آرزوی دیرینه صهیونیستی

عملیات دوگانه بئرالسبع دشمن صهیونیستی را وادار به تجدید نظر در ارزیابی فرضیه های خود در زمینه توان مبارزاتی فلسطینیان در ایجاد شکاف در شبکه های امنیتی و حمله به عمق مواضع شان کرد. از همین رو، این عملیات از نظر امنیتی،‌ آن هم در شرایطی که درگیری میان دو طرف هم چنان ادامه دارد،‌ دستاوردی مهم برای مقاومت ملت فلسطین به شمار می رود.
آری! انتفاضه خجسته فلسطین و مبارزات قهرمانانه مردمی چهارمین سال خود را به پایان رساند و اکنون در پنجمین سال عمر خود هم چون گذشته بر تداوم روند مقاومت تواناست و هم چنان با استفاده از ابزارهای مختلف موانع پیش رو را بر می دارد و محکم در برابر تهدیدهای دشمن ایستاده است. ضمن این که سیر حوادث خود گواهی است بر برتری مقاومت های مردمی و توان ابتکاری آن در رویارویی با اقدامات خصمانه دشمن، که از جمله این گونه اقدامات می توان به ساخت دیوار حائل، ایست های بازرسی، بازداشت ها،‌ ترورها و فرسایش قدرت مبارزاتی ملت فلسطین اشاره کرد.
جالب این جاست که شارون با شعار "انتهای انتفاضه تنها در صد روز" زمام امور را در دست گرفت و برای اجرای وعده خود از تمامی سیاست های سرکوبگرانه استفاده کرد ؛ سیاست هایی که بر راه حل های نظامی و امنیتی، مجازات های دسته جمعی، سیاست زمین سوخته و مبارزه با هر گونه بیدارگری و آگاه سازی ملت فلسطین نسبت به تاثیر مقاومت در تحقق اهداف ملی بنیاد نهاده شده بود. با وجود تمامی این مسائل، این ژنرال جنایتکار صهیونیست در انجام وعده های خود شکست خورد و در سایه افزایش آگاهی مردم نسبت به تاثیرات مثبت مقاومت، انتفاضه نیز هم چنان ادامه پیدا کرد و هنوز هم ملت فلسطین با نیروی ایمان و درک ضرورت و سودمندی تداوم مبارزات، بر ادامه مقاومت تاکید می کنند.
بدون تردید،‌ شارون توانست اسباب رنج بیشتر ملت فلسطین را فراهم آورد و دامنه تجاوزات و دشمنی هایش هر جنبنده ای را در فلسطین در برگرفت. ضمن این که در انجام اقدامات جنایتکارانه بر ضد ملت فلسطین و جنبش های اسلامی مانند جنبش حماس دیگر از مرزی که پیش بینی می شد، نیز گذر کرد ؛ ولی با این همه باید از سرپوش نهادن دولت آمریکا بر سیاست های سرکوبگرانه رژیم صهیونیستی و حمایت های نامحدود مقامات کاخ سفید از این سیاست ها، به عنوان عامل اصلی کشتارهای بی رحمانه مردم فلسطین به دست جنایتکاران صهیونیست و اقدامات تروریستی اشغالگران قدس یاد کرد. به ویژه آن که شارون از حوادث یازده سپتامبر به نفع خود استفاده و تلاش کرد که سیاست های خود را همگام با اهداف دولت آمریکا در مبارزه با "تروریسم" نشان دهد و جنگ خود با مردم فلسطین را جزیی از مبارزه جهانی آمریکا با تروریسم نشان دهد.
گفتنی است که همسویی سیاست های دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی وقتی شکل جدی تری به خود گرفت که آمریکا و رژِم صهیونیستی وضعیت مشابهی را در اشغالگری پیدا کردند و هر دو به عنوان دو قدرت اشغالگر در سرکوب ملت های منطقه دست به کار شدند و همسویی راهکارها و استراتژی های سیاسی مقامات کاخ سفید و سردمداران صهیونیست که اساس آن بر حمله به مراکز قدرت در جهان عرب و اسلام و ترسیم مجدد نقشه سیاسی ـ‌ البته به شکلی که تامین کننده منافع رژیم صهیونیستی باشد ـ بنیان نهاده شده بود،‌ باعث اشتراک تاکتیک ها و روش های جنگی دو طرف (سرکوبگری) شد. به خصوص آن که جنگ آمریکا با عراق در واقع جنگ نیابی رژیم صهیونیستی با این کشور بود.

