شرق شناسي اسرائيلي
1. تحريف و تشكيك در منابع اساسي اسلام
اين هدف از جمله اهداف مشترك ميان شرقشناسي يهودي، صهيونيستي، «اسرائيلي» و غربي به شمار ميآيد. تمام اين مدارس يا مراحل شرقشناسانه تلاش كردند تا جاي ممكن منابع اصلي و اساسي اسلام (قرآن كريم، حديث نبوي) را براي ايجاد شك و شبهه در مصداقيت و صحت آنها تحريف كنند و موفقيت در اين امر براي آنها به معناي موفقيت در غلبه بر دين اسلام است. درخصوص شرقشناسي «اسرائيلي»، اين نوع از شرقشناسي به تلاش جهت تحريف قرآن كريم و ايجاد شك و شبهه در منابع آن روي آورد و مهمترين شيوه آن تهيه و تدوين ترجمههاي عبري «تحريف شده» و «غير امين در ترجمه» از معاني قرآن كريم و افزودن حواشي و پانوشتها و تفسيرهايي به آن بود تا به ذهن خواننده اينگونه تداعي كند كه منابع قرآن، منابع يهودي، مسيحي و بتپرستانه بوده است.
2. نگارش مجدد تاريخ جهان عرب براي توجيه موجوديت يهود در فلسطين
شرقشناسي «اسرائيلي» تلاشهاي علمي بسياري كرد تا تاريخ جهان عرب به طور عام و فلسطين و شهر قدس را به طور خاص تغيير دهد و بازنويسي كند و بدينوسيله حضور و موجوديت يهود را در فلسطين اثبات و بر اين نكته تأكيد كند كه اين كشور و شهر قدس مركز ديني و سياسي يهود در طول تاريخ آنها بوده است و براي تحقق اين هدف پژوهشهاي شرقشناسانه «اسرائيلي» اقدام به تفسير مجدد حوادث تاريخ قديم و ميانه و نوين نمودند به شكلي كه دروغين بودن حوادث و تحريف حقايق آن كاملاً آشكار و عيان است. (29)
3. تحريف تصوير جوامع عربي
پژوهشهاي شرقشناسانه «اسرائيلي» توجه خويش را بر تحليل و بررسي شخصيتها و جوامع عربي متمركز كردند تا برنامهها و طرحهاي علمي لازم را جهت غلبه بر خصوصيات مثبت و بيان خصوصيات منفي آنها و معرفي جوامع عربي به جهانيان به منزله جوامعي عقبمانده، افراطي و صحرانشين و بيابانگرد- كه هيچ ريشهاي در منطقه ندارند- وضع نمايند و بدينوسيله به هدف اصلي جنبش صهيونيسم و «اسرائيلي» دست يابند كه در استفاده از ديباچههاي علمي و آكادميك براي ترويج اين شعار صهيونيستي كه عنوان ميكند، «اعراب هيچ حقي در هيچ چيز ندارند» و فلسطين «سرزمين بدون ملت براي ملت بدون سرزمين است»، نمود پيدا ميكند.
4. ارائه خدمات علمي براي طرف «اسرائيلي» در اداره مسائل نزاع اعراب با «اسرائيل»
مسأله نزاع اعراب با «اسرائيل»، محور اساسي پژوهشها و تحقيقات شرقشناسانه «اسرائيلي» را تشكيل ميدهد، چون همانگونه كه گفتيم شرقشناسي بعد علمي جنبشهاي استعماري به شمار ميآيد و «اسرائيل» چيزي نيست، جز شكل جديدي از اشكال استعمار قديم اروپا. به همين دليل، شرقشناسي براي «اسرائيل» سوپاپ اطمينان استراتژي و سياست اين كشور را تشكيل ميدهد كه نميتوان از آن چشم پوشيد. با توجه به اينكه تحقيقات و پژوهشهاي علمي و آكادميكي بسياري در اختيار تصميمگيرندگان بلندپايه «اسرائيلي» پيرامون مسائل مختلف مربوط به نزاع اعراب با «اسرائيل» قرار دارد و اين جداي از اطلاعات فراواني است كه پيرامون تمام امور مسائل عربي و اسلامي به سران و رهبران كشور ارائه داده است، اين امر نشان ميدهد اين حوزه فوايد بسياري براي سران «اسرائيلي» داشته و آنها را به خوبي با كشورهاي عربي و اسلامي آشنا كرده است. به همين دليل عجيب نيست، اگر به دستاوردهاي علمي شرقشناسي «اسرائيل» به عنوان دستاوردهاي قومي، امنيتي و استراتژيك نگريسته شود. به عنوان مثال ملاحظه ميكنيم، برخي تأليفات حافا لاتسروس، يكي از شرقشناسان «اسرائيلي» را وزارت دفاع «اسرائيل» چاپ و منتشر ميكند، از جمله كتاب اسلام: خطوط عريض در سال 1980 و احاديث ديگري از اسلام در سال 1985.
