راهبرد روز قدس ضربه به تفكر صهيونيستي

گفتوگو با دكتر ولايتي
روند سازش اين روزها به زور پول فعاليتهاي ديپلماتيك غرب به رهبري آمريكا، حياتي دوباره يافته است و اين بار جناب باراك اوباما، رئيسجمهور آمريكا با همان طرحهاي قديمي واشنگتن در بستهبندي جديد به سراغ فلسطينيها آمده و گويا قول داده است كشور مستقل فلسطيني را كه دولتهاي گذشته اين كشور طي سالهاي اخير از برپايي آن عاجز بودند تا يك سال ديگر برپا كند؛ در حالي كه فلسطينيها طي 3 دهه گذشته با كسب دستاوردهاي بسيار مهمي در عرصه سياسي و حتي نظامي «نه» بزرگي به اين روند غربيها براي حل موضوع فلسطين گفتهاند، روندي كه با تئوري بيداري اسلامي جمهوري اسلامي ايران به رهبري حضرت امام خميني(ره) و رهبر معظم انقلاب خنثي شده و فلسطينيها و حتي ملتهاي منطقه جذابيت تئوري امام را بر تئوري غرب براي حل مساله فلسطين ترجيح دادهاند.
حضرت امام با طراحي و تدوين روز جهاني قدس به مبارزه تقريبا 60 يا 70 ساله ملت فلسطين جنبه مردمي و ديني بخشيد و با اين ايده فلسطينيها را به جايي رسانده است كه از حالا در موضعي برتر با اسرائيل برخورد ميكنند. در آستانه روز جهاني قدس، اين يادگار مهم سياسي و تاريخي حضرت امام و براي تشريح گذشت 3 دهه از اين نامگذاري خبرگزاري قدس (قدسنا) به سراغ دكتر علياكبر ولايتي، يكي از پرسابقهترين وزراي جمهوري اسلامي ايران رفته و نظر ايشان را درخصوص دستاوردهاي تعيين چنين روزي براي فلسطينيان، جمهوري اسلامي و امت اسلامي جويا شده است. دكتر ولايتي كه تخصص اطفال را در مركز طبي كودكان دانشگاه تهران و فوقتخصص بيماريهاي عفوني را در دانشگاه جان هاپكينز آمريكا گذرانده است پس از پيروزي انقلاب اسلامي، مدتي معاون وزارت بهداري بود، در دوره اول مجلس به نمايندگي مردم تهران انتخاب شد و سپس به مدت 16 سال، در دورههاي رياست جمهوري حضرت آيتالله خامنهاي و آقاي هاشمي رفسنجاني، به عنوان وزير خارجه مشغول همكاري بوده و از اين حيث، پرسابقهترين وزير جمهوري اسلامي به شمار ميآيد.
پس از دوم خرداد 1376 با آن كه رئيسجمهور آقاي خاتمي، سليقه و ديدگاه وي را براي عضويت در كابينه ميپسنديد، ولي او راهي بيت مقام معظم رهبري شد و مشاور بينالمللي ايشان را به عهده گرفت و هماكنون نيز در اين سمت انجام وظيفه ميكند. مشروح گفتوگوي دكتر ولايتي به مناست روز جهاني قدس را ميخوانيد.
• در آستانه روز جهاني قدس قرار داريم، روزي كه حضرت امام(ره) در جريان تعيين آن فرمودند «من از عموم مسلمانان جهان و دولتهاي اسلامي ميخواهم براي كوتاه كردن دست اين غاصب و پشتيبانان آن به هم بپيوندند و جميع مسلمانان جهان را دعوت ميكنم آخرين جمعه ماه مبارك رمضان را كه از ايام قدر است و ميتواند تعيينكننده سرنوشت مردم فلسطين نيز باشد به عنوان روز قدس انتخاب و طي مراسمي همبستگي بينالمللي مسلمانان را در حمايت از حقوق قانوني مردم مسلمان فلسطين اعلام نمايند.... » به نظر شما تعيين اين روز چه تاثيري بر احياي مساله فلسطين داشته؟ و اگر در ايران، انقلاب اسلامي به وقوع نميپيوست وضعيت كنوني فلسطين به چه شكلي بود؟
بدون ترديد انقلاب اسلامي ايران نقش بسيار اساسي در تقويت موضع حق فلسطينيان براي آزادي سرزمينهاي اشغال شده داشته است. شايد در تاريخ اشغال فلسطين حادثهاي به اين مهمي عليه ايده صهيونيستي اشغال فلسطين و آواره كردن فلسطينيان به عنوان صاحبان اصلي اين سرزمين و انتقال مهاجران يهودي به سرزمين فلسطين رخ نداده و ايده روز قدس با شكلگيري انقلاب اسلامي ايران بزرگترين ضربه به فكر صهيونيستي در تشكيل حكومت اسرائيل در سرزمينهاي اشغالي بوده است.
