گفتمان اسلام خواهی راهبرد آزادی فلسطین

پیروزی انقلاب اسلامی و غلبه تفکر اسلامی بر نظام شاهنشاهی، این عقیده را که اسلام می تواند پشتوانه آغاز حرکت انقلابی برای سایر مسلمانان قلمداد شود، تقویت کرد.

به تبع این عقیده، مسلمانان فلسطینی که تا آن روز مبارزات ملی گرایانه را در دستور کار خود داشتند، با ایجاد دریچه ای نو بر اندیشه رهبران خود، توانستند با الگو گرفتن از مبارزات امام خمینی(ره) و مردم ایران، به مبارزات خود هویتی اسلامی- دینی بخشند.

مقاله حاضر می کوشد تا ایجاد این موج عظیم و گسترده را تحلیل و بررسی نماید...

جنبشهای اسلام گرایی، به دلیل سلطه استعمار و حمایت بی دریغ انگلستان از صهیونیسم و همچنین خیانت برخی از نخبگان عرب به منظور کسب قدرت سیاسی و همسویی با انگلستان، نتوانستند از تشکیل دولت یهود ممانعت کنند و پیش بینی هرتزل آگاهانه یا اتفاقی که در کنفرانس "بال"، تأسیس دولت یهودی را برای پنجاه سال بعد پیش بینی کرده بوده، در رأس موعد پیش بینی شده، اتفاق افتاد. جریان اسلام گرایی و فلسطینیان در طی همین سالها و به منظور ممانعت از گسترش صهیونیسم، ده ها هزار کشته دادند؛ اما به دلیل کمبود امکانات و عدم همسویی جدی و حمایت مسلمانان دنیا، موفق به جلوگیری از تشکیل اسرائیل نشدند. کشورهای عربی پس از اعلام موجودیت اسرائیل در سال 1948، با این رژیم نامشروع وارد جنگ شدند، ولی جنگ اول برای کشورهای عربی سودی نداشت و اسرائیل با مظلوم نمایی، حتی به سازمان ملل شکایت کرد. در این جنگ، اخوان المسلمین مصر و فلسطین حضور جدی داشتند. در ایران نیز مرحوم آیةا... کاشانی و فدائیان اسلام مسأله فلسطین را دنبال می کردند. اخوان المسلمین، به عنوان یک جنبش اسلامی با شاخه های متعددی که در کشورهای مختلف داشت، نقش محوری داشت و سخت ترین نبردها در فلسطین بر دوش این گروه بود. قسامی ها نیز در این جنگ به جهاد و رشادت دست زدند.
هر چند در نهایت، اعراب جنگ را باختند. رودلف پیترز، در خصوص اندیشه جهادی قسام نسبت به سایر رهبران و سران فلسطینی در آن دوران، چنین می نویسد: "قسام اطمینان کامل یافته بود که رهبران سیاسی کشور با دنبال کردن روشهای مسالمت آمیز، از دست یافتن به هر گونه نتیجه ملموسی باز خواهند ماند. او تصمیم گرفت حرکت خویش را به طور متفاوتی سازمان دهد. او در رسیدن به اهداف خود از راه نبرد مسلحانه، به پشتیبانی بسیج توده های سازمان یافته امیدوار بود. در حالی که رهبری ملی سعی می نمود مقاصد خویش را از طریق مذاکرات سیاسی که گهگاه با تظاهرات مسالمت آمیز حمایت می شد، جامه عمل بپوشاند، جنبش فلسطین همزمان با تشییع جنازه "قسام" آغاز گردید. پس از جنگ و در دهه پنجاه نیز اخوان المسلمین فعال ترین نیروی سیاسی و مذهبی فلسطین بود و با توجه به تحولات نظام جهانی، کمونیستها نیز در فلسطین فعال شده بودند. ظهور جریان پان عربیسم و گرایش ناصر به بلوک شرق از یک سو و شهادت حسن البنا و سرکوب شدید اخوان المسلمین از سوی ناصر، موجب وارد آمدن فشار بر شعبه های اخوان المسلمین در سایر مناطق شد. فشارهای ناصر و صهیونیستها در دوره ای که "اخوان" به لحاظ سازمانی و رهبری، بدترین دوران خود را طی می کرد، بتدریج میدان را به سایر نیروها از جمله ملی گراها و سوسیالیستها واگذار کرد و با انتخاب فتح از دل سازمان اخوان به رهبری خلیل الوزیر (ابوجهاد)، اندیشه اسلامی آزادسازی وطن اسلامی به اندیشه آزادسازی وطن فلسطین تبدیل شد و اندیشه اخوان، که با به رسمیت شناختن دولت غاصب مخالف بود، جای خود را به اندیشه هایی داد که کم و بیش این امر را می پذیرفتند؛ تأسیس جنبش فتح در اواخر دهه 50 میلادی، و پیوستن شمار زیادی از سران اخوان به جنبش جدید، که بعدها به صورت بزرگترین گروه سیاسی سازمان آزادی بخش فلسطین درآمد، ضربه ای اساسی بر سازمان اخوان در فلسطین وارد آورد، و دست کم در تضعیف تشکیلاتی آنها مؤثر افتاد. در این زمان، "فتح" رقیب اصلی اخوان در فلسطین اشغالی بود. نتیجه عملی این تحولات، ضعف تدریجی نفوذ اخوان المسلمین و جنبش اسلامی در نوار غزه، تا اوایل دهه هفتاد میلادی بود.
