نقش صهیونیسم بین الملل در حوادث ۱۱ سپتامبر

در سالگرد ۱۱ سپتامبر مقامات مسئول پروازی آمریکا اقدام به انتشار فایل های صوتی نمودند که بین خلبان های هواپیماهای ربوده شده و برج مراقبت پرواز رد و بدل شده بود. بر اساس بخشی از این فایل های صوتی، بین آنچه دولت بوش اعلام کرد و آنچه امروز منتشر شده به ویژه بخش مربوط به دستور دیک چنی در رابطه با حمله به هواپیماهای ربوده شده تفاوت فاحشی وجود دارد. این تناقض صرفاً به بخش بسیار اندکی از حقایق ناگفته حملات ۱۱ سپتامبر مربوط می شود و برای فاش شدن سایر ناگفته های این فاجعه نیاز به انتشار اسناد دقیق و واقعی در این زمینه است.
اگرچه به فاصله گذشت کمتر از یک ساعت پس از حملات ۱۱ سپتامبر، کالین پاول وزیر امور خارجه آمریکا انگشت اتهام را به سوی القاعده و رهبر آن اسامه بن لادن نشانه رفت؛ اما شواهد و قرائنی برای آن منظور ارائه نشد. دستگیری مظنونان به تروریسم از گوشه و کنار جهان، انتقالشان به بازداشتگاه گوانتانامو، گرفتن اعتراف از آن ها در شرایط بسیار وحشیانه و درنهایت محاکمه در دادگاه های نظامی بدون دسترسی متهمین به وکیل مستقل نمی تواند دلیلی موثق برای موارد اتهامی در رابطه با حمله به برج های تجارت جهانی را ارائه کند.
در همین حال، انتشار هویت کشته شدگان حادثه ۱۱ سپتامبر گویای نکته ای تعجب برانگیز است که به راحتی از کنار آن گذشته شد. برج های سازمان تجارت جهانی دارای بیشترین کارمند یهودی بود اما در روز ۱۱ سپتامبر هیچ کدام از آن ها در محل کار خود حاضر نبودندکه این امر بسیار مشکوک به نظر می رسد و می تواند نشانگر اطلاع آن ها از وقوع چنین حملاتی باشد.
از طرف دیگر، اولین نتیجه عملی حملات ۱۱ سپتامبر بدون انحام هیچ تحقیق مستقلی، حمله به افغانستان و اشغال آن بود. طالبان که در زمان جنگ سرد توسط سیا و با همکاری سازمان اطلاعاتی ارتش پاکستان پایه گذاری شده بود و رونالد ریگان از آن ها در زمان جنگ سرد و در هنگامه ای که با روس ها در افغانستان می جنگیدند با عنوان پر طمطراق "مجاهدین راه آزادی" یاد می کرد، امروز به دلیل پایان جنگ سرد و نیاز آمریکا به وجود یک دشمن خارجی قربانی چرخش سیاست آمریکا شده بودند. سیاست خارجی آمریکا در دوران پس از جنگ سرد به ویژه در دهه ۹۰ به تعبیر مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه وقت این کشور دچار نوعی سردرگمی شده بود؛ به همین دلیل استراتژیست های این کشور تلاش داشتند با ایجاد یک "دگر"، سیاست خارجی این کشور را از حالت رکود خارج سازند و این امر با حمله به ساختمان های سازمان تجارت جهانی جنبه عملی به خود گرفت و گروه های دست ساز و دست پرورده صهیونیسم بین الملل همچون القاعده و طالبان که متحدین آمریکا در زمان جنگ سرد به شمار می رفتند در معرض اتهام قرار گرفتند.
کمیته ای که از سوی جرج بوش رئیس جمهور این کشور برای تحقیق در رابطه با این حملات تشکیل شد و ریاست آن به هنری کیسینجر سیاستمدار کهنه کار و صهیونیست واگذار شد نه تنها هیچ توفیقی در کشف حقیقت حملات ۱۱ سپتامبر نداشت، بلکه پس از گذشت چند ماه با استعفای کیسینجر از ریاست این کمیته بر ابهامات این فاجعه تروریستی افزوده شد.
واقعیت این است که بهره برداری صهیونیسم بین الملل از نئومحافظه کاران جدید در کاخ سفید که به شدت متأثر از افکار صهیونیستی بودند و رسالت خود را تأمین امنیت رژیم صهیونیستی و تأمین منافع صاحبان قدرت و ثروت تعریف می کردند، محوری شیطانی را ایجاد کرد که هدف آن تسلط بر ذخایر غنی انرژی جهان در منطقه خاورمیانه به شمار می رود و صدالبته این هدف شوم با مستمسک قرار دادن «جنگ با تروریسم» و حمله به افغانستان شروع شد و با اشغال عراق ادامه یافت.
اما مقاومت ملت های خاورمیانه مانع از کامل شدن نقشه جهانی صهیونیسم بین الملل شد و با زمین گیر شدن آمریکایی ها در باتلاقی که این جریان مخوف بین المللی، در عراق و افغانستان برای آن ها ایجاد کرده بود، این پروژه عملاً با شکست مواجه شد.