اسرائیل و بحران همزیستى با ایران هسته اى

اسرائیل و بحران همزیستى با ایران هسته اى

"ایران در حال ایجاد یک امپراتوری جدید پارسی از افغانستان تا جنوب عراق، سوریه و مرزهای لبنان است. " 1
افرایم اسنه Ephraim Sneh، معاون سابق وزیر دفاع اسرائیل

"اسرائیل برای نخستین بار از زمان استقلال خود به مواجهه با تهدیدی حیاتی نزدیک می شود. " 2
اوی دیچتر Avi Ditcher، وزیر امنیت داخلی اسرائیل

 جنگ هایی مثل 9-1948؛ جنگ سینا (سوئز) 1956؛ جنگ شش روزه 1967؛ جنگ های فرسایشی سال های 70-1969؛ جنگ رمضان (یوم کیپور) 1972؛ و جنگ لبنان 1982، یعنی به طور متوسط در هر دهه از حیات خود درگیر یک جنگ تمام عیار بوده است. به علاوه در جنگ اول خلیج فارس در سال 1991 نیز مورد حملات موشکی عراق قرار گرفت و در تابستان سال 2006 در جنگ با حزب الله لبنان اسطوره شکست ناپذیری آن زیر سوال رفت.
در دکترین امنیتی رژیم اسرائیل دو حلقه داخلی (کشورهای همسایه) و خارجی (کشورهای متخاصم غیرهمسایه) تهدیدکننده بقای این رژیم می باشند، ولی پس از سال 1990 این دولت که هیچ یک از همسایگانش را به لحاظ قدرت نظامی همتای خود مشاهده نمی کرد به فکر حل مشکل حلقه دوم یعنی عراق و ایران افتاد.
هم اکنون رژیم صدام حسین سقوط کرده و در حلقه دوم فقط ایران باقی مانده است. در همین راستا، بعضی اعتقاد دارند که جنگ عراق برای نفت بود، اما به سختی می توان شواهدی را برای حمایت از این ادعا یافت. در عوض می توان عنوان نمود که این جنگ به خاطر حفظ امنیت بیشتر اسرائیل شکل گرفت. همان طور که فیلیپ زلیکو Philip Zelikow، عضو پیشین هیئت مشاوران اطلاعات خارجی ریاست جمهوری و مدیر اجرایی کمیسیون یازده سپتامبر و مشاور کاندولیزا رایس، وزیر خارجه سابق ایالات متحده در سخنرانی خود در دانشگاه ویرجینیا در سپتامبر 2003 بیان داشت: "تهدید واقعی از طرف عراق، نه آمریکا بلکه متوجه اسرائیل بود. " 3
با توجه به این نکته و بنا به نظر شارون همکاری های راهبردی میان آمریکا و اسرائیل به "ابعاد بی سابقه ای" رسیده بود و مقامات اطلاعاتی اسرائیل طیف گسترده ای از گزارشات هشدار دهنده در زمینه برنامه های تسلیحات کشتارجمعی عراق را به واشنگتن داده بودند.
در سپتامبر سال 2003 (شهریور 1381) نیز شیمون پرز Shimon Peres، رئیس جمهور کنونی اسرائیل به خبرنگاران گفت: "جنگ علیه صدام حسین باید صورت گیرد. بازرسی ها و بازرس ها برای مردمان شایسته خوب هستند. اما مردمان فریبکار می توانند به آسانی بر آن ها فائق آیند. " 4
در این میان، پس از شکست صدام در جنگ سال 2003، ایران به عنوان مهم ترین تهدید امنیتی برای موجودیت اسرائیل مطرح گردید. به همین دلیل در بین کشورهای منطقه، اسرائیل واکنش های منفی و تخاصم آمیزی را از ابتدای شروع بحران هسته ای ایران مطرح کرده است که هم سو با سیاست های آمریکا در جهت محدودکردن هرچه بیشتر ایران می باشد. در واقع برخلاف سایر کشورهای منطقه که واکنشی مبهم و غیررسمی به برنامه هسته ای ایران نشان داده اند، مقامهای اسرائیلی آشکارا برنامه مذکور را تهدیدی علیه امنیت خود می دانند و خواهان متوقف کردن آن به هر شکلی هستند.
رژیم صهیونیستی با این توجیه که ایران برای کسب موازنه با اسرائیل قصد ساخت چنین سلاح هایی را دارد، خواهان توقف برنامه هسته ای ایران بوده و حتی به استفاده از زور برای توقف آن تاکید می کند، زیرا در غیر این صورت، با قواعد بازی جدیدی در خاورمیانه مواجه خواهد شد و برتری استراتژیک خود که طی دهه های گذشته در قبال کشورهای اسلامی و عربی داشته است را از دست خواهد داد.
با این توضیح، مقاله حاضر سعی دارد به این پرسش پاسخ دهد که تحت چه شرایطی ایالات متحده و اسرائیل ممکن است تمایل داشته یا مجبور به زندگی در کنار یک ایران هسته ای گردند؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که اگر ایالات متحده و اسرائیل مسیر دیپلماسی و انجام عملیات نظامی را شکست خورده بدانند، مجبور به پذیرش برخی گزینه های احتمالی خواهند بود که در این راستا اسرائیل تمایل کمتری نشان خواهد داد، زیرا ممکن است اقدام آن به کنار گذاشتن گزینه نظامی تعبیر شده و ایالات متحده به جای نابودی تاسیسات هسته ای ایران به مهار و بازدارندگی روی آورد. 5
با توجه به این مسائل، این گزینه ممکن است برای اسرائیل پرمخاطره باشد. همین گزینه نیز ممکن است برای آمریکائی ها نیز دشوار باشد، زیرا این احتمال وجود دارد که اسرائیلی ها تصور کنند آمریکا به مماشات با ایران روی آورده و خود به صورت مستقل به ایران حمله کنند. با این حال، شکست گزینه های دیگر، روی آوردن به گزینه های دیگر برای زندگی در کنار یک ایران هسته ای را برای هر دوی آن ها ضروری می سازد که در اینجا به آن ها پرداخته می شود.

