فرار از چنگال صهيونيسم

«آلاسدير درايسدل» محقق غربي، در كتاب جغرافياي سياسي مينويسد:
«در اوايل دهه 1980 تصور ميشد كه حدود 250 تا 300 هزار اسرائيلي در ايالات متحدة آمريكا زندگي ميكنند. يعني، جريان درست برعكس آنچه كه امروز اسرائيل ميخواهد».
بنابراين فرار بيش از 250 تا 300 هزار يهودي تا تاريخ مزبور، آن هم فقط به آمريكا، ناتواني ديگر صهيونيستها را نه فقط در جذب و جمعآوري و انتقال يهوديان به فلسطين، بلكه حفظ آنها در آن سرزمين نشان ميدهد.
روژه گارودي، محقق غربي در اين باره مينويسد:
«امروز آن نقطهاي از دنيا كه يهوديان كمترين امنيت را در آن دارند، همان اسرائيل است. اكثريت عظيمي از يهوديان دنيا، يعني 80 درصد آنان، به اين عدم امنيت آگاهند، زيرا ترجيح ميدهند در كشورهاي اصلي خود باقي بمانند. حتي پس از نيم قرن تلاش و تجربه، امروزه تعداد يهودياني كه اسرائيل را ترك ميكنند، از تعداد كساني كه در آن مستقر ميشوند، بيشتر است.»
اگرچه طبق آمار منابع مختلف، از ابتداي اجراي طرح توطئهآميز انتقال يهوديان به فلسطين، به ويژه از دهههاي آخر قرن نوزدهم تا زمان تشكيل رژيم صهيونيستي، دهها هزار يهودي پس از تحمل هزاران مصائب روانة فلسطين شدهاند و سپس از آن سامان فرار كردهاند، اما مهم اينجاست كه پس از اعلام تأسيس رژيم غاصب صهيونيستي و پس از آن همه تبليغات و حمايتهاي اقتصادي، سياسي و نظامي و به ويژه جانبداري قدرتهاي غربي و محافل بينالمللي از رژيم صهيونيستي، آمار خروج يهوديان رو به فزوني نهاد، تا آنجا كه سران صهيونيست سراسيمه به تكاپو افتادند.
نشرية آمريكايي نيوزويك در سال 1360 شمسي (1981) به نقل از «اداره مهاجرت اسرائيل» اعلام كرد:
حدود 500 هزار نفر يهودي تاكنون اسرائيل را ترك گفتهاند. «سيم چادريك»، معاون نخستوزير وقت رژيم صهيونيستي، طي گزارشي به «كنست» (پارلمان رژيم صهيونيستي) گفت: «پريدا» (واژهاي عبري به معني تنزل و تقليل) مهمترين مسألهاي است كه رژيم با آن روبهروست. «ساموئيل لاهير» كه مسئوليت «آژانس يهود» را برعهده داشت نيز به اين نتيجه رسيده بود كه: «عده زيادي به عنوان توريست در ماههاي مختلف از اسرائيل خارج شده و اغلب برنگشتهاند. اغلب يهودياني كه اسرائيل را ترك ميكنند، جوان هستند.» پيش از اين، كنسولگري اسرائيل در آمريكا براي 17 هزار فراري نامهاي فرستاده بود و از آنها درخواست كرده بود تا براي خدمت در ارتش به فلسطين اشغالي برگردند. لاهير در ادامه ميگويد: «مغزها از كشور فرار ميكنند. با خارج شدن اينها خون از رگهاي اسرائيل خارج ميشود.»
«اسرائيل شاهاك»، كه يكي از منتقدان معروف يهودي در سرزمينهاي اشغالي است، ضمن اعتراف به گسترش روزافزون فرار يهوديان از اسرائيل مدعي است:
به لحاظ اوضاع بد اقتصادي و اجتماعي و تبعيضات و ستمهاي گوناگوني كه در اسرائيل وجود دارد، تعداد كساني كه از اسرائيل ميگريزند به مراتب بيشتر از كساني است كه به آن كشور مهاجرت ميكنند.
