راست ميانه در رژيم صهيونيستي!

«بنيامين نتانياهو» كه در انتخابات داخلي حزب ليكود به رهبري اين حزب دست يافت، اعلام كرده است كليه تلاش خود را براي ايجاد يك رهبري جديد و مقتدر در رژيم صهيونيستي به كار خواهد بست.
البته چنين شعارهايي از سوي رهبران احزاب بزرگ اسراييل كه قصد دستيابي به مناصب عالي اين رژيم را دارند تازگي ندارد، اما در عمل هيچيك از آنان قادر به ايجاد تحولات عمده در رژيم صهيونيستي نبوده‌اند.
براي نمونه اسحاق رابين كه اوايل دهه نود ميلادي به نخست‌وزيري رسيد قادر به تحقق شعارهاي انتخاباتي خود نشد. وي تهديد كرده بود استخوان‌هاي انتفاضه فلسطين را خرد خواهد كرد، اما ديري نپاييد كه در سال 1993 پيمان اسلو را با سازمان آزاديبخش فلسطين امضا كرد و دو سال بعد به اتهام خيانت و سازش توسط تندروهاي صهيونيستي ترور شد.

آريل شارون نيز كه خود را بلدوزر مي‌خواند و در ميان يهودي‌ها به پدر شهرك‌سازي و توسعه‌طلبي مشهور شده بود، در سال 2005 ناچار به عقب‌نشيني از نوار غزه شد. ايهود باراك هم كه اواخر دهه نود ميلادي با شعارهاي تازه‌اي به نخست‌وزيري رسيد در سال 2000 عقب‌نشيني يك‌جانبه از جنوب لبنان را رقم زد. وي در حال حاضر به منصب وزارت دفاع گمارده شده است، اما هيچ تغييري در مواضع و سلوك او ديده نشده است.

نتانياهو كه در سال 1996 به مدت سه سال منصب نخست‌وزيري را آزموده است، اكنون با شعارهاي پرطمطراقي به ميدان آمده و برخي ناظران از شانس بالاي او در انتخابات آتي كنيست (پارلمان) سخن گفته‌اند. وي در انتخابات داخلي ليكود بر رقباي خود «موشه فگلين» و «دني دانون» با بيش از 73 درصد آرا غلبه كرد. فگلين در ميان شهرك‌نشينان يهودي به عنوان يك شخصيت تندرو و نژادپرست شناخته مي‌شود كه همچنان قائل به پروژه «اسراييل كبري» و طرد اعراب از فلسطين است.

نتانياهو هم از تندروهاي دست راستي محسوب مي‌شود اما به اين جمع‌بندي رسيده است كه تندروهايي امثال فگلين در جامعه اسراييل طرفداران زيادي ندارند. وي درست پيش‌بيني كرده بود چون با اندك اعتدال در مواضع خود موفق به حذف رقيب خود شد.

آن‌گونه كه مطبوعات اسراييل نوشته‌اند در ماهيت نتانياهو و فگلين هيچ تفاوتي وجود ندارد، اما نتانياهو برخلاف فگلين فردي غيرصريح و رياكار است و با حمله به رقيب خود و اتهام او به افراطي‌گري (تا سر حد اخراج او از ليكود) موفق شد او را شكست دهد. به تعبير روزنامه «هاآرتص» نتانياهو در پيروزي خود، در واقع مديون فگلين است!

طبق نظرسنجي‌هاي اخير، جامعه اسراييل نتانياهو را بر رقباي او يعني ايهود اولمرت (رهبر حزب كاديما) و ايهود باراك (رهبر حزب كار) ترجيح مي‌دهد. نتانياهو پس از پيروزي در ليكود در جمع خبرنگاران اعلام كرد: برخي گمان مي‌كردند ليكود پس از ظهور كاديما مرده است، اما من اعلام مي‌كنم ليكود همچنان زنده و پيروز است.

البته ناظران اسراييلي معتقدند دلايل رشد ليكود به دليل ناكامي كاديما و رييس آن يعني اولمرت به ويژه در جريان جنگ لبنان بوده است، وگرنه نتانياهو براي عموم اسراييلي‌ها چندان گزينه مطلوبي محسوب نمي‌شود و چه بسا تحولات آتي نتايج نظرسنجي‌ها را دچار تغيير سازد.

به عبارت ديگر اولمرت پايگاه مردمي خود را از دست داده و اسراييلي‌ها براي اعاده اعتبار اسراييل به دنبال گزينه جديدي هستند كه در حال حاضر آن را در نتانياهو يافته‌اند، خصوصا آن كه وي شعارهاي جديدي سر داده و مشي «راست ميانه» را برگزيده است.

با اين حال نتانياهو همانند اسلاف خود در ليكود از پاشنه آشيل اسراييلي‌ها يعني تهديدات امنيتي غافل نيست. از جمله شعارهاي نتانياهو تاكيد فراوان بر خطر هسته‌اي جمهوري اسلامي ايران است و قصد دارد همانند آريل شارون با ايجاد فضاي امنيتي، خود را به عنوان منجي امنيت اسراييل مطرح ساخته و آراي جامعه صهيونيستي را تصاحب كند. وي پيش از انتخابات گفته بود: تهديد واقعي براي صلح دنيا عراق و القاعده نيست بلكه ايران است. در خصوص تصريحات دكتر احمدي‌نژاد هم گفته است: وقتي رييس‌جمهور ايران ما را تهديد به نابودي از نقشه گيتي مي‌كند بايد حرفش را باور كرد و جلوي او را گرفت.

با اين حال نتانياهو در عرصه انتخابات آتي تنها نيست و رقيبي به نام ايهود باراك را در كنار خود مي‌بيند كه مي‌تواند با شعارهاي اردوگاه چپ همچون احياي روند سازش، آراي صهيونيست‌ها را به خود جلب نمايد.

نكته مهم آن است كه رژيم صهيونيستي در حال حاضر مرحله شكننده‌اي را سپري مي‌كند و بحران‌ها و چالش‌هاي دروني، كيان و ساختار آن را تهديد مي‌كند. در چنين شرايطي چرخش نخبگان ـ كه براي صهيونيست‌ها چندان هم تازگي ندارند ـ مي‌تواند روح تازه‌اي به كالبد محتضر رژيم صهيونيستي بدمد، هرچند آثار ضربه‌اي كه اين رژيم به ويژه در جنگ سي و سه روزه متحمل شده است، همچنان بر تارك دولت غاصب مشهود است.