روز قدس و چرایی حمایت از فلسطین
امام خميني (ره): روز قدس، روز حيات اسلام است.
مقدمه
پایگاه بصیرت: نامگذاری جمعه آخر ماه مبارک رمضان به نام روز قدس از سوی بنیانگذار جمهوری اسلامی بیانگر دوراندیشی و برآورد صحیح از دغدغهها، چالشها و فرصتهای جهان اسلام است که موجب بیداری و هدایت انرژی متراکم مسلمانان به سوی حمایت از آرمان فلسطین شد.
حضور گسترده امت روزهدار اسلامی در اقصینقاط جهان بهمثابه همدردی و همراهی امت اسلامی با ملتی مقاوم است که سالهاست در مقابل ددمنشی صهیونیستها در دفاع از آرمان فلسطین ایستادگی کرده و بهعنوان خط مقدم جهان اسلام در دفاع از بیتالمقدس، هزینههای گزافی را متحمل گردیده است.
اين فرياد بيدارباش امام عاشقان، شلاقي بود بر ذهنهاي خفته ملت اسلام، تا از خواب عميق غفلت بيدار شوند و در برابر ستمگران تاريخ، با قامتي برافراشته قيام كنند.
دراین روز مومنان روزهدار ایران اسلامی که همواره پس از پیروزی انقلاب اسلامی پرونده درخشانی در حمایت از ملل ستمدیده جهان بهویژه مردم مظلوم فلسطین را در کارنامه خود جهت همراهی و همسویی با برادران و خواهران مسلمان داشته، درصفوفی به هم فشرده ضمن اعلام وحدت و یکپارچگی خویش حمایت قاطع خود را از مبارزان فلسطینی اعلام میکنند.
برخی اکنون با طرح این پرسش که آیا با حضور در خیابان و شعار دادن مشکل مردم مظلوم فلسطین حل میشود، تلاش میکنند نهتنها عدم حضور خود را توجیه کنند؛ بلکه دیگران را نیز از حضور در راهپیمایی منصرف سازند؛ پاسخ این افراد را بنیانگذار جمهوری اسلامی در فرازی از سخنان خود بیان فرمودهاند: «وقتی یك میلیارد جمعیت فریاد كرد، «اسرائیل» نمیتواند، از همان فریادش میترسد. اگر همه مسلمین كه در دنیا هستند اگر در روز قدس همه بیرون بیایند از خانه، فریاد بكنند مرگ بر آمریكا و مرگ بر «اسرائیل»، همین قول مرگ برای آنها مرگ میآورد. جمعیتشان بیش از یك میلیارد، ذخایرشان این همه زیاد كه همه دولتها محتاج به ذخایر شما هستند؛ با این وجود شما را وادار میكنند با هم مختلف باشید، اختلاف كنید و ذخایرتان را ما ببریم و هیچ كدام صحبت نكنید.» (صحیفه امام، ج13، ص: 80)
اکنون این پرسش مطرح است که با گذشت 33 سال از صدور فرمان امام خمینی(ره) درباره اعلام حمایت از ملت مظلوم فلسطین، این شعارها در بهترین زمان بهلحاظ اعتقادی برای مسلمانان چه دستاوردهایی را داشته است. دستاوردهای همبستگی اسلامی جغرافیای جهان اسلام را در سه موضوع میتوان دستهبندی کرد که در ادامه به آنها اشاره میگردد:
الف- فلسطین
1- شکلگیری دو انتفاضه 1987 و 2000
انقلاب سنگ جوانان فلسطینی که بهعنوان یک حرکت ضدصهیونیستی با هدف آزادسازی سرزمین فلسطین از اشغال متجاوزان آغاز شد، در ابتدا برخی کارشناسان سیاسی منطقه و جهان، این حرکت را یک اغتشاش مقطعی و محدود دانستند که در یک منطقه جغرافیایی فلسیطن رخ داده است؛ ولی استمرار و گستردگی آن باوجود برخوردارنبودن از امکانات، نشان داد که افرادی مصمم با ارادههای آهنین مطالبات مردم فلسطین را تعقیب میکنند. بر کسی پوشیده نیست که خروش انقلابی مبارزان فلسطینی واکنش طبیعی به رنج و ستم آوارگان فلسطینی در سایه ناکارآمدی سازمانهای نظامی و سیاسی اعراب و فلسطینی بود که با تکیه بر سلاح ایمان و اراده انقلابی برای نجات کشورشان به صحنه آمدند.
وقوع دو انتفاضه تاکنون در سرزمینهای اشغالی باوجود تهدیدها و تطمیعهای تلآویو و اربابانش برای ازبین بردن روحیه جهاد و مقاومت در میان مسلمانان و مبارزان فلسطینی، بیانگر عزم جدی مردم فلسطین در دستیابی به اهدافشان است، گفتنی است برخی خبرها وقوع انتفاضه سوم را محتمل میدانند.
1-1- انتفاضه 1987
انتفاضه اول در سال 1987 از نوار غزه آغاز شد و به کرانه باختری سرایت کرد. خیزشی که بهجرئت میتوان گفت از سال 1967 تاکنون در بعد تأثیرگذاری و گستردگی بینظیر بوده است بهگونهای که سران رژیم صهیونیستی يك گام عقبنشيني کردند و فلسطينیها را به رسميت شناختند و در پي آن، تشكيلات خودگردان موجوديت يافت. در سال 1987 خشم ملی علیه ادامه اشغال بود؛ از اینرو پیامش بیشتر جنبه محکومیت و اعتراض داشت و شاید به همین دلیل بود که آن اعتراض، از سنگپرانی تجاوز نمیکرد و از سوی دیگر یک حالت سکوت مرگبار بر تمام جهان عرب حکمفرما بود که در نشست سران در عمان تجلی یافت؛ زیرا در همان سال، این نشست برگزار شد و هیچ نامی از اشغال فلسطین در قطعنامه برده نشد و لذا آن انتفاضه اول را میتوان پاسخی به بیتوجهی اعراب، ناامیدی از سازمانهای فلسطینی، قتل و کشتار صهیونیستها ارزیابی کرد.
2-1- انتفاضه 2000
انتفاضه دوم در سال 2000 با ورود شارون به صحن مسجدالاقصی شروع گردید و تاکنون ادامه دارد. ناامیدی مردم فلسطین از روند سازش، موقعیت جدید گروههای فلسطینی یعنی تقویت در ابعاد نظامی، پیروزی خیرهکننده حزبالله بر رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان و اخراج صهیونیستها از لبنان که آرمان فلسطینیها را دستیافتنیتر مینمود، از سوی دیگر تلاش کابینه رژیم صهیونیستی برای تخریب مسجدالاقصی همگی مؤلفههای تأثیرگذار بر شکلگیری انتفاضه دوم بودند. مردم در فلسطین با خیزش دوم بهنام انتفاضه اقصی نشان دادند که حضور میدانی فلسطینیها برگرفته از برنامهریزیهای اتاق فکر دولتمردان فلسطینی نیست بلکه یک اقدام مردمی و خودجوش است که راه رسیدن به هدف را در مبارزه و عنصر مقاومت ارزیابی میکنند و گزینههای دیگر را ناکارآمد و بیهوده میدانند. میتوان عقبنشینی تلآویو از غزه را دستاورد این خیزش مردمی عنوان کرد.