براساس گزارشي از فرانسه:
طي سال مسيحي 1983 [1362 شمسي] قريب به 50 هزار نفر از يهوديان قصد ترك اسرائيل را داشتهاند كه برطبق اظهارات مقامات صهيونيستي ميزان افزايش اين ارقام در همان سال بيش از 3 برابر سالهاي گذشته بوده است.
روزنامة «نواي وقت» چاپ لاهور پاكستان در اين باره مينويسد:
بين سالهاي 1327 تا 1353 شمسي (1948 تا 1974) تقريباً يك ميليون و نيم يهودي آمريكايي، به طور مستمر روانة اسرائيل شدند، ولي فقط 30 هزار نفر از آنان اقامت گزيدند؛ بقيه، يعني 1470000 نفر بازگشتند.
مجلة عربي زبان «العالم» چاپ انگلستان، در تأييد مطالب فوق به نقل از وزير مهاجرت رژيم صهيونيستي مينويسد:
طي سالهاي 1353 (1974) تا 1358 (1979)، 180 هزار نفر از اسرائيل خارج شدهاند.
نشرية «اخبار آمريكا و گزارشات جهان» در سال 1364 شمسي (1985) ضمن اشاره به فرار روزافزون نيروهاي متخصص يهودي از اسرائيل اعتراف كرد:
اسرائيل با كمبود حدود 3 هزار نفر مهندس و تكنيسين مواجه است و هر روز تعداد بيشتري از آنان در مورد ترك آنجا صحبت ميكنند. يكي از افراد متخصص ميگويد: پس از يك مرحلة معين، شما ناچار به ترك اسرائيل ميشويد.
منابع مختلف يهودي، صهيونيستي، غربي، شرقي، عربي و... همه بر اين نكته اتفاقنظر دارند كه تا سالهاي اخير، يعني تا قبل از اجراي توطئه انتقال گستردة يهوديان شوروي به فلسطين، حدود سالهاي 1360 تا 1368 (1981 تا 1989)، آمار يهودياني كه از فلسطين فرار كردهاند، تقريباً نزديك به دو برابر يهودياني است كه به فلسطين منتقل شدهاند. اين واقعيت مهمترين خطري بود كه رهبران صهيونيسم كاملاً آن را احساس كرده و از آن وحشت داشتهاند.
«اسحاق شامير»، نخستوزير وقت رژيم صهيونيستي، طي گفتگويي در سال 1367 شمسي (1988) شخصاً اعتراف كرد كه 90 درصد يهوديان شوروي، اسرائيل را تحريم كردهاند و آمريكا را ترجيح ميدهند. وي اين مشكل عمدة رژيم صهيونيستي و در كل «صهيونيسم جهاني» را به عنوان «فاجعة ملت يهود»(!) قلمداد كرد.
واقعيت مذكور را عيناً نشريه صهيونيستي «هارتص» در سال 1368 (1989) اعتراف كرده است. خبرگزاري ايتاليايي «انسا» نيز در آبان 1369 (اكتبر 1990) به نقل از يك نشرية صهيونيستي چاپ سرزمينهاي اشغالي اعلام كرد:
18 هزار يهودي شوروي كه به فلسطين منتقل شدهاند، درخواست رواديد براي بازگشت به شوروي را دارند.
چنين گزارشاتي تاكنون به طور مكرر از طريق خبرگزاريهاي خارجي، از جمله: آسوشيتدپرس، يونايتد پرس، فرانس پرس، رويتر و... تأييد و مخابره شده و در نشريات غربي نيز بوضوح به آن اشاره و اعتراف شده است. از سوي ديگر درگيريهاي پراكنده بين يهودياني كه اخيراً وارد فلسطين شدهاند، با كساني كه پيش از اين در آن سامان اسكان داده شده بودند، بين محافل يهودي و صهيونيستي به صورت مسألة روز درآمده است؛ زيرا يهوديان قبلي اين عده را «ميهمان ناخوانده» قلمداد كردهاند و مدعي هستند كه مقامات و سركردگان رژيم صهيونيستي حتي توان اداره امور و تأمين نيازمنديهاي اولية آنها را ندارند، چه رسد به يهودياني كه جديداً منتقل ميشوند.
