جنگ روانی آیپک علیه ایران

علی‌رغم هیاهوی کنفرانس سیاست ملی اخیر «آیپک» (لابی مشهور اسراییل) در واشنگتن که در آن آمریکا و اسرائیل به مناسبت امضای تعهدنامه‌های بین خود جشن گرفتند، روابط بین این دو کشور وخیم‌تر از هر زمان دیگری از سال 1991 به بعد است. در آن سال، جرج بوش پدر، رئیس جمهور وقت آمریکا، پیتزچاک را برای پیوستن به کنفرانس صلح مادرید شدیداً تحت فشار قرار داد. روابط این دو کشور وقتی به وخیم‌ترین حد خود رسید که جیمز بیکر جملات معروف خود را در مورد حامیان یهودی ـ آمریکایی اسرائیل بیان کرد: «لعنت به یهودیان، آنها حتی به ما رأی نمی‌دهند.» اگر طی ماه‌های آینده روابط همچنان وخیم‌تر شود، ممکن است شرایطی همچون بحران سوئز در سال 1956، یعنی هنگامی که روابط این دو کشور به همین اندازه متشنج بود، به وجود آید. یک نمونه‌ بارز اختلاف، ایران است؛ این کشور در همه جای کنفرانس آیپک وجود داشت. هر حرف مهم در این کنفرانس، به صورت از پیش تعیین شده، در جهت تهدید موجودیت نه تنها اسرائیل بلکه کل جهان تنظیم شده بود. یک بروشور پر زرق و برق در جلسه آیپک توزیع شد که نقشه‌ جغرافیایی ایران و کشورهای مجاورش را نشان می‌داد. به دور همسایگان ایران تا هند، روسیه، آفریقا و اروپای شرقی، یک دایره سیاه به نشانه‌ خطر کشیده شده بود. این بروشور حاوی این پیام بود: اینها کشورهایی هستند که تحت خطر قریب‌الوقوع موشک‌های بالستیک ایران قرار دارند. کپی این بروشور حتی تلویحاً اشاره می‌کرد که قدم بعدی ایرانیان «ساختن موشک با میزان بردی است که مسافت بین ایران و آمریکا را در خواهد نوردید». (بگذریم از اینکه ایران نه موشک‌های بالستیک که دارای قابلیت حمل سلاح هسته‌ای باشند دارد و نه طبق منابع خبری مختلف، از یک تا پنج سال آینده، توانایی ساخت بمب اتمی خواهد داشت.) اسرائیل اکنون هم به طور آشکار و هم به صورت مخفی و غیرمستقیم، در حالِ یک نبرد عظیم اطلاعاتی، سیاسی و دیپلماتیک است که اگر مقاماتی که هدایت این نبرد را بر عهده دارند، رویه‌ای که در پیش گرفته‌اند را حفظ کنند، ممکن است به حمله‌ نظامی علیه ایران بینجامد. این نبردی است برای تسخیر قلب و ذهن آمریکایی‌ها و یا بهتر است بگوییم، جنگی است قبل از جنگ دیگر. در محافل اطلاعاتی آن را «مدیریت ادراک» نامیده‌اند و وزارت دفاع آن را این چنین تعریف می‌کند: «اقداماتی جهت انتقال اطلاعات یا جلوگیری از افشای اطلاعات و یا هر دو ... به مخاطبان خارجی، جهت تحت تأثیر قرار دادن احساسات، انگیزه‌ها و استدلال واقع‌گرایانه‌شان و نیز تأثیر بر رهبران و سیستم‌های اطلاعاتی ... که نهایتاً منجر به رفتارهای خارجی و اقدامات رسمی خواهد شد که مطابق با اهداف مورد نظر (آمریکا) هستند.»
اسرائیلی‌ها در نبرد خود همان الگویی را دنبال می‌کنند که دولت بوش برای جنگ با عراق اجرا کرد. ابتدا آمریکا نوعی حالت بی‌میلی و سردی را در روابط دیپلماتیکش با عراق در پیش گرفت. سپس به تدریج شروع به اعمال فشار بر عراق با استفاده از تحریم ها و قطعنامه‌های سازمان ملل کرد. نبرد اسرائیل اکنون در همین مرحله به سر می‌برد.
اعضای آیپک در حالی که سناتورهای آمریکا و اعضای کنگره را تحت فشار قرار داده بودند، متفقاً پیغامی را تسلیم کاپیتول هیل کردند و طی این پیغام تقاضا کردند که کنگره شدیدترین تحریم‌ها را که تا کنون بی‌سابقه بوده، علیه ایران تصویب کند. آنها همچنین درخواست کردند که یک مهلت محدود جهت پاسخ‌گویی ایران به اولتیماتوم مبنی بر توقف برنامه‌ هسته‌ای‌اش تعیین شود.
قدم بعدی چه خواهد بود؟ اگر ادبیات آیپک و اظهارنظرهای گوناگون منتشر شده دیپلمات‌های اسرائیلی یا حامیانشان در رسانه‌های آمریکا را مرور کنید، پی می‌برید که صراحتاً اقدام بعدی شان را اعلام نکرده‌اند. ولی هر انسان عاقل و بالغ می‌تواند حدس بزند که اقدام نهایی، جنگ خواهد بود: «رهبران اسرائیل اشاره کرده‌اند که اگر راهکارهای دیپلماتیک به نتیجه نرسد، به حمله نظامی پیش گیرانه علیه ایران دست خواهند زد».