پس از سال 1967م و بعد از اشغال کرانه غربی و نوار غزه، این مناطق تحت حاکمیت نظامیان اسرائیلی قرار گرفت. از این پس، تشکیلاتی که اخوان المسلمین اردن در فلسطین نام داشت، فعال شد. بدین ترتیب، رابطه تشکیلاتی اخوان در غزه به جای مصر، به اردن منتقل شد. این امر تأثیرهایی را بر مواضع و سیاستهای جنبش اسلامی در کرانه غربی و نوار غزه، وتشکیلات بین المللی اخوان المسلمین بر جای نهاد.
اشغال کرانه غربی و نوار غزه، عامل برقراری ارتباط بین افراد سه گانه فلسطین، یعنی مناطق اشغالی 1948م، کرانه غربی و نوار غزه شد. بدین ترتیب، امکان همکاری بین گروه های اسلامی در فلسطین به طور کامل فراهم آمد. در سایه اشغال؛ انتقال افراد، افکار و مطبوعات امکان پذیر شد، و جنبش اسلامی، عمق انسانی و جغرافیایی جدیدی پیدا کرد.
در این دوره، جنبش اسلامی در فلسطین، به دلیل رهایی از سیاست سرکوبگرانه اسرائیل توانست اساس و شالوده خود را حفظ کند، آن را گسترش دهد و فرصت ارتباط با مردم و فعالیت در بین آنها و سپس سازماندهی را به دست آورد. به عبارتی، توسعه نفوذ گام به گام جنبش اسلامی، با فروکش کردن گرایش به جنبش ملی فلسطین و گروه های عضو ساف، تناسب داشت. از طرفی، پیروزی انقلاب اسلامی ایران که ضمن آن یکی از خطرناک ترین رژیمهای دست نشانده استکبار و صهیونیسم در منطقه سرنگون شد، به مسلمانان نشان داد که اسلام تنها راه حل؛ و جهاد نیز مناسب ترین روش است.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران از اواخر دهه 1970، یک رستاخیز اسلامی در خاور میانه و از جمله فلسطین - بویژه در ساحل غربی رود اردن و نوار غزه- آغاز شد. این حرکت بی ارتباط با ناامیدی از مفاهیم سکولاریستی غرب، شعارهای چپ و سر و صدای ناسیونالیزم عرب نیز نبود.
از این رو، مردم فلسطین که تجربه موفق حرکت اسلامی در ایران را در پیش روی داشتند، با ناامیدی از سازمانهای غیر اسلامی، با روحیه جدیدی به اسلام روی آوردند. به عبارت دیگر، در مقایسه با دهه قبل که سازمانهای ملی گرا، سکولار و لائیک و جناحهای چپ، نقش و نفوذ قابل ملاحظه ای در سرزمینهای اشغالی داشتند، از این دهه، حرکت اسلامی پایگاه جدی تر و حضور مؤثرتری بویژه در میان جوانان یافت. بر این اساس، پس از شهادت "عزالدین قسام" شخصیت اسلامی مهمی که اقبال عمومی داشته باشد و بتواند ملت فلسطین را رهبری کند، وجود نداشت.
اما به محض آنکه حرکتهای اسلامی و رهبری آن حرکتها بر اساس اسلام تحقق یافت، مردم فلسطین دوباره به اسلام بازگشتند. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی (99-1996) و رهبر ائتلاف لیکود، در کتاب خود در بیان مشکلاتی که متوجه آن رژیم است، می نویسد: از سویی دیگر، در حال حاضر شاخصهای دیگری وجود دارد که مژده دهنده خیر و نیکی برای ملت ما نیست. ما شاهد افزایش جدید اسلام گرایی، از جمله موج قوی انزجار و تنفر علیه اسرائیل از سوی نیروهای اسلامی که قدرتشان رو به افزایش است، می باشیم. "
شیمون پرز، نخست وزیر قبلی و طراح طرح خاورمیانه جدید، در کتاب خود اظهار می دارد: "اصول گرایی (اسلامی) به نحو سریع و عمیقی در همه کشورهای عربی خاور میانه راه خود را به پیش باز می کند... از این رو، ایستادگی در برابر این خطر به صورت سازمان یافته ضروری به نظر می رسد. " لذا احیای مجدد جریان اسلامی به عنوان چالشی جدید برای رژیم صهیونیستی مطرح شد و دولتمردان این رژیم از موجودیت و هویت اسلامی این گروه ها که گهگاه شیوه های مبارزاتی آنها بر نبرد مسلحانه مبتنی بود، دچار رعب و وحشت شدند؛ و به فکر سازماندهی و باز تعریف جدیدی از نیروهای عملیاتی خود در مقابل شیوه و الگوی مبارزاتی گروههای اسلامی بر آمدند. گروههایی که تنها به شیوه میتینگ سیاسی، راهپیمایی و اعتراض اکتفا نکرده، بلکه راه مبارزه را با توجه به دکترین دینی و الگوی عملی در گستره جهان اسلام مورد توجه قرار داده است. از طرفی، ناامیدی از نحله های فکری ناسیونالیستی و مارکسیستی، مردم فلسطین را به سمت اسلام گرایی سوق داد و وزش نسیم جریانهای اسلامی، دمیدن روح در کالبد بی جان مبارزات فلسطین بود که در این نوشتار، به گونه های فکری جنبش اسلام گرایی می پردازیم.