بازدارندگی ایالات متحده در مقابل ایران
در این مورد ایالات متحده با بیان اینکه استفاده یا تهدید به استفاده از تسلیحات هسته ای ضد اسرائیل (یا هر کشور دیگری در منطقه) به عنوان تهدید ضد ایالات متحده قلمداد شده، به اتخاذ سیاست شفاف تلافی در مقابل ایران روی خواهد آورد. 6
اکثر کشورهای منطقه، از جمله ایران نسبت به تضمین امنیتی اسرائیل ازسوی آمریکا توسط سلاح های هسته ای اذعان دارند و این امر به کرات در صحبت های دولت مردان آمریکا دیده می شود. 7 با این حال، برخی کارشناسان اسرائیلی عنوان می دارند که این تضمین ایالات متحده کافی نیست و اگر توان بازدارندگی اسرائیل در کنار توان بازدارندگی ایالات متحده قرار گیرد کارایی آن بیشتر خواهد بود. 8

تضمین های مستقیم امنیتی ایالات متحده به اسرائیل
راه دیگر به تنظیم و رسمی کردن تضمین های ایالات متحده برای اسرائیل مربوط می شود که می تواند به صورت یک معاهده دفاعی دوجانبه، یک قطعنامه مشترک، یک توافق اجرایی یا حتی صدور بیانیه هایی ازسوی رئیس جمهور ایالات متحده باشد. این تضمین می تواند در شکل تعهدی همه جانبه یا فقط تعهد در دفاع از آن در مقابل حملات کشتار جمعی یا تنها تسلیحات هسته ای باشد. در این رابطه برخی به موانع بسیار بر سر راه چنین اقدامی اشاره دارند. این توافق منافع بسیاری را برای اسرائیل به همراه داشته و می تواند هم چون کشورهای عضو ناتو هزینه های نظامی خود را کاهش داده و تمرکز بیشتری بر مسائل داخلی خود داشته باشد. 9
در این راستا، استقرار نیروهای ایالات متحده یا موشک های پاتریوت در اسرائیل می تواند سطح این تضمین امنیتی را افزایش دهد. اقدامات دیگر ممکن است پذیرش اسرائیل در سیستم چند لایه جهانی ضد موشک ایالات متحده، مشارکت در فرایندهای برنامه ریزی دفاعی یا ارتباط مستقیم و دائم با سیستم های هشداردهنده ماهواره ای ایالات متحده باشد. 10
با این حال، برخی کارشناسان اسرائیلی اظهار می دارند که به دلیل کاهش نفوذ و تاثیرگذاری ایالات متحده در جهان و بخصوص خاورمیانه، درگیری های رایج در عراق، بازگشت روسیه به عنوان قدرتی جهانی و دیگر تحولات، ضروری است تا اسرائیل وابستگی خود به ایالات متحده برای تامین نیازهای امنیتی خود را کاهش داده و به آن نیفزاید. بنابراین از دید آن ها هر نوع بحثی برای یک معاهده دفاعی دیگر میان دو کشور واقع بینانه نمی باشد و ارائه گزارش جامعه اطلاعاتی آمریکا مبنی بر اینکه ایران در حال ساخت بمب هسته ای نمی باشد، نمایان گر محدودیت های بسیار روی قدرت ایالات متحده می باشد. 11