ماهیت تجاوزات اشغالگران آمریکایی و صهیونیستی
اشغالگری به هر شکل آن دارای ماهیتی ثابت و بر دو عنصر غصب و زور استوار است و هر چقدر اشغالگران بخواهند تجاوزات خود را در زیر لوای آزادی، دموکراسی، اصلاح طلبی، دفاع از خویشتن و نبردهای پیشگیرانه پنهان کنند، ولی باز هم طبیعت جنایتکارانه آنان خود را نشان خواهد داد.
دولت آمریکا نیز به منظور پنهان ساختن طبیعت جنایتکارانه و تجاوزکارانه خود و هم چنین اهداف استراتژیک و راهبردی اش در اشغال عراق از حربه تامین آزادی و دموکراسی برای سرپوش نهادن بر اشغالگری های اش بهره برد و حتی این انتظار را داشت که با این خدعه ملت عراق را نیز بفریبد و ملت عراق نیز با آغوش باز از ارتش آمریکا استقبال کند و با آنان هم چون فاتحانی پیروز برخورد کند ؛ ولی وقتی متوجه شد که حیله اش کارساز نیست از ارتش خود به عنوان ابزاری برای کشتار مردم بی گناه عراق استفاده و ملت ستمدیده این کشور را به خاطر برخورد نامناسب و بی وفایی!! نسبت به ارتش آزادی بخش آمریکا مجازات کرد.
دولت آمریکا در آغاز اشغالگری خود در عراق تلاش کرد که شیوه ها و طبیعت اشغالگری خود را مختلف از همدستان صهیونیست اش نشان دهد، ولی تمامی این تلاش ها بی فایده بود و پس از اندک زمانی مشخص شد که دو طرف از تجربیات همدیگر استفاده می کنند،‌ به ویژه آن که اشغالگران صهیونیست نسبت به همکاران آمریکایی شان از تجربه بیشتری در این زمینه برخوردارند که این مساله نیز در نهایت باعث شد که دولت آمریکا در زمینه آموزش نظامی نیروهای خود برای جنگ های خیابانی به صهیونیست ها متوسل شود. ضمنا افسران امنیتی رژیم صهیونیستی در انجام بازپرسی ها و اعتراف گرفتن از اسیران عراقی نیز مشارکت داشتند.
بی گمان، نگرانی شدید مسئولان نظامی و سیاسی رژیم صهیونیستی از تنگنایی که آمریکا در عراق گرفتار آن آمده است و مشکلاتی که در پی حوادث فلوجه و نجف با آن دست و پنجه نرم می کند و هم چنین اظهارات مقامات صهیونیست مبنی بر این که شکست ارتش آمریکا در عراق به مثابه مصیبتی برای رژیم صهیونیستی است، نمایانگر همسویی اشغالگری دولت آمریکا و رژیم اشغالگر قدس است.
با تمامی این تفاصیل، مساله همگونی تاکتیک ها و ابزارهای اشغالگری در عراق و فلسطین چیز عجیبی و دور از نظر نیست. تاکتیک های اشغالگری این دو حکومت را می توان به صورت ذیل خلاصه کرد:

1ـ‌ انتقامی بودن اقدامات
جنایت صهیونیست ها در محله الشجاعیه که به عنوان پاسخی انتقام جویانه از سوی صهیونیست ها به عملیات شهادت طلبانه بئرالسبع بود و به شهادت ده ها تن از اعضا و هواداران حماس انجامید، خود نشانگر انگیزه های انتقام جویانه و تجاوزکارانه رژیم اشغالگر قدس می باشد.
همزمان با این اقدام وحشیانه صهیونیست ها در فلسطین،‌ اشغالگران آمریکایی به منظور انتقام هلاکت هفت سربازان آمریکایی در نزدیکی شهر فلوجه، اقدام به بمباران هوایی منازل این شهر کردند که در پی آن ده ها تن کشته و زخمی شدند که بیشتر آنها را زنان و کودکان تشکیل می دادند. این اقدام جنایتکارانه بی گمان تنها با هدف انتقام از مردم فلوجه انجام گرفت و پس آن نیز دشمن آمریکایی شهر مرزی "تلعفر"‌ را هدف حملات هوایی خود قرار داد.

