سلطه صهيونيسم بر دنياي كودكان

تحقيقات نشان ميدهند كه تماشا كردن مداوم تلويزيون باعث ركود تمركز فكري دانشآموزان در كلاس درس ميشود.... طبق مطالعات روانشناسي تماشاي فيلمهاي خشن و غيرواقعي، نوعي روحيه خشونت طلبي و توهم را در كودكان ايجاد ميكند. به گزارش يك خبرگزاري معتبر تماشاي زياد تلويزيون نوعي اعتياد و ضعف حافظه را در كودكان ايجاد ميكند....
آنچه مشخص است همه روزه جملاتي از اين نوع را در رسانهها ميشنويم و در روزنامهها ميخوانيم. اما نتيجه ارائه اين آمار نه تنها كمكي به ما نكرده است بلكه هر روز جوامع را با مشكلات تازهتري آشنا مي سازد و نگراني بيشتري را ايجاد مي كند. واقعاً با اين هجوم بيامان چه بايد كرد و چه ميتوان كرد؟
شايد بتوان گفت سادهترين راه حل ، دادن آگاهي باشد. چه بسيارند افرادي كه همچون ما دوران كودكي را با كارتونها و برنامههاي تلويزيوني گذرانده ايم كه اكنون نيز بعد از سالها ، اگر مجددا آن تصاوير را ببينيم ، دنياي كودكي را با همه خاطراتش در كنار آن شخصيت هاي داستاني تصور ميكنيم ، به گونه اي كه انگار با آن شخصيتها زندگي مي كرده ايم .اين بدان معناست كه همه ما خيلي خوب به خاطر داريم همه آنچه را كه ديده بوديم. چرا كه ذهن فعال و دست نخورده كودكي آمادگي پذيرش هر مطلبي را دارد و اين مطلب نشان ميدهد كه وقتي كودك را توسط تلويزيون سرگرم ميكنيم او را در معرض يادگيريهايي قرار دادهايم كه شايد تا پايان عمر از ذهن او پاك نشوند.
آنچه مشخص است از گذشتهاي نه چندان دور تا به امروز لابي صهيونيسم درهاليوود، در عرصه توليد فيلمهاي كودكان، بسيار موثر و فعال عمل كرده است به طوريكه امروزه در سرتاسر دنيا «والت ديزني» نامي آشناست و اكثر كودكان شخصيتهاي كارتوني والت ديزني را به خوبي ميشناسند و به آنها عشق ميورزند،تا حدي كه علاقهمند به داشتن تصاوير متعدد از آنها هستند و يا در انتظارند تا اسباببازي شخصيتهاي مورد علاقهشان به بازار آيد تا آنرا داشته باشند و ساير لحظات خود را با آنها سپري كنند.
در حاليكه شايد نه تنها كودكان معصوم بلكه پدر و مادرهايشان نيز نميدانند در پشت چهره و حرفها و اعمال اين شخصيتها چه نوع جهانبيني خاص و خارقالعادهاي نهفته است و چه اهداف بلند مدتي براي فرهنگ سازي و تغيير چهره فرهنگهاي مختلف به فرهنگي خاص، وجود دارد.
يهوديت از همان آغاز به اين اهداف بلند مدت انديشيد و با استفاده از قدرت نفوذ و قدرت متفكرانهاي كه در اين راستا به كار برد، توانست در اين عرصه بسيار مهم و تاثيرگذار ، گوي سبقت را از سايرين بربايد و آنرا همچون حربهاي منحصر به فرد در دستان خود داشته باشد تا بتواند روز به روز بر قدرت خود بيفزايد.
خوب است بدانيم اولين شخصيت مشهور آثار والت ديزني آن موش دوست داشتني و قشنگ بود كه نامش «ميكي موس» بود. او نمادي از همان يهودي سرگردان و بيكس است كه مدام از سوي رقيبان قويتر تهديد ميشود و صرفاً با اتكا به زيركي خويش بر همه دشمنانش پيروز ميشود.
و اما امروز نيز تداوم اين شخصيت كارتوني را در انيميشن «تام و جري» به وضوح ميتوان مشاهده كرد. اينكه موشي بدجنس و زبل، با تكيه بر شيطنتها و ناجوانمرديهايش به طرز بسيار عجيبي هميشه بر گربهاي نادان و احمق پيروز ميشود.