تضمین های چندجانبه به اسرائیل
چشم انداز یک ایران با توانایی هسته ای و نیز گسترش چنین تسلیحاتی در منطقه موجب شکل گیری مباحثی در مورد مزایا و معایب اتحادهای تازه از جمله یک معاهده دفاعی میان ایالات متحده و اسرائیل و نیز عضویت این رژیم در "پیمان آتلانتیک شمالی " NATO)) North Atlantic Treaty Organization شده است که پیش از این نیز تلاش های خود را برای عضویت در آن اغاز کرده است.
در این میان، گزینه عضویت ناتو شاید حالتی نمادین داشته باشد، ولی توسعه روابط رسمی با ایالات متحده و اروپا می تواند مناسب تر باشد. به هرحال، رژیم صهیونیستی، مخالفت های فرانسه و دیگر کشورهای عضو ناتو که پیوندهای نزدیکی با اعراب دارند را در پیش روی خود دارد. 12
به تازگی نیز گزارشاتی وجود دارد که تل آویو تلاش دارد تا برنامه های ابتدایی خود را برای عضویت در ناتو که پیش از این همکاری محدود خود را با آن در قالب پیمان مدیترانه در سال 1994 آغاز نمود، عملی کند. 13 در این راستا گابی اشکنازیGabi Ashkenazi، رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح، در نشست وزرای دفاع ناتو در بروکسل شرکت کرد. وی درحالی در این نشست حضور یافت که پیش از این سران نظامی و سیاسی رژیم صهیونیستی نیز بر اصل عضویت این رژیم در ناتو تاکید کرده بودند.
رژیم صهیونیستی امید دارد با استفاده از ناتو، مشروعیتی جهانی برای خود کسب کرده، ارتش خود را بازسازی کند، از آن به عنوان سپری در برابر ایران و در کل به عامل برتری نظامی در برابر مسلمانان استفاده کند. پیش از این نیز اکثر مقامات صهیونیستی بر عضویت این رژیم در ناتو تاکید داشته اند. 14

ایجاد بازدارندگی دوجانبه باثبات
بازدارندگی در ساده ترین شکل آن عبارت است از نوع ویژه ای از روابط اجتماعی یا سیاسی که در آن یک طرف سعی در نفوذ بر رفتار طرف دیگر در جهت مطلوب خود دارد. به عبارت دیگر، بازدارندگی عبارت است از تامین توانمندی های لازم در کشور بازدارنده با این هدف که کشور مزبور بتواند به منظور متقاعد ساختن طرف مقابل یا مجبور ساختن آن به چشم پوشی از رفتاری معین یا وادار ساختن دشمن به صرف نظر از اهدافی که تعقیب می کند، تصمیم های لازم را اتخاذ نماید. در عین حال، بازدارندگی به معنای به کارگیری و استفاده از نیروهای مسلح نیست، بلکه به معنای عدم استفاده از نیروی نظامی است.
از آنجایی که رژیم صهیونیستی همواره با تهدیداتی برای بقای ملی خود مواجه می باشد، همواره تاکید فراوانی بر حفظ یک توانایی بازدارندگی قوی و مطمئن داشته است. اسرائیل به منظور تحقق اهداف راهبردی خود در خاورمیانه، سیاست بازدارندگی را در دو سطح متعارف و غیرمتعارف اعمال کرده است ولی با گذشت زمان به این نتیجه رسید که با اتکا به سلاح های متعارف قادر نخواهد بود تا اهداف منطقه ای خود را محقق سازد، بنابراین تصمیم گرفت به گزینه تسلیحات هسته ای روی آورد.
دلایل اسرائیل برای روی آوردن به سلاح هسته ای عبارتند از:

1. برهم زدن توازن قوای منطقه ای به نفع اسرائیل:
اسرائیل با کسب تسلیحات هسته ای به قدرت برتر منطقه تبدیل شده و می تواند بدون ترس از حمله به سیاست توسعه ارضی خود ادامه دهد. در این رابطه تحولات تاریخی نشان دادند که پس از کسب برتری اسرائیل در این حوزه کشورهای عربی نتوانستند به جنگ دیگری برای بازپس گیری زمین های خود اقدام کنند.

2. ناکامی اولیه در جنگ رمضان (یوم کیپور) در سال: 1973
به رغم اینکه اسرائیل از همان ابتدای تاسیس تلاش کرده بود به جدیدترین سلاح ها وپیشرفته ترین فناوری نظامی دست یابد، این امر موجب تغییر رفتار کشورهای عربی در برابر اسرائیل نشد. در واقع، بازدارندگی متعارف نتوانست اعراب را از حمله به اسرائیل بازدارد. این رژیم پس از شکست در جنگ 1973 به این نتیجه رسید که در جنگ با کشورهای عربی، سلاح متعارف کارایی لازم را نخواهد داشت؛ زیرا در جنگ 1973 آنچه که اسرائیل را از ورطه نابودی نجات داد، کمک های گسترده نظامی آمریکا به این رژیم بود.

