فاجعه «تل زعتر»

فاجعه «تل زعتر»

فاجعه تل زعتر در 1976 حدود 10 روز پس از ورود نيرو‌هاي سوري به صحنه جنگهاي داخلي لبنان و يك هفته پس از ترور «فرانسيس ملوي» سفير آمريكا و «رابرت وارينگ» وابسته نظاميش به همراه «زهير مغربي» راننده آنها به وقوع پيوست.
به دنبال اين ترور، هيچ سازمان فلسطيني يا لبناني مسئوليت حادثه را برعهده نگرفت ولي شخصيتهاي فلسطيني معتقدند شبه نظاميان ماروني، اين حادثه را خود با هدف زمينه‌سازي براي قتل عام فلسطينيان به وجود آ‌وردند.
در پي اين حادثه اردوگاه فلسطيني تل زعتر كه از ماهها قبل از آن تحت محاصره ميليشياهاي ماروني متحد اسرائيل بود، همراه با دو محله مجاور به نامهاي «جسر‌الباشا» و «نبعه» هدف باراني از خمپاره و موشك تا مدت 52 روز متوالي گرديد. تنها در اردوگاه تل زعتر كه حدود 20 هزار پناهنده فلسطيني و لبناني مسلمان در آن زندگي مي‌كردند، 55 هزار موشك و گلوله توپ و خمپاره فرود آمد. اين حملات با مداخله فرستادگان اتحاديه عرب و سازمان صليب سرخ جهاني سرانجام در 12 اوت همان سال به پايان رسيد. اما اوج كشتار در همان روز پاياني به وقوع پيوست.
ابواياد مرد شماره 2 الفتح در كتاب «فلسطيني آواره» راجع‌به حادثه روز پاياني چنين مي‌نويسد:
«... در حاليكه ساكنين تل زعتر مطابق توافقي كه به عمل آمده بود، بدون سلاح از دخمه‌هاي خود خارج مي‌شدند، افراد كاميل شمعون و پي‌ير جمايل بي‌مهابا بر روي آنها آتش گشودند و صدها نفر را به هلاكت رسانيدند. افراد ديگر به داخل اردوگاه حمله‌ور شده و به روي هر كس كه چشمشان افتاد آتش گشودند. علاوه بر آن افراد ديگر كه كنترل جاده‌ها را در دست داشتند، اتوبوسهاي حامل نجات‌يافتگان از معركه را متوقف نموده، بعضي از آنها را و غالباً جوانترين‌ها را، كه حدس مي‌زدند از فدائيان باشند، بيرون مي‌كشيدند و به فجيع‌ترين وضعي مي‌كشتند يا به مقاصد نامعلومي مي‌بردند. به اين ترتيب ميليشياي دست راستي مسيحي در عرض يك روز همانقدر آدم كشتند كه در عرض پنجاه و دو روز محاصره اردوگاه كشته بودند. در مجموع سه هزار نفر به دست آنان به خاك افتادند. معذالك از ميان حدود هزار نفر فدائي كه در اردوگاه بودند فقط كمتر از ده نفر جان خود را از دست دادند. ديگران با عبور از جنگلها و تپه‌هاي اطراف و در پرتو كشتار وحشيانه‌اي كه در آن روز تقدير دوازدهم اوت حاكم بود، موفق به فرار شدند....»