مطبوعات، ابزار عملیات روانی صهیونیست

با وجود این رهبران، طبیعی بود که از ابتدای پیدایش صهیونیسم بر رسانه‌های جمعی و ابزارهای خاص تبلیغاتی در این راستا تأکید ویژه‌ای شود و صهیونیست‌ها برای ایجاد و ساماندهی رسانه‌های همگانی، به سرمایه‌گذاری‌های زیادی اقدام کنند. اصولاً به دلیل فضای خاص حاکم بر وسایل ارتباط جمعی غرب، نفوذ در مطبوعات کشورهای ایالات متحده آمریکا، انگستان و فرانسه، برای دستگاه تبلیغاتی صهیونیست‌ها اهمیت ویژه‌ای دارد، چون سطح کوشش وسیعی دارند و به بهترین نحو می‌توانند خواسته‌های نخبگان صهیونیست را تحقق بخشند. آنچه مشخص است هم‌اینک دستگاه‌های خبررسانی جهان، تقریباً به گونه‌ای مستقیم در اختیار چند سازمان خبری بزرگ اسرائیل است؛ به این ترتیب، حدود دو میلیارد نفر از جمعیت جهان، همه روزه، اخباری را دریافت می‌کنند که در راستای امیال و اهداف صهیونیست‌هاست. این نوشتار بر آن است تا ضمن بررسی روند مزبور، به این مسئله بپردازد که محیط ادراکی ـ روان‌شناختی خاص حاکم بر نخبگان صهیونیستی، عامل اساسی جذب و در اختیار گرفتن رسانه‌های همگانی غربی در راستای رسیدن به منافع خود از طریق ابزارهای ویژه تبلیغاتی ـ روانی بوده است.

ذهنیت خاص نخبگان صهیونیست از ابزارهای تبلیغات روانی
در سال 1869 میلادی، در کنفرانسی که در شهر پراگ برگذار شد، خاخام یهودی به نام راشورن طی سخنانی در جمع پیروان متعصب خود، در زمینه تلاش بیشتر برای کسب قدرت گفت: «در حالی که تسلط بر طلا، اولین ابزار ما برای سلطه بر جهان است، دومین وسیله ما باید تسلط بر مطبوعات جهانی باشد». این سخن به طور دقیق همان کلامی است که 28 سال بعد، در نخستین کنگره جهانی صهیونیسم در شهر بال سوئیس از سوی تئودور هرتزل به گونه‌ای جدی‌تر عنوان شد. هرتزل طی گفته‌هایی به این مسئله پرداخت که: «ما هنگامی در تشکیل دولت اسرائیل موفق خواهیم شد که بر ابزارهای تبلیغاتی و مطبوعاتی جهان تسلط داشته باشیم». در این کنگره، پروتکلی مورد مطالعه قرار گرفت که به تعبیر هنری فورد، برنامه اساسی یهود بر تسلط بر جهان، ترقی می‌شود. این پروتکل به نام پروتکل دانشوران صهیون شهرت یافت. البته صهیونیست‌ها برای آن که با مخالفتی روبه‌رو نشوند و دیگران نتوانند به ماهیت و اهدافشان پی ببرند برای خدشه‌دار کردن اعتبار و اصالت این سند نهایت تلاش خود را به کار بردند.
لوئیس مارشالکو، محقق برجسته در زمینه اندیشه‌های صهیونیسم، با اشاره به این مهم می‌گوید: «امروزه، هر کس که جرأت کند، کوچک‌ترین اشاره‌ای به این پروتکل‌ها نماید، به سرعت از طرف یهودیان، به عنوان یک وحشی بی‌تمدن برچسب می‌خورد».
مطالب مندرج در پروتکل دانشوران یهود، به خوبی فضای خاص حاکم بر ذهنیت نخبگان صهیونیست را آشکار می‌کند. به عنوان نمونه در پروتکل شماره (2)، چنین گفته می‌شود: «می‌دانیم که کشورهای جهان از مطبوعات به عنوان وسیله‌ای برای هدایت فکر مردم در مسیر دلخواهشان استفاده می‌کنند؛ لذا برای آن که بتوانیم از مطبوعات در جهت خواسته‌های خود استفاده کنیم، باید با ایجاد نارضایتی بین مردم جهان، از طریق مطبوعات، نارضایتی‌ها را در راستای منافع خود منعکس کنیم».
در پروتکل شماره (5) به ابزار مهم تبلیغاتی ـ روانی اشاره می‌شود: «برای آن که بتوانیم افکار عمومی را مشوش کنیم و مردم را در حالت سرگردانی نگه داریم، باید مطالب متناقض بین مردم پخش کنیم و این عمل را آنقدر ادامه دهیم که غیرصهیونیست‌ها، خود را در پیچ و خم اطلاعات متناقض گم کنند و متقاعد شوند که تنها راه رهایی از این سرگردانی‌ها، نداشتن عقیده و اطلاعات سیاسی است. باید توجه داشت که اطلاعات واقعی سیاسی در اختیار کسانی است که مردم جهان را به این شیوه به بی‌راهه می‌کشانند و این، نخستین رمز از رموز کشورداری است».
در پروتکل شماره (7) چنین گفته می‌شود: «ما باید دولت‌های غیریهودی را به گام برداشتن در مسیر خواسته‌های خود مجبور کنیم. روش کار چنین خواهد بود که افکار عمومی را از طریق مطبوعات که به قدرت بزرگ معروفند و تقریباً در اختیار ما هستند، شکل دهیم و طبیعی است که دولت‌ها به افکار عمومی توجه خواهند کرد».
در پروتکل شماره (12)، که به تعبیری، از مهم‌ترین پروتکل‌ها در زمینه ابزار تبلیغاتی ـ روانی، به شمار می‌آید، چنین گفته می‌شود: «مطبوعات نخواهند توانست بدون آگاهی ما کمترین خبری را در اختیار مردم بگذارند. البته، هم‌اینک تا حدودی به چنین هدف‌هایی دست یافته‌ایم، زیرا تمام کانون‌های خبری جهان، اطلاعات خود را از چند کانون خبری محدود دریافت می‌کنند. این چند کانون خبری محدود، در آینده‌ای نزدیک به تمامی، به دست ما خواهد افتاد و هر آنچه را که ما به آنها دیکته کنیم در سراسر جهان پخش خواهند کرد». با توجه به اهمیتی که صهیونیست‌ها برای ابزارهای تبلیغاتی قائل بودند، در گسترش تسلط خود بر رسانه‌ها، خبرگزاری‌ها و مطبوعات کوشیدند.