3. خروج از انزوای منطقه ای و بین المللی:
دستیابی اسرائیل به سلاح اتمی می تواند به انزوای این رژیم پایان دهد و به اعتبار و موقعیت این رژیم در میان کشورهای خاورمیانه بیفزاید.
در اینکه بازدارندگی هسته ای اسرائیل چگونه باید اعمال شود تا تاثیر لازم را بر رفتار کشورهای عربی و اسلامی به جای بگذارد، دیدگاه ها و نگرش های مختلفی در درون حاکمیت اسرائیل وجود دارد که عبارتند از:

1. اعلام آشکار و رسمی دارا بودن تسلیحات هسته ای؛
این عده معتقدند اگر اسرائیل حقیقت مربوط به سلاح های هسته ای خود را آشکارا اعلام کند، بازدارندگی مورد نظر از اعتبار بیشتری برخوردار خواهد شد.

2. تداوم سیاست ابهام هسته ای Nuclear Ambiguity؛
دیدگاه دیگر بر این اعتقاد است که اسرائیل باید سلاح هسته ای در اختیار داشته باشد، اما نباید وجود آن را آشکارا و به طور رسمی اعلام نماید. این دیدگاه که نگرش مسلط و مورد قبول اکثر رهبران اسرائیل است، مبتنی بر راهبرد ابهام می باشد.
اسرائیل در حال حاضر 100 تا 200 بمب هسته ای در اختیار دارد، اما تا کنون حاضر نشده است اطلاعات روشنی در این خصوص منتشر کند. رهبران این رژیم نیز در خصوص سلاح هسته ای اطلاعات مبهم و ضد و نقیضی عنوان می دارند. هنگامی که از رهبران رژیم صهیونیستی سوال می شود آیا اسرائیل سلاح هسته ای در اختیار دارد، آنان پاسخ می دهند که اسرائیل اولین کشوری در خاورمیانه نخواهد بود که از سلاح هسته ای استفاده می کند.
در همین رابطه، پیروی اسرائیل از راهبرد ابهام هسته ای تا به امروز با اهداف گوناگونی صورت گرفته است:

الف) جلب افکار عمومی یهودیان به اعتبار و قدرت اسرائیل
این رژیم با انتشار اطلاعاتی مبهم در این خصوص، برای شهروندان اسرائیلی آرامش روانی به وجود می آورد و به هنگام بحران، اراده آن ها را برای خدمت نظامی تقویت می کند.

ب) فراهم ساختن زمینه برای بازگشت همه یهودیان جهان به اسرائیل
در دهه های 70 و 80، هنگامی که مهاجرت یهودیان به اسرائیل پایان یافت، اسرائیلی ها اخبار مربوط به سلاحهای هسته ای خود را به طور مکرر اعلام می کردند و تبلیغات بسیار وسیعی را در این خصوص به راه انداختند تا اینکه میزان قدرت، پیشرفت و ثبات کشور خود را نشان دهند که از این طریق توانستند اطمینان یهودیان جهان را برای مهاجرت به اسرائیل جلب نمایند.

ج) تفهیم این نکته به اعراب و مسلمانان که نابودی اسرائیل کاری بیهوده است
از نظر اسرائیل، چنین تهدیدهای بازدارنده ای بالاخره اعراب را در برابر خواسته های اسرائیل در خاورمیانه به تسلیم وا خواهد داشت.

د) تظاهر به نداشتن تسلیحات هسته ای در برابر افکار عمومی غرب
در پرتو چنین راهبردی این رژیم در برابر افکار عمومی غرب، به عنوان کشوری مطلوب ظاهر خواهد شد. هدف تل آویو از ارائه چنین تصویری از خود در برابر افکار عمومی غرب، جلب هر چه بیشتر کمک های سیاسی، اقتصادی و نظامی است.