جریان اول، اسلام سنتی است که جماعت اخوان المسلمین نمونه بارز آن است. این گروه معتقد است که نبرد برای فلسطین، پس از بروز تحول اسلامی در فلسطین و پس از ظهور جریان اسلام گرایی در منطقه و بازگشت به اسلام، آغاز می شود. پس از آن، مردم به جهاد دعوت خواهند شد. این گروه دین گرا هستند و به ابعاد تربیتی اسلام، آداب مذهبی و عبادات توجه بیشتری دارند.

جریان دوم، جهادی است که جنبش جهاد اسلامی و جنبش حماس نمونه بارز آن است. این سازمانها مسأله فلسطین را مسأله محوری جنبش اسلامی در داخل و خارج از فلسطین می دانند و معتقدند که مشکل فلسطین، نه ملی و نه ناسیونالیستی است تا فقط مربوط به عربها باشد، بلکه این امر به کل امت اسلام مربوط می شود. از نظر این جناح، حل این مشکل با جنگ آزادی بخش مردمی- اسلامی، که منجر به نابودی اسرائیل و برپایی دولت اسلامی در فلسطین خواهد شد، ممکن می شود. این گروه ها، روش مبارزه مسلحانه را روشی قاطع برای مبارزه با صهیونیسم و راهی برای تحقق این آرمانها می دانند.

جریان سوم: این جریان، برخی از مواضع دو گروه دیگر را با هم جمع کرده است. نمونه بارز آن، حزب آزادی بخش اسلامی است. این گروه یا جریان، قضیه فلسطین را قضیه محوری می داند، و به ضرورت نابودی رژیم صهیونیستی با استناد به روشهای دینی معتقد است. اما روش مبارزه مسلحانه را که جریان دوم به آن معتقد است، تأیید نمی کند و نظرش مقابله دولتها با اسرائیل است. بر این اساس، به معرفی دو سازمان مهم در جنبش اسلامی فلسطین، یعنی جهاد اسلامی و حماس می پردازیم.