از آنچه گذشت: آشكار ميشود كه دستاوردهاي شرقشناسي «اسرائيلي» براي كشورهاي عربي و اسلامي و حتي اسلام و منابع اساسي آن خطرات بزرگي دربردارد، و يقيناً اين مهم بايد به استراتژي همه جانبهاي براي مقابله با اين اقدامات استوار باشد، اين استراتژي اسلامي ميتواند بر دو پايه ذيل بنا شود:
الف. احداث مراكز و بخشهاي تحقيقاتي و پژوهشي جديد درون دانشكدههاي ادبيات، زبانشناسي و علوم انساني و مذهبي جهت تحقيق و پژوهش تخصصي در امور و مسائل «اسرائيل» و زبان عبري و نقد دستاوردهاي شرقشناسانه يهودي به طور عام و «اسرائيلي» به طور خاص و هرآنچه به پژوهش در علوم مختلف انساني از جمله اجتماع، تاريخ و مذهب مربوط است و در همان زمان، اختصاص بخشهاي جدا و مستقل درون وزارتخانههايي كه به نوعي با مسائل و امور امنيتي و استراتژيك مرتبط هستند، مانند وزارت دفاع، كشور، امور خارجه، آموزش و پرورش و فرهنگ كه وظيفه آنها پيگيري و نقد و پاسخ به اين رهاوردهاي شرقشناسانه باشد. (30)
ب. فراهم ساختن امكانات مورد نياز براي اجراي طرحهاي بزرگ فرهنگي و آكادميك، جهت شناسايي شبهات و خطاهاي شرقشناسان «اسرائيلي» پيرامون اسلام و امور كشورهاي عربي و اسلامي و در اين زمينه به نظر ميرسد، اولين گام بايد تهيه و تدوين دائرهالمعارفي اسلامي باشد.
پاورقيها
(1). محقق و مترجم عبري.
(2). ادوارد سعيد، الاستشراق، المعرفه، السلطه، الانشاء، ترجمه به عربي: كمال ابوديب، مؤسسه الابحاث العربيه، بيروت 1988، ص 37.
(3). احمد عزب، رؤيه اسلاميه للاستشراق، المنتدي الاسلامي،لندن، 1991، ص 7.
(4). Rudi part.
(5). احمد محمود هويدي، مدخل الي الاستشراق و مدارسه، قاهره، 2004، ص 5.
(6). المعجم الحديث، كلمه (ش. ر. ق).
(7). المعجم الوسيط، بخش ش ، كلمه (ش. ر. ق).
(8). كليه سالهاي مندرج در اين مقال به ميلادي ميباشد.
(9). محمد خليفه حسن، «المدرسه اليهوديه في الاستشراق»، مجله رساله المشرق، قاهره، ش 1-4، ج12، 2003، ص 45.
(10). ايتان كولبرگ، قرآن، موسوعه كامل عبري، يهوديت و سرزمين اسرائيل، قدس،1974، ج4، ص52.
(11). محمد خليفه حسن، همان، ص 64، 65.
(12) . www. tauacil/humanities/vip/Rubin/urihtm
. (13)sadan-adab. com/publications. htm
(14). ابراهيم عبدالكريم، الاستشراق و ابحاث الصراع لدي الاسرائيل، دارالجليل للنشر و التوزيع، عمان، 1992، ص 186-187.
(15). محمد خليفه حسن، همان، ص 76، 77.
(16). ابراهيم عبدالكريم، همان، ص 179-181.
(17). همان ص 108، 109. براي اطلاع بيشتر از فعاليتهاي اين مركز به شبكه اينترنتي www. ybzorgil مراجعه كنيد.
(18). همان، ص 184.
(19). محمد خليفه حسن، همان، ص75.
(20). اين كتاب را دانشگاه عبري با نظارت پرفسور بن عمي منتشر كرده است.
(21). ابراهيم عبدالكريم، همان،ص 184،185.
(22). WWW. tauacil/humanities/yedion/courses/arabic,html
(23). محمد جلاء ادريس، الاستشراق الاسرائيلي في الدراسات العبريه المعاصره، قاهره، مكتبه الآداب، 2003، ص 144.
(24). ابراهيم عبدالكريم، همان، ص 190-196.
(25). همان، ص 537-540.
(26). همان.
(27). ابراهيم عبدالكريم، پژوهشگر فلسطيني، تحقيق جامع و كاملي در زمينه مؤسساتي انجام داده است كه به تحقيقات خاورشناسي و نزاع نزد اسرائيل ميپردازند.
(28). اوري رابين، قرآن، ترجمه عبري، دانشگاه تل آويو، 2005.
(29). محمدخليفه حسن، همان، ص 69-71.
(30). احمد صلاح البهنسي، «رؤيه الصحافه الاسرائيليه للشئون الخليجيه»، شئون خليجيه، ش 45. ربيعالاول، 2006، ص 12.