2- پیروزی در جنگ 22روزه
رژیم صهیونیستی پس از کودتا علیه دولت قانونی از طریق عوامل خود و حضور جنبش حماس در باریکه غزه مردم بیپناه را به جرم حمایت از دولت قانونی که از طریق فرایند دموکراتیک در مصدر قدرت قرار گرفته بود، آماج حملات گسترده قرار داد. این اقدام اسرائیل غاصب در حالی صورت پذیرفت که سازمانهای بینالمللی در سکوتی مرگبار قرار داشتند و کشورهای مدعی حقوق بشر اروپایی با سکوت خویش تلویحاً متجاوز را به سفاکی تشویق کردند. افزون بر کشورهای فرامنطقهای، دول اسلامی منطقه نیز در حالیکه انتظار اقدامات سیاسی، رسانهای و حتی میدانی از آنها میرفت، کشتار 1310 نفر را در مدت 22 روز به نظاره نشستند تا بر سر سپر دگی بیش از پیش خود به سیاستهای بلوک غرب مهر تأیید زده باشند.
تلآویو و اربابانش معتقدند محاصره تمامعیار مردم بیدفاع در باریکه غزه و تهاجمات گسترده اسرائیل غاصب در سکوت مرگبار کشورهای عربی و جدایی بین غزه و کرانه باختری، همگی مؤلفههای یک پیروزی قریبالوقوع است؛ از اینرو با این برداشت غلط از زمین، دریا و هوا، ساکنان در بند غزه را آماج سنگینترین حملات قرار دادند؛ ولی نتیجه دلخواه را از اهداف از پیش تعیین شده به دست نیاوردند.
«ابومازن» و «محمد الدحلان» در اين جنگ، نهايت همکاري ممکن را با رژیم اشغالگر قدس عليه حماس داشتهاند؛ اما در نهايت، حماس پيروز ميدان لقب گرفت. پایان نبرد 22روزه معیار و ملاک قابل قبولی برای سنجش جایگاه و پایگاه جنبشهای فلسطینی است، جنبش مقاومت با رشادتها در این جنگ بر محبوبیتش افزوده گردید؛ ولی ملیگراها که میتوان آنها را نسخه بومی محافظهکاران عرب نامید، در انزوا قرار گرفتند. ارتش غاصب با تمسک به انواع حیلههای رسانهای تلاش کرد ناکامیهای عرصه فیزیکی جنگ را در فضای مجازی جبران کند؛ ولی چون این رژیم با هدف حذف حماس دست به این اقدام زد، نهتنها این جنبش از بین نرفت بلکه با اقتدار به حیات خویش ادامه میدهد و با بازسازی شرایط خود، به کابوسی برای دولتمردان رژیم صهیونیستی تبدیل شده است.
در این جنگ، جنبش حماس نشان داد که توان نبرد نامتقارن را با یک رژیم مدعی دارد و توانست با شلیک موشکهای قسام، امنیت و آرامش را از ساکنان تلآویو و حیفا سلب کند. موشکهای حماس ابزار برتری تسلیحاتی و امنیتی سرزمین اشغالی را مخدوش کرد بهگونهای که در دهه 50 قرن بیستم زمانی که فرانسه و انگلیس پایههای بزرگترین نیروگاه هستهای رژیم صهیونیستی را بنیان نهادند، در پی مکانی بودند که به لحاظ عمق راهبردی دارای عمق وسیعی داشته باشد تا کشورهایی چون عربستان، سوریه، اردن و مصر قادر به ضربه زدن این منطقه نباشند، این نظریه تا آخرین دقایق سال 2008 میلادی دارای جایگاه بود؛ اما با ورود به سال 2009 میلادی و با شلیک موشکهای فلسطینی به بئر السبع که 50 کیلومتر با نوار غزه و 12 کیلومتر (هوایی) با نیروگاه دیمونا فاصله داشت، خواب را از چشمان نظریهپردازهای صهیونیستی ربود.
3- پیروزی سیاسی حماس در انتخابات 2006
دومين انتخابات پارلماني فلسطين، 25 ژانويه 2006 میلادی مطابق با پنجم بهمن 1384 هجری شمسی پس از گذشت 10 سال از انتخابات دوره اول پارلمان، در حالي برگزار شد كه جنبش مقاومت اسلامي فلسطين (حماس) با تصاحب تعداد 76 كرسي از مجموع 132 كرسي پارلمان به پيروزي چشمگيري در صحنه سياسي فلسطين دست يافت. با اين پيروزي، كابينه 24 نفري دولت «اسماعيل هنيه» پس از كسب رأي اعتماد مجلس، در دهم فروردين 1385 شروع به كار كرد.
اقبال مردم در عرصه سیاسی به جنبش حماس نشان داد که این جریان مبارز، ضمن اعتقاد به مبارزه با صهیونیسم و اشغالگران قدس با حضور در حوزه سیاسی، شخصیت فکری و راهبردی این گروه سیاسی را به آرای مردم گذاشت و از این رهگذر، نظر افکار عمومی را در فلسطین نسبت به ادامه مبارزات با رژیم صهیونیستی جویا شد که رأی بالای شهروندان فلسطینی به جنبش حماس، بیانگر اتخاذ گزینه مبارزه با این رژیم بود میباشد که برخی با گمانهزنیهای غیر منطقی، مسیر گفتوگو را بهعنوان راهبرد تعامل با تلآویو مطرح میکردند و در مقابل این اراده مردم، ناگزیر شدند از موضع خود عقبنشینی کنند.
«مورفی» معاون اسبق وزیر خارجه آمریکا، در مورد پیروزی حماس در انتخابات اذعان کرد: پس از به قدرت رسیدن جنبش حماس در فلسطین، اوضاع درحال حاضر بسیار آشفته و بغرنج شده است و من معتقدم سیاستهایمان در منطقه نیاز به تغییر دارد و واضح است كه ما با ایران و برخی جناحها در عراق و حتی با حماس فعالانه گفتوگو نمیكنیم بنابراین راه پیشرفت، به تغییراتی از سوی آمریكاییها و همچنین از سوی احزاب در خاورمیانه نیاز دارد. مراد این دولتمرد آمریکایی از آشفتگی این است که سران کاخ سفید بهصراحت اذعان کردند ما با به قدرت رسیدن تروریستها مخالف هستیم و نمیتوانیم حضور آنها را در عرصه دموکراتیک نمیتوانیم تأیید کنیم به همین دلیل، مشکلات عدیدهای را برای حماس پس از به قدرت رسیدن ایجاد کردند.
