معشوقه‌ای در لباس موساد

سرانجام «وانونو»، تکنسین هسته‌ای رژیم صهیونیستی که به دلیل افشاگری وجود تسلیحات هسته‌ای در اسراییل، محکوم به 18 سال زندان شده بود، آزاد شد، ولی گویا «وانونو»، راز مخوف خود را هنوز کاملا آشکار نکرده است، چرا که با گذشت سال‌ها از حبس او و با وجودی که اطلاعات خود را در اختیار رسانه‌ها گذارده بود، هنوز هم اجازه ملاقات با خارجی‌ها و صحبت با روزنامه‌ها و حتی خروج از کشور را ندارد. مگر «وانونو»، چه راز ناگفته‌ای را در سینه باقی نگاه داشته که تا این اندازه، تماس او با دیگران، خطرساز به شمار می‌رود؟
واقعیت این است که وانونو، قادر به افشای همکاری تنگاتنگ آمریکا با اسراییل در تهیه و رشد توان تسلیحات هسته‌ای این رژیم است. در جریان دستگیری وانونو ـ که 18 سال پیش در ایتالیا اتفاق افتاد ـ او در سالن تاریک سینما نشسته بود که ناگهان صدای زنانه‌ای به شوخی به او گفت: ‍«دست‌ها پایین!‌ خودتی! تو».
دقیقا همین گفت‌وگوی ثبت شده کوتاه، بیانگر عمق فاجعه و واقعیت سیاست آمریکا درباره سلاح هسته‌ای خاورمیانه است، چرا که در جایی که صحبت از وجود سلاح هسته‌ای در عراق، ایران و لیبی می‌شود، آمریکا هیچ توجهی به انبار اتمی رژیم صهیونیستی نمی‌کند.
این در حالی است که به دلیل سلاح هسته‌ای به عراق حمله می‌شود، ایران به ویژه این اواخر زیر فشار شدید برای انصراف از استفاده حتی صلح‌جویانه از فناوری هسته‌ای قرار می‌گیرد و تجهیزات هسته‌ای لیبی، منتقل و به اصطلاح نابود می‌شود ولی هیچ اقدام قابل توجهی نسبت به انبار هسته‌ای اسراییل نمی‌شود. مگر آمریکا در سرزمین‌های اشغالی چه منافعی را پنهان کرده است که مسکوت ماندن مسأله هسته‌ای آن، برایش تا این حد مهم است؟
«موردچای وانونو» کلید حل این معما بود. او با آزادی‌ از زندان و کنترل‌های بعدی که روی او انجام شد، ثابت کرد که آمریکایی‌ها کاملا در تولید «سلاح‌های برگزیده اتمی» در اسراییل، نقش فعالی دارند.
«وانونو» 11 سال از 18 سال محکومیت خود را در انفرادی به سر برد و زمانی که آزاد شد، از رفتار زندانبانان با خودش، به عنوان رفتاری «وحشیانه» نام برد و آزادی‌اش را پاس داشت، ولی «چند ثانیه» بیشتر نگذشته بود که فهمید از سلول انفرادی به «سلول عمومی» بازگشته و در خارج از زندان نیز پیوسته زیر نظر است و نمی‌تواند آزادانه صحبت کند و به زندگی‌اش بپردازد. هیچ فرد و یا عضو هیچ کنسولگری و سفارتی اجازه نزدیک شدن به وی را نداشته و حتی او اجازه ندارد با شهروندان خارجی صحبت کند. همه این ممنوعیت‌ها جزو قانون «فوریت استثمار انگلیس» است که بدتر از قوانین نازیست‌ها بود. شارون فرمان اجرای این قانون را مستقیما داده است، البته به گفته مقامات اسراییلی، این رژیم در صدد انتقام‌گیری از وانونو نیست، بلکه در حال دفاع از جان اوست و اگر اجازه تماس او با خارجی‌ها و نشریات و یا اجازه خروج او از شهر و کشور داده نمی‌شود، به دلیل اطلاعات «حیاتی» است که او در اختیار دارد و افشای آنان به امنیت ملی کشور لطمه می‌زند.
امروز در همه جای جهان معتقدند که او دیگر رازی برای افشا کردن ندارد. یک تکنسین هسته‌ای پس از 18 سال حبس و گذشت 18 سال از رشد و توسعه فناوری در جهان، پرده از چه چیز می‌تواند بردارد؟
اما با همه مراقبت‌های ویژه صهیونیست‌ها، آرام‌آرام پرده از رازی که برای امنیت ملی آنان خطرناک است برداشته می‌شود. وانونو، تنها شاهد زنده و مطرح همکاری تنگاتنگ توان هسته‌ای آمریکا و اسراییل، آنقدر واشنگتن را مضطرب ساخته که جان بولتون، مسؤول وزارت امور خارجه آمریکا در بخش کنترل تسلیحات، شخصا به اسراییل سفر می‌کند تا در مراسم آزادی وانونو، در محل حاضر باشد. همین سفر نشان داد که وانونو، قادر است سخت‌ترین آسیب‌ها را به ابرقدرت اول جهان وارد آورد. شاید کاخ سفید از یادآوری خاطره «زنی در سالن تاریک سینما» می‌هراسد! (در حاشیه شایان ذکر است که جان بولتون، یکی از طرفداران سرسخت و حامیان گروه صهیونیست‌‌های نومحافظه‌کار کاخ سفید و بوش است و برخلاف میل وزیر امور خارجه آمریکا، مبادرت به کنترل وزارت امور خارجه این کشور کرده است).
