عقب نشینی در برابر انتفاضه

همزمان با عمیق تر شدن اختلاف و شکاف در داخل رژیم صهیونیستی و افزایش اظهار نظرها درباره نزدیک شدن زمان سقوط کابینه شارون در پی شکست وی در برابر انتفاضه و مقاومت و نیز استفاده مخالفان شارون از قضیه فسادی که وی در آن دست داشته است، چند حادثه رخ داد.

1. روزنامه صهیونیستی هاآرتص فاش ساخت که شارون تلاش می کند موافقت واشنگتن را برای توسعه شهرکهای صهیونیست نشین در کرانه باختری جهت اسکان شهرک نشینان صهیونیستی که قرار است در چارچوب طرح جداسازی یک طرفه از نوار غزه تخلیه شوند، جلب کند.
این روزنامه می افزاید، شارون از آمریکاییها خواهد خواست که با طرح توسعه شهرکهای بزرگ صهیونیست نشین در کرانه باختری که به احتمال قوی در توافق دائم با فلسطینیان به رژیم صهیونیستی ملحق می شود، موافقت کند. شارون این اقدام را در ازای تخلیه بیش تر شهرکهای اشغالی در نوار غزه و نیز تعدادی از شهرکهای دور افتاده در کرانه باختری و انتقال این شهرک نشینان به شهرکهای اشغالی معالیه ادومیم، آریل و گوش عتصیون انجام می دهد.
اما شائول موفاز وزیر جنگ رژیم صهیونیستی خیلی زود طرح ارتش این رژیم برای تخلیه شهرک نشینان صهیونیست از نوار غزه و ادامه اشغال این مناطق به دست ارتش اشغالگر را فاش ساخت تا مخالفت ارتش رژیم صهیونیستی با طرح جدایی یکجانبه شارون از فلسطینیان را نشان دهد.
این اقدام پس از آن صورت گرفت که واشنگتن مخالفت خود را با طرح شارون (جدایی یکجانبه) اعلام کرد و حال آنکه رؤسای سازمانهای امنیتی رژیم صهیونیستی نیز با این طرح مخالفند. در پی این مخالفتها ارتش رژیم صهیونیستی طرح آرایش مجدد را مطرح ساخت.

2. ارتش رژیم صهیونیستی با دست زدن به جنایت جدیدی در محله شجاعیه شهر غزه و اردوگاه رفح در جنوب نوار غزه، 15 فلسطینی را به شهادت رساند و بیش از 60 تن دیگر از شهروندان بیگناه و بی دفاع را در این مناطق مجروح کرد. این اقدامات موجب شد که بسیاری از تحلیلگران سیاسی اظهار دارند که آنچه شارون درباره جدایی یکجانبه یا آرایش مجدد گفته، فقط یک مانور سیاسی و برای سرپوش نهادن بر ادامه تجاوزات خود بر ضد ملت فلسطین بوده است. اما این دو اقدام، نشانه های زیادی داشته اند که باید تأمل بیش تری بر روی آنها صورت گیرد. از جمله این نشانه ها می توان به دو نکته مهم زیر اشاره کرد:

اول: رژیم صهیونیستی به سبب بحرانی که پس از ناکامی و شکست در نابود کردن انتفاضه و مقاومت با آن مواجه شده در وضعیت بدی گرفتار شده است. این رژیم اکنون دیگر توان عبور از این بحران را که طرح صهیونیسم را از نظر امنیتی، اقتصادی و مهاجرت به شکست کشانده و بر اثر آن روحیه نظامیان صهیونیست به شدت تخریب و تضعیف شده است، ندارد.
به همین سبب مشاهده می شود که پیشنهادها و طرحهای گوناگونی در تلاش برای خروج از این بحران از سوی رهبران صهیونیسم ارائه می گردد و هر یک از آنان طرحهایی از جمله جدایی یکجانبه یا آرایش مجدد را که هر دو در اصل یک هدف را دنبال می کند، مطرح می سازند. اکنون رژیم صهیونیستی و سران آن به دنبال یافتن راهی برای توجیه عقب نشینی خود در برابر انتفاضه و مقاومت هستند. آرایش مجدد نیز درست همان اصطلاحی است که این رژیم در سالهای پس از 1982 و اشغال مناطق مختلف لبنان برای خروج از این مناطق بکار گرفت و به عقب نشینی مرحله ای از این کشور منجر شد تا آنجا که آنان تا نزدیکی خط مرزی عقب نشینی کردند و این اقدام آنان تا شکست مشهورشان در سال 2000 میلادی ادامه یافت.