با همة آنچه كه ذكر شد ميتوان نتيجه گرفت كه اجراي طرح توطئهآميز اخراج تدريجي يهوديان از شوروي و اروپاي شرقي و انتقال آنها به فلسطين در گذشته و تلاش بيوقفة صهيونيستها در جمعآوري و انتقال يهوديان به سرزمينهاي اشغالي در دوران اخير، خارج از علل و عوامل و اهداف زير نبوده است:
الف) ناتواني و ناكامي صهيونيسم جهاني در انتقال اكثريت يهوديان جهان به فلسطين، و برعكس، خروج و فرار فزاينده يهوديان از سرزمينهاي اشغالي كه صهيونيستها از آن به عنوان «خونريزي» ياد كردهاند.
ب) تعقيب رؤياي ديرينة «نيل تا فرات».
ج) ايجاد تعادل قوا از لحاظ نيروي انساني در سرزمينهاي اشغالي و بلكه در منطقه.
د) اخراج تدريجي ساكنان مسلمان و عرب فلسطيني از كرانه غربي تا نوار غزه و حتي مناطق اشغالي سال 1327 شمسي (1948) و قبل از آن.
ه( محاصره فلسطينيها از طريق نيروهاي انساني يهودي.
و) استفاده از يهوديان اروپاي شرقي به عنوان سپر حوادث احتمالي.
ز) وحشت فزاينده و غيرقابل توصيف صهيونيان از گسترش و تداوم «انتفاضه» نسل مسلمان فلسطيني در سرزمينهاي اشغالي و گرايش روزافزون فلسطينيان به آن.
ح) مقابله با امواج بيداري اسلامي در منطقه و دلايل متعدد ديگري كه در اين مقال فرصت شمارش همة آنها نيست.
به هر صورت مسلم است كه صهيونيسم جهاني با تدوين و اجراي طرح توطئهآميز انتقال يهوديان در مرحله كنوني، اهداف چندي را پي گرفته است. البته اين نكته بدين معني نيست كه يهوديان شوروي در گذشته به فلسطين منتقل نشدهاند، زيرا براساس اسناد تاريخي، صهيونيستها از قبل نيز در اين راستا فعاليت داشتند؛ به خصوص از حدود سال 1364 شمسي (1985) و روي كار آمدن ميخائيل گورباچف، تلاشهاي شتابآلود صهيونيستها بيش از پيش افزايش يافت. به ادعاي برخي منابع، صهيونيستها در راستاي برنامههاي خود در صدد بودند كه تا پايان سال ميلادي 1990، (اواسط ديماه 1369) جمعاً يكصد هزار تا يك ميليون نفر و تا سال 2000 ميلادي تا سه ميليون نفر يهودي ديگر ار به فلسطين اشغالي منتقل سازند.
۱ . گارودي، روژه، پرونده اسرائيل و صهيونيسم سياسي، ترجمه دكتر نسرين حكمي، ص 64
۲ . مراجعه شود به: روزنامة كيهان، 11/11/1359.
۳ . شاهاك، اسرائيل، نژادپرستي دولت اسرائيل. ترجمة امانالله ترجمان. صص 162 و 163.
۴ . مراجعه شود به: روزنامة اطلاعات، 3/10/1362 شماره 19197.
۵ . (پروفسور) منور، محمد ـ روزنامه نواي وقت، چاپ لاهور، نقل در روزنامه رسالت 24/4/67.
۶ . مجله عربي زبان العالم، چاپ انگلستان، 1985، نقل در ماهنامه صف، شماره 70 ـ مهر 1364.
۷ . اخبار آمريكا و گزارشات جهان، 14 فوريه 1985.
۸ . خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران، 7/8/1369.