صهیونیسم و رسانه‌های همگانی ایالات متحده آمریکا
یکی از مهم‌ترین عواملی که صهیونیست‌ها برای اعمال نفوذ در آرا و تصمیمات کنگره آمریکا و جهت‌دهی افکار عمومی به نفع خود به کار می‌گیرند، سیطره آنها بر وسایل ارتباط جمعی در آمریکاست.
امروزه حدود 80 درصد وسایل ارتباط جمعی آمریکا، به گونه مستقیم یا غیر مستقیم در اختیار صهیونیست‌هاست و همچنین، افراد و عناصر تحت نفوذ صهیونیسم، برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی آمریکا را تولید می‌کنند. از جمله خبرگزاری‌های تحت نفوذ صهیونیسم در آمریکا می‌توان به قسمت اعظم خبرگزاری آسوشیتد پرس، از نظر سرمایه‌گذاری و مدیریت عناصری خاص و تسلط روانی بر خبرگزاری‌های یونایتد پرس و اینترنشنال نیوز سرویس، اشاره کرد. روزنامه نیویورک تایمز یکی از روزنامه‌های مطرح ایالات متحده، از سال 1986 در سیطره صهیونیست‌ها بوده است. در آن زمان، آدولف اوش یهودی با استفاده از اوضاع بحرانی روزنامه، امتیاز آن را از هنری رانموند ـ مؤسس این روزنامه ـ خرید، از آن مقطع، این روزنامه در خدمت منابع صهیونیستی قرار گرفت. پاز نیویورک تایمز، واشنگتن پست از نظر نزدیکی به اهداف صهیونیست‌ها در مرتبه دوم قرار دارد، مهم‌ترین دلیل اهمیت این روزنامه، تأثیر آن بر محافل و دستگاه‌های حکومتی آمریکاست. تسلط صهیونیست‌ها بر واشنگتن پست به سال 1933 باز می‌گردد. در آن تاریخ، به دلیل بحران مالی این روزنامه، یوجین مایر یهودی از فرصت استفاده کرد و آن را با بهایی ناچیز از جان مک لین خرید.
نگاهی به موضع‌گیری‌های این دو روزنامه در مقوله مبارزات مردم فلسطین علیه صهیونیسم، گرایش ویژه آنها به انعکاس اخباری مبنی بر کشته شدن شهرک‌نشینان اسرائیلی توسط گروه‌های فلسطینی و کوچک‌نمایی فجایع سربازان و شهرک‌نشین‌های صهیونیست علیه فلسطینی‌ها همگی از نفوذ صهیونیست‌ها حمایت می‌کند. علاوه بر این دو روزنامه، صهیونیست‌ها برای روزنامه دیلی نیوز، نیویورک پست، استارلیدکر، سان تایم و شیکاگوسان تایم هم نفوذ کاملی دارند. در زمینه مطبوعات هفتگی دو نشریه تایم و نیوزویک ـ مشهورترین مجلات دنیا ـ نیز تحت سیطره صهیونیست‌ها قرار دارند. رابرت مردوخ صهیونیست معروف، با همکاری چند تن دیگر، چندین نشریه آمریکایی از جمله نیویورک پست، استار و نیویورک مگزین را در اختیار دارد. نشریه‌های کونگرس ویکلی، اوپینیون و بوستون گلوب از این زمره‌اند. صهیونیست‌ها با رخنه کردن در بسیاری از مجلات تخصصی، از آنها به نفع خود بهره‌برداری می‌کنند، یکی از این مجله‌ها نشنال جئوگرافیک است. اگر سیر انتشار این نشریه را از ابتدا، یعنی از سال 1888، مورد توجه قرار دهیم، درمی‌یابیم که مسئولان نشریه در مسائل مربوط به فلسطین در به کارگیری نام‌ها و عبارات خاص صهیونیستی اصرار داشته‌اند.
در مورد شبکه‌های تلویزیونی آمریکا باید گفت که در ایالات متحده سه شبکه A.B.C، C.B.S و N.B.C در حکم شبکه مادر هستند، به این مفهوم که دیگر کانال‌ها اخبار و گزارش‌های خبری و اقتصادی خود را از این سه شبکه دریافت می‌کنند. این شبکه‌ها تحت تسلط صهیونیسم هستند. به عنوان نمونه، شبکه A.B.C که همکاری مداومی با موساد اسرائیل دارد، به طور مستمر با استفاده از مناسبت‌های مختلف تلاش می‌کند صحنه‌هایی از مظلومیت یهودیان را به نمایش گذارد تا عواطف آمریکایی‌ها را نسبت به مسئله حساس بحران در خاورمیانه، تلطیف کند. در سال 1982 که قتل عام صبرا و شتیلا و عین‌الحلوه، پدید آمد، شبکه تلویزیونی A.B.C این قتل عام را از یک سو کوچک و کم‌اهمیت جلوه داد و از سویی دیگر آن را به چریک‌های مارونی نسبت داد. اصولاً ابزارهای تبلیغاتی صهیونیست‌ها در ایالات متحده آنچنان گسترده است که حتی بسیاری از مراکز تهیه فیلم‌های تلویزیونی نیز تحت نفوذ صهیونیست‌ها قرار دارد؛ برای نمونه، مناحیم گولان میلیونر یهودی مالک سهم بزرگی از کمپانی میاکون است که بیشترین فیلم‌های ضد عرب و ضد اسلامی را تولید می‌کند.

