عرفات از نگاه اعراب

اعراب، کشورهاى عربى ، توده هاى عرب و دولتهاى عرب، دیدگاه یکسانى به یاسرعرفات نداشته اند و ندارند. عرفات که حداقل ۵ دهه سابقه حضور فعال درمعادلات خاورمیانه عربى را داشت ، با دشمنى ها، دوستى ها، رقابتها و همکاریهاى مختلفى در درون جهان عرب روبرو بود . بسیارى از دوستان سیاسى وى در جهان عرب ، بعدها به صورت مخالفان سرسخت و منتقدان جدى وى برآمدند و بسیارى دیگر که روزگارى از روابط سرد و تیره اى با رهبر فلسطینیان روبرو بودند، در سالهاى پایانى عمر به صورت دوستان نزدیک او درآمدند. تردیدى نیست که عرفات با حفظ اصل «تشکیل دولت مستقل فلسطینى به پایتختى قدس» یک رهبر پراگماتیس و عمل گرا به شمار مى رفت که بنابرملاحظات سیاسى ـ امنیتى ، دوستان و شرکاى سیاسى خود را تغییر مى داد و دوستان و منتقدان وى نیز در پاره اى از موارد بنابر ملاحظات سیاسى و منافع ملى شان در مقاطعى به او نزدیک شدند یا از او فاصله گرفتند.

قاهره؛ تناوبى از دوستى و دشمنى
مصریان پیش از هردولت دیگرى، دوستى و دشمنى با عرفات را تجربه کرده اند. بعد از کودتاى ۱۹۵۲ ، عرفات روابط مناسبى با «جمال عبدالناصر» و ژنرال «نجیب» رهبران کودتا برقرار کرد و این ارتباط، تا هنگام مرگ ناصر در سال ۱۹۷۰ برقرار بود. روابط سادات جانشین ناصر با عرفات را باید به دو مقطع تاریخى تقسیم کرد. از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۷ که سادات هنوز به اسرائیل نرفته بود و قرارداد کمپ دیوید را امضا نکرده بود، روابط عرفات و سادات بسیار دوستانه بودومصریان در جنگ ۱۹۷۳ نیز با اسرائیل جنگیده بودند. اما هنگامى که سادات به تل آویو رفت ومناخیم بگین را در آغوش گرفت، روابط عرفات و اکثر اعراب با سادات به تیرگى گرایید. دوران سرد روابط عرفات و دولتمردان مصر حتى تا سالهاى اول دوره حکومت مبارک ادامه یافت.
بعدها که مصر به دامن اعراب بازگشت، به تدریج روابط عرفات با سران مصر بهبود یافت، به گونه اى که از سال ۱۹۹۳ به بعد، عرفات با حمایت «حسنى مبارک» در غزه مستقر شد و دیدارهاى متعدد و منظمى بین عرفات و چهار مسؤول ارشد مصر برقرار گردید. این چهار مسؤول ، حسنى مبارک رئیس جمهور، « عمرو موسى» وزیر امور خارجه و دبیرکل بعدى اتحادیه عرب، «اسامه الباز» مشاور سیاسى مبارک و سرلشگر «عمر سلیمان» رئیس سرویس هاى امنیتى مصر بود. علاوه بر اینها، باید از روابط نزدیک عرفات با «پطروس غالى » دبیرکل مصرى تبار سازمان ملل متحد در دهه ۹۰ و «عصمت عبدالمجید» دبیرکل مصرى اتحادیه عرب یاد کرد که حلقه کاملى از روابط عرفات با مصریها را تشکیل مى دادند. عرفات در آخرین ماههاى عمر خود بیش از هر رهبر عرب دیگر به مبارک نزدیک بود. مبارک نیز که خود را به حفظ جان عرفات متعهد مى دید، به کرات نسبت به تهدید جان عرفات به اسرائیل هشدار مى داد. مصر درماههاى اخیر تلاش کرد بین عرفات و گروههاى فلسطینى طرفدار مبارزه مسلحانه، نوعى توافق مشترک براى اداره نوار غزه پس از عقب نشینى ارتش اسرائیل از این منطقه بوجود آورد. محور این تلاش ها، عمر سلیمان رئیس سرویس هاى اطلاعاتى و امنیتى مصر بود.
سوریه، هم دوست و هم منتقد
سوریها از اولین رژیمهاى حامى عرفات بودند و در جریان نبردهاى فلسطینیان و ارتش اردن در سال ۱۹۷۰ ، جانب فلسطینیان را گرفتند. اما بعدها که عرفات به انتقاد از حضور نظامى سوریه در لبنان پرداخت، روابط وى با حافظ اسد تیره شد.
بعدها این روابط اندکى بهبود یافت، اما پس از مدتى تیره شد تا آنجا که عرفات در ژوئن سال ۱۹۸۳ از خاک سوریه اخراج شد. از آن زمان تا سال ۱۹۹۳ که عرفات توافقنامه اسلو را امضا کرد، سوریها به انتقاد محدود از عرفات ادامه دادند، اما پس از توافقنامه اسلو ، دامنه انتقاد از وى راعلنى و گروههاى فلسطینى مخالف وى را در دمشق فعال کردند و در نتیجه، دمشق به مرکز گروههاى فلسطینى مخالف عرفات تبدیل شد. با این وجود، بعدها، سوریه ضمن انتقاد از عرفات، تلاش کرد تا نوعى همکارى تاکتیکى را با وى شروع کند. با این حال سوریه راهبردهاى عرفات در مقابل اسرائیل و آمریکا را قبول نداشت.