ن) عدم ایجاد تنگنای سیاسی برای ایالات متحده
سیاست روشن و اظهار صریح اسرائیل به وجود سلاح هسته ای در این رژیم، ایالات متحده آمریکا را که هم پیمان این رژیم است در تنگنا قرار خواهد داد، زیرا آمریکا همواره اعلام کرده است که کشورهای خاورمیانه نباید به سلاح هسته ای دست یابند.
به هرحال، از دید اسرائیل، توسعه توانایی هسته ای ازسوی ایران و شکل گیری یک محیط هسته ای چند قطبی پایانی برای انحصار هسته ای اسرائیل و به طور اساسی تغییر برآورد بازدارندگی راهبردی در تمامی ابعاد اصلی آن خواهد بود.
در این چارچوب، حفظ سیاست ابهام هسته ای ازسوی اسرائیل بسیار مشکل خواهد بود. هم اکنون نیز حرکت زیردریایی ها و پراکنده کردن موشک های بالستیک به صورتی آشکارتر از گذشته ازسوی این رژیم، بیانگر تغییر تاکتیک های آنان در این زمینه است. در عین حال، کلاهک های پیشرفته تر برای این سیستم ها نیز نیاز به آزمایش دارند که همین موارد ممکن است سبب تغییر در سیاست هسته ای اسرائیل به طور اساسی شود. 15
تاکنون، اسرائیل منکر استفاده از تسلیحات هسته ای بوده است، ولی این سیاست تاکتیکی بوده و جنبه اخلاقی و یا حالت مطلق ندارد. در این رابطه برخی از کارشناسان اسرائیلی، هسته ای شدن احتمالی خاورمیانه و بخصوص ایران را تهدید و دلیلی کافی برای هر نوع اقدام پیش گیرانه و کنار گذاشتن سیاست ابهام هسته ای می دانند.
در این مورد باید گفت که بعید است اسرائیل بتواند دولت نظام جمهوری اسلامی را تغییر داده، در یک جنگ متعارف پیروز گردد یا اینکه دولت مردان کشورمان را متقاعد به کنار گذاشتن برنامه هسته ای کند. به همین دلیل از گفته برخی از سران رژیم صهیونیستی پیداست که اگر در صحبت های خود از جمله «از هر راه مناسبsuitable by any means considered” استفاده می کنند، منظورشان به کارگیری سلاح هسته ای ضد ایران می باشد.

یک سیستم امنیتی منطقه ای
از دید مقامات رژیم صهیونیستی و ایالات متحده، دستیابی ایران به توانمندی هسته ای در عین حال موجب ترس و وحشت کشورهای منطقه از ایران نیز خواهد شد، به همین جهت اعتقاد دارند که در این محیط، بقای این کشورها و جلوگیری از جنگ هسته ای نیازمند اقداماتی متقابل و چندجانبه برای توجه به چنین نگرانی هایی می باشد. به علاوه، از آنجایی که این رژیم خواستار توقف برنامه هسته ای ایران می باشد، باید در ایجاد یک سیستم امنیتی منطقه ای مشارکت و آن را تسهیل نماید.
از این منظر، ایجاد سیستم های فرماندهی و کنترل در کشورهای منطقه از جمله سوریه، عربستان سعودی و الجزایر برای جلوگیری از دستیابی گروه های تروریستی و افراطی با مرام ایدئولوژیکی یا مذهبی به تسلیحات هسته ای ضروری می باشد. 16
این که چنین فرایندی نیازمند حضور فعال قدرت های خارجی هم چون ایالات متحده، اتحادیه اروپا، روسیه و چین می باشد. از دید رژیم صهیونیستی، اگر این فرایند با حضور قدرت های خارجی همراه نباشد، ممکن است به سرنوشت موافقت نامه کنترل تسلیحات و امنیت منطقه ای17 ACRS)) Arms Control and Regional Security که بر طبق کنفرانس مادرید در سال 1991 تشکیل شد، دچار گشته و با شکست مواجه شود. 18
ازسوی دیگر، برخی کارشناسان آمریکایی اعتقاد دارند که در چنین سیستمی ایران نیز باید حضور داشته باشد و در نشستی با حضور تمامی بازیگران منطقه ای هزینه های منطقه ای داشتن تسلیحات هسته ای توسط این کشور را برای آن ها توضیح داد. به هرحال ایجاد چنین سیستمی آسان نیست و ایالات متحده باید بی اعتمادی ناشی از سیاست دوگانه خود در قبال کشورهای مسلمان منطقه و اسرائیل را اصلاح کند، چراکه در غیر این صورت اعراب نیز وارد چنین ترتیباتی نخواهند شد. در این زمینه کارشناسان توصیه می کنند که اسرائیل سرزمین های اشغالی اعراب را بازپس داده، شهرک سازی را متوقف کرده و تولید پلوتونیوم را کنار بگذارد. 19

