى ارتش است ، و ارتش همانند دیگر مؤسسات قوى ، در صدد بالا بردن نیرو و توان خویش تا بیشترین حد ممکن است ". ( 15 )

منابع:
( 1 ) تحقیقى تحت عنوان " ارتش بیان میکند و نتیجه همان میشود "، انتشار یافته در معاریو، به تاریخ 13 – 9 - 2002
( 2 ) رادیو اسرائیل به زبان عبرى ، به تاریخ 22 – 11 - 2003
( 3 ) معاریو ، 13 – 9 - 2002
( 4 ) منبع پیشین
( 5 ) شبکه اول اسرائیل ، به تاریخ 25 – 8 - 2003
( 6 ) ها آرتص ، 12 - 2003
( 7 ) ها آرتص ، 12 – 12 - 2002
( 8 ) ها آرتص ، 17 – 11 - 2003
( 9 ) معاریو ، 20 – 1 - 2004
( 10 ) معاریو ، 8 – 8 - 2002
( 11 ) ارنا کازین ، "تربیت ارتش " ، چاپ شده در شماره سوم فصلنامه " مسائل اسرائیل "
( 12 ) معاریو ، 6 – 9 - 2002
( 13 ) ها آرتص ، 12 – 5 - 2003
( 14 ) یدیعوت اهرونوت ، 2 – 1 - 2004
( 15 ) یدیعوت اهرونوت ، 9 – 10 - 2002