مطمئناً اسرائیلی‌ها می‌دانند که دولت اوباما هرگز راضی به جنگ علیه ایران نخواهد شد. اما با توجه به تحقیقات خود و نیز صحبت با منابع آگاه متقاعد شده‌ام که اسرائیل در آینده‌ای نزدیک، حتی بر خلاف خواست آمریکا، وارد جنگ با ایران خواهد شد. البته این امر اوباما را در موقعیتی سست قرار خواهد داد: آیا آمریکا(در دفاع از ایرانیان) به اسرائیل حمله می‌کند و خطر سقوط روابط بین دولت دمکرات و یهودیان آمریکایی را خواهد پذیرفت؟ و یا اجازه خواهد داد که اسرائیل اهداف خود را دنبال کرده و ایران را مورد بمباران قرار دهد و در واقع، خونریزی و ویرانی ناگزیر ناشی از حمله اسرائیل را خواهد پذیرفت؟ اگر اسرائیل خواهان است که اوباما موضع دوم را انتخاب کند، باید از هم اکنون اقدامات اولیه را در آمریکا جهت کسب موافقت ضمنی مردم آمریکا برای حمله آمریکا، به عنوان طرف سوم جنگ به ایران آغاز کند. در واقع اسرائیلی‌ها تاکنون تا حد زیادی در نیل به این هدف موفق بوده‌اند. طبق گزارش راسموسن، بر اساس جدیدترین نظرخواهی، چهل و نه درصد مردم آمریکا معتقدند که در صورت حمله اسرائیل به ایران، آمریکا باید به اسرائیل کمک کند.
بعضی از خوانندگان ممکن است بگویند که این حرف‌ها تنها جنجال برانگیز بوده و مبنای درستی ندارند. من نیز قبل از کسب اطلاعات از منابع دولتی و غیر دولتی همین ‌نظر را داشتم. اسرائیل هنوز از اقداماتی چون ایجاد ستون نظرخواهی در روزنامه‌های آمریکا در مورد خطر ایجاد شده به وسیله‌ ایران دست برنداشته است. در آمریکا، اسرائیل از یک محفل موافق و همراه با خود، متشکل از گروه‌های طرفدار حزب «لیکود» و هسته مشاوران همچون «مؤسسه صلح خاور نزدیک در واشنگتن»، پروژه اسرائیل، مؤسسه یهودی امور امنیت ملی و نیز خود آیپک، بهره می‌گیرد، که اعضای این محفل کاملاً هدایت شده و هماهنگ با خط‌ مشی سیاسی تعیین شده از سوی دیپلمات‌های اسرائیلی عمل می‌کنند. اگرچه برخی از این گروه‌ها منکر داشتن چنین رابطه‌ای با این محفل هستند، اما مدارکی وجود دارد که نشان می‌دهد، این گروه‌ها بر اساس دستور جلسه دولت اسرائیل عمل می‌کنند. البته در بعضی موارد، این سازمان‌ها نسبت به نیازهای ارباب خود کاملاً واقف بوده و بدون نیاز به دستور و تحریک، همسو با این نیازها عمل می‌کنند. همچنین، دیپلمات‌های اسرائیل، یکی از اعضای کنگره را زیر نظر گرفته و تشویق به برگزاری یک کنفرانس ضد ایرانی به طرفداری از خواست اسرائیل مبنی بر اعمال تحریم‌ها علیه ایران (و دیگر خواست‌های اسرائیل) کردند.
اسرائیل و حامیانش همچون آیپک، دست از ایجاد مزاحمت برای منتقدانشان بر نداشته‌اند. یک حامی فعال صلح در آمریکا به قدری مقامات اسرائیل را عصبانی کرد که از طریق شایعه ‌پراکنی در جامعه که شامل یک مقاله اهانت‌آمیز نیز بود، باعث اخراج وی از شغلش شدند. میزان نخوت و تکبر اینان حیرت‌انگیز است. آیپک هنوز مدت زیادی از رد اتهامات جاسوسی روزن ویسمن و دیگر عواملش نگذشته، شروع به قدرت ‌نمایی و ابراز وجود مجدد خویش به جهانیان از طریق فریبکاری، تحت فشار قرار دادن دولت و تنبیه دشمنانش کرده است.
ما مردم آمریکا باید آماده برای مقابله باشیم و باید از خود در مقابل هجوم تبلیغات اسرائیل برای جنگ با ایران محافظت کنیم. ما می‌بایست اوباما را تشویق به ثابت قدم ماندن در تعهدش نسبت به پیمان صلح عرب و اسرائیل کنیم، حتی اگر بر خلاف میل اسرائیل باشد. دنبال کردن هدفمان یعنی دستیابی به جایزه صلح، اکنون بزرگ ترین چالشی است که پیش ‌رو داریم؛ چرا که دولت نِتانیاهو هر کاری می‌کند که توجه ما را از آن منحرف کند.