وانونو در اظهارات کوتاهی که بلافاصله پس از آزادی از زندان ایراد کرد، گفت: حدود 18 سال پیش، زنی که در ربودن من نقش داشت و همه اعلام کردند، جزو مأموران «موساد» بود، جزو مأموران «اف.بی.آی» و «سیا» بوده است.
چرا گفتن این مسأله این‌قدر برای وانونو اهمیت داشت که درواقع نخستین و آخرین کلام مطبوعاتی‌اش، پس از آزادی تاکنون بوده است؟ زنده کردن خاطره آن «زن در سالن سینما»، اقدام عجیب و کلیدی وانونو برای اذهان هوشیار بود.
همه ما در آغاز بر این باور بودیم که آن زن، جزو مأموران «موساد» بوده است، همه مدارک نیز حاکی از این اندیشه بود. حال اگر اینطور نباشد، چگونه می‌توان موفقیت یک تکنسین ساده را در حمل یک دوربین در دستگاه فوق‌سری اسراییلی با امنیت فوق‌العاده بالا و تهیه تصاویر واضح بدون هیچ ممانعتی، توجیه کرد؟
چگونه می‌توان زندگی فردی را که به عنوان دانشجوی دانشگاه «بیشیوا»، کاملا بر تعلق جسمی و روحی‌اش به چپ افراطی واقف بود و وقتش را میان دانشجویان عرب می‌گذراند، توجیه کرد؟ چگونه او توانست با صدها عکس محرمانه از کشور خارج شود؟ چگونه توانست با یک روزنامه انگلیسی تماس برقرار کند و به دانشمندان انگلیسی، چنان توضیح دهد که آنها قانع شوند، اسراییل 200 بمب اتمی در اختیار دارد؟ آیا با تأملی نه چندان عمیق در روند جریانات، می‌توان داستان عادی بودن افشاگری وانونو را باور کرد؟ هرگز!
با فرض اینکه وانونو، مأمور «موساد» بوده باشد، می‌توان گفت که افشاگری او برای مطبوعات انگلیسی، نه تنها آسیبی به دولت اسراییل وارد نیاورد، بلکه به عکس با شرایط پدید آمده، دست اسراییل برای فعالیت‌هایش بازتر شد، بدون اینکه حتی مجبور باشد به هیچ مقامی پاسخگو باشد.
وانونو، زمانی که در لندن افشاگری می‌کرد، دقیقا می‌دانست که یک دو جین مأمور سرویس‌های مخفی، او را احاطه کرده‌اند. او در آن جمع سخنان خود را با اعلام رابطه‌اش با یک «زن خارجی فریبنده‌» آغاز کرد که به همراه او به رم رفت؛ مکانی که از آنجا ربوده و به اسراییل بازگردانده شد. ولی وانونو اگر واقعا زیرک بود، پس چگونه از سلو‌ل‌های خاکستری‌اش استفاده نکرد، زیرا یک انسان منطقی و تربیت شده چنان دانشگاه‌هایی، هرگز در چنین دام ابتدایی‌ای گرفتار نمی‌شود، بنابراین رابطه وانونو با آن زن در واقع چیزی جز «سرپوش» بر واقعیت نبود.
حال اگر فرض بالا را نیز ناممکن تلقی کنیم، چگونه می‌توانیم بپذیریم که سرویس‌های امنیتی ما تا این اندازه بی‌دست‌وپا باشند که چنین رازی به دست چنین فرد ساده‌ای برملا شود و... حال آنکه وانونو فردی صادق، آرمان‌گرا و بسیار مسؤولیت‌پذیر بود و شخصیت خود را مدیون محیطی که در آن تربیت یافته بود، می‌دانست.
وانونو، فرزند یک خانواده مرفه مراکشی است که خواهران و برادران زیادی دارد. او پیش از ورود به دانشگاه بیشیوا در یک کمپ نیمه مخروبه اسراییلی زندگی می‌کرد، ولی با وجود شرایطش وارد دانشگاه مذکور شد. او زمانی که فارغ‌التحصیل شد، جزو چپ‌‌های افراطی برجسته بود و چنان مورد اعتماد مقامات قرار گرفت که در حساس‌ترین بخش کشور، آغاز به کار کرد. او امروز پس از یازده سال تحمل انفرادی به پیوند محکم آمریکا و اسراییل اشاره می‌کند؛ پیوندی که به ادعای مقامات، تنها زاییده یازده سال تنهایی و توهمات ذهنی است!
با توجه به داده‌های فوق به راحتی می‌توان به علت بازگرداندن وانونو به اسراییل و نگرانی کاخ سفید پی برد. سرویس‌های امنیتی اسراییل، باید همه تلاش خود را به کار بگیرند که جامعه بین‌الملل از زبان شاهدی چون وانونو ـ که دیگر به اعتقاد همگان، سخنان او صحیح‌ترین شهادت‌ها و پرده‌برداری‌ها بوده است ـ نشنود که آمریکا شریک تجاری رژیم صهیونیستی در برنامه‌های تسلیحات اتمی است و کاخ سفید برای اسراییل، دقیقا نقش همان زنی را دارد که در تاریکی سالن سینما فریاد برآورد «تو! اینجا؟ باورم نمی‌شود». زن در حالی از دیدن وانونو متحیر بود که او یکی از مأموران «اف.بی.آی» و «سیا» و در قالب «موساد»، معرفی شده و عامل بازگشت وانونو به سرزمینی بود که از آن به ظاهر فرار کرده بود.