ب- رژیم صهیونیستی
1- انزوای این رژیم
ارتش اشغالگر، به اقدامات سیاسی حامیان لندن و واشنگتن امید دارد که آنها با وتو کردن تلاشهای سیاسی و حقوقی دیگر کشورها در شورای امنیت حاشیه امنی برای اقدامات ماجراجویانه این رژیم ایجاد کنند؛ بنابراين زمانی که موضوع در مجمع عمومی سازمان مورد بررسی قرار میگیرد، کشورهای حامی اسرائیل غاصب تلاش میکنند تا از طریق تأثیرگذاری بر دیگر بازیگران بینالمللی، آنها را با دیدگاههای خود همسو کنند. پر واضح است که واقعیتهای جهانی و شکلگیری جبهه استکبار (بهویژه عملکرد مدعیان و ابرقدرتها) بیاعتباری آنها را در نزد ملتها و دولتها به اثبات میرساند و کشورهای مستقل جهانی، عمق نفرت و انزجار خود را از ساختار طراحی شده توسط دول استکباری متجلی میکنند که اقدام سال 1390 این مجمع را میتوان با اقدام قابل تقدیر در سال 1975 مجمع عمومي با عنوان «برابري صهيونيسم با نژادپرستي» كه ضربه سختي به حيثيت رژيم صهيونيستي وارد كرده بود، مقایسه کرد. قطعنامههاي 9گانه مجمع عمومي سازمان ملل در جمعه 18 آذر سال 1390، صهيونيستها و حاميانش را در بهت و حيرت فرو برده است.
محتوای قطعنامهها عمدتاً حول نقض حقوقبشر ازسوی صهيونيستها، شهركسازيهاي غيرقانوني، تخريب مراكز درماني و آموزشي فلسطينیها، كشتار مردم غزه و در يك جمله تجاوز، قتل و غارت بوده است.
2- بنبست روند صلح
روند سازش، یک طرف آن رژیم اشغالگر قدس و حامیان فرا منطقهای این رژیم است و طرف دیگر، جریان سازشکار فلسطینی و کشورهای محافظهکار عرب قرار دارند. مسیر گفتوگو بهعنوان یک راهحل در واقع ناکامی رژیم صهیونیستی از اقدامات نظامی بوده است که متروپل لندن - واشنگتن با چراغ سبز به برخی دول عربی همسو تلاش میکنند هزینه دستیابی متجاوزان به اهدافشان را به حداقل برسانند.
60 سال تاریخ مملو از شرارت و تجاوزگری رژیم صهیونیستی و 20 سال سابقه مذاکرات سازش اثبات کرد که رژیم صهیونیستی نهتنها به همزیستی با فلسطینیها نمیاندیشد؛ بلکه اساساً حقی برای این ملت قائل نیست و این نکتهای است که جناح سازشطلب فلسطین نمیتواند آن را انکار کند.
درحالی که رژیم صهیونیستی پس از روی کار آمدن تیمی از تندروترین صهیونیستها به سرکردگی بنیامین نتانیاهو، آشکارا اعلام کرد خود را به مفاد پیمانهای سازش گذشته متعهد نمیداند، سخن گفتن از زندگی مسالمتآمیز با چنین رژیمی، جز خیانت و حماقت مفهوم دیگری ندارد.
اکنون این پرسش بیپاسخ مانده است که آیا انتخاب گزینه سازش، مطالبه مردم فلسطین است یا اینکه جریانی نفوذی بدون اهتمام به دیدگاه مردم بهعنوان نماینده خودخوانده ملت فلسطین، وارد مذاکرات شده است؛ به عبارت دیگر، تشکیلات خودگردان، مشروعیت حضور در پشت میزهای دیپلماسی را از سوی افکار عمومی در کشور فلسطین ندارد.
مقامات رژیم اشغالگر باید بدانند که روند صلح هیچگاه از آنها چهرهای صلحطلب در اذهان ایجاد نمیکند بلکه مردم میدانند که جنگطلبان صهیونیست، اهل مماشات و گفتوگو نیستند، آنها هزینه مذاکره را کمتر از جنگ و خشونت ارزیابی میکنند؛ از اینرو با اتخاذ مشی صلحطلبی در پی اجرایی کردن اهداف آوارگی ملت فلسطین هستند. از سوی دیگر، واقعیتهای میدانی صحنه در خصوص رفتار مقامات صهیونیست بیانگر عدم اعتنای آنها به توافقات و تعهدهاست به همین دلیل، «لیبرمن» وزیر امور خارجه این رژیم، صراحتاً از بنبست روند صلح سخن میگوید.
3- تشدید چالشهای داخلی
بیداری اسلامی در کشورهای عربی سبب سرایت به دیگر کشورها شد که این اپیدمی خیزش ملتها، سرزمین اشغالی فلسطین را نیز بینصیب نگذاشت، اقوام مهاجر با تأسی به ملتهای دیگر کشورها، خواهان رفع کاستیها و مشکلات خویش در فلسطین بهویژه اراضی اشغالی 1948 شدند.
از اواسط جولاي 2011 اعتراضات داخلي در فلسطين اشغالي بهدليل گراني مسكن شروع شد. اين اعتراضات بهتدريج و با فراخواني معترضان در شبكههاي اجتماعي (فيسبوك و...) گسترش يافت و به انقلاب چادر موسوم گشت. برگزاري تظاهرات 400 هزار نفره و اعتراضات به تبعيض اجتماعي، در اين رژيم بيسابقه بوده است. «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی، در نشست رؤسای سازمانهای یهودی در آمریکا میگوید: اسرائيل با دريايي از مشکلات محاصره شده است چگونه بايد از خود دفاع کند؟ ما غير از دفاع، نيازهاي ديگري هم داريم! ما نيازهاي اجتماعي، آموزشي و بهداشتي داريم. چگونه بودجه اين نيازها را تأمين خواهيم کرد؟ (سایت مشرق 19/2/91) این رفتار اجتماعی سیاسی مردم در سرزمینهای اشغالی نشان داد که فریبخوردگان شعارهای صهیونیستها باید پرده از تزویر دولتمردان دروغگو بردارند و عمق خشم و نفرت خود را با تحصن، اعتراض و راهپیمایی علنی کنند. آنها اکنون نهتنها وعدههای رفاه و امنیت را تجربه نکردهاند بلکه هر روز از ترس شلیک موشکهای مقاومت، بر متقاضیان بازگشت افزوده میشود. آمار رو به رشد مهاجرت معکوس، شکست راهبردهای اسلاف صهیونیستها را نشان میدهد.
4- شکست در جنگ 22روزه و 33روزه
مقامات صهیونیست در جنگ 33روزه طعم تلخ شکستی را چشیدند که همواره در پنج جنگ اعراب و اسرائیل برنده میدان بودهاند و شکستی که کمیته تحقیق وینوگراد مهر تأیید بر آن زد.
اعتراف «دان حالوتس» رئيس بركنار شده ستاد مشترك ارتش رژيم صهيونيستي، درباره اشتباهات تمامي رهبران اسرائيل در جنگ 33روزه عليه لبنان؛ و اذعان به شكست و فرسودگي این رژیم در جنگ 22روزه، مصداقی از اعتراف دیگر سران صهیونیست است.
