«هرتزل» پايهگذار صهيونيسم

نخستين كنگرة صهيونيسم با حضور هرتزل در 29 اوت 1897 در شهر بال (سوئيس) بر پا شد و براي اولين بار نمايندگان يهوديان از سراسر جهان در آن شركت كردند. از همين زمان سازمان صهيونيسم جهاني پديدار شد و ثروتمندان يهود در سراسر جهان ميلياردها دلار در اين راه سرمايهگذاري كردند. نخستين توجه صهيونيستها به وسائل ارتباط جمعي معطوف شد و به تدريج بسياري از رجال سياسي و اقتصادي كشورهاي مختلف به مدد روشها و شيوههاي گوناگون با نظرات صهيونيستها همراه شدند. صهيونيستها بر اساس نظريه هرتزل به زودي در رهبري بسياري از احزاب جهان به ويژه احزاب چپ روسيه نفوذ كردند. در مراحل بعد، يهوديان موفق شدند ساير احزاب چپ اروپا و همچنين كنگرة آمريكا را تحت نفوذ خود درآورند. آنها با سلطه بر رسانههاي گروهي آمريكا چنان قدرتي يافتند كه توانستند در انتخابات رياست جمهوري اين كشور نيز نفوذ كنند.
صدور اعلاميه مشهور «بالفور» وزير خارجه انگلستان در سال 1917 به قدرتيابي روزافزون صهيونيسم انجاميد بالفور زير نفوذ يهوديان مقتدري چون «بارون روچيلد» اعلاميه آزادي مهاجرت يهوديان به فلسطين را منتشر كرد و در اين راه بسيار كوشيد. سازمان جهاني صهيونيسم با بهرهگيري از مظلومنمايي و تحت شعار «عشق به صهيون» از يهوديان سراسر جهان خواست به فلسطين بروند و از طريق تملك زمينهاي اعراب اين سرزمين را از چنگ آنان به در آورند. هرتزل در سايه اقدامات گسترده خود كنگره يهوديان را به پارلمان جهاني يهود تبديل كرد و رهبري آن را در دست گرفت. هرتزل و همكاران او به يك سلسله اقدامهاي سياسي دست زدند. از جمله با سلطان عبدالحميد امپراطور عثماني وارد مذاكره شدند و از طريق ثروتمندان بزرگ صهيونيست با سياستمداران درجه اول جهان به داد و ستد سياسي و مالي پرداختند.
سازمان جهاني صهيونيسم موفق شد از طريق نفوذ در دولت انگلستان حمايت آن دولت را به سوي خود جلب كند. صدور اعلاميه بالفور نه تنها به اهداف امپراطوري انگلستان در تضعيف دولت عثماني ياري ميرساند، بلكه رضايت صهيونيستها را نيز در پي ميآورد.
در سال 1929 از مجموع جمعيت فلسطين فقط 15 درصد يهودي بودند. در همين سالها فلسطين كه تحتالحماية انگلستان بود هر روز شاهد صحنههاي برخورد اعراب و يهوديان بود. صهيونيستها به كمك پولهاي هنگفتي كه ثروتمندان يهود در جهان به ويژه آمريكا در اختيار آنها ميگذاشتند سرزمينهاي زيادي را از اعراب فلسطيني خريداري كردند. اين امر نگراني شديدي در جهان عرب به وجود آورده بود. از سوي ديگر به علت بحران اروپا سيل مهاجران يهود به فلسطين توسعهاي شگفتآور يافت و يهوديان فلسطين 30 درصد افزايش يافتند. با اين حال انگليسيها از خشم اعراب نگران شده و ميترسيدند منافع آنها در كشورهاي عرب خاورميانه به خطر افتد.
در همين ايام صهيونيستها دو سازمان تروريستي به نامهاي «اشترن» و «ايرگون» تأسيس كردند. اين دو سازمان اغلب هتلهاي بزرگ و مراكز حساس فلسطين را منفجر ميكردند.
در سال 1947 انگلستان ناتواني خود را در اداره فلسطين به سازمان ملل اعلام كرد. در ماه نوامبر همان سال مجمع عمومي سازمان ملل فلسطين را به يك دولت عرب با 11500 كيلومتر مربع و يك دولت يهود با 14100 كيلومتر مربع تقسيم كرد و اداره بيتالمقدس را به يك سازمان جهاني واگذار كرد. در 14 مه 1948 به محض خروج نيروهاي انگليسي از فلسطين، صهيونيستها تأسيس دولت اسرائيل را بر اساس نظريه هرتزل اعلام كردند و بلافاصله آمريكا و شوروي آن را به رسميت شناختند.
طي قرن بيستم سياست توسعه طلبي اسرائيل به شدت ادامه يافت و در چهار جنگ اعراب و اسرائيل صدها هزار نفر قرباني جنايات آنها شدند.
بدين ترتيب هرتزل نظريهاي را بنيان نهاد كه هنوز پس از يك قرن خاور ميانه در آتش مكتب او ميسوزد. هرتزل روز سوم ژوئيه 1904 در 44 سالگي درگذشت.