ریاض، حامى محتاط
آل سعود مسیر محتاطانه ومتعادلى را در روابط با عرفات حفظ کرده است . سعودى ها هرگز در جنگ هاى اعراب و اسرائیل شرکت مستقیم نداشتند و دوستى آنها با فلسطینى ها و از جمله عرفات از یک خط مشى محتاطانه پیروى کرده است. آل سعود برخلاف سوریه، مصر و اردن، از فتح و ساف حمایت نظامى نکرد، اما همانند قاهره، امان و دمشق ، برخوردهاى تند با آنان نیز نداشته است. سعودیها، سیاست فلسطینى خود را براساس یک اصل تنظیم کرده اند که هنوز نیز به آن وفادارند و آن «ضرورت تشکیل دولت مستقل فلسطینى به پایتختى قدس است».
در دوران زمامدارى ملک «فیصل» در حمایت از «مسجد الاقصى» مبتکر تشکیل سازمان کنفرانس اسلامى شدند، اما این به معناى حمایت صریح از مبارزات مسلحانه عرفات نبود، کما اینکه در آن دوران عرفات، فتح، لیبى ، سوریه ، یمن شمالى و عراق نماد جناح مترقى وتندرو جهان عرب تلقى مى شدند و عربستان، نماد محافظه کارى به شمار مى رفت. در دوران ملک فهد، روابط عرفات و آل سعود مستحکم تر شد، اما حمایت عرفات از حمله صدام به کویت، سعودى ها را از عرفات به شدت خشمگین کرد، به گونه اى که سالها طول کشید تا دربار سعودى بار دیگر پذیراى عرفات شود. ریاض طى سالهاى اخیر در هماهنگى با مصر ترجیح داد از تشکیلات خودگردان به ریاست عرفات حمایت کند، اما حمایت هاى محصولى و غیردولتى از حماس نیز همچنان ادامه دارد.
کویت؛ بهترین حامى و سرسخت ترین منتقد
عرفات همراه با بسیارى از رهبران ارشد فلسطینى سالهاى جوانى، خود را به عنوان نیروى کار متخصص در کویت طى کرده اند وکویت همواره مرکزى امن براى جمعیت متخصص و کارشناسان و تجار فلسطینى بود. این نگرش مثبت تا سال ۱۹۹۰ ادامه یافت ولى در این سال به یک دشمنى ویژه بین آل صباح و عرفات تبدیل شد. آل صباح هرگز حمایت عرفات از حمله صدام به کویت را نبخشیدند و با وجود آنکه بعد از جنگ نفت، میانجى گرى هاى بسیار به عمل آمد تا عرفات و آل صباح را آشتى دهند، ولى آل صباح هرگز به طور اساسى به این تلاش روى خوش نشان نداد و حتى کینه آل صباح ازعرفات دامنگیر فلسطینى هاى مقیم کویت نیز شد و در دوران پس از جنگ نفت، محدودیت هاى متعددى علیه آنها اعمال شد.

اردن، خانه دوم فلسطینى ها
اردن را مى توان خانه دوم فلسطینى ها نام نهاد، چون هم از باقى مانده اراضى فلسطینى در شرق رود اردن تشکیل شد و هم بخش عمده اى از اتباع این کشور را فلسطینى تبارها تشکیل مى دهند. اردن نخستین محل سکونت و استقرار چریک هاى فلسطینى بود و تأسیس فتح و ساف نیز با استفاده از اراضى اردن ممکن شد. اردنى ها در جنگهاى اولیه اعراب ـ اسرائیل حضور مؤثرى داشتند اما پس از شکست ،۱۹۶۷ دولت اردن به تدریج به حضور پررنگ فلسطینى ها درکشور مشکوک شد و حمل سلاح از سوى آنان را بهانه قرارداد که این چالش به تیرگى روابط عرفات و ملک حسین و کشتار فلسطینى ها در سپتامبر سیاه ۱۹۷۰ منجر شد. فلسطینى ها نیز به تلافى، «وصفى التل» نخست وزیر اردن را ترور کردند. رابطه عرفات و ملک حسین تا سالها تیره بود، ولى بعدها با میانجیگرى سایر سران عرب بهبود یافت. در سال ،۱۹۹۳ ملک حسین از مذاکرات پنهان اسلو برآشفت و عرفات را مورد انتقاد قرارداد. در همین دوران، طرح کنفدراسیون فلسطینى ـ اردن از سوى عرفات مطرح شد که اردنى ها آن را نپذیرفتند، چون مطمئن بودند که در ساختار جدید غلبه با فلسطینى ها خواهد بود و نه خاندان هاشمى. اردنى ها چندى بعد، ترجیح دادند از ادعاهاى خود بر اراضى کرانه باخترى چشم بپوشند تا امکان تشکیل دولت تحت رهبرى عرفات در این مناطق میسر شود. روابط ملک حسین و عرفات پس از امضاى قرارداد وادى عربه بین اردن و اسرائیل بهبود یافت و این روابط تا هنگام مرگ ملک حسین ادامه یافت. در دوران حکومت ملک عبدالله جوان نیز اردن تلاش کرده است همانند مصر، خود را به سرنوشت عرفات حساس نشان دهد و از مدافعان سیاسى عرفات قلمداد شود، اگرچه تمامى ابعاد سیاست عرفات را مورد تأیید قرار نمى داده است. اردنى ها مایل هستند به جاى عرفات، رهبرى چون ابومازن یا قریع قرار بگیرد که مذاکرات طرفین به سرانجام برسد و زمینه براى فعالیتهاى اقتصادى مشترک در منطقه فراهم شود.