امام خامنهای در فرازی از سخنان خود درخصوص شکست ارتش غاصب در لبنان فرمودند: «صهیونیستهاى وحشى که ابهت به دست آمده نظامىِ در طول پنجاه سال را در جنگ سى و سه روزه لبنان از دست دادند - پنجاه سال تلاش کردند تا نشان بدهند که اسرائیل شکستناپذیر است؛ اما این ابهت پنجاه ساله در سى و سه روز دود شد رفت هوا. یک گروهِ مجاهدِ مؤمن تهیدست از سلاحهاى پیشرفته هوایى و غیره، توانست آن ارتش مغرور و سرکش را به ذلت بکشاند؛ تلفات بر آن وارد کند؛ او را در سطح دنیا مسخره کند - گویا مىخواهند انتقام آن شکست و آن فضاحت را از فلسطینیهاى بیچاره بگیرند.» (بیانات مقام معظم رهبری 19/8/85)
رژیم صهیونیستی در نبرد 22روزه غزه نتوانست موشکهای قسام متوقف کند. این موشکها بدون برخورداری از سایتهای موشکی معمول، اهدافی را در نزدیکی تلآویو و حیفا مورد اصابت قرار دادند ولی برای کاوشگران اطلاعاتی و امنیتی این رژیم، امکان کشف موقعیت شلیک این موشکها به یک آرمان دستنیافتنی تبدیل شده است.
در این جنگ، غرش سلاحهای سنگین صهیونیستها نتوانست برای شهرکنشینان مسلح و دیگر اتباع اجارهای در این سرزمین، امنیت ایجاد کند. به سخن دیگر، آنها نتوانستند آرزوی بازدارندگی را باوجود لشکرکشی و نابرابری توان نظامی محقق کنند. شلیک موشک نهتنها تا آخرین لحظه درگیریها استمرار داشت؛ بلکه گمانه زنیهای محافل سیاسی و نظامی از رشد موشکها ی حماس نیز خبر دادهاند. 22 روز نبرد نا برابر در حوزههای نظامی، امنیتی، رسانهای و لجستیکی، افزون بر حمایتهای بینالمللی، ایده بازسازی روحیه شکست خورده ارتش صهیونیستی در سال 2006 در مقابل حزبالله را ناکام ارزیابی کرد به نحوی که این ادعا را میتوان از لابهلای اظهارات برخی مقامات نظامی این رژیم نیز به دست آورد. ژنرال بلندپايه ارتش صهیونیستی اعتراف کرد: نتايج حمله به غزه براي ارتش اين رژيم بسيار شرم آورتر و بدتر از نتايج جنگ با حزبالله لبنان بوده است. شکست در سال 2006 و 2009 از چند کشور عربی و یا یک کشور عرب نیست بلکه ناکامی در مقابل یک جنبش اسلامی حزبالله و حماس است.
و یا «شلومو گازيت» رئيس اسبق دستگاه اطلاعاتي ارتش«امان»، در سؤالاتي خطاب به مستعمرهنشينيان بعنوان حاميان اول جنگ ضد غزه تأکيد کرد: ما چه نتيجهاي از جنگ غزه به دست آورديم جز اينکه نيروي بازدارندگي را تضعيف کردیم؟
5- شکست بلندپروازی صهیونیستی
بنیانگذاران صهیونیست از بدو تأسیس صرفاً تمامی فلسطین را مطالبه نمیکردند؛ بلکه افزون بر جغرافیای این سرزمین، نگاه توسعهطلبانهای به دیگر همسایگان نیز داشتند بهگونهای که نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی درسال 1998 گفت: «اسرائیل تنها به مرزهایی که سازمان ملل برایش در نظر گرفته، محدود نمیشود. مرزهای اسرائیل را خدا تعیین کرده است.»(!)
صهيونيستها از سال 1948 كه اعلام موجوديت كردند، برنامههايي را براي تصرف سرزمينهاي مجاور در سر ميپروراندند. بنگورين، اولين نخستوزیر رژيم صهيونيستي پس از اعلام موجوديت اين رژيم، معتقد است سرزمين اسرائيل پنج منطقه را در بر میگيرد: «در جنوب لبنان تا رود ليتاني، جنوب سوريه، سرتاسر اردن، سرتاسر فلسطين و شبه جزيره سينا، حتي برخي ديگر از صهيونيستها مرزهاي شمال تركيه را جزء قلمرو رژيم صهيونيستي میدانند.»
در يكي از نوشتههاي مناخيم بگين آمده است: «به شمال كه مينگرم، دشتهاي حاصلخيز سوريه و لبنان را ميبينم... چون نگاهمان را متوجه شرق ميكنيم، درههاي وسيع و حاصلخيز دجله و فرات... و نفت عراق را مشاهده ميكنيم، و چون به غرب نظر ميافكنيم، سرزمين مصريان را... ما تا مسائل ارضي خويش را از موضع قدرت حلوفصل نكنيم، قادر به پيشرفت نيستيم، ما بايد اعراب را به تسليم محض واداريم.
ايهود اولمرت، نخستوزیر سابق رژيم صهيونيستي در جمع اعضاي كابينه اش با اظهارات مأيوسكنندهاي از « نابودي روياي اسرائيل بزرگ» پرده برداشت و صراحتاً اعلام كرد: كساني كه امروز از ايجاد كشور اسرائيل بزرگ سخن ميگويند، تنها خودشان را فريب ميدهند. رؤياي تشكيل اسرائيل بزرگ پايان يافته و ديگر راه بازگشتي وجود ندارد.
ج- منطقهای
شکلگیری بیداری اسلامی در منطقه، به شعارهای وحدتبخش، هشداردهنده و افشا کننده رفتارهای جبهه استکبار از سوی ملل مسلمان مدیون است که هر ساله به تبعیت از ایران اسلامی در روز جهانی قدس به صحنه میآیند و خواستار نظم عادلانهای در جهان هستند. بیداری از خواب سیاسی و انفجار بغض متراکم امت اسلامی ناشی از بیعدالتی و ظلم به برادران و خواهران مسلمان در جغرافیای اسلامی بهویژه در فلسطین، موازنه جدیدی از قدرت را در مناسبات منطقهای و جهانی رقم زد.
* بیداری اسلامی
سقوط حاکمان مستبد مصر، تونس، یمن و لیبی در واقع برای دیگر کشورها و ملتها که به فراخور ظرفیت موجود، در مسیر بیداری اسلامی قرار گرفتند، الگو شد. در کشور مصر، اقدامات مردم از قبیل تسخیر سفارت اسرائیل غاصب، تقاضای لغو کمپ دیوید، انفجار خط لوله انتقال گاز به رژیم صهیونیستی و رأی به نامزد اسلامگرای اخوانی، همگی بیانگر تشدید فشارها به ارتش غاصب است به نحوی که «بنیامین بن الیعازر» وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی، همزمان با اعلام پیروزی «محمد مرسی» در اولین انتخابات ریاست جمهوری مصر پس از سقوط رژیم «حسنی مبارک» متحد دیرین صهیونیستها، تأکید کرد که بهار عربی (انقلابهای عربی) به بهار اسلامی تبدیل شده است. البته اوضاع پیچیده اقتصادی، سیاسی و امنیتی قاهره مشکلاتی را برای رئیسجمهور منتخب ایجاد کرده ولی وی ناگزیر از عملیاتی کردن مطالبات افکار عمومی در میدان التحریر است.
