شارون و راه های فرار از انتفاضه

در چند سال اخیر با روی کار آمدن دولت شارون و شدت گرفتن انتفاضه، برگ های جدیدی در تاریخ مناقشات اعراب و اسرائیل در حال ورق خوردن است. شارون یکی دیگر از نخست وزیران وابسته به حزب لیکود می باشد که چند سال است با غلبه بر حزب کار قدرت را بدست گرفته است. حزب لیکود نسبت به حزب کار از نفوذ کمتری در جامعه صهیونیستی برخوردار است ولی مواضع این حزب در قبال اهداف صهیونیزم از جمله موجودیت و امنیت رژیم صهیونیستی از تندی و افراط بیشتری بهره می برد. مصاحبه آریل شارون با روزنامه «یدیعوت آحرونوت» چاپ فلسطین اشغالی در زمانی که شارون وزیر خارجه رژیم اشغالگر فلسطین بوده است بدرستی نشان از عدم وجود هرگونه تعهد اخلاقی، ارزشی و فرهنگی در میان سردمداران رژیم صهیونیستی دارد. شارون در این مصاحبه می گوید: «باید زد و بدون انقطاع هم زد! باید تروریست ها (فلسطینی ها) را در هر جا سرکوب کرد. چه در اسرائیل، چه در کشورهای عرب و چه در جاهای دیگر. من می دانم چگونه آنها را می زنند، خودم زده ام. نباید فقط بعد از عملیات تروریست ها اقدام کرد. بلکه هر روزه و در هر جا باید آنها را کشت. اگر بفهمی که بعضی از آنها در فلان کشور عرب هستند یا در اروپا، باید همانجا آنها را گیر آورد... اما نه در روز روشن. کسی بطور ناگهانی ناپدید می شود... یا او را مرده می یابند.»
با چنین طرز فکری واضح است که رژیمی مانند رژیم صهیونیستی از هیچ اقدامی در جهت دستیابی به اهدافش فروگذار نخواهد کرد، و همانطور که همه می دانند هر از گاهی با مطرح کردن طرح های به اصطلاح صلح از جانب آمریکا و یا خود رژیم صهیونیستی، اسرائیل سعی در ایجاد اجماع جهانی به نفع خود و در راستای عملی کردن نقشه های خود دارد. باتوجه به اینکه موفقیت این طرح ها مسلماً در طولانی مدت چیزی بجز از بین رفتن حقوق فلسطینیان در پی نخواهد داشت، انتفاضه با آگاهی نسبت به این مسئله در جریان آتش بس اخیری که در راستای طرح موسوم به نقشه راه پذیرفت بخوبی نشان داد که این اسرائیلی ها هستند که منطقه را به سمت ناآرامی سوق می دهند هرچند که قبل از پذیرش آتش بس هم امیدی به بهبود اوضاع وجود نداشت.
همانگونه که اشاره شد انتفاضه دارای آثار و نتایج مختلفی در سطوح گوناگون بوده است که بی فایده نیست به چند نمونه از آن ها اشاره شود:
- نفی موجودیت رژیم اشغالگر فلسطین و مخالفت با به رسمیت شناختن این رژیم.
- ایجاد بحران سیاسی در فلسطین اشغالی
- ایجاد بحران های اقتصادی برای رژیم صهیونیستی
- اعطای حیات و اعتبار جدید به مردم و گروه های فلسطینی
- قرار دادن فلسطینی ها در موضع تهاجم
- ایجاد تحرک و تحول در اعراب مقیم در اراضی اشغالی قبل از 1967
- تأثیر بر مسلمانان و کشورهای منطقه
- و...
روشن است که با وارد آمدن چنین فشارهایی به رژیم صهیونیستی یکی از شیوه های رهایی از چنین شرایطی فرافکنی مشکلات موجود است، روشی که در چند ماه اخیر توسط اسرائیل بکار گرفته شده و تحرکات ایالات متحده هم در منطقه راه را برای اتخاذ چنین شیوه ای هموار کرده است. تهاجم آمریکا به عراق و پیش از آن به افغانستان به میزان بسیار زیادی از شدت فشارهای خارجی، که سهم زیادی هم در فشارهای وارد بر اسرائیل داشت، کم کرد. تحولات سیاسی اجتماعی عراق پس از جنگ هم به اخبار دسته اول خبرگزاری ها و رسانه های خبری تبدیل شد و متأسفانه باید گفت که لااقل این هدف آمریکائیها مبنی بر برداشته شدن فشار افکار عمومی جهانی از اسرائیل در بعضی برهه های زمانی تا حدود زیادی محقق شده است.
یکی دیگر از ترفندهای فرافکنانه رژیم صهیونیستی بحثی بود که چندی پیش در مورد عرفات در کابینه رژیم صهیونیستی شکل گرفت و حتی با بزرگنمایی های سیاسی تا حد پیشنهاد کشتن عرفات هم به پیش رفت ولی به یکباره مسکوت ماند که البته آینده در این باره قضاوت خواهد کرد. آخرین روشی هم که رژیم صهیونیستی به منظور انتقال موانع و مشکلات موجود به مناطق دیگر، اتخاذ کرد حمله هوایی ای بود که جنگنده های این رژیم به خاک سوریه و به بهانه حمله به پایگاه آموزش نظامی جهاد اسلامی انجام دادند. به گفته منابع خبری، این حمله با هماهنگی با ایالات متحده انجام شده است و نکته مهم این تجاوز، منتقل کردن ناآرامی ها از اراضی اشغالی به خارج از مرزهای فلسطین است که می تواند زنگ خطری برای تمامی کشورهای منطقه باشد.