ایجاد منطقه عاری از تسلیحات کشتار جمعی
برخی کارشناسان عنوان می دارند که هر چند دستیابی ایران به تسلیحات هسته ای تحولی نگران کننده است اما در عین حال، به دلیل اصلی تلاش ایران، یعنی وجود زرادخانه اتمی اسرائیل توجهی نمی شود و در صحنه رقابت های هسته ای خاورمیانه، باید اسرائیل را مرتکب "گناه اولیه " Original Sinدانست، زیرا دستیابی این رژیم به زرادخانه اتمی و احساس امنیت بیشتر، فقط باعث شده است تا به جای نرمش در چاره جویی برای اختلافات منطقه ای، موضعی سرسختانه تر اتخاذ کند. بنابراین پیشنهاد خلع سلاح اتمی اسرائیل می دهند. 20
همچنین از دید آنها، یکی از شیوه های مطرح جهت متقاعد کردن ایران برای انصراف از تعقیب فعالیت های هسته ای یا شاید برچیدن چنین تسلیحاتی، توافقی بزرگ است که علاوه بر حل و فصل مسائل موجود میان ایران و ایالات متحده، گزینه بازدارندگی هسته ای اسرائیل را نیز مورد بازبینی قرار دهد. بدین معنا که با توافق تمامی کشورهای منطقه از جمله ایران و اسرائیل، منطقه ای عاری از تسلیحات کشتار جمعی ایجاد گردد. طبیعی است که گستره چنین اقدامی زیاد بوده و شامل نابودی تسلیحات هسته ای اسرائیل و پیوستن آن به معاهده منع تسلیحات کشتار جمعی NPT)) Non-Proliferation Treatyمی گردد. 21
به هرحال از دید مخالفان، تازمانی که مناقشه خاورمیانه حل و فصل نشده و تهدیدات پیش روی موجودیت و بقای اسرائیل همچنان پابرجاست، نباید چنین گزینه ای را مورد بحث قرار داد، چراکه موارد کره شمالی و ایران نشان داده است که سازمان هایی نظیر آژانس بین المللی انرژی اتمی IAEA)) International Atomic Energy Agency کارکرد موثری در عرصه جلوگیری از گسترش هسته ای نداشته و شورای امنیت نیز خواهان خطرپذیری زیادی در این عرصه نیست. 22

طرح دوباره "خاورمیانه جدید" (برتری در حوزه اقتصادی)
بر طبق این سناریو، اسرائیل که تاکنون از تفوق نظامی برخوردار بوده (از نظر سلاح های هسته ای و متعارف) سعی خواهد کرد تا برای اعمال قدرت موثر در خاورمیانه از بعد اقتصادی جهت تامین سیطره منطقه ای سود جوید.
اندیشه خاورمیانه جدید در مفهوم امروزی آن برای نخستین بار ازسوی برنارد لوئیس Bernard Lewis، استاد مطالعات خاور نزدیک دانشگاه پرینستون Princeton University در پاییز سال 1992 در مقاله ای تحت عنوان "بازبینی خاورمیانه" Rethinking the Middle East در مجله فارین افرز Foreign Affairs مطرح شد. نویسنده در این مقاله عنوان کرد که در دهه 90 و پس از خاتمه جنگ خلیج فارس، فروپاشی اتحاد شوروی سابق، خاتمه جنگ سرد و تشکیل کشورهای تازه استقلال یافته، دگرگونی های اساسی در مفهوم خاورمیانه ایجاد شده است. 23
پس از وی، شیمون پرز Shimon Peres در سال 1993 کتاب "خاورمیانه جدید The New Middle East"را منتشر ساخت که در آن دیدگاه جامعی از آرمان ها و اهداف اسرائیل را برای آینده منطقه خاورمیانه مطرح نمود که به تفصیل عبارتند از:

1) دستیابی اسرائیل به همزیستی مسالمت آمیز با همسایگان عرب
اسرائیل بر این باور است که اگر بخواهد امنیت خود را تضمین نماید، باید در پی ایجاد همزیستی مسالمت آمیز با کشورهای عرب و سایر کشورهای جهان باشد. 24