در سال 1996 تونس و رژیم صهیونیستی دفتر حافظ منافع دایر کردند و نمایندگانی دائمی هم با یکدیگر مبادله کردند، اما در اکتبر 2000 این نمایندگیها و دفاتر به دلیل اعتراض تونس به سرکوب انتفاضه فلسطینی بسته شدند. پیروزی حزب اسلامگرای النهضه تونس، معادلات سیاسی گذشته را دستخوش تحولات چشمگیری کرد به نحوی که «رفیق عبدالسلام»، وزیر امور خارجه تونس، در سخنانی اذعان کرد: دولت کنونی تونس رابطه با اسرائیل برقرار نمیکند و به این دلیل رابطه برقرار نمیکند چون اسرائیل قوانین بینالمللی را نقض میکند و به حقوق ملت فلسطین احترام نمیگذارد. «راشد الغنوشي» رهبر اسلامگرايان تونس، پيروزي «جنبش نهضت» در انتخابات تونس را به فلسطين، قدس، اهالي غزه و ملت فلسطين تقديم كرد. وي گفت: «ايستادگي و شجاعت مردم غزه بر تمام امت در هر جا و هر مكاني، تأثير مثبت بر جاي گذاشته است.»
اردن با قرار گرفتن در مسیر سازش و برقراری روابط دیپلماتیک بهعنوان یکی از تکیهگاههای این رژیم در منطقه محسوب میشد؛ ولی بیداری اسلامی اردن را نیز دستخوش تغییراتی کرد که بر نگرانی مقامات صهیونیست افزوده است. وضع دولت اردن چندان مناسب نیست و این ظرفیت در اردن وجود دارد که آتشفشان بیداری اسلامی در آنجا هم فوران کند و حتی اگر به این وضع هم دچار نشود، حداقل در اردن شاهد سردی و تیرگی روابط با صهیونیستها باشند. تظاهر کنندگان اردنی در همسویی با موج بیداری اسلامی در گستره جهان اسلام، خواهان قطع کامل روابط با رژیم صهیونیستی و تعطیلی سفارتخانههای این رژیم و آمریکا در اردن شدند.
چالشهای موجود در بحرین، عربستان و دیگر شیوخ حاشیه خلیج فارس و برخی دول شمال آفریقا نشاندهنده پایگاه متزلزل دولتمردان وابسته و مستبد است که تاکنون توانستهاند با تهدید و تطمیع و در سکوت مجامع بینالمللی، با سرکوب و به خاک و خون کشیدن تظاهرات، رویارویی اسلحه با اراده ملتها را به نمایش بگذارند که عبرتهای تاریخ هیچگاه سرنیزه را پیروز صحنه معرفی نکرده است. بیداری اسلامی در کشورهای انقلابی با روی کار آمدن حکومتهای مردمسالار ثابت کرده است که خواهان پذیرش دیکته بیگانگان نیستند، پس الگوی متفاوتی از گذشته را برای مناسبات داخلی و خارجی خود تعریف کردهاند که رژیم صهیونیستی در عرصه جدید تعاملات غایب است. نظامهای جدید برآمده از اراده مردم، سکولار و یا لائیک نیستند بلکه اسلامگرا هستند که در روابط خارجی آنها، رژیم صهیونیستی جایگاهی ندارد. مطالبه اسلامگرایی در کشورهای انقلابی در تضاد با منافع آمریکاست اگر چه شاید نتوان بطور قطعی اذعان کرد که نظام جدیدالولاده سیاسی صد درصد ضد منافع واشنگتن عمل میکنند ولی حداقل این ادعا درست است که همراهی آنها با آمریکا به حداقل رسیده است.
* چرایی دفاع از فلسطین
موضوع دفاع از فلسطین هر از چند گاهی تحتالشعاع جو سازیهایی قرار میگیرد و برخی با طرح این پرسش که چه نسبتی بین منافع ملی ما و حمایت از جنبشهای فلسطینی وجود دارد؟ جمهوری اسلامی در درون، مشکلات عدیدهای دارد و در این شرایط شاید کمک به دیگران از وجاهت عقلی و منطقی برخوردار نباشد؛ حمایتهای ایدئولوژیک ایران را از ملت مظلوم زیر سؤال میبرند. لذا در پاسخ به این پرسش در ادامه به دلایل حمایت از فلسطین اشاره میگردد:
1- دفاع انسانی
حضرت امام(ره) يكي از پايههاي دفاع خويش از ملت فلسطين را بر مبناي دفاع انساني ميدانند، ايشان معتقدند كه مردم فلسطين نيز مانند بقيه انسانهاي ديگر از حقوق اوليه انساني برخوردار هستند كه بايد مورد توجه و اهتمام قرار گيرد. حقوق انساني به صرف انسان بودن هر فرد كه وجه مميز آنان از حيوانات محسوب ميشود، مورد امعان نظر قرار ميگيرد. توجه به نوع انسان، فارغ از مذهب و فرق ديني، شاخص و ملاكي براي توجه به انسان است. امام خميني بر اين نكته تأكيد داشتند كه دفاع از فلسطين منطبق بر موازين انساني و انساندوستي است كه از سر جوانمردي و پاسداري از ارزشهاي انساني و نوعدوستي انجام ميشود. در اين رابطه، شهادت انسانهاي پاكباخته دال بر ابعاد انساني اين پديده معنوي است. «در راه خدا رفتن شهادت است و سرافرازي و تحصيل شرافت براي انسان» (امام خمینی(ره)، 1378، ج 14: 257)
امام در دفاع از ملت فلسطين به ارزشهاي انساني توجه دارد كه اين رويكرد حمايتي امام، دايره مسئوليت ايشان را از گستره جهان اسلام به جهان انسان سوق ميدهد. اما اهتمام امام به نوع انسان، زمينه و بستر حمايت را فراهم ميكند ولي نگاه مكاتب مادي و غربي به انسان، او را فردي رها میداند و ارزشهاي انساني انسان را در بازارهاي منافع شخصي به حراج ميگذارد. چنانكه اسپينوزا بهعنوان يكي از فلاسفه و انديشمندان غربي در اين زمينه معتقد است: «هركس به همان اندازه حقوق دارد كه قدرت دارد.»
همانگونه كه قرآن كريم ميفرمايد: «من اجل ذلك كتبنا علي بني اسرائيل انه من قتل نفسا بغير نفس او فساد في الارض فكانما قتل الناس جميعاً و من احياها فكانما احيا الناس جميعا.» (مائده: 32) و از اين جهت بود كه ما بر بنياسرائيل مقرر داشتيم هر كس انساني را بدون عنوان قصاص يا افساد در روي زمين بكشد همه انسانها را كشته است، و هركس كه انساني را احيا كند مانند آن است كه همه انسانها را احيا نموده است.
