آسیب‌های وارده به حصار استراتژیك اسرائیل / دكتر غضنفر ركن‌آبادی

هرچه از روند بیداری اسلامی در خاورمیانه و شمال آفریقا می‌گذرد، نگرانی‌های رژیم صهیونیستی نسبت به موجودیت خود در منطقه و آسیب‌های وارده به حصارهای امنیتی و استراتژیك خود بیشتر می‌شود. این نگرانی و هراس از آینده، در رفتار و گفتار صهیونیست‌ها مشهود است. در این زمینه گفت‌وگو كردیم با دكتر ركن‌آبادی، سفیر جمهوری اسلامی ایران در لبنان و كارشناس مسائل خاورمیانه كه در ادامه آمده است:

 تحولات اخیر در خاورمیانه و شمال آفریقا از چه اهمیتی برای رژیم اشغالگر قدس برخوردار است؟

در میان تحولات حاصله در كشورهای مختلف عربی، تحولات به وجود آمده در مصر از اهمیت فوق‌العاده‌ایی برخوردار است. نظر به اهمیت جغرافیای سیاسی مصر، قرار داشتن این كشور در مجموعه كشورهای خط مقدم با رژیم صهیونیستی و به‌عنوان مهمترین كشورهای این مجموعه در كنار سوریه، اردن، لبنان. مصر كشوری با جمعیت 85میلیون نفری، برخوردار از منابع سرشار انرژی و... مهمترین كشور هم‌پیمان آمریكا و به تبع آن رژیم صهیونیستی و قلعه مهم حافظ امنیت اسراییل است. تحولات كشور مصر آسیب‌های جدی را به رژیم صهیونیستی وارد آورده است. مهم‌ترین آسیب وارده به این رژیم نیز ضربه بزرگ امنیتی به آن است.
 
پادكست:
«اسرائیل نابود خواهد شد»


مصر در زمان مبارك به‌عنوان هم‌پیمان اسراییل و آمریكا، با حفظ ظاهر همواره از پشت به جنبش مبارزان فلسطینی خنجر زده است. این رژیم طی همكاری با عوامل امنیتی اسراییل، بیشترین خوش‌خدمتی را به این رژیم در جهت ضربه زدن به جنبش‌های مبارز اسلامی صحنه فلسطین داشته است. جنگ 22 روزه غزه نمونه بارزی از خیانت و جنایت مبارك علیه مردم مظلوم و بی‌پناه غزه در اواخر سال 2008 و اوایل سال 2009 می‌باشد. همه جهانیان شاهد بودند كه در پی ارائه اطلاعات دقیق از سوی حسنی مبارك به سازمان‌های اطلاعاتی و نظامی اسراییل چگونه هواپیماهای اسراییلی مردم بی‌پناه و مظلوم فلسطین را در غزه به خاك و خون كشیدند و چگونه 113 تن از جوانان تازه دوره‌دیده حماس به‌عنوان پلیس شهری، در مراسم جشن فارغ‌التحصیلی خود در پی حملات هوایی نیروهای اسراییلی در خون خود غوطه‌ور شدند.

 مهمترین آسیب‌های وارده به اسرائیل پس موج بیداری اسلامی چه بوده است؟ موقعیت و جایگاه اسرائیل را پس از تحولات اخیر چگونه ارزیابی می‌كنید؟
موارد همكاری‌های گسترده امنیتی مصر در زمان مبارك با اسرائیلی‌ها به قدری فراوان و گسترده است كه پیرامون آن باید كتاب‌ها نوشت. محاصره مردم بی‌پناه غزه را  وجدان‌های بیدار هرگز از یاد نخواهند برد. امروز رژیم صهیونیستی مهم‌ترین شریك خود را در زمینه مسائل امنیتی از دست داده است و دیگر دیواری میان مصر و فلسطین اشغالی به‌عنوان حافظ امنیت اسراییل وجود ندارد. امروز بحث باز شدن گذرگاه رفح به صورت كامل و به منظور عبور نه تنها افراد كه انتقال محموله‌ها و... به صورت جدی مطرح است. امروز مردم مصر خواستار تجدید نظر اساسی در توافق‌نامه كمپ دیوید می‌باشند. مصر امروز بر خلاف مصر مبارك نه تنها همكاری امنیتی با رژیم اشغالگر ندارد بلكه به هنگام تعرض اسرائیلی‌ها به غزه، وزیر خارجه مصر برای اسرائیلی‌ها خط  و نشان می‌كشد و به این رژیم هشدار می‌دهد.

