صهیونیسم، تركیه و کردها

با توجه به این شرایط به نظر می رسد حركت بعدی لیبرمن ملاقات با سركرده‌ های پ.ک.ک در اروپا به منظور كمك مالی و نظامی به این گروه در راستای مبارزه با دولت تركیه باشد و به احتمال زیاد سركرده‌های پ.ک.ک نیز از این رژیم درخواست حمایت در زمینه آموزش نظامی و اسلحه خواهند كرد. این اقدام احتمالی رژیم صهیونیستی نشان از حمایت مستقیم از گروه های تروریستی به منظور پیشبرد اهداف توسعه طلبانه اش در منطقه است.
سیاستگزاران صهیونیستی از ابتدای شكل گیری رژیم صهیونیستی همواره این نكته را مدنظر داشته اند كه می بایست از اقلیت كرد منطقه خاورمیانه به نفع خود استفاده كنند و به همین دلیل این ایده همواره برای تصمیم سازان سیاست خارجی رژیم صهیونیستی از اولویت برخوردار بوده است
پس از حمله كماندوهای این رژیم به كشتی مرمره و ایجاد تنش بین روابط تركیه و رژیم صهیونیستی، سران تل آویو مصمم شدند برای فشار بر تركیه از اهرم پ.ک.ک استفاده كنند. البته صهیونیسم بین الملل از حدود یک قرن پیش روی بهره برداری از کردها سرمایه گذاری کرده و از همان بدو تأسیس رژیم صهیونیستی رابطه کردها(ی ایران، عراق و ترکیه) با سردمداران این رژیم آغاز شد و نه تنها هیچ گاه قطع نشد بلکه هنوز هم با قوت ادامه دارد. البته این رابطه مبتنی بر بهره برداری یکطرفه است و هر زمان که صهیونیست ها بخواهند، فتیله فعالیت کردها پایین کشیده می شود و اگر مقاومت کنند با آن ها برخورد خواهد شد. و لذا این اقدام رژیم صهیونیستی نیز نشانگر نگاه ابزاری آن ها به كردها است كه نمونه بارز آن همكاری اطلاعاتی موساد برای دستگیری عبدالله اوجالان رهبر پ ك ك بود، اگرچه پس از دستگیری اوجالان، بولنت اجویت نخست وزیر وقت تركیه اعلام كرد كه وی در عملیاتی که توسط سازمان اطلاعات ارتش ترکیه و سازمان اطلاعات ترکیه (میت) صورت گرفت، دستگیر شد، اما یک دهه بعد گوردون توماس از عناصر اطلاعاتی سیا که رابطه نزدیکی با موساد دارد در کتاب خود مدعی شد که اساساً عملیات دستگیری اوجالان نه توسط نیروهای امنیتی آمریکا و ترکیه، بلکه مستقلاً توسط موساد اجرا شد و آنان پس ار ربودن وی، او را به ترکیه تحویل دادند. عبدالله اوجالان نیز مدعی شد که وی در عملیات مشترک سازمان های اطلاعاتی آمریکا، اسرائیل و ترکیه ربوده شده و به زندان ایمرالی منتقل شده است. بدین ترتیب می توان گفت که صهیونیست ها طرحی بلندمدت را در رابطه با مناطق كردنشین دنبال می كنند؛ با این هدف كه با حمایت از جدایی طلبان كرد كه به اقدامات تروریستی علیه دولت هایشان متوسل شده اند بتوانند پایگاهی برای خود در این مناطق ایجاد كنند تا در صورت ایجاد هر نوع تنش با دولت های مركزی آن ها از این حربه علیه آن ها استفاده كنند. اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ و به وجود آمدن خلاء قدرت در این كشور باعث شد موساد تلاش زیادی را برای نفوذ در منطقه كردنشین شمال عراق متمركز سازد كه با توجه به اشغال عراق، این اقدامات موساد با چراغ سبز از سوی آمریكایی ها دنبال شد. در همین رابطه الضاری، دبیرکل هیأت علمای مسلمان عراق، اعلام کرد که شرکت‌ های اسرائیلی به طور مشخص در منطقه کردستان واقع در شمال این کشور، فعال هستند. الضاری كه متنفذترین روحانی سنی و یکی از چهره ‎های برجسته مخالف آمریکا در عراق به شمار می رود با صراحت اظهار داشت كه این شرکت‌ ها به طور مستقیم با موساد همکاری می‌ کنند و با اسامی مستعار عربی، انگلیسی و ترکی وارد عراق شده‎ اند. گزارش ‌ها حاکی از آن است که ۷۰ شرکت اقتصادی نظامی اسرائیلی با استفاده از نمایندگی شرکت‌ های عربی و اروپایی، در عراق فعالیت می‌ کنند. اگرچه در ظاهر، این شركت ها به فعالیت اقتصادی مشغول هستند اما واقعیت امر این است كه موساد با استفاده از شرایط خودمختاری كه در این منطقه وجود دارد از همه امكانات موجود برای جاسوسی استفاده می كند. عناصر موساد با همکاری نیروهای اشغالگر آمریکا فعالیت گسترده ای را در عراق با هدف شعله ور کردن اختلافات قومی و افزایش خشونت طائفه ای دنبال می کنند و سعی دارند آشوب بزرگی را با هدف پاکسازی نژادی به راه اندازد.
رژیم صهیونیستی با این کارها می خواهد با یک تیر چند نشان بزند نخست اینکه هدف تاریخی خود یعنی پایان دادن به عراق یکپارچه که خطری برای این رژیم به حساب می آید را تحقق بخشد زیرا عراق صرف نظر از نوع نظام آن برای این رژیم یک خطر امنیتی است. دومین هدف تل آویو نیز نفوذ اقتصادی به خاک عراق است که ثروت این کشور از جمله نفت را عاید آن می کند و در واقع یک هدف استراتژیک برای صهیونیسم بین الملل است. یکی دیگر از اهداف رژیم صهیونیستی نیز تبدیل عراق به یک پایگاه جاسوسی منطقه ای علیه جبهه مقاومت است. تلاش برای تحقق این اهداف راهبردی، حضور اسرائیل را هر روز در عراق بیشتر می کند.
رژیم صهیونیستی كه پس از تیره شدن روابطش با تركیه تلاش كرد از كارت پ.ک.ک استفاده كند می خواهد تا با نفوذ در شمال عراق از یک سو بتواند به راحتی با جدایی طلبان پ.ک.ک ارتباط برقرار كند و از سوی دیگر در صورت ایجاد هر نوع تنش در روابط رژیم صهیونیستی و عراق از حربه كردها برای اعمال فشار بر دولت مركزی استفاده نماید.
بنابراین با توجه به این شرایط شایسته است كه كشور های منطقه با اتحاد بین خود، نقشه های شوم صهیونیسم بین الملل كه همه كشورهای اسلامی را هدف گرفته است بی اثر سازند اما این مهم صرفاً زمانی محقق خواهد شد كه تركیه دست به یك انتخاب بزرگ بزند، واقعیت این است که، ترکیه به دلیل وابستگی شدید اقتصادی ـ سیاسی به صهیونیسم بین الملل و اصرار بر ادامه این وابستگی، نمی تواند یا بهتر بگوییم نمی خواهد در برابر سیاست های این جریان مخوف بایستد و تهدید نظامی سوریه که در واقع، تهدید نظامی جبهه مقاومت و جهان اسلام محسوب می شود، گواهی بر این امر است. سیاست تركیه تاكنون در پیش گرفتن رویه ای دو پهلو بوده است، اما باید یك بار برای همیشه بین جهان اسلام و غرب یكی را به عنوان متحد راهبردی انتخاب كند. جهان اسلام صرفاً زمانی از تركیه به عنوان یك شریك راهبردی یاد خواهد كرد كه مطمئن باشد تركیه در جبهه مقاومت علیه صهیونیسم بین الملل قرار دارد.