2- دفاع عقلاني
امام (ره) دفاع از انسانهاي مظلوم، تحت ستم و مستضعف را بدون توجه به مذهب و گرايش آنان، يك عمل عقلاني ميداند. عقل انسان ميتواند معيار قضاوت و ارزيابي در حوزه حمايت از ستمديدگان قرار گيرد. اكنون حمايت از انسانهاي مظلوم و تحت ستم هم مبناي عقلاني دارد هم مبناي انساني و اسلامي كه اين حوزههاي نگرشي، مكمل يكديگرند. ايشان معتقدند: «ملت اسلام به حكم وظيفه انساني و اخوت و طبق موازين عقلي و اسلامي موظفند كه در راه ريشهكن كردن اين گماشته استعمار [اسرائيل] از هيچ فداكاري دريغ نورزند و با كمكهاي مادي و معنوي و نيز ارسال خون، دارو، اسلحه و آذوقه، برادران خود را كه در جبهه جنگ هستند ياري كنند.» (همان، ج 3: 2)
در واقع امام با اين رويكرد فكري نهتنها جهان اسلام و مسلمانان را بهسوي حمايت از فلسطينيان معطوف میکنند، بلكه فراتر از گستره مرزي ايدئولوژيك اسلام، وارد جهان ميشوند و همه انسانهاي آزاده جهان را با هر بينش و نگرش فكري و اعتقادي متوجه ستمديدگان فلسطين ميسازند. اگر وجدانهاي خفته انسانها زنگار غفلت و سكوت را با بيداري وجدان و خرد بزدايند، براساس اين فرمايش امام در مقابله تجاوز غاصبانه صهيونيسم قطعاً صفآرايي خواهند كرد. لذا ايشان بهدنبال بيداري انسانها هستند كه به مدد خرد و انسانيت خويش در مقابل تجاوزات شوم استمعار بيتفاوت نباشند و دين انساني خويش را ادا کنند.
امام خميني (ره) در جاي ديگري ميفرمايند: «عقل اين است، حقوق بشر اين است كه سرنوشت هر آدمي بهدست خودش باشد، هر ملتي سرنوشتش بهدست خودش باشد...» (همان، ج 5: 508)
3- دفاع از مظلوم
امام راحل هرگونه ظلم را به انسانها و مسلمانان مردود ميدانند. اما فلسطينیها سالهاست كه مظلوم هستند و مورد تجاوز و تعدي اسرائيل ظالم قرار گرفتهاند؛ امام بهعنوان يك پرچمدار و مبارز نميتواند چشم خويش را بر جنايات استعمارگران و اعوان و انصار آنان ببندد و مانند برخي سران سازشكار و يا بيتفاوت جهان اسلام، اين صحنههاي غير انساني را به نظاره بنشيند. وظيفه و تكليف، وي را به صحنه مبارزه عليه اسرائيل و دفاع از ملت فلسطين ميكشاند.
در اسلام ستمپيشگي و ستمپذيري هر دو محكومند. بدين ترتيب ظلم و ستم به ديگر كشورها بهنام منافع ملي و به بهانه حفظ نظام و حكومت مردود است؛ همانگونه كه تن به ظلم دادن به هر بهانهاي محكوم ميباشد. در اسلام، ظالم و مظلوم هر دو در آتشند. پيامبر اكرم (ص) فرمودند: «الظالم و المظلوم كلا هما في النار» فلسفه دخول ظالم در آتش قهر الهي روشن است، اما مظلوم چرا؟ مظلوم ظالمپرور شريك جرم ظالم است. آنچه در فلسطين ميگذرد، وجود دو جبهه ظالم و مظلوم است. در يك طرف، اسرائيل و صهيونيسم بينالملل كه مصداق بارز ظالم هستند به ملت مظلوم فلسطين حمله کرده و آنان را از خانه و كاشانه خويش آواره ساختهاند و در سوي ديگر جبهه وسيع اما مرعوب و غافل جهان اسلام است كه محافظهكاري و ملاحظهكاري، آنان را به سكوت واداشته است.
از پیامبر گرامی اسلام (ص) نیز روایت شده است: «من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم» و «من سمع رجلا ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم» هرکس فریاد استغاثه هر مظلومی (اعم از مسلمان یا غیرمسلمان) را بشنود که مسلمانان را به یاری میطلبد، اما فریاد او را اجابت نکند، مسلمان نیست. از ديدگاه حضرت امام(ره) فلسطينیها مظلوم هستند: «... فلسطينیها مظلوم هستند، اسرائيل به آنها ظلم كرده است، به اين جهت ما طرفدار آنها هستيم.» (همان، ج 5: 148)
4- دفاع از مستضعفان
در مقطع مبارزاتي امام، مردم مظلوم فلسطين از جمله ملل اسلامي و مستضعفاني هستند كه سالهاست در راه دفاع از حقيقت، هزينههاي زيادي را متحمل شدهاند. در پرتو چنين نگرش مبارزاتي، فلسطين در حيطه حمايتهاي قاطع امام قرار ميگيرد و در هر زمان مقتضي از امكانات و ظرفیتهاي موجود جهان اسلام براي نابودي رژیم صهیونیستی و پايان دادن به ظلم در فلسطين بهره ميگيرد: «ملت آزاده ايران هماكنون از ملتهاي مستضعف جهان در مقابل آنان كه منطق شان توپ و تانك و شعارشان سرنيزه است كاملاً پشتيباني مينمايد. ما از تمام نهضتهاي آزاديبخش در سراسر جهان كه در راه خدا و حق و حقيقت و آزادي مبارزه ميكند پشتيباني ميكنيم. (همان، ج 12: 138)
اكنون در جهان اسلام مصداق بارز مستضعفان ملت مظلوم فلسطين هستند كه رژيم صهيونيستي آنها را به استضعاف كشيده است و استكبار جهاني اين موقعيت مردم فلسطين را تشديد ميکند. حضرت امام با تصميم هوشمندانه و بهموقع خويش، درياي بيكران جهان اسلام را در تلاطم دفاع از ملت فلسطين قرار داد. ايشان بر اساس دكترين ديني كه دفاع از مستضعفان وظيفه و تكليف مسلمانان و حتي حقطلبان جهان است، وظيفه مغفولمانده مسلمانان را در آينه منابع ديني قرار دادند و با ايجاد حساسيت لازم، صفبندي مسلمانان را جهت حمايت از مستضعفان جهان اسلام كه فلسطين است، سامان ميدهند.
«من بار ديگر پشتيباني خودم را از تمام نهضتها و جبههها و گروههايي كه براي رهايي از چنگال ابرقدرتهاي چپ و راست ميجنگند، اعلام ميكنم، من پشتيباني خود را از فلسطين رشيد... اعلام ميدارم.» (همان: 202)
«در اسلام، پيغمبر اكرم از بين مستضعفين برخاست و با كمك مستضعفين، مستكبرين زمان خودش را... شكست داد. مستضعفين بر تمام اديان حق دارند. مستضعفين به اسلام حق دارند، زيرا در طول تاريخ 1400ساله، اين جمعيت بودند كه كمك كردند دين اسلام را ترويج كردند...»(همان، ج7: 327)
5- دفاع در قانون اساسی
قانون اساسی بهعنوان میثاق ملی، راهبردها را در حوزه سیاست خارجی در عرصه برقراری مناسبات جهانی تدوین و بر این اساس در اصل 152 و 154 دفاع از مسلمانان را مطرح کرده است.
اصل 152: «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هر گونه سلطهجویی و سلطهپذیری، حفظ استقلال همهجانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطهگر و روابط صلحآمیز متقابل با دول غیر محارب استوار است.»
