اسرائیل در رویارویی با حقیقت

شاید نشانه شجاعت بیش از آنکه در رویارویی با دشمن باشد، در رویارویی با خویشتن است. رویارویی با خویشتن است که فرد را وادار به تغییر کلی در رویکردهایش و همچنین آمادگی برای آینده می کند. در حال حاضر  اسرائیل  باید در نبرد جدید، با خویشتن رو به رو شود. بی گمان شکست در لبنان، تاثیر بسیار زیادی بر روحیه شهروندان صهیونیست خواهد گذارد؛ افرادی که سال های طولانی با اسطوره ارتش شکست ناپذیر زندگی می کردند، ولی الان می بینند که این ارتش، شکست خورده، مهزوم، مایوس و ناامید و با کوله باری آکنده از خاطرات تلخ روزهای وحشت از مرزهای لبنان باز می گردد.
در پی شکست لبنان، شهروندان صهیونیست به این نتیجه رسیدند که در یک خیال پوچ زندگی می کردند، امنیت برای شان یک سراب است، حیات شان در خطر است و سلاح های پیشرفته نمی تواند از آنها در مقابل مبارزانی که به خدا ایمان دارند و به خاطر میهن شان می جنگند، محافظت کند.

بی کفایتی فرماندهان نظامی
صهیونیست ها بعد از شکست لبنان، به این نتیجه رسیدند که فرماندهان ارتش نیز در مدیریت جنگ ناموفق عمل کرده و بی کفایت بوده اند. آنها به این نکته پی بردند که رئیس ستاد مشترک ارتش شان به جای آنکه تمام هم و غم خود را صرف مدیریت جنگ کند، به فکر خرید و فروش سهام خود در بورس بود و از همین رو، دو سوم آنان خواستار محاکمه فرماندهان ارتش و در راس آنها رئیس ستاد مشترک شدند. سوال اینجاست، این محاکمه به چه خاطر خواهد بود؟
شاید موضوع این محاکمه عملکرد ناموفق و بی کفایتی در مدیریت جنگ و شکست در برابر دشمن باشد که البته این کمترین چیزی است که باید به خاطرش محاکمه شوند؛ ولی چیزی که باید بدان خاطر آنها را محاکمه کرد، جنایتی است که در حق انسانیت مرتکب شده اند. فرماندهان نظامی صهیونیست به جای آنکه سربازان شان را جنگجو پرورش دهند، آنها را به جنایتکار بدل کردند. به هر حال، تمامی آنها ابزارهایی بودند که رهبران خودسر و یاغی آمریکا و  اسرائیل  از آنها برای نسل کشی استفاده می کردند.
رژیم صهیونیستی 150 هزار بمب را بر سر شهرهای لبنان ریخت و با نظر به این مسئله می توان گفت که این رژیم در صدد جنگ نبوده، بلکه یک تجاوز وحشیانه و ددمنشانه را به راه انداخته که هدف از آن ویران کردن شهرها و نسل کشی است. بی گمان کسی که چندین تن مواد منفجره را بر سر شهرها می ریزد، قصد جنگ ندارد، بلکه یک جنایتکار سنگدل وحشی است.
بی گمان جنگ لبنان، طبیعت جنایتکار دولت و شهروندان صهیونیست را مشخص و ثابت کرد که آنها ریختن خون انسان ها را جایز می دانند و این حق را برای خود قائلند که دیگران را به خاک و خون بکشند. خاخام ها نیز با استفاده از متون تحریف شده و دروغین دینی، یهودیان را به جنایتکارانی حرفه ای بدل کردند. ایدئولوژی صهیونیسم نیز برای اشغال سرزمین فلسطین، احساسات انسانی را از یهودیان گرفت و آنها را به سمت ارتکاب جنایت ها، کشتارها و خلق فجایع انسانی کشاند.
پس در یک جمع بندی کلی باید گفت خاخام هایی که قتل کودکان را برای سربازان صهیونیست جایز می دانستند و با استفاده از متون تحریف شده و دروغین دینی، یهودیان را به جنایتکاران و قاتلان حرفه ای بدل کردند، شایسته محاکمه هستند.