دوم: وقایع متعددی که در رژیم صهیونیستی رخ داده این حقیقت را آشکارتر می سازد. حقیقتی که نشان می دهد رژیم صهیونیستی وارد مرحله عقب نشینی در برابر انتفاضه پس از شکست از مهار آن، شده است.
همزمان با اظهارات آهرون زئیفی رئیس بخش اطلاعات ارتش اشغالگر مبنی بر آنکه جدایی یا تخلیه شهرکهای صهیونیست به صورت یکجانبه از نظر فلسطینیان "پیروزی تروریسم"(مقاومت) است، آوی دیختر رئیش شاباک نیز نگرانی شدید خود را از این اقدام ابراز کرده و می گوید که اینگونه اقدامات "تروریسم" (مقاومت ) را به ادامه فعالیت تشویق می کند.
ارتش رژیم صهیونیستی هم که برای تغییر آرایش خود (عقب نشینی) تحت فشار قرار دارد، مخالفت خود را با هر گونه اقدام یکجانبه در بلندمدت ابراز داشته و نگران آن است که عربها این اقدام را نوعی فرار بدانند که مشابه آن در جنوب لبنان تجربه شد. نگرانی و وحشت ارتش اشغالگر از عوامل گوناگونی سرچشمه می گیرد که اثر کشنده این اقدام بر توان بازدارندگی رژیم صهیونیستی و نیز احتمال سیطره جنبشهای مقاومت فلسطین بر نوار غزه از آن جمله است. به همین سبب در طرح آرایش مجدد ارتش، پیش بینی شده است که نظامیان صهیونیست همچنان در شهرکهای صهیونیست نشینی که برچیده می شوند و نیز در مرز با مصر باقی بمانند تا مانع از دسترسی رزمندگان مقاومت به سلاح و در نتیجه افزایش توان نظامی جنبشهای مقاومت شوند، اما این طرح صهیونیستها نیز حداقل دو هدف از اهداف مقاومت فلسطین را تحقق می بخشد:
1. پایان دادن به اسکان صهیونیستها در نوار غزه که پیروزی مقاومت و انتفاضه است.
2. تبدیل شدن ارتش رژیم صهیونیستی به اهدف سهل الوصول برای حملات مقاومت و در نتیجه ادامه وجود عواملی که موجب بحرانی شدن وضعیت ارتش این رژیم و تضعیف روحیه نظامیان صهیونیست و افزایش موارد سرپیچی آنان از دستورات فرماندهان خود می شود.

سوم: رژیم صهیونیستی طبق معمول پیش از هر گونه عقب نشینی تلاش می کوشد این گونه وانمود کند که شکستی متحمل نشده است تا اقدامات بعدی اش بزرگ جلوه نکند. در همین راستا، اشغالگران صهیونیست تجاوزات و حملات به ملت فلسطین و نیز قتل عام این ملت را افزایش می دهند که مشابه آن پیش از هر مرحله از عقب نشینی از لبنان نیز رخ می داد.
این تجاوزات و کشتارها بدان معنا نیست که شارون همچنان از موضع قدرت به جنایات خود ادامه می دهد، بلکه تلاشی است برای منحرف کردن توجه افکار عمومی از بحران داخلی رژیم صهیونیستی و نیز محدود ساختن پیامدهای عقب نشینی اشغالگران پس از ناکامی در مهار انتفاضه و نابودی مقاومت فلسطینیان.

چهارم: همچنین، اینها بدان معنا نیست که شارون برای بهره برداری از این عقب نشینی هیچ تلاشی نمی کند. او با هر نام یا عنوانی که به چنین اقدامی دست بزند، تلاش خواهد کرد که از آن به عنوان عملی ساختن وعده ای که در روز اول انتخاب خود از آن درباره عقب نشینی از نوار غزه و حفظ شهرکهای صهیونیست نشین در کرانه باختری سخن گفته بود، بهره برداری کند.
اما یقیناً فرق بسیاری میان این که او از به تسلیم واداشتن ملت فلسطین در برابر این طرح شکست خورده با آنکه او خود به سبب مقاومت فلسطین به چنین عقب نشینیی تن داده است، وجود دارد. در این صورت، حقیقتی که خود را بر همه تحمیل خواهد کرد این است که مقاومت حتماً تقویت می شود، زیرا این مقاومت بود که دشمن را به عقب نشینی بدون قید و شرط وادار کرد و در مقابل آن هیچ امتیازی در قبال آن نداد.