2ـ مجازات های دسته جمعی
اشغالگران آمریکایی و صهیونیستی به منظور تضعیف قدرت ملی مردم عراق و فلسطین و هم چنین به منظور فشار هر چه بیشتر به مبارزان این دو کشور جهت توقف مقاومت، از شیوه های مختلف مجازات دسته جمعی استفاده می کنند. به عنوان نمونه نیروهای رژیم اشغالگر قدس با هدف پایان بخشیدن به مقاومت ملی مردم فلسطین و به بهانه متوقف ساختن حملات موشکی گردان های قسام به شمال نوار غزه حمله کردند، ولی در این یورش نظامی خود، شماری از منازل را ویران، مساحت گسترده ای از زمین های کشاورزی را تخریب و هم چنین زیرساخت های اقتصادی منطقه بیت حانون و بیت لاهیا را نابود کردند. ضمنا ویران کردن خانه ها، ایجاد ایست های بازرسی و بستن مکرر خطوط مرزی از دیگر اقداماتی است که در این راستا به دست دشمنان انجام می گیرد.
ارتش آمریکا نیز در پاسخ به اقدام شماری از ساکنان شهر فلوجه که چهار جاسوس سازمان جاسوسی آمریکا را مثله کرده بودند و هم چنین مجازات حامیان مقاومت ملی عراق در این شهر، 600 انسان بی گناه را به شهادت رساندند.
آری! اشغالگران با استفاده از این شیوه ها و اسلوب ها که هدف نهایی آن به زانو درآوردن ملت ها، فرسایش قوای ملی و افزایش هزینه های مادی و انسانی ادامه مقاومت و مبارزه است، می خواهند تغییری بنیادین در تفکر ملی در میان ملت های تحت اشغال ایجاد کنند تا آن که این ملت ها نیز خود را شکست خورده و تسلیم در برابر دشمن احساس کنند.

3ـ توجیهات گمراه کننده
اشغالگران آمریکایی و صهیونیستی پیش از انجام هر جنایتی توجیه از پیش آماده شده ای برای انجام آن دارند ؛ البته مضمون این توجیهات احتیاج به فکر و اندیشه ندارد، چرا که تمامی جنایت ها به بهانه مبارزه با تروریسم صورت می گیرد. ضمن این که جنگ با تروریسم به بهانه و سرپوشی برای کشتار مردم بی دفاع و تخریب خانه های شان تبدیل شده است و اگر دشمنان استفاه از این بهانه را مناسب ندیدند، مدعی می شوند که این اقدام با هدف تخریب زیرساخت ها و بنیان های تروریسم صورت گرفته است که منظور همان ملت حامی مقاومت است، غ چرا که به نظر آنان برخی ملت ها خود بنیان تروریسم به شمار می رود.
ضمنا رسانه ها از جمله ابزار مورد استفاده دشمن در تحریف حقایق و نشر اکاذیب است. دشمنان به این امید که دیگران گفته های آنان را باور کنند و اظهارات شان به حقیقتی در ذهن و تفکر مردم جهان بدل گردد، مدام سعی می کنند که شعارها و داستان های خود از طریق رسانه ها را تکرار کنند تا بدین وسیله ذهن مخاطبان را منحرف سازند.
آری! هدف از استفاده از این ابزار ـ رسانه ها ـ معرفی مبارزان به عنوان تروریست و قاتل، قاتلی که تنها مساله مورد توجهش کشتار دیگران، بر هم زدن صلح و مبارزه با دموکراسی و آزادی است. به عبارت دیگر معرفی مبارزان به عنوان جنایتکارانی که بویی از انسانیت نبرده اند و تنها موجودات شروری هستند که اجرای هر گونه مجازات در مورد آنان رواست.
از دیگر فعالیت های رسانه ها می توان به محدود کردن دایره چالش ها به یک فرد مشخص اشاره کرد. اشغالگران آمریکایی برخی مواقع بن لادن، گاهی اوقات صدام و بعضا زرقاوی را مشکل اصلی می دانند. صهیونیست ها نیز به منظور شخصی کردن چالش و مبارزه، عرفات را عامل اصلی می دانند و گهگاه نیز برخی افراد را به این بهانه که رهبری عملیات های مختلف را به عهده داشته و دارند، را به عنوان هدف جوخه های ترورشان اعلام می کنند.
