خطر جنگ داخلی در فلسطین

فقط به یک معجزه احتیاج است تا از وقوع یک جنگ داخلی در فلسطین پیشگیری کند. چون تمام شواهد حاکی از آن است که چنین جنگی در خواهد گرفت و از مقابله بین دولت ابومازن و گروه های مقاومت فلسطینی هیچ گریزی نیست. در واقع دولت او چنان که بارها از پیش اعلام کرده اساساً برای متوقف کردن انتفاضه تشکیل شده است. ابومازن بارها مخالفت خود را با انتفاضه اعلام کرده و اصطلاح «نظامی شدن انتفاضه» را مطرح نموده است. وی به طور ضمنی حق مقاومت را در استفاده از سلاح ساده ای که برای مقابله با اشغالگران در اختیار دارد رد کرده است. مسئول برقراری امنیت در چنان دولتی محمد دحلان است که دشمنی عمیقی با مقاومت دارد و برای ارزیابی نقش او تنها همین باید کافی باشد که اسرائیل به کرات اعلام کرده می خواهد وزارت کشور در دولت ابومازن به او سپرده شود. احتیاجی به توضیح نیست که اگر خشنودی آمریکا و اروپا و اسرائیل از دولت جدید فلسطین دلایل متعددی داشته باشد به طور یقین نخستین علت آن امیدواری نسبت به پایان دادن به انتفاضه و خلع سلاح کردن گروه های فلسطینی توسط این دولت است. در این باره هیچ رازی برای مخفی شدن نیست، زیرا بازی کاملاً آشکار جریان دارد به ویژه آنکه پس از اشغال عراق بسیاری از نقاب ها فرو افتاد. دیگر اسرائیلی ها و آمریکایی ها ناچار نیستند که دور بزنند یا حرف ها را در لفافه پیچیده و در سخن گفتن از اهداف و مقاصدشان لاپوشانی کنند. اگر شما هم تردید دارید می توانید مقاله ای را مطالعه کنید که یکی از روزنامه های چاپ لندن آن را منتشر کرد و یکی از بزرگ ترین تیترهایش این بود: اسرائیل بر طبق دستورالعملی که ابومازن تعیین می کند با تروریسم مبارزه خواهد کرد. با این صراحت و یکباره! مسئله ای که نشان می دهد هر چه درباره تشکیل یک دولت جدید و تاسیس پست نخست وزیری به منظور تحقق «اصلاحات فلسطینی» گفته می شد از پایه دروغ بوده و به دوران ماقبل اشغال عراق مربوط می شده است. وقتی بازی آشکار شد، دیگر واهمه ای از این نیست که امور به اسامی واقعی اش توصیف شود. این اعلام صریح ابومازن و گروه او است که برای هدف کاملاً متفاوتی آمده اند و آن روزنامه چاپ لندن نیز به همان اشاره داشت. به بیان دیگر، این دولت در نظر اسرائیلی ها چیزی بیش از یک دستگاه امنیتی جدید نیست که وظیفه دارد تا انتفاضه را سرکوب و اسرائیل را از نگرانی ها و دردها و چالش های ناشی از آن راحت سازد.
«الوف پن» تحلیل گر سیاسی روزنامه «هاآرتص» همین معنا را تکرار کرده و می گوید شیوه ای را که اسرائیل در جنگ با «تروریسم فلسطینی» در پیش گرفته، تکیه بر «دستورالعمل»ی دارد که ابومازن آن را طرح می کند و اسرائیل هم در آن مشارکت خواهد داشت. طرحی که مبتنی بر تجدید بنای دستگاه های امنیتی فلسطین خواهد بود. بنابراین متوقف کردن انتفاضه و سرکوب سازمان های مقاومت و خلاص کردن اسرائیل از کابوس وحشتناکی که در اعماق خود به خاطر عملیات شهادت طلبانه احساس می کرد، برنامه ها و وظایف دولت جدید است. برنامه هایی که اسرائیل تاکید دارد تا هر چه سریع تر پیاده شود و حتی می توان این ها را سنگ بنای طرح «نقشه راه» دانست، چون بقیه هر چه هست حاشیه و فرعیات است. فرعیاتی که هدفش کارگردانی جشن ریشه کنی مقاومت و متوقف کردن انتفاضه است. حتی در این حاشیه ها، عادی سازی روابط با تمام کشورهای عربی مهم نیست. چون پس از «نقشه راه» درست خواهد شد. زیرا مسئله «توقف فوری انتفاضه مسلحانه و تمام اشکال خشونت بر ضد اسرائیلی ها در هر جایی» اولین قدم در نخستین مرحله است و باید حتی پیش از فردا، یعنی همین امروز، انجام شود ولی عادی سازی کامل در مرحله سوم و بین سال های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ قرار می گیرد.