آری! آنچه شایسته محاکمه است اندیشه استعمارگر صهیونیستی است که بنیاد اندیشه یهودیان را تشکیل داده و از آنان افرادی ساخته است که هیچ توجهی به قوانین بین المللی، اخلاقیات انسانی و آموزه های آسمانی ندارند.
آری! جنایتی که باید به خاطر انجام آن فرماندهان نظامی و رهبران سیاسی  اسرائیل  را محاکمه کرد، جنایتی است که در حق انسانیت و تمدن انسانی انجام داده اند. ریختن 150 هزار بمب به سر ملت بی دفاع لبنان، یک جنایت تاریخی با ابعاد دینی، فرهنگی و سیاسی محسوب می شود. آیا می توان تصور کرد فردی که 150 هزار بمب را برای در هم کوبیدن ملت لبنان استفاده می کند، انسان است و گرایش هایی انسانی دارد.
آیا این ننگ برای انسانیت نیست که این یهودیان وحشی ادعای انسان بودن کنند؟ احساسات، قلب و عقل این جنایتکاران قاتل به هیچ وجه ارتباطی با انسانیت ندارد. آنها یک ننگ بزرگ برای انسانیت به شمار می روند.

و جنگ با ناکامی و شکست آنان پایان یافت
صهیونیست ها با وجود تمامی جنایت هایی که مرتکب شدند، ولی باز هم بازنده جنگ بودند. بمب های آنان نتوانست اراده پولادین ملت و مقاومت لبنان را در هم بشکند.  اسرائیلی ها  توانستند ساختمان ها و تاسیسات زیربنایی لبنان را ویران کنند، ولی به هیچ وجه موفق به تخریب اراده و روحیه ملت نشدند.
دولت عبری در مقابل ایمان شکست خورد و ارتش  اسرائیل  نیز شکست خورده و مهزوم دمش را بر پشتش گذارد و از میدان جنگ خارج شد. سربازان صهیونیست در حالی از جنگ باز می گشتند که جنایت هایی وحشیانه در حق انسانیت و تمدن انسانی مرتکب شده بودند. پس این حق شهروندان صهیونیست است که رهبران سیاسی و فرماندهان نظامی خود را به خاطر شکستی که متحمل شده اند، محاکمه کنند و این حق انسانیت است که آنها را به خاطر ارتکاب جنایت های شان محاکمه کند.
انسانیت باید به خاطر پیروزی مقاومت لبنان و خواری یاغیان جنایتکار صهیونیست به خود ببالد، زیرا که شکست در جنگ کمترین مجازاتی بود که جنایتکاران صهیونیست لیاقت آن را داشتند. پیروزی حق بر باطل یک دستاورد تمدنی و تاریخی بزرگ است که راه پیشرفت و آزادی را برای مقاومت باز می کند.
مقاومت لبنان این درس را به همگان داد:  هر کس که می خواهد آزاد و با سرافرازی زندگی کند، باید به مقابله با ظلم، بردگی و طاغوت  اسرائیل  و آمریکا بپردازد. پیروزی مقاومت لبنان بر طاغوت، در واقع پیروزی انسانیت است که باید با تمام وجود به خاطر آن شادی کرد و خوشحال بود. این اسرائیل و آمریکای باطل بودند که در لبنان، در مقابل حق شکست خوردند. در نبرد لبنان، مقاومت بر طاغوت و آزادی بر استبداد پیروز شد. طاغوت  اسرائیلی  نیز شکست خورده و مهزوم و در حالی که جنایت های ضد انسانی فراوانی را مرتکب شده بود، از لبنان خارج شد.