• اگر بخواهيم به طور مختصر اهداف و انگيزههاي ايده اشغال فلسطين و تاسيس حكومت صهيونيستي اسرائيل را تشريح كنيم، شما چگونه اين روند را تحليل ميكنيد؟
اساس كار در مورد فلسطين اين بود كه از زمان امپراتوري عثماني در نيمه دوم قرن نوزدهم در زمان سلطان عبدالحميد عثماني، عدهاي از صهيونيستها چون آن زمان فلسطين جزيي از قلمرو عثمانيان بود، از او خواستند فلسطين را به آنها بفروشد. عبدالحميد در سخني تاريخي گفت «ما تا به حال نشنيدهايم كه يك بيمار مشرف به موت را تشريح كنند.» اين اقدام صهيونيستها به اين معني بود كه از خيلي دورتر صهيونيستها به دنبال اين بودند كه در قلب جهان اسلام غريبهاي را جاي دهند كه بيشترين دشمني را با مسلمانها ميتواند داشته باشد.
• خيليها معتقدند اساس تاسيس حكومت صهيونيستي در سرزمين فلسطين با مقدمه چيني دولت استعماري انگليس و بخصوص اقدام آرتور جيمز بالفور، وزيرخارجه وقت دولت بريتانيا در سال 1917 صورت گرفته و اصولا با اين اقدام انگليس كه چندي بعد در سال (1922) به عنوان كشور پيروز در جنگ جهاني اول قيمومت فلسطين را به عهده گرفت، زمينه تاسيس اسرائيل نيز با انتقال يهوديان اروپا شكل گرفت. جهان اسلام به عنوان عقبه حمايت كشور مسلمان فلسطين چه اقدامي در مقابله با اين اقدام انگليس انجام داد؟
سال 1916 و در اوج جنگ جهاني اول بين سايس، نماينده انگليس و پيكو، نماينده فرانسه قراردادي محرمانه به امضا رسيد كه به موجب آن متصرفات امپراتوري عثماني در خاورميانه تقسيم ميشد و براساس آن قرارداد، پس از شكست عثماني در جنگ جهاني اول، فلسطين تحتالحمايه انگليس قرار گرفت. در سال 1917 بالفور به اتكاي قرارداد سايس پيكو و با توجه به پيشرفت جنگ، به نفع متفقين اعلاميهاي صادر كرد كه مضمونش اين بود كه بايد وطني براي يهوديان دنيا در فلسطين ايجاد شود. اين اقدام از سوي انگليسيها اقدامي چندمنظوره بود. به گونهاي كه از يك طرف در راستاي جلب حمايت خاندان و اشخاص ذينفوذ صهيونيسم در دنياي غرب و از طرف ديگر غرب را در برابر عمل انجام شده قرار ميداد كه اگر بخواهند با اين نظر انگليس مخالفت كنند با فشار صهيونيستها در غرب مواجه شوند. بالفور در حقيقت با اين اقدام صهيونيستهاي جهان غرب و بسياري نهادهاي حكومتي دنياي غرب كه تحت نفوذ صهونيستها بودند را با اين ايده انگليس همراه كرد و در واقع نوعي يكپارچهسازي غرب، در ارتباط با فلسطين پيش از تشكيل اسرائيل را صورت داد.
اما در اين سو يعني جهان اسلام حضرت امام خميني(ره) نيز بلافاصله پس از پيروزي انقلاب اسلامي در راستاي يكپارچهسازي مقاومت در جهان اسلام آخرين جمعه ماه رمضان را روز قدس اعلام كردند تا مسلمانان جهان به نفع آزادي قدس راهپيمايي كنند، زيرا رمضان ماهي است كه تمام توجهات مسلمانان به سمت مسائل ديني است و از مهمترين مسائل جهان اسلام نيز، قدس و فلسطين است؛ بنابراين دعوت از مسلمانان در چنين فضايي براي راهپيمايي با توجه به زمينهاي كه حضرت امام(ره) در ارتباط با قدس در نظر گرفته بودند با اقبال عمومي مواجه شد. حضرت امام كه مقبوليتي در جهان اسلام دارد همه را دعوت به وحدت كرد و از مسلمانان جهان خواست در ارتباط با قدس كاري نمادين انجام دهند، البته اين حمايت تكليف مالايطاق به كشورهاي اسلامي ندارد. همين كه مردم عادي كه مسووليتي در حكومتها ندارند در روزي واحد راهپيمايي كنند، خود نشان از همبستگي بيشتر در ارتباط با هدفي مشترك و مهم ميان مسلمانان جهان دارد.
• زمينهها، دلايل و انگيزههاي تعيين روز قدس از سوي بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران را فرموديد. به نظر شما تعيين چنين روزي آن هم با توجه به تحولات مختلف در منطقه خاورميانه چه دستاوردهايي براي جهان اسلام داشته است؟ آيا اصولا برگزاري نمادين مراسم روز قدس در آخرين جمعه ماه رمضان صرف هدفي بود كه حضرت امام آن را دنبال ميكردند؟
اگر هدف ما فقط راهپيمايي بوده كه راهپماييها به شكل مطلوبي انجام شده و موفقيت بسيار بالايي هم كسب كرده است، اما اگر اين راهپيماييها در عمل منجر به كمك براي آزادي فلسطين نشود، به آن معناست كه ما در يكجا متوقف شدهايم و مسلمانان بايد به سمت وحدتي در جهت تقابل با اين ظلم عظيم به جهان اسلام حركت كنند. همان طور كه غربيها در باطل با هم متفقند و برخي از آنان به عنوان حامي صهيونيستها با هم تفاهم دارند و اگر روزي حادثه سياسي يا نظامي براي اسرائيل اتفاق بيفتد همه به پشتيباني از اين رژيم به پا ميخيزند، از اين طرف نيز اميدواريم مسلمانان حمايتشان را بتدريج به سمت فلسطينيها افزايش دهند. به عقيده من انجام اين راهپيماييها در بيداري مردم نقش دارد و دليلش اين است كه مردم همچنان شوق داشته باشند و در اين اشتياق كاستي صورت نگيرد و به سمت كمكهاي بيشتر براي مردم فلسطين جهت رهاييشان حركت كنند و صرفا متكي به راهپيمايي نباشند.
• درباره دستاوردهاي روز قدس بيشتر توضيح دهيد. آيا همين كه مراسم روز جهاني قدس برگزار ميشود، كافي است و ميتواند جزو دستاوردها باشد؟
بياييد به جاي اين كه مقايسه و ارزيابي كمي از دستاوردها داشته باشيم ارزيابي كيفي داشته باشيم. در آستانه پيروزي انقلاب در سال 1979 ميلادي پيمان كمپ ديويد (ميان مصر و اسرائيل با نظارت آمريكا در منطقه ييلاقي كمپ ديويد) امضا شده بود و فضا را از حالت مبارزه خارج كرد و به سمت مصالحه و سازش، چه در ميان كشورهاي عربي با سابقه حمايت از فلسطين و چه در بين مبارزين فلسطيني برد، اما با ظهور انقلاب اسلامي و نمايش قدرت مسلمانان در ايران كه توانستند با دست خالي بر قدرت قوي منطقه يعني رژيم شاه پيروز شوند، اين نويد به فلسطينيان داده شد كه ميتوان با اتحاد كلمه و مردمي كردن مبارزه و جهتگيري اسلامي، پيروز شد. قبل از انتفاضه، سازمان آزاديبخش فلسطين مركب از 3 گروه فتح و جبهه دموكراتيك و جبهه خلق با نگاه جنبش مسلحانه با ايدئولوژي غيراسلامي كه در ابتدا بيشتر با گرايش ليبراليسمي بود تشكيل شد كه مورد اشتياق مبارزين فلسطين نيز واقع گشت. بعد از آن ايدئولوژي ماركسيستي با اشخاصي نظير نايف حواتمه رهبر جبهه دموكراتيك براي آزادي فلسطين و جورج حبش رهبر جبهه خلق براي آزادي فلسطين اعلام حضور كرد كه هر دو تحت تاثير ماركسيست بوده و يك حركت ليبراليسمي هم در آن زمان محسوب ميشد.
در زمان حاج امين الحسيني، از دولتهاي موجود منطقه ازجمله ايران دعوت شد به قدس نماينده بفرستند كه در زمان رضاشاه و سيد ضيالدين طباطبايي كه هر دو آدم انگليسها بودند يك نفر به عنوان نماينده ايران در جلسه حاج امينالحسيني معرفي شد و او هم در اين جلسه شركت كرد. البته كسي كه به آنجا رفت، با تشويق انگليسيها زمينها را از مسلمانها ميخريد و به يهوديها ميفروخت، اين آدم نماينده يك كشور مهم اسلامي مانند ايران بود كه طبيعتا از آن چيزي حاصل نشد. از اين سو نيز چپگرايي مبارزين فلسطين هم سودي نداشت. لذا بعدها فلسطينيها با الهام گرفتن از انقلاب مردم ايران مبارزه را به سمت مقاومت مردمي سوق دادند. همه آمدند و سنگ به سمت اسرائيل انداختند. البته سنگ به لحاظ فيزيكي كارايي نداشت و آنها در واقع اتحاد كلمهشان را در مقابله با اشغالگري اسرائيل نشان دادند. رژيم اسرائيل نيز نشان داد كه در برابر اين انتفاضه كه الگوي آن برگرفته از انقلاب ايران است ناتوان بوده و چندين بار هم طعم تلخ شكست را خورده است كه جنگ 33 روزه با حزبالله و 22 روزه با حماس نمونه اين ناتواني است. پس به بركت پيروزي انقلاب اسلامي در ايران مشخص شد كه راههاي عمليتر ديگري نيز وجود دارد و ملت فلسطين نيز با اسلامي كردن آرمان مبارزه و حضور عمومي مردم در صحنه مبارزه و ترك كردن حركتهاي چپگرايانه و تقليدي، در اين مسير ميتوانند حركت خود را آغاز كنند.
• برخي مدعي هستند ايران هيچ دستاوردي در حمايت از نهضتهاي اسلامي منطقه بويژه فلسطينيها ندارد. نظر شما در اين باره چيست؟
امام(ره) براي تاسيس حكومت اسلامي در ايران از سال 40 تلاش خود را آغاز كردند و در سال 57 به نتيجه رسيدند. حضرت امام قطعا براي ايجاد مانع و خاكريز در برابر تهاجم صهيونيستها كه بخشي از فلسطين را اشغال كردهاند و به دنبال اجراي طرح از نيل تا فرات بودند و براي اين كه به مرور موضوع مبارزه با اسرائيل در بين مردم ما جاي بگيرد، زمينهسازي كردند. اما اينكه ما چه سودي از حمايت فلسطين برديم يا اينكه اصلا حمايت از فلسطين مصلحت است، بايد گفت با توجه به صحبت اخير بعضيها كه گفتهاند اول ايران بعد فلسطين، بايد بگويم كه اگر قرار باشد اول ايران باشد كه بالاخره مرزهاي دفاع از ايران در همين محدوده جغرافيايي نقشه ايران است و ما يك هزينه را بايد در دفاع از كشور پرداخت كنيم و ميزان موفقيتمان هم تا حدي است، اما اگر قرار شد ما حوزه امنيت ملي خودمان را به جاي اين كه در مرزهاي جغرافيايي خودمان محدود كنيم به داخل جهان اسلام ببريم (نه به اين معنا كه در امور داخلي آنها دخالت كنيم، به اين معني كه اگر زماني كشوري كاري عليه جمهوري اسلامي ايران كرد به جاي اين كه فقط با واكنش ايرانيان مواجه باشد با واكنش كل جهان اسلام مواجه شود) احتمال آسيبپذيري ايران كمتر ميشود. بنابر اين فراتر از مرزها متحدان واقعي پيدا كردن جزو آرمانهاي ملي همه كشورهاي صاحب جايگاه دنياست. غربيها با تشكيل پيمان نظامي ناتو و عضويت 27 كشور در اين پيمان ميگويند اگر به يكي از اين كشورهاي عضو حمله شود بقيه اعضا به كمك آن ميآيند و كشورهاي آمريكا، انگليس و فرانسه در آن شركت ميكنند. اگر قرار شد افغانستان در ناتو شركت كند همه اينها سرباز و مهمات و تجهيزات به آنجا اعزام كنند.
پس ايجاد رابطه با قدرتها و عوامل خارج از مرزها ميتواند در جهت تقويت ملي باشد ضمن اين كه موضوع همبستگي اسلامي هم مسالهاي بسيار اساسي است. همان گونه كه كشورهايي كه ممكن است به لحاظ فرهنگي و فكري مانند كشورهاي آسياي جنوب شرقي و آ.سه.آن كه آرمانهاي مختلف دارند، با هم متحد باشند ما هم حتما بايد بخصوص اين كار را در رابطه با مردماني كه با آنها منافع مشترك اصيل داريم، انجام بدهيم چون در زمان جنگهاي صليبي كه براي تصرف بيتالمقدس، از تمام جهان اسلام از جمله ايران به كمك مسلمانان آنجا رفتند در اين زمان هم بايد چنين رخدادي باشد چرا كه بيتالمقدس فقط براي فلسطينيان نيست، براي همه مسلمانان ازجمله ايران است.
• عقيده داريد با توجه به اين كه دولتهاي منطقه عمدتا وابستگي دارند شرايط براي ايجاد يك پيمان منطقهاي نظير آنچه شما گفتيد وجود دارد؟
در رابطه با فلسطين نميشود پيمان منطقهاي بست، چون مشكل دولتها هستند. عملا ما اين پيوندها را به نوعي با ملتها و با قلوب آنها داريم مثلا زماني كه در ايران مشكلي بهوجود آيد يا تهديد شود، حزبالله و گروههاي مقاومتي منطقه اعلام ميكنند اگر به ايران حمله كنيد ما به عنوان متحد ايران با شما برخورد ميكنيم. لذا اثرگذاري اين موضعگيري ايران در رابطه با فلسطين بيش از اينكه روي دولتها باشد در بين ملتهاست و اين هم بسيار كارساز است.