انتفاضه و عملیات شهادت طلبانه، نخستین تهدید واقعی اعراب نسبت به پروژه صهیونیسم از ابتدای تاسیس دولت اسرائیل تاکنون بوده است. این حرف من نیست، بلکه دیگران می گویند و پیشاپیش آن ها توماس فریدمن. این تنها انتفاضه بود که نهادهای نظامی اسرائیل و شخص آریل شارون را در تنگنای بزرگی گرفتار کرد. زیرا پس از جنگ وحشیانه ای که اسرائیلی ها بر ضد فلسطینی ها به راه انداختند و تحت شعار «بگذار تا ارتش پیروز شود» بود و پس از آنکه شارون به انتخاب کنندگانش وعده داد طی یکصد روز بر انتفاضه چیره خواهد شد، دو سال می گذرد بدون این که او بتواند به وعده اش وفا کند. پس از همه این مراحل دولت اسرائیل هیچ راه حلی پیدا نکرد جز این که ماموریت را به خود فلسطینی ها واگذار کند. بگذار تا در آنچه او شکست خورد، این پیروز شود. این نیز حرف من نیست. چون «حیمی شالوت» یکی از تحلیل گران روزنامه «معاریو» درباره دولت ابومازن همین معنا را می گوید: «به مجرد آنکه دولت جدید فلسطین بتواند خودش مسئله «تروریسم»! را حل کند، اسرائیل عملاً و به طور یکجانبه شکست «مشت آهنین» خود را اعلام می کند. این دولت خالصاً دست راستی شارون است که رسماً اعتراف می کند تنها فلسطینی ها قادر هستند ماموریت خلاصی یافتن از انتفاضه را انجام دهند. متاسفانه ابومازن هم در اطمینان بخشیدن به اسرائیلی ها و آمریکایی ها کوتاهی نکرد. چون هنوز دولتش از مجلس قانونگذاری فلسطین رای اعتماد نگرفته بود که حتی در مقابل این مجلس اعلام کرد «تروریسم» را با هر منشایی که می خواهد داشته باشد تحمل نمی کند و این که مسئله امنیتی در راس دستورالعمل دولت او قرار دارد و این دولت خواهد کوشید تا «تحریک» را متوقف و به هرج و مرج در اختیار داشتن سلاح پایان دهد. جز سلاح های «قانونی» که هیچ چیز باقی نماند.
من وقتی سخنان او را در روز(۳۰/۴/۲۰۰۳) در روزنامه «الشرق الاوسط» می خواندم باورم نمی شد. حتی در وهله اول فکر کردم اشتباهی چاپی رخ داده و اسم ابومازن را به جای اسم آریل شارون گذاشته اند. چون او هم وقتی به قدرت رسید گفت مسئله امنیتی در راس کارهای دولتش قرار دارد. وقتی مطمئن شدم که این کلام ابومازن است نه دیگری، پیش خود گفتم چیزی را که حتی یک شهروند عادی از نخست وزیر دولت فلسطین انتظار دارد این است که از پایان اشغالگری و کاهش مشکلات و رنج های مردم فلسطین و بازسازی مناطقی که ارتش اسرائیل آنها را منهدم ساخت و مبارزه با فساد و آزادسازی هزاران فلسطینی که در زندان های اسرائیل بازداشت هستند صحبت کند. چون مسئله امنیت در واقع امنیت اسرائیل و سربازان و شهرک نشینان است و به وظایف دولت فلسطین که به اندازه کافی خودش مشکلات دارد ارتباطی پیدا نمی کند.
از شگفتی ها اینکه در همان حال که نخست وزیر دولت فلسطین اولین حرف هایش را به این مضمون بیان می کرد نخست وزیر اسرائیل بسته ای پیغام آغشته با خون فلسطینی را برای او فرستاد. در همان روز یک مسئول برجسته «جبهه خلق» و دو نفر از رهبران «گردان شهدای الاقصی» وابسته به جنبش فتح کشته شدند. روزی که او طرح نقشه «نقشه راه» را تحویل گرفت اسرائیل کشتاری را در غزه به راه انداخت و طی آن ۱۴ فلسطینی را کشت و در همان حال وعده هایی را که برای عقب نشینی از شهرهای فلسطینی داده بود پس گرفت، وعده ای که گفته بود پس از تایید دولت ابومازن به آنها وفا خواهد کرد. کمااینکه دادگاه عالی اسرائیل استفاده از موشک های موسوم به «فلاشط» که از نظر بین المللی تحریم شده است را برای ارتش اشغالگران و بر ضد فلسطینی ها مجاز شمرد. هنگامی که طی سه روز این حوادث اتفاق می افتاد (و درست پس از رای اعتماد به دولت ابومازن)، رسالت این دولت بخشی از سیاست همان بازی آشکار تلقی شده و به اقتضای آن دست اسرائیل برای سرکوب فلسطینی ها باز شد. فلسطینی هایی که دولت ابومازن مامور شده بود تا همزمان آنها را به زنجیر کشیده و خلع سلاح کند تا راه در برابر دولت اسرائیل باز شود و بتواند ماموریتش را انجام دهد. راهی که جز با خون فلسطینی ها فرش نمی شود و اجساد تکه پاره فلسطینی ها آن را احاطه کرده است.
این صحنه ها، در پی اشغال عراق به نمایش گذاشته شد، به خصوص آنکه اسرائیل آسوده خاطر شد که در منطقه توازن قوا به نفع او رقم خورده و میدان کاملاً برای او خالی مانده است. تحریک کردن سوریه و درخواست بستن دفاتر مقاومت و عدم حمایت از آنها یا از حزب الله لبنان و حذف رابطه اش با ایران در همین زمان اتفاق می افتد. دولت فلسطین تامین امنیت اسرائیل را در اولویت برنامه های خود قرار داده است و از این رو «نقشه راه» هدف اش قانونی جلوه دادن توقف و ریشه کنی انتفاضه است. به بیان ساده تر، اسرائیل باشتاب خواست میوه اشغال عراق را در فلسطین بچیند و قربانی کردن مقاومت به دست خود فلسطینی ها یکی از نخستین میوه ها است. از طرف دیگر حماس به طور رسمی اعلام کرد دست هایی را که قصد خلع سلاح اش را داشته باشند قطع خواهد بود. با این وصف اگر ابومازن خواسته باشد در ماموریت خود موفق شود، جنگ داخلی فلسطینی ها امری قطعی است و این اسرائیل خواهد بود که برنده نهایی می شود. به هر حال موفقیت اسرائیل به معنای انتحار فلسطینی ها است و شکست او، موفقیت و نجات آنها. تنها راه برای دور کردن کابوس یک جنگ داخلی همین است.