2) اهمیت روابط اقتصادی بیش از توسعه مناسبات سیاسی
اسرائیل باید بکوشد تا در بازارهای اقتصادی کشورهای خاورمیانه مشارکت نماید، البته هدف اسرائیل تنها همکاری اقتصادی با کشورهای عرب خاورمیانه نیست، بلکه خواهان همکاری و همگرایی در اقتصاد منطقه بزرگ خاورمیانه است. 25
پرز معتقد است که برای سامان دادن به چنین اندیشه ای باید تمامی آرمان ها و باورهای مذهبی را به کناری نهاد و با ایجاد موسسات جدید و اجرای طرح های دوجانبه یا چندجانبه، اتحادیه منطقه ای جدیدی را برای خاورمیانه ترسیم کرد. 26
شیمون پرز نیز با کسب منصب ریاست جمهوری رژیم صهیونیستی، همین اندیشه را طی مقاله ای با عنوان "دره صلح Valley of Peace"در تاریخ 10 اوت 2007 (19 مرداد 1386) مطرح کرد. وی عنوان داشت که "هر نوع تحول مهمی که از زمان جنگ جهانی دوم به وقوع پیوسته، بواسطه بهره گیری از اقتصاد مدرن بوده است، اقتصادی که اشاعه دهنده استفاده از علم و تکنولوژی به جای تمرکز صرف بر قلمروی سیاسی می باشد. این انقلاب جهانی هم اکنون در جلوی چشمان ما در حال وقوع است. جهان در حال تغییر است و کانون توجه از دیپلماسی و راهبرد سیاسی به علم و تکنولوژی سوق پیدا می کند. " 27 رئیس جمهور رژیم صهیونیستی، همچنین در مصاحبه با نشریه گاردین چاپ انگلیس در 23 اوت 2007 (اول شهریور 1386) همین موضوع را دوباره مطرح نمود. وی در این مصاحبه عنوان داشت: "به اعتقاد من، ما بر راهبرد سیاسی و دیپلماسی اتکای زیادی داشته و به طور کامل قدرت بالقوه راهبرد اقتصادی که می تواند ما را به صلح رهنمون کند، نادیده گرفته ایم. " 28
در کل اینکه، اسرائیل با برخورداری از ساختار و زیربنای اقتصادی پیشرفته و برتری نسبت به کشورهای عرب و غیرعرب در زمینه های صنعت و کشاورزی و ارتباط با اقتصاد جهانی به ویژه با آمریکا و سرمایه داران یهودی، سازمان های بازرگانی و وسایل تبلیغاتی، دست برتر را در تعاملات اقتصادی منطقه در بستر خاورمیانه جدید داراست. از اینرو، در پی آن است تا شریان های حیات اقتصادی اعراب، آب، نفت، فرهنگ و جهانگردی را به اقتصاد خود پیوند زده و سلطه خود را برقرار نماید.