و اصل 154 قانون اساسی«سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود میداند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان میشناسد بنابراین در عین خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر، از مبارزه حق طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطهای از جهان حمایت میکند. » چه اينكه بر اساس اصل يازدهم، «همه مسلمانان يك امتند و دولت جمهوري اسلامي ايران موظف است سياست كلي خود را بر پايه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامي قرار دهد و كوشش پيگير به عمل آورد تا وحدت سياسي، اقتصادي و فرهنگي جهان اسلام را تحقق بخشد.» بنابراین اصول، قانون اساسی جمهوری اسلامی تکلیفی قانونی برای دفاع از ستمدیدگان و مظلومان مطرح کرده که در شرایط کنونی، ملت فلسطین از مصادیق این اصول است.
6- دفاع امنیتی
امنیت ضمن آنكه ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی، علمی و جغرافیایی را در بر میگیرد، در عینحال در سه حوزه داخلی، منطقهای و بینالمللی تحقق مییابد. این موضوع برای بازیگرانی که در حوزههای تمدنی حرفی برای گفتن دارند و از موضع فعال ایفای نقش میکنند، اهمیت دارد.
بخشی از امنیت ملی هر کشور در خارج از مرزهایش تأمین میشود. حضرت امیرمؤمنان(ع) میفرماید: هیچ قومی ذلیل نشدند مگر اینکه درخانه خود نشستند تا دشمن به سراغشان آمد. امروزه کشورها منافع خود را در افقهای دور دست تعریف کرده و حتی برای تحقق آن علناً پایگاه نظامی ایجاد میکنند. تحولات پیرامونی جمهوری اسلامی و ارتباطات برخی همسایگان باوجود اینکه اعلام میکنند روابط مسالمتآمیز و حسن همجواری با جمهوری اسلامی دارند و لکن دیده میشود که جولانگاه بیگانگان هستند، بیاعتنایی به حضور هدفمند آنها نوعی خوشبینی مفرط است؛ لذا ایران نمیتواند با عنایت به تهدیدات موجود، بهجنبشها و کشورهای همسو بهویژه در منطقه بیتفاوت باشد.
انقلاب اسلامي ايران موازنه قوا در منطقه را به گونهاي دستخوش تحول کرد كه رژيم صهيونيستي بهعنوان قدرت برتر منطقه با چالش جدي ايدئولوژيكي مواجه شد. و این رژیم نتوانست امواج فكري و فرهنگي انقلاب و انديشه امام را به ايران محدود و محصور کند و منطقه به گونهاي تحت تأثير قرار گرفت كه هزينههاي دفاعي اين رژيم و موجوديت آن به شدت بالا رفت و حتي موجوديت آن نيز با پيروزي انقلاب در هالهاي از ابهام قرار گرفت. معمار کبیر انقلاب اسلامی از روزهای آغازین شکلگیری نهضت اسلامی خطر توسعهطلبی صهیونیستها را به شیوههای مختلف گوشزد کرده و از آن بهعنوان جرثومه فساد یاد کردند که اگر با او مقابله نشود موجب گسترش فساد میشود.
در یکی از فرمودههای امام راحل(ره) آمده است: «اگر جلوی این جرثومه فساد گرفته نشود، طمع او بر تمام منطقه است و او قناعت نمیکند فقط بر فلسطین و مسجدالاقصی، همه را میخواهد غلبه کند... (تبیان، دفتر چهارم ص 109)
اگر جمهوری اسلامی موضوع دفاع از فلسطین را مطرح میکند، در کنار دیگر مؤلفهها برای دفاع، یکی از انگیزههای دفاعی سوژه امنیتی است. به سخن دیگر، ایران هر از چند گاهی با تهدیدات جدی از سوی دولتمردان این رژیم مواجه میشود.
بهتازگی نخستوزیر رژیم صهیونیستی در اتهاماتی واهی، ایران و حزبالله را عاملان ترور شهروندان این رژیم در بلغارستان خوانده و گفته بود پاسخ قاطعی به این اقدام ایران و حزبالله خواهد داد. بارها مقامات این رژیم، نیروگاه اتمی بوشهر را تهدید به بمباران کردهاند ولی هر بار با پاسخ قاطع دولتمردان جمهوری اسلامی، وادار به عقبنشینی شدهاند.
7- دفاع ارزشی
فلسطين زادگاه و زيستگاه شماري از پيامبران الهي، يادآور پيروزي مسلمانان بر صليبيان و قبله گاه اول و معراجگاه پيامبر اكرم (ص) است. بر اين اساس، هر گونه ادعا و منازعه بر سر آن، غرور ديني مسلمانان را جريحه دار ميكند همانگونه که خداوند در قرآن میفرماید: «سبحان الذي اسري بعبده ليلا من المسجدالحرام الي المسجدالاقصي الذي باركنا حوله... (اسراء: 1) پاك و منزه است خداوندي كه بنده خود - محمد (ص)- را شبانه از مسجدالحرام به مسجدالاقصي كه پيرامونش را به قدم خاصان خود مبارك و پر نعمت كرد، سير داد تا آيات و اسرار غيب خود را به او بنمايد.
حضرت امام، مسلمانان و دولتهاي اسلامي را به آزادسازي اين مكان مقدس دعوت میکنند. ايشان در اين زمينه ميفرمايند: «ما ميگویيم اسرائيل بايد از صفحه روزگار محو شود و بيتالمقدس مال مسلمين و قبله اول مسلمين است.» (امام خميني، 1378، ج 16: 490)
فلسطين آرامگاه بسياري از پيامبران است، مثلاً شهر الخليل، در 32 كيلومتري جنوب شرقي بيتالمقدس، مدفن حضرت ابراهيم (ع)، همسرش ساره، اسحاق و يعقوب (ع) است. حضرت عيسي(ع) در شهر بيتاللحم در 10 كيلومتري بيتالمقدس به دنيا آمد و در شهر ناصريه زيست و در همانجا به پيامبري رسيد.
امام باقر (ع) به ابوحمزه ثمالي فرمود: اي اباحمزه يك نماز واجب در مساجد چهارگانه كه عبارتند از مسجدالحرام، مسجدالرسول، مسجد بيتالمقدس و مسجد كوفه، برابر با ثواب يك بار حج است و نماز مستحب در آنها معادل با يك بار حج عمره است.
حضرت امام خميني (ره) يكي از كليد واژههايي را كه در ارتباط با مفهوم ارزشي بيتالمقدس استعمال کردند، واژه «مركز وحي» است. ايشان اين مفهوم و مفاهيم مشابه را بهعنوان هويت اسلامي اين مكان شريف به كار ميبرند. همچنانكه در اين زمينه معتقدند: «اي مسلمانان جهان... برخيزيد و از اسلام و مركز وحي دفاع كنيد و از اين سر و صداها نهراسيد كه امروز اسلام به شما محتاج است و شما در قبال خداوند متعال مسئول هستید.» (همان، ج 11: 110)
نتیجه
روز جهانی قدس بهعنوان یک عامل وحدتبخش اسلامی، مسلمانان را از هر نژاد و قومیتی در هر کجای قلمرو جهان اسلام و حتی فراتر از گستره جغرافیای اسلامی به خروش آورده تا با فریادهای دشمنشکن خودشان حمایت خود را از مردم مظلوم و در بند فلسطین اعلام کنند. در سال جاری در حالی مردم روزه دار ومسلمان جهان وملت شريف ايران روز قدس را برگزار خواهند كرد که مردم انقلابی مصر در انتخابات پیروز شده و با انتخاب یک نامزد اسلام گرا ثمره حضور میدانی خود را به نمایش گذاشته است اگرچه بازندگان این صحنه یعنی بقایای مبارک تلاش میکنند هزینه انقلابیون را برای اداره کشور افزایش دهند تا از این رهگذر امتیازاتی را از آن خود سازند و شاید حاشیه امنی برای محاکمات خویش فراهم کنند.