مسلماً آثاري از اين قبيل در دادن حس اعتماد به نفس به مخاطبان يهودي و ارائه الگويي دغل و حقه باز كه هميشه پيروز است، به كودكان و نوجوانان در سراسر جهان، تاثير بسزايي دارد. بديهي است كه ديدن اين تصاوير هميشه يك سوال را در ذهن كودكان معصوم ، و در برخي موارد براي بزرگترهاي آنها ايجاد ميكند و آن اينكه: «چرا بر خلاف عالم واقع در اين كارتون هميشه موش برنده ميشود؟»
در پاسخ اين سوال ميتوان اينطور بيان كرد كه آنچه واضح است اينكه از گذشته سمبل يهوديان « موش» بوده است و با استفاده از اين تعبير صفت ترسو بودن و منزوي بودن را به اين قوم دادهاند.
اين انزواي شديد در طول تاريخ منجر به اين شد كه يهوديان براي دستيابي به اهداف خود از طريق تفكر وارد عمل شوند و طبيعتا عرصه اي مناسبتر و تاثير گذار تر از تبليغات براي اين قوم ،وجود نداشت.
بديهي است جمعيتي مثل يهود كه هنوز داراي سرزميني حقيقي نيستند، در صورتي ميتوانند يك ملت به حساب آيند كه پيوسته با هم در رابطه باشند و براي موجوديت دروغين خود كسب مشروعيت كنند.اين انزواي شديد در طول تاريخ منجر به اين شد كه يهوديان براي دستيابي به اهداف خود از طريق تفكر وارد عمل شوند و طبيعتا عرصه اي مناسبتر و تاثير گذار تر از تبليغات براي اين قوم ،وجود نداشت.از آنجا كه اين مشروعيت نيازمند تبليغات مداوم است، يهوديان پيوسته كوشيدهاند تا وسايل خبري و ابزار رسانهاي را در تسلط داشته باشند و چه عرصهاي مناسبتر و بهتر از تأثيرگذاري بر اذهان پاك كودكان معصوم و البته بزرگسالان . هر چند در اين ميان عدم آگاهي دقيق از مسائل و اطلاعات مربوط به اين رژيم ،مانع بزرگي در برخورد مناسب و كارآمد با آن مي گردد.
موردي جالب در اين ميان ديدن شخصيتهاي كارتوني مطرود و گوشهگيري است كه به دليل زشترويي توسط ديگران تحقير ميشوند ولي در نهايت اين ناتواني و زشتي با توانايي و زيبايي جايگزين ميگردد و آنها بر تمامي مشكلات غلبه ميكنند و غبطه رقبا را برميانگيزند.
- نمونه اين مسئله را در كارتون «دامبو، فيل پرنده» خوب به ياد ميآوريم. در اين فيلم شاهد آن بوديم كه مادر دامبو برخلاف ساير فيلمها كه كلاهي زنگولهدار بر سر دارند، كلاه عرقچين مانند مخصوص يهوديان را بر سر دارد و به جرم دفاع از فرزندش در اسارت به سر ميبرد و دامبو هم طي عملياتي در سيرك پرچمي شبيه به پرچم صهيونيستها را به اهتزار در ميآورد.
"عبارت رفتن به سمت خورشيد در تورات آمده و در ميان يهوديان رايج است كه منظور از آن بازگشت به سرزمين موعود است."
در كارتون لوك «خوش شانس» گانگستري سفيد پوست كه نماد كلانتر و قانون اومانيستي آمريكايي است و هميشه از تنهايي و آوارگي و غربت خودش حرف ميزند، با چهره و اخلاقي خوب، هميشه در جستجوي مجرمان است و هرگز شكست نميخورد. در برخي از قسمتها كودك متمدن و مهربان، فرشته نجات سرخپوستان ساده لوح ميشود بهطوريكه اگر او نبود جنگ قبيلهاي همه جا را فرا ميگرفت و نكته جالب اينجاست كه بالاخره اين سوال باقيست كه خانه لوك كجاست و چرا هميشه در پايان پيروزيهاي غرورانگيزش به سمت غروبي زيبا ميرود و اين شايد نماد يهودي تنها و مطرود است كه هويت خويش را بر ملا نميكند و به سمت سرزمين موعودش ميرود تا به سعادت رسد. نگرش صهيونيستي حاكم بر آثار والت ديزني، بعضا به توليد انميشنها و فيلمهاي تاريخي در خصوص زندگي انبياي الهي منجر شده كه در اين زمينه كارتونهايي براساس زندگاني پيامبران در آنها ارائه شده است.
در تمامي اين آثار براساس قصص تورات، روايات تحريف شدهاي از زندگي انسان اولوالعزم ارائه شده است كه شان وعصمت اين بزرگ مردان را در ذهن مخاطب پايين ميآورد و رواج ماديگرايي را تسريع ميكند.
علاوه بر انيميشن در عرصه فيلم كودك ، هاليوود نيز از تعدي صهيونيستها مصون نمانده و كليشههاي خاص در قالب فيلم كودكان، طي چند دهه اخير مدام تكرار شدهاند. مثلاً كليشه كودك محروم مانده از ميراث اجدادي يا جدا افتاده از آغوش گرم مادر كه هر يك به نوعي تداعيگر يهودي مظلوم و به دور مانده از سرزمين مادري خويشاند. در اين قبيل داستانها از پيامهايي استفاده مي شود كه در كتب مقدس يهوديان آمده است و مخاطب يهودي و بسياري از غيريهوديان به راحتي مي فهمند كه منظور از آن چيست. يهوديان، اسرائيل را مادر قوم خويش ميدانند و اينكه شهر يا منطقهاي به انسان تشبيه شود، در جاي جاي تورات آمده است. «داستان سيندرلا» مثال خوبي براي اين كليشه نخنما و تكراري است.
مجموعه طنز «تنها در خانه» براساس همين كليشه پديده آمده و با نگاهي ساده به مضامين آن، ردپاي چهار جنگ اعراب و اسراييلي و شكست اعراب در هر چهار جنگ را ميتوان ديد.
داستان «هاچ زنبور عسل» هم به كودك يهودي ميفهماند كه بايد به دنبال مادر زيبا ونوراني خويش باشي و همه غير يهوديان موجوداتي مخوف، بدجنس و حتي بدبو هستند كه ميخواهند او را از بين ببرند. اين داستان به بچههاي غيريهودي هم اين پيام را القاء ميكند كه ديگران دشمنان و موانع رسيدن او به هدفش هستند و در مجموع حسن اعتماد به ديگران را در كودك از بين ميبرد.
كليشه كودك شيطاني كه با زيركي بر دشمناني كه قصد تجاوز به خانه و كاشانه او را دارند، فايق ميآيد و آنها را به سختي مجازات ميكند هم شبيه مورد قبلي است.مجموعه طنز «تنها در خانه» براساس همين كليشه پديده آمده و با نگاهي ساده به مضامين آن، ردپاي چهار جنگ اعراب و اسراييلي و شكست اعراب در هر چهار جنگ را ميتوان ديد.
برخي از آثار انيميشن نيز محملي براي پيام هاي سياسي هستند. مثلاً در كارتون « شيرشاه » رد پاي نزاع دو ابرقدرت طي سالهاي جنگ سرد و آشتي مجدد نسلهاي آتي بعد از فروپاشي نظام كمونيستي در شوروي سابق به وضوح مشهود است. توضيح اينكه شيرنماد سلطه جهاني يهود است و در تورات آمده است: «و بقيه يعقوب، در ميان امتها و قومهاي بسيار مثل شير در ميان جانوران جنگل و مانند شيردرنده در ميان گلههاي گوسفند خواهند بود كه هنگام عبور پايمال ميكند و ميدرد و كسي نميتواند مانع او شود. قوم اسرائيل در برابر دشمنانش خواهد ايستاد و آنها را نابود خواهد كرد.»طبق گفته برخي از صاحبنظران متخصص در علوم ارتباطات،امروزه جهان در دست كساني است كه رسانه ها را در اختيار دارند ،چرا كه با رسانه ميتوان جامعه و بلكه جامعه جهاني را جهت بخشيد.
منابع:
يهوديت، عبد الرحيم اردستاني، انجمن معارف اسلامي ايران، بهار1382
نقش صيونيسم در رسانه هاي جمعي ، مقاله، سيد جواد ميرخليلي، باشگاه انديشه 7/8/1384
هاليوود در تسخير يهوديان، خبرگزاري آفتاب ،صفحه سينما و موسيقي،دوشنبه 16خرداد 1384