اشغالگران آمریکایی و صهیونیستی فرد مشخصی را به عنوان مسبب اصلی حوادث معرفی می کنند و از او چهره فردی شرور را می سازند تا در نهایت بگویند که مشکل در نفس اشغالگری نبوده و اصلا بحث درگیری میان یک ملت مبارز و یک اشغالگر غاصب نیست، بلکه این چالش میان گروهی از تروریست های کینه توز با دیگر ملت هاست و به تعبیر آن‌ها تروریست هایی که هدف شان مبارزه با دموکراسی و‌ آزادی است که نمایندگی اجرا و برقراری آن را دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی به عهده دارد. از همین رو به ادعای این جنایتکاران کشتن این تروریست ها تنها با هدف حذف موانع فرا روی آزادی و دموکراسی صورت می‌گیرد که تانک ها و جنگ افزارهای آمریکا نوید بخش آن می باشند.

4ـ نسبت دادن بحران به خارج (خارجی دانستن عامل بحران)
یکی از روش های تبلیغاتی و گمراه کننده دشمن نسبت دادن بحران به خارج (خارجی دانستن عامل بحران) است. این روش ابعاد منطقه ای و بین المللی دارد و ممکن است با اقدامات سیاسی و نظامی احتمالی نیز همراه باشد.
به عنوان نمونه، دولت آمریکا، ایران و سوریه را به عنوان حامی مبارزان در عراق معرفی و تاکید می کند که به علت عدم نظارت درست این دو کشور بر خطوط مرزی‌شان با کشور عراق، مبارزان عرب و نیروهای سپاه پاسداران وارد این کشور شده و بر اشغالگران آمریکایی فشار وارد می آوردند. ضمن این که تاکید بر نقش زرقاوی،‌ تلاشی است از سوی دشمن برای ایجاد این توهم که ملت عراق با آغوش باز پذیرای اشغالگران است و بدون ارائه هیچ دلیلی، مدعی می شوند که نیروی مقاومت در برابر نیروهای آمریکایی ریشه ای خارجی دارد.
اشغالگران صهیونیست نیز از این حیله استفاده و سوریه، حزب الله و رهبران گروه های مقاومت اسلامی در خارج از فلسطین را عامل اصلی عملیات شهادت طلبانه معرفی می کنند. به عنوان مثال، دشمن صهیونیستی بلافاصله پس از اجرای موفقیت آمیز عملیات شهادت طلبانه بئرالسبع، برنامه ریزی این عملیات را به رهبران حماس در خارج از فلسطین نسبت داد و حمله تبلیغاتی گسترده ای را برای مرتبط نشان دادن سوریه و عملیات یادشده آغاز کرد. در همین راستا،‌ وزیر امور خارجه رژیم اشغالگر قدس در دیدار با وزیر امور خارجه هلند "رئیس دوره ای اتحادیه اروپا" و سفیر رژیم صهیونیستی در واشنگتن در ملاقات با مقامات کاخ سفید مدعی شدند که سوریه مستقیما در اجرای عملیات دوگانه بئرالسبع دست داشته است و در پی آن مسئولان نظامی صهیونیست، سوریه را به حمله نظامی و رهبران مقاومت فلسطین در دمشق را به ترور تهدید کردند.
ضمنا حملات تبلیغاتی هماهنگ به سوریه از سوی رژیم اشغالگر قدس و دولت آمریکا تنها با هدف فشار بیشتر به این کشور، در هم کوبیدن تنها دژ مستحکم مقاومت در جهان عرب و هم چنین فراهم آوردن یک بستر سیاسی و تبلیغاتی مناسب برای حمله به سوریه یا رهبران جنبش حماس صورت می گیرد که نمونه آن را نیز در جریان یورش نظامی سال گذشته صهیونیست ها به منطقه "عین الصاحب"‌ سوریه و ترور رهبران مقاومت شاهد بودیم.
گفتنی است که شورای امنیت نیز به منظور هماهنگی با دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی به بهانه پشتیبانی از قانون اساسی و دموکراسی در لبنان، قطع نامه 1559 خود را بر ضد سوریه و لبنان صادر کرد. البته دایره خواسته های شورای امنیت از حد حمایت از قانون اساسی لبنان نیز فراتر رفت و این سازمان بین المللی خواستار انحلال گروه‌های شبه نظامی، حاکمیت ارتش لبنان در مناطق جنوب و عقب نشینی نیروهای سوری شد.
مقامات تل آویو و واشنگتن با وجود دلایل محکمی مبنی بر این که تمامی مقاومت هایی که در این دو کشور صورت می گیرد، ملی و با هدف پایان بخشیدن به اشغالگری می باشد، به منظور گمراه کردن افکار عمومی از شکست های مفتضحانه امنیتی و ناکامی در پایان بخشیدن به مقاومت در عراق و فلسطین،‌ کشورهای همسایه را مسئول این مقاومت ها اعلام می کنند.