جنبش جهاد اسلامی
این جنبش، زاییده انشعابی در گروه اخوان المسلمین است که در 1980م توسط جوانان انقلابی در غزه پا به عرصه وجود نهاد. شیخ عبدالعزیز عوده، استاد دانشگاه اسلامی غزه، فتحی شقاقی، پزشک بیمارستان قدس و احمد عبدالرحمان ابوحصیره را از بنیان گذاران اولیه آن دانسته اند. تأسیس جنبش حاکی از وجود تنشها، اختلاف نظرها و بروز دیدگاههای نوین در داخل اخوان المسلمین است که پس از جنگ ژوئن 1967، شدت یافت. چه، این جنگ نقطه عطفی در رشد گرایشهای اسلامی بود. از دیدگاه اسلام گرایان، شکست اعراب در 1967 به مثابه نابودی کامل تفکرات ملی گرایانه و اندیشه های سوسیالیستی- مارکسیستی تلقی می شد. ناکامی تلاشهای دیپلماسی جهان عرب و محافل بین المللی، در حل مشکل فلسطین از یک سو و اوج گیری اقدامهای سرکوب گرانه اسرائیل بر ضد شهروندان بی دفاع مناطق اشغالی از سوی دیگر، روند شکل گیری جنبش جهاد اسلامی را تسریع بخشید.
موضع منفی اخوان المسلمین در استمرار روند مبارزات مسلحانه بر ضد صهیونیستها، گسترش روحیه مبارزه طلبی و اسلام گرایی در جهان و پیروزی انقلاب اسلامی ایران، همگی در پیدایش این جنبش نقش داشته اند.
تأسیس جهاد اسلامی در صحنه فلسطین، سیمای جدیدی از اسلام سیاسی و رهبران دینی سیاسی را به منصه ظهور رسانید. این سازمان اساساً در داخل سرزمینهای اشغالی به وجود آمد و رشد کرد، و به حکم ایدئولوژی و نوع رهبران آن و اعضا و استراتژی و تاکتیکهای آن، برای جهاد اسلامی چیزهایی فراهم است که برای دیگر گروه ها در تمام جهان فراهم نیست. بر عکس گروه اخوان المسلمین و سازمان آزادی بخش فلسطین، جهاد اسلامی خود را در برابر حسابگری های سیاسی و دیپلماسی که دیگر سازمانها در برابر آن تسلیم می شوند، تسلیم نمی کند. جهاد اسلامی هیچ وقت دستور را از خارج از سرزمینهای اشغالی دریافت نمی کند، تا با داده های داخل تناقض داشته باشد. فتحی شقاقی را رهبر سازمان و "شیخ عبدالعزیز عوده" را، رهبر معنوی جهاد اسلامی می نامند. هر دو رهبر این تفکر، در مصر فارغ التحصیل شده اند. پس از شهادت فتحی شقاقی، این سازمان توسط دکتر رمضان عبدا... رهبری می شود. "فتحی شقاقی در سال 1975 با گروه اخوان المسلمین اختلاف پیدا کرد و در سال 1979 اندیشه جهاد اسلامی فلسطین را با کتاب "خمینی راه حل اسلامی و جایگزین" مطرح کرد و آن را به دو مرد قرن: امام انقلابی، آیةا... خمینی، و امام شهید، حسن البناء؛ تقدیم کرد. در مقدمه این کتاب، فتحی شقاقی با اشاره به فرمایش امام(ره)، همراهی و هم صدایی با ایشان را تأکید می کند:
"ما می دانیم که تمام نیروهای سیاسی جهان می خواهند نهضت را در هم بکوبند، ولی در عین حال می دانیم که مسؤولیت اسلامی و حکم الهی بر ما واجب می کند که در نگرانی افراط نکنیم ما با منطق اسلام حرکت می کنیم؛ اگر کشته شویم در بهشت هستیم و اگر شکست بخوریم در بهشت هستیم و اگر دشمنان اسلام را شکست دهیم نیز در بهشت هستیم و به همین دلیل از شکست نمی ترسیم، بلکه از هیچ چیز نمی ترسیم. پیامبر(ص) در برخی از غزوه ها شکست خورد. ما با شمشیر خدا می جنگیم و نهضت ادامه خواهد یافت. "
جنبش جهاد اسلامی از بدو تأسیس تاکنون، پنج مرحله عمده را پشت سر گذاشته است که عبارتند از:

مرحله اول: فعالیتهای سیاسی و تبلیغاتی داوطلبانه از سوی مردم در داخل سرزمینهای اشغالی و مدارس و دانشگاههای آن. این مرحله با توجه به خبرنامه ها و نشریاتی که جنبش در آن، افکار و مواضع اندیشه های خود را مطرح می کرد، مرحله "طلیعه جنبش" نام دارد.

مرحله دوم: با تشکیل نخستین هسته ها، مقاومت مسلحانه آغاز شد و با آغاز آن، فعالیتهای مسلحانه ادامه یافت و به دنبال منصوب شدن شهید فتحی شقاقی به ریاست شاخه نظامی و دستگیری ایشان، هشت عملیات مسلحانه در طول سالهای 1984 تا 1986 صورت گرفت.

مرحله سوم: که مرحله "انتفاضه" است و با انجام درگیریهای مسلحانه موسوم به "پیکار شجاعانه" میان نیروهای جنبش جهاد و نیروهای اسرائیلی در تاریخ 6/10/1987 آغاز گردید.

مرحله چهارم: که مرحله گسترش و توسعه فعالیتهای جنبش بود. و در این دوره، جنبش جهاد به توسعه دادن فعالیت خود در خارج از فلسطین پرداخته و روابط خود را با کشورها و دولتهای مختلف، گسترش داد. در این مرحله، با ادامه عملیات نظامی، نمونه های دیگری از مبارزه، شامل عملیات شهادت طلبانه و انهدامی هم به آن اضافه شد و ایجاد تشکیلات نظامی جدیدی موسوم به نیروی اسلامی مبارز اعلام گردید و این مرحله، تا زمان ترور و شهادت دکتر شقاقی، دبیر کل جنبش به دست موساد در تاریخ 26/10/1995 ادامه یافت.

مرحله پنجم: این مرحله از زمانی که دبیر کل جدید جنبش، دکتر رمضان عبدا... این سمت را بر عهده گرفت، آغاز شد. ویژگی این مرحله، ثبات سیاسی و مقابله نظامی، یعنی پایداری بر روش فکری- سیاسی شهید دکتر شقاقی و تأکید بر انجام عملیات نظامی، با وجود مشکلات و نابسامانیهای لجستیک بوده و این مرحله تاکنون ادامه یافته است.