صدام ـ عرفات؛ دوستان سنتى
صدام و رژیم بعث به طور سنتى از دوستان عرفات به شمار مى رفتند. بعثى هاى عراق در دوران تندروى و رادیکالیسم دهه هاى ۶۰ و ۷۰ میلادى، همراه با عرفات علیه رژیم هاى محافظه کار عرب، موضع مشترک اتخاذ مى کردند. حتى عراق برخى واحدهاى خود را ـ اگرچه کوچک ـ به جنگهاى اعراب و اسرائیل اعزام کرد و بخش قابل ملاحظه اى از فلسطینى ها ساکن عراق بودند و بعدها که چریک هاى فلسطینى در سال ۱۹۸۲ از بیروت اخراج شدند، عراق بخشهایى از آنان را پذیرفت. اوج دوستى صدام و عرفات، حمایت رئیس ساف از حمله صدا به کویت بود. البته باید گفت که صدام نیز در جریان جنگ نفت با هدف قراردادن اسرائیل از طریق موشک، محبوبیت فوق العاده اى نزد فلسطینیان به دست آورد. عرفات بعد از جنگ نفت مجبور شد تحت فشار سایر رهبران عرب، روابط خود را با صدام محدود کند، اما روابط دوستانه آنها با پایان حیات رژیم صدام ادامه یافت و عرفات از مخالفان حمله آمریکا به عراق بود. دولت کنونى، على رغم حمایت از حقوق مردم فلسطین براى تشکیل دولت مستقل فلسطینى، به روابط ویژه دوران صدام با عرفات پایان داده است و ترجیح مى دهد که خارج از نگاه آمریکا به عرفات، با وى ارتباط برقرار نکند.

لبنان، کشور چند موضع
لبنان را نمى توان داراى موضع واحدى نسبت به عرفات تلقى کرد. از روزى که فلسطینى ها، اردن را در سال ۱۹۷۰ ترک کردند و راهى لبنان شدند، برخى از گروههاى لبنانى از آنان استقبال و برخى دیگر، از آنان به عنوان یک مزاحم و رقیب یاد کردند. عرفات در دوران حضور خود در لبنان که تا سپتامبر ۱۹۸۲ به طول انجامید، مجبور شد به ائتلاف هاى متعددى مبادرت ورزد و در مقطعى، با فالانژهاى مسیحى حزب کتائب وارد جنگ شود، در مقطعى با نیروهاى سورى به رویارویى برخیزد و در مواردى با نیروهاى لبنانى. درواقع، آنچه که برخى لبنانى ها را آزار مى دهد، قدرت مانور عرفات و یارانش در محیط داخلى لبنان بود، یعنى همان سوء ظنى که ملک حسین به فلسطینى ها داشت. پس از خروج از لبنان، نفوذ عرفات در لبنان اگرچه کاهش اما ادامه یافت و او از طریق نمایندگان خود نظیر «منیر مقدح» و عناصر فعال در اردوگاههاى «برج البراجنه» و سایر اردوگاههاى «صور» و «صیدا» در صحنه سیاسى لبنان ایفاى نقش مى نمود. اگرچه بعدها با ظهور حزب الله حضور جناح عرفات در لبنان کم رنگ شد و حزب الله به عنوان منتقد روند مذاکرات عرفات به موضعگیرى علیه وى پرداخت. بعدها، نوعى آتش بس سیاسى عرفى بین عرفات و حزب الله به وجود آمد و طرفین علیرغم اختلافات راهبردى در مورد نحوه مبارزه با اسرائیل، از موضعگیرى علیه یکدیگر خودددارى کردند. در سطح دولت لبنان نیز دوران ریاست جمهورى امیل لحود، لبنانى ها تلاش کردند تا موضع خود در قبال عرفات را در چارچوب دیدگاههاى سوریه هماهنگ کنند، یعنى نوعى انتقاد غیرعلنى، ضمن حمایت عمومى از عرفات و سایر فلسطینى ها در برابر فشارهاى اسرائیل.