یک دادگاه انسانی جهانی
در حالی که به خاطر پیروزی مقاومت شاد هستیم، باید در اندیشه ابزاری باشیم که با استفاده از آن، دست طاغوت را برای انجام جنایت های وحشیانه و زشت در حق انسانیت ببندیم... این اجازه را به شهروندان صهیونیست بدهیم که با شکست شان زندگی کنند و رهبران و فرماندهان شان را به خاطر شکست، فساد و دروغ محاکمه کنند؛ ولی یک دادگاه دیگر وجود دارد که مربوط به انسانیت و تمدن است که وظیفه دارد  اسرائیل  و آمریکا را به خاطر جنایت های شان محکوم کند... آیا این امکان وجود دارد که یک دادگاه انسانی جهانی برای بررسی پرونده آمریکا و  اسرائیل  تشکیل دهیم؟ عقل بشری وظیفه دارد که برای مقابله با طاغوت و حفظ آینده انسان و تمدن انسانی به دنبال ابداع باشد و در جهان و در میان تمامی ملت ها، افرادی هستند که از وجدانی بیدار برخوردارند و می توانند در فعالیت های جهانی که برای پرده برداشتن از جنایت های صهیونیست ها صورت می گیرد، شرکت و  اسرائیل  و آمریکا را به خاطر جنایت های شان محاکمه کنند. اشغالگران عبری با پرتاب 150 هزار بمب، جنایتی را مرتکب شدند که بیشترین قربانیان آن را کودکان و کارگران بخش کشاورزی تشکیل می دادند. آیا تاریخ جنایتی از این زشت تر سراغ دارد؟
دادگاه انسانی جهانی می تواند بر میزان آگاهی جهانی بر ضرورت رویارویی با نسل کشی ها و تخریب تمدن ها بیافزاید؛ البته خود این دادگاه نیز به یک آگاهی کلی در مورد میزان تهدیدآفرینی این جنایت ها نیاز دارد و از همین رو، بنده از تمامی روزنامه نگاران، اصحاب رسانه می خواهم که از حقیقت جنایت های رژیم صهیونیستی و ابعاد نظامی، دینی، فکری و سیاسی آن پرده بردارند تا در نتیجه آن افکار عمومی جهان برای محاکمه کامل و همه جانبه  اسرائیل  و آمریکا آماده شود و محکوم شدن جنایت های صهیونیستی از سوی افکار عمومی جهان خود می تواند، اساس تشکیل یک دادگاه انسانی جهانی علیه جنایت های صهیونیستی ـ آمریکایی باشد.
ضمنا برخی رسانه های گروهی از جمله الجزیره و برخی روزنامه نگاران در پرده برداشتن از این جنایات نقش داشته اند، ولی امروز باید به بررسی پایه های فکری، عقیدتی و استراتژیکی جنایت ها پرداخت.
در هر صورت، دادگاه انسانی جهانی که رسانه های عربی و روزنامه نگاران عرب می توانند تشکیل دهند، در واقع دفاع از حق انسان در استفاده از حیات، پیشرفت، آزادی و آینده ای خوب است. آگاه کردن افکار عمومی جهان نسبت به جنایت های آمریکا و رژیم صهیونیستی در واقع نبردی برای حفظ آزادی است، نبردی که اصحاب رسانه در سراسر جهان، به ویژه در جهان عرب وظیفه تلاش برای پیروزی در آن را دارند. بی گمان اگر افکار عمومی جهان جنایت های اشغالگران صهیونیست را محکوم کند، سپری را برای حمایت از آینده انسان در مقابل جنون قدرت و جنایت های ضد بشری طاغوت ها درست کرده است.
بنده از تمامی همکاران و شاگردانم که در رسانه های عربی مشغول فعالیت هستند، می خواهم تا به وظیفه شغلی و حرفه ای خود عمل کرده و پرده از جنایت های هولناک و وحشیانه اشغالگران بردارند و از تمام تلاش خود برای آگاهی بخشی به افکار عمومی استفاده کنند.
از تمامی همکارانم، مدرسان دانشگاه که در سرتاسر جهان عرب مشغول تدریس و آموزش هستند، می خواهم تا اولین روز درس خود را به برملا ساختن جنایت های اشغالگران اختصاص دهند و کلاس های درس دانشگاه را به دادگاه های محاکمه اشغالگران بدل سازد چرا که این کار می تواند در شکل گیری درست افکار دانشجویان و همچنین افزایش آگاهی های سیاسی شان تاثیر بگذارد؛ دانشجویانی که آینده امت اسلامی هستند و می توانند در زمان های آتی دادگاهی را برای محاکمه  اسرائیل  و آمریکا تشکیل دهند.