نتیجه گیری
همانطور که در این مقاله آمد، رژیم صهیونیستی ایران را بزرگترین خطر برای خود از زمان تاسیس این رژیم در سال 1948 می داند. از اینرو، با به کارگیری استراتژی های مختلف و انجام اقدامات مورد ذکر در متن سعی کرده است قدرت کشورمان در عرصه های مختلف را به چالش کشیده و آن را محدود سازد.
به طور کلی، نگرانی اسرائیل در مورد ایران به طور صرف به برنامه هسته ای مربوط نشده، بلکه از نفوذ و محبوبیت کشورمان در میان مردم منطقه و اعراب داخل سرزمین های اشغالی هراس دارند، به گونه ای که از آن به عنوان زنگ خطری برای موجودیت این رژیم یاد می کنند. به گفته آنها در میان شهروندان عرب اسرائیلی که یک میلیون نفر بوده و 15 درصد از جمعیت این رژیم را تشکیل می دهند، حمایت گسترده ای از ایران وجود دارد که آژانس امنیتی اسرائیل نیز از این محبوبیت به شدت ابراز نگرانی کرده است. 29
به هرحال، از شواهد پیداست که علی رغم دستاوردهای اولیه، استراتژی دولت اسرائیل در نهایت با شکست مواجه گردیده است. در تایید این گفته می توان به انتشار گزارش جامعه اطلاعاتی ایالات متحده، ارسال کامل سوخت هسته ای نیروگاه بوشهر از سوی روسیه و افزایش همکاری های اقتصادی کشورهای دیگر با ایران اشاره کرد. در زمینه اقتصادی همچنین گزارش اداره کل حسابرسی ایالات متحده (GAO) Government Accountability Officeبا اذعان به شکست تحریم های این کشور ضد ایران از سال 1987 آورده است که "روابط تجاری ایران با کشورهای جهان و نقش پیش روی آن در تولید انرژی، انزوای ایران از سوی ایالات متحده را با دشواری مواجه ساخته است". این گزارش همچنین عنوان می دارد که "تجارت جهانی ایران از زمان اعمال تحریم های ایالات متحده با رشد روبه رو بوده است. " 30
روزنامه هاآرتص، چاپ سرزمین های اشغالی هم می نویسد که اسرائیل در حال اعتراف به شکست خود در بسیج کردن کشورهای جهان برای اعمال مجازات های اقتصادی علیه ایران می باشد، به گونه ای که دیگر تنها روسیه و چین نیستند که بر مخالفت با مجازات های اقتصادی علیه ایران تاکید می ورزند؛ بلکه کشورهایی هم چون آلمان، ایتالیا و ژاپن، یعنی هم پیمانان آمریکا نیز با این امر مخالف هستند. 31
در همین رابطه، برخی مقامات صهیونیستی از جمله افرایم هالوی Efraim Halevy، رئیس سابق موساد با اعتراف به شکست اقدامات صورت گرفته علیه ایران پیشنهاد گفت وگوی ایالات متحده با ایران را می دهند. وی در کتاب جدید خود با نام "مردی در سایه ها Man in the Shadows"با اعتراف به شکست تلاش های غرب و اسرائیل برای جلوگیری از کسب توانایی هسته ای از سوی ایران، عنوان نموده است که آمریکا و اسرائیل به جای افزایش فشارها بر ضد ایران باید به دنبال راه هایی برای یک گفت وگوی سازنده با تهران باشند. 32
ایتان بنتسور Eytan Bentsur، مدیر کل سابق وزارت خارجه رژیم صهیونیستی نیز با اعتراف به شکست دیپلماتیک رژیم صهیونیستی، می گوید که در کل سیاست دولت اسرائیل مبنی بر نشان دادن خطر ایران به عنوان تهدیدی بین المللی برای کل جامعه بشری با شکست مواجه شده است، چراکه نتوانسته اند به طور کافی افکار عمومی جهان را برای پذیرش چنین چیزی متقاعد کنند. 33
همچنین بر طبق برخی گزارشات، پیمان آتلانتیک شمالی NATO)) نیز سعی دارد خود را از مناقشه هسته ای ایران دور نگه دارد، چراکه در برابر درخواست رژیم صهیونیستی، از آن خواسته است تا خود به این مسئله رسیدگی کرده و روی همکاری این پیمان حساب باز نکند. 34
از سوی دیگر، برخی مراکز فکری در اسرائیل از اختلاف میان آمریکا و رژیم صهیونیستی در رابطه با مسائل مختلف از جمله مفهوم "نقطه بی بازگشت در برنامه های هسته ای ایران" خبر می دهند که همین امر راه را برای هرگونه پیش بینی در مورد برنامه هسته ای ایران از سوی آنها بسته است. 35
"مرکز مطالعات راهبردی جافی " JCSS)) یکی از همین مراکز است که پیش از انتشار گزارش اطلاعاتی آمریکا، اعلام کرده بود که به علت درگیر شدن آمریکا در عراق بعید نیست که این کشور در خصوص مسئله هسته ای به توافقی ریشه ای با ایران دست یابد که در این صورت اسرائیل را نیز وادار می کند تا چنین توافقی را بپذیرد. 36
با این حال، رژیم اسرائیل با اتخاذ اقدامات دفاعی از جمله پرتاب ماهواره ها به مدار زمین با کمک هندوستان برای نظارت بر تاسیسات هسته ای ایران و آزمایش های مکرر موشک های رهگیر به دنبال آن است تا به ایران نشان دهد می تواند مستقل از ایالات متحده آمریکا و کشورهای دیگر صحنه نبرد را زیر نظر داشته و دست به عملیات بزند.
در کل اینکه، به نظر می رسد هم اکنون تمامی کشورهای منطقه و خارج از آن پی به جایگاه و قدرت کشورمان برده و می دانند که باید ایران را به عنوان قدرتی منطقه ای بپذیرند. با این حال، اسرائیل و کشورهای غربی سعی دارند با اتخاذ سیاستی تازه به مهار ایران روی آورند تا شاید بتوانند مساله هسته ای کشورمان را به این طریق حل وفصل نمایند. عناصر کلیدی این سیاست عبارتند از:
منزوی ساختن ایران تا زمانی که به غنی سازی ادامه می دهد؛
حفظ وحدت شورای امنیت سازمان ملل و کشورهای درگیر در مذاکرات هسته ای با ایران؛
تداوم تحریم های ملی و بین المللی (هرچند محدود) برای فشار بر اقتصاد ایران؛
محدود ساختن دسترسی ایران به تکنولوژی هسته ای و موشکی؛
شکستن بن بست دیپلماتیک، از جمله گفتگوی مستقیم با ایران؛
سرمایه گذاری بر زیرساخت های جدید دیپلماتیک مرتبط با امنیت و عدم گسترش تسلیحات هسته ای در خاورمیانه برای مهار و درگیر ساختن ایران و ارائه تضمین های تازه به متحدان آمریکا در منطقه مبنی بر اینکه ایالات متحده همچنان متعهد به تامین امنیت آنها می باشد؛
درگیر ساختن ایران به لحاظ اقتصادی، بویژه در بخش پالایش نفت؛
ایجاد یک کنسرسیوم منطقه ای بانک سوخت هسته ای تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی؛
فراهم ساختن چارچوبی دیپلماتیک برای یک استراتژی بلندمدت در جهت مهار ایران، در صورتی که مذاکرات به شکست بینجامد.
در اصل این استراتژی بر فشارهای ایجادشده توسط تحریم ها، انزوای دیپلماتیکی و توقف سرمایه گذاری همراه با مصالحه عملی و تضمین های امنیتی جهت تشویق ایران به حرکت در مسیری مطمئن و غیر هسته ای تمرکز دارد.