اندیشه جهاد اسلامی
با تأسیس جنبش جهاد اسلامی در عرصه فلسطین، تصویر جدیدی از اسلام ظاهر شد. رهبران جهاد اسلامی با مرتبط ساختن دین و سیاست با یکدیگر، مبارزه مسلحانه علیه اشغالگران را آغاز کردند. بر خلاف سایر گروههای موجود در عرصه فلسطین، این سازمان در داخل سرزمینهای اشغال شده فلسطین پدید آمد و نضج گرفت. از همین رو نقاط قوتی داشت که سایر گروههای اسلامی یا ملی فلسطین از آن بی بهره بودند.
این سازمان که با الهام گیری از انقلاب اسلامی ایران تشکل یافته و فعالیتهایش استمرار پیدا کرده است، نقش بسیار مؤثری در کند نمودن روند صلح و تهدید امنیت ملی و منافع رژیم صهیونیستی ایفا نموده است. شیخ عبدالعزیز عوده، رهبر معنوی جهاد، می گوید: "حالت جهاد و بیدار شدن روح جهاد و آگاهی اسلامی افق بازی را در برابر مردم قرار داد که سه محور مشخص داشت: اسلام و فلسطین و جهاد. اسلام باور مردم و تاریخ اسلام، سرچشمه اعتقادات ماست. فلسطین، جزء مقدسی از دنیای اسلام است. تلاش و رنج در راه آزادی فلسطین، تنها بر عهده فلسطینی ها یا اعراب نبوده و نیست. همه مسلمانان باید بکوشند و وقتی اسلام سرچشمه و پشتوانه ما و فلسطین هدف ما باشد، جهاد وسیله و راهی است برای آزادی فلسطین و دستیابی به کرامت و عزت و کوتاه کردن دست متجاوزان و ستمگران. ما در دو خط متوازی حرکت می کنیم: خط روشنگری (تنویر) و خط مبارزه و نبرد انقلابی (تثویر). " استراتژی جنبش جهاد اسلامی، بر پایه ایمان، مبارزات مسلحانه استوار است و هدفش از بین بردن اشغال گران و سلطه گران است. جهاد اسلامی، هر شکلی از شکلهای به رسمیت شناختن اسرائیل را رد کرده است، و با تمامی راه حلهای سیاسی مطرح شده مخالفت می ورزد. روشهای سنتی دعوت را نیز رد کرده و برای تبدیل آنها به اسلوب مستقیم نظامی، به منظور تحقق اهدافش تلاش می کند. خط و مشی جهاد اسلامی فلسطین از این قرار است: نخست، رویارویی با اشغالگری و پیکار برای بیرون راندن اشغالگران از سرزمین فلسطین، سپس، برپایی دولت فلسطینی و به دنبال آن تطبیق دین یا نظام حکومتی، یا به عبارت بهتر، برپایی نظام اسلامی در سرزمین آزاد شده. یکی از اقدامهای بسیار مهمی که سازمان جهاد اسلامی در راستای مخالفت و ممانعت از روند صلح انجام داده است، مسأله انتفاضه و اجرای عملیات چریکی و استشهادی علیه منافع و اهداف رژیم صهیونیستی است. انتفاضه و عملیات استشهادی، دو برگ برنده ای است در دست جهاد اسلامی که از طریق آن، بازدارندگی مؤثری را در روند صلح ایجاد و دستاویزی را برای رژیم صهیونیستی ایجاد کرد. تا به وسیله آن اجرای توافقها و قراردادهای صلح را به تعویق اندازد. اگر اقدامهای باز دارنده جهاد اسلامی نبود، روند صلح برای رسیدن به خط پایان، سرعت بیشتری را طی می کرد. به اعتقاد ناظران، جنبش جهاد اسلامی منشأ اصلی شروع انتفاضه در سرزمینهای اشغالی فلسطین بوده و یکی از مدعیان اصلی تداوم انتفاضه می باشد. اعضای جهاد اسلامی، از اولین کسانی بودند که در انتفاضه شرکت داشتند و دلایل کافی وجود دارد که آنها بی نهایت در تضمین استمرار انتفاضه بخصوص در اوایل آن، مؤثر بودند. به هر حال، این سازمان با سازماندهی و هدایت انتفاضه، اعتصاب و تظاهرات در سرزمینهای اشغالی و همچنین اجرای عملیات چریکی در سرزمینهای 1967 و حتی 1948، علیه منافع و اهداف صهیونیستها، توانستند ضربه مهلکی بر پیکره نظام صهیونیستی وارد سازند.