سال جاری تشدید فشارهای جبهه غرب و برخی کشورهای محافظهکار عرب که در کشاکش قدرت و رویارویی نرمافزاری و سختافزاری با افکار عمومی قرار دارند، اقدامات میدانی را علیه کشور مستقل عربی سوریه در دستور کار قرار دادهاند. بر کسی پوشیده نیست که یکی از حامیان آوارگان فلسطینی، دمشق است و تاکنون هزینه این میزبانی را نیز پرداخت کرده است.
پر واضح است که مسلمانان نهتنها اجازه نمیدهند این میراث گرانبهای امام راحل در گذر زمان مشمول فرسودگی و کهنگی شود؛ بلکه همچنان با شور و هیجان وصفناپذیری آن را گرامی میدارند و هرساله با رصد کردن عمق تحولات جاری منطقه با شعارها ی خود حضور هوشمندانهشان را در صحنه اعلام میکنند تا راهبرد وحدت مسلمانان از تئوری به عمل تبدیل شود و تحققبخش كلام مقام عظماي ولايت و ولي امر مسلمانان حضرت امام خامنهاي(مدظلهالعالی) باشند كه ميفرمايند: شب و روزى نيست كه ضربتى به پيكر جامعه اسلامى از راه فشار بر اين مسلمانان مظلوم وارد نشود. البته مبارزه ادامه دارد. آنچه مهم است اين است كه دنياى اسلام از مسئله فلسطين بايد غفلت نكند و ملتها مسئله فلسطين را از ياد نبرند. آمريكا، استكبار و پشتيبانان هميشگى صيهونيستها خواستهاند به مسلمين تحميل كنند كه مسئله فلسطين را فراموش كنند؛ ولى ملت اسلام و ملت ايران نبايد بگذارد مسئله فلسطين فراموش شود. روز قدس، روزى است كه يادآور يكى از ابتكارهاى امام راحل عظيمالشأن ماست. اين روز را دنياى اسلام بايد گرامى بدارد. توده هاى مسلمان نگذارند كه بعضى از دولتهاى خودفروخته در فضاى آرام و سكوت مصنوعى كه به وجود آوردهاند، فلسطين را ذرهذره و لحظهبهلحظه ذوب كنند و قضيه را به دست فراموشى بسپارند. خيانت دولتهايى كه با رژيم غاصب ساختند و فلسطينیها را قربانى كردند، نبايد از ياد برود و فراموش بشود. اين يك قضيه كوچكى نيست، بيش از چهل سال است كه ملت اسلام نام فلسطين را مى آورد...
گفتنی است روند حوادث و رخدادها در سرزمینهای اشغالی بیانگر چشمانداز فروپاشی این رژیم است که دولتمردان ارتش غاصب صهیونیستی را به عقبنشینی از مواضع گذشته خویش وادار کرده است؛ به نحوی که شیمون پرز، رئیس این رژیم، در اظهاراتی اعلام کرد که اسرائیل به سرنوشتی مشابه یوگسلاوی و چکسلواکی مبتلا خواهد شد ویا اولمرت در اظهارات مشابهی بر اعترافات دیگر دولتمردان صهیونیست صحه گذاشت و اذعان کرد: کسانی که امروز از ایجاد کشور اسرائیل بزرگ سخن میگویند، تنها خودشان را فریب میدهند، رؤیای تشکیل اسرائیل بزرگ پایان یافته است.
عواملی ازقبیل مهاجرت معکوس، تبعیض نژادی حتی بین مهاجران اروپای غربی با دیگر افراد، بحران مشروعیت، منازعات حزبی افراطی که چشمانداز ثبات کابینههای ائتلافی را با مشکلات عدیدهای روبهرو ساخته است، نضج و گسترش جریان پساصهیونیسم که حتی بازه زمانی را برای فروپاشی این رژیم اعلام کرده است، همگی بخشی از عوامل اضمحلال و نابودی رژیم صهیونیستی هستند که حیات اشغالگران را در هالهای از ابهام جدی قرار دادهاند.
طغیان و گناه که دو دلیل قرآنی برای سقوط اقوام و ملتها مطرح گردیده است، اکنون به همه مصادیق آن در مورد این رژیم صدق میکند و سیر حوادث سنت الهی را در این زمینه تحقق خواهد بخشید.
بدون شک طنین شعارهای مسلمانان، شمارش معکوس را برای زوال رژیم صهیونیستی فراهم کرده است، اين پديده يكبار ديگر تحقق وعدههاي نصرت الهي را نشان ميدهد كه اگر به ريسمان الهي چنگ بزنيد و ياوران دين حق را ياري كنيد، هيچ قدرتي نمي تواند بر شما غلبه كند.
به نحوی که مقام معظم رهبری در این زمینه ميفرمايند: «اسرائیل بهعنوان یک واقعیت مجعول بر اساس سنت الهی، از بین خواهد رفت و سرزمین فلسطین بهعنوان یک واقعیت تاریخی با ساکنان مسلمان و مسیحی و یهودیاش، به حیات خود ادامه خواهد داد.» (مقام معظم رهبری ۴ اردیبهشت 80) سازمان اطلاعات آمریکا در تازهترین گزارش خود پیشبینی کرد که تا سال 2025 رژیم اشغالگر قدس از بین خواهد رفت. یهودیان از فلسطین اشغالی مهاجرت میکنند و به مکانهای اولیه خود برمیگردند. منازعه صهیونیستی اسلامی مدتهای مدیدی ادامه خواهد داشت و ایده تشکیل کشور برای یهودیان محقق نخواهد شد. سازمان یاد شده خاطرنشان ساخت: میزان زاد و ولد در میان صهیونیستها کاهش، ولی در میان فلسطینیان افزایش یافته است و هماکنون 500 هزار صهیونیست، گذرنامه آمریکایی دارند.
کارشناسان سیاسی معتقدند اقدامات تجاوزکارانه شهرکنشینان، ادامه شهرکسازی در مناطق مختلف کرانه باختری و بهویژه سوزاندن مساجد به دست شهرکنشینان، فلسطین را در آستانه شعلهور شدن آتش انتفاضه سوم قرار داده است. به نظر میرسد در صورت شکلگیری انتفاضه جدید بر اساس مؤلفههای بیداری اسلامی و ژئوپلتیک منازعات جدید در خاورمیانه و برآوردهای صهیونیسم تجدیدنظرطلب، این رژیم جعلی آماده پذیرش حذف اسرائیل غاصب باشد؛ به عبارت دیگر پیشبینی 2025 برای محو اسرائیل به حول الهي و اراده ملتهاي مسمان و آزاده جهان زودتر رخ خواهد نمود.