دومین شکست  اسرائیل
ما با آگاهی بخشی به افکار عمومی، می توانیم  اسرائیل  را علاوه بر آن شکست نظامی که در لبنان متحمل شده است، با یک شکست جدید رو به رو کنیم، شکستی که شاید بیشترین خطر را برای آینده اشغالگری های رژیم صهیونیستی داشته باشد و اساس مقاومت همه جانبه فرهنگی در مقابل تجاوزات صهیونیستی ـ آمریکایی باشد. شاید بسیاری از پیروزی هایی که دشمن صهیونیستی در سال های گذشته به دست آورد، نتیجه چهره ای باشد که  اسرائیل  از خودش و ارتش به اصطلاح شکست ناپذیرش ساخته بود، ولی همه دیدیم که چگونه این ارتش شکست خورده و مهزوم از میدان جنگ گریخت و به دنبال آن، بتی که از ارتشش ساخته بود، فرو ریخت.
در یک جمع بندی کلی می توان گفت که شکست  اسرائیل  در برابر مقاومت لبنان، این امکان را به ما می دهد تا یک نسل عربی جدید تربیت کنیم که حقیقت جنایت های استعمارگرایانه ای که دشمن صهیوینستی با تشکیل دولت اسرائیل انجام داده است، را درک کند و ماهیت واقعی یهودیان جنایتکار، وحشی، سنگدل و گردن کلفت را در یابد.
شکست  اسرائیل  در مقابل مقاومت لبنان، عرب ها را از شکست روحی و ترس شان از تجاوزات صهیونیست ها رهاند. همان طور که مشاهده کردید، صهیونیست ها با وجود جار و جنجال و غوغایی که به پا کردند، باز هم شکست خورده و مهزوم، میدان نبرد را ترک گرفتند. وقت آن رسیده است تا چهره واقعی آمریکا و  اسرائیل  را آشکار کنیم و تمامی اوهام و اکاذیبی را که باعث شده تا توانایی ما در پیروزی بر دشمن کم انگاشته شود، از بین ببریم.
آری! رسانه های مدت های طولانی در توصیف نبوغ صهیونیست ها به ما دروغ گفتند ... کجاست نبوغ صهیونیست ها؟ آنها تنها یک مشت جنایتکار آدم کش هستند و تنها کاری که از عهده اش بر می آیند، تخریب تاسیسات زیربنایی یک کشور است.
یهودیان به هیچ وجه برای جنگ ساخته نشده اند زیرا شجاعت لازم برای ورود به عرصه یک جنگ حقیقی را ندارند و تنها کاری که در جنگ اخیر خود کردند پرتاب 150 هزار بمب آمریکایی بر روی لبنان، ویران کردن پل ها، پناهگاه ها و کارخانه ها و همچنین کشتن کودکان بود و بعد از آن نیز از صحنه جنگ گریختند.
فرهیختگانی که به حق به امت عربی تعلق دارند، باید از تمام قدرت و توان خود در از بین بردن اسطوره ها و اکاذیبی که باعث شکست روحی عرب ها شده است، استفاده کنند. فرهیختگان می توانند شکل واقعیت ها را تغییر دهند و عرب ها را از شکست های روحی که گریبانگیرشان شده است، نجات بخشند و امید به پیروزی را به آنان بازگردانند و همان طور که می بینید عملا شعاع خورشید پیروزی در افق ها درخشیدن گرفته است.
پیروزی های مقاومت در فلسطین و لبنان می تواند واقعیت و شرایط جدیدی را خلق کند که در آن عرب ها توانایی تحقق پیروزی و جنگ برای آزادی بشر را پیدا کنند و صهیونیست ها نیز خود را در معرض یک شکست روحی هولناک ببینند که خطر آن بیش از شکست نظامی است.
در شرایط کنونی و با پیروزی های مقاومت، یک فرد عرب چهره مبارزی را به خود گرفته است که برای آزادی می جنگد و چهره یک سرباز شجاع را به خود گرفته است که می تواند پیروز میدان باشد. ضمنا شرایط کنونی از یک صهیونیست، یک قاتل، ترسو و خونریز ساخته است که نمی تواند با شرف و افتخار در میدان نبرد بجنگند و تنها به پرتاب 150 هزار بمب بر سر لبنان اکتفا می کند و ناکام و مهزوم از میدان جنگ باز می گردد.  درود بر مقاومت که آینده جدید انسان را می سازد.