حماس، جنبش مقاومت اسلامی
شروع انتفاضه مردمی از یک سو و تشدید حملات سرکوب گرانه اسرائیل بر ضد ساکنان مناطق اشغالی از سوی دیگر، جناحهای اسلامی را به تلاش و همگرایی هر چه بیشتر وا داشت. از این رو، در 8 دسامبر 1987 جنبش حماس به رهبری شیخ احمد یاسین در نوار غزه پا به عرصه وجود نهاد. تأسیس این جنبش از سوی اخوان المسلمین، در پی قیام انتفاضه، آغاز مشارکت اخوان در یک کار منظم و مستمر بود.
این جناح، در مبارزه با اشغالگران، به یک عنوان و نام نیاز داشت تا آن را از تشکیلات مادر (اخوان المسلمین)، لااقل در جهت نقشی که به آنها موکول شده است، مشخص کند. این مشارکت، تحولی در مواضع اخوان المسلمین درباره مسأله فلسطین و تحول در استراتژی آنها از طریق انتقال به مرحله جدید به شمار می آید. در استراتژی اخوان، در مرحله پیشین فراخوان، برقراری جامعه اسلامی، حتی به ضرر مسأله آزادسازی فلسطین در تقدم قرار داشت. اما منشور مقاومت اسلامی بر دگرگونی مهمی در این استراتژی تأکید دارد. این دگرگونی مهم، انتقال به مرحله عمل یا جهاد واقعی است. قبول اساسنامه حماس از سوی اخوان المسلمین، نشانه ورود آنها به مرحله جدید است. انتفاضه بود که جهش به این مرحله را سرعت بخشید. انتفاضه، ابزار بسیج مردم در راه تکوین نسل جهادگر، برای مقابله با اسرائیل، و نیز شکلی از اشکال جهاد و مقدمه ای برای کار جهادی است. به محض اعلام تشکیل حماس، خیابانهای کرانه غربی و نوار غزه، پر از اعلامیه های این جنبش شد. این اعلامیه ها از اول مارس 1988م، به شکل سری و به نام حماس منتشر شد. علاوه بر این، اعضا و هواداران آن نیز شروع به نوشتن شعارهایی بر روی دیوارهای شهرها، روستاها و اردوگاه های کرانه غربی و نوار غزه کردند. در این شعارها، مواضع حماس انعکاس پیدا می کرد.
حماس در ابتدا برای برپایی تظاهرات و اعتصابها، با ساف هماهنگی می کرد، اما پس از مدتی، خود به طور مستقل اقدام به این کار کرد. بدین ترتیب، بر سر استمرار و رهبری انتفاضه با جریان ملی اختلاف نظر پیدا شد. حماس در جریان پذیرش قطعنامه های سازمان ملل متحد، اقدامهای ساف را محکوم کرد، و در مقابل جریان سازش با رژیم صهیونیستی که قصد توقف یا به انحراف کشاندن انتفاضه را داشت، ایستادگی کرد و باعث استمرار انتفاضه شد.

اندیشه حماس
حماس در 18اوت 1988م، میثاقی منتشر و در آن دیدگاه های سیاسی خود را بیان کرد. در این میثاق آمده است: "جنبش مقاومت اسلامی، یکی از جناحهای جنبش اخوان المسلمین در فلسطین و تشکیلات بین المللی اخوان المسلمین می باشد. جنبش اخوان سازمانی جهانی است و معتقد است که بنای مسلمانان، محبت و علاقه شان به خداوند است. این جنبش، برای به اهتزاز در آوردن پرچم اسلام در جای جای فلسطین تلاش می کند. سرزمین فلسطین، سرزمین موقوفه اسلامی برای نسلهای مسلمانان تا روز قیامت است، و چشم پوشی از تمام و یا قسمتی از آن، صحیح نیست. این امر در دست هیچ کشور عربی و یا تمامی کشورهای عربی نیست. هیچ پادشاه یا رئیس کشوری یا تمام پادشاهان و رؤسای کشورها و هیچ سازمان و یا تمامی سازمانهای فلسطینی و یا عربی، چنین حقی را ندارند (که از آن چشم بپوشند)... تمامی آنچه راه حلهای مسالمت آمیز و کنفرانسهای بین المللی برای حل مسأله فلسطین نامیده می شود، با عقیده حماس در تعارض است، و از دست دادن هر قسمت از فلسطین اسلامی، از دست دادن قسمتی از دین به شمار می رود، و وطن خواهی حماس، جزئی از دین آن است... حماس به جنبشهای ملی احترام می گذارد، و تا هنگامی که اختیار خود را به شرق کمونیست و غرب صلیبی ندهند، دست آنها را می فشارد و به کلیه جریانهای ملی که در صحنه فلسطین برای آزادی فلسطین فعالیت می کنند، اطمینان می دهد که پشتیبان آنهاست و آماده است تا واقعیتهای موجود در صحنه محلی و بین المللی درباره قضیه فلسطین را بررسی کند. بررسی اصولی، که میزان انسجام یا اختلاف آن مسائل را با منافع، در سایه دیدگاه اسلامی روشن می سازد.
حماس معتقد است، راه حلی برای مسأله فلسطین جز جهاد نیست و جهاد بر هر مسلمانی واجب عینی است... این عملیات، هشدار و بیدارسازی، باید به کمک علما و مردان تعلیم و تربیت و خبرنگاران در وسایل تبلیغاتی و عموم و روشنفکران و بویژه جوانان جنبش اسلامی صورت گیرد. " این جنبش به مرور جای خود را در میان مردم مسلمان فلسطین باز کرد و به نیروی اصلی انتفاضه در سرزمینهای اشغالی تبدیل گردید و از نظر رژیم صهیونیستی، جنبشی تحمل نشدنی تلقی شد. لذا، صهیونیستها بسیاری از اعضا و هواداران آن، از جمله مهندس یحیی عیاش سازنده بمبهای دستی را به شهادت رساند. دکتر عبدالعزیز رنتیسی یکی از رهبران این جنبش و شیخ احمد یاسین رهبر این جنبش، توسط صهیونیستها به شهادت رسیدند.
به اعتقاد کارشناسان مسایل فلسطین، حماس یکی از مدعیان اصلی و عمده انتفاضه در سرزمینهای اشغالی می باشد؛ اگر چه ناظران، جهاد اسلامی فلسطین را عامل و محرک اصلی شروع انتفاضه می دانند، ولی این اعتقاد را نیز دارند که حماس در تضمین استمرار انتفاضه نقش اساسی ایفا نموده است. جنبش حماس که ابتدا بر اساس فعالیت اجتماعی و فرهنگی تأسیس شده، پس از چند سال، اقدامهای نظامی را به منظور دستیابی به اهداف خود، ضروری تشخیص داد. این جنبش از نیمه دوم سال 1988 تا نوامبر 1993، تعداد 116 عملیات نظامی علیه نظامیان اسرائیلی در مناطق مختلف سرزمینهای 48 و 67 انجام داده است. این سازمان، حدود هفت ماه پس از آغاز انتفاضه پا به عرصه وجود نهاد، اما به سرعت بر موج انتفاضه سوار شد و در گرمی وهدایت این قیام بزرگ اسلامی، نقش بسزایی ایفا نمود.
بنابراین، در اندیشه دو جنبش؛ جهاد و مبارزه مسلحانه مهمترین استراتژی برای آزادی فلسطین است. تحلیل این اندیشه درباره مشکل فلسطین، مبتنی بر این باور است که جهان غرب برای نابودی جهان اسلام با طرحی استعماری، با ابعاد فراگیر نظامی، سیاسی و اقتصادی و یا قرارداد "سایس- پیکو"، جهان اسلام را تکه تکه ساخت و بر هر کدام از آنها یک حاکم مزدور معین کرد و پس از آن، اسرائیل را در جهان اسلام برپا کرد. در اندیشه این دو جنبش، کنار نهادن مبارزه انقلابی و مسلحانه از سوی حرکت اسلامی سنتی، نتیجه ای جز دوری از آرمان تشکیل حکومت اسلامی و آزادسازی فلسطین نداشته است.
در این اندیشه، رو در رویی با کلیت طرح امپریالیستی، از طریق وحدت امت اسلامی و نیروهای جهادی، یا یک حرکت اسلامی- جهادی پیشتاز برای فلسطین میسر است که باید همزمان با رژیمهای محافظه کار عرب و اسرائیل، مبارزه کند.
فتحی شقاقی با اثبات قرآنی- تاریخی و واقعیتهای کنونی مشکل فلسطین و ضرورت بررسی حرکت اسلامی را، با یک مشی جهادی با مرکزیت مسأله فلسطین، اقدامی لازم می داند. مبارزه با اسرائیل و مخالفت با روند صلح، وجه مشترک هر دو جنبش می باشد.
این دو تفکر ثمره ای برای ملت فلسطین نداشته اند. لذا با تأسی به الگوهای مبارزاتی موجود در جهان اسلام که انقلاب اسلامی و مبارزات مردم ایران در تأثیرگذاری بر گروههای اسلامی فلسطین بخصوص جهاد اسلامی نقش بسزایی داشته و آنها به این نتیجه رسیده اند که راه نجات فلسطین وحدت مردم این سرزمین حول دیدگاههای اسلامی می باشد، گفتمان اسلام خواهی به عنوان یک آلترناتیو می تواند راهبرد در مبارزات علیه اسرائیل قلمداد شود.