مصر مبارك اجازه پهلو گرفتن كشتی حامل كمك‌های انسان‌دوستانه و مردمی جمهوری اسلامی در بندر عریش در نزدیكی غزه را نداد اما مصر انقلاب موافقت خود را با عبور دو كشتی نظامی جمهوری اسلامی ایران از كانال سوئز اعلام می‌نماید و در اوج تحولات منطقه این دو كشتی از كانال سوئز عبور می‌كنند.

دومین آسیب مهم وارده به رژیم صهیونیستی آسیب اقتصادی از رهگذر متوقف ساختن انتقال گاز از مصر به فلسطین اشغالی می‌باشد. اسرائیلی‌ها علی‌رغم آنكه منابع انرژی مصر را به ثمن بخس به یغما می‌بردند، اما همواره در كنار آمریكایی‌ها كمك‌های مالی مستقیم و غیر مستقیم (نظامی) خود را كه حدود سه میلیارد دلار در سال بر آورد می‌شود را به رخ می‌كشیدند و ملت و دولت مصر را به‌خاطر پرداخت این كمك‌ها تحقیر می‌كردند تا حدی كه گاهی حتی شخص مبارك به صدا در آمده و تحت فشارهای شدید افكار عمومی مصر به موضع‌گیری علیه آمریكا و رژیم صهیونیستی می‌پرداخت.

سومین آسیب مهم وارده به رژیم صهیونیستی، مواجه شدن با چالش امنیتی در كرانه باختری از رهگذر آشتی فتح  و حماس با مدیریت مصر انقلابی می‌باشد. در این راستا این رژیم نتوانست خود را كنترل نموده و سكوت اختیار كند و موضع‌گیری اسرائیلی‌ها علیه این توافق، گویاترین دلیل و شاهد بر ناخرسندی آنان از این توافق می‌باشد. در این راستا كار به جایی رسید كه حتی نتانیاهو از محمود عباس، رئیس خودگردان فلسطین خواست توافق با حماس را رها نموده و به صلح با اسراییل روی آورد. اما با توجه به تحولات مهم خاورمیانه  و شمال آفریقا، اسرائیلی‌ها تحقق این خواسته‌های خود را باید در خواب ببینند.
 امروز می‌توان گفت كه این رژیم بیش از هر زمان دیگری در نتیجه وارد شدن بحران امنیتی، خود را برای ورود به مرحله بعدی یعنی بحران جدی و عملی هویتی آماده می‌سازد.

بنابر موارد فوق‌الذكر جایگاه اسرائیلی‌ها كه حتی قبل از این تحولات بسیار ضعیف و سست گردیده بود و برگزاری رزمایش‌های دفاعی طی چهار سال گذشته مهم‌ترین گواه بر خارج شدن این رژیم از حالت تهاجمی در پی شكست‌های سنگین آن در جنگ‌های تمام عیار نظامی 33روزه لبنان در سال 2006 و 22روزه غزه در سال  2008 می‌باشد، پس از تحولات اخیر بیش از پیش تضعیف گردیده و بحران امنیت این رژیم را وارد مرحله جدی و  عملی نموده است. اسرائیلی‌ها همواره خیال‌شان از دو ناحیه اردن و مصر در ارتباط با امنیت آسوده بوده است و امروز با فروریختن دیوار امنیتی در مصر شاهد تأثیر این امر بر دیوار امنیتی اردن نیز در آینده نزدیك خواهیم بود.
لذا امروز می‌توان گفت كه این رژیم بیش از هر زمان دیگری در نتیجه وارد شدن بحران امنیتی، خود را برای ورود به مرحله بعدی یعنی بحران جدی و عملی هویتی آماده می‌سازد.

 آیا آشتی فتح و حماس را می‌توان از ثمرات بیداری اسلامی دانست؟
آشتی فتح و حماس بدون تردید نتیجه غیرمستقیم بیداری اسلامی است. بیداری اسلامی در مصر، تونس و سایر كشورهای منطقه تأثیرات مستقیم خود را بر تضعیف بنیان رژیم صهیونیستی برجای نهاده است. تمامی كشورها و طرف‌هایی كه به طرح اسراییلی- آمریكایی دلبسته بودند و از هیچ كوششی برای تقویت این طرح فروگذار نمی‌كردند، اكنون خود را با مشكلی بسیار بزرگ مواجه می‌بینند. امروز شرایط آمریكا و اسراییل شرایطی غیر عادی و بحرانی است. لذا امكان پیگیری امور هم‌پیمانان آمریكا و اسراییل همچون گذشته كاملاً منتفی شده است و حتی در پاره‌ایی موارد اسرائیلی‌ها و حامیان اسراییل صراحتاً به طرف‌های مختلف در صحنه بین‌المللی اعلام كرده‌اند كه در این شرایط از ما انتظار نداشته باشید كه بتوانیم همچون گذشته از شما حمایت كنیم.

 در صورت ادامه این روند، چه خطراتی آینده رژیم جعلی اسرائیل را تهدید خواهد داد؟
در صورت ادامه بیداری اسلامی بدون تردید این رژیم نه تنها در منطقه خاورمیانه از هیچ‌گونه جایگاهی برخوردار نمی‌گردد بلكه چنانكه ذكر شد با بحران‌های جدی و عملی امنیت و هویت مواجه می‌گردد؛ ابتدا در جهان اسلام و سپس در سایر كشورهای جهان با دو بحران اساسی امنیت و هویت مواجه خواهد شد. در این مرحله حتی حامیان این رژیم در راستای حفاظت از منافع خود، حمایت خجولانه‌ایی از آن خواهند داشت. در این مرحله حمایت جهانی از مردم فلسطین به یك اولویت تبدیل شده و هر كشوری در راستای حفاظت از منافع خود به صورت اجباری خود را هم‌سو با تحولات جدید نشان خواهد داد كه این امر یك برگ برنده برای مردم فلسطین و ایفای نقش كاتالیزور در جهت دستیابی آنان به اهداف مقدس خود خواهد بود. استمرار بیداری اسلامی دامن سایر كشورهایی را كه بیشترین نقش را در حمایت از رژیم صهیونیستی داشته‌اند نیز فرا خواهد گرفت.
 
 دلیل انفعال مسئولین رژیم اشغالگر قدس در برابر حوادث اخیر چیست؟
رژیم صهیونیستی و حامیان آن هیچ‌گونه پیش‌بینی از تحولات مزبور نداشته‌اند و لذا با وقوع سریع این تحولات به ویژه آنچه در مصر و تونس به وقوع پیوست، شوكه شده‌اند و آثار منفی این تحولات به حدی شدید و ناگهانی بوده است كه قدرت هرگونه تفكر و اعلام موضعی مناسب را از این رژیم و حتی ایالات متحده آمریكا سلب كرده است. لذا همگان شاهد بوده‌اند كه حتی آمریكا بارها مواضع متناقض اتخاذ نموده است. مهم‌ترین اصل برای اسرائیلی‌ها اكنون مدیریت هوشمندانه این بحران و به تعبیر مناسب‌تر و دقیق‌تر مصیبتی است كه ناباورانه و ناگهانی برای آنان به وجود آمده است.

بنابراین طبیعی است كه سكوت برای آنان و تلاش در جهت حفظ وضع موجود و اجتناب از هرگونه تنش و متشنج ساختن اوضاع، اولویت اساسی آنان باشد. اما برخی اقدامات موضعی اسرائیلی‌ها از جمله موشك‌باران اخیر غزه را باید در جهت آزمودن مصر انقلابی توسط این رژیم دانست. شاید رژیم صهیونیستی برای دستیابی به دیدی دقیق و مناسب نسبت به آینده مصر، اقدام به متشنج ساختن بیشتر اوضاع غزه كند. مهم‌ترین اولویت برنامه‌ریزی این رژیم در مرحله كنونی تمركز بر مسئله صلح خاورمیانه است، اما با توجه به بحران جدی امنیت و هویت، قاعدتاً تمام تلاش آنان برنامه‌ریزی برای بقاء است.
 تمامی قلدری‌ها و اقدامات جنایتكارانه و سركوب‌گرانه اسرائیلی‌ها در صحنه خاورمیانه به‌ویژه علیه مردم مظلوم لبنان و فلسطین نه به دلیل قوت و قدرت این رژیم بلكه بیش از همه به دلیل آن بوده است كه حریفی جدی در برابر آن قرار نگرفته بود. اما جهانیان شاهد بودند كه با ورود حزب‌الله لبنان به معادله، ضعف، عجز و ناتوانی این رژیم آشكار گردید.

 آمریكا و اسرائیل در عرصه بین‌المللی به داشتن سرویس‌های امنیتی و اطلاعاتی مشهورند. با توجه به مسئله، دلیل غافل‌گیری آن‌ها در جریان بیداری اسلامی چیست؟
چنان‌كه اشاره شد آمریكا و رژیم صهیونیستی هیچ‌گونه پیش‌بینی نسبت به تحولات مزبور نداشتند و مهم‌ترین دلیل آن هم این است كه به شدت غافل‌گیر شدند و در راستای منافع خود حاضر شدند با توجه به سرعت تحولات در مصر و تونس پشت مهمترین و كلیدی‌ترین هم‌پیمانان خود یعنی مبارك و بن علی را خالی كنند و دست از حمایت آنان بردارند. واقعیت آن است كه همواره برخی بیش از حد، مقهور هیبت آمریكا و رژیم صهیونیستی گشته‌اند و هیچ‌گاه حاضر نیستند بپذیرند كه آنان تاكنون ببری كاغذی بیش نبوده‌اند. تمامی قلدری‌ها و اقدامات جنایتكارانه و سركوب‌گرانه اسرائیلی‌ها در صحنه خاورمیانه به‌ویژه علیه مردم مظلوم لبنان و فلسطین نه به دلیل قوت و قدرت این رژیم بلكه بیش از همه به دلیل آن بوده است كه حریفی جدی در برابر آن قرار نگرفته بود. اما جهانیان شاهد بودند كه با ورود حزب‌الله لبنان به معادله، ضعف، عجز و ناتوانی این رژیم آشكار گردید.

در مورد آمریكایی‌ها نیز مهمترین دلیل و گواه ناتوانی این‌كه در حال حاضر آن‌ها از توان وارد شدن هم‌زمان در چند پرونده عاجز مانده‌اند. لذا ناگزیرند اقدام به بستن برخی پرونده‌های كم‌اهمیت‌تر برای تمركز بر پرونده‌های مهم‌تر نمایند. به نظر می‌رسد كه اعلام ترور بن لادن در همین راستا باشد تا با گرفتن ژستی پیروزمندانه در برابر افكار عمومی خود و بیان این‌كه مأموریت خود را در افغانستان با موفقیت به انجام رسانده‌اند، نیروها و توان خود را مصروف پرونده‌هایی نمایند كه هیچ‌گاه برای آن پیش‌بینی نداشته‌اند و اكنون كاملاً غافلگیر شده‌اند.