رژیم صهیونیستی و بحران رهبرى

ایهود اوبمرت نخست‌وزیر کنونى که اکنون به انجام وظیفه خود مشغول است از سال 2006 تا کنون نتوانسته چهره خوبى از خود بر جاى بگذارد. وى در این مدت بارها گذرش به دادگاه رسید و بارها به پرونده‌هاى فساد متنوعى متهم شد.
ایهود باراک و بنیامین نتانیاهو رهبران دو حزب تاریخى اسرائیل، حزب کار و لیکود نیز روز به روز از اعتبار و آبرویشان به طور مستمر کاسته شده است. این ایراد بر ایهود باراک گرفته شده که در برخورد با فلسطینى‌ها از سال 2000 تاکنون امتیازهاى بسیارى را از دست داده و عقب‌نشینى‌هاى زیادى کرده، ولى عملا به هیچ نتیجه‌اى نرسیده و خشونت نیز عملا در این سرزمین‌ها روز به روز افزایش یافته است. اما نتانیاهو در مدتى که در سال‌هاى 1996 تا 1999 در پست نخست‌وزیری بود، نتوانست هیچ یک از ادعاهاى خود را عملى ساخته و چرخ صلح در منطقه را یک قدم هم به حرکت وا نداشت. سیوی لیونى وزیر خارجه نیز که ریاست حزب کادیما را بر عهده دارد در مسائل امنیتى بدون تجربه بوده و محبوبیت مردمى هم ندارد.
حزب کار که یکى از دو حزب اساسى اسرائیل از زمان تاسیس آن است و رهبران آن از سال‌هاى 1948 تا 1977 کشور را اداره مى‌کردند اکنون تمام محبوبیت خود را از دست داده است و در انتخابات اخیر توقع مى‌رود که از 120 کرسى کنیست فقط بتوانند در حدود 12 کرسى بدست بیاورند؛ در حالى که در انتخابات سال 2006 توانسته بودند 19 کرسى را بدست بیاورند. حزب کار در سال 1969 در حدود 45 نماینده در کنیست داشت که مهم‌ترین شخصیت‌هاى اسرائیل همانند شیمون پرز و یوسى بیلین از رهبران این حزب به حساب مى‌آیند. در مقابل، حزب لیکود هنوز شخصیت‌هایى مانند موشه یعلون و بینى بیگن و دان مریدور رادر میان خود دارد.
متاسفانه برخى افراد تندرو افراطى همانند موشه فیگلین و هم‌فکرانش توانستند در لیست داخلى حزب موفقیت‌هایى را کسب کنند که مى‌تواند مانعى بر سر آزادى عمل نتانیاهو باشد و علاوه بر این حزب لیکود هیچ برنامه سیاسى مشخصى نداشته و حتى برنامه‌اى جایگزین که در صورت ائتلاف با سایر احزاب بتواند آن را دنبال کند هم ندارد.
حزب چپى میرتس توانسته است اخیرا با جذب برخى شخصیت‌هاى فرهنگى محبوب مانند عاموس اوز رونقى به خود بدهد، ولى علیرغم این تلاش‌ها بر اساس نظرسنجى‌ها تنها مى‌تواند 6 تا 7% راى دهندگان را به خود جذب کند.
اصولا جریان صهیونیسم بیش از صد سال است که ادامه دارد و همگان بر اساس ایدیولوژى واضحى گرد آن جمع شده‌اند و این صد سال نشان می‌دهد که رونق این جریان هم‌زمان با وجود رهبران درخشان در آن است.
در بحران اول اسرائیل بن گورین نخست‌وزیر وقت توانست سکان این کشتى را به دست گرفته و آن را به ساحل نجات برساند، ولى هنگامى که همین شخصیت در یکى از کیبوتس‌ها جان داد هیچ ثروتى را براى خود جمع نکرده بود.
موشه شاریت و لیوى اشکول و گلدا مائیر و مناخیم بگین همه از شخصیت‌هاى مهم آن دوره پر رونق اسرائیل بودند که هنگامى که مردند هیچ ثروتى را جمع نکرده بودند و در شرایط سختى جان دادند.
اما وقتى آن سرى از رهبران اسرائیل و شخصیت‌ها و سیاستمداران را با شخصیت‌هاى کنونى مقایسه مى‌کنیم فرق بسیار زیادى را مى‌بینیم. شخصیت‌هایى مانند اولمرت، نتانیاهو و باراک با این رهبران تاریخى اختلاف بسیارى زیادى در عملکرد و در پاکدامنى دارند همه آنها تمام عمر خود را در کنار شغل سیاستمدارى به مال‌اندوزى و ثروت‌سازى گذرانده‌اند. البته شاید سیوى لیونى در این مورد استثنا باشد زیرا وى از افرادى است که کارنامه مالى تمییزى دارد.
در حقیقت این طبقه سیاستمدار نمى‌توانند به چیزى جز ثروت‌اندزوى فکر کنند. شاید شکست در جنگ سال 2006 دلیل قاطعى براى این موضوع باشد.