صهیونیسم و مطبوعات انگلستان
روزنامه تایمز به عنوان مطرح‌ترین روزنامه انگلیسی از سال 1908 که صهیونیست‌ها بخش اعظم سهام آن را خریدند، سرسخت‌ترین مدافع صهیونیست‌ها در زمینه مسئله بحران خاورمیانه بوده است. رابرت مردوخ که پیشتر، به نقش او در رسانه‌های همگانی ایالات متحده اشاره شد، این روزنامه را از نظر مالی تحت نفوذ دارد و جالب آن که مردوخ علاوه بر تایمز، نشریات دیگری چون ساندی تایمز، سان سیتی مگزین، را نیز در اختیار دارد. در میان مجلات انگلستان، مجله هفتگی طنز‌آمیزی ویکند منتشر می‌شود که تخصص آن در توهین به مسلمانان و اعراب است و کاریکاتورهای فراوانی از اعراب در آن چاپ می‌شود.
مجله ایونینگ استاندارد نیز به همین سبک به اعراب و مسلمانان توهین می‌کند. هم‌اینک صهیونیست‌ها بیش از 50 مجله دارند که به طور صریح نام‌های یهودی بر آن گذاشته‌اند. مجله جویش کرونیکر معروف‌ترین آنهاست. نشریه‌هایی چون جویش ژورنال و جویش رکورد ضمن تحت پوشش قرار دادن اخبار مربوط به جنگ اخیر آمریکا و عراق (جنگ سلطه)، تحسین و تجلیل از سربازان انگلیسی و آمریکایی، آرمان اسرائیل بزرگ ـ از نیل تا فرات ـ را تبلیغ می‌کنند. اصولاً اهرم‌های فشار صهیونیستی برای فعالیت مطبوعاتی و کتمان حقایق در انگلستان بسیار فعال هستند و هدف آنها تلقین دیدگاه صهیونیستی مبنی بر تروریست تلقی نمودن مسلمانان است.

نتیجه‌گیری
به نظر می‌رسد که دیدگاه خاص حاکم بر نخبگان صهیونیستی که از محیط خاص ادراکی ـ روان‌شناختی صهیونیسم برخواسته است. در راستای عملیات روانی ـ تبلیغاتی علیه مسلمانان و اعراب و مقبول جلوه دادن سیاست‌های توسعه‌طلبانه رژیم اسرائیل در افکار عمومی جهان، بر نفوذ در رسانه‌های همگانی و وسایل ارتباط جمعی کشورهای غرب، تأکید فراوان دارد، از این روست که افرادی نظیر رابرت مردوخ، عمده زمینه فعالیت خود را در حول محور تطمیع، ترغیب و یا تهدید مطبوعات کشورهای غربی جهت هم‌گرایی با منافع صهیونیست‌ها متمرکز کرده‌اند. آنچه مسلم است، با توجه به ابزارهای خاص تبلیغاتی صهیونیست‌ها، قدرت مانور فراوانی برای رژیم اسرائیل در عرصه تعاملات بین‌المللی، فراهم آمده است و از این رو صهیونیست‌ها تحولات پدید آمده در زمینه روابط بین‌الملل را در راستای منافع